نتایج جستجو

) ترقى درجه به درجه افترائات كفار عليه پيامبر اسلام (ص ) پاسخ خداوند به احتجاج مشركين بر نفى نبوت به بشر بودن پيامبر(ص ) انحلال آيه شريفه به دو حجت حلى

عادی نیاز به تغذیه دارد، و در بازارها برای کسب و تجارت و خرید نیازمندیهای خود رفت و آمد می‌کند). چرا لااقل فرشته‌ای به سوی او فرستاده نشده است تا (به عنوان

نشيند از درياى شغل به ساحل فراغت رسد، و هر كه به كشتى رضا در آيد، از بحر غم به ساحل فرح رسد. و هر كه در كشتى قناعت جاى كند از درياى حرص به ساحل زهد رسد، و

(در آن مدّت به اندازه‌ی توانائی) به گونه‌ی شایسته بپردازد. هیچ کس موظّف به بیش از مقدار توانائی خود نیست، نه مادر به خاطر فرزندش، و نه پدر به سبب بچّه‌اش

زكات است. «5» سنگدلى انسان به جائى مى‌رسد كه: نسبت به سخت‌ترين نوع فقر كه مسكين است. نسبت به ضرورى‌ترين نياز كه خوراك است. آن هم به مقدار مصرف نه ذخيره. نه

مبادا از سر چشمه آلوده‌ای تغذیه شود و روح و جان او را بیمار کند یا به هلاکت افکند. تفسیر آیات ۱ - نگاه به خوراکى ها و توجّه به روند تولید و مصرف آن، امرى

است یعنی نیاز به وساطت عقل و شعور ندارد، همان گونه که حیوان بدون نیاز ج3، ص535 به تفکر به سوی غذا و جنس مخالف جذب می‌شود. اما گاهی تأثیر آن به صورت آگاهانه

آثار شکست اصحاب فیل ۴، ۱۱ امنیت: اهمیت امنیت ۱۲، ۱۴ تغذیه: آثار تغذیه ۷; فلسفه تغذیه ۵; منشأ تغذیه ۷ تکلیف: قدرت در تکلیف ۵ توحید: تبلیغ توحید ۱۴ خدا:

با خود دارید به دست یکی از نفرات خود بدهید و او را به شهر بفرستید، تا برود و ببیند کدامین فروشنده غذای پاکتری دارد، به مقدار روزی و نیاز از آن برای شما

function. ما را به راه راست هدایت کن... ما را به راه راست هدايت فرما ما را به راه راست هدايت فرما، تو ما را به راه راست هدایت فرما. ما را به راهِ راست راهنمایی

سبزیجات خوشبو ۲، ۳ گیاهان: نقش گیاهان ۲ نیازها: نیاز به تنوع حبوبات ۵; نیاز به تنوع سبزیجات ۵; نیاز به تنوع میوه ها ۵; منشأ تأمین نیازها ها ۶

مملوس است - مى تواند به این خاطر باشد که کافران، به دنبال معجزه اى محسوس و قابل رؤیت از پیامبر(ص) بودند. ۴ - داشتن ثروتى بى نیاز کننده از هرگونه داد و

نمودند. اما اين ايمان به خاطر علاقه به هدف آنان نبود بلكه به خاطر ترسى كه بر آنها چيره مى شد و يا به واسطه ميل و علاقه اى كه به ماديات آنها داشتند انجام

سوگند به انجیر و زیتون سوگند به انجير و زيتون، سوگند به [سرزمین قدسی‌] انجیر و زیتون‌ سوگند به انجير و زيتون. سوگند به انجیر و زیتون! سوگند به انجیر و

نرسيده باشد، بنا به قولى مغفور و عقاب بر آن مترتب نشود به سبب جبران آن به حسنات، «ان الحسنات يذهبن السيئات». يا مراد به «لمم»، لغزش و نزديكى به گناه است. بيان:

آن قطره به آسمان، اشاره به آنكه به آسمان عروج كند. و آن قطره در زمين، اشاره به آنكه در زمين مدفون شود. و آن قطره‌اى كه انداخت به دريا، اشاره به آنكه علم

را پهلوى هم چيده باز پهلوى هم چيده را به نقره پيچيده باز به نقره پيچيده را به حقه پيچيده باز به حقه پيچيده را به نام ناميده «نار» كُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ

‌هايى كه به اشكال مربوط به اينكه چرا در آغاز، به يك سوره و سپسبه ده سوره تحدى شده است ، داده اند پاسخ مفسرى كه سوره مورد بحث در تحدى را منحصر به سوره هاى

دارند). «11» در آنجا سخن بيهوده‌اى نشنوند. «ناعِمَةٌ» به معناى در ناز و نعمت به سر بردن و «لاغِيَةً» به معناى گفتار بيهوده است. 1- شادى و خرّمى واقعى، در چهره

تضرّع مى‌كردند و به راستى ايشان را به عذاب گرفتار كرديم و[لى‌] نسبت به پروردگارشان فروتنى نكردند و به زارى درنيامدند. و همانا ما آنها را به عذاب سخت گرفتار

معاد، و جواب به آن بيان اينكه مرگ انسان نابودى انسان نابودى او نيست با توضيحى راجه به تجرد نفس جلوه اى از حال مشركين در روز قيامت اشاره به قضاى الهى در

لِغَیْرِ اللهِ»: آنچه به نام چیزی جز خدا ذبح شود. از قبیل: به نام لات، به نام عزّی، به نام فلان. یعنی مقصود از ذبح آن حیوان تقرّب به غیر خدا باشد. «أُهِلَّ»:

رسد که به خواب رود، اوست مالک آنچه در آسمانها و زمین است، که را این جرأت است که در پیشگاه او به شفاعت برخیزد مگر به فرمان او؟ علم او محیط است به آنچه پیش

را به شما عطا کرده و نیاز به آن را در شما ایجاد کرده است تا همواره به سمت آبادسازى زمین در حرکت باشید. ۱۶- خداوند ، به دلیل اعطاى توان و استعداد به بشر

هرگز آنچه را به دست مى آوردند نتوانست آنها را (در برابر عذاب الهى ) بى نياز سازد. ۸۳ - هنگامى كه رسولان آنها با دلائل روشن به سراغ آنان آمدند به معلوماتى كه

۱۶۴) از اين آيات به خوبى روشن مى شود كه امت به معنى جمعيت و گروه است ، نه به معنى مذهب و نه به معنى پيروان مذهب ، و اگر مى بينيم كه به پيروان مذهب امت گفته

قدرت الهى است . به هر حال جاى ترديد نيست همانگونه كه انسان در زندگى خود نياز به تابش نور دارد براى تعديل و جلوگيرى از زمانهاى شدت نور، نياز به سايه دارد، تابش

است كه بايد هر يك به طور مستقل مورد بحث قرار گيرد. واژه «محكم » در اصل از «احكام » به معنى ممنوع ساختن ، گرفته شده است و به همين دليل به موجودات پايدار و

جائى كه هيچ دسترسى از ناحيه هيچكس به آن نيست رزق و روزيش ‍ را كه براى پرورش و رشد سريع سخت به آن نيازمند است به طور مداوم به او مى رساند. سيد الشهداء امام

ماده «نشوز» به معنى مرتفع و بلند شدن است ، و در اينجا به معنى برداشتن از روى زمين و پيوستن آنها به يكديگر است ، يعنى نگاه كن كه چگونه آنها را به هم پيوند

از زمين برداشته و به نقطه ديگرى بپاشد، و ممكن است اشاره به گرد بادى باشد كه به همراه صاعقه به نقطهاى اصابت كند و همه چيز را تبديل به خاكستر نمايد و در

شما را به خاطر شرك و كفرتان فورا مواخذه نمى كند، بلكه به مقدار كافى مهلت مى دهد و درهاى توبه را به روى شما باز مى گذارد تا اتمام حجت شود. به تعبير ديگر

كرد، حسن به او گفت : استغفار كن ، ديگرى آمد از فقر شكايت كرد، به او نيز گفت استغفار كن ، سومى آمد و به او گفت : دعا كن خداوند پسرى به من بدهد به او نيز گفت

شما قرار داده به دست سفيهان ندهيد و از آن ، به آنها روزى دهيد، و لباس بر آنها بپوشانيد و سخن شايسته به آنها بگوئيد. ۶ - و يتيمان را چون به حد بلوغ برسند،

تلك اسم اشاره به بعيد است و مى دانيم اين تعبير گاهى براى احترام به موقعيت و مقام اشخاص به كار مى رود، اشاره به اينكه موقعيت پيامبران به قدرى بالا است كه

غور) به معنى قسمت بالاى سينه ، گرفته شده ، سپس به هر چيز كه از حد وسط متمايل شود، اطلاق گرديده و از آنجا كه دروغ از حق منحرف شده و به باطل گرائيده به آن

انسان نخست به صورت فعل است ، و بعد به صورت حالت و سپس ‍ عادت و بعد از آن به صورت ملكه در مى آيد. تعبير به «تواصوا» كه مفهومش سفارش كردن به يكديگر است ،

مى كند، و به اصطلاح دست آدمى را گرفته پا به پا ميبرد و او را منزل به منزل نزديك مى كند، تا در آخر به سر منزل مقربين رسانيده به فوز مخصوص به مخلصين رستگار

بتوانى آنچه به سود و منفعت است تهيه كنى و آنچه به زيان است كنار بگذارى و يا از خشكسالى ، و يا پر آبى مناطق مختلف آگاه سازد تا به موقع از مناطق خشك به سرزمينهاى

الانسان من علق ). «من علق » در اصل به معنى چسبيدن به چيزى است ، و لذا به خون بسته و همچنين به زالو كه براى مكيدن خون به بدن مى چسبد «علق » گفته اند و از

۳۴ - و به مال يتيم - جز به طريقى كه بهترين طريق است - نزديك نشويد تا به سرحد بلوغ برسد، و به عهد (خود) وفا كنيد كه از عهد سؤ ال مى شود. ۳۵ - و به هنگامى

در قرآن مجيد به جلد ششم تفسير نمونه صفحه ۲۰۴ به بعد (ذيل آيه ۵۴ سوره اعراف ) مراجعه فرمائيد. و اما اينكه «عرش » توصيف به «كريم » شده است به خاطر اين است