نتایج جستجو

مِنَ السَّمَاءِ «شما را خویشاوندانتان به همسرى پیامبر(صلى الله علیه وآله)درآوردند، ولى مرا خداوند از آسمان به همسرى پیامبر(صلى الله علیه وآله) خدا درآورد»

برای خود همسری و فرزندی نگرفته است، عظمت پروردگار ما متعالى است. نه همسرى گيرد و نه فرزندى دارد. و حقا که بلند است شان پروردگار ما، نه همسری برگزیده است،

اضطراب و افسردگى است. (أن خلق لکم من أنفسکم أزوجًا لتسکنوا إلیها) ۷ - زوجیت و همسرى میان انسان ها، پدیده اى در جهت منافع آنان است. (أن خلق لکم من أنفسکم أزوجًا)

حالشان‌]، و ايشان را حوران فراخ چشم به همسرى دهيم. بهشتیان این چنین هستند و زنان بهشتی سیاه‌چشم با چشمان درشت را نیز به همسری آنان درمی‌آوریم. (آری،) چنان است

شایسته‌ای رهایشان کنید. |اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! وقتى زنان مؤمن را به همسرى گرفتيد، آن‌گاه پيش از آن كه با آنها نزديكى كنيد طلاقشان داديد، شما را بر

و این کار بر مؤمنان حرام شده است! مرد زناكار جز زن زناكار يا مشرك را به همسرى نمى‌گيرد، و زن زناكار را جز مرد زناكار يا مشرك نمى‌گيرد، و اين [ازدواج‌]

أَزْواجِكَ‌ جلد 10 - صفحه 122 4- خواسته زن اگر فراتر از احكام الهى وحقوق همسرى باشد، نبايد عملى شود. لِمَ تُحَرِّمُ‌ ... تَبْتَغِي مَرْضاتَ أَزْواجِكَ‌

ملاکهاى عرفى: ۴، ۶، ۸ مهریّه: احکام مهریّه ۱۲، ۱۳ نظام تعالیم دین: ۱۱ همسرى: حقوق همسرى ۴، ۶ طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‌۱، ص ۱۱۱. محمدباقر محقق،‌

از آداب همسرى در میان عرب قبل از اسلام (و ءاتوهم ما أنفقوا) بیشتر مفسران مسأله انفاق در آیه شریفه را، به «مهریه» تفسیر کرده اند. ۱۸ - جواز همسرى مؤمنان،

بخواهد، از درستکاران خواهی یافت‌ گفت: مى‌خواهم يكى از اين دو دخترم را به همسرى تو دهم بر اين [شرط] كه هشت سال مزدبگير باشى، و اگر ده سال را به پايان برى

آفریده است (همسرانتان) وامى گذارید؟ نه بلکه شما گروهى تجاوزپیشه اید». ۲ - همسرى مردان با زنان، راهى طبیعى و خداپسند براى ارضاى غریزه جنسى (و تذرون ما خلق

الْجِنُّ عَلَى اللَّهِ كَذِباً «5» واينكه او، پروردگار عظيم متعالى ما، نه همسرى گرفته و نه فرزندى و اينكه سفيهان ما درباره خداوند سخنى ناحق مى‌گفتند. و ما

۲۴، ۲۵، ۳۵، ۳۹، ۴۲ والدین: مسؤولیّت والدین ۱۶، ۱۷، ۲۲، ۳۵، ۳۹ همسر: حقوق همسرى ۱۶، ۳۵، ۳۷، ۴۰ کافى، ج ۶، ص ۱۰۳، ح ۳ ; نورالثقلین، ج ۱، ص ۲۲۷- ، ح ۸۸۴. کافى،

ديگر سزاوارتر بود كه از او بترسى. پس چون زيد از او حاجت خويش بگزارد، به همسرى تواش درآورديم تا مؤمنان را در زناشويى با زنان فرزند خواندگان خود، اگر حاجت

آنکه به همسری جز او شوهر کند، سپس اگر آن مرد او را طلاق داد، بر آنان گناهی نیست که اگر می‌دانند احکام الهی را مراعات خواهند کرد دوباره به همسری یکدیگر درآیند،

(كلمات با حرف واو عطف شده نه با حرف «اوْ») در آن روز، عاطفه فرزندى، غيرت همسرى، محبّت برادرى و حمايت فاميلى و آشنايى مردمى همه فدا مى‌شود، ولى چه سود؟!

(كلمات با حرف واو عطف شده نه با حرف «اوْ») در آن روز، عاطفه فرزندى، غيرت همسرى، محبّت برادرى و حمايت فاميلى و آشنايى مردمى همه فدا مى‌شود، ولى چه سود؟!

«كفو» به معناى شبيه و نظير و مانند است. «1» چنانكه در بحث ازدواج، توصيه شده همسرى انتخاب كنيد كه «كفو» شما باشد. يعنى در دين و اخلاق شبيه و مانند شما باشد

علیهاالسلام را براى على تزویج فرمود و اگر على بن ابى طالب نمى بود هر آینه کفو و همسرى از براى فاطمه وجود نداشت. محمد بن العباس بعد از چهار واسطه از حکم بن ظهیر

آنچه هزينه كرده‌اند بدهيد، و از خداى كه به او ايمان داريد پروا كنيد. اگر همسری از همسرانتان به سوی کافران رفت (و مرتدّ گردید، و کافران مهریّه‌ی شما را بازپرداخت

پروردگارمان كسى را و بآن كه برتر و بالاتر است مقام عظمت پروردگار ما نگرفت همسرى و نه فرزندى‌ و بدرستيكه ميگفت نادان ما بر خدا سخنى دور از صواب‌ و بدرستيكه

پروردگارمان كسى را و بآن كه برتر و بالاتر است مقام عظمت پروردگار ما نگرفت همسرى و نه فرزندى‌ و بدرستيكه ميگفت نادان ما بر خدا سخنى دور از صواب‌ و بدرستيكه

جلد 10 - صفحه 111 6- مرد حق ندارد به همسرى كه طلاق داده هيچ ضررى برساند. «لا تُضآرُّوهُنَّ» 7- مرد حق ندارد براى همسرى كه طلاق داده هيچ گونه تنگنايى قرار

قدرت خداوند امکان پذیر مى دانست. ۷- زکریا(ع)، هنگام بشارت تولد یحیى(ع)، همسرى سال خورده داشت که از آغاز زندگى نازا بود. (و کانت امرأتى عاقرًا) فعل «کانت»

پروردگارمان كسى را و بآن كه برتر و بالاتر است مقام عظمت پروردگار ما نگرفت همسرى و نه فرزندى‌ و بدرستيكه ميگفت نادان ما بر خدا سخنى دور از صواب‌ و بدرستيكه

پروردگارمان كسى را و بآن كه برتر و بالاتر است مقام عظمت پروردگار ما نگرفت همسرى و نه فرزندى‌ و بدرستيكه ميگفت نادان ما بر خدا سخنى دور از صواب‌ و بدرستيكه

(كلمات با حرف واو عطف شده نه با حرف «اوْ») در آن روز، عاطفه فرزندى، غيرت همسرى، محبّت برادرى و حمايت فاميلى و آشنايى مردمى همه فدا مى‌شود، ولى چه سود؟!

پروردگارمان كسى را و بآن كه برتر و بالاتر است مقام عظمت پروردگار ما نگرفت همسرى و نه فرزندى‌ و بدرستيكه ميگفت نادان ما بر خدا سخنى دور از صواب‌ و بدرستيكه

تلاش خویش، دوراندیش و حساس اند. (و إنّى خفت المولى من وراءى) ۵- همسر زکریا، همسرى عقیم و نازا بوده است. (و کانت امرأتى عاقرًا) «عاقراً» به مرد یا زنى گفته

بداری. پس چون زید از آن زن کام برگرفت (و عده‌‌ی همسرش سر رسید) تو را به همسری او درآوردیم، تا بر مؤمنان در ازدواجشان با زنان پسرخواندگانشان - هرگاه از

همسر اختيار مى‏كنم و دختران خود را به همسرى مردان شما ميدهم، مگر فاطمه را كه حكم تزويجش از آسمان آمده (يعنى همسرى او با عليّ به حكم خدا بوده است كه وحى

السماء: شما را خويشاوندانتان به همسرى پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) درآوردند، ولى مرا خداوند از آسمان به همسرى پيامبر خدا (صلى اللّه عليه و آله

فرمود: «الزَّانِي لا يَنْكِحُ إِلَّا زانِيَةً» مرد زناكار جز زن زناكار را به همسرى نگيرد، همان گونه كه روايتى از امام باقر عليه السلام اين معنا را تأييد مى‌كند

راز، جزئى بود، ولى خداوند آن را يك توطئه قلمداد كرد. «تَظاهَرا عَلَيْهِ» 7- همسرى و هم‌نشينى، نشانه هم‌فكرى و همدلى نيست. أَزْواجِهِ‌ ... تَظاهَرا عَلَيْهِ‌

کنیز در گذشته بوده است و مرد می‌توانسته است از میان کنیزان خود کسانی را به همسری گیرد. اسلام در جنگ مشروع اجازه داده است مسلمانان از دشمنان برده بگیرند اگر

پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) آنها را از قيد بردگى آزاد كرد و به همسرى خود پذيرفت ، و اين خود جزئى از برنامه كلى اسلام براى آزادى تدريجى بردگان

علیه و آله می‌خوانیم: «کسی که خدا به او قلبی شاکر و زبان مشغول به ذکر حق، و همسری با ایمان که او را در امور دنیا و آخرت یاری کند ببخشد، نیکی دنیا و آخرت را

فرود آى ... آدم همراه با همسرش فرود آمد و ابلیس [هم] فرود آمد در حالى که همسرى نداشت ...». ۲۵ - «عن أمیر المؤمنین (ع) (فى حدیث طویل) و فیه سأله عن أکرم

طالب عليهما السّلام افتاد و فرمود: دختران ما براى پسران ما و پسران ما براى همسرى دختران ما هستند.

السّلام فرمود: دختران بكرى را كه پدرانشان در قيد حياتند بدون إذن پدر به همسرى اختيار مكن.

گويد: امام صادق عليه السّلام فرمود: هر گاه مردى زنى را براى مال يا جمالش به همسرى اختيار كند بهره‏اى نصيبش نخواهد شد، و اگر براى دينش بهمسرى اختيار كند، خداوند

عليه و آله فرمود: مرد مسلمان بعد از بهره اسلام هيچ لذّت و بهره‏اى بالاتر از همسرى مسلمان نخواهد برد كه چون بدو نگرد مسرورش سازد، و چون به او فرمان دهد اطاعتش

الله ع : و رفاعة بن موسى از امام صادق عليه السّلام پرسيد: مردى كه داراى همسرى است و با وى زفاف ننموده است اگر زنا كند رجم مى‏شود؟ فرمود: نه، گويد: عرض

كِتَابُ النِّكَاح : مردى نزد رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله آمد و عرض كرد: من همسرى دارم كه چون به منزل روم پيشباز من آيد و چون بيرون روم مرا بدرقه كند، و هر

رَبُّکَ هُوَ عَلَیَّ هَیِّنٌ). این مسأله عجیبی نیست که از پیر مردی همچون تو و همسری ظاهرا نازا فرزندی متولد شود «من تو را قبلا آفریدم در حالی که هیچ نبودی» (وَ

كنى . و براى اينكه همسران پيامبر نيز بدانند گذشته از افتخارى كه از ناحيه همسرى با او كسب مى كنند با تسليم در برابر اين برنامه خاص در مورد تقسيم اوقات پيامبر

الشامي قال : ابو الرّبيع شامى گويد: از امام صادق عليه السّلام سؤال شد: مردى همسرى گرفته و مدّتى با او بوده و نتوانسته است در او تصرف كند تنها همين بوده كه

عطيّه از أبى بصير از امام باقر عليه السّلام نقل كرده گويد: سؤال كردم كه مردى همسرى گرفته و مهريّه او را اطاقى از خانه‏اى كه شريك هم دارد قرار داده است، فرمود:

و اين دعا را بخواند كه ترجمه آن اينست: «پروردگارا من در نظر دارم زنى به همسرى اختيار كنم، پس پاكدامن‏ترين آنان را براى من مقدّر ساز، و نگهدارترين آنان

قال : مسلم بن بشير گويد: از امام باقر عليه السّلام پرسيدم: مردى زنى را به همسرى گرفته و شاهد نگرفته است، آيا صحيح است؟ فرمود: نزد خود و خدايش عزّ و جلّ مسئوليّتى

كه: مردى زنى از همسايگان و يا بستگانش را كه به او اختيار داده بود وى را به همسرى خود [يا هر كس ديگر] درآورد و مرد از سرّ كارش آگاه نبود به عقد خود درآورد

السّلام در باره مرد مسلمانى سؤال كردم كه وفات يافته است، و مادرى نصرانى، و همسرى و فرزندانى مسلمان از او بجاى مانده‏اند، فرمود: اگر مادرش پيش از آنكه ميراثش

برادرزاده‏اى مسلمان، و خواهرزاده‏اى مسلمان بجاى گذاشته و آن نصرانى اولاد و همسرى نصرانى نيز دارد، امام عليه السّلام فرمود: رأى من اينست كه دو ثلث تركه را

اسلام (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) كسى را نزد نجاشى فرستاد و او را به همسرى خود در آورد، و از آنجا كه رابطه دامادى در ميان عرب سبب كاهش عداوتها مى شد

صفحه 100 3. مهلتى براى بازگشت دوباره به زندگى. علاوه بر آنكه رجوع مرد به همسرى كه طلاق داده، مزايايى بر ازدواج مجدّد دارد از جمله: الف) زندگى با همسر جديد

ماجرای افشای اسرار و آزار آن حضرت دخالت داشتند هشدار می‌دهد که گمان نکنند همسری پیامبر صلّی اللّه علیه و آله به تنهائی می‌تواند مانع کیفر آنها باشد و در

پيش آورد، بعد از آنكه عزيز در خلال سالهاى قحطى از دنيا رفت يوسف او را به همسرى خود گرفت. و اگر اين حديث صحيح باشد بعيد نيست كه خداوند به شكرانه اين كه او

ازدواج نمى كند، همانگونه كه زن آلوده دامان جز با مرد زانى يا مشرك پيمان همسرى نمى بندد» (الزانى لا ينكح الا زانية او مشركة و الزانية لا ينكحها الا زان

كشيدنش را به او بدهد، و علاوه بر اين خداوند رزق ده سال او را تاءمين كرد، و همسرى به او داد، كه مايه سكونت و آرامش خاطرش باشد «قَالَت إِحْدَاهُمَا يَأَبَتِ

ارتباط و پيوند دارد. سپس مى فرمايد: «از آنها دو نفر يا سه نفر يا چهار نفر به همسرى خود انتخاب كنيد» (مثنى و ثلاث و رباع ). «مثنى » در لغت به معنى «دوتا دوتا»

تشبيه كنند) و پس از آن از گفته خود بازگردند و به خطاى خود پى برند و دوام همسرى خود را خوش داشته باشند ميبايد پيش از آنكه مقاربت كنند بنده‏اى آزاد كنند.

طلقتنا لا نجد زوجا من قومنا غيرك : «تو گمان مى كنى كه اگر ما را طلاق دهى همسرى غير از تو در ميان قوم و قبيله خود نخواهيم يافت »؟!. اينجا است كه پيامبر (صلى

هستند! و بسيارى از مشركان عرب جن را نيز فرزندان او مى پنداشتند و يا بعضا همسرى از جن براى پروردگار قائل بودند! اين پندارهاى بى اساس و خرافى آنها را به كلى

مادرم به قربانت، من پير مردى عيالوارم و كم دارائى، كيست كه تواند با شما همسرى و برابرى كند و شما با باد همكارى دارى (يعنى دست به بادى و هر چه دارى به مردم

دشمنان نبرد كردند و به كار زندگى پرداختند، و با روح شهوت دنبال خوراك بالذت و همسرى با زنانِ جوان رفتند، و با روح بدن جنبيدند و به راه رفتند، اينان آمرزيده‏اند

روزى ده ، به او گفته مى شود: آيا به تو دستور تلاش و كوشش ندادم ؟ و كسى كه همسرى دارد (كه دائما او را ناراحت مى كند) و او دعا مى كند كه او از دستش خلاص شود،

جانشين آنها نمى شود، دست از توطئه و مشاجره و آزار بردارند، و گرنه از افتخار همسرى پيامبر براى هميشه محروم مى شوند. و زنانى بهتر و با فضيلت تر جاى آنها را خواهند

بخاطر اين است كه سهم او روشن است يعنى دو سوم به علاوه گاهى شخص ميت ممكن است همسرى داشته باشد در اين صورت سهم همسر از سهم پدر كم مى شود، و بنابراين سهم پدر

كذلك قال ربك هو على هين ) اين مساله عجيبى نيست كه از پيرمردى همچون تو و همسرى ظاهرا نازا تفسير نمونه جلد ۱۳ صفحه ۱۸ فرزندى متولد شود «من تو را قبلا آفريدم

ناگوار آمد كه از شدت غضب مو بر تنش راست شد و فرمود: به خدا سوگند كه هرگز همسرى بهتر از او نداشتم ، او زمانى ايمان آورد كه مردم كافر بودند و زمانى اموالش

حاضرم براى مبارزه با گناه و همچنين حفظ حيثيت ميهمانانم دختران خودم را به همسرى شما درآورم ، شايد آنها با اين فداكارى بى نظير، وجدان خفته شان بيدار شود و

حضرت (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) دخالت داشتند هشدار مى دهد كه گمان نكنند همسرى پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) به تنهائى مى تواند مانع كيفر آنها باشد،

به همسران آنها مى رسد مى گويد: «آرى اينچنينند بهشتيان ، و حور العين را به همسرى آنها درمى آوريم » (كذلك و زوجناهم بحور عين ). تفسير نمونه جلد ۲۱ صفحه ۲۱۲

جاهليت بود اما طلاقى بود كه نه قابل بازگشت بود و نه زن آزاد مى شد كه بتواند همسرى براى خود برگزيند، و اين بدترين حالتى بود كه براى يك زن شوهردار ممكن بود رخ

كافر در عقد دارد حرام است كه ديگر به عقد آن زن وقعى بنهد، و خلاصه او را به همسرى خود باقى بگذارد، مگر اينكه او نيز ايمان بياورد آن وقت مرد مى تواند به عقد

گفتيم آيه در مكه نازل شده و رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) در مكه همسرى به غير خديجه (عليهاالسلام) نداشت . «لا نسئلك رزقا نحن نرزقك» - ظاهر مقابله

همسر و يا آلودگى و انحراف ، من كه خود را بهتر از هر كس مى شناسم نه تاكنون همسرى انتخاب كرده ام و نه هرگز زن منحرفى بوده ام ، تاكنون هرگز شنيده نشده است كسى

را بهمسرى نگيرد، و زن زناكار را جز مرد زناكار يا مشرك بهمسرى نگيرد، و اين همسرى بر مؤمنين حرامست، ۴ سوره ۲۴» پس خدا زن و مرد زناكار را مؤمن نناميده است،