الأنبياء ٥٠: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن سال نزول)
 
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::هٰذَا|هٰذَا]] [[شامل این ریشه::ذا| ]][[شامل این ریشه::ه‌| ]][[شامل این ریشه::هذا| ]][[شامل این کلمه::ذِکْر|ذِکْرٌ]] [[کلمه غیر ربط::ذِکْر| ]] [[شامل این ریشه::ذکر| ]][[ریشه غیر ربط::ذکر| ]][[شامل این کلمه::مُبَارَک|مُبَارَکٌ‌]] [[کلمه غیر ربط::مُبَارَک| ]] [[شامل این ریشه::برک‌| ]][[ریشه غیر ربط::برک‌| ]][[شامل این کلمه::أَنْزَلْنَاه|أَنْزَلْنَاهُ‌]] [[کلمه غیر ربط::أَنْزَلْنَاه| ]] [[شامل این ریشه::نزل‌| ]][[ریشه غیر ربط::نزل‌| ]][[شامل این ریشه::ه‌| ]][[ریشه غیر ربط::ه‌| ]][[شامل این کلمه::أَ|أَ]] [[شامل این ریشه::ا| ]][[شامل این کلمه::فَأَنْتُم|فَأَنْتُمْ‌]] [[کلمه غیر ربط::فَأَنْتُم| ]] [[شامل این ریشه::انتم‌| ]][[ریشه غیر ربط::انتم‌| ]][[شامل این ریشه::ف‌| ]][[ریشه غیر ربط::ف‌| ]][[شامل این کلمه::لَه|لَهُ‌]] [[شامل این ریشه::ل‌| ]][[شامل این ریشه::ه‌| ]][[شامل این کلمه::مُنْکِرُون|مُنْکِرُونَ‌]] [[کلمه غیر ربط::مُنْکِرُون| ]] [[شامل این ریشه::نکر| ]][[ریشه غیر ربط::نکر| ]]'''}}
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::هٰذَا|هٰذَا]] [[شامل این ریشه::ذا| ]][[شامل این ریشه::ه‌| ]][[شامل این ریشه::هذا| ]][[شامل این کلمه::ذِکْر|ذِکْرٌ]] [[کلمه غیر ربط::ذِکْر| ]] [[شامل این ریشه::ذکر| ]][[ریشه غیر ربط::ذکر| ]][[شامل این کلمه::مُبَارَک|مُبَارَکٌ‌]] [[کلمه غیر ربط::مُبَارَک| ]] [[شامل این ریشه::برک‌| ]][[ریشه غیر ربط::برک‌| ]][[شامل این کلمه::أَنْزَلْنَاه|أَنْزَلْنَاهُ‌]] [[کلمه غیر ربط::أَنْزَلْنَاه| ]] [[شامل این ریشه::نزل‌| ]][[ریشه غیر ربط::نزل‌| ]][[شامل این ریشه::ه‌| ]][[ریشه غیر ربط::ه‌| ]][[شامل این کلمه::أَ|أَ]] [[شامل این ریشه::ا| ]][[شامل این کلمه::فَأَنْتُم|فَأَنْتُمْ‌]] [[کلمه غیر ربط::فَأَنْتُم| ]] [[شامل این ریشه::انتم‌| ]][[ریشه غیر ربط::انتم‌| ]][[شامل این ریشه::ف‌| ]][[ریشه غیر ربط::ف‌| ]][[شامل این کلمه::لَه|لَهُ‌]] [[شامل این ریشه::ل‌| ]][[شامل این ریشه::ه‌| ]][[شامل این کلمه::مُنْکِرُون|مُنْکِرُونَ‌]] [[کلمه غیر ربط::مُنْکِرُون| ]] [[شامل این ریشه::نکر| ]][[ریشه غیر ربط::نکر| ]]'''}}
 
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed"
 
  !کپی متن آیه
|-
|وَ هٰذَا ذِکْرٌ مُبَارَکٌ‌ أَنْزَلْنَاهُ‌ أَ فَأَنْتُمْ‌ لَهُ‌ مُنْکِرُونَ‌
|}
'''ترجمه '''
'''ترجمه '''
<tabber>
<tabber>
خط ۱۵: خط ۱۸:
|-|صادقی تهرانی=و این (کتاب) یادواره‌ای مبارک است (که) آن را نازل کردیم. آیا پس (همین) شما، همان را انکار می‌کنید؟
|-|صادقی تهرانی=و این (کتاب) یادواره‌ای مبارک است (که) آن را نازل کردیم. آیا پس (همین) شما، همان را انکار می‌کنید؟
|-|معزی=و این است یادداشتی فرخنده فرستادیمش آیا شمائید آن را ناشناسان‌
|-|معزی=و این است یادداشتی فرخنده فرستادیمش آیا شمائید آن را ناشناسان‌
|-|</tabber><br />
|-|english=<div id="qenag">This too is a blessed message that We revealed. Are you going to deny it?</div>
|-|</tabber>
<div class="audiotable">
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/021050.mp3"></sound></div>
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/021050.mp3"></sound></div>
</div>
{{آيه | سوره = سوره الأنبياء | نزول = [[نازل شده در سال::6|٦ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::50|٥٠]] | قبلی = الأنبياء ٤٩ | بعدی = الأنبياء ٥١  | کلمه = [[تعداد کلمات::9|٩]] | حرف =  }}
{{آيه | سوره = سوره الأنبياء | نزول = [[نازل شده در سال::6|٦ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::50|٥٠]] | قبلی = الأنبياء ٤٩ | بعدی = الأنبياء ٥١  | کلمه = [[تعداد کلمات::9|٩]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
خط ۲۶: خط ۳۴:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۳#link295 | آيات ۴۸ - ۷۷ سوره انبياء]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۳#link295 | آيات ۴۸ - ۷۷ سوره انبياء]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۳#link296 | اشاره به وجه تسميه ((تورات (( به : فرقان ، ضياء و ذكر]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۳#link296 | اشاره به وجه نامگذاری «تورات» به «فرقان»، «ضياء» و «ذكر»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۴#link297 | مقصود از اينكه قرآن ((ذكر مبارك (( است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۴#link297 | مقصود از اين كه فرمود: «قرآن، ذكر مبارك» است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۴#link298 | مقصود از اينكه فرمود: ما به ابراهيم رشد او را داديم]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۴#link298 | مقصود از اين كه فرمود: ما به ابراهيم، رشد او را داديم]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۴#link299 | گفتگوى ابراهيم (عليه السلام ) با قوم بت پرست خود]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۴#link299 | گفتگوى ابراهيم «ع»، با قوم بت پرست خود]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۴#link300 | ابراهيم (ع ) بتها را قطعه قطعه كرد مگر بزرگترين آنها را]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۴#link300 | ابراهيم «ع»، بت ها را قطعه قطعه كرد، مگر بزرگترين آن ها را]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۴#link301 | محاجه آن جناب (عليه السلام ) با قوم خود بعد از شكستن بتها:((قال بل فعله كبيرهم ...((]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۴#link301 | محاجّه ابراهیم «ع» با قوم خود، بعد از شكستن بت ها]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۴#link302 | تنبه مردم بعد از شنيدن كلام ابراهيم (ع )]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۴#link302 | تنبّه مردم بعد از شنيدن كلام ابراهيم «ع»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۴#link303 | اشاره به اينكه ((برد(( و ((سلام (( شدن آتش براى ابراهيم (عليه السلام ) به امرتكوينى خداى تعالى خارج از محدوده اطلاعات ما از سلسله علل و اسباب است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۴#link303 | سرد و سالم شدن آتش براى ابراهيم «ع»، به امرتكوينى خداى تعالى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۴#link304 | بيان اينكه در جمله :((و جعلنا هم ائمة يهدون بامرنا(( مراد از هدايت رساندن به مقصد ومراد از ((امر(( امر تكوينى است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۴#link304 | مراد از هدايت در آیه: «وَ جَعَلنَاهم أئمّةً یَهدُونَ بِأمرنا»، رساندن به مقصد است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۴#link305 | توضيح اينكه مراد از وحى در آيه : ((واوحينا اليهمفعل الخيرات ...(( وحى تسديد است نه وحى تشريع و مؤ يد بودن ائمه به تسديد وتاءييد الهى را افاده مى كند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۵#link306 | بحث روايتى: (روایاتی در باره به آتش افکندن ابراهیم«ع»)]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۵#link306 | بحث روايتى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۵#link307 | چند روايت راجع به اين كه خداوند امامت را در ابراهيم «ع» و ذرّيه او قرار داد]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۵#link307 | چند روايت راجع به اينكه خداوند امامت را در ابراهيم (عليه السلام ) و ذريه او قرار داد]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۳_بخش۶۶#link222 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۳_بخش۶۶#link222 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
وَ هذا ذِكْرٌ مُبارَكٌ أَنْزَلْناهُ أَ فَأَنْتُمْ لَهُ مُنْكِرُونَ «50»
و اين (قرآن)، مبارك ذكرى است كه ما آن را (براى شما) نازل كرديم، آيا شما آن را انكار مى‌كنيد؟!
===نکته ها===
در مبارك بودن قرآن همين بس كه توانسته است در مدّت كوتاهى، انسان‌هاى بسيارى را از شرك به توحيد، از تفرقه به وحدت، از جهل به علم، از توحش به تمدن، از اسارت به امارت، از آلودگى به نظافت، از فقر به غنا، از ركود به حركت، از خرافات به حقايق، از ذلت به عزّت، از پيروى طاغوت به اطاعت معصوم، از غفلت به هوشيارى، از تزلزل به ثبات، از كفر به ايمان و در يك كلمه، از ظلمات به نور برساند.
در آيه قبل براى تورات تنها كلمه‌ «ذِكْرٌ» بكار رفت، ولى در اين آيه قرآن را «ذِكْرٌ مُبارَكٌ»
----
«1». تفسير نمونه.
جلد 5 - صفحه 460
مى‌داند، البتّه صفت فرقان ونور در آيات ديگر براى قرآن نيز آمده است.
===پیام ها===
1- قرآن، كتابى است كه تذكّراتش مى‌تواند ميليونها دل را در عصرها و نسل‌هاى مختلف، به خود جذب كند. «ذِكْرٌ مُبارَكٌ»
2- بركت قرآن، قابل انكار نيست. «أَ فَأَنْتُمْ لَهُ مُنْكِرُونَ»
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ هذا ذِكْرٌ مُبارَكٌ أَنْزَلْناهُ أَ فَأَنْتُمْ لَهُ مُنْكِرُونَ (50)
وَ هذا ذِكْرٌ مُبارَكٌ‌: و اين قرآن ذكر با ميمنت و بركت كه تذكرش ثابت، فوائد و عوائدش دائم و باقى است تا قيام قيامت. أَنْزَلْناهُ‌: فرو فرستاديم آن را از مقام منيع عالى. أَ فَأَنْتُمْ لَهُ مُنْكِرُونَ‌: آيا پس به چه سبب و براى چه منكر قرآن هستيد.
تبصره: آيه شريفه در مقام توبيخ و سرزنش منكرين قرآن مجيد است بدين تقرير كه: اين قرآن شريف يادآورى است با مباركى و ميمنت براى عموم مردمان به نحوى كه فوق آن در تذكر و موعظه و نصيحت و تنظيم جامعه بشريت متصور نيست، نازل فرموده آن را خداوند عالم بر اشرف انبياء پيغمبر خاتم صلّى اللّه عليه و آله تا بندگان هدايت يابند و سعادت را فائز شوند. بنابراين به چه سبب‌
جلد 8 - صفحه 402
و براى چه انكار مى‌كنيد و كافر مى‌شويد به آن، و حال آنكه اگر تأمل نمائيد و ديده بصيرت بگشائيد، هر آينه خير دنيا و آخرت خود را در آن يابيد. (قصه دوم: حضرت ابراهيم عليه السلام).
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ لَئِنْ مَسَّتْهُمْ نَفْحَةٌ مِنْ عَذابِ رَبِّكَ لَيَقُولُنَّ يا وَيْلَنا إِنَّا كُنَّا ظالِمِينَ (46) وَ نَضَعُ الْمَوازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيامَةِ فَلا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئاً وَ إِنْ كانَ مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَيْنا بِها وَ كَفى‌ بِنا حاسِبِينَ (47) وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسى‌ وَ هارُونَ الْفُرْقانَ وَ ضِياءً وَ ذِكْراً لِلْمُتَّقِينَ (48) الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَيْبِ وَ هُمْ مِنَ السَّاعَةِ مُشْفِقُونَ (49) وَ هذا ذِكْرٌ مُبارَكٌ أَنْزَلْناهُ أَ فَأَنْتُمْ لَهُ مُنْكِرُونَ (50)
ترجمه‌
- و هر آينه اگر برسد آنها را رشحه‌ئى از عذاب پروردگارت ميگويند البتّه‌اى واى بر ما همانا ما بوديم ستمكاران‌
و نصب مينمائيم ترازوهاى‌
----
جلد 3 صفحه 556
عدل را براى روز قيامت پس ستم كرده نشود نفسى چيزيرا و اگر باشد بمقدار دانه‌اى از خردل بياوريم آنرا و كافى هستيم ما در حاليكه حساب كنندگانيم‌
و بتحقيق داديم بموسى و هارون جدا كننده حقّ از باطل را و روشنى و موجب تذكّرى را براى پرهيزكاران‌
آنانكه ميترسند از پروردگارشان در نهانى و آنان باشند از روز قيامت بيم‌داران‌
و اين موجب تذكّرى است با بركت كه فرو فرستاديم آنرا آيا پس شما مرآنرا انكار كنندگانيد.
تفسير
- نفحه اثر مختصرى است كه از امرى واصل بشخص شود و بيشتر در بوى خوش استعمال ميشود و اينجا مراد ترشّح عذاب است و تعيير كفار بآنكه در وقت دعوت بحق استنكاف و استكبار مينمايند و در موقع نزول عذاب تذلّل و انكسار و اين حال اشخاص ضعيف النفس و خفيف العقل است و ترازوهاى عدالت الهى كه روز قيامت براى سنجيدن اعمال خوب و بد بندگان نصب ميشود اختصاص باهل ايمان دارد و براى كفّار نيست چون آنها فوج فوج داخل جهنّم ميشوند چنانچه از روايت امام سجاد عليه السّلام در كافى مستفاد ميشود و مراد از آن ترازوها بمقتضاى روايات متعدده انبياء و اوصياء آنها عليهم السلامند كه در اوائل سوره اعراف ذيل آيه و الوزن يومئذ الحقّ بيان شد و در آنروز باحدى بمقدار ذره‌ئى ظلم نخواهد شد كه از حقّ او كاسته يا بر مجازاتش افزوده شود و خداوند پاداش مقدار حبّه خردل را از عمل بندگان كه آن از كوچكترين حبوبات است بصاحبش ميدهد و مثقال برفع و آتينا بمدّ نيز قرائت شده و قرائت بمدّ را در جوامع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده و در مجمع و از قمّى ره تأييد شده و بر حسب معنى احسن است چون أتينا بمعناى آوردن در مقام حساب است و آتينا بمعناى دادن پاداش است كه صراحت در مقصود دارد و لفظا و معنا مطابق با جازينا است و خداوند كفايت حساب بندگانرا بهتر از هر محاسبى مينمايد چون اعلم و اعدل از او كسى نيست و ميزان عدلى بهتر از وجود مبارك علوى تصوّر نميشود و در آيات اخيره براى رفع تعجّب كفّار از نبوّت پيغمبر اكرم و آنكه مواعيد او بوحى الهى است شروع بذكر احوال انبياء فرموده باين تقريب كه ما قبلا بموسى و برادرش هرون فرقان كه كتاب جامع فارق بين حق و باطل بود داديم و آن روشنائى و نورى‌
----
جلد 3 صفحه 557
بود كه مردم را از تاريكى جهل و نادانى بيرون ميآورد و موعظه و پند و اندرز بود براى اهل تقوى و پرهيزكارى كه آنها كسانى هستند كه ميترسند در خلوت و وقت غيبت از خلق يا در باطن و ضمير خودشان از خدا و روز جزا و فرق ميان خشيت و اشفاق در آيات سابقه گذشت كه اوّل ترس ناشى از تعظيم است لذا نسبت بعلماء داده ميشود و دوم ترس ناشى از اعتنا است كه موجب هراس و ارتعاد اعضاء ميگردد و اين قرآن هم مانند آن مشتمل بر موعظه و پنداست بعلاوه مبارك و باقى و برقرار است تا روز قيامت و فائده و نفع و خير آن تمامى ندارند و نازل نموديم ما آنرا بر پيغمبر آخر الزمان كه معجزه باقيه او باشد و شما هم ميدانيد و ميفهميد اعجاز و بيرون بودن آن را از قدرت بشر با اين وصف چگونه منكر نزول آن از جانب خداوند ميشويد و چون هارون شريك و معاون حضرت موسى در نبوّت و دعوت بحق بوده خداوند نسبت دادن فرقان را بآن دو داده و الا الواح تورية در طور بحضرت موسى عطا شد و محتمل است مراد از فرقان برهان حقّ و ميزان عدل الهى باشد كه عبارت از عقائد حقّه و اخلاق حسنه است و آن روشنى و ضياء و موجب تذكّر و اتّقاء خلق است و اللّه اعلم ..
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ هذا ذِكرٌ مُبارَك‌ٌ أَنزَلناه‌ُ أَ فَأَنتُم‌ لَه‌ُ مُنكِرُون‌َ (50)
و ‌اينکه‌ قرآن‌ ياد آورنده‌ ‌با‌ بركات‌ بسياري‌ ‌ما نازل‌ فرموديم‌ ‌او‌ ‌را‌، آيا ‌پس‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ ‌شما‌ انكار مي‌كنيد ‌او‌ ‌را‌ و نمي‌پذيريد!
(وَ هذا): اشاره‌ ‌به‌ قرآن‌ مجيد ‌است‌ ‌که‌ يكي‌ ‌از‌ اسامي‌ ‌آن‌ ذكر ‌است‌.
(ذِكرٌ): اموري‌ ‌که‌ قرآن‌ بنده‌گان‌ ‌را‌ متذكّر مي‌فرمايد ‌از‌ احوال‌ گذشتگان‌ ‌از‌ انبياء و قوم‌ ‌آنها‌. و نجات‌ مؤمنين‌ و هلاكت‌ كفّار، و ‌از‌ بيان‌ مصالح‌ و مفاسد و بشارات‌ و انذارات‌، و بيان‌ احكام‌ و ‌غير‌ اينها.
(مُبارَك‌ٌ): بركات‌ قرآن‌ بسيار ‌است‌ مي‌فرمايد: «وَ نُنَزِّل‌ُ مِن‌َ القُرآن‌ِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحمَةٌ لِلمُؤمِنِين‌َ» بني‌ اسرائيل‌ آيه 84. ‌هم‌ شفاء امراض‌ جسماني‌ ‌به‌ تلاوت‌ بعض‌ سور و آيات‌ ‌او‌ و تعليق‌ و ‌با‌ ‌خود‌ داشتن‌ ‌آن‌ و حفظ ‌از‌ خطرات‌، و شفاء امراض‌ روحي‌ ‌از‌ اخلاق‌ رذيله‌ و صفات‌ خبيثه‌ و مذاهب‌ باطله‌ و عقائد سخيفه‌ و اعمال‌ سيّئه‌ و نجات‌ ‌از‌ مهالك‌ و عقوبات‌ و عذاب‌ ابدي‌، و رحمت‌ و مغفرت‌ و عفو و گذشت‌ پروردگار و نيل‌ ‌به‌ سعادت‌ و رستگاري‌ و نعم‌ دنيوي‌ و اخروي‌. و بالجمله‌
جلد 13 - صفحه 191
حاوي‌ جميع‌ بركات‌ ‌است‌ ‌با‌ اينكه‌ معجزه بزرگ‌ پيغمبر ‌است‌، و معجزه‌ بودن‌ ‌آن‌ ‌از‌ جهات‌ بسياري‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌در‌ مجلّد اوّل‌ ‌در‌ باب‌ مقدّمات‌ بيان‌ ‌شده‌.
(أَنزَلناه‌ُ): مراتب‌ نزول‌ قرآن‌:
1‌-‌ ‌در‌ عالم‌ نورانيّت‌ ‌بر‌ نور مقدّس‌ نبوي‌.
2‌-‌ ‌در‌ لوح‌ محفوظ: «بَل‌ هُوَ قُرآن‌ٌ مَجِيدٌ فِي‌ لَوح‌ٍ مَحفُوظٍ» بروج‌ آيه 21 و 22.
3‌-‌ ‌در‌ كتاب‌ مكنون‌: «إِنَّه‌ُ لَقُرآن‌ٌ كَرِيم‌ٌ فِي‌ كِتاب‌ٍ مَكنُون‌ٍ لا يَمَسُّه‌ُ إِلَّا المُطَهَّرُون‌َ».
4‌-‌ ‌در‌ آسمان‌ أوّل‌ ليلة القدر: «إِنّا أَنزَلناه‌ُ فِي‌ لَيلَةِ القَدرِ» جملة واحدة ‌که‌ ليله مباركه‌ ‌هم‌ اطلاق‌ ‌شده‌ «إِنّا أَنزَلناه‌ُ فِي‌ لَيلَةٍ مُبارَكَةٍ» دخان‌ آيه 2.
5‌-‌ ‌بر‌ روح‌ الامين‌ جبرئيل‌.
6‌-‌ ‌بر‌ قلب‌ مطهّر حضرت‌ رسالت‌: «نَزَل‌َ بِه‌ِ الرُّوح‌ُ الأَمِين‌ُ عَلي‌ قَلبِك‌َ لِتَكُون‌َ مِن‌َ المُنذِرِين‌َ» شعراء آيه 193 و 194.
7‌-‌ ‌بر‌ لسان‌ نبي‌ّ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و ‌سلّم‌ و تلاوت‌ ‌آن‌ ‌بر‌ امّت‌.
8‌-‌ ‌بر‌ كتابت‌ كتبه‌ و ‌در‌ دسترس‌ بنده‌گان‌ ‌تا‌ دامنه قيامت‌ و نزد حوض‌ كوثر.
(أَ فَأَنتُم‌ لَه‌ُ مُنكِرُون‌َ): ‌با‌ ‌اينکه‌ همه‌ بركات‌ و جهات‌ اعجاز ‌آن‌ راهي‌ ‌بر‌ انكار باقي‌ نگذاشته‌ جز سياهي‌ قلب‌ و عناد و عصبيّت‌ و تقليد آباء.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
(آیه 50)- این آیه قرآن را در مقایسه با کتب پیشین قرار داده، می‌گوید:
«و این ذکر مبارکی است که ما آن را (بر شما) نازل کردیم» (وَ هذا ذِکْرٌ مُبارَکٌ أَنْزَلْناهُ).
«پس آیا شما آن را انکار می‌کنید» (أَ فَأَنْتُمْ لَهُ مُنْکِرُونَ).
آیا چنین کتابی، جای انکار دارد! دلایل حقانیتش در خودش نهفته، و نورانیتش آشکار است، و رهروان راهش سعادتمند و پیروز.
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


خط ۸۳: خط ۲۳۳:
[[رده:منشأ برکت]][[رده:فضیلت تورات]][[رده:سرزنشهاى خدا]][[رده:منشأ خیر]][[رده:عوامل ذکر]][[رده:عوامل تنبه فطرت]][[رده:دلایل حقانیت قرآن]][[رده:سرزنش مکذبان قرآن]][[رده:فضیلت قرآن]][[رده:نزول قرآن]][[رده:نقش قرآن]][[رده:وحیانیت قرآن]][[رده:هدایتگرى قرآن]][[رده:سرزنش کافران]]
[[رده:منشأ برکت]][[رده:فضیلت تورات]][[رده:سرزنشهاى خدا]][[رده:منشأ خیر]][[رده:عوامل ذکر]][[رده:عوامل تنبه فطرت]][[رده:دلایل حقانیت قرآن]][[رده:سرزنش مکذبان قرآن]][[رده:فضیلت قرآن]][[رده:نزول قرآن]][[رده:نقش قرآن]][[رده:وحیانیت قرآن]][[رده:هدایتگرى قرآن]][[رده:سرزنش کافران]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الأنبياء ]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الأنبياء ]]
{{#seo:
|title=آیه 50 سوره أنبياء
|title_mode=replace
|keywords=آیه 50 سوره أنبياء,أنبياء 50,وَ هٰذَا ذِکْرٌ مُبَارَکٌ‌ أَنْزَلْنَاهُ‌ أَ فَأَنْتُمْ‌ لَهُ‌ مُنْکِرُونَ‌,منشأ برکت,فضیلت تورات,سرزنشهاى خدا,منشأ خیر,عوامل ذکر,عوامل تنبه فطرت,دلایل حقانیت قرآن,سرزنش مکذبان قرآن,فضیلت قرآن,نزول قرآن,نقش قرآن,وحیانیت قرآن,هدایتگرى قرآن,سرزنش کافران,آیات قرآن سوره الأنبياء
|description=وَ هٰذَا ذِکْرٌ مُبَارَکٌ‌ أَنْزَلْنَاهُ‌ أَ فَأَنْتُمْ‌ لَهُ‌ مُنْکِرُونَ‌
|image=Wiki_Logo.png
|image_alt=الکتاب
|site_name=الکتاب
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۵۳

کپی متن آیه
وَ هٰذَا ذِکْرٌ مُبَارَکٌ‌ أَنْزَلْنَاهُ‌ أَ فَأَنْتُمْ‌ لَهُ‌ مُنْکِرُونَ‌

ترجمه

و این (قرآن) ذکر مبارکی است که (بر شما) نازل کردیم؛ آیا شما آن را انکار می‌کنید؟!

|و اين [قرآن‌] ذكر مباركى است كه آن را نازل كرده‌ايم، پس آيا شما آن را انكار مى‌كنيد
و اين [كتاب‌] -كه آن را نازل كرده‌ايم- پندى خجسته است. آيا باز هم آن را انكار مى‌كنيد؟
و این قرآن کتابی است با اندرز و تذکر و برکت بسیار که ما آن را فرستادیم، آیا شما آن را انکار خواهید کرد؟
و این [قرآنی] که آن را نازل کرده ایم، ذکر و پندی پرمنفعت است؛ آیا باز هم شما منکر آن هستید؟
اين مبارك قرآنى است كه نازل كرده‌ايم. آيا منكر آن هستيد؟
این پندآموزی مبارک است که فرو فرستادیمش، آیا شما منکرش هستید؟
و اين [قرآن‌] يادآورى و پندى است با بركت كه آن را فروفرستاديم، پس آيا شما آن را منكريد؟!
این (قرآن) پنددهنده‌ی پرخیر و برکتی است که (یادآور خوبیها و نیکیها و همه‌ی چیزهائی است که برایتان مفید و سودمند باشد و) آن را (برایتان) نازل کرده‌ایم (همان گونه که تورات را بر موسی و هارون نازل کرده بودیم). آیا شما (عربها که اهل بلاغت و فصاحت بوده و افتخار و شهرتتان در گروِ قرآن است) آن را منکر می‌شوید و ناشناخته‌اش می‌گیرید؟
و این (کتاب) یادواره‌ای مبارک است (که) آن را نازل کردیم. آیا پس (همین) شما، همان را انکار می‌کنید؟
و این است یادداشتی فرخنده فرستادیمش آیا شمائید آن را ناشناسان‌

This too is a blessed message that We revealed. Are you going to deny it?
ترتیل:
ترجمه:
الأنبياء ٤٩ آیه ٥٠ الأنبياء ٥١
سوره : سوره الأنبياء
نزول : ٦ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٩
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«ذِکْرٌ»: قرآن (نگا: حجر / و . پنددهنده (نگا: انبیاء / ).


تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ هذا ذِكْرٌ مُبارَكٌ أَنْزَلْناهُ أَ فَأَنْتُمْ لَهُ مُنْكِرُونَ «50»

و اين (قرآن)، مبارك ذكرى است كه ما آن را (براى شما) نازل كرديم، آيا شما آن را انكار مى‌كنيد؟!

نکته ها

در مبارك بودن قرآن همين بس كه توانسته است در مدّت كوتاهى، انسان‌هاى بسيارى را از شرك به توحيد، از تفرقه به وحدت، از جهل به علم، از توحش به تمدن، از اسارت به امارت، از آلودگى به نظافت، از فقر به غنا، از ركود به حركت، از خرافات به حقايق، از ذلت به عزّت، از پيروى طاغوت به اطاعت معصوم، از غفلت به هوشيارى، از تزلزل به ثبات، از كفر به ايمان و در يك كلمه، از ظلمات به نور برساند.

در آيه قبل براى تورات تنها كلمه‌ «ذِكْرٌ» بكار رفت، ولى در اين آيه قرآن را «ذِكْرٌ مُبارَكٌ»


«1». تفسير نمونه.

جلد 5 - صفحه 460

مى‌داند، البتّه صفت فرقان ونور در آيات ديگر براى قرآن نيز آمده است.

پیام ها

1- قرآن، كتابى است كه تذكّراتش مى‌تواند ميليونها دل را در عصرها و نسل‌هاى مختلف، به خود جذب كند. «ذِكْرٌ مُبارَكٌ»

2- بركت قرآن، قابل انكار نيست. «أَ فَأَنْتُمْ لَهُ مُنْكِرُونَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ هذا ذِكْرٌ مُبارَكٌ أَنْزَلْناهُ أَ فَأَنْتُمْ لَهُ مُنْكِرُونَ (50)

وَ هذا ذِكْرٌ مُبارَكٌ‌: و اين قرآن ذكر با ميمنت و بركت كه تذكرش ثابت، فوائد و عوائدش دائم و باقى است تا قيام قيامت. أَنْزَلْناهُ‌: فرو فرستاديم آن را از مقام منيع عالى. أَ فَأَنْتُمْ لَهُ مُنْكِرُونَ‌: آيا پس به چه سبب و براى چه منكر قرآن هستيد.

تبصره: آيه شريفه در مقام توبيخ و سرزنش منكرين قرآن مجيد است بدين تقرير كه: اين قرآن شريف يادآورى است با مباركى و ميمنت براى عموم مردمان به نحوى كه فوق آن در تذكر و موعظه و نصيحت و تنظيم جامعه بشريت متصور نيست، نازل فرموده آن را خداوند عالم بر اشرف انبياء پيغمبر خاتم صلّى اللّه عليه و آله تا بندگان هدايت يابند و سعادت را فائز شوند. بنابراين به چه سبب‌

جلد 8 - صفحه 402

و براى چه انكار مى‌كنيد و كافر مى‌شويد به آن، و حال آنكه اگر تأمل نمائيد و ديده بصيرت بگشائيد، هر آينه خير دنيا و آخرت خود را در آن يابيد. (قصه دوم: حضرت ابراهيم عليه السلام).


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ لَئِنْ مَسَّتْهُمْ نَفْحَةٌ مِنْ عَذابِ رَبِّكَ لَيَقُولُنَّ يا وَيْلَنا إِنَّا كُنَّا ظالِمِينَ (46) وَ نَضَعُ الْمَوازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيامَةِ فَلا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئاً وَ إِنْ كانَ مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَيْنا بِها وَ كَفى‌ بِنا حاسِبِينَ (47) وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسى‌ وَ هارُونَ الْفُرْقانَ وَ ضِياءً وَ ذِكْراً لِلْمُتَّقِينَ (48) الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَيْبِ وَ هُمْ مِنَ السَّاعَةِ مُشْفِقُونَ (49) وَ هذا ذِكْرٌ مُبارَكٌ أَنْزَلْناهُ أَ فَأَنْتُمْ لَهُ مُنْكِرُونَ (50)

ترجمه‌

- و هر آينه اگر برسد آنها را رشحه‌ئى از عذاب پروردگارت ميگويند البتّه‌اى واى بر ما همانا ما بوديم ستمكاران‌

و نصب مينمائيم ترازوهاى‌


جلد 3 صفحه 556

عدل را براى روز قيامت پس ستم كرده نشود نفسى چيزيرا و اگر باشد بمقدار دانه‌اى از خردل بياوريم آنرا و كافى هستيم ما در حاليكه حساب كنندگانيم‌

و بتحقيق داديم بموسى و هارون جدا كننده حقّ از باطل را و روشنى و موجب تذكّرى را براى پرهيزكاران‌

آنانكه ميترسند از پروردگارشان در نهانى و آنان باشند از روز قيامت بيم‌داران‌

و اين موجب تذكّرى است با بركت كه فرو فرستاديم آنرا آيا پس شما مرآنرا انكار كنندگانيد.

تفسير

- نفحه اثر مختصرى است كه از امرى واصل بشخص شود و بيشتر در بوى خوش استعمال ميشود و اينجا مراد ترشّح عذاب است و تعيير كفار بآنكه در وقت دعوت بحق استنكاف و استكبار مينمايند و در موقع نزول عذاب تذلّل و انكسار و اين حال اشخاص ضعيف النفس و خفيف العقل است و ترازوهاى عدالت الهى كه روز قيامت براى سنجيدن اعمال خوب و بد بندگان نصب ميشود اختصاص باهل ايمان دارد و براى كفّار نيست چون آنها فوج فوج داخل جهنّم ميشوند چنانچه از روايت امام سجاد عليه السّلام در كافى مستفاد ميشود و مراد از آن ترازوها بمقتضاى روايات متعدده انبياء و اوصياء آنها عليهم السلامند كه در اوائل سوره اعراف ذيل آيه و الوزن يومئذ الحقّ بيان شد و در آنروز باحدى بمقدار ذره‌ئى ظلم نخواهد شد كه از حقّ او كاسته يا بر مجازاتش افزوده شود و خداوند پاداش مقدار حبّه خردل را از عمل بندگان كه آن از كوچكترين حبوبات است بصاحبش ميدهد و مثقال برفع و آتينا بمدّ نيز قرائت شده و قرائت بمدّ را در جوامع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده و در مجمع و از قمّى ره تأييد شده و بر حسب معنى احسن است چون أتينا بمعناى آوردن در مقام حساب است و آتينا بمعناى دادن پاداش است كه صراحت در مقصود دارد و لفظا و معنا مطابق با جازينا است و خداوند كفايت حساب بندگانرا بهتر از هر محاسبى مينمايد چون اعلم و اعدل از او كسى نيست و ميزان عدلى بهتر از وجود مبارك علوى تصوّر نميشود و در آيات اخيره براى رفع تعجّب كفّار از نبوّت پيغمبر اكرم و آنكه مواعيد او بوحى الهى است شروع بذكر احوال انبياء فرموده باين تقريب كه ما قبلا بموسى و برادرش هرون فرقان كه كتاب جامع فارق بين حق و باطل بود داديم و آن روشنائى و نورى‌


جلد 3 صفحه 557

بود كه مردم را از تاريكى جهل و نادانى بيرون ميآورد و موعظه و پند و اندرز بود براى اهل تقوى و پرهيزكارى كه آنها كسانى هستند كه ميترسند در خلوت و وقت غيبت از خلق يا در باطن و ضمير خودشان از خدا و روز جزا و فرق ميان خشيت و اشفاق در آيات سابقه گذشت كه اوّل ترس ناشى از تعظيم است لذا نسبت بعلماء داده ميشود و دوم ترس ناشى از اعتنا است كه موجب هراس و ارتعاد اعضاء ميگردد و اين قرآن هم مانند آن مشتمل بر موعظه و پنداست بعلاوه مبارك و باقى و برقرار است تا روز قيامت و فائده و نفع و خير آن تمامى ندارند و نازل نموديم ما آنرا بر پيغمبر آخر الزمان كه معجزه باقيه او باشد و شما هم ميدانيد و ميفهميد اعجاز و بيرون بودن آن را از قدرت بشر با اين وصف چگونه منكر نزول آن از جانب خداوند ميشويد و چون هارون شريك و معاون حضرت موسى در نبوّت و دعوت بحق بوده خداوند نسبت دادن فرقان را بآن دو داده و الا الواح تورية در طور بحضرت موسى عطا شد و محتمل است مراد از فرقان برهان حقّ و ميزان عدل الهى باشد كه عبارت از عقائد حقّه و اخلاق حسنه است و آن روشنى و ضياء و موجب تذكّر و اتّقاء خلق است و اللّه اعلم ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ هذا ذِكرٌ مُبارَك‌ٌ أَنزَلناه‌ُ أَ فَأَنتُم‌ لَه‌ُ مُنكِرُون‌َ (50)

و ‌اينکه‌ قرآن‌ ياد آورنده‌ ‌با‌ بركات‌ بسياري‌ ‌ما نازل‌ فرموديم‌ ‌او‌ ‌را‌، آيا ‌پس‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ ‌شما‌ انكار مي‌كنيد ‌او‌ ‌را‌ و نمي‌پذيريد!

(وَ هذا): اشاره‌ ‌به‌ قرآن‌ مجيد ‌است‌ ‌که‌ يكي‌ ‌از‌ اسامي‌ ‌آن‌ ذكر ‌است‌.

(ذِكرٌ): اموري‌ ‌که‌ قرآن‌ بنده‌گان‌ ‌را‌ متذكّر مي‌فرمايد ‌از‌ احوال‌ گذشتگان‌ ‌از‌ انبياء و قوم‌ ‌آنها‌. و نجات‌ مؤمنين‌ و هلاكت‌ كفّار، و ‌از‌ بيان‌ مصالح‌ و مفاسد و بشارات‌ و انذارات‌، و بيان‌ احكام‌ و ‌غير‌ اينها.

(مُبارَك‌ٌ): بركات‌ قرآن‌ بسيار ‌است‌ مي‌فرمايد: «وَ نُنَزِّل‌ُ مِن‌َ القُرآن‌ِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحمَةٌ لِلمُؤمِنِين‌َ» بني‌ اسرائيل‌ آيه 84. ‌هم‌ شفاء امراض‌ جسماني‌ ‌به‌ تلاوت‌ بعض‌ سور و آيات‌ ‌او‌ و تعليق‌ و ‌با‌ ‌خود‌ داشتن‌ ‌آن‌ و حفظ ‌از‌ خطرات‌، و شفاء امراض‌ روحي‌ ‌از‌ اخلاق‌ رذيله‌ و صفات‌ خبيثه‌ و مذاهب‌ باطله‌ و عقائد سخيفه‌ و اعمال‌ سيّئه‌ و نجات‌ ‌از‌ مهالك‌ و عقوبات‌ و عذاب‌ ابدي‌، و رحمت‌ و مغفرت‌ و عفو و گذشت‌ پروردگار و نيل‌ ‌به‌ سعادت‌ و رستگاري‌ و نعم‌ دنيوي‌ و اخروي‌. و بالجمله‌

جلد 13 - صفحه 191

حاوي‌ جميع‌ بركات‌ ‌است‌ ‌با‌ اينكه‌ معجزه بزرگ‌ پيغمبر ‌است‌، و معجزه‌ بودن‌ ‌آن‌ ‌از‌ جهات‌ بسياري‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌در‌ مجلّد اوّل‌ ‌در‌ باب‌ مقدّمات‌ بيان‌ ‌شده‌.

(أَنزَلناه‌ُ): مراتب‌ نزول‌ قرآن‌:

1‌-‌ ‌در‌ عالم‌ نورانيّت‌ ‌بر‌ نور مقدّس‌ نبوي‌.

2‌-‌ ‌در‌ لوح‌ محفوظ: «بَل‌ هُوَ قُرآن‌ٌ مَجِيدٌ فِي‌ لَوح‌ٍ مَحفُوظٍ» بروج‌ آيه 21 و 22.

3‌-‌ ‌در‌ كتاب‌ مكنون‌: «إِنَّه‌ُ لَقُرآن‌ٌ كَرِيم‌ٌ فِي‌ كِتاب‌ٍ مَكنُون‌ٍ لا يَمَسُّه‌ُ إِلَّا المُطَهَّرُون‌َ».

4‌-‌ ‌در‌ آسمان‌ أوّل‌ ليلة القدر: «إِنّا أَنزَلناه‌ُ فِي‌ لَيلَةِ القَدرِ» جملة واحدة ‌که‌ ليله مباركه‌ ‌هم‌ اطلاق‌ ‌شده‌ «إِنّا أَنزَلناه‌ُ فِي‌ لَيلَةٍ مُبارَكَةٍ» دخان‌ آيه 2.

5‌-‌ ‌بر‌ روح‌ الامين‌ جبرئيل‌.

6‌-‌ ‌بر‌ قلب‌ مطهّر حضرت‌ رسالت‌: «نَزَل‌َ بِه‌ِ الرُّوح‌ُ الأَمِين‌ُ عَلي‌ قَلبِك‌َ لِتَكُون‌َ مِن‌َ المُنذِرِين‌َ» شعراء آيه 193 و 194.

7‌-‌ ‌بر‌ لسان‌ نبي‌ّ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و ‌سلّم‌ و تلاوت‌ ‌آن‌ ‌بر‌ امّت‌.

8‌-‌ ‌بر‌ كتابت‌ كتبه‌ و ‌در‌ دسترس‌ بنده‌گان‌ ‌تا‌ دامنه قيامت‌ و نزد حوض‌ كوثر.

(أَ فَأَنتُم‌ لَه‌ُ مُنكِرُون‌َ): ‌با‌ ‌اينکه‌ همه‌ بركات‌ و جهات‌ اعجاز ‌آن‌ راهي‌ ‌بر‌ انكار باقي‌ نگذاشته‌ جز سياهي‌ قلب‌ و عناد و عصبيّت‌ و تقليد آباء.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 50)- این آیه قرآن را در مقایسه با کتب پیشین قرار داده، می‌گوید:

«و این ذکر مبارکی است که ما آن را (بر شما) نازل کردیم» (وَ هذا ذِکْرٌ مُبارَکٌ أَنْزَلْناهُ).

«پس آیا شما آن را انکار می‌کنید» (أَ فَأَنْتُمْ لَهُ مُنْکِرُونَ).

آیا چنین کتابی، جای انکار دارد! دلایل حقانیتش در خودش نهفته، و نورانیتش آشکار است، و رهروان راهش سعادتمند و پیروز.

نکات آیه

۱- قرآن، منشأ برکات و خیرات فراوان و منافع بسیار و دائمى براى بشر (و هذا ذکر مبارک أنزلنه ) مشارالیه «هذا» قرآن است که در اذهان حضور دارد و «البرکة» به معناى خیر بسیار و ثابت و سود فراوان است. توصیف قرآن به «مبارک» گویاى این معنا است که قرآن منشأ خیرات و منافع بسیار براى بشر است.

۲- قرآن، عامل بیدارى و یادآورى دانستنى هاى فراموش شده انسان ها و احیاگر فطرت خفته آنان (و هذا ذکر ) «ذکر» از نظر معنا مانند «حفظ» است، با این تفاوت که حفظ شىء به اعتبار احراز و به دست آوردن آن است و ذکر شىء به اعتبار استحضار و یادآوردن آن (مفردات راغب). بنابراین توصیف قرآن به «ذکر» به این اعتبار است که قرآن یادآور دانستنى هاى فراموش شده آدمى و بیدارگر فطرت انسان غافلى است که از امور فطرى و دانستنى هاى خدادادى خویش، غافل شده است.

۳- قرآن، حقیقتى نازل شده از جانب خداوند (هذا ذکر مبارک أنزلنه ) مشارالیه «هذا» قرآن است.

۴- برترى و برجستگى قرآن نسبت به تورات (ءاتینا موسى ... ذکرًا ... و هذا ذکر مبارک ) برداشت یاد شده به خاطر این نکته است که خداوند در مورد «تورات» فقط «ذکر» به کار برده است; در صورتى که براى قرآن صفت «مبارک» را اضافه کرده است.

۵- کافران به خاطر انکار قرآن و حق ناشناسى آنان نسبت به آن، مورد سرزنش خداوند قرار دارند. (أفأنتم له منکرون )

۶- قرآن، به عنوان کتاب بیدارگر و منشأ خیر و برکت، قابل انکار و تردید نیست. (هذا ذکر مبارک أنزلنه أفأنتم له منکرون ) خداوند، قرآن را به عنوان کتاب بیدارگر (ذکر) و مایه خیر و برکت (مبارک) معرفى کرده و سپس انکار این حقیقت از سوى مشرکان را مورد سرزنش قرار داده است. این سرزنش مى تواند بیانگر برداشت یاد شده باشد.

موضوعات مرتبط

  • برکت: منشأ برکت ۱، ۶
  • تورات: فضیلت تورات ۴
  • خدا: سرزنشهاى خدا ۵
  • خیر: منشأ خیر ۱، ۶
  • ذکر: عوامل ذکر ۲
  • فطرت: عوامل تنبه فطرت ۲
  • قرآن: دلایل حقانیت قرآن ۶; سرزنش مکذبان قرآن ۵; فضیلت قرآن ۱، ۴، ۶; نزول قرآن ۳; نقش قرآن ۲; وحیانیت قرآن ۳; هدایتگرى قرآن ۲، ۶
  • کافران: سرزنش کافران ۵

منابع