نتایج جستجو

آیات شامل این کلمه مشى‌ (۲۳ بار) وَ أَن مِنْهُم اصْبِرُوا هٰذَا عَلَى لَشَيْء الْمَلَأ انْطَلَق آلِهَتِکُم عُجَاب إِن يُرَاد در حال بارگیری...

آیات شامل این کلمه مشى‌ (۲۳ بار) لا وَ الْأَرْض فِي مَرَحا مَسْئُولا عَنْه لِلنّاس لَن خَدّک کُل إِنّک إِن کَان تُصَعّر اللّه أُولٰئِک تَخْرِق يُحِب الْفُؤَاد

آیات شامل این کلمه مشى‌ (۲۳ بار) راه رفتن با اراده. راغب گويد: «اَلْاِنْتِقالُ مِنْ مَكانٍ اِلى مَكانٍ بِارادةٍ» ديگران نيز نظير آن گفته‏اند. [بقره:20]

طغو طغى غشى ا سوق نفر ک ها رئى مسک موج ظلم او لما قول ب قد ان صرح عمه ما کم مشى سرع انن کبب اخذ وله فوق دخل الذى هذا مرد رحم

صوت ک ل لا انن من غضض نکر هم کم ب الذين ا حمر فوق نبو رفع ه جهر الله لم مشى امن رئى رحم خشع عند جلب اله رسل ف شعر خيل ها على فى طوع عوج سمع انتم ايى وله

نيز نظير آن گفته‏اند. [بقره:20]. هر وقت بر آنان روشن شود در آن راه مى‏روند. مشى: در راه رفتن معنوى نيز بكار رود مثل [حديد:28]. كه مراد از آن زندگى در نور

الم رود کسب عمل الا شقق بئس رسل همز کلل قبل حفظ عذب اوى مهن کذب جىء حلف لو مشى حسب نن يوم ثم نفس جزى علم عدد نبء يدى حسن منع بعد زهق نمم عن قول دنو خير لکن

عيبجو و بسيار سخن چين است «مَشى بِنَميمٍ» به معنى (سخن چينى كرد) است اين كلمه يكبار بيشتر در قرآن مجيد نيامده است. منع خير ب ل مشى مهن همز عدو اثم حلف عتل

مسلمان هایى بودند که ضعف عقیده داشتند. ۵ - مسلمان هاى ضعیف الایمان که خط مشى سیاسى منافقان را دارند، در صفوف آنان جا دارند. (و القائلین لإخونهم) ۶ - منافقان

كفر ميكند و ‌آنها‌ ‌را‌ خبر ميكنند ‌از‌ مقاصد مؤمنين‌ و اينها ‌بين‌ و ‌بين‌ مشي‌ ميكنند و انتظار ميكشند ببينند كار اسلام‌ و كفر بكجا ميكشد ‌اگر‌ جلد 6 - صفحه

ترک غير صحب فتو دعو سبق فتى طوع وقف حسب ا عظم دين زيل نکب ولى قدر غضب عدل مشى رئى حسس ائى اوى نور بصر اجر

علو کبر حور ربب ل ملک موت سمع صرف کذب حيى الى دون صعق صوب حسن شرب رفق حذر مشى او

نا بيت ها حمد کما قبل خلد غرر الا شطن قضى نبء عزز ملک نجو ايى اخو اکل سکن مشى شرک دبب اذا مزق انن رضع يسر رجع لا صرط شکر ذوق اذ ارض عذب بلو کره الم وسوس

الله قمر لما لو ذکر فرق وله هارون جعل کلل لم کم حول مسس موسى الذين وقى قدر مشى بصر ذهب فى خشى غرب سمع وقد هو قول نزل ربب کون خطف مثل على رئى شرق برق حسب

آیات شامل این کلمه سعى‌ (۳۰ بار) تند رفتن. كوشش. راغب گويد: سعى مشى سريع است كه به حد دويدن نيست و به طور استعاره به جديّت در كار اطلاق مى‏شود خير باشد

ترتيب‌ قشون‌ و اجراء احكام‌ همين‌ نحوه‌ ادامه‌ داشت‌ مشي‌ ‌او‌ ‌تا‌ آخر عمر وَ قَد أَحَطنا ‌اينکه‌ مشي‌ ‌او‌ بواسطه‌ ‌اينکه‌ ‌بود‌ ‌که‌ باو تعليم‌ نموديم‌

عزز سوء صفو قبل هذا علم لقى الى امن امم لا نور فعل تسع قد نصح خصم عند ردد مشى خطب کى وکد اخو شىء حرب قرر ربب

فرموده يعنى عجله منما و در خصال از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه سرعت مشى بهاء مؤمن را ميبرد و كوتاه كن صوت خود را در وقت سخن گفتن و آنرا بيرون آور

لبث‌ ‌آنها‌ زماني‌ ‌که‌ ميگويند: ‌آن‌ كساني‌ ‌که‌ بهترين‌ ‌آنها‌ بودند ‌در‌ مشي‌ و طريقت‌ ‌که‌ لبث‌ نكرديد مگر يك‌ روز و ‌در‌ جاي‌ ديگر ميفرمايد: (كَأَنَّهُم‌

412 (أُمَّةً واحِدَةً) تمام‌ بايد ‌بر‌ يك‌ صراط و يك‌ طريقه‌ و يك‌ شريعت‌ مشي‌ كنند و تمام‌ امت‌ واحده‌ هستند، فقط ‌در‌ بعض‌ خصوصيات‌ احكام‌ بمقتضاي‌ وقت‌

عذاب سخت ما را به بينند كه حق با كه بود و چه كسانى در طريق ضلالت و گمراهى مشى مينمودند پيروان تو يا آنها و براى قوّت قلب در انجام وظيفه و تسلّاى خاطر پيغمبر

قلمي‌ بآنها داده‌ ‌باشد‌، ‌با‌ ‌آنها‌ محشورشان‌ كنيد) و نيز فرمود 4» «‌من‌ مشي‌ ‌مع‌ ظالم‌ فقد اجرم‌»« (كسي‌ ‌که‌ ‌با‌ ستمكاري‌ راه‌ رود مجرم‌ ‌است‌) ‌از‌

بزرگش‌ ‌که‌ همين‌ دختر ‌را‌ شعيب‌ بموسي‌ تزويج‌ كرد. تَمشِي‌ عَلَي‌ استِحياءٍ مشي‌ و طريقه‌اش‌ ‌از‌ روي‌ حيا و خجلت‌ بوده‌ ‌که‌ بيايد و يك‌ مرد غريب‌ ‌را‌ دعوت‌

اللّه لایحب من کان خواناً اثیماً) ۱۰- حب و بغض خداوند، باید تعیین کننده خط مشى مؤمنان باشد. (و لاتجدل ... إنّ اللّه لایحب من کان خواناً اثیماً) چون جمله

قالُوا إِنّا وَجَدنا آباءَنا عَلي‌ أُمَّةٍ امت‌ ‌در‌ اينجا بمعني‌ طريقه‌ و مشي‌ ‌است‌ و ‌اينکه‌ دعوي‌ نوعيت‌ دارد اولاد يهود يهودي‌ ميشوند اولاد نصارا نصراني‌

وَراءَ ذلِك‌َ فَأُولئِك‌َ هُم‌ُ العادُون‌َ (31) ‌پس‌ كسي‌ ‌که‌ طلب‌ كند و مشي‌ كند سواي‌ ‌اينکه‌ طريقه‌ ‌را‌ ‌پس‌ ‌آنها‌ هستند ‌از‌ تعدي‌ و تجاوز كنندگان‌،

متابعت و پيروى از هدايت و راهنمائى حقّ نموده در راه راست و دين قويم خدائى مشى نمايد و بما وحى شده از جانب خداوند كه هر كس پيغمبران او را تكذيب كند و از

بني‌ آدم‌ و رفتار و كردارتان‌ مختلف‌ ‌است‌ بعضي‌ ‌در‌ طريق‌ حق‌ و سعادت‌ مشي‌ ميكنند و بعضي‌ ‌در‌ طريق‌ باطل‌ و شقاوت‌ سير ميكنند ‌که‌ ميفرمايد: فَرِيقاً

كتاب وسائل، در حديث مناهى حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلم فرمايد: من مشى الى مسجد يطلب فيه الجماعة كان له بكلّ خطوة سبعون الف حسنة و يرفع له من الدّرجات

متابعت و پيروى از هدايت و راهنمائى حقّ نموده در راه راست و دين قويم خدائى مشى نمايد و بما وحى شده از جانب خداوند كه هر كس پيغمبران او را تكذيب كند و از

متابعت و پيروى از هدايت و راهنمائى حقّ نموده در راه راست و دين قويم خدائى مشى نمايد و بما وحى شده از جانب خداوند كه هر كس پيغمبران او را تكذيب كند و از

متابعت و پيروى از هدايت و راهنمائى حقّ نموده در راه راست و دين قويم خدائى مشى نمايد و بما وحى شده از جانب خداوند كه هر كس پيغمبران او را تكذيب كند و از

ميرود ايستاده‌ بتمام‌ ‌قد‌ بسوي‌ صراط مستقيم‌ صراط الهي‌. بدترين‌ و سخت‌ترين‌ مشي‌ و راه‌ طي‌ كردن‌ ‌اينکه‌ ‌است‌ ‌که‌ برو افتاده‌ ‌باشد‌ و مثل‌ كرم‌ روي‌ زمين‌

عذاب سخت ما را به بينند كه حق با كه بود و چه كسانى در طريق ضلالت و گمراهى مشى مينمودند پيروان تو يا آنها و براى قوّت قلب در انجام وظيفه و تسلّاى خاطر پيغمبر

اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ ‌است‌ ‌که‌ تو ‌هم‌ بايد بهمان‌ طريقه‌ ‌آنها‌ مشي‌ كني‌، و ها ‌در‌ اقتده‌ ‌براي‌ وقف‌ ‌است‌ مثل‌ ‌آيه‌ شريفه‌ فَيَقُول‌ُ هاؤُم‌ُ

مثل‌ صحت‌ و فساد جزئيه‌ و كليه‌ و ‌غير‌ اينها و يكي‌ ‌به‌ معني‌ طريقه‌ و مشي‌ ‌که‌ ‌در‌ اينجا ‌به‌ ‌اينکه‌ معني‌ ‌است‌ ‌يعني‌ رفتار الهي‌ و طريقه‌ ‌او‌

مِن‌ نَذِيرٍ. أَ وَ لَو جِئتُكُم‌ ‌يعني‌ باز ‌هم‌ ‌به‌ طريقه‌ آباء ‌خود‌ مشي‌ مي‌كنيد و ‌لو‌ اينكه‌ ‌من‌ آمده‌ باشم‌ ‌شما‌ ‌را‌ ‌به‌ طريقه‌اي‌ ‌که‌. بِأَهدي‌

مرجع ضمير در عليها معلوم است كه زمين است بمناسبت لفظ ناس و دابّه كه در زمين مشى مينمايند و تعجّب در اين است كه اهل كفر و عصيان چيزيرا كه از براى خودشان نمى‌پسندند

متابعت و پيروى از هدايت و راهنمائى حقّ نموده در راه راست و دين قويم خدائى مشى نمايد و بما وحى شده از جانب خداوند كه هر كس پيغمبران او را تكذيب كند و از

متابعت و پيروى از هدايت و راهنمائى حقّ نموده در راه راست و دين قويم خدائى مشى نمايد و بما وحى شده از جانب خداوند كه هر كس پيغمبران او را تكذيب كند و از

متابعت و پيروى از هدايت و راهنمائى حقّ نموده در راه راست و دين قويم خدائى مشى نمايد و بما وحى شده از جانب خداوند كه هر كس پيغمبران او را تكذيب كند و از

اختلافاتي‌ ‌بين‌ مسلمين‌ هست‌ ‌که‌ حضرت‌ ‌رسول‌ قبل‌ ‌از‌ بعثت‌ ‌بر‌ چه‌ طريقه‌ مشي‌ ميفرمود ‌در‌ ‌اينکه‌ مدت‌ چهل‌ سال‌ بعض‌ اهل‌ تسنن‌ ‌که‌ عصمت‌ ‌را‌ ‌در‌

‌که‌ اختصاص‌ بشما دارد بسحر خودشان‌ و ‌از‌ دست‌ ‌شما‌ بگيرند ‌آن‌ طريقه‌ و مشي‌ ‌که‌ بهترين‌ طريقه‌ها ‌است‌. (قالُوا) نظر ‌به‌ اينكه‌ سحره‌ نجوي‌ كردند و

براى خدا اهميّتى ندارد ولى اين سؤال تعجّب آميز را نمود براى آنكه بمذاق عامّه مشى نموده باشد و جوابى كه آنها را قانع نمايد بشنود و بگويد در هر حال چون وقت اين

براى خدا اهميّتى ندارد ولى اين سؤال تعجّب آميز را نمود براى آنكه بمذاق عامّه مشى نموده باشد و جوابى كه آنها را قانع نمايد بشنود و بگويد در هر حال چون وقت اين

خودشان ننمايند و اين سيره مرضيّه همه انبياء بوده و مبلّغين اسلام هم بايد بر آن مشى نمايند و الا بياناتشان چندان موثر نخواهد شد و بنابر اين كلمه مضاف بمن شاء

مرجع ضمير در عليها معلوم است كه زمين است بمناسبت لفظ ناس و دابّه كه در زمين مشى مينمايند و تعجّب در اين است كه اهل كفر و عصيان چيزيرا كه از براى خودشان نمى‌پسندند

براى خدا اهميّتى ندارد ولى اين سؤال تعجّب آميز را نمود براى آنكه بمذاق عامّه مشى نموده باشد و جوابى كه آنها را قانع نمايد بشنود و بگويد در هر حال چون وقت اين

بِذُنُوبِهِم‌ إِن‌َّ اللّه‌َ قَوِي‌ٌّ شَدِيدُ العِقاب‌ِ (52) مثل‌ طريقه‌ و مشي‌ آل‌ فرعون‌ و كساني‌ ‌که‌ پيش‌ ‌از‌ ‌آنها‌ بودند ‌از‌ امم‌ ماضيه‌ و اقوام‌

(37) و ‌در‌ ميان‌ بندگان‌ روي‌ زمين‌ ‌از‌ راه‌ تكبّر و نخوت‌ و فيس‌ و افاده‌ مشي‌ نكن‌ محققا نميتواني‌ زمين‌ ‌را‌ بشكافي‌ و نه‌ ببلندي‌ كوه‌ برسي‌ وَ لا تَمش‌ِ