نتایج جستجو

بالايش بريزد. كثيب به معنى تلّ بزرگ خاك است. يعنى: روزى زمين و كوهها به لرزه درآيد و كوهها همچون تل خاك متحرك شوند در حديث آمده: «كيلوا و لا تهيلوا» پيمانه

خائن ناسپاسگزارى انكار نمى‌كند. و هرگاه که (دریا طوفانی شود و) موجی مانند کوهها آنها را فرو گیرد در آن حال خدا را با عقیده پاک و اخلاص کامل در دین می‌خوانند

دشمنان به دست مسلمانان آید و زمینهای خراب بی‌مالک، معادن، بیشه‌ها، فراز کوهها، کف رودها، ارث کسی که وارث ندارد، قطایع ملوک، خلاصه ثروتی که بی‌رنج مردم

منثور نقل شده است. درباره تسبيح كوهها كه با داود همراهى مى‏كردند [انبياء:79]. ظاهراً مراد تسبيح ظاهر و با صداست و از كوهها صدا مى‏آمد كه در «جبل» و «داود»

[اعراف:74]. سهول جمع سهل است يعنى در دشتها و هموارهاى زمين كاخها مى‏سازيد و از كوهها خانه‏ها مى‏تراشيد. اين لفظ بيشتر از يك مورد در قرآن نيست. وَ مِن قُصُورا

آیات شامل این کلمه جمد (۱ بار) جامد. بى حركت. در اقرب الموارد هست [نمل:88] كوهها را بينى و بى حركت ميپندارى ولى چون رفتن ابرها همى روند، كا رخداست كه همه

آيا آنچه را كه به دست خود مى‏تراشيد مى‏پرستيد؟! [حجر:82]. در حال ايمنى از كوهها خانه‏ها مى‏تراشيدند و مى‏ساختند. وَ اللّه الْجِبَال بُيُوتا مِن مَا هَضِيم

دريا مى‏پراكنيم. * [طه:105]. [مرسلات:10]. آيات در باره ريزريز و پراكنده شدن كوهها در قيامت است كه در «جبل» بطور مشروح گفته‏ايم. ثُم فِي الْيَم الّذِي لَنُحَرّقَنّه

و خاموش شدن آن منجر مى‌گردد. حركت كوهها در آستانه قيامت، ناشى از زلزله بزرگى است كه باعث فروپاشى و متلاشى شدن كوهها مى‌گردد و چنانكه در آيات ديگر نيز آمده

[اعراف:74]. سهول جمع سهل است يعنى در دشتها و هموارهاى زمين كاخها مى‏سازيد و از كوهها خانه‏ها مى‏تراشيد. اين لفظ بيشتر از يك مورد در قرآن نيست. من ها اخذ قصر ارض

و خاموش شدن آن منجر مى‌گردد. حركت كوهها در آستانه قيامت، ناشى از زلزله بزرگى است كه باعث فروپاشى و متلاشى شدن كوهها مى‌گردد و چنانكه در آيات ديگر نيز آمده

کلمه طول‌ (۱۰ بار) (به ضم ط) بلندى. درازى. [اسراء:37]. هرگز در بلندى به كوهها نخواهى رسيد [حديد:16]. زمان و مدت بر آنها طولانى شد و قلوبشان سخت گرديد.

پيشاهنگان لشكريان به سوى مكه سرازير شدند، قريش كه تاب مقاومت نداشتند در كوهها متوارى گرديدند در مكه جز عبدالمطلب بن هاشم «عليه السلام» نماند كه بر منصب

گوئى در هموارى مانند يك صف است (مجمع) راغب نيز چنين گفته است يعنى: تو را از كوهها پرسند، بگو خدايم و زمين را بيابان هموار مى‏گرداند، در آن پستى و بلندى نبينى

و خاموش شدن آن منجر مى‌گردد. حركت كوهها در آستانه قيامت، ناشى از زلزله بزرگى است كه باعث فروپاشى و متلاشى شدن كوهها مى‌گردد و چنانكه در آيات ديگر نيز آمده

است ضمير «ينسفها» به جبال و ضمير «يذرها» به زمين بر مى‏گردد يعنى بگو خدايم كوهها را ريز ريز و پراكنده مى‏كند و زمين را بيابانى هموار و مسطح مى‏گرداند. اين

دريا مى‏پراكنيم. * [طه:105]. [مرسلات:10]. آيات در باره ريزريز و پراكنده شدن كوهها در قيامت است كه در «جبل» بطور مشروح گفته‏ايم. لا إِنّمَا فَيَذَرُهَا رَبّي

جمع آن اوتاد است. [نباء:6-7]. آيا زمين را براى زندگى آماده نكرديم؟ آيا كوهها را ميخهايى براى زمين قرار نداديم؟ رجوع شود به «جبل» فصل «كوههاميخ زمين‏اند»

مراد ثابت شدن است مثل «وَالْجِبالَ أَرْساها» كوهها را ثابت كرد يعنى: آيا نمى‏بينند شتر چطور خلق شده... و كوهها چطور ثابت گشته و بر پا داشته‏اند. نصيب: بهره

مجمع گفته [شعراء:149]. «فارِهينَ» را حاذقين و ماهرين معنى كرده‏اند يعنى از كوهها خانه‏ها مى‏تراشيد در حاليكه در اين كار ماهريد بعضى آنرا متكبران معنى كرده‏اند