الأنبياء ١٦: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(QRobot edit)
 
(یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::مَا|مَا]] [[شامل این ریشه::ما| ]][[شامل این کلمه::خَلَقْنَا|خَلَقْنَا]] [[کلمه غیر ربط::خَلَقْنَا| ]] [[شامل این ریشه::خلق‌| ]][[ریشه غیر ربط::خلق‌| ]][[شامل این کلمه::السّمَاء|السَّمَاءَ]] [[کلمه غیر ربط::السّمَاء| ]] [[شامل این ریشه::سمو| ]][[ریشه غیر ربط::سمو| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::الْأَرْض|الْأَرْضَ‌]] [[کلمه غیر ربط::الْأَرْض| ]] [[شامل این ریشه::ارض‌| ]][[ریشه غیر ربط::ارض‌| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::مَا|مَا]] [[شامل این ریشه::ما| ]][[شامل این کلمه::بَيْنَهُمَا|بَيْنَهُمَا]] [[کلمه غیر ربط::بَيْنَهُمَا| ]] [[شامل این ریشه::بين‌| ]][[ریشه غیر ربط::بين‌| ]][[شامل این ریشه::هما| ]][[ریشه غیر ربط::هما| ]][[شامل این کلمه::لاَعِبِين|لاَعِبِينَ‌]] [[کلمه غیر ربط::لاَعِبِين| ]] [[شامل این ریشه::لعب‌| ]][[ریشه غیر ربط::لعب‌| ]]'''}}
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::مَا|مَا]] [[شامل این ریشه::ما| ]][[شامل این کلمه::خَلَقْنَا|خَلَقْنَا]] [[کلمه غیر ربط::خَلَقْنَا| ]] [[شامل این ریشه::خلق‌| ]][[ریشه غیر ربط::خلق‌| ]][[شامل این کلمه::السّمَاء|السَّمَاءَ]] [[کلمه غیر ربط::السّمَاء| ]] [[شامل این ریشه::سمو| ]][[ریشه غیر ربط::سمو| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::الْأَرْض|الْأَرْضَ‌]] [[کلمه غیر ربط::الْأَرْض| ]] [[شامل این ریشه::ارض‌| ]][[ریشه غیر ربط::ارض‌| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::مَا|مَا]] [[شامل این ریشه::ما| ]][[شامل این کلمه::بَيْنَهُمَا|بَيْنَهُمَا]] [[کلمه غیر ربط::بَيْنَهُمَا| ]] [[شامل این ریشه::بين‌| ]][[ریشه غیر ربط::بين‌| ]][[شامل این ریشه::هما| ]][[ریشه غیر ربط::هما| ]][[شامل این کلمه::لاَعِبِين|لاَعِبِينَ‌]] [[کلمه غیر ربط::لاَعِبِين| ]] [[شامل این ریشه::لعب‌| ]][[ریشه غیر ربط::لعب‌| ]]'''}}
 
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed"
 
  !کپی متن آیه
|-
|وَ مَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَ الْأَرْضَ‌ وَ مَا بَيْنَهُمَا لاَعِبِينَ‌
|}
'''ترجمه '''
'''ترجمه '''
<tabber>
<tabber>
خط ۱۵: خط ۱۸:
|-|صادقی تهرانی=و ما آسمان و زمین و آنچه را میان آن دو است بازی‌کنان نیافریدیم.
|-|صادقی تهرانی=و ما آسمان و زمین و آنچه را میان آن دو است بازی‌کنان نیافریدیم.
|-|معزی=و نیافریدیم آسمان و زمین و آنچه را میان آنها است بازی‌کنان‌
|-|معزی=و نیافریدیم آسمان و زمین و آنچه را میان آنها است بازی‌کنان‌
|-|</tabber><br />
|-|english=<div id="qenag">We did not create the sky and the earth and what is between them for amusement.</div>
|-|</tabber>
<div class="audiotable">
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/021016.mp3"></sound></div>
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/021016.mp3"></sound></div>
</div>
{{آيه | سوره = سوره الأنبياء | نزول = [[نازل شده در سال::6|٦ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::16|١٦]] | قبلی = الأنبياء ١٥ | بعدی = الأنبياء ١٧  | کلمه = [[تعداد کلمات::10|١٠]] | حرف =  }}
{{آيه | سوره = سوره الأنبياء | نزول = [[نازل شده در سال::6|٦ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::16|١٦]] | قبلی = الأنبياء ١٥ | بعدی = الأنبياء ١٧  | کلمه = [[تعداد کلمات::10|١٠]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
خط ۳۳: خط ۴۱:
{{ نمایش فشرده تفسیر|
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۹#link264 | آيات ۱۶ - ۳۳ سوره انبياء]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۹#link264 | آيات ۱۶ - ۳۳ سوره انبياء]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۹#link265 | استدلال بر حقيقت معاد و حقانيت دعوت پيامبر(صلى الله عليه و آله )]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۹#link265 | استدلال بر حقيقت معاد و حقانيت دعوت پيامبر«ص»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۹#link266 | آفرينش آسمان و زمين عبث و به انگيزه لهو و لعب نبوده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۹#link266 | آفرينش آسمان و زمين، عبث و به انگيزه لهو و لعب نبوده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۹#link267 | بيان ملازمه بين لهو و لعب نبودن خلقت زمين و آسمان با حقانيت معاد و نبوت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۹#link267 | بيان ملازمه بين لهو و لعب نبودن خلقت زمين و آسمان با حقانيت معاد و نبوت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۹#link268 | وجوهى كه مفسرين در معناى آيه :((لو اردنا ان نتخذ لهوا لا تخذناه من لدنا(( گفته اند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۹#link268 | وجوهى كه مفسران در معناى آيه: «لَو أرَدنَا أن نَتَّخِذَ لَهواً لَاتَّخَذنَاهُ مِن لَدُنّا» گفته اند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۰#link269 | توضيح معنى و مفاد آيه : ((بلنقذف بالحق على الباطل ...(( و اشاراتى درباره حق وباطل]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۰#link269 | توضيح معناى آيه: «بَل نَقذِفُ بِالحَقِّ عَلَى البَاطِل...»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۰#link270 | سنت جارى الهى درباره حق و باطل در جهان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۰#link270 | سنت جارى الهى، درباره حق و باطل در جهان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۰#link271 | حال مقربان درگاه الهى (استغراق در عبوديت و استمرار در عبادت ) از آثار مالكيت مطلقه الهى است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۰#link271 | حال مقربان درگاه الهى: استغراق در عبوديت و استمرار در عبادت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۰#link272 | اشاره به معتقد بودن بت پرستان به واجب الوجود، و مورد اختلاف آنان باموحدين]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۰#link273 | توضيح استدلال بر نفى وجود آلهه جز خدا، در جملۀ «لَو كَانَ فِيهِمَا آلُهَةٌ إلّا الله لَفَسَدَتَا»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۰#link273 | تقرير و توضيح استدلال بر نفى وجود آلهه جز خدا، در جمله :((لو كان فيهما آلهة الاالله لفسدتا(( و پاسخ به دو شبهه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۰#link274 | بررسى وجوهى كه مفسران در معناى آیه «لَا يُسئَلُ عَمَّا يَفعَل وَ هُم يُسئَلُون» گفته اند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۰#link274 | بررسى وجوهى كه مفسرين در معناى (لا يسئل عمايفعل و هم يسئلون ) گفته اند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۰#link275 | اختيار اين وجه كه عدم سؤال، ناشى از مالكيت مطلقه خداوند است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۰#link275 | اختيار اين وجه كه عدم سؤ ال ناشى از مالكيت مطلقه خداوند است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۱#link276 | گفتارى فلسفى و قرآنى در حكمت خداى تعالى، و معنای اين كه افعال او، داراى مصلحت است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۱#link276 | گفتارى فلسفى و قرآنى پيرامون حكمت خداى تعالى و اينكه افعال او داراى مصلحت است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۱#link278 | افعال خداوند، عين حكمت و مصلحت است، لذا مورد سؤال واقع نمى شود]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۱#link277 | معناى حكمت و مصلحت در افعال انسان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۱#link280 | مطالبه «برهان» از مشركان در مقابل قرآن و كتب آسمانى پيشين]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۱#link278 | افعال خداوند عين حكمت و مصلحت است لذا مورد سئوال واقع نمى شود]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۱#link281 | ملائكه، فرزندان خدا نیستند، بلکه بندگانی دارای کرامت اند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۱#link279 | قول خداوند و فعل او يكى است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۱#link282 | اراده و عمل ملائكه، تابع اراده خداوند است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۱#link280 | مطالبه ((برهان (( از مشركين در مقابل قرآن و كتب آسمانى پيشين]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۱#link281 | بيان حال و وصف ملائكه ، كه نه آلهه بل عباد مكرمون خدايند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۱#link282 | اراده و عمل ملائكه تابع اراده خداوند است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۱#link283 | تقرير برهانى بر توحيد خداى تعالى در ربوبيت و تدبير]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۱#link283 | تقرير برهانى بر توحيد خداى تعالى در ربوبيت و تدبير]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۲#link284 | بحث روايتى (رواياتى در ذيل آيات گذشته مربوط به : قذف به حق برباطل ، وصف ملائكه ، استدلال بر نفى آلهه و...)]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۲#link284 | بحث روايتى (رواياتى در ذيل آيات گذشته)]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۲#link285 | وصف ملائكه از زبان مبارك اميرالمؤ منين (ع ) در نهج البلاغه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۲#link286 | حديث پرمعنایى، درباره افعال و حکمت های خداوند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۲#link286 | حديث پرمعنائى از پيامبر اكرم (ص ) درباره افعال خداوند و حكمتها و مصالح]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۲#link287 | رواياتى درباره شفاعت در قيامت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۲#link287 | رواياتى درباره شفاعت در قيامت در ذيل (و لا يشفعون الا لمن ارتضى )]]


}}
}}
خط ۲۲۲: خط ۲۲۶:
[[رده:قانونمندى خلقت آسمان]][[رده:بازى با آفرینش]][[رده:پوچ انگارى آفرینش]][[رده:قانونمندى آفرینش]][[رده:حقیقت مخالفت با انبیا]][[رده:قانونمندى بعثت انبیا]][[رده:بینش غلط]][[رده:قانونمندى خلقت زمین]][[رده:بینش ظالمان]][[رده:پوچگرایى ظالمان]][[رده:قانونمندى هلاکت ظالمان]][[رده:حقیقت ظلم]][[رده:بینش مرفهان]][[رده:پوچگرایى مرفهان]][[رده:قانونمندى خلقت موجودات فضا]][[رده:موجودات فضا]]
[[رده:قانونمندى خلقت آسمان]][[رده:بازى با آفرینش]][[رده:پوچ انگارى آفرینش]][[رده:قانونمندى آفرینش]][[رده:حقیقت مخالفت با انبیا]][[رده:قانونمندى بعثت انبیا]][[رده:بینش غلط]][[رده:قانونمندى خلقت زمین]][[رده:بینش ظالمان]][[رده:پوچگرایى ظالمان]][[رده:قانونمندى هلاکت ظالمان]][[رده:حقیقت ظلم]][[رده:بینش مرفهان]][[رده:پوچگرایى مرفهان]][[رده:قانونمندى خلقت موجودات فضا]][[رده:موجودات فضا]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الأنبياء ]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الأنبياء ]]
{{#seo:
|title=آیه 16 سوره أنبياء
|title_mode=replace
|keywords=آیه 16 سوره أنبياء,أنبياء 16,وَ مَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَ الْأَرْضَ‌ وَ مَا بَيْنَهُمَا لاَعِبِينَ‌,قانونمندى خلقت آسمان,بازى با آفرینش,پوچ انگارى آفرینش,قانونمندى آفرینش,حقیقت مخالفت با انبیا,قانونمندى بعثت انبیا,بینش غلط,قانونمندى خلقت زمین,بینش ظالمان,پوچگرایى ظالمان,قانونمندى هلاکت ظالمان,حقیقت ظلم,بینش مرفهان,پوچگرایى مرفهان,قانونمندى خلقت موجودات فضا,موجودات فضا,آیات قرآن سوره الأنبياء
|description=وَ مَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَ الْأَرْضَ‌ وَ مَا بَيْنَهُمَا لاَعِبِينَ‌
|image=Wiki_Logo.png
|image_alt=الکتاب
|site_name=الکتاب
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۰۴

کپی متن آیه
وَ مَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَ الْأَرْضَ‌ وَ مَا بَيْنَهُمَا لاَعِبِينَ‌

ترجمه

ما آسمان و زمین، و آنچه را در میان آنهاست از روی بازی نیافریدیم!

|و آسمان و زمين و آنچه را كه ميان آن دو است بازى‌كنان نيافريديم
و آسمان و زمين و آنچه را كه ميان آن دو است به بازيچه نيافريديم.
و ما آسمان و زمین و آنچه را که بین زمین و آسمان است به بازیچه نیافریدیم.
و ما آسمان و زمین و آنچه را میان آن دو قرار دارد به بازی نیافریده ایم.
ما اين آسمان و زمين و آنچه را ميان آن دوست به بازيچه نيافريده‌ايم.
و ما آسمانها و زمین و ما بین آنها را به بازیچه نیافریده‌ایم‌
و ما آسمان و زمين و آنچه را ميان آنهاست به بازى نيافريديم.
ما که آسمان و زمین و آنچه در میان آنها است برای بازی و شوخی نیافریده‌ایم (و بیهوده و بی‌هدف ساخته و پرداخته نساخته‌ایم).
و ما آسمان و زمین و آنچه را میان آن دو است بازی‌کنان نیافریدیم.
و نیافریدیم آسمان و زمین و آنچه را میان آنها است بازی‌کنان‌

We did not create the sky and the earth and what is between them for amusement.
ترتیل:
ترجمه:
الأنبياء ١٥ آیه ١٦ الأنبياء ١٧
سوره : سوره الأنبياء
نزول : ٦ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٠
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«لاعِبِینَ»: بازی و شوخی‌کنان. حال ضمیر (نا) در (مَا خَلَقْنَا) است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ ما خَلَقْنَا السَّماءَ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما لاعِبِينَ «16»

و ما، آسمان و زمين و آنچه را كه ميان آنهاست براى بازى نيافريديم.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ ما خَلَقْنَا السَّماءَ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما لاعِبِينَ «16»

وَ ما خَلَقْنَا السَّماءَ وَ الْأَرْضَ‌: و نيافريديم و ايجاد نفرموديم آسمان و زمين را. وَ ما بَيْنَهُما: و آنچه در ميان آنهاست از مخلوقات. لاعِبِينَ‌: به بازيچه و بى‌فايده بلكه به غرض صحيح و فوائد عظيم خلق فرموديم. يا به نظر تأمل و تفكر در آن نگرند، و علم به خدا و پروردگار خود حاصل نموده، و ستايش و پرستش ذات يگانه او را پيش گيرند تا به سعادت ابدى و فيض نامتناهى الهى نائل شوند.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ كَمْ قَصَمْنا مِنْ قَرْيَةٍ كانَتْ ظالِمَةً وَ أَنْشَأْنا بَعْدَها قَوْماً آخَرِينَ «11» فَلَمَّا أَحَسُّوا بَأْسَنا إِذا هُمْ مِنْها يَرْكُضُونَ «12» لا تَرْكُضُوا وَ ارْجِعُوا إِلى‌ ما أُتْرِفْتُمْ فِيهِ وَ مَساكِنِكُمْ لَعَلَّكُمْ تُسْئَلُونَ «13» قالُوا يا وَيْلَنا إِنَّا كُنَّا ظالِمِينَ «14» فَما زالَتْ تِلْكَ دَعْواهُمْ حَتَّى جَعَلْناهُمْ حَصِيداً خامِدِينَ «15»

وَ ما خَلَقْنَا السَّماءَ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما لاعِبِينَ «16» لَوْ أَرَدْنا أَنْ نَتَّخِذَ لَهْواً لاتَّخَذْناهُ مِنْ لَدُنَّا إِنْ كُنَّا فاعِلِينَ «17» بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْباطِلِ فَيَدْمَغُهُ فَإِذا هُوَ زاهِقٌ وَ لَكُمُ الْوَيْلُ مِمَّا تَصِفُونَ «18» وَ لَهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ مَنْ عِنْدَهُ لا يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِهِ وَ لا يَسْتَحْسِرُونَ «19» يُسَبِّحُونَ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ لا يَفْتُرُونَ «20»

ترجمه‌

- و چه بسيار در هم شكستيم از اهل بلدى كه بودند ستمكاران و پديد آورديم بعد از آنها گروهى ديگران‌

پس چون احساس نمودند عذاب ما را


جلد 3 صفحه 542

آنگاه آنان از آن ميگريختند

گفته شد نگريزيد و باز گرديد بسوى آنچه متنّعم شديد در آن و منزلهاتان باشد كه سؤال كرده شويد

گفتند اى واى بر ما همانا ما بوديم ستمكاران‌

پس بود پيوسته اين خواندنشان تا گردانديمشان مانند گياه درو شده خاموشان‌

و نيافريديم آسمان و زمين و آنچه را ميان آن دو است بازى كنندگان‌

اگر ميخواستيم كه بگيريم مايه سرگرمى را هر آينه ميگرفتيم آنرا از نزد خودمان اگر بوديم كنندگان‌

بلكه مى‌اندازيم حقّ را بر باطل پس ميشكند آنرا پس آنگاه آن نابود است و از براى شما كلمه واى است بسبب آنچه وصف ميكنيد

و مر او را است هر كه در آسمان و زمين است و كسانيكه نزد اويند تكبّر نميكنند از پرستش او و نه وامانده ميشوند

تسبيح ميكنند شب و روز سست نميشوند.

تفسير

- خداوند متعال براى تخويف كفار باز شمه‌اى از احوال امم سابقه را تذكّر داده ميفرمايد و چه بسيار درهم شكستيم اركان وجود اهالى بلادى را كه ظلم نمودند بخودشان و خلق بكفر و عناد با انبيا و اوليا و بعد از هلاك آنها دسته ديگرى را موجود و در منازل و املاك آنان جاى گزين و مستقرّ نموديم و در موقع نزول عذاب چون مشاهده و احساس نمودند شدّت و حدّت آنرا پاى بگريز نهادند و بسرعت فرار ميكردند و نداى ملائكه بگوش آنها ميرسيد كه فرار نكنيد و بر گرديد بسوى وسائل عيش و نوش خودتان و بمنازل خويش شايد حاجتمندانى بيايند و از شما چيزى بخواهند و شما نباشيد با آنها كمكى كنيد و اين كلام را بنحو استهزاء و سخريّه بآنها ميگويند تا عذابشان كامل گردد و آنها ميگفتند واى بر ما حقّا كه ما ظلم بخودمان كرديم و اين كلمه واى بر ما ورد زبان آنها بود تا مانند گياه درو شده خاكسار و خاموششان نموديم گفته‌اند اينكه خداوند از گفتن ويلنا تعبير بدعوى فرموده براى آنستكه گوينده ويلنا گويا ويل را براى خود ميخواند كه بر او وارد شود و بنظر حقير براى طعن بر آنها است گويا فرموده هميشه اين كلمه دعاى آنها بود تا بمجازات رسيدند يعنى اگر بجاى واى گفتن در همان حال خدا را ميخواندند و متوسل باولياء او ميشدند ممكن بود راه نجاتى براى آنها پيدا شود ولى افسوس كه بجاى دعا كلمه‌اى گفتند كه جز افسوس براى آنها ثمرى نداشت و خداوند خلق نفرمود آسمان و زمين و موجودات آن دو را براى آنكه‌


جلد 3 صفحه 543

آنها را بازيچه خود قرار دهد بلكه خلق فرمود براى تهذيب نفوس و تكميل عقول و تحصيل معرفت و اخلاص عبادت و نيل بمقامات آخرت و اگر ميخواست اسباب سرگرمى و بازى براى خود فراهم فرمايد از عالم مجرّدات كه مناسب با ساحت قدس ربوبى باشد اتّخاذ ميفرمود نه از عالم مادّيات كه دور از وادى ايمن و عالم اعلى هستند و بعضى لهو را بزن و فرزند تفسير نموده و كلام را ناظر به ردّ يهود و نصارى و امثال آنها كه براى خداوند اثبات زن و فرزند نموده‌اند دانسته‌اند و در هر حال اراده نفرمود و اتخاذ نكرد لذا كلمه ان را دران كنّا فاعلين بعضى نافيه قرار داده‌اند ولى خلاف ظاهر است بلكه ظاهرا ان شرطيّه و مراد آنستكه اگر ميخواستيم از عالم بالا ميگرفتيم اگر اهل لهو و لعب بوديم ولى ما اصلا اينكاره نيستيم و اين توهّمات بكلّى از ساحت مقدّس ما دور است تعالى اللّه عمّا يقول الظالمون علوّا كبيرا و خداوند حقّ را مانند سنگ سختى كه از جاى دور پرتاب كنند وارد بر باطل ميفرمايد پس مانند كاسه سرى كه شكستگى بمغزش برسد باطل را متلاشى و مضمحل و نابود ميكند چون قذف رمى محكم از دور است و دمغ شكست سر است كه واصل بدماغ باشد و در كلام تشبيه معقول بمحسوس شده براى تصوير غلبه حق بر باطل در خارج و مبالغه در آن بنحو شگفت آورى كه فوق آن متصوّر نيست پس چگونه ممكن است چنين خداوندى شغل باطلى را براى خود اتخاذ فرمايد و مشغول بلهو و لعب شود و واى و ويل گفتن براى كفّار قريش و امثال آنها كه براى خدا شريك و زن و فرزند قرار دادند ثابت و لازم است مانند امم سابقه كه بهره‌اى جز ويل نداشتند تا مردند و ذكر شد براى اين اوصاف نالايقى كه براى خداوند اثبات مينمايند در محاسن از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه هيچ باطلى نيست كه در مقابل حقّ قيام نمايد مگر آنكه حقّ بر باطل غالب شود و اين است مراد از قذف حقّ بر باطل در آيه شريفه و تمام موجودات سماويّه و ارضيّه مملوك حقّند بملكيّت حقّه حقيقيّه و كسانيكه در عالم اعلى ميباشند از اصناف ملائكه كه در ساحت قرب ربوبى جاى دارند و عساكر غيبيّه الهيّه بشمار ميآيند استنكاف و استكبار از پرستش و بندگى او ندارند و خسته و مانده نميشوند و هميشه مشغول بتسبيح و تقديس حقّند و ضعف و سستى و فتورى براى ايشان روى نميدهد و اينها همه دليل است‌


جلد 3 صفحه 544

بر آنكه خداوند شريك و شبيه و عديل و نظير و مثل و مانند ندارد و مستغنى از اتخاذ لهو و لعب و زن و فرزند است در عيون از امام رضا عليه السّلام نقل نموده كه ملائكه معصوم و محفوظند از كفر و افعال قبيحه بالطاف الهيّه خدا فرموده در باره آنها كه معصيت نميكنند خدا را در آنچه امر كند آنانرا و بجا ميآورند آنچه را مأمور باشند و نيز فرموده و له من فى السموات و الارض تا آخر آيه و در اكمال از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه پرسيدند آيا ملائكه ميخوابند فرمود هيچ زنده اى نيست مگر آنكه او ميخوابد عرضه داشتند خدا ميفرمايد تسبيح ميكنند شب و روز سست نميشوند حضرت فرمود نفسهاى آنها تسبيح است و در روايتى براى تمام اجزاء بدن آنها بأصوات مختلفه اثبات حمد و تسبيح شده است ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ ما خَلَقنَا السَّماءَ وَ الأَرض‌َ وَ ما بَينَهُما لاعِبِين‌َ «16»

و خلق‌ نكرديم‌ آسمان‌ و زمين‌ و آنچه‌ ‌بين‌ آنهاست‌ ‌از‌ روي‌ لعب‌ و لهو و بيهوده‌ بدون‌ حكمت‌ و مصلحت‌ و فائده‌.

آنچه‌ ‌از‌ آيات‌ شريفه‌ و أخبار كثيره‌ و براهين‌ عقليّه‌ استفاده‌ مي‌شود ‌اينکه‌ ‌است‌ ‌که‌ تمام‌ ‌اينکه‌ مخلوقات‌ ‌را‌ خداوند ‌براي‌ انسان‌ خلق‌ فرموده‌: (خلق‌ لكم‌ ‌ما ‌في‌ السماوات‌ و ‌ما ‌في‌ الارض‌) تمام‌ ‌براي‌ رفع‌ احتياجات‌ بشر بوده‌ ‌از‌ كرات‌ علويّه‌ و سفليّه‌، و حيوانات‌ و نباتات‌ و ‌غير‌ اينها، و بشر ‌را‌ ‌هم‌ ‌براي‌ ‌اينکه‌ عالم‌ فاني‌ خلق‌ نفرموده‌ بلكه‌ ‌براي‌ عالم‌ باقي‌ چنانچه‌ ‌از‌ أمير المؤمنين‌ ‌است‌ فرمود:

«خلقتم‌ للبقاء ‌لا‌ للفناء»

‌از‌ مرحوم‌ شيخ‌ بهايي‌ ‌است‌ فرمود: «الانسان‌ مسافر و منازله‌ ستّة:

«1»‌-‌ أصلاب‌ آباء «2»‌-‌ أرحام‌ امّهات‌ «3»‌-‌ عالم‌ دنيا «4»‌-‌ عالم‌ برزخ‌ «5» يوم القيامة «6»‌-‌ بهشت‌ ‌ يا ‌ جهنّم‌».

و البتّه‌ بايد انسان‌ قابليّت‌ ‌آن‌ عالم‌ ‌را‌ پيدا كند ‌تا‌ تفضّلات‌ الهي‌ ‌در‌ محل‌ّ ‌غير‌ قابل‌ نباشد، و تحصيل‌ قابليّت‌ منحصر ‌است‌ باين‌ عالم‌ دنيا ‌که‌ ‌در‌ تحت‌ اختيار ‌عبد‌ ‌است‌، ‌در‌ ساير عوالم‌ ممكن‌ نيست‌ نه‌ ‌در‌ اصلاب‌ آباء و نه‌ ‌در‌ أرحام‌ امّهات‌ و نه‌ ‌در‌ عالم‌ برزخ‌ و نه‌ ‌در‌ قيامت‌.

جلد 13 - صفحه 150

و ‌ما ‌در‌ مسأله نبوّت‌ عامّه‌ ‌در‌ مجلّد أوّل‌ كلم‌ الطّيّب‌ گفتيم‌: ‌که‌ راه‌ تحصيل‌ قابليّت‌ منحصر ‌است‌ ‌به‌ اينكه‌ خداوند انبياء بفرستد و كتب‌ نازل‌ فرمايد و دستورات‌ بيان‌ كند ‌که‌ راه‌ ‌را‌ ‌به‌ بشر و جن‌ّ نشان‌ دهند و جن‌ّ و انس‌ ‌هم‌ شدّت‌ احتياج‌ ‌را‌ دارند ‌به‌ رسل‌ و انبياء، و الّا تمام‌ ‌اينکه‌ دستگاه‌ لغو و لعب‌ مي‌شود لذا مي‌فرمايد:

(وَ ما خَلَقنَا السَّماءَ): عالم‌ بالا ‌از‌ كرات‌ علويّه‌ مثل‌ شمس‌ و قمر و ساير كواكب‌ و كرسي‌ و عرش‌.

(وَ الأَرض‌َ): عالم‌ سفلي‌ ‌از‌ كره زمين‌ و ماء، و آنچه‌ ‌در‌ ‌آنها‌ ‌است‌ ‌از‌ جن‌ّ و انس‌ و حيوانات‌ و نباتات‌، و جمادات‌ ‌از‌ جواهرات‌ و فلزّات‌ و معادن‌.

(وَ ما بَينَهُما): ‌از‌ هواي‌ مجاور و رياح‌ و أمطار و ابرها.

(لاعِبِين‌َ): تمام‌ ‌از‌ روي‌ حكمت‌ و مصلحت‌ بوده‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 16)- آفرینش آسمان و زمین بازیچه نیست: از آنجا که در آیات گذشته این حقیقت منعکس بود که ظالمان بی‌ایمان هدفی برای آفرینش خود جز عیش و نوش قائل نبودند، و در واقع عالم را بی‌هدف می‌پنداشتند، قرآن مجید در اینجا برای ابطال این طرز فکر و اثبات وجود هدف با ارزشی برای آفرینش کل جهان مخصوصا انسانها چنین می‌گوید: «ما آسمان و زمین و آنچه میان آنهاست از روی بازی نیافریدیم» (وَ ما خَلَقْنَا السَّماءَ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما لاعِبِینَ).

این زمین گسترده، این آسمان پهناور، و این همه موجودات متنوع و بدیعی که در صحنه آنهاست نشان می‌دهد، غرض مهمی در کار بوده است، آری هدف این بوده که از یک سو بیانگر آن آفریننده بزرگ باشند و نشانه‌ای از عظمتش، و از سوی دیگر دلیلی بر «معاد» باشد و گر نه این همه غوغا برای این چند روز معنی نداشت.

نکات آیه

۱- آفرینش آسمان و زمین و موجودات فضا (جهان هستى)، بیهوده و بازیچه نیست; بلکه جهت دار و هدفمند است. (و ما خلقنا السماء والأرض و ما بینهما لعبین ) «لعب» به معناى کارى است بى فایده که مقصود صحیح و مصلحتى در آن نباشد. «لاعبین» نیز حال براى ضمیر «خلقنا» است; یعنى، ما جهان را به قصد بازیچه و سرگرمى نیافریدیم.

۲- فضاى میان آسمان و زمین، پدیده ها و موجوداتى را در خود دارد. (و ما خلقنا السماء والأرض و ما بینهما لعبین )

۳- بعثت پیامبران و هلاکت جوامع ستمگر و دین ستیز، براساس هدف دارى نظام هستى است. (و کم قصمنا من قریة کانت ظالمة ... و ما خلقنا السماء والأرض و ما بینهما لعبین) یادآورى هدفمندى جهان - پس از ذکر هلاکت اقوام ستمگر - مى تواند بیانگر این نکته باشد که وقتى جهان هدفمند بود، هلاکت اقوام ستم پیشه نیز جزئى از هدف دارى و بازیچه نبودن هستى خواهد بود.

۴- ستمگرى و مخالفت با پیامبران، حرکتى بر ضدّ نظام قانون مند هستى است. (و کم قصمنا من قریة کانت ظالمة ... و ما خلقنا السماء والأرض و ما بینهما لعبین) تذکر خداوند به بیهوده نبودن آفرینش جهان - پس از یادآورى نابودى ستمگران - مى تواند گویاى این حقیقت باشد که آفرینش قانون مندِ هستى، اقتضا دارد که انسان، راه حق را بپیماید و ظلم نکند و ستمگرى، جهتى بر ضدّ حرکت هدفمند جهان است.

۵- مرفهان ستمگر، جهان را بازیچه و بى هدف مى پندارند. (قریة کانت ظالمة ... وارجعوا إلى ما أُترفتم فیه ... و ما خلقنا السماء والأرض و ما بینهما لعبین)

۶- بى هدف پنداشتن جهان، به معناى بازیچه و بیهوده دانستن آفرینش است. (و ما خلقنا السماء والأرض و ما بینهما لعبین ) از به کار بردن تعبیر «لاعبین» به جاى «مبطلین»، استفاده مى شود که باطل و بى هدف دانستن جهان، مساوى با لعب و بازیچه پنداشتن آفرینش است.

موضوعات مرتبط

  • آسمان: قانونمندى خلقت آسمان ۱
  • آفرینش: بازى با آفرینش ۶; پوچ انگارى آفرینش ۵، ۶; قانونمندى آفرینش ۱، ۳، ۴
  • انبیا: حقیقت مخالفت با انبیا ۴; قانونمندى بعثت انبیا ۳
  • بینش: بینش غلط ۶
  • زمین: قانونمندى خلقت زمین ۱
  • ظالمان: بینش ظالمان ۵; پوچگرایى ظالمان ۵; قانونمندى هلاکت ظالمان ۳
  • ظلم: حقیقت ظلم ۴
  • مرفهان: بینش مرفهان ۵; پوچگرایى مرفهان ۵
  • موجودات: قانونمندى خلقت موجودات فضا ۱; موجودات فضا ۲

منابع