محمد ٢١: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
(افزودن سال نزول)
خط ۱۶: خط ۱۶:
|-|معزی=فرمانبرداری و سخنی پسندیده تا گاهی که استوار شود کار پس اگر راست می‌گفتند خدا را هر آینه بهتر بود ایشان را
|-|معزی=فرمانبرداری و سخنی پسندیده تا گاهی که استوار شود کار پس اگر راست می‌گفتند خدا را هر آینه بهتر بود ایشان را
|-|</tabber><br />
|-|</tabber><br />
{{آيه | سوره = سوره محمد | نزول = | نام = [[شماره آیه در سوره::21|٢١]] | قبلی = محمد ٢٠ | بعدی = محمد ٢٢  | کلمه = [[تعداد کلمات::13|١٣]] | حرف =  }}
{{آيه | سوره = سوره محمد | نزول = [[نازل شده در سال::13|١ هجرت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::21|٢١]] | قبلی = محمد ٢٠ | بعدی = محمد ٢٢  | کلمه = [[تعداد کلمات::13|١٣]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
«طَاعَةٌ»: مبتدا و خبر آن محذوف که (خَیْرٌ لَّهُمْ) است و ملفوظ آن یعنی (لَکَانَ خَیْراً لَّهُمْ) در آخر آیه بیانگر این امر است. «عَزَمَ»: جدّی شد.
«طَاعَةٌ»: مبتدا و خبر آن محذوف که (خَیْرٌ لَّهُمْ) است و ملفوظ آن یعنی (لَکَانَ خَیْراً لَّهُمْ) در آخر آیه بیانگر این امر است. «عَزَمَ»: جدّی شد.

نسخهٔ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۵:۲۳


ترجمه

(ولی) اطاعت و سخن سنجیده برای آنان بهتر است؛ و اگر هنگامی که فرمان جهاد قطعی می‌شود به خدا راست گویند (و از در صدق و صفا درآیند) برای آنها بهتر می‌باشد!

|فرمان‌پذيرى و سخنى شايسته [بهتر است‌] و هنگامى كه كار [جهاد] قطعى شد، اگر با خدا راست مى‌گفتند برايشان بهتر بود
[ولى‌] فرمان‌پذيرى و سخنى شايسته برايشان بهتر است. و چون كار به تصميم كشد، قطعاً خير آنان در اين است كه با خدا راست‌[دل‌] باشند.
(راه سعادت) طاعت خدا و گفتار نیکو است و پس از آنکه امر (دین یا کار جنگ) به عزم و لزوم پیوست اگر (منافقین) با خدا به راستی رفتار کنند بر آنها بهتر خواهد بود.
[ولی] فرمانبرداری [از خدا و پیامبر] و سخن پسندیده و نیک [نه اظهار کراهت و ناخشنودی از جهاد] برای آنان شایسته تر است. پس اگر هنگامی که فرمان جهاد قطعی و مسلم شود با خدا از سر صدق و راستی درآیند، بی تردید برای آنان بهتر است.
فرمانبردارى است و سخن نيكو گفتن. و چون تصميم به جنگ گرفته شد، اگر با خدا صداقت ورزند برايشان بهتر است.
اطاعت باید و سخنی نیک، آنگاه چون کار قطعی شود، اگر با خداوند صادق باشند، بی‌شک برایشان بهتر است‌
[كارشان به ظاهر] فرمانبردارى و گفتار نيكوست، پس چون كار [جنگ‌] استوار شود اگر با خدا راست گويند- در وفاى به كارزار- هر آينه برايشان بهتر است.
اطاعت (از خدا و پیغمبر) و بیان سخنان نیک (و سنجیده‌ای که شرع‌پسند باشد، برای آنان بهتر و به حالشان سودمندتر است). هنگامی که کار جدّی می‌شود (و جهادگران آماده‌ی حرکت به سوی رزمگاه می‌گردند) اگر با خدا راست باشند (و ایمان صادقانه و فرمانبرداری مخلصانه داشته باشند، از دوروئی و بزدلی) برای ایشان بهتر خواهد بود.
فرمان‌پذیری و سخنی شایسته (برایشان بایسته) است و هنگامی که کار به تصمیم کشد، همواره خیر آنان در این است که با خدا در عمل و سخن راست باشند (که این) برایشان خوب و بهتر است.
فرمانبرداری و سخنی پسندیده تا گاهی که استوار شود کار پس اگر راست می‌گفتند خدا را هر آینه بهتر بود ایشان را


محمد ٢٠ آیه ٢١ محمد ٢٢
سوره : سوره محمد
نزول : ١ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٣
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«طَاعَةٌ»: مبتدا و خبر آن محذوف که (خَیْرٌ لَّهُمْ) است و ملفوظ آن یعنی (لَکَانَ خَیْراً لَّهُمْ) در آخر آیه بیانگر این امر است. «عَزَمَ»: جدّی شد.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱- شأن مؤمنان به دور از ضعف و سستى در جهاد و سزاوار پذیرش فرمان جهاد و استقبال از آن (طاعة و قول معروف ) «طاعة و قول معروف» مى تواند مبتدا براى خبر محذوف باشد; یعنى، «طاعة و... خیر لهم». از ارتباط این آیه با آیه قبل، استفاده مى شود که ترس و گریز از جهاد، شایسته مقام بندگان مطیع خداوند نیست.

۲- منفى بافى و یأس آفرینى در زمینه جهاد، دور از ساحت مؤمنان واقعى (طاعة و قول معروف ) بنابر این که «قول معروف» مبتدا براى خبر مقدّر باشد; از ارتباط این آیه با آیه قبل استفاده مى شود که سست ایمان ها در پى هراس از شرکت در جهاد، به منفى بافى و ایجاد یأس در دیگران مى پرداختند. خداوند در این آیه فرموده است: اولاً اهل اطاعت باشید و ثانیاً درباره جنگ و جهاد به نیکى سخن گویید. و یأس نیافرینید.

۳- لزوم هماهنگى گفتار و کردارِ مؤمنان، در راستاى طاعت خداوند * (طاعة و قول معروف ) در صورتى که «طاعة و قول معروف» مبتدا براى خبر محذوف باشد; از مجزا آمدن «طاعة» و «قول معروف» استفاده مى شود که آنچه خداوند از انسان مى خواهد، صرف طاعت عملى نیست; بلکه باید سخن انسان همراه با عمل وى، نیک و پسندیده باشد و در ضمنِ طاعت، اظهار ناراحتى نکند.

۴- جهاد در راه خدا، طاعتى است بزرگ. (طاعة) برداشت بالا بنابر این نکته است که «طاعة» خبر مبتداى محذوف باشد; یعنى، «هو طاعة» و ضمیر «هو» به «القتال» - که در آیه قبل یاد شده - باز گردد.

۵- دفاع از ارزش ها و جهاد در راه خداوند، مورد تأیید عقل و فطرت سلیم (طاعة و قول معروف ) برداشت یاد شده بنابر این نکته است که «قول معروف» خبر براى مبتداى محذوف باشد; یعنى، دستور قتال که در آیات پیشین بیان شده، دستورى شناخته شده از نظر عقل و فطرت است که بشر را به دفاع از ارزش ها و طرد دشمنان مهاجم فرامى خواند.

۶- لزوم صداقت داشتن در مسیر دین و پذیرفتن فرمان جهاد، پس از صدور آن (فإذا عزم الأمر فلو صدقوا اللّه لکان خیرًا لهم)

۷- بر زبان راندن شعار طاعت و سخنان زیبا و تن ندادن به جهاد، بى صداقتى با خداوند است. (طاعة و قول معروف ... فلو صدقوا اللّه لکان خیرًا لهم) از تعبیر «فلو صدقوا اللّه» استفاده مى شود که لازمه صداقت با خداوند، آن است که انسان در همه زمینه ها، حتى تکلیف دشوار جهاد، تابع خداوند باشد.

۸- لازمه صداقت داشتن با خداوند، تسلیم بودن در برابر تمامى دستورات دین و عمل به آن است. (فلو صدقوا اللّه لکان خیرًا لهم) تعبیر «فلو صدقوا اللّه» - در پى «فإذا عزم الأمر» - مى رساند که لازمه صداقت در برابر خداوند این است که هر گاه فرمانى از جانب شارع به گونه قطعى صادر شد، بى تأمل و بدون استثنا، پذیرفته شده و مورد عمل قرار گیرد.

۹- لحظه عمل به تکالیف دشوار دین، لحظه جدا شدن صف صادقان از مدعیان صداقت (فإذا عزم الأمر فلو صدقوا اللّه لکان خیرًا لهم) از آیه شریفه استفاده مى شود که پس از قطعیت یافتن فرمان هاى الهى به تکالیف دشوارى چون جهاد، صادقان راستین از مدعیان دروغین صداقت متمایز مى شوند و بدین جهت خداوند فرموده است: «فلو صدقوا اللّه لکان خیراً لهم».

۱۰- فرمان هاى خدا و دستور او به جهاد، در جهت منافع خود انسان ها است. (فإذا عزم الأمر فلو صدقوا اللّه لکان خیرًا لهم)

۱۱- بى نیازى خداوند از طاعت و جهاد بندگان، و بهره مندى خود انسان ها از نتایج آن * (فإذا عزم الأمر فلو صدقوا اللّه لکان خیرًا لهم) تأکید بر «لکان خیراً لهم»، مى تواند دربردارنده معناى بالا باشد.

موضوعات مرتبط

  • احکام: فلسفه احکام ۱۰
  • ارزشها: عقلانیت دفاع از ارزشها ۵; فطریت دفاع از ارزشها ۵
  • اطاعت: آثار اطاعت از خدا ۱۱; اطاعت از خدا ۳، ۴
  • انسان: تأمین منافع انسان ۱۰; فطریات انسان ۱۰
  • انقیاد: زمینه انقیاد ۸
  • تکلیف: آثار سختى تکلیف ۹; زمینه عمل به تکلیف ۸
  • جهاد: آثار ترک جهاد ۷; آثار جهاد ۱۱; اهمیت جهاد ۴; اهمیت قبول جهاد ۶; عقلانیت جهاد ۵; فطریت جهاد ۵; فلسفه جهاد ۱۰
  • خدا: آثار صداقت با خدا ۸; اوامر خدا ۱۰; بى نیازى خدا ۱۱; دروغگویى با خدا ۷
  • دین: اهمیت صداقت در دین ۶
  • سخن: هماهنگى سخن با عمل ۳
  • صادقان: زمینه تشخیص صادقان ۹
  • عصیان: آثار عصیان از خدا ۷
  • مؤمنان: آمادگى نظامى مؤمنان ۱; امیدوارى مؤمنان ۲; تنزیه مؤمنان ۲; دشمن ستیزى مؤمنان ۱; سخن مؤمنان ۳; صداقت مؤمنان ۳; عمل مؤمنان ۳; فضایل مؤمنان ۳; مؤمنان و جهاد ۱، ۲
  • نفاق: نشانه هاى نفاق ۷

منابع