نتایج جستجو

گذاشتن بار به زمين. [حج:2]. هر باردار بارش را مى‏گذارد. [رحمن:10].مراد از وضع چنانكه گفته‏اند ايجاد است مثل [آل عمران:96]. كه به معنى احداث و ساخته شدن

ولام تعريف در نون ادغام شده است. در اقرب الموارد گويد: بقولى الناس براى جمع وضع شده مثل رهط و قوم، واحد آن انسان است از غيرلفظش. [بقره:8]. از مردم كسى است

آیات شامل این کلمه وضع‌ (۲۶ بار) مِن وَ ثِيَابَکُم حِين صَلاَة الْفَجْر الظّهِيرَة قَبْل بَعْد مَرّات ثَلاَث الْعِشَاء مِنْکُم در حال بارگیری...

آیات شامل این کلمه ه‌ (۳۵۷۶ بار) وضع‌ (۲۶ بار) وَ کُرْها حَمْلُه أُمّه حَمَلَتْه فِصَالُه إِحْسَانا ثَلاَثُون بِوَالِدَيْه شَهْرا الْإِنْسَان وَصّيْنَا

آیات شامل این کلمه وضع‌ (۲۶ بار) أَسْلِحَتَکُم أَن وَ مَرْضَى کُنْتُم خُذُوا حِذْرَکُم أَو إِن مَطَر اللّه مِن أَعَدّ أَذًى لِلْکَافِرِين بِکُم عَذَابا

این کلمه ه‌ (۳۵۷۶ بار) وضع‌ (۲۶ بار) گذاشتن. مثل گذاشتن بار به زمين. [حج:2]. هر باردار بارش را مى‏گذارد. [رحمن:10].مراد از وضع چنانكه گفته‏اند ايجاد است

و درك است. [كهف:19]. اشعار به معنى اعلام است يعنى ناشناسى كند و كسى را به وضع شما با خبر ننمايد. شعائر: جمع شعيره است به معنى علامت و نشانه [بقره:158].

اُكُلَها وَ لَمْ تَظْلِمْ مِنْهُ شَيئاً» يعنى ناقص نكرد و به قولى اصل آن وضع شيى‏ء در غير موضعش است «مَنْ اَشْبَهَ اَباهُ فَما ظَلَمَ» هر كه به پدرش شبيه

«انتظار» از مادّه «نَظَر» معمولاً به حالت کسى گفته مى شود که از وضع موجود ناراحت است و براى ایجاد وضع بهترى تلاش مى کند. فى المثل بیمارى که انتظار بهبودى مى کشد،

تهدید مى کرد و خداوند در پرتو نور اسلام آنها را از آن وضع نجات داد و مسلماً با نجات یافتن از وضع خطرناک گذشته از آتش سوزان دوزخ نیز نجات یافتند. نور (۱۹۴

عرض انن ربب فعل سوء بعد نکح شىء بيض الذين بنو نذر ميل ذلل وکل ثنى قرب اکل وضع رسل قصر الا يدى حلل ولد عشر خبر رضع رود ى ثلث حلم رضو کتب عزل دنو رجع صلو

بي‌غيرتي‌ و بي‌همه‌ چيزي‌ ‌است‌ ‌از‌ دست‌شان‌ ‌بر‌ ميآيد ميكنند ‌آن‌ وضع‌ ساز و آواز و ‌آن‌ وضع‌ لباس‌ و ‌آن‌ طرز بيرون‌ آمدن‌ و ترك‌ فرائض‌ مثل‌ نماز و روزه‌

امکان دارد در واقع زن باردار باشد، و ترک عده، و ازدواج با مرد دیگر، سبب شود وضع فرزند نامشخص گردد، و حق مرد در این زمینه پایمال شود. عدد (۵۷ بار) ها (۱۳۹۹

کنایه از تمایل به جهان ماده و چسبیدن به زرق و برق دنیا است. در هر صورت این وضع گروهى از مسلمانان ضعیف الایمان بود، نه همه آنها و نه مسلمانان راستین و عاشقان

گونه که سابقاً هم اشاره کرده ایم، آزمایش هاى الهى براى کشف حال و پى بردن به وضع درونى و روحى و فکرى افراد نیست، بلکه به معناى پرورش دادن و تربیت نمودن است

دست مى دهد که توأم با سرور و زیبایى و نورانیت است، یعنى رنگ رخساره آنها از وضع حالشان خبر مى دهد که چگونه غرق نعمت هاى الهى شده اند. نضر (۳ بار) نضر و نضارت

از هلاك داشتند؟ *[مائده:12]. نقيب القوم كسى است كه از احوال و از وضع قوم مطلع است وضع آنها را جستجو مى‏كند، گويى اسرار آنها را سوراخ كرده و پى مى‏برد راغب

«عُرُب» از مادّه «عَرَب» جمع «عَروبة» (بر وزن ضرورة) به معناى زنى است که وضع حالش حکایت از محبتش نسبت به همسر، و مقام عفت و پاکیش مى کند; زیرا «إِعراب»

«مفاعله» و به معناى سرعت براى پیشى گرفتن از یکدیگر است، تعبیر جالبى است که وضع حال مؤمنان را در یک مسابقه که به سوى مقصدى بزرگ و پر ارزش انجام مى شود، مشخص

مصداق‌ حقيقت‌ ‌است‌ و امّا شمول‌ العالمين‌ ‌از‌ باب‌ وضع‌ ‌است‌ چون‌ جمع‌ محلّي‌ بالف‌ و لام‌ بالاتفاق‌ وضع‌ ‌بر‌ عموم‌ ‌شده‌ و تحقيق‌ ‌اينکه‌ مقام‌ مربوط بعلم‌