الشعراء ١٢٢: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن سال نزول)
 
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::إِن|إِنَ‌]] [[شامل این ریشه::انن‌| ]][[شامل این کلمه::رَبّک|رَبَّکَ‌]] [[کلمه غیر ربط::رَبّک| ]] [[شامل این ریشه::ربب‌| ]][[ریشه غیر ربط::ربب‌| ]][[شامل این ریشه::ک‌| ]][[ریشه غیر ربط::ک‌| ]][[شامل این کلمه::لَهُو|لَهُوَ]] [[کلمه غیر ربط::لَهُو| ]] [[شامل این ریشه::ل‌| ]][[ریشه غیر ربط::ل‌| ]][[شامل این ریشه::هو| ]][[ریشه غیر ربط::هو| ]][[شامل این کلمه::الْعَزِيز|الْعَزِيزُ]] [[کلمه غیر ربط::الْعَزِيز| ]] [[شامل این ریشه::عزز| ]][[ریشه غیر ربط::عزز| ]][[شامل این کلمه::الرّحِيم|الرَّحِيمُ‌]] [[کلمه غیر ربط::الرّحِيم| ]] [[شامل این ریشه::رحم‌| ]][[ریشه غیر ربط::رحم‌| ]]'''}}
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::إِن|إِنَ‌]] [[شامل این ریشه::انن‌| ]][[شامل این کلمه::رَبّک|رَبَّکَ‌]] [[کلمه غیر ربط::رَبّک| ]] [[شامل این ریشه::ربب‌| ]][[ریشه غیر ربط::ربب‌| ]][[شامل این ریشه::ک‌| ]][[ریشه غیر ربط::ک‌| ]][[شامل این کلمه::لَهُو|لَهُوَ]] [[کلمه غیر ربط::لَهُو| ]] [[شامل این ریشه::ل‌| ]][[ریشه غیر ربط::ل‌| ]][[شامل این ریشه::هو| ]][[ریشه غیر ربط::هو| ]][[شامل این کلمه::الْعَزِيز|الْعَزِيزُ]] [[کلمه غیر ربط::الْعَزِيز| ]] [[شامل این ریشه::عزز| ]][[ریشه غیر ربط::عزز| ]][[شامل این کلمه::الرّحِيم|الرَّحِيمُ‌]] [[کلمه غیر ربط::الرّحِيم| ]] [[شامل این ریشه::رحم‌| ]][[ریشه غیر ربط::رحم‌| ]]'''}}
 
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed"
 
  !کپی متن آیه
|-
|وَ إِنَ‌ رَبَّکَ‌ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ‌
|}
'''ترجمه '''
'''ترجمه '''
<tabber>
<tabber>
خط ۱۵: خط ۱۸:
|-|صادقی تهرانی=و بی‌گمان پروردگارت به‌راستی همان کانون عزت (و) رحمتگر بر ویژگان است.
|-|صادقی تهرانی=و بی‌گمان پروردگارت به‌راستی همان کانون عزت (و) رحمتگر بر ویژگان است.
|-|معزی=و همانا پروردگار تو است عزّتمند مهربان‌
|-|معزی=و همانا پروردگار تو است عزّتمند مهربان‌
|-|</tabber><br />
|-|english=<div id="qenag">Your Lord is the Almighty, the Merciful.</div>
|-|</tabber>
<div class="audiotable">
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/026122.mp3"></sound></div>
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/026122.mp3"></sound></div>
</div>
{{آيه | سوره = سوره الشعراء | نزول = [[نازل شده در سال::3|٣ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::122|١٢٢]] | قبلی = الشعراء ١٢١ | بعدی = الشعراء ١٢٣  | کلمه = [[تعداد کلمات::6|٦]] | حرف =  }}
{{آيه | سوره = سوره الشعراء | نزول = [[نازل شده در سال::3|٣ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::122|١٢٢]] | قبلی = الشعراء ١٢١ | بعدی = الشعراء ١٢٣  | کلمه = [[تعداد کلمات::6|٦]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
خط ۲۶: خط ۳۴:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۳#link283 | آيات ۱۰۵ - ۱۲۲، سوره شعرا]]
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۳#link284 | وجه اينكه قوم نوح را مكذب همه مرسيلن خوانده و فرموده است : ((كذبت قوم نوح المرسلين ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۳#link283 | آيات ۱۰۵ - ۱۲۲  سوره شعراء]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۳#link285 | در گفتگوى نوح عليه السّلام با قوم خود، آنان ايمان آوردن افراد بىمال و مكنت به او را بر او خرده مى گيرند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۳#link284 | وجه اين كه قوم نوح را، تكذیب کنندۀ همه پیامبران خوانده]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۳#link286 | نوح عليه السّلام از خداوند مى خواهد بين او و قومش قضاى خود را براند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۳#link285 | بهانه جویی قوم نوح «ع»، از ايمان نیاوردن به آن حضرت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۳#link287 | بحث روايتى (چند روايت درباره نوح عليه السّلام و قوم او)]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۳#link286 | تقاضای نوح «ع» از خداوند، که بین او و قومش، حکم کند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۳#link287 | بحث روايتى ]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۵_بخش۶۱#link136 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۵_بخش۶۱#link136 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ «122»
و قطعاً پروردگارت همان صاحب عزّت و مهربان است.
===نکته ها===
مراد از گران‌بار بودن كشتى‌ «الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ»، اين است كه آنچه مورد نياز بود، حضرت نوح در كشتى قرار داده بود. امام باقر عليه السلام فرمود: «الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ» كشتى مجهّزِ آماده حركت است. وحضرت على عليه السلام فرمود: در آن كشتى، نود جايگاه براى چهارپايان ساخته بود. «2»
===پیام ها===
1- دعاى انبيا و مظلومين مستجاب است. «فَأَنْجَيْناهُ»
2- مؤمنين در پرتو انبيا بيمه هستند. «فَأَنْجَيْناهُ وَ مَنْ مَعَهُ»
3- جدايى از انبيا سبب هلاكت است. «ثُمَّ أَغْرَقْنا بَعْدُ الْباقِينَ»
4- داستان نجات نوح و يارانش و غرق كفّارو مخالفان، نمودى از سنّت خداوند در يارى حقّ و سركوبى باطل است. «إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً»
5- اگر به كفّار مهلتى مى‌دهد، به خاطر رحمت است نه ناتوانى. «الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ»
----
«1». هود، 58، 66 و 94.
«2». تفسير نورالثقلين.
تفسير نور(10جلدى)، ج‌6، ص: 347
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ (122)
وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ‌: و بدرستى كه پروردگار تو هر آينه غالب است بر عقوبت كافران و منتقم از ايشان، مهربان به مهلت دادن عذاب از ايشان تا حجت بر آنها لازم گردد، يعنى قبل از الزام حجت و اظهار بينه بر اثبات حق، هر آينه عذاب نفرمايد. يا رحيم است بر مؤمنان در نجات دادن نوح و اتباع او در كشتى. يا بر توفيق پيغمبران در حلم و بردبارى و احتجاج بر كافران.
تنبيه: آيه شريفه آگاهى و عبرتى باشد براى عالميان كه در مدت مديد دعوت و اتمام حجت، عده كمى ايمان آوردند و بقيه به كفر و ضلالت باقى ماندند، لا جرم شآمت كفر و عناد ايشان را فرا گرفته خود را به عذاب دنيا و آخرت گرفتار نمودند. اين داستان گوشزد امت باشد كه مبادا از فرمانبردارى حق‌
جلد 9 - صفحه 463
سرپيچى كنند و اگر هم به غفلت مخالفتى نموده، توبه و انابه نمايند كه عاقبت طرفيت با خدا و رسول وخيم خواهد بود؛ هر كه با حق درافتاد، ور افتاد.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
كَذَّبَتْ قَوْمُ نُوحٍ الْمُرْسَلِينَ (105) إِذْ قالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ نُوحٌ أَ لا تَتَّقُونَ (106) إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ (107) فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ (108) وَ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلى‌ رَبِّ الْعالَمِينَ (109)
فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ (110) قالُوا أَ نُؤْمِنُ لَكَ وَ اتَّبَعَكَ الْأَرْذَلُونَ (111) قالَ وَ ما عِلْمِي بِما كانُوا يَعْمَلُونَ (112) إِنْ حِسابُهُمْ إِلاَّ عَلى‌ رَبِّي لَوْ تَشْعُرُونَ (113) وَ ما أَنَا بِطارِدِ الْمُؤْمِنِينَ (114)
إِنْ أَنَا إِلاَّ نَذِيرٌ مُبِينٌ (115) قالُوا لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ يا نُوحُ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْمَرْجُومِينَ (116) قالَ رَبِّ إِنَّ قَوْمِي كَذَّبُونِ (117) فَافْتَحْ بَيْنِي وَ بَيْنَهُمْ فَتْحاً وَ نَجِّنِي وَ مَنْ مَعِيَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ (118) فَأَنْجَيْناهُ وَ مَنْ مَعَهُ فِي الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ (119)
ثُمَّ أَغْرَقْنا بَعْدُ الْباقِينَ (120) إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ (121) وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ (122)
ترجمه‌
تكذيب كردند قوم نوح پيمبران را
هنگاميكه گفت بآنها برادرشان نوح آيا نمى‌پرهيزيد
همانا من براى شما پيمبرى امينم‌
پس بترسيد
----
جلد 4 صفحه 116
از خدا و فرمان بريد مرا
و نميخواهم از شما بر آن مزدى نيست مزدم مگر بر پروردگار جهانيان‌
پس بترسيد از خدا و اطاعت كنيد مرا
گفتند آيا ايمان بياوريم بتو با آنكه پيروى كردند از تو فرومايگان‌
گفت و نيست مرا علم بآنچه كه ميكنند
نيست حسابشان مگر بر پروردگارم اگر ادراك ميكنيد
و نيستم من دور كننده از خود گروندگان را
نيستم من مگر بيم دهنده‌ئى آشكار
گفتند هر آينه اگر باز نه ايستادى اى نوح البته خواهى بود از سنگسار شدگان‌
گفت پروردگارا بدرستيكه قوم من تكذيب كردند
مرا پس حكم كن ميان من و ميان آنها حكم كردنى و نجات ده مرا و هر كه با من است از گروندگان‌
پس نجات داديم او را و هر كه با او بود در كشتى مجهّز
پس غرق كرديم بعد از آن بازماندگانرا
همانا در اين هر آينه آيتى است و نبودند بيشترشان گروند گان‌
و همانا پروردگار تو هر آينه او است تواناى مهربان.
تفسير
خداوند متعال بعد از ذكر شمّه‌ئى از احوال حضرت ابراهيم مختصرى از قصّه حضرت نوح را براى تسليت خاطر پيغمبر اكرم و تذكّر اهل عالم ذكر فرموده با آنكه شرح آن در سور سابقه گوشزد شده و آن از اين قرار است كه قبيله حضرت نوح جماعتى بودند كه پيغمبران خدا را تكذيب نمودند چون آنحضرت را تكذيب كردند و تكذيب يك پيغمبر تكذيب تمام انبياء است چون همه از طرف يك خدا و براى يك مقصد آمده‌اند و همه مصدّق يكديگرند علاوه بر آنكه در اكمال از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه آنحضرت مبعوث بر قومى شد كه آنها تكذيب نموده بودند پيغمبرانى را كه بين او و حضرت آدم بودند و باين سبب خدا فرموده كذّبت قوم نوح المرسلين يعنى كسانيكه بين او و آدم عليه السّلام بودند و اين تكذيب وقتى بود كه يكنفر از اهل قبيله آنها كه حضرت نوح بود و معمولا در عرب كسيرا كه از قبيله‌ئى باشد برادر آنها ميخوانند بآنها فرمود آيا از خدا نميترسيد و دست از پرستش غير او برنميداريد من از طرف خدا مبعوث برسالت براى شما شدم و همه ميدانيد سابقه امانت و درستكارى مرا پس از خدا بترسيد و اطاعت كنيد مرا در پرستش خدا و امتثال احكامش و من از شما مزدى بر اداء رسالت و ابلاغ احكام او كه بر وفق مصلحت شما است نميخواهم‌
----
جلد 4 صفحه 117
مزد من با خدا است و آنرا در آخرت يا در دنيا و آخرت خواهد داد پس از خدا بترسيد و اطاعت كنيد مرا و تكرار اين جمله براى افاده اينمعنى است كه امانت و درستكارى من كافى است براى ترسيدن از خدا و اطاعت من و اينكه مزد هم نميخواهم موجب زائدى است براى آن كه معلوم ميشود طمعى بمال شما ندارم و براى رضاى خدا كار ميكنم و به بيان ديگر مقتضى براى وجوب اطاعت موجود بود حال معلوم شد كه مانع هم مفقود است كه چيزى از شما نميخواهند و عذرى براى ترك اطاعت نداريد پس اطاعت كنيد و آنها در جواب گفتند آيا ما بتو ايمان بياوريم با آنكه يك عدّه مردم پست و رذل و فرومايه براى طمع بجاه و مال از روى جهالت و نادانى پيروى از تو نمودند ما هم اگر ايمان بتو آوريم در رديف آنها قرار خواهيم گرفت حضرت در جواب فرمود من از باطن آنها خبر ندارم كه بدانم بچه غرض و قصد بمن ايمان آورده‌اند من مأمور بظاهرم حساب باطن آنها فقط بر عهده خدا است كه عالم السرّو الخفيّات است و هر كس را بر طبق نيّت و قصدش پاداش ميدهد شما هم اگر ادراك و شعور داشته باشيد ميدانيد من راست ميگويم و اگر شما از شركت در مسلك و مرام با آنها عار داريد من از پيغمبرى آنها عار ندارم و موظّف نيستم آنها را از خود طرد نمايم و ايمانشانرا نپذيرم بلكه بايد همه را بيك منوال از خدا بترسانم و ارشاد بمعارف و احكام او نمايم قوم چنانچه رسم جهّال است كه وقتى از جواب عاجز شوند بشتم و رجم ميپردازند گفتند اى نوح اگر دست از كارت بر ندارى تو را سنگسار ميكنيم يا بتو ناسزا و بد ميگوئيم و حضرت نوح آنها را نفرين كرد و از خدا خواست كه حكم فرمايد ميان او و آنها بنزول عذاب و نجات دهد او و پيروانش را از آن بليّه و شرّ قوم براى آنكه از تكذيب آنها ملول و از ايمانشان مأيوس شده بود و خداوند دعاى او را مستجاب فرمود بنزول طوفان و نجات داد او و پيروانش را بوسيله كشتى كه قبلا ساخته و پرداخته شده بود چنانچه قمّى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده در معناى مشحون و تفسير آن بمجهّز ولى مفسّرين بپر و مملوّ از انسان و حيوانات و ترجمه نموده‌اند و خداوند بعد از نجات ايشان بقيه قوم را كه بيرون از كشتى بودند غرق فرمود و تفصيل اين وقايع در سور سابقه ذكر شده است و در
----
جلد 4 صفحه 118
اينجا براى آنكه اين مقدار از قصّه آنحضرت متواتر و مشهور بوده و اين خود آيت و دليل مستقلّى است بر قدرت و قهر و غلبه خداوند و اولياء او بر اعداء و سركشان در ضمن قصص انبياء تذكر داده شده تا موجب عبرت شود ولى در هر عصر و زمان اكثريّت با جهّال و كفّار وفّاق بوده و هست و نبايد اولياء خدا از اين باب ملول و دلتنگ باشند و تكرار اين جملات اخيره بعد از ذكر قصص سابقه و لاحقه براى قوّت قلب و تسليت خاطر پيغمبر اكرم است از ايمان نياوردن اقوامش با تصريح بعزيز بودن خداوند براى اشاره بغلبه دادن اولياء خود را بر اعداء و رحيم بودنش كه تعجيل در عقوبت و انتقام نميفرمايد چنانچه گذشت.
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ إِن‌َّ رَبَّك‌َ لَهُوَ العَزِيزُ الرَّحِيم‌ُ (122) كَذَّبَت‌ عادٌ المُرسَلِين‌َ (123)
گذشت‌ بيان‌ ‌آن‌.
تكذيب‌ كردند عاد پيغمبران‌ ‌را‌.
عاد قوم‌ حضرت‌ هود بودند و اينها باغستانها و مزرعه‌ها و نخلستانهاي‌ زيادي‌ داشتند ‌که‌ ‌در‌ قرآن‌ مي‌فرمايد أَ لَم‌ تَرَ كَيف‌َ فَعَل‌َ رَبُّك‌َ بِعادٍ إِرَم‌َ ذات‌ِ العِمادِ الَّتِي‌ لَم‌ يُخلَق‌ مِثلُها فِي‌ البِلادِ (سوره‌ فجر ‌آيه‌ 6 و 7 و 8) و عمارات‌ بسيار مرتفع‌ ‌که‌ معني‌ ذات‌ العماد ‌است‌ و عمر طولاني‌ داشتند و اجسام‌ ‌آنها‌ ‌هم‌ بسيار طويل‌ ‌بود‌ و ‌با‌ حضرت‌ هود ‌از‌ يك‌ قبيله‌ بودند ‌که‌ مي‌فرمايد:
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
(آیه 122)- و بدان «پروردگار تو شکست‌ناپذیر و رحیم است» (وَ إِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ).
رحمتش ایجاب می‌کند که به آنها فرصت کافی و مهلت دهد و اتمام حجت کند، و عزتش سبب می‌شود که سر انجام تو را پیروز و آنها را مواجه با شکست نماید.
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


خط ۷۵: خط ۲۳۸:
[[رده:رحیم]][[رده:عزیز]][[رده:منشأ مهلت به حق ستیزان صدراسلام]][[رده:مشمولان حمایتهاى خدا]][[رده:آثار لطف خدا]][[رده:اختصاصات خدا]][[رده:رحمت خدا]][[رده:عزت خدا]][[رده:قدرت خدا]][[رده:مهلت هاى خدا]][[رده:نشانه هاى قاهریت خدا]][[رده:نشانه هاى قدرت خدا]][[رده:ویژگیهاى عزت خدا]][[رده:آثار هلاکت قوم نوح]][[رده:منشأ مهلت به کافران صدراسلام]][[رده:مشمولان لطف خدا]][[رده:حامى محمد]][[رده:دشمنان محمد]]
[[رده:رحیم]][[رده:عزیز]][[رده:منشأ مهلت به حق ستیزان صدراسلام]][[رده:مشمولان حمایتهاى خدا]][[رده:آثار لطف خدا]][[رده:اختصاصات خدا]][[رده:رحمت خدا]][[رده:عزت خدا]][[رده:قدرت خدا]][[رده:مهلت هاى خدا]][[رده:نشانه هاى قاهریت خدا]][[رده:نشانه هاى قدرت خدا]][[رده:ویژگیهاى عزت خدا]][[رده:آثار هلاکت قوم نوح]][[رده:منشأ مهلت به کافران صدراسلام]][[رده:مشمولان لطف خدا]][[رده:حامى محمد]][[رده:دشمنان محمد]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الشعراء ]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الشعراء ]]
{{#seo:
|title=آیه 122 سوره شعراء
|title_mode=replace
|keywords=آیه 122 سوره شعراء,شعراء 122,وَ إِنَ‌ رَبَّکَ‌ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ‌,رحیم,عزیز,منشأ مهلت به حق ستیزان صدراسلام,مشمولان حمایتهاى خدا,آثار لطف خدا,اختصاصات خدا,رحمت خدا,عزت خدا,قدرت خدا,مهلت هاى خدا,نشانه هاى قاهریت خدا,نشانه هاى قدرت خدا,ویژگیهاى عزت خدا,آثار هلاکت قوم نوح,منشأ مهلت به کافران صدراسلام,مشمولان لطف خدا,حامى محمد,دشمنان محمد,آیات قرآن سوره الشعراء
|description=وَ إِنَ‌ رَبَّکَ‌ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ‌
|image=Wiki_Logo.png
|image_alt=الکتاب
|site_name=الکتاب
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۰ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۰۳:۴۴

کپی متن آیه
وَ إِنَ‌ رَبَّکَ‌ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ‌

ترجمه

و پروردگار تو عزیز و رحیم است.

و همانا پروردگار توست كه تواناى مهربان است
و در حقيقت، پروردگار تو همان شكست‌ناپذير مهربان است.
و همانا خدای تو خدای بسیار مقتدر و مهربان است.
و یقیناً پروردگارت همان توانای شکست ناپذیر و مهربان است.
هرآينه پروردگار تو پيروزمند و مهربان است.
و همانا پروردگارت پیروزمند مهربان است‌
و همانا پروردگار تو هموست تواناى بى‌همتا و مهربان.
مسلّماً پروردگار تو چیره و توانا (بر انتقام از ستمکاران) و مهربان (در حق پرهیزگاران) است.
و بی‌گمان پروردگارت به‌راستی همان کانون عزت (و) رحمتگر بر ویژگان است.
و همانا پروردگار تو است عزّتمند مهربان‌

Your Lord is the Almighty, the Merciful.
ترتیل:
ترجمه:
الشعراء ١٢١ آیه ١٢٢ الشعراء ١٢٣
سوره : سوره الشعراء
نزول : ٣ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٦
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«الْعَزِیز»: چیره. شکست‌ناپذیر.


تفسیر

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ «122»

و قطعاً پروردگارت همان صاحب عزّت و مهربان است.

نکته ها

مراد از گران‌بار بودن كشتى‌ «الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ»، اين است كه آنچه مورد نياز بود، حضرت نوح در كشتى قرار داده بود. امام باقر عليه السلام فرمود: «الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ» كشتى مجهّزِ آماده حركت است. وحضرت على عليه السلام فرمود: در آن كشتى، نود جايگاه براى چهارپايان ساخته بود. «2»

پیام ها

1- دعاى انبيا و مظلومين مستجاب است. «فَأَنْجَيْناهُ»

2- مؤمنين در پرتو انبيا بيمه هستند. «فَأَنْجَيْناهُ وَ مَنْ مَعَهُ»

3- جدايى از انبيا سبب هلاكت است. «ثُمَّ أَغْرَقْنا بَعْدُ الْباقِينَ»

4- داستان نجات نوح و يارانش و غرق كفّارو مخالفان، نمودى از سنّت خداوند در يارى حقّ و سركوبى باطل است. «إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً»

5- اگر به كفّار مهلتى مى‌دهد، به خاطر رحمت است نه ناتوانى. «الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ»


«1». هود، 58، 66 و 94.

«2». تفسير نورالثقلين.

تفسير نور(10جلدى)، ج‌6، ص: 347

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ (122)

وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ‌: و بدرستى كه پروردگار تو هر آينه غالب است بر عقوبت كافران و منتقم از ايشان، مهربان به مهلت دادن عذاب از ايشان تا حجت بر آنها لازم گردد، يعنى قبل از الزام حجت و اظهار بينه بر اثبات حق، هر آينه عذاب نفرمايد. يا رحيم است بر مؤمنان در نجات دادن نوح و اتباع او در كشتى. يا بر توفيق پيغمبران در حلم و بردبارى و احتجاج بر كافران.

تنبيه: آيه شريفه آگاهى و عبرتى باشد براى عالميان كه در مدت مديد دعوت و اتمام حجت، عده كمى ايمان آوردند و بقيه به كفر و ضلالت باقى ماندند، لا جرم شآمت كفر و عناد ايشان را فرا گرفته خود را به عذاب دنيا و آخرت گرفتار نمودند. اين داستان گوشزد امت باشد كه مبادا از فرمانبردارى حق‌

جلد 9 - صفحه 463

سرپيچى كنند و اگر هم به غفلت مخالفتى نموده، توبه و انابه نمايند كه عاقبت طرفيت با خدا و رسول وخيم خواهد بود؛ هر كه با حق درافتاد، ور افتاد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


كَذَّبَتْ قَوْمُ نُوحٍ الْمُرْسَلِينَ (105) إِذْ قالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ نُوحٌ أَ لا تَتَّقُونَ (106) إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ (107) فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ (108) وَ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلى‌ رَبِّ الْعالَمِينَ (109)

فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ (110) قالُوا أَ نُؤْمِنُ لَكَ وَ اتَّبَعَكَ الْأَرْذَلُونَ (111) قالَ وَ ما عِلْمِي بِما كانُوا يَعْمَلُونَ (112) إِنْ حِسابُهُمْ إِلاَّ عَلى‌ رَبِّي لَوْ تَشْعُرُونَ (113) وَ ما أَنَا بِطارِدِ الْمُؤْمِنِينَ (114)

إِنْ أَنَا إِلاَّ نَذِيرٌ مُبِينٌ (115) قالُوا لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ يا نُوحُ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْمَرْجُومِينَ (116) قالَ رَبِّ إِنَّ قَوْمِي كَذَّبُونِ (117) فَافْتَحْ بَيْنِي وَ بَيْنَهُمْ فَتْحاً وَ نَجِّنِي وَ مَنْ مَعِيَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ (118) فَأَنْجَيْناهُ وَ مَنْ مَعَهُ فِي الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ (119)

ثُمَّ أَغْرَقْنا بَعْدُ الْباقِينَ (120) إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ (121) وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ (122)

ترجمه‌

تكذيب كردند قوم نوح پيمبران را

هنگاميكه گفت بآنها برادرشان نوح آيا نمى‌پرهيزيد

همانا من براى شما پيمبرى امينم‌

پس بترسيد


جلد 4 صفحه 116

از خدا و فرمان بريد مرا

و نميخواهم از شما بر آن مزدى نيست مزدم مگر بر پروردگار جهانيان‌

پس بترسيد از خدا و اطاعت كنيد مرا

گفتند آيا ايمان بياوريم بتو با آنكه پيروى كردند از تو فرومايگان‌

گفت و نيست مرا علم بآنچه كه ميكنند

نيست حسابشان مگر بر پروردگارم اگر ادراك ميكنيد

و نيستم من دور كننده از خود گروندگان را

نيستم من مگر بيم دهنده‌ئى آشكار

گفتند هر آينه اگر باز نه ايستادى اى نوح البته خواهى بود از سنگسار شدگان‌

گفت پروردگارا بدرستيكه قوم من تكذيب كردند

مرا پس حكم كن ميان من و ميان آنها حكم كردنى و نجات ده مرا و هر كه با من است از گروندگان‌

پس نجات داديم او را و هر كه با او بود در كشتى مجهّز

پس غرق كرديم بعد از آن بازماندگانرا

همانا در اين هر آينه آيتى است و نبودند بيشترشان گروند گان‌

و همانا پروردگار تو هر آينه او است تواناى مهربان.

تفسير

خداوند متعال بعد از ذكر شمّه‌ئى از احوال حضرت ابراهيم مختصرى از قصّه حضرت نوح را براى تسليت خاطر پيغمبر اكرم و تذكّر اهل عالم ذكر فرموده با آنكه شرح آن در سور سابقه گوشزد شده و آن از اين قرار است كه قبيله حضرت نوح جماعتى بودند كه پيغمبران خدا را تكذيب نمودند چون آنحضرت را تكذيب كردند و تكذيب يك پيغمبر تكذيب تمام انبياء است چون همه از طرف يك خدا و براى يك مقصد آمده‌اند و همه مصدّق يكديگرند علاوه بر آنكه در اكمال از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه آنحضرت مبعوث بر قومى شد كه آنها تكذيب نموده بودند پيغمبرانى را كه بين او و حضرت آدم بودند و باين سبب خدا فرموده كذّبت قوم نوح المرسلين يعنى كسانيكه بين او و آدم عليه السّلام بودند و اين تكذيب وقتى بود كه يكنفر از اهل قبيله آنها كه حضرت نوح بود و معمولا در عرب كسيرا كه از قبيله‌ئى باشد برادر آنها ميخوانند بآنها فرمود آيا از خدا نميترسيد و دست از پرستش غير او برنميداريد من از طرف خدا مبعوث برسالت براى شما شدم و همه ميدانيد سابقه امانت و درستكارى مرا پس از خدا بترسيد و اطاعت كنيد مرا در پرستش خدا و امتثال احكامش و من از شما مزدى بر اداء رسالت و ابلاغ احكام او كه بر وفق مصلحت شما است نميخواهم‌


جلد 4 صفحه 117

مزد من با خدا است و آنرا در آخرت يا در دنيا و آخرت خواهد داد پس از خدا بترسيد و اطاعت كنيد مرا و تكرار اين جمله براى افاده اينمعنى است كه امانت و درستكارى من كافى است براى ترسيدن از خدا و اطاعت من و اينكه مزد هم نميخواهم موجب زائدى است براى آن كه معلوم ميشود طمعى بمال شما ندارم و براى رضاى خدا كار ميكنم و به بيان ديگر مقتضى براى وجوب اطاعت موجود بود حال معلوم شد كه مانع هم مفقود است كه چيزى از شما نميخواهند و عذرى براى ترك اطاعت نداريد پس اطاعت كنيد و آنها در جواب گفتند آيا ما بتو ايمان بياوريم با آنكه يك عدّه مردم پست و رذل و فرومايه براى طمع بجاه و مال از روى جهالت و نادانى پيروى از تو نمودند ما هم اگر ايمان بتو آوريم در رديف آنها قرار خواهيم گرفت حضرت در جواب فرمود من از باطن آنها خبر ندارم كه بدانم بچه غرض و قصد بمن ايمان آورده‌اند من مأمور بظاهرم حساب باطن آنها فقط بر عهده خدا است كه عالم السرّو الخفيّات است و هر كس را بر طبق نيّت و قصدش پاداش ميدهد شما هم اگر ادراك و شعور داشته باشيد ميدانيد من راست ميگويم و اگر شما از شركت در مسلك و مرام با آنها عار داريد من از پيغمبرى آنها عار ندارم و موظّف نيستم آنها را از خود طرد نمايم و ايمانشانرا نپذيرم بلكه بايد همه را بيك منوال از خدا بترسانم و ارشاد بمعارف و احكام او نمايم قوم چنانچه رسم جهّال است كه وقتى از جواب عاجز شوند بشتم و رجم ميپردازند گفتند اى نوح اگر دست از كارت بر ندارى تو را سنگسار ميكنيم يا بتو ناسزا و بد ميگوئيم و حضرت نوح آنها را نفرين كرد و از خدا خواست كه حكم فرمايد ميان او و آنها بنزول عذاب و نجات دهد او و پيروانش را از آن بليّه و شرّ قوم براى آنكه از تكذيب آنها ملول و از ايمانشان مأيوس شده بود و خداوند دعاى او را مستجاب فرمود بنزول طوفان و نجات داد او و پيروانش را بوسيله كشتى كه قبلا ساخته و پرداخته شده بود چنانچه قمّى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده در معناى مشحون و تفسير آن بمجهّز ولى مفسّرين بپر و مملوّ از انسان و حيوانات و ترجمه نموده‌اند و خداوند بعد از نجات ايشان بقيه قوم را كه بيرون از كشتى بودند غرق فرمود و تفصيل اين وقايع در سور سابقه ذكر شده است و در


جلد 4 صفحه 118

اينجا براى آنكه اين مقدار از قصّه آنحضرت متواتر و مشهور بوده و اين خود آيت و دليل مستقلّى است بر قدرت و قهر و غلبه خداوند و اولياء او بر اعداء و سركشان در ضمن قصص انبياء تذكر داده شده تا موجب عبرت شود ولى در هر عصر و زمان اكثريّت با جهّال و كفّار وفّاق بوده و هست و نبايد اولياء خدا از اين باب ملول و دلتنگ باشند و تكرار اين جملات اخيره بعد از ذكر قصص سابقه و لاحقه براى قوّت قلب و تسليت خاطر پيغمبر اكرم است از ايمان نياوردن اقوامش با تصريح بعزيز بودن خداوند براى اشاره بغلبه دادن اولياء خود را بر اعداء و رحيم بودنش كه تعجيل در عقوبت و انتقام نميفرمايد چنانچه گذشت.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ إِن‌َّ رَبَّك‌َ لَهُوَ العَزِيزُ الرَّحِيم‌ُ (122) كَذَّبَت‌ عادٌ المُرسَلِين‌َ (123)

گذشت‌ بيان‌ ‌آن‌.

تكذيب‌ كردند عاد پيغمبران‌ ‌را‌.

عاد قوم‌ حضرت‌ هود بودند و اينها باغستانها و مزرعه‌ها و نخلستانهاي‌ زيادي‌ داشتند ‌که‌ ‌در‌ قرآن‌ مي‌فرمايد أَ لَم‌ تَرَ كَيف‌َ فَعَل‌َ رَبُّك‌َ بِعادٍ إِرَم‌َ ذات‌ِ العِمادِ الَّتِي‌ لَم‌ يُخلَق‌ مِثلُها فِي‌ البِلادِ (سوره‌ فجر ‌آيه‌ 6 و 7 و 8) و عمارات‌ بسيار مرتفع‌ ‌که‌ معني‌ ذات‌ العماد ‌است‌ و عمر طولاني‌ داشتند و اجسام‌ ‌آنها‌ ‌هم‌ بسيار طويل‌ ‌بود‌ و ‌با‌ حضرت‌ هود ‌از‌ يك‌ قبيله‌ بودند ‌که‌ مي‌فرمايد:

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 122)- و بدان «پروردگار تو شکست‌ناپذیر و رحیم است» (وَ إِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ).

رحمتش ایجاب می‌کند که به آنها فرصت کافی و مهلت دهد و اتمام حجت کند، و عزتش سبب می‌شود که سر انجام تو را پیروز و آنها را مواجه با شکست نماید.

نکات آیه

۱ - پیامبر(ص) برخوردار از حمایت و لطف ویژه خدا در قبال عنادورزى هاى مخالفان (و ما کان أکثرهم مؤمنین . و إنّ ربّک لهو العزیز الرحیم) با توجه به این که آیه پیش به حق ناپذیرى اکثریت مشرکان صدر اسلام اشاره دارد، در این آیه پیامبر مورد خطاب قرار گرفته که: اى پیامبر! تو از این بابت نگران نباش; زیرا در حمایت ویژه ما هستى و ما با قدرت قاهر و شکست ناپذیر خود، دشمنانت را سرکوب خواهیم کرد.

۲ - خداوند، تنها قدرت قاهر و شکست ناپذیر (و إنّ ربّک لهو العزیز الرحیم) واژه «العزیز» مسند همراه با «ال» جنس و مفید حصر است.

۳ - عزت خدا (قدرت شکست ناپذیر او)، آمیخته با رحمت و مهربانى (و إنّ ربّک لهو العزیز الرحیم) برداشت یاد شده بدان احتمال است که «رحیم» صفت «عزیز» باشد و نه خبر دوم.

۴ - هلاکت قوم نوح، نمود عزت و قدرت قاهر خداوند (ثمّ أغرقنا بعد الباقین ... و إنّ ربّک لهو العزیز الرحیم)

۵ - مهلت خداوند به کافران حق ستیز صدراسلام، معلول رحمت و لطف وى بود; نه برخاسته از ضعف و ناتوانى او. (و ما کان أکثرهم مؤمنین . و إنّ ربّک لهو العزیز الرحیم) یادکرد سرگذشت قوم نوح، از یکسو تسلى خاطر پیامبر(ص) و از سوى دیگر هشدارى بود به مشرکان که اگر بر آنان عذاب نازل نشده; نه از باب ناتوانى حق تعالى است; بلکه از باب رحمتى است که بر مردمان دارد و چون زمینه آن به پایان رسد، عزت و قهر الهى گریزناپذیر خواهد بود.

۶ - خداوند، عزیز و رحیم است. (إنّ ربّک لهو العزیز الرحیم) برداشت یاد شده بر این احتمال استوار است که کلمه «الرحیم» خبر دوم باشد.

موضوعات مرتبط

  • اسماء و صفات: رحیم ۶; عزیز ۶
  • حق: منشأ مهلت به حق ستیزان صدراسلام ۵
  • حمایتهاى خدا: مشمولان حمایتهاى خدا ۱
  • خدا: آثار لطف خدا ۵; اختصاصات خدا ۲; رحمت خدا ۳، ۵; عزت خدا ۲; قدرت خدا ۲; مهلت هاى خدا ۵; نشانه هاى قاهریت خدا ۴; نشانه هاى قدرت خدا ۴; ویژگیهاى عزت خدا ۳
  • قوم نوح: آثار هلاکت قوم نوح ۴
  • کافران: منشأ مهلت به کافران صدراسلام ۵
  • لطف خدا: مشمولان لطف خدا ۱
  • محمد(ص): حامى محمد(ص) ۱; دشمنان محمد(ص) ۱

منابع