الشعراء ٤٦: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن سال نزول)
 
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::فَأُلْقِي|فَأُلْقِيَ‌]] [[کلمه غیر ربط::فَأُلْقِي| ]] [[شامل این ریشه::ف‌| ]][[ریشه غیر ربط::ف‌| ]][[شامل این ریشه::لقى‌| ]][[ریشه غیر ربط::لقى‌| ]][[شامل این کلمه::السّحَرَة|السَّحَرَةُ]] [[کلمه غیر ربط::السّحَرَة| ]] [[شامل این ریشه::سحر| ]][[ریشه غیر ربط::سحر| ]][[شامل این کلمه::سَاجِدِين|سَاجِدِينَ‌]] [[کلمه غیر ربط::سَاجِدِين| ]] [[شامل این ریشه::سجد| ]][[ریشه غیر ربط::سجد| ]]'''}}
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::فَأُلْقِي|فَأُلْقِيَ‌]] [[کلمه غیر ربط::فَأُلْقِي| ]] [[شامل این ریشه::ف‌| ]][[ریشه غیر ربط::ف‌| ]][[شامل این ریشه::لقى‌| ]][[ریشه غیر ربط::لقى‌| ]][[شامل این کلمه::السّحَرَة|السَّحَرَةُ]] [[کلمه غیر ربط::السّحَرَة| ]] [[شامل این ریشه::سحر| ]][[ریشه غیر ربط::سحر| ]][[شامل این کلمه::سَاجِدِين|سَاجِدِينَ‌]] [[کلمه غیر ربط::سَاجِدِين| ]] [[شامل این ریشه::سجد| ]][[ریشه غیر ربط::سجد| ]]'''}}
 
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed"
 
  !کپی متن آیه
|-
|فَأُلْقِيَ‌ السَّحَرَةُ سَاجِدِينَ‌
|}
'''ترجمه '''
'''ترجمه '''
<tabber>
<tabber>
خط ۱۵: خط ۱۸:
|-|صادقی تهرانی=پس ساحران (ناگهان و ناخودآگاه) به حالت سجده فرو افکنده شدند.
|-|صادقی تهرانی=پس ساحران (ناگهان و ناخودآگاه) به حالت سجده فرو افکنده شدند.
|-|معزی=پس بیفتادند جادوگران سجده‌کنان‌
|-|معزی=پس بیفتادند جادوگران سجده‌کنان‌
|-|</tabber><br />
|-|english=<div id="qenag">And the magicians fell down prostrating.</div>
|-|</tabber>
<div class="audiotable">
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/026046.mp3"></sound></div>
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/026046.mp3"></sound></div>
</div>
{{آيه | سوره = سوره الشعراء | نزول = [[نازل شده در سال::4|٤ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::46|٤٦]] | قبلی = الشعراء ٤٥ | بعدی = الشعراء ٤٧  | کلمه = [[تعداد کلمات::3|٣]] | حرف =  }}
{{آيه | سوره = سوره الشعراء | نزول = [[نازل شده در سال::4|٤ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::46|٤٦]] | قبلی = الشعراء ٤٥ | بعدی = الشعراء ٤٧  | کلمه = [[تعداد کلمات::3|٣]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
خط ۳۰: خط ۳۸:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۲۸#link239 | آيات ۱۰ - ۶۸، سوره شعراء]]
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۲۹#link240 | غرض اين آيات : مقايسه قوم خاتم الانبياء (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) با قوم موسى وهارون ، ابراهيم و نوح و...]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۲۸#link239 | آيات ۱۰ - ۶۸  سوره شعراء]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۲۹#link241 | اشاره به معناى ((خوف )) و فرق آن با ((خشيت ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۲۹#link240 | مقايسه قوم پیامبر اکرم«ص»، با اقوام پیامبران گذشته]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۲۹#link242 | بيان اينكه جمله : ((فارسل الى هارون اخى )) حاكى ازتعلل و شانه خالى كردن از مسئوليت نيست]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۲۹#link241 | اشاره به معناى «خوف» و فرق آن با «خشيت»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۲۹#link243 | معناى ((ذنب )) و مراد از اينكه موسى عليه السّلام فرمود: ((و لهم على ذنب ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۲۹#link243 | معناى «ذنب»، و مراد از اين كه موسى «ع» فرمود: «وَ لَهُم عَلَىَّ ذَنبٌ»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۲۹#link244 | دلگرمى مى دادند خداوند به موسى و هارون : ما با شمائيم !]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۲۹#link244 | دلگرمى خداوند به موسى و هارون: «ما با شمایيم»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۲۹#link245 | گفتگوى موسى عليه السّلام با فرعون]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۲۹#link245 | گفتگوى موسى «ع» با فرعون و پاسخ به اشکالات او]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۲۹#link246 | مفاد جمله : ((و انت من الكافرين )) كه در خطاب فرعون به موسى عليه السّلام آمده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۲۹#link248 | مقصود از «ضلالت»، در سخن موسى «ع»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۲۹#link247 | پاسخ موسى عليه السّلام به سه اشكال و اعتراض فرعون بر آن حضرت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۲۹#link250 | مراد از حكمى كه خداوند، به موسى «ع»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۲۹#link248 | مقصود از ضلالت در سخن موسى عليه السّلام :((قال فعلتها اذا و اءنا من الضالين ...))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۰#link252 | توضيح سخن موسی«ع« به فرعون: «وَ تِلكَ نِعمَةٌ تَمُنُّهَا عَلَىَّ»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۲۹#link249 | رد گفتار مفسرين در معناى ضلالت در آيه شريفه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۰#link253 | بيان گفتار مفسران، درباره سخن فرعون:  «آیا ما، تو را در کودکی تربیت نکردیم»؟]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۲۹#link250 | مراد از حكمى كه بعد از گريختن موسى عليه السّلام از مصر به او داده شده (فوهب لىربى حكما)]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۰#link254 | اشاره به اعتقادات بت پرستان، درباره خداى سبحان و ارباب و آلهه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۲۹#link251 | توضيح مفاد (وجعلنى من المرسلين ) كه جواب اعتراضاول فرعون در استبعاد رسالت موسى عليه السّلام است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۰#link255 | بيان علت اين كه فرعون گفت: «ربُّ العالَمين چيست»؟]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۰#link252 | توضيح مفاد (و تلك نعمة تمنها على ...) كه پاسخ اعتراض ديگر فرعون است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۰#link256 | توضيح جواب موسى «ع» به سؤال فرعون ]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۰#link253 | بيان گفتار مفسرين درباره جمله ((الم نربك )) و اشكالات و توجهات مترتب برگفتارشان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۰#link258 | جواب دوم موسى «ع»، به سؤال فرعون، از حقيقت ربُّ العالمين]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۰#link254 | اشاره به معتقدات بت پرستان درباره خداى سبحان و ارباب و آلهه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۰#link259 | فرعون، موسى «ع» را دیوانه معرفی می کند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۰#link255 | بيان علت اينكه فرعون گفت : ((رب العالمين چيست ؟))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۰#link260 | واکنش فرعون و فرعونیان، در برابر معجزۀ موسی«ع»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۰#link256 | تقرير و توضيح جواب موسى عليه السّلام بهسوال فرعون (قال رب السموات و الارض و ما بينهما...)]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۰#link257 | دو نكته در ارتباط با پاسخ موس عليه السّلام به فرعون و بيان فساد گفتار بعضىمفسرين در اين زمينه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۰#link258 | جواب دوم موسى عليه السّلام به فرعون به سؤال فرعون از حقيقت رب العالمين : ((قال ربكم و رب آبائكم الاولين ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۰#link259 | فرعون به موسى عليه السّلام بر چسپ ديوانگى مى زند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۰#link260 | فرعون موسى عليه السّلام را به زندان تهديد مى كند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۱#link261 | موسى عليه السّلام با پيشنهاد اظهار معجزه مى كند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۱#link262 | معجزه عصى و يد بيضاء را نشان مى دهد و فرعون او را متهم به توطئه مى كند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۱#link263 | پيشنهاد بزرگان قوم به فرعون در برابر ارائه معجزات موسى عليه السّلام]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۱#link264 | واكنش فرعون در مقابل ايمان آوردن ساحران]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۱#link264 | واكنش فرعون در مقابل ايمان آوردن ساحران]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۱#link265 | قسمت ديگر داستان موسى عليه السّلام : كوچ شبانه بنىاسرائيل از مصر و غرق و هلاك فرعون و فرعونيان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۱#link265 | كوچ شبانه بنی اسرائيل از مصر و هلاكت فرعون و فرعونيان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۱#link266 | نتيجه گيرى از حكايت موسى عليه السّلام و فرعون]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۱#link266 | نتيجه گيرى از حكايت موسى «ع» و فرعون]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۵_بخش۵۸#link110 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۵_بخش۵۸#link110 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ ساجِدِينَ «46» قالُوا آمَنَّا بِرَبِّ الْعالَمِينَ «47» رَبِّ مُوسى‌ وَ هارُونَ «48»
آنگاه ساحران بى‌اختيار به سجده درافتادند. گفتند: ما به پروردگار جهانيان ايمان آورديم. پروردگار موسى‌ و هارون.
===نکته ها===
ساحران همين كه اژدها شدن عصا را ديدند فوراً ايمان آوردند. در روايات آمده است:
هنگامى كه امام زمان عليه السلام نيز ظهور كند، متخصّصان شرق و غرب به حضرت ايمان خواهند آورد، چون آنان عظمت كار را بهتر از ديگران درك خواهند كرد.
===پیام ها===
1- معجزه امرى سريع و برق‌آساست، نه تدريجى و تمرينى. «فَإِذا هِيَ تَلْقَفُ»
2- باطل، در برابر حقّ تاب مقاومت ندارد. «تَلْقَفُ ما يَأْفِكُونَ»
3- سحر و جادو يك دروغ عملى و به دور از حقيقت است. ( «يَأْفِكُونَ» از «افك» به معناى ساختگى و دروغ است)
4- افراد آماده، در برابر حقّ طفره نمى‌روند و تسليم مى‌شوند. «فَأَلْقى‌»
5- قدرِ زر زرگر شناسد، قدرِ گوهر گوهرى. (ساحرانى كه كارشناس بودند معجزه را از سحر بازشناختند وچنان تحت‌تأثير قرار گرفتند كه بى‌اراده به سجده افتادند، با اينكه فرعونيان نيز حضور داشتند، ولى ايمان نياوردند). «فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ»
6- از امتيازات انسان، قدرت تغيير موضع فكرى در يك لحظه است. «فَأُلْقِيَ»
جلد 6 - صفحه 316
7- سجده، مظهر حقّ‌پرستى وتسليم است كه در طول تاريخ سابقه داشته است.
«ساجِدِينَ»
8- تمام هستى، تحت تدبير خداوند در يك حركت تكاملى است. «بِرَبِّ الْعالَمِينَ»
جلو سوء استفاده را بايد گرفت. براى اين كه فرعونيان، «ربّ العالمين» را به معناى انحرافى تفسير نكنند، ساحران گفتند: «رَبِّ مُوسى‌ وَ هارُونَ»
10- ساحران، به اصول دين اقرار كردند، توحيد: «آمَنَّا بِرَبِّ الْعالَمِينَ» نبوّت: «رَبِّ مُوسى‌ وَ هارُونَ» معاد: «إِنَّا إِلى‌ رَبِّنا مُنْقَلِبُونَ»
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ ساجِدِينَ (46)
فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ ساجِدِينَ‌: پس به روى افكنده شدند ساحران در حالى كه سجده كنندگان بودند.
تنبيه: آيه شريفه دليل است بر آنكه سحر را حقيقتى نيست، بلكه نهايت تزوير و تدليس است، و لكن معجزه را حقيقت و واقع باشد، و لذا عصاى موسى كه اژدهاى واقعى شد تمام عصاها و ريسمانهاى سحره را كه مار صورى بود فرو برده و دو مرتبه به حالت اوليه عصا برگشت.
توضيح: نفس انسانى را دو حالت باشد: يكى علوى و ديگرى سفلى.
علوى- موقوف است به اعمال رحمانى و متخلق به اخلاق الهى و پيروى رضاى سبحانى، و آنچه از صاحب اين حال ظاهر گردد و خارق عادت باشد معجزه است.
سفلى- موقوف است به اعمال شيطانى از خلاف شريعت الهيه و مقيد
----
«1». تفسير منهج الصادقين، ج 6، ص 444. چاپ كتابفروشى اسلاميّه.
جلد 9 - صفحه 422
نبودن به اوامر و نواهى سبحانيه و اشتغال به ملاهى و معاصى است، و آنچه از صاحب اين حال بروز كند آن را استدراج گويند، و سحر و افسون و جادو از اين مقوله است.
نكته: ذكر القا در سجده دلالت دارد بر اينكه سحره چون ديدند آن چه ديدند، نتوانستند كه مالك نفس خود شوند و خود را نگه دارند از آنكه بر روى در نيفتند، و گويا ايشان را گرفتند و بر روى انداختند؛ و فاعل اين القا يا ايمان ايشان بود يا آنچه مشاهده كردند از معجزه باهره و يا حق تعالى القاى ايشان فرمود به اعطاى لطف و توفيق و از روى صدق. «1»
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
قالَ فَأْتِ بِهِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ (31) فَأَلْقى‌ عَصاهُ فَإِذا هِيَ ثُعْبانٌ مُبِينٌ (32) وَ نَزَعَ يَدَهُ فَإِذا هِيَ بَيْضاءُ لِلنَّاظِرِينَ (33) قالَ لِلْمَلَإِ حَوْلَهُ إِنَّ هذا لَساحِرٌ عَلِيمٌ (34) يُرِيدُ أَنْ يُخْرِجَكُمْ مِنْ أَرْضِكُمْ بِسِحْرِهِ فَما ذا تَأْمُرُونَ (35)
قالُوا أَرْجِهْ وَ أَخاهُ وَ ابْعَثْ فِي الْمَدائِنِ حاشِرِينَ (36) يَأْتُوكَ بِكُلِّ سَحَّارٍ عَلِيمٍ (37) فَجُمِعَ السَّحَرَةُ لِمِيقاتِ يَوْمٍ مَعْلُومٍ (38) وَ قِيلَ لِلنَّاسِ هَلْ أَنْتُمْ مُجْتَمِعُونَ (39) لَعَلَّنا نَتَّبِعُ السَّحَرَةَ إِنْ كانُوا هُمُ الْغالِبِينَ (40)
فَلَمَّا جاءَ السَّحَرَةُ قالُوا لِفِرْعَوْنَ أَ إِنَّ لَنا لَأَجْراً إِنْ كُنَّا نَحْنُ الْغالِبِينَ (41) قالَ نَعَمْ وَ إِنَّكُمْ إِذاً لَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ (42) قالَ لَهُمْ مُوسى‌ أَلْقُوا ما أَنْتُمْ مُلْقُونَ (43) فَأَلْقَوْا حِبالَهُمْ وَ عِصِيَّهُمْ وَ قالُوا بِعِزَّةِ فِرْعَوْنَ إِنَّا لَنَحْنُ الْغالِبُونَ (44) فَأَلْقى‌ مُوسى‌ عَصاهُ فَإِذا هِيَ تَلْقَفُ ما يَأْفِكُونَ (45)
فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ ساجِدِينَ (46) قالُوا آمَنَّا بِرَبِّ الْعالَمِينَ (47) رَبِّ مُوسى‌ وَ هارُونَ (48) قالَ آمَنْتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ إِنَّهُ لَكَبِيرُكُمُ الَّذِي عَلَّمَكُمُ السِّحْرَ فَلَسَوْفَ تَعْلَمُونَ لَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ مِنْ خِلافٍ وَ لَأُصَلِّبَنَّكُمْ أَجْمَعِينَ (49) قالُوا لا ضَيْرَ إِنَّا إِلى‌ رَبِّنا مُنْقَلِبُونَ (50)
إِنَّا نَطْمَعُ أَنْ يَغْفِرَ لَنا رَبُّنا خَطايانا أَنْ كُنَّا أَوَّلَ الْمُؤْمِنِينَ (51)
----
جلد 4 صفحه 103
ترجمه‌
گفت پس بياور آنرا اگر هستى از راستگويان‌
پس انداخت عصايش را پس آنگاه آن بود اژدهائى آشكار
و برآورد دستش را پس آنگاه آن بود سفيد نورانى براى نگاه كنندگان‌
گفت بآن جماعت كه بودند در اطرافش همانا اين هرآينه جادوگرى است دانا
ميخواهد كه بيرون كند شما را از زمينتان بجادويش پس چه ميفرمائيد
گفتند بازدار او و برادرش را و بفرست در شهرها جمع كنندگانرا
كه بياورند نزد تو هر جادوگر دانا را
پس جمع كرده شدند جادوگران براى وعده‌گاه روزى معلوم‌
و گفته شد بمردم كه آيا شما هستيد اجتماع كنندگان‌
باشد كه ما پيروى كنيم جادوگرانرا اگر باشند ايشان غلبه كنندگان‌
پس چون آمدند جادوگران گفتند به فرعون آيا همانا براى ما مزدى است اگر باشيم ما غلبه كنندگان‌
گفت آرى و همانا شمائيد آنگاه هرآينه از نزديك شدگان‌
گفت به ايشان موسى بيندازيد آنچه را شمائيد اندازنده‌
پس انداختند ريسمانهاشان را و عصاهاشان را و گفتند سوگند ببزرگى و توانائى فرعون همانا ما هر آينه مائيم غلبه كنندگان‌
پس انداخت موسى عصايش را پس آنگاه آن فرو ميبرد آنچه را مينمودند بدروغ‌
پس برو افكنده شدند ساحران سجده كنندگان‌
گفتند گرويديم بپروردگار جهانيان‌
پروردگار موسى و هارون‌
گفت آيا گرويديد باو پيش از آنكه دستورى دهم شما را همانا او بزرگ شما است كه آموخته است شما را جادو پس هرآينه زود باشد كه بدانيد هر آينه خواهم بريد دستهاتان را و پاهاتان را بر خلاف يكديگر و هر آينه بردار خواهم كرد شما را همگى‌
گفتند ضررى ندارد همانا ما بسوى پروردگارمان بازگشت كنندگانيم‌
همانا ما اميد داريم كه ببخشد بما پروردگار ما گناهانمان را براى آنكه بوديم اوّل گروندگان.
تفسير
بعد از مذاكرات سابقه كه بين حضرت موسى و فرعون روى داد گفت اگر راست ميگوئى معجزت را بياور و آنحضرت عصاى خود را انداخت ناگهان‌
----
جلد 4 صفحه 104
اژدهائى شد كه شك و شبهه‌ئى در اژدها بودن آن نبود و بيرون آورد دستش را از گريبان يا آستينش ناگهان آن دست سفيد و منوّر شد براى كسانى كه نظر مينمودند بآن بطوريكه شعاعش حائل شد ميان آنها و روى حضرت موسى و قمى ره در ضمن حديثى كه در آيات سابقه ذكر شد نقل نموده كه چون عصا اژدها شد تمام جلساء فرعون فرار نمودند و فرعون بقدرى ترسيد كه نتوانست خود را نگهدارد و موسى عليه السّلام را بخدا قسم داد كه او را از شرّ آن اژدها نگهدارى فرمايد و آنحضرت او را نگهدارى فرمود و بعد يد بيضاء را ارائه داد و چون عصا را بدست گرفت فرعون بنفس خود مراجعه نمود و خواست تصديق كند ولى هامان نگذاشت و گفت اين با ادّعاء خدائى تو منافات دارد كه تابع بنده خودت شوى و اثر مشاهده معجزه بقدرى او را از تفرعن خود تنزّل داد كه با اعيان مجلس مشورت نمود و از آنها چاره- جوئى خواست و گفت اين ساحر ماهرى است كه ميخواهد بسحر شما را آواره از وطن نمايد و با ادّعاء خدائى حاضر شد كه اطاعت فرمان آنها را بنمايد و آنها گفتند فعلا امر او و برادرش را بتأخير بينداز و بشهرهاى مصر مأمورينى روانه كن كه ساحران را جمع آورى نمايند و از ميان آنها اشخاصى را كه ماهرتر در سحرند انتخاب كنند و بياورند و او بهمين دستور عمل نمود و ساحران ماهر در ظهر روز عيد ساليانه خودشان كه روز زينت خوانده ميشد در مكان معيّنى كه فاصله ميان دو طرف بود و در سوره طه گذشت جمع شدند و براى آنكه اهل مصر مهيّا براى آمدن شوند فرعونيان بمردم ميگفتند آيا در چنين روزى اجتماع مينمائيد براى آنكه ما پيرو دين ساحران شويم كه همدين ما هستند اگر غلبه با آنها باشد و پيرو دين موسى و هارون نگرديم و چون ساحران بدربار فرعون راه يافتند باو گفتند اگر ما بر موسى غالب شديم انعامى هم داريم او گفت علاوه بر انعام مقرّب درگاه ما هم خواهيد شد و بعد از سؤال از حضرت موسى كه آيا تو مى‌اندازى عصايت را يا ما بيندازيم آنچه داريم او فرمود بيندازيد آنچه را مى‌اندازيد و آنها ريسمانها و عصاهاشان را انداختند و گفتند بعزّت و جلال فرعون قطعا غلبه با ما است چون كاملا مطمئن بودند كه ديگر سحرى بالاتر از اين نميشود كرد و اين قسم قسم خوردن در زمان جاهليّت معمول بود و در اسلام‌
----
جلد 4 صفحه 105
منسوخ شد و بنام خدا مقرّر گرديد پس حضرت موسى عصاى خود را انداخت و اژدهائى شد كه تمام مارهاى دروغى را كه بتزوير و تلبيس ريسمانها و عصاهاشان را بصور مختلفه آن حيوان در آورده بودند و بتوسط سيماب و غيره حركت ميكردند بلع نمود و اثرى از آنها باقى نگذارد و چون ساحران اين معجزه را مشاهده نمودند با آنكه ميدانستند چنين امرى بسحر انجام پذير نيست بدون درنگ برو بر زمين افتادند مانند آنكه آنها را بدون اختيار بزمين انداخته باشند و در پيشگاه عظمت و قدرت الهى سجده نمودند و گفتند ايمان آورديم ما بپروردگار جهانيان آن پروردگارى كه موسى و هارون معرّف و مبيّن او شدند بأعجاز و بيان نه فرعون و هامان و فرعون از اين امر برآشفت و بساحران گفت آيا ايمان آورديد بموسى بدون اذن و اجازه من و ءامنتم بدو همزه نيز قرائت شده و او لابد استاد شما بوده در سحر و با او تبانى داشته‌ايد يا بعضى از فنون آنرا بشما نياموخته و براى خودش در چنين مواقعى باقى گذارده و اين سخنان را براى اشتباه كارى بر قومش ميگفت كه آنها تصوّر ننمايند ايمان ساحران براى ظهور حق و وضوح صدق حضرت موسى در ادّعاء نبوت نزد آنها بوده و تهديد كرد كه بزودى شما را بپاداش اين جرئت و جسارتتان ميرسانم كه بدانيد سزاى شما چيست دستها و پاهاى شما را بر خلاف يكديگر يعنى دست راست و پاى چپ يا پاى راست و دست چپ شما را ميبرم و بعد شما را براى عبرت مردم بدار ميكشم و هيچكدامتان را عفو نخواهم نمود و آنها گفتند ضررى ندارد ما بسوى رحمت پروردگارمان بازگشت ميكنيم ما اميدواريم كه خداوند از خطاها و تقصيرات ما بگذرد براى تحمّل رنج و محنتى كه بر ما وارد شد و شديم از سابقين در ايمان بخدا و پيغمبر او البته تحمّل الم موقت در برابر نعيم دائم سهل است و بعضى ان كنّا بكسر همزه قرائت نموده‌اند يعنى اگر باشيم از سابقين در ايمان بمغفرت الهى نائل ميشويم پس دست از ايمان خود برنميداريم و گفته‌اند آنها كسانى بودند كه بعد از اين معجزه از آل فرعون ايمان آوردند پيش از سايرين غير از بنى اسرائيل كه ايمان آورده بودند و قمى ره در ضمن حديث سابق نقل نموده كه فرعون و هامان قبلا تعليم سحر نموده بودند و فرعون بسحر بر مردم غلبه‌
----
جلد 4 صفحه 106
پيدا كرد و ادعاء خدائى نمود لذا مأمور بتمام شهرهاى مصر فرستاد و هزار جادوگر جمع كردند و از ميان آنها يكصد نفر انتخاب كردند و از ميان آنها هشتاد نفر پس جادوگران بفرعون گفتند تو ميدانى كه از ما كسى در دنيا ما هرتر در سحر نيست اگر ما بر موسى غالب شديم چه بما خواهى داد فرعون گفت شما مقرّب درگاه من خواهيد شد و در سلطنت با من شريك خواهيد بود آنها گفتند اگر موسى بر ما غلبه نمود و سحر ما را باطل كرد ميدانيم او جادوگر نيست و پيغمبر است و باو ايمان ميآوريم فرعون گفت اگر چنين شد من هم در ايمان باو با شما شركت ميكنم ولى شما سعى كنيد و اسباب كارتان را تكميل نمائيد كه مغلوب نشويد و موعد روز عيدشان بود و چون آفتاب بلند شد فرعون سحره و مردم را جمع نمود در كنار بارگاه خود كه ارتفاع آن از زمين هشتاد ذراع بود و قبّه آنرا از آهن و فولاد صيقلى شده ساخته بودند كه وقتى آفتاب بآن مى‌تابيد كسى نميتوانست بآن نگاه كند از برق آهن و تابش آفتاب و فرعون و هامان آمدند و آنجا نشستند و نگاه ميكردند و موسى عليه السّلام هم آمد ولى نظر بآسمان ميكرد و جادوگران گفتند اين مرد نظر بآسمان ميكند و سحر ما در آنجا كارگر نيست و در برابر موسى صف كشيدند و عرضه داشتند كه تو مى‌اندازى يا ما بيندازيم و او فرمود شما بيندازيد و آنها ريسمانها و عصاهاشان را انداختند و همه مانند مارها بجنبش آمدند و گفتند بعزّت فرعون ما غالب ميشويم و موسى چون آن منظره را مشاهده نمود بيمناك شد ولى ندائى بگوشش رسيد كه نترس تو غالب خواهى شد عصايت را بينداز تمام مارهاى مصنوعى را بلع ميكند پس موسى انداخت عصاى خود را و چون بزمين رسيد گداخته شد و بعد سر بلند كرد و دهان گشود بطوريكه لب بالايش رسيد ببالاى گنبد قصر فرعون پس دور زد بر آن و با لب زيرينش تمام ريسمانها و عصاهاى سحره را جمع نمود و بلعيد و مردم يكدفعه فرار كردند و چون تاكنون چنين امر عجيبى را كسى نديده و نشنيده بود از ترس و زير دست و پا ده هزار نفر مرد و زن و كودك تلف شدند و فرعون و هامان لباس خودشان را ملوّث نمودند و موى سرشان از ترس سفيد شد و موسى هم با مردم فرارى همراهى ميكرد تا خطاب الهى رسيد كه بگير آنرا و نترس ما
----
جلد 4 صفحه 107
دو مرتبه بصورت اوّل برش ميگردانيم و او برگشت و عباء خود را بدست پيچيد و در دهان اژدها نمود و آن بصورت اوّل برگشت و ساحران ايمان آوردند و فرعون غضب كرد و هر كس را بموسى ايمان آورده بود زندانى نمود تا معجزات ديگرى از آنحضرت از قبيل طوفان و ملخ و كنه و غوك و خون كه تفصيلش در سور سابقه گذشت بروز نمود و فرعون آنها را آزاد كرد و گفته شده كه آنملعون متمكّن نشد تهديد خود را نسبت بساحرانى كه ايمان آوردند عملى نمايد.
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
فَأُلقِي‌َ السَّحَرَةُ ساجِدِين‌َ (46)
يك‌ مرتبه‌ سحره‌ بسجده‌ افتادند و بموسي‌ ملحق‌ شدند.
و سحره‌ تنها نبودند بني‌ اسرائيل‌ ‌هم‌ ايمان‌ آوردند و بسياري‌ ‌از‌ اهل‌ مدينه‌ها ‌که‌ مجتمع‌ ‌شده‌ بودند و مشاهده‌ كرده‌ بودند ايمان‌ آوردند سلطنت‌ فرعون‌ متزلزل‌ شد ولي‌ حب‌ جاه‌ و رياست‌ و دعوي‌ الوهيت‌ و قساوت‌ قلب‌ و كبر و نخوت‌ ‌او‌ مانع‌ شد ‌از‌ اينكه‌ ايمان‌ آورد و همچنين‌ اتباع‌ ‌او‌ و درباريان‌ و جنود ‌او‌ ‌که‌ ديدند ‌از‌ رياست‌ و مقام‌ خارج‌ ميشوند مانع‌ ‌از‌ ايمان‌ ‌آنها‌ شد.
‌بر‌ سيه‌ دل‌ چه‌ سود خواندن‌ وعظ ||  نرود ميخ‌ آهنين‌ ‌بر‌ سنگ‌
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
(آیه 46)- در اینجا همه چیز عوض شد، ساحران که تا آن لحظه در خط شیطنت و همکاری با فرعون و مبارزه با موسی (ع) قرار داشتند یک مرتبه به خود آمدند و چون از تمام فنون سحر با خبر بودند، یقین پیدا کردند که این مسأله قطعا سحر نیست، این یک معجزه بزرگ الهی است «پس ناگهان همه آنها به سجده افتادند» (فَأُلْقِیَ السَّحَرَةُ ساجِدِینَ).
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


خط ۱۰۸: خط ۲۹۹:
[[رده:نقش آیات خدا]][[رده:حق ناپذیرى اشراف فرعون]][[رده:اهل بصیرت و آیات خدا]][[رده:نشانه تسلیم]][[رده:پوچى جادو]][[رده:بطلان جادوى جادوگران فرعون]][[رده:تنبه جادوگران فرعون]][[رده:حق پذیرى جادوگران فرعون]][[رده:سجده جادوگران فرعون]][[رده:نشانه خضوع بر خدا]][[رده:تاریخ سجده]][[رده:حقیقت سجده]][[رده:نشانه هاى عبودیت]][[رده:علما و آیات خدا]][[رده:حقانیت معجزه موسى]][[رده:حقانیت نبوت موسى]][[رده:قصه موسى]][[رده:نقش معجزه موسى]]
[[رده:نقش آیات خدا]][[رده:حق ناپذیرى اشراف فرعون]][[رده:اهل بصیرت و آیات خدا]][[رده:نشانه تسلیم]][[رده:پوچى جادو]][[رده:بطلان جادوى جادوگران فرعون]][[رده:تنبه جادوگران فرعون]][[رده:حق پذیرى جادوگران فرعون]][[رده:سجده جادوگران فرعون]][[رده:نشانه خضوع بر خدا]][[رده:تاریخ سجده]][[رده:حقیقت سجده]][[رده:نشانه هاى عبودیت]][[رده:علما و آیات خدا]][[رده:حقانیت معجزه موسى]][[رده:حقانیت نبوت موسى]][[رده:قصه موسى]][[رده:نقش معجزه موسى]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الشعراء ]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الشعراء ]]
{{#seo:
|title=آیه 46 سوره شعراء
|title_mode=replace
|keywords=آیه 46 سوره شعراء,شعراء 46,فَأُلْقِيَ‌ السَّحَرَةُ سَاجِدِينَ‌,نقش آیات خدا,حق ناپذیرى اشراف فرعون,اهل بصیرت و آیات خدا,نشانه تسلیم,پوچى جادو,بطلان جادوى جادوگران فرعون,تنبه جادوگران فرعون,حق پذیرى جادوگران فرعون,سجده جادوگران فرعون,نشانه خضوع بر خدا,تاریخ سجده,حقیقت سجده,نشانه هاى عبودیت,علما و آیات خدا,حقانیت معجزه موسى,حقانیت نبوت موسى,قصه موسى,نقش معجزه موسى,آیات قرآن سوره الشعراء
|description=فَأُلْقِيَ‌ السَّحَرَةُ سَاجِدِينَ‌
|image=Wiki_Logo.png
|image_alt=الکتاب
|site_name=الکتاب
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۹ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۰۳:۵۶

کپی متن آیه
فَأُلْقِيَ‌ السَّحَرَةُ سَاجِدِينَ‌

ترجمه

فوراً همه ساحران به سجده افتادند.

|پس ساحران به حالت سجده افتادند
در نتيجه، ساحران به حالت سجده درافتادند.
ساحران که این معجزه بدیدند (و قطعا دانستند سحر نیست، پیش موسی) به سجده افتادند.
پس جادوگران [از هیبت و عظمت این معجزه که یافتند کاری خدایی است نه جادویی] به سجده افتادند.
جادوگران به سجده افتادند.
و جادوگران به سجده افتادند
پس جادوگران به سجده درافتادند.
جادوگران سجده‌کنان بر زمین فرو افتادند.
پس ساحران (ناگهان و ناخودآگاه) به حالت سجده فرو افکنده شدند.
پس بیفتادند جادوگران سجده‌کنان‌

And the magicians fell down prostrating.
ترتیل:
ترجمه:
الشعراء ٤٥ آیه ٤٦ الشعراء ٤٧
سوره : سوره الشعراء
نزول : ٤ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٣
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«أُلْقِیَ»: فرو انداخته شدند. بیان فعل به صورت مجهول بیانگر این است که آن چنان تحت تأثیر جاذبه معجزه موسی قرار گرفتند که برای خدا سجده بردند (نگا: طه / ) و نیروی معجزه به گونه‌ای ایشان را قانع کرد که نتوانستند خویشتنداری کنند و فوراً برای خدا سجده بردند.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ ساجِدِينَ «46» قالُوا آمَنَّا بِرَبِّ الْعالَمِينَ «47» رَبِّ مُوسى‌ وَ هارُونَ «48»

آنگاه ساحران بى‌اختيار به سجده درافتادند. گفتند: ما به پروردگار جهانيان ايمان آورديم. پروردگار موسى‌ و هارون.

نکته ها

ساحران همين كه اژدها شدن عصا را ديدند فوراً ايمان آوردند. در روايات آمده است:

هنگامى كه امام زمان عليه السلام نيز ظهور كند، متخصّصان شرق و غرب به حضرت ايمان خواهند آورد، چون آنان عظمت كار را بهتر از ديگران درك خواهند كرد.

پیام ها

1- معجزه امرى سريع و برق‌آساست، نه تدريجى و تمرينى. «فَإِذا هِيَ تَلْقَفُ»

2- باطل، در برابر حقّ تاب مقاومت ندارد. «تَلْقَفُ ما يَأْفِكُونَ»

3- سحر و جادو يك دروغ عملى و به دور از حقيقت است. ( «يَأْفِكُونَ» از «افك» به معناى ساختگى و دروغ است)

4- افراد آماده، در برابر حقّ طفره نمى‌روند و تسليم مى‌شوند. «فَأَلْقى‌»

5- قدرِ زر زرگر شناسد، قدرِ گوهر گوهرى. (ساحرانى كه كارشناس بودند معجزه را از سحر بازشناختند وچنان تحت‌تأثير قرار گرفتند كه بى‌اراده به سجده افتادند، با اينكه فرعونيان نيز حضور داشتند، ولى ايمان نياوردند). «فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ»

6- از امتيازات انسان، قدرت تغيير موضع فكرى در يك لحظه است. «فَأُلْقِيَ»

جلد 6 - صفحه 316

7- سجده، مظهر حقّ‌پرستى وتسليم است كه در طول تاريخ سابقه داشته است.

«ساجِدِينَ»

8- تمام هستى، تحت تدبير خداوند در يك حركت تكاملى است. «بِرَبِّ الْعالَمِينَ»


جلو سوء استفاده را بايد گرفت. براى اين كه فرعونيان، «ربّ العالمين» را به معناى انحرافى تفسير نكنند، ساحران گفتند: «رَبِّ مُوسى‌ وَ هارُونَ»

10- ساحران، به اصول دين اقرار كردند، توحيد: «آمَنَّا بِرَبِّ الْعالَمِينَ» نبوّت: «رَبِّ مُوسى‌ وَ هارُونَ» معاد: «إِنَّا إِلى‌ رَبِّنا مُنْقَلِبُونَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ ساجِدِينَ (46)

فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ ساجِدِينَ‌: پس به روى افكنده شدند ساحران در حالى كه سجده كنندگان بودند.

تنبيه: آيه شريفه دليل است بر آنكه سحر را حقيقتى نيست، بلكه نهايت تزوير و تدليس است، و لكن معجزه را حقيقت و واقع باشد، و لذا عصاى موسى كه اژدهاى واقعى شد تمام عصاها و ريسمانهاى سحره را كه مار صورى بود فرو برده و دو مرتبه به حالت اوليه عصا برگشت.

توضيح: نفس انسانى را دو حالت باشد: يكى علوى و ديگرى سفلى.

علوى- موقوف است به اعمال رحمانى و متخلق به اخلاق الهى و پيروى رضاى سبحانى، و آنچه از صاحب اين حال ظاهر گردد و خارق عادت باشد معجزه است.

سفلى- موقوف است به اعمال شيطانى از خلاف شريعت الهيه و مقيد


«1». تفسير منهج الصادقين، ج 6، ص 444. چاپ كتابفروشى اسلاميّه.

جلد 9 - صفحه 422

نبودن به اوامر و نواهى سبحانيه و اشتغال به ملاهى و معاصى است، و آنچه از صاحب اين حال بروز كند آن را استدراج گويند، و سحر و افسون و جادو از اين مقوله است.

نكته: ذكر القا در سجده دلالت دارد بر اينكه سحره چون ديدند آن چه ديدند، نتوانستند كه مالك نفس خود شوند و خود را نگه دارند از آنكه بر روى در نيفتند، و گويا ايشان را گرفتند و بر روى انداختند؛ و فاعل اين القا يا ايمان ايشان بود يا آنچه مشاهده كردند از معجزه باهره و يا حق تعالى القاى ايشان فرمود به اعطاى لطف و توفيق و از روى صدق. «1»


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


قالَ فَأْتِ بِهِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ (31) فَأَلْقى‌ عَصاهُ فَإِذا هِيَ ثُعْبانٌ مُبِينٌ (32) وَ نَزَعَ يَدَهُ فَإِذا هِيَ بَيْضاءُ لِلنَّاظِرِينَ (33) قالَ لِلْمَلَإِ حَوْلَهُ إِنَّ هذا لَساحِرٌ عَلِيمٌ (34) يُرِيدُ أَنْ يُخْرِجَكُمْ مِنْ أَرْضِكُمْ بِسِحْرِهِ فَما ذا تَأْمُرُونَ (35)

قالُوا أَرْجِهْ وَ أَخاهُ وَ ابْعَثْ فِي الْمَدائِنِ حاشِرِينَ (36) يَأْتُوكَ بِكُلِّ سَحَّارٍ عَلِيمٍ (37) فَجُمِعَ السَّحَرَةُ لِمِيقاتِ يَوْمٍ مَعْلُومٍ (38) وَ قِيلَ لِلنَّاسِ هَلْ أَنْتُمْ مُجْتَمِعُونَ (39) لَعَلَّنا نَتَّبِعُ السَّحَرَةَ إِنْ كانُوا هُمُ الْغالِبِينَ (40)

فَلَمَّا جاءَ السَّحَرَةُ قالُوا لِفِرْعَوْنَ أَ إِنَّ لَنا لَأَجْراً إِنْ كُنَّا نَحْنُ الْغالِبِينَ (41) قالَ نَعَمْ وَ إِنَّكُمْ إِذاً لَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ (42) قالَ لَهُمْ مُوسى‌ أَلْقُوا ما أَنْتُمْ مُلْقُونَ (43) فَأَلْقَوْا حِبالَهُمْ وَ عِصِيَّهُمْ وَ قالُوا بِعِزَّةِ فِرْعَوْنَ إِنَّا لَنَحْنُ الْغالِبُونَ (44) فَأَلْقى‌ مُوسى‌ عَصاهُ فَإِذا هِيَ تَلْقَفُ ما يَأْفِكُونَ (45)

فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ ساجِدِينَ (46) قالُوا آمَنَّا بِرَبِّ الْعالَمِينَ (47) رَبِّ مُوسى‌ وَ هارُونَ (48) قالَ آمَنْتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ إِنَّهُ لَكَبِيرُكُمُ الَّذِي عَلَّمَكُمُ السِّحْرَ فَلَسَوْفَ تَعْلَمُونَ لَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ مِنْ خِلافٍ وَ لَأُصَلِّبَنَّكُمْ أَجْمَعِينَ (49) قالُوا لا ضَيْرَ إِنَّا إِلى‌ رَبِّنا مُنْقَلِبُونَ (50)

إِنَّا نَطْمَعُ أَنْ يَغْفِرَ لَنا رَبُّنا خَطايانا أَنْ كُنَّا أَوَّلَ الْمُؤْمِنِينَ (51)


جلد 4 صفحه 103

ترجمه‌

گفت پس بياور آنرا اگر هستى از راستگويان‌

پس انداخت عصايش را پس آنگاه آن بود اژدهائى آشكار

و برآورد دستش را پس آنگاه آن بود سفيد نورانى براى نگاه كنندگان‌

گفت بآن جماعت كه بودند در اطرافش همانا اين هرآينه جادوگرى است دانا

ميخواهد كه بيرون كند شما را از زمينتان بجادويش پس چه ميفرمائيد

گفتند بازدار او و برادرش را و بفرست در شهرها جمع كنندگانرا

كه بياورند نزد تو هر جادوگر دانا را

پس جمع كرده شدند جادوگران براى وعده‌گاه روزى معلوم‌

و گفته شد بمردم كه آيا شما هستيد اجتماع كنندگان‌

باشد كه ما پيروى كنيم جادوگرانرا اگر باشند ايشان غلبه كنندگان‌

پس چون آمدند جادوگران گفتند به فرعون آيا همانا براى ما مزدى است اگر باشيم ما غلبه كنندگان‌

گفت آرى و همانا شمائيد آنگاه هرآينه از نزديك شدگان‌

گفت به ايشان موسى بيندازيد آنچه را شمائيد اندازنده‌

پس انداختند ريسمانهاشان را و عصاهاشان را و گفتند سوگند ببزرگى و توانائى فرعون همانا ما هر آينه مائيم غلبه كنندگان‌

پس انداخت موسى عصايش را پس آنگاه آن فرو ميبرد آنچه را مينمودند بدروغ‌

پس برو افكنده شدند ساحران سجده كنندگان‌

گفتند گرويديم بپروردگار جهانيان‌

پروردگار موسى و هارون‌

گفت آيا گرويديد باو پيش از آنكه دستورى دهم شما را همانا او بزرگ شما است كه آموخته است شما را جادو پس هرآينه زود باشد كه بدانيد هر آينه خواهم بريد دستهاتان را و پاهاتان را بر خلاف يكديگر و هر آينه بردار خواهم كرد شما را همگى‌

گفتند ضررى ندارد همانا ما بسوى پروردگارمان بازگشت كنندگانيم‌

همانا ما اميد داريم كه ببخشد بما پروردگار ما گناهانمان را براى آنكه بوديم اوّل گروندگان.

تفسير

بعد از مذاكرات سابقه كه بين حضرت موسى و فرعون روى داد گفت اگر راست ميگوئى معجزت را بياور و آنحضرت عصاى خود را انداخت ناگهان‌


جلد 4 صفحه 104

اژدهائى شد كه شك و شبهه‌ئى در اژدها بودن آن نبود و بيرون آورد دستش را از گريبان يا آستينش ناگهان آن دست سفيد و منوّر شد براى كسانى كه نظر مينمودند بآن بطوريكه شعاعش حائل شد ميان آنها و روى حضرت موسى و قمى ره در ضمن حديثى كه در آيات سابقه ذكر شد نقل نموده كه چون عصا اژدها شد تمام جلساء فرعون فرار نمودند و فرعون بقدرى ترسيد كه نتوانست خود را نگهدارد و موسى عليه السّلام را بخدا قسم داد كه او را از شرّ آن اژدها نگهدارى فرمايد و آنحضرت او را نگهدارى فرمود و بعد يد بيضاء را ارائه داد و چون عصا را بدست گرفت فرعون بنفس خود مراجعه نمود و خواست تصديق كند ولى هامان نگذاشت و گفت اين با ادّعاء خدائى تو منافات دارد كه تابع بنده خودت شوى و اثر مشاهده معجزه بقدرى او را از تفرعن خود تنزّل داد كه با اعيان مجلس مشورت نمود و از آنها چاره- جوئى خواست و گفت اين ساحر ماهرى است كه ميخواهد بسحر شما را آواره از وطن نمايد و با ادّعاء خدائى حاضر شد كه اطاعت فرمان آنها را بنمايد و آنها گفتند فعلا امر او و برادرش را بتأخير بينداز و بشهرهاى مصر مأمورينى روانه كن كه ساحران را جمع آورى نمايند و از ميان آنها اشخاصى را كه ماهرتر در سحرند انتخاب كنند و بياورند و او بهمين دستور عمل نمود و ساحران ماهر در ظهر روز عيد ساليانه خودشان كه روز زينت خوانده ميشد در مكان معيّنى كه فاصله ميان دو طرف بود و در سوره طه گذشت جمع شدند و براى آنكه اهل مصر مهيّا براى آمدن شوند فرعونيان بمردم ميگفتند آيا در چنين روزى اجتماع مينمائيد براى آنكه ما پيرو دين ساحران شويم كه همدين ما هستند اگر غلبه با آنها باشد و پيرو دين موسى و هارون نگرديم و چون ساحران بدربار فرعون راه يافتند باو گفتند اگر ما بر موسى غالب شديم انعامى هم داريم او گفت علاوه بر انعام مقرّب درگاه ما هم خواهيد شد و بعد از سؤال از حضرت موسى كه آيا تو مى‌اندازى عصايت را يا ما بيندازيم آنچه داريم او فرمود بيندازيد آنچه را مى‌اندازيد و آنها ريسمانها و عصاهاشان را انداختند و گفتند بعزّت و جلال فرعون قطعا غلبه با ما است چون كاملا مطمئن بودند كه ديگر سحرى بالاتر از اين نميشود كرد و اين قسم قسم خوردن در زمان جاهليّت معمول بود و در اسلام‌


جلد 4 صفحه 105

منسوخ شد و بنام خدا مقرّر گرديد پس حضرت موسى عصاى خود را انداخت و اژدهائى شد كه تمام مارهاى دروغى را كه بتزوير و تلبيس ريسمانها و عصاهاشان را بصور مختلفه آن حيوان در آورده بودند و بتوسط سيماب و غيره حركت ميكردند بلع نمود و اثرى از آنها باقى نگذارد و چون ساحران اين معجزه را مشاهده نمودند با آنكه ميدانستند چنين امرى بسحر انجام پذير نيست بدون درنگ برو بر زمين افتادند مانند آنكه آنها را بدون اختيار بزمين انداخته باشند و در پيشگاه عظمت و قدرت الهى سجده نمودند و گفتند ايمان آورديم ما بپروردگار جهانيان آن پروردگارى كه موسى و هارون معرّف و مبيّن او شدند بأعجاز و بيان نه فرعون و هامان و فرعون از اين امر برآشفت و بساحران گفت آيا ايمان آورديد بموسى بدون اذن و اجازه من و ءامنتم بدو همزه نيز قرائت شده و او لابد استاد شما بوده در سحر و با او تبانى داشته‌ايد يا بعضى از فنون آنرا بشما نياموخته و براى خودش در چنين مواقعى باقى گذارده و اين سخنان را براى اشتباه كارى بر قومش ميگفت كه آنها تصوّر ننمايند ايمان ساحران براى ظهور حق و وضوح صدق حضرت موسى در ادّعاء نبوت نزد آنها بوده و تهديد كرد كه بزودى شما را بپاداش اين جرئت و جسارتتان ميرسانم كه بدانيد سزاى شما چيست دستها و پاهاى شما را بر خلاف يكديگر يعنى دست راست و پاى چپ يا پاى راست و دست چپ شما را ميبرم و بعد شما را براى عبرت مردم بدار ميكشم و هيچكدامتان را عفو نخواهم نمود و آنها گفتند ضررى ندارد ما بسوى رحمت پروردگارمان بازگشت ميكنيم ما اميدواريم كه خداوند از خطاها و تقصيرات ما بگذرد براى تحمّل رنج و محنتى كه بر ما وارد شد و شديم از سابقين در ايمان بخدا و پيغمبر او البته تحمّل الم موقت در برابر نعيم دائم سهل است و بعضى ان كنّا بكسر همزه قرائت نموده‌اند يعنى اگر باشيم از سابقين در ايمان بمغفرت الهى نائل ميشويم پس دست از ايمان خود برنميداريم و گفته‌اند آنها كسانى بودند كه بعد از اين معجزه از آل فرعون ايمان آوردند پيش از سايرين غير از بنى اسرائيل كه ايمان آورده بودند و قمى ره در ضمن حديث سابق نقل نموده كه فرعون و هامان قبلا تعليم سحر نموده بودند و فرعون بسحر بر مردم غلبه‌


جلد 4 صفحه 106

پيدا كرد و ادعاء خدائى نمود لذا مأمور بتمام شهرهاى مصر فرستاد و هزار جادوگر جمع كردند و از ميان آنها يكصد نفر انتخاب كردند و از ميان آنها هشتاد نفر پس جادوگران بفرعون گفتند تو ميدانى كه از ما كسى در دنيا ما هرتر در سحر نيست اگر ما بر موسى غالب شديم چه بما خواهى داد فرعون گفت شما مقرّب درگاه من خواهيد شد و در سلطنت با من شريك خواهيد بود آنها گفتند اگر موسى بر ما غلبه نمود و سحر ما را باطل كرد ميدانيم او جادوگر نيست و پيغمبر است و باو ايمان ميآوريم فرعون گفت اگر چنين شد من هم در ايمان باو با شما شركت ميكنم ولى شما سعى كنيد و اسباب كارتان را تكميل نمائيد كه مغلوب نشويد و موعد روز عيدشان بود و چون آفتاب بلند شد فرعون سحره و مردم را جمع نمود در كنار بارگاه خود كه ارتفاع آن از زمين هشتاد ذراع بود و قبّه آنرا از آهن و فولاد صيقلى شده ساخته بودند كه وقتى آفتاب بآن مى‌تابيد كسى نميتوانست بآن نگاه كند از برق آهن و تابش آفتاب و فرعون و هامان آمدند و آنجا نشستند و نگاه ميكردند و موسى عليه السّلام هم آمد ولى نظر بآسمان ميكرد و جادوگران گفتند اين مرد نظر بآسمان ميكند و سحر ما در آنجا كارگر نيست و در برابر موسى صف كشيدند و عرضه داشتند كه تو مى‌اندازى يا ما بيندازيم و او فرمود شما بيندازيد و آنها ريسمانها و عصاهاشان را انداختند و همه مانند مارها بجنبش آمدند و گفتند بعزّت فرعون ما غالب ميشويم و موسى چون آن منظره را مشاهده نمود بيمناك شد ولى ندائى بگوشش رسيد كه نترس تو غالب خواهى شد عصايت را بينداز تمام مارهاى مصنوعى را بلع ميكند پس موسى انداخت عصاى خود را و چون بزمين رسيد گداخته شد و بعد سر بلند كرد و دهان گشود بطوريكه لب بالايش رسيد ببالاى گنبد قصر فرعون پس دور زد بر آن و با لب زيرينش تمام ريسمانها و عصاهاى سحره را جمع نمود و بلعيد و مردم يكدفعه فرار كردند و چون تاكنون چنين امر عجيبى را كسى نديده و نشنيده بود از ترس و زير دست و پا ده هزار نفر مرد و زن و كودك تلف شدند و فرعون و هامان لباس خودشان را ملوّث نمودند و موى سرشان از ترس سفيد شد و موسى هم با مردم فرارى همراهى ميكرد تا خطاب الهى رسيد كه بگير آنرا و نترس ما


جلد 4 صفحه 107

دو مرتبه بصورت اوّل برش ميگردانيم و او برگشت و عباء خود را بدست پيچيد و در دهان اژدها نمود و آن بصورت اوّل برگشت و ساحران ايمان آوردند و فرعون غضب كرد و هر كس را بموسى ايمان آورده بود زندانى نمود تا معجزات ديگرى از آنحضرت از قبيل طوفان و ملخ و كنه و غوك و خون كه تفصيلش در سور سابقه گذشت بروز نمود و فرعون آنها را آزاد كرد و گفته شده كه آنملعون متمكّن نشد تهديد خود را نسبت بساحرانى كه ايمان آوردند عملى نمايد.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


فَأُلقِي‌َ السَّحَرَةُ ساجِدِين‌َ (46)

يك‌ مرتبه‌ سحره‌ بسجده‌ افتادند و بموسي‌ ملحق‌ شدند.

و سحره‌ تنها نبودند بني‌ اسرائيل‌ ‌هم‌ ايمان‌ آوردند و بسياري‌ ‌از‌ اهل‌ مدينه‌ها ‌که‌ مجتمع‌ ‌شده‌ بودند و مشاهده‌ كرده‌ بودند ايمان‌ آوردند سلطنت‌ فرعون‌ متزلزل‌ شد ولي‌ حب‌ جاه‌ و رياست‌ و دعوي‌ الوهيت‌ و قساوت‌ قلب‌ و كبر و نخوت‌ ‌او‌ مانع‌ شد ‌از‌ اينكه‌ ايمان‌ آورد و همچنين‌ اتباع‌ ‌او‌ و درباريان‌ و جنود ‌او‌ ‌که‌ ديدند ‌از‌ رياست‌ و مقام‌ خارج‌ ميشوند مانع‌ ‌از‌ ايمان‌ ‌آنها‌ شد.

‌بر‌ سيه‌ دل‌ چه‌ سود خواندن‌ وعظ

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 46)- در اینجا همه چیز عوض شد، ساحران که تا آن لحظه در خط شیطنت و همکاری با فرعون و مبارزه با موسی (ع) قرار داشتند یک مرتبه به خود آمدند و چون از تمام فنون سحر با خبر بودند، یقین پیدا کردند که این مسأله قطعا سحر نیست، این یک معجزه بزرگ الهی است «پس ناگهان همه آنها به سجده افتادند» (فَأُلْقِیَ السَّحَرَةُ ساجِدِینَ).

نکات آیه

۱ - پى بردن ساحران به حقانیت رسالت موسى(ع)، در پى مشاهده بطلان افسون خود در برابر معجزه موسى (فإذا هى تلقف ما یأفکون . فأُلقى السحرة سجدین) برداشت یاد شده با توجه به تفریع «أُلقى» بر آیه پیش به دست مى آید.

۲ - به سجده در افتادن بى درنگ ساحران، با مشاهده معجزه پیروز موسى (فأُلقى السحرة سجدین) به کارگیرى «فاء» تعقیب و فعل مجهول «أُلقى» بیانگر آن است که ساحران با مشاهده آن منظره عجیب، اختیار از کف دادند و بلافاصله به سجده درافتادند.

۳ - سجده، جلوه بارز بندگى، پرستش و تسلیم در میان ملت ها در طول تاریخ (فأُلقى السحرة سجدین)

۴ - سجده، مظهر حق پرستى و خضوع در برابر خداوند (فأُلقى السحرة سجدین) برداشت یاد شده از آن جا است که نخستین واکنش مثبت ساحران پس از پى بردن به آیت الهى و معجزه موسى، سجده بود.

۵ - وجود نشانه هایى تردیدناپذیر در تفاوت معجزه موسى با هرگونه افسون، در نظر سحرشناسان (فأُلقى السحرة سجدین) برداشت یاد شده از سجده بى درنگ ساحران، در پى مشاهده معجزه موسى استفاده مى شود.

۶ - تأثیر عمیق آیات الهى در آگاهان و اهل شناخت (فأُلقى السحرة سجدین) برداشت یاد شده با توجه به این نکته است که ساحران چون با افسون آشنا بودند و خیال را از واقعیت تشخیص مى دادند، زودتر از دیگران به معجزه بودن کار موسى(ع) و حقانیت رسالت وى پى بردند.

۷ - ساحران هماورد موسى(ع)، فاقد روحیه تسلیم ناپذیرى اشراف و درباریان فرعون و برخوردار از فطرت حق پذیرى (فألقى عصاه ... قال للملإ حوله إنّ هذا لسحر علیم... فألقى موسى عصاه ... فأُلقى السحرة سجدین) با این که فرعون و نزدیکان وى، نیز شاهد بلعیده شدن ابزار سحر ساحران توسط معجزه موسى بودند; اما تنها ساحران به سجده درافتادند و این حکایت از مطلب یاد شده دارد.

موضوعات مرتبط

  • آیات خدا: نقش آیات خدا ۶
  • اشراف فرعون: حق ناپذیرى اشراف فرعون ۶
  • بصیرت: اهل بصیرت و آیات خدا ۷
  • تسلیم: نشانه تسلیم ۳
  • جادو: پوچى جادو ۵
  • جادوگران فرعون: بطلان جادوى جادوگران فرعون ۱; تنبه جادوگران فرعون ۱; حق پذیرى جادوگران فرعون ۶; سجده جادوگران فرعون ۲
  • خدا: نشانه خضوع بر خدا ۴
  • سجده: تاریخ سجده ۳; حقیقت سجده ۴
  • عبودیت: نشانه هاى عبودیت ۳
  • علما: علما و آیات خدا ۷
  • موسى(ع): حقانیت معجزه موسى(ع) ۵; حقانیت نبوت موسى(ع) ۱; قصه موسى(ع) ۱، ۲; نقش معجزه موسى(ع) ۲

منابع