المؤمنون ٥٣

از الکتاب
کپی متن آیه
فَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُمْ‌ بَيْنَهُمْ‌ زُبُراً کُلُ‌ حِزْبٍ‌ بِمَا لَدَيْهِمْ‌ فَرِحُونَ‌

ترجمه

امّا آنها کارهای خود را در میان خویش به پراکندگی کشاندند، و هر گروهی به راهی رفتند؛ (و عجب اینکه) هر گروه به آنچه نزد خود دارند خوشحالند!

|ولى آنها دينشان را ميان خود شعبه‌ها كردند و [فرقه‌ها شدند كه‌] هر فرقه‌اى به آنچه نزدشان است دلخوش‌اند
تا كار [دين‌]شان را ميان خود قطعه قطعه كردند [و] دسته دسته شدند: هر دسته‌اى به آنچه نزدشان بود، دل خوش كردند.
آن‌گاه مردم (با وجود این سفارش خدا) امر (دین) خود را پاره پاره کردند (و در آیین، فرقه فرقه شدند) و هر گروهی به آنچه نزد خود پسندیدند دلخوش گشتند.
پس کار [آیین] خود را میان خویش قطعه قطعه کردند [و گروه گروه شدند]، در حالی که هر گروهی به آن [آیینی] که نزد آنان است خوشحال و شادمانند [که آیینشان بر حق است.]
پس دين خود را فرقه‌فرقه كردند و هر فرقه‌اى به روشى كه برگزيده بود دلخوش بود.
ولی آنان در کارشان، در میان خود اختلاف و تفرقه یافتند، هر گروهی به آنچه در دست دارد، شادمان است‌
ولى كار [دين‌] خويش ميان خود پاره پاره كردند. هر گروهى به آنچه نزدشان است دلخوشند.
امّا مردمان کار و بار (دین) خود را به پراکندگی کشاندند و (هر گروهی به راهی رفتند، و عجب این که) هر دسته و جمعیّتی بدانچه دارند و برآنند خوشحال و شادانند (چرا که گمان می‌برند ایشان بر راستای راهند و دیگران کژ راهه می‌روند).
پس (آن‌گاه) کار (دین)شان را میان خودشان (با) نوشته‌هایی گوناگون قطعه قطعه کردند (و) هر دسته‌ای به آنچه نزدشان است، خوش(حال)اند.
پس پخش کردند کار خود را میان خود نامه‌هائی هر حزبی است بدانچه نزد ایشان است شادمان‌

But they tore themselves into sects; each party happy with what they have.
ترتیل:
ترجمه:
المؤمنون ٥٢ آیه ٥٣ المؤمنون ٥٤
سوره : سوره المؤمنون
نزول : ٥ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٩
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«فَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُمْ»: کار دین خود را بخش بخش و پراکنده کردند و خودشان فرقه فرقه شدند. «زُبُراً»: جمع زُبْرَة به معنی قطعه و تکّه است. یا جمع زَبور به معنی کتاب. بدین معنی که: کارهای دین را از هم پاشیدند و پراکنده نمودند، یا این که کارهای دین خود را پراکنده کردند و در کتابهای جدا و مختلف گنجاندند (نگا: معجم الفاظ القرآن الکریم).

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


فَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُمْ بَيْنَهُمْ زُبُراً كُلُّ حِزْبٍ بِما لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ «53»

امّا مردم كارشان را در ميان خود به پراكندگى كشاندند، هر گروهى به راهى رفتند؛ و هر حزب و دسته‌اى به آنچه نزدشان بود دل خوش كردند.

نکته ها

كلمه‌ى «زبر» جمع «زبره» (بر وزن لقمه) به معناى قسمتى از موى پشت سر حيوان است كه آن را جمع و از بقيه جدا مى‌كنند؛ سپس اين واژه به هر چيزى كه مجزّاى از ديگرى است گفته شده است. «1»

پیام ها

1- در جهان بينى دينى و از ديدگاه الهى تمام امّت‌ها در حقيقت يك امّت هستند، «أُمَّةً واحِدَةً» زيرا:

  • اصول دعوت همه‌ى پيامبران الهى يكى است.
  • نيازهاى فطرى و روحى و جسمى مردم يكى است.
  • خالق و پروردگار همه يكى است.

2- تقوا و حفظ حريم، شايسته‌ى مقام ربوبى است. «وَ أَنَا رَبُّكُمْ فَاتَّقُونِ»

3- ايجاد تفرقه، بلاى بزرگى است كه سابقه‌اى طولانى دارد. «فَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُمْ» 4- تفرقه‌اندازى بى‌تقوايى است. فَاتَّقُونِ فَتَقَطَّعُوا ...

5- اساس تفرقه، خودخواهى انسان‌هاست. «كُلُّ حِزْبٍ بِما لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ»


«1». تفسير نمونه.

تفسير نور(10جلدى)، ج‌6، ص: 108

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



فَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُمْ بَيْنَهُمْ زُبُراً كُلُّ حِزْبٍ بِما لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ (53)

فَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُمْ بَيْنَهُمْ زُبُراً: پس ببريدند و جدا ساختند امر دين خود را ميان خودشان قطعات متفرقه و اديان مختلفه و مذاهب متشتته با اتحاد و يگانگى آن در عقايد حقه. كُلُّ حِزْبٍ بِما لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ‌: هر گروهى به آنچه نزد ايشان است از دين و كيش و آئين شاد و خوشحالند كه حق را يافته‌اند و ديگران به گمراهى افتاده‌اند.

تنبيه: آيه شريفه توبيخ فرمايد احزاب مختلف را، جمعيتى كه دين آنها يكى‌


«1». بحار الانوار، ج 77، ص 273 به نقل از بشارة المصطفى.

جلد 9 - صفحه 147

و خدا و پيغمبر و كتاب و شريعت آنها متحد است، به سبب شهوات و غفلات و متابعت هوى و هوس متفرق شدند و مذاهب مختلف به آراء فاسده اختراع نمودند، و هر دسته كيش و آئين و طريقه‌اى را فرا گرفتند و جمعيت خود را كه در تحت كلمه واحده و ديانت حقه منظم و مرتب بود مشوش و پراكنده ساختند. يا للعجب كه هر فرقه به كيش خود خوشحال كه حق در نزد آنها و سايرين را بر باطل دانند و حال آنكه ديانت حقه در عالم يكى بيش نيست.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


فَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُمْ بَيْنَهُمْ زُبُراً كُلُّ حِزْبٍ بِما لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ (53) فَذَرْهُمْ فِي غَمْرَتِهِمْ حَتَّى حِينٍ (54) أَ يَحْسَبُونَ أَنَّما نُمِدُّهُمْ بِهِ مِنْ مالٍ وَ بَنِينَ (55) نُسارِعُ لَهُمْ فِي الْخَيْراتِ بَلْ لا يَشْعُرُونَ (56) إِنَّ الَّذِينَ هُمْ مِنْ خَشْيَةِ رَبِّهِمْ مُشْفِقُونَ (57)

وَ الَّذِينَ هُمْ بِآياتِ رَبِّهِمْ يُؤْمِنُونَ (58) وَ الَّذِينَ هُمْ بِرَبِّهِمْ لا يُشْرِكُونَ (59) وَ الَّذِينَ يُؤْتُونَ ما آتَوْا وَ قُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلى‌ رَبِّهِمْ راجِعُونَ (60) أُولئِكَ يُسارِعُونَ فِي الْخَيْراتِ وَ هُمْ لَها سابِقُونَ (61)

ترجمه‌

- پس جدا كردند امرشان را ميانشان بپاره‌ها هر گروهى باشند بآنچه نزد ايشان است شادمانان‌

پس واگذار آنها را در غفلتشان تا وقتى‌

آيا


جلد 3 صفحه 643

ميپندارند كه آنچه مدد ميكنيم آنها را بآن از مال و پسران‌

ميشتابيم بر ايشان در خوبيها بلكه نميدانند

همانا آنانكه ايشان از ترس پروردگارشان ترسانند

و آنانكه ايشان بآيتهاى پروردگارشان ميگروند

و آنانكه ايشان بپروردگارشان شرك نميآورند

و آنانكه ميدهند آنچه را دادند در حاليكه دلهاشان ترسان است كه ايشان بسوى پروردگارشان بازگشت كنندگانند

آن گروه ميشتابند در خوبيها و ايشانند مر آنها را پيشى گيرندگان.

تفسير

- با آنكه خداوند در آيات سابقه انبياء عظام را داراى يك ملّت مشترك و مذهب واحد قرار داد كه آن توحيد خدا و تصديق انبياء و اتيان باعمال شايسته و تناول اشياء پاكيزه بود باز مردم آن امر مشترك ميان خودشان را قطعه قطعه و مجزّى و مبدّل بپاره‌هائى نمودند چون زبر ظاهرا جمع زبره بمعناى پاره و فرقه است خلاصه آنكه خودشان را فرقه فرقه نمودند و هر فرقه دينى براى خودشان اختيار كردند و محتمل است جمع زبور بمعناى كتاب باشد يعنى متفرّق كردند دين خودشان را ميانشان بكتابهائى از پيش خودشان و در هر حال زبرا يا حال است براى امر يا مفعول دوم تقطّعوا باعتبار متضمّن بودن آن معناى جعل را و هر دسته و فرقه و حزبى بدينى كه براى خودشان جعل نمودند خوشحال و راضى ميباشند و آنرا حق ميپندارند چنانچه قمّى ره در اين مقام نقل فرموده كه هر كس براى خود دينى اختيار كرد خوشحال است بآن پس خداوند به پيغمبر خود امر فرمود كه واگذار آنها را تا در گرداب جهل و ضلالتى كه فرو رفته‌اند در آن باقى باشند تا وقتى كه بميرند يا بشمشير اولياء خدا كشته شوند آيا گمان ميكنند كه آنچه را ما عطا ميكنيم و كمك ميدهيم آنها را بآن از مال و منال و اولاد و احفاد پيشى ميگيريم بآن از براى آنها در منافع و خيرات و خوبيها نه چنين است بلكه آنها ادراك نميكنند كه ما براى چه غرض اين نعمتها را بآنها ميدهيم ما نميخواهيم آنها را گرامى داريم ميخواهيم آنها را سرگرم بزخارف دنيا نمائيم تا بتدريج بكلّى از ياد ما غفلت كنند و مستحقّ عقوبت شوند پس ناگهان بگيريم آنها را و بجزاى كردارشان برسانيم در مجمع از امام صادق نقل نموده كه پيغمبر از قول خدا فرمود محزون ميشود بنده مؤمن من وقتى كه قدرى دنيا را بر او تنگ نمايم با آنكه‌


جلد 3 صفحه 644

در آنحال نزديكتر بمن است و خوشحال ميشود وقتى كه دنيا را بر او توسعه دهم با آنكه در آنحال دورتر است بمن پس اين آيه را تلاوت نمود و بعدا فرمود همانا اين امتحان و ابتلائى است براى آنها و همانا كسانيكه از بيم عذاب پروردگارشان ترسان و هراسانند و از معاصى حذر ميكنند و كسانيكه بانبياء و اولياء خدا ايمان ميآورند و آنانكه براى خدا شريك قرار نميدهند نه در ظاهر و نه در باطن و آنانكه عطا ميكنند چيزى را كه عطا ميكنند از اموالشان در راه خدا با آنكه دلهاشان خائف و متزلزل است كه شايد بدرجه قبول نرسد يا شايد بآن نحو كه بايد در مقام انفاق عمل نمايند ننموده باشند و مورد مؤاخذه شوند چون كه ميدانند بازگشت آنها بسوى خدا است و او ميداند خللى را كه آنها نميدانند و ميتواند قبول نكند صدقات آنها را و در شواذ قرائت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و بعض اصحاب يأتون ما اتوا بقصر وارد شده و مناسب با اينمعنى است تفسير ما اتوا بعبادت و طاعت كه قمّى ره نقل فرموده چون يأتون ما اتوا بقصر يعنى ميآورند آنچه را آورده‌اند از اعمال خير با خوف و رجاء بپروردگارشان و مؤيّد اينمعنى است اخبار وارده در اين باب كه اشفاق و و جل را در اين آيات بخوف و رجاء از ردّ و قبول اعمال تفسير فرموده‌اند و از امير المؤمنين عليه السّلام بخوف شيعيان خاص از تقصير در محبّت و اطاعت ائمه اطهار كه شرط قبول اعمال است تأويل شده اين جماعت با اين اوصاف براى رغبت و شوقى كه باعمال عبادى و كارهاى خوب دارند سرعت و مبادرت مينمايند بآنها و سبقت ميگيرند بر امثال و اقران خود در آن اعمال و دخول در بهشت بپاداش آن و قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه آنكس على بن أبي طالب عليه السّلام است كه سبقت نگرفته است بر او احدى ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


فَتَقَطَّعُوا أَمرَهُم‌ بَينَهُم‌ زُبُراً كُل‌ُّ حِزب‌ٍ بِما لَدَيهِم‌ فَرِحُون‌َ (53)

‌پس‌ قطعه‌ قطعه‌ كردند امر ‌خود‌ ‌را‌ ‌بين‌ ‌خود‌ ‌به‌ انحاء مختلف‌ و ‌هر‌ حزبي‌ ‌به‌ آنچه‌ نزد ‌آنها‌ ‌بود‌ فرحناك‌ و خشنود بودند، مفاد آيه شريفه‌ اينست‌ ‌که‌ ‌بعد‌ ‌از‌ آنكه‌ فرمود، دين‌ يك‌ دين‌، صراط مستقيم‌ يكي‌ ‌است‌، ملت‌ يك‌ ملت‌ ‌است‌ مي‌فرمايد:

‌که‌ اينها ‌هر‌ كدام‌ ‌براي‌ ‌خود‌ طريقه و مذهب‌ خاصي‌ اختراع‌ كردند و ‌از‌ يكديگر جدا شدند و احزابي‌ تشكيل‌ دادند و ‌هر‌ كدام‌ بطريقه اختراعي‌ ‌خود‌ مسرور شدند و ‌او‌ ‌را‌ حق‌ پنداشتند.

چنانچه‌ ‌از‌ پيغمبر اكرم‌ ‌است‌ فرمود: امت‌ موسي‌ هفتاد فرقه‌ شدند، و امت‌ عيسي‌ هفتاد و يك‌ فرقه‌

(و ستفرق‌ امتي‌ اثنا و سبعين‌ فرقة)

امروز مشاهده‌ كنيد صفحه زمين‌ ‌را‌ چه‌ اندازه‌ اختلاف‌ هست‌ چقدر مذاهب‌ مختلفه‌ و احزاب‌ متعدده‌ و مسالك‌ متفاوته‌ ‌است‌.

(فَتَقَطَّعُوا) ‌از‌ ‌هم‌ جدا شدند. مثل‌ اينكه‌ دين‌ ‌را‌ پاره‌ پاره‌ كنند، يك‌ جامعه‌ ‌را‌ اختلاف‌ بيندازند ‌هر‌ دسته‌ بيكطرفي‌ بروند (أَمرَهُم‌) دين‌ و مذهب‌ و مسلك‌ و طريقه خاصي‌ اتخاذ كردند (بَينَهُم‌) ‌بين‌ يك‌ جامعه دنيا (زُبُراً) ‌ يا ‌ جمع‌ زبور ‌است‌ ‌يعني‌ كتاب‌، ‌هر‌ دسته كتابي‌ ‌براي‌ ‌خود‌ اتخاذ كردند، ‌ يا ‌ جمع‌ زير ‌است‌ ‌يعني‌ پاره‌ و ريز ريز كردند.

(كُل‌ُّ حِزب‌ٍ بِما لَدَيهِم‌ فَرِحُون‌َ) و ‌اينکه‌ اختلافات‌ باعث‌ ‌اينکه‌ همه فسادها مي‌شود و ممكن‌ ‌هم‌ نيست‌ رفع‌ ‌آن‌ مگر بظهور حضرت‌ بقية اللّه‌ ‌که‌ صفحه زمين‌ ‌را‌ ‌بر‌ يك‌ دين‌ درآورد و بساط عدل‌ ‌را‌ پهن‌ كند، و ريشه فساد ‌را‌ ‌بر‌ كند. و تمام‌ ‌بر‌ ملت‌ واحده‌ مشي‌ كنند.

414

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 53)- این آیه- به دنبال دعوتی که به وحدت و یگانگی در آیه قبل شد- انسانها را از پراکندگی و اختلاف با این عبارت بر حذر می‌دارد: «اما آنها کارهای خود را در میان خویش به پراکندگی کشاندند و هر گروهی به راهی رفتند» (فَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُمْ بَیْنَهُمْ زُبُراً).

و عجب این که: «هر گروه به آنچه نزد خود دارند خوشحالند» و از دیگران بیزار (کُلُّ حِزْبٍ بِما لَدَیْهِمْ فَرِحُونَ).

آیه فوق یک حقیقت مهم روانی و اجتماعی را باز گو می‌کند و آن تعصب جاهلانه احزاب و گروههاست که هر یک راه و آئینی را برای خود برگزیده، و دریچه‌های مغز خود را به روی هر سخن دیگری بسته‌اند این حالت- که از خودخواهی و حبّ ذات افراطی سر چشمه می‌گیرد- بزرگترین دشمن تبیین حقایق و رسیدن به اتحاد و وحدت امتهاست.

ج3، ص256

نکات آیه

۱ - اقدام انسان ها به شکستن وحدت طریقه پیامبران، على رغم توصیه هاى أکید خدا بر حفظ آن (و إنّ هذه أُمّتکم أُمّة وحدة ... فتقطّعوا امرهم بینهم زبرًا) «فاء» در «فتقطّعوا»، براى تعقیب و بیان فرجام کار توصیه هاى خداوند به مردم در رابطه با پیروى از طریقه پیامبران و پرهیز از ایجاد دگرگونى در آن است. ضمیرهاى غایب جمع در «تقطّعوا»، «أمرهم» «بینهم»، «لدیهم» و «فرحون» به امت ها و پیروان انبیا باز مى گردد. کلمه «تقطع» (مصدر «تقطّعوا») و به معناى قطعه قطعه کردن است «أمر» به معناى شأن و کنایه از شیوه زندگى مطرح شده در آیات پیشین است. «زبر» (جمع «زبور») و به معناى قطعه ها است.

۲ - بى تقوایى مردمان، عامل برهم زدن وحدت رویه پیامبران و پیدایش تفرقه هاى دینى (و إنّ هذه أُمّتکم أُمّة وحدة ... فتقطّعوا أمرهم بینهم زبرًا)

۳ - دلبستگى شدید فرقه هاى مذهبى به طریقه خود، على رغم یگانگى طریقه پیامبران (و إنّ هذه أُمّتکم أُمّة وحدة ... کلّ حزب بما لدیهم فرحون)

۴ - لزوم اتحاد بر محور آیین الهى (سیره پیامبران) و پرهیز از فرقه گرایى (و إنّ هذه أُمّتکم ... فاتّقون ... کلّ حزب بما لدیهم فرحون)

۵ - وابستگى هاى کور فرقه اى، باعث استمرار یافتن تفرقه هاى مذهبى و انحراف از سیره پیامبران (و إنّ هذه أُمّتکم أُمّة وحدة ... کلّ حزب بما لدیهم فرحون)

موضوعات مرتبط

  • اتحاد: اهمیت اتحاد ۴; ملاک اتحاد ۴
  • اختلاف: عوامل اختلاف دینى ۵; منشأ اختلاف دینى ۲
  • انبیا: اتحاد انبیا ۱، ۲، ۳; اختلاف افکنى دشمنان انبیا ۱; عوامل انحراف از سیره انبیا ۵; نقش سیره انبیا ۴
  • تقوا: آثار بى تقوایى ۲
  • خدا: توصیه هاى خدا ۱
  • فرقه گرایى: آثار فرقه گرایى ۵; اجتناب از فرقه گرایى ۴
  • فرقه هاى مذهبى: علایق فرقه هاى مذهبى ۳

منابع