الأحقاف ١٩

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۵:۲۳ توسط 127.0.0.1 (بحث) (افزودن سال نزول)


ترجمه

و برای هر کدام از آنها درجاتی است بر طبق اعمالی که انجام داده‌اند، تا خداوند کارهایشان را بی‌کم و کاست به آنان تحویل دهد؛ و به آنها هیچ ستمی نخواهد شد!

|و براى هر يك [از مؤمن و كافر] بر حسب آنچه انجام داده‌اند درجاتى است، و تا [خدا پاداش‌] اعمالشان را تمام بدهد، و آنها مورد ستم واقع نخواهند شد
و براى هر يك در [نتيجه‌] آنچه انجام داده‌اند درجاتى است، و تا [خدا پاداش‌] اعمالشان را تمام بدهد؛ و آنان مورد ستم قرار نخواهند گرفت.
و برای تمام (مردم مؤمن و کافر) به مقتضای اعمالشان درجاتی معین است (در عالم قیامت تا عدل خدا درباره آنها آشکار شود) و تا همه را به پاداش و مزد اعمال خود کاملا برساند و هیچ ستمی به آنها نخواهد شد.
برای هر کدام [از گروه مؤمنان و کافران] بر پایه اعمالی که انجام داده اند درجاتی است [که در آن قرار می گیرند]، و تا خدا اعمالشان را به طور کامل به آنان بدهد؛ و آنان مورد ستم قرار نمی گیرند.
و هر يك را نسبت به كارى كه كرده است درجتى است تا خدا پاداش كارهايشان را به تمامى بدهد و به آنان ستم نمى‌شود.
و هر یک را بر حسب آنچه کرده‌اند درجاتی است، و تا سرانجام جزای اعمالشان را به تمام و کمال بدهد، و بر ایشان ستم نرود
و هر كدام [از دو گروه مؤمن و كافر] را پايه‌هايى است از آنچه كرده‌اند [تا عدل خدا در باره آنها آشكار شود] و تا به آنان [پاداش‌] كارهايشان را تمام بدهد و به ايشان ستم نخواهد شد.
همه (ی مؤمنان و کافران) دارای درجاتی (و درکاتی) هستند بر طبق اعمالی که انجام داده‌اند، تا بدین‌وسیله خداوند جزا و سزای رفتار و کردارشان را به تمام و کمال و بی کم و کاست بدهد و هیچ گونه ستمی بدیشان نشود.
و برای هر یک در نتیجه‌ی آنچه انجام داده‌اند درجاتی است و تا (خدا) اعمالشان را بهره‌ای وافی دهد؛ حال آنکه آنان ستم (هم) نمی‌شوند.
و هر کدام را پایه‌هائی است از آنچه عمل کردند و تا سراسر دهد بدیشان کردارهای ایشان را و ایشان ستم نشوند


الأحقاف ١٨ آیه ١٩ الأحقاف ٢٠
سوره : سوره الأحقاف
نزول : ٨ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٢
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«لِکُلٍّ»: برای هر یک از دو گروه کافر و مؤمن. «دَرَجَاتٌ»: از باب تغلیب، مراد هم درجات بهشتیان و هم درکات دوزخیان است. «لِیُوَفِّیَهُمْ أَعْمَالَهُمْ وَ هُمْ لایُظْلَمُونَ»: حرف (ل) برای تعلیل است. (یُوَفِّیَهُمْ) منصوب به (أَنْ) مقدّر است. جار و مجرور متعلّق به محذوفی است و تقدیر چنین است: جَازَاهُمُ اللهُ بِذلِکَ لِیُوَفِّیَهُمْ. حرف (و) حالیّه، و جمله (هُمْ لا یُظْلَمُونَ) حال مؤکّده است.


تفسیر

نکات آیه

۱- هر یک از مؤمنان و کافران، داراى درجات و مراتب مختلف، متناسب با عملکرد خود (و لکلّ درجت ممّا عملوا) «لکلّ» ممکن است نظر به دو دسته داشته باشد: ۱- مؤمنان نیک کردار، ۲- کافران منکر معاد و ممکن است ناظر به هر مؤمن در مقایسه با دیگر مؤمنان و هر کافر در مقایسه با دیگر کافران باشد. براشت یاد شده بر اساس احتمال نخست است.

۲- وجود تفاوت درجات، در بهشت براى مؤمنان و در دوزخ براى کافران * (و لکلّ درجت ممّا عملوا) برداشت بالا بنابراین است که «لکلّ» به معناى هر یک از مؤمنان و هر یک از کافران باشد که در آیات پیشین به عنوان «مسلم» و «منکر معاد» از آنان یاد شد.

۳- مراتب انسان ها در آخرت، متناسب با عمل و کارکرد آنان; بر خلاف مراتب دنیوى ایشان (و لکلّ درجت ممّا عملوا) با توجه به این که آیه شریفه، در مقام توصیف حالات انسان در آخرت است; انگشت نهادن بر «ممّا عملوا» ممکن است درصدد مقایسه میان دنیا و آخرت و بیان تفاوت هاى این دو زندگى باشد.

۴- عمل هر فرد، منشأ و ملاک اصلى تعیین مراتب و جایگاه اخروى او (و لکلّ درجت ممّا عملوا) «من» در «ممّا عملوا» مى تواند نشویه باشد.

۵- هر فرد، دریافت کننده تمامى اعمال خویش و پاداش و کیفر آن به شکلى کامل، در جهان آخرت (و لیوفّیهم أعملهم و هم لایظلمون)

۶- روا نشدن ظلم به انسان ها، در جهان آخرت (و هم لایظلمون)

۷- عدل الهى، در نظام کیفر و پاداش (و لیوفّیهم أعملهم و هم لایظلمون)

۸- مجال زندگى دنیا، ناکافى براى برخوردارى انسان از نتایج کامل همه اعمال خویش و نفى هرگونه ظلم (و لیوفّیهم أعملهم و هم لایظلمون) از این که خداوند، استیفاى همه اعمال و نفى هرگونه ظلم را به مجال آخرت محوّل ساخته است; مطلب بالا استفاده مى شود.

۹- برخوردارى هر فرد، از نتایج اعمال خویش و برقرارى عدالت کامل، از اهداف معاد و برپایى قیامت (و لکلّ درجت ممّا عملوا و لیوفّیهم أعملهم و هم لایظلمون) لام در «لیوفّیهم»، بیانگر غایت و هدف است و این که با «واو» آمده است (و لیوفّیهم) نشان مى دهد که اهداف چندى براى وجود معاد در کار است که به ذکر یکى از آنها اکتفا شده است و آن نفى ظلم در نظام پاداش و کیفر و برخوردارى انسان ها از نتایج اعمال است.

۱۰- اعمال انسان، فانى نشدنى و باقى در صحنه هستى به کامل ترین صورت آن (و لیوفّیهم أعملهم) تعبیر «لیوفّیهم أعمالهم» - در صورتى که چیزى در تقدیر نداشته باشد - مى نمایاند که انسان در قیامت، نفس اعمالش را بدون کم و کاست دریافت خواهد کرد; نه صرفاً نتیجه و بازتاب آن را و لازمه این نکته، بقاى اعمال است.

۱۱- زندگى دنیا، صحنه عمل و آخرت میدان دریافت اعمال و نتایج آن * (و لکلّ درجت ممّا عملوا و لیوفّیهم أعملهم) بنابراین که «حقّ علیهم القول» در آیه قبل، عذاب اخروى باشد; از این آیه استفاده مى شود که مراد از «درجات» درجه هاى اخروى است و در آن جایگاه، نتایج اعمال استیفا مى شود.

۱۲- تجسم اعمال نیک و بد، در قیامت * (و لیوفّیهم أعملهم) دریافت کامل اعمال، اگر به معناى ظاهرى آن حمل شود، مستلزم تجسم عمل خواهد بود.

۱۳- عدل الهى، در محاسبه اعمال، بشارتى به مؤمنان و هشدارى به کافران (و لکلّ درجت ممّا عملوا ... و هم لایظلمون) «لکلّ» مى تواند اشاره به هر گروه از مؤمن و کافر داشته باشد. براین اساس تعبیر «هم لایظلمون» براى مؤمنان نیک کردار، نویدى است که اعمالشان ضایع نخواهد شد و براى منکران معاد، هشدارى است که ستمهایشان بى پاسخ نخواهد ماند.

۱۴- جنیان نیز همانند انسان ها، داراى درجات اخروى و دریافت کننده نتایج اعمالشان در قیامت (أُمم قد خلت من قبلهم من الجنّ و الإنس ... و لکلّ درجت ممّا عملوا)

موضوعات مرتبط

  • آخرت: نقش آخرت ۱۱
  • ارزیابى: ملاک ارزیابى اخروى ۴
  • انسان: تشابه انسان با جن ۱۴; مراتب اخروى انسان ها ۳; مراتب دنیوى انسان ها ۳
  • بهشتیان: مراتب بهشتیان ۲
  • پاداش: شخصى بودن پاداش ۵; وقت پاداش عمل ۹
  • جن: عمل جن ۱۴; مراتب اخروى جن ۱۴
  • جهنمیان: مراتب جهنمیان ۲
  • خدا: عدالت خدا ۷، ۱۳
  • دنیا: نقش دنیا ۱۱
  • زندگى: محدودیت زندگى دنیوى ۸
  • عمل: آثار اخروى عمل ۳، ۴، ۱۴; آثار عمل ۱، ۸; آثار فردى عمل ۵; بقاى عمل۱۰; پاداش اخروى عمل ۱۱; تجسم عمل ۱۲; فرصت عمل ۱۱; وقت پاداش عمل ۹; وقت کیفر عمل ۹
  • قیامت: عدالت در قیامت ۶، ۹; فلسفه قیامت ۹; ویژگیهاى قیامت ۱۲
  • کافران: مراتب اخروى کافران ۲; مراتب کافران ۱; هشدار به کافران ۱۳
  • کیفر: شخصى بودن کیفر ۵
  • مؤمنان: بشارت به مؤمنان ۱۳; مراتب اخروى مؤمنان ۲; مراتب مؤمنان ۱
  • معاد: فلسفه معاد ۹
  • نظام جزایى :۵، ۷

منابع