۱۳٬۷۹۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۱۶۹: | خط ۱۶۹: | ||
بلكه خداى سبحان به سعه رحمتش و منت عظيمش بر آنان منت نهاد و ياريشان كرد و سكينت و آرامش در دلهايشان افكند و لشكريانى كه آنان نمى ديدند به كمكشان فرستاد و كفار را عذاب داده بطور مجمل - نه بطور قطع - وعده مغفرتشان داد، تا نه فضيلت خوف از دلهايشان بيرون رود و نه صفت اميد از دلهايشان زايل گردد بلكه وعده را طورى داد كه اعتدال و حد وسط ميان دو صفت خوف و رجاء حفظ شود، و آنها را به ترتيب صحيحى براى سعادت واقعى آماده و تربيتشان كند. | بلكه خداى سبحان به سعه رحمتش و منت عظيمش بر آنان منت نهاد و ياريشان كرد و سكينت و آرامش در دلهايشان افكند و لشكريانى كه آنان نمى ديدند به كمكشان فرستاد و كفار را عذاب داده بطور مجمل - نه بطور قطع - وعده مغفرتشان داد، تا نه فضيلت خوف از دلهايشان بيرون رود و نه صفت اميد از دلهايشان زايل گردد بلكه وعده را طورى داد كه اعتدال و حد وسط ميان دو صفت خوف و رجاء حفظ شود، و آنها را به ترتيب صحيحى براى سعادت واقعى آماده و تربيتشان كند. | ||
<span id='link161'><span> | <span id='link161'><span> | ||
==سخن عجيب يكى از مفسرين در تفسير | ==سخن عجيب يكى از مفسرين در تفسير آیه و توجيه فرار مسلمانان در آغاز جنگ حنین== | ||
يكى از مفسرين در تفسير اين آيه حرف عجيب و غريبى زده ، و چون در مقام اين بوده كه آيه را با روايات تفسير كند، و از طرفى چون روايات مختلف بوده اند به اصطلاح ميان آنها جمع كرده و گفته است : مسلمانان اگر در جنگ حنين پشت به دشمن كردند از باب فرار و ترس نبوده ، بكله ستونهاى لشكر ثقيف و هوازن بطور ناگهانى و به صورت دسته جمعى بر ايشان حمله بردند، و آنچنان آنها را به اضطراب و تزلزل درآوردند كه چاره اى جز عقب نشينى نديدند، چون حمله آنها دسته جمعى و مثل حمله يك تن واحد بود، و اين خود يك امر طبيعى است كه وقتى انسان به خطرى ناگهانى و دفعى برمى خورد و مهلتى براى دفاع نمى بيند ناچار مى شود جا خالى كند، شاهد اين معنا نازل شدن سكينت بر رسول خدا و همه مسلمين است | يكى از مفسرين در تفسير اين آيه حرف عجيب و غريبى زده ، و چون در مقام اين بوده كه آيه را با روايات تفسير كند، و از طرفى چون روايات مختلف بوده اند به اصطلاح ميان آنها جمع كرده و گفته است: | ||
مسلمانان اگر در جنگ حنين پشت به دشمن كردند از باب فرار و ترس نبوده ، بكله ستونهاى لشكر ثقيف و هوازن بطور ناگهانى و به صورت دسته جمعى بر ايشان حمله بردند، و آنچنان آنها را به اضطراب و تزلزل درآوردند كه چاره اى جز عقب نشينى نديدند، چون حمله آنها دسته جمعى و مثل حمله يك تن واحد بود، و اين خود يك امر طبيعى است كه وقتى انسان به خطرى ناگهانى و دفعى برمى خورد و مهلتى براى دفاع نمى بيند ناچار مى شود جا خالى كند، شاهد اين معنا نازل شدن سكينت بر رسول خدا و همه مسلمين است | |||
پس معلوم مى شود كه همه مضطرب شدند حتى رسول خدا (صلى الله عليه و آله )، چيزى كه هست اضطراب رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) بخاطر پيش آمدى بود كه واقع شد، ولى اضطراب مسلمين براى اين بود كه حمله ناگهانى دشمن آنهم بطور دسته جمعى مهلتى نداد تا خودشان را جمع و جور كنند. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۲۹۳ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۲۹۳ </center> | ||
باز از شواهد اين معنا اين است كه به مجرد اينكه صداى رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) و عباس بن عبد المطلب را شنيدند بلا درنگ برگشته و به كمك سكينتى كه خدا نازل كرد دشمن را فرارى دادند. | باز از شواهد اين معنا اين است كه به مجرد اينكه صداى رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) و عباس بن عبد المطلب را شنيدند بلا درنگ برگشته و به كمك سكينتى كه خدا نازل كرد دشمن را فرارى دادند. | ||
مفسر نامبرده سپس آيات راجع به صفات اصحاب پيغمبر را از قبيل آيه بيعت رضوان و آيه | |||
مفسر نامبرده سپس آيات راجع به صفات اصحاب پيغمبر را از قبيل آيه بيعت رضوان و آيه «محمد رسول الله و الذين معه اشداء على الكفار...» و آيه «ان الله اشترى من المؤ منين انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه...»، و همچنين رواياتى كه در مدح ايشان وارد شده نقل كرده است. | |||
ولى بايد دانست كه وى ميان بحث تفسيرى كه كارش بدست آوردن مدلول آيات كريمه قرآن است با بحث كلامى كه هدفى جز اثبات گفته متكلم در باره مسلكى و مذهبى نداشته و بهر دليلى كه ممكن باشد از عقل و كتاب و سنت و اجماع و يا دليلى مختلط از اينها تمسك مى جويد، خلط كرده است ، و بحث تفسيرى اجازه استدلال بغير قرآن را نمى دهد، و مفسر نبايد نظريه اى از نظريات علمى را بر قرآن كه خداوند آن را تبيان قرار داده تحميل كند. | ولى بايد دانست كه وى ميان بحث تفسيرى كه كارش بدست آوردن مدلول آيات كريمه قرآن است با بحث كلامى كه هدفى جز اثبات گفته متكلم در باره مسلكى و مذهبى نداشته و بهر دليلى كه ممكن باشد از عقل و كتاب و سنت و اجماع و يا دليلى مختلط از اينها تمسك مى جويد، خلط كرده است ، و بحث تفسيرى اجازه استدلال بغير قرآن را نمى دهد، و مفسر نبايد نظريه اى از نظريات علمى را بر قرآن كه خداوند آن را تبيان قرار داده تحميل كند. | ||
اما اينكه گفت : | |||
اما اينكه گفت : «لشكريان اسلام از ترس فرار نكردند، و نخواستند از يارى رسول خدا (صلى الله عليه و آله) شانه خالى كنند، بلكه جا خالى كردنى بيش نبوده ، آن هم براى اين بود كه دشمن نابهنگام حمله ور شد، لذا ناچار شدند نخست فرار كنند، و بعد برگشته و به دشمن حمله كردند»، جواب جمله «ثم وليتم مدبرين» را نمى دهد، اين جمله مى فرمايد «شما پشت به دشمن فرار كرديد» و اين عمل ايشان مشمول قانون كلى آيه حرمت فرار از زحف است كه مى فرمايد: «فلا تولوهم الادبار و من يولهم يومئذ دبره... فقد باء بغضب من الله...». | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۲۹۴ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۲۹۴ </center> | ||
و خداى تعالى هم شرط نكرده بود كه پشت به دشمن كردن وقتى حرام است كه از ترس و يا به منظور تنها گذاشتن پيغمبر و دين باشد، و | و خداى تعالى هم شرط نكرده بود كه پشت به دشمن كردن وقتى حرام است كه از ترس و يا به منظور تنها گذاشتن پيغمبر و دين باشد، و گرنه حرام نيست ، و نيز اين قانون كلى را بصورت فرار از جهت اضطراب استثناء نكرده ، و در استثناءش يعنى جمله «الا متحرفا لقتال او متحيزا الى فئه» جز دو حيله جنگى را استثناء نكرده كه آنهم در حقيقت فرار از جنگ نيست. | ||
و در عهدى هم كه در آيه | |||
و در عهدى هم كه در آيه «و لقد كانوا عاهدوا الله من قبل لا يولون الادبار و كان عهد الله مسئولا» از آنان حكايت كرده هيچ نوع استثنائى ديده نمى شود. | |||
ویرایش