القمر ٢٩

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۸:۴۵ توسط 127.0.0.1 (بحث) (Edited by QRobot)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


ترجمه

آنها یکی از یاران خود را صدا زدند، او به سراغ این کار آمد و (ناقه را) پی کرد!

|پس رفيقشان را ندا دادند و او شمشير كشيد و [ناقه را] پى كرد
پس رفيقشان را صدا كردند و [او] شمشير كشيد و [شتر را] پى كرد.
آن قوم شقی صاحب و رئیس خود را خواندند تا مجهز شد و ناقه را پی کرد.
پس آنان یارشان را [که برای پی کردن ناقه آماده کرده بودند] فرا خواندند و [او] دست به کار شد و [ماده شتر را] پی کرد.
يارشان را ندا دادند و او شمشير برگرفت و آن را پى كرد.
آنگاه رفیقشان را ندا دادند، سپس او دست درازی کرد و [شتر را] پی کرد
پس يار خود را آواز دادند تا [سلاح‌] برگرفت و [ماده‌شتر را] پى كرد- كشت-.
قوم ثمود، یار خود (قدار بن سالف) را صدا زدند (که بیا این شتر را بکش). او هم بی‌باکانه دست بکار شد و شتر را پی کرد.
پس (سرکرده‌ی) همگامشان را ندا در دادند. پس او شمشیر برگرفت و (شتر را) پی کرد و از پا درآورد.
پس خواندند یار خویش را پس بیامد پس پی کرد


القمر ٢٨ آیه ٢٩ القمر ٣٠
سوره : سوره القمر
نزول :
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٤
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«تَعَاطَی»: کار کشتن را بدست گرفت. دست بکار شد. شمشیر را برگرفت. «عَقَرَ»: نحر کرد. پی کرد.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱ - توطئه قوم ثمود، براى از میان بردن ناقه صالح (فنادوا صاحبهم فتعاطى فعقر)

۲ - نارضایتى قوم ثمود، از وجود ناقه و سهمیه بندى آب (أنّ الماء قسمة بینهم ... فنادوا صاحبهم) «فاء» در «فنادوا» تصمیم قتل ناقه را متفرع بر «أنّ الماء قسمة» کرده است; یعنى، چون چنین قانونى وضع شد، آنان بر آشفتند و کمر به قتل ناقه بستند.

۳ - تصمیم بدون اندیشه و به دور از تدبیر قوم ثمود، در از میان بردن معجزه الهى (ناقه)* (فنادوا صاحبهم) به کار رفتن «فاء» در «فنادوا» - به جاى «ثمّ» یا حرف دیگر - احتمال دارد بیانگر بى تأملى قوم ثمود در کشتن ناقه باشد.

۴ - انتخاب فردى خاص و استمداد از او از سوى قوم ثمود، براى کشتن ناقه صالح (فنادوا صاحبهم)

۵ - عملى ساختن قتل ناقه صالح، امرى دشوار براى قوم ثمود (فنادوا صاحبهم فتعاطى فعقر) از این که قوم ثمود، براى عملى ساختن توطئه خویش، به فرد خاصى مراجعه کردند; استفاده مى شود که آنان یا بیم داشتند که شخصاً وارد عمل شوند و یا توان جسمى آن کار را نداشتند.

۶ - کشنده ناقه صالح، پذیراى پیشنهاد قوم ثمود، در کشتن ناقه بدون هیچ تأمل * (فتعاطى فعقر) کاربرد عبارت هاى «فتعاطى» و «فعقر» با «فاء»، بیانگر عدم تراخى در قبول و سرعت در عملى ساختن قتل ناقه مى باشد.

۷ - صورت گرفتن نوعى مبادله و تفاهم، میان قوم ثمود و کشنده ناقه صالح، قبل از اجراى توطئه * (فتعاطى فعقر) با توجه به این که واژه «فتعاطى» - در ساختار باب تفاعل - بیانگر نوعى داد و ستد متقابل است; احتمال مى رود که قبل از کشتن ناقه میان قوم ثمود و کشنده ناقه، قرار دادى خاص صورت گرفته باشد.

۸ - تحقق توطئه کشتن ناقه صالح، به وسیله فردى واحد (فعقر) واژه «عقر» (به صورت مفرد) مى رساند که هر چند جمع کثیرى در توطئه قتل ناقه شرکت داشتند، اما اجراى آن به وسیله فردى واحد صورت گرفت.

روایات و احادیث

۹ - «عن أصبغ بن نباته، قال: سمعت أمیرالمؤمنین(ع) ... یقول: إنّما یجمع الناس الرضا و الغضب، أیّها الناس إنّما عقر ناقة ثمود واحد فأصابهم اللّه بعذابه بالرضا و آیة ذلک قوله جلّوعزّ «فنادوا صاحبهم فتعاطى فعقر»...;[۱] اصبغ بن نباته گوید: از امیرالمؤمنین(ع) شنیدم... که مى فرمود: رضایت و غضب مردم [به امرى که انجام مى گیرد] سبب مى شود [که ثواب و عقاب آن] همه را فراگیرد. اى مردم! ناقه ثمود را یک نفر پى کرد; ولى خداوند همه آن قوم را گرفتار عذاب کرد; زیرا همه راضى بودند و نشانه این مطلب قول خداى جلّوعزّ است که مى فرماید: فنادوا صاحبهم فتعاطى فعقر».

موضوعات مرتبط

  • صالح(ع): سختى عقر شتر صالح(ع) ۵; عاقر شتر صالح(ع) ۴، ۶، ۸، ۹; عقر شتر صالح(ع)۱، ۳، ۴، ۶، ۸; هماهنگى عاقر شتر صالح(ع) و قوم ثمود ۷
  • قوم ثمود: تاریخ قوم ثمود ۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۶; تقسیم آب در قوم ثمود ۲; توطئه قوم ثمود۱، ۳; عدم تعقل قوم ثمود ۳; عذاب قوم ثمود ۹; قصه قوم ثمود ۷; قوم ثمود و شتر صالح(ع) ۲; نارضایتى قوم ثمود ۲

منابع

  1. تفسیر برهان، ج ۴، ص ۲۶۰، ح ۱.