الصافات ٨٩

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۵:۱۷ توسط 127.0.0.1 (بحث) (افزودن سال نزول)


ترجمه

و گفت: «من بیمارم (و با شما به مراسم جشن نمی‌آیم)!»

|و گفت: من بيمارم [و با شما به مراسم عيد نمى‌آيم‌]
و گفت: «من كسالت دارم!»
و با قومش گفت که من بیمارم (و نتوانم به جشن عید بتان آیم).
و گفت: به راستی من بیمارم.
و گفت: من بيمارم.
و گفت من بیمارم‌
و آنگاه گفت: همانا من بيمارم.
گفت: من ناخوش هستم. (روحم از این کفر و شرک و ظلم بیمار است).
پس گفت: «من به‌راستی بیمارم!»
پس گفت همانا منم بیمار


الصافات ٨٨ آیه ٨٩ الصافات ٩٠
سوره : سوره الصافات
نزول : ٣ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٣
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«سَقِیمٌ»: بیمار. «إِنِّی سَقِیمٌ»: مرادِ ابراهیم، بیماری روح و آزار دل از پندارگرائی و اوهام‌پرستی مردم، و برداشت ایشان از سخن او بیماری ظاهری بود. به این ترتیب عذر خود را از عدم شرکت در جشن سالیانه ایشان خواست. گویا سحرگاهان غذاهائی در کنار بتها می‌نهادند تا متبرّک شود، و خودشان از شهر بیرون می‌رفتند. شامگاهان از مراسم صحرا برمی‌گشتند و از آن خوراکیها می‌خوردند.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱ - ابراهیم(ع)، پس از اندیشه عمیق، مریض بودن خود را به قومش اعلام کرد. (فنظر نظرة فى النجوم . فقال إنّى سقیم)

۲ - مریض بودن ابراهیم(ع)، به هنگام دعوت شدن از جانب قوم خود براى خروج از شهر (فقال إنّى سقیم)

۳ - مریض بودن، عذر و دلیل ابراهیم(ع) براى نپذیرفتن دعوت قوم خود براى خروج از شهر و شرکت در مراسم سالانه مشرکان (فقال إنّى سقیم)

۴ - ابراهیم(ع)، به مرضى موسمى و فصلى مبتلا بود. (فنظر نظرة فى النجوم . فقال إنّى سقیم) اگر پذیرفته شود که نگاه ابراهیم(ع) به ستارگان نگاه با چشم و حقیقى بود، مى توان گفت که اظهار بیمارى پس از این نگاه، حاکى است که ایشان به مرضى موسمى و فصلى گرفتار بود که با نگاه به ستارگان، توانسته بود وقت رو به رو شدن با مرض موسمى خود را پیش بینى کند (هم زمان با روز مراسم ویژه).

۵ - ابراهیم پیامبر، از رفتن به بیرون شهر براى شرکت در مراسم سالانه مشرکان - پیش از دریافت دعوت قومش - پرهیز مى کرد. (فقال إنّى سقیم) پیشنهاد مردم مشرک به ابراهیم(ع) براى بیرون رفتن از شهر - با آن که همگان بر این امر مبادرت ورزیدند - مى تواند به دلیل این نکته باشد که آن حضرت از این کار امتناع داشت.

۶ - ابراهیم(ع)، شخصیتى سرشناس و مورد توجه در میان قوم خویش (فنظر نظرة فى النجوم . فقال إنّى سقیم) پیشنهاد مشرکان به ابراهیم(ع) براى بیرون رفتن از شهر، مى تواند به این دلیل باشد که آن حضرت، شخصیتى ممتاز و برجسته در میان مردمش بود که شرکت و عدم شرکت او در چنین مراسم عمومى و ملى، بسیار چشم گیر و با اهمیت بود.

روایات و احادیث

۷ - «عن رجل من أصحابنا عن أبى عبداللّه(ع) قال: سألته عن قول اللّه -عزّوجل- ...«إنّى سقیم» قال: ما کان ابراهیم(ع) سقیماً و ما کذب إنّما عنى سقیماً فى دینه مرتاداً...;[۱] از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند «...إنى سقیم» روایت شده که ابراهیم(ع) بیمار [جسمى] نبود و در عین حال دروغ هم نگفت; بلکه مقصود او این بود که به علت دینى که دارم از کفر کافران دل آزرده ام و من در طلب حقیقت هستم».

۸ - «قال أبوعبداللّه(ع): التقیة من دین اللّه... و لقد قال ابراهیم: «إنّى سقیم» واللّه ما کان سقیماً;[۲] از امام صادق(ع) روایت شده که فرمود: تقیه جزئى از دین خدا است ... و ابراهیم گفت: «إنى سقیم» در حالى که به خداوند سوگند او مریض نبود».

۹ - «و قد روى: إنّه عنى بقوله «سقیم» أى سأسقم...;[۳] روایت شده که مراد ابراهیم از سخنش «سقیم» این بود که به زودى مریض مى شوم...».

موضوعات مرتبط

  • ابراهیم(ع): اعتذار ابراهیم(ع) ۳; بیمارى ابراهیم(ع) ۱، ۲، ۳، ۴، ۷، ۸; تفکر ابراهیم(ع) ۱; تقیه ابراهیم(ع) ۷; توریه ابراهیم(ع) ۸; دعوت از ابراهیم(ع) ۱، ۲; شخصیت اجتماعى ابراهیم(ع) ۶; قصه ابراهیم(ع) ۱، ۲، ۳، ۴، ۵
  • قوم ابراهیم: دعوتهاى قوم ابراهیم ۱، ۲; دلایل رد دعوتهاى قوم ابراهیم ۳; رد دعوتهاى قوم ابراهیم ۵; مراسم قوم ابراهیم ۵

منابع

  1. معانى الاخبار، ص ۲۱۰، ح ۱; نورالثقلین، ج ۴، ص ۴۰۶، ح ۴۲.
  2. کافى، ج ۲، ص ۲۱۷، ح ۳; نورالثقلین، ج ۴، ص ۴۰۶- ، ح ۴۵.
  3. معانى الاخبار، ص ۲۱۰، ح ۱; نورالثقلین، ج ۴، ص ۴۰۶، ح ۴۳.