عبس ٤

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۵:۳۴ توسط 127.0.0.1 (بحث) (افزودن سال نزول)


ترجمه

یا متذکّر گردد و این تذکّر به حال او مفید باشد!

يا پند گيرد و آن پند سودش دهد
يا پند پذيرد و اندرز سودش دهد.
یا (به تعلیم رسول) به یاد خدا آید و ذکر حق او را سودمند افتد. (مراد عبد اللّه مکتوم است که چون حضور رسول برای تعلیم قرآن آمد جمعی از اکابر کفار قریش نزد حضرت بودند، حضرت از حرص بر ایمان و هدایت آنها به او توجه کامل نکرد و به صحبت مشغول بود و مرد متشخصی از امویان بر آن نابینا ترشرویی و اظهار انزجار نمود. بر نکوهش او و حرمت عبد اللّه این آیات نازل شد).
یا متذکّر [حقایق] گردد و آن تذکر او را سود دهد؛
يا پند گيرد و پند تو سودمندش افتد.
یا پندگیرد و پندش سود بخشد
يا پند گيرد و آن پند سودش دهد.
یا این که پند گیرد و اندرز بدو سود برساند.
یا یاد پذیرد، پس یادواره سودش دهد.
یا یادآور شود پس سود دهدش یادآوردن‌


عبس ٣ آیه ٤ عبس ٥
سوره : سوره عبس
نزول : ٢ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٤
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«یَذَّکَّرُ»: متّعظ شود. پندپذیر گردد. «فَتَنفَعَهُ»: فعل (تَنفَعَ) منصوب به (أَنْ) مقدّر بعد از فاء سببیّه است و جواب (لَعَلَّ) است (نگا: غافر / ). «الذِّکْری»: (نگا: انعام / و ، اعراف / هود / و .


تفسیر

نکات آیه

۱ - وعظ و ارشاد دینى، زمینه ساز از میان رفتن غفلت ها است. (أو یذّکّر) ذکر و حفظ به یک معنا است; با این تفاوت که به اصل ذخیره سازى اطلاعات «حفظ» و به حاضر ساختن آن در قلب یا زبان - چه پس از فراموشى و چه بدون آن - «ذکر» مى گویند (مفردات راغب). «ذکرى» اسم مصدر «تذکیر» (تذکر دادن) است و به معناى «ذکر» و «تذکّر» و نقیض نسیان نیز آمده است (لسان العرب). این کلمه در آیه - به قرینه «یذکّر» - به معناى اثرپذیرى از ذکر و برطرف شدن غفلت است که در مورد آیه شریفه، حضور ابن ام مکتوم در مجلس وعظ و ارشاد پیامبر(ص)، مى توانست آن را به دنبال داشته باشد.

۲ - امکان بهره گیرى انسان از تذکّرات و تعالیم دینى حتى در صورتى که خود را تزکیه نکرده باشد. (لعلّه یزّکّى . أو یذّکّر) حرف «أو» دلالت دارد که هرگاه یکى از دو ویژگى (تزکیه یا تذکّر) محتمل باشد; باید شخصى را که مى خواهد به مجلس وعظ و ارشاد وارد شود، پذیرفت و نباید او را تا پس از خودسازى و تزکیه از تذکرات دینى محروم کرد.

۳ - تذکرات دینى براى انسان، سودمند است و آموختن آن او را براى تزکیه آماده مى سازد. (لعلّه یزّکّى . أو یذّکّر فتنفعه الذکرى) «فاء» در «فتنفعه»، انتفاع را نتیجه تذکّرپذیرى قرارداده است; یعنى، چنانچه با حضور در مجلس پند و اندرز تذکر حاصل شود، نافع بودن آن حتمى است. ارتباط این آیه با آیه قبل، گویاى این است که نافع بودن تذکّر، در رساندن انسان به تزکیه است.

۴ - فراگیران پند و اندرز، انسان هایى ارجمند و شایسته احترامى افزون تر از دیگران (و ما یدریک لعلّه ... یذّکّر)

۵ - احتمال تأثیرپذیرى مردم از نصیحت ها، کافى در لزوم استقبال از آنان در مجالس پند و اندرز (لعلّه ... یذّکّر)

۶ - شایستگى فرد براى ترجیح او بر دیگران در پند و اندرز، به سلامتى کامل، بینایى و فعال بودن تمام قواى جسمى وى وابسته نیست. (أن جاءه الأعمى ... و ما یدریک لعلّه ... یذّکّر)

۷ - تنها کسانى شایسته حضور در مجالس وعظ و ارشادند، که خود را در مسیر خودسازى قرار داده یا افرادى توصیه پذیر و نصیحت خواه باشند. (یزّکّى . أو یذّکّر)

۸ - کشف وجود روحیه پندپذیرى در افراد، براى همه کس مقدور نیست. (و ما یدریک لعلّه ... یذّکّر)

۹ - رفتار مسلمانى که از حضور ابن ام مکتوم در مجلس پیامبر(ص) ناخشنود بود - به دلیل ناآگاهى او از روحیات نیک و بد وى - رفتارى ناروا و توجیه ناپذیر بود. (عبس ... و ما یدریک لعلّه یزّکّى ... أو یذّکّر)

۱۰ - ابن ام مکتوم، در تلاش براى تزکیه نفس یا پندآموزى و داراى مقامى ارجمند در پیشگاه خداوند (لعلّه یزّکّى . أو یذّکّر) هر چند خداوند با کلمه «لعلّ» تنها احتمال وجود یکى از دو فضیلت را براى ابن ام مکتوم مطرح ساخته است; ولى انتقاد او از برخورد ناهنجار با وى و اختصاص آیاتى در قرآن به این موضوع، نشانگر مقام نیک وى نزد خداوند و دور نبودن او از آن فضائل است.

۱۱ - خوددارى از ارشاد کسانى که در مسیر خودسازى قرار دارند و استنکاف از راهنمایى پندپذیران، کردارى نکوهیده و ناروا است. (عبس ... و ما یدریک لعلّه یزّکّى . أو یذّکّر)

۱۲ - بهره بردن از پند و اندرز دیگران و سودمندى آن به حال انسان، در گرو داشتن روحیه اى پندپذیر و نصیحت خواه   أو یذّکّر فتنفعه الذکرى «فاء» در «فتنفعه»، نافع بودن تذکر را فرع برخوردارى از روحیه تذکّرپذیرى ساخته است.

۱۳ - پاکسازى خویش از آلودگى ها، داراى اهمیتى بیشتر از آموختن پند و اندرز است. (لعلّه یزّکّى . أو یذّکّر) تقدیم «تزکیه» بر «تذکر»، گویاى برداشت یاد شده است.

موضوعات مرتبط

  • ایمان: زمینه ایمان به تعالیم دین ۲
  • تبلیغ: شرایط تبلیغ ۷
  • تزکیه: اجتناب از هدایت اهل تزکیه ۱۱; اهمیت تزکیه ۱۳; زمینه تزکیه ۳، ۷
  • تنبه: زمینه تنبه ۱
  • دین: نقش دین ۳
  • سلامتى: نقش سلامتى ۶
  • عبدالله بن ام مکتوم: سند معترض به عبدالله بن ام مکتوم ۹; فضایل عبدالله بن ام مکتوم ۱۰; قصه عبدالله بن ام مکتوم ۹; موعظه پذیرى عبدالله بن ام مکتوم ۱۰
  • عمل: عمل ناپسند ۱۱
  • غفلت: زمینه رفع غفلت ۱
  • موعظه: آثار موعظه ۱، ۳; آثار موعظه پذیرى ۱۲; اجتناب از هدایت موعظه پذیران ۱۱; احترام موعظه پذیران ۴; احتمال تاثیر موعظه ۵; اهمیت قبول موعظه ۱۳; تشخیص موعظه پذیران ۸; زمینه قبول موعظه ۲; زمینه موعظه پذیرى ۱۲; شرایط حضور در مجلس موعظه ۵، ۷; شرایط موعظه ۶; فضایل موعظه پذیران ۴; موعظه پذیران ۷
  • هدایت: زمینه هدایت ۲; هدایت پذیران ۷

منابع