گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۹ بخش۳۳: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
(Edited by QRobot)
 
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۹ بخش۳۲ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۹ بخش۳۴}}
__TOC__
__TOC__


خط ۵: خط ۷:
<span id='link284'><span>
<span id='link284'><span>
==دو بخش دعوت و رسالت عيسى (عليه السلام ) تصديق پيامبر پيش از خود، و بشارت بهآمدن پيامبر بعد از خود ==
==دو بخش دعوت و رسالت عيسى (عليه السلام ) تصديق پيامبر پيش از خود، و بشارت بهآمدن پيامبر بعد از خود ==
وَ إِذْ قَالَ عِيسى ابْنُ مَرْيمَ يَبَنى إِسرءِيلَ إِنى رَسولُ اللَّهِ إِلَيْكم مُّصدِّقاً لِّمَا بَينَ يَدَى مِنَ التَّوْرَاةِ وَ مُبَشرَا بِرَسولٍ يَأْتى مِن بَعْدِى اسمُهُ أَحْمَدُ
وَ إِذْ قَالَ عِيسى ابْنُ مَرْيمَ يَبَنى إِسرءِيلَ إِنى رَسولُ اللَّهِ إِلَيْكم مُّصدِّقاً لِّمَا بَينَ يَدَى مِنَ التَّوْرَاةِ وَ مُبَشرَا بِرَسولٍ يَأْتى مِن بَعْدِى اسمُهُ أَحْمَدُ
در آغاز كلام گفتيم كه اين آيه و آيه قبلى اش و سه آيه بعدش در مقام اين است كه رسالت و نبوت رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) را كه نزد مردم با ايمان مسلم است ، براى سايرين مسجل سازد و بفهماند كه آن جناب را با هدايت و دين حق فرستاده تا بر همه اديان غلبه اش دهد، هر چند كه كافران از اهل كتاب را خوش نيايد، و نيز دينى كه او آورده نورى ساطع از طرف خداى تعالى است ، و مشركين مى خواهند آن را با دهنهايشان خاموش كنند، در حالى كه خدا نور خود را تمام مى كند، هر چند كه مشركين را خوش نيايد.
در آغاز كلام گفتيم كه اين آيه و آيه قبلى اش و سه آيه بعدش در مقام اين است كه رسالت و نبوت رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) را كه نزد مردم با ايمان مسلم است ، براى سايرين مسجل سازد و بفهماند كه آن جناب را با هدايت و دين حق فرستاده تا بر همه اديان غلبه اش دهد، هر چند كه كافران از اهل كتاب را خوش نيايد، و نيز دينى كه او آورده نورى ساطع از طرف خداى تعالى است ، و مشركين مى خواهند آن را با دهنهايشان خاموش كنند، در حالى كه خدا نور خود را تمام مى كند، هر چند كه مشركين را خوش نيايد.
پس بر مومنين است كه او را با اينكه مى دانند فرستاده خدا به سويشان است ، آزار ندهند، بلكه يارى اش كنند، و در راه پروردگارشان و براى احياى دين او و نشر كلمه توحيد جهاد كنند.
پس بر مومنين است كه او را با اينكه مى دانند فرستاده خدا به سويشان است ، آزار ندهند، بلكه يارى اش كنند، و در راه پروردگارشان و براى احياى دين او و نشر كلمه توحيد جهاد كنند.
خط ۵۳: خط ۵۵:
و معناى جمله اين است كه : چون احمد كه كتب آسمانى بشارت آمدنش را داده بود مبعوث شد، و براى بنى اسرائيل و يا براى آنان و سايرين معجزاتى روشن آورد كه يكى از آ نها همان بشارت عيسى (عليه السلام ) بود، گفتند: اين سحرى است آشكار. البته جمله «'''قالوا هذا سحر مبين '''» به صورت «'''هذا ساحر مبين '''» نيز قرائت شده .
و معناى جمله اين است كه : چون احمد كه كتب آسمانى بشارت آمدنش را داده بود مبعوث شد، و براى بنى اسرائيل و يا براى آنان و سايرين معجزاتى روشن آورد كه يكى از آ نها همان بشارت عيسى (عليه السلام ) بود، گفتند: اين سحرى است آشكار. البته جمله «'''قالوا هذا سحر مبين '''» به صورت «'''هذا ساحر مبين '''» نيز قرائت شده .
بعضى از مفسرين گفته اند: ضمير در جاء به عيسى (عليه السلام ) برمى گردد. و ليكن اين معنا با سياق آيه سازگار نيست .
بعضى از مفسرين گفته اند: ضمير در جاء به عيسى (عليه السلام ) برمى گردد. و ليكن اين معنا با سياق آيه سازگار نيست .
وَ مَنْ أَظلَمُ مِمَّنِ افْترَى عَلى اللَّهِ الْكَذِب وَ هُوَ يُدْعَى إِلى الاسلَمِ ...
وَ مَنْ أَظلَمُ مِمَّنِ افْترَى عَلى اللَّهِ الْكَذِب وَ هُوَ يُدْعَى إِلى الاسلَمِ ...
استفهام در اين آيه شريفه انكارى است ، مى خواهد سخن كفار را كه مى گفتند «'''هذا سحر مبين '''» رد كند، چون معناى آن اين بود كه محمد رسول نيست ، و دينى كه به عنوان دين خدا تبليغ مى كند، دين خداى تعالى نيست .
استفهام در اين آيه شريفه انكارى است ، مى خواهد سخن كفار را كه مى گفتند «'''هذا سحر مبين '''» رد كند، چون معناى آن اين بود كه محمد رسول نيست ، و دينى كه به عنوان دين خدا تبليغ مى كند، دين خداى تعالى نيست .
و مراد از «'''اسلام '''» آن دينى است كه رسول اسلام بشر را به سويش ‍ دعوت مى فرمود، چون اساس اين دين تسليم شدن در برابر فرامينى است كه او مى خواهد و امر مى كند از قبيل عقايد و اعمال . و بدون ترديد مقتضاى ربوبيت و الوهيت خداى تعالى هم همين است كه بندگانش در برابر فرامينش تسليم مطلق باشند، پس در نتيجه دينى كه اساسش ‍ تسليم است ، بدون شك دين حق است كه عقل بر هر انسانى تدين بدان را واجب مى داند، پس گفتن اينكه اين دين سحرى است آشكار،
و مراد از «'''اسلام '''» آن دينى است كه رسول اسلام بشر را به سويش ‍ دعوت مى فرمود، چون اساس اين دين تسليم شدن در برابر فرامينى است كه او مى خواهد و امر مى كند از قبيل عقايد و اعمال . و بدون ترديد مقتضاى ربوبيت و الوهيت خداى تعالى هم همين است كه بندگانش در برابر فرامينش تسليم مطلق باشند، پس در نتيجه دينى كه اساسش ‍ تسليم است ، بدون شك دين حق است كه عقل بر هر انسانى تدين بدان را واجب مى داند، پس گفتن اينكه اين دين سحرى است آشكار،
خط ۶۲: خط ۶۴:
و افتراء هم ظلمى است كه عقل در ظلم بودن آن هيچ ترديدى ندارد، و شرع هم از آن نهى كرده است ، و معلوم است كه ظلم در مورد اشخاصى كه به ايشان ظلم مى شود از نظر اهميت مختلف مى شود، يك ظلم را اگر نسبت به يك فرد معمولى تصور كنيم ، زشتى اش به مقدار آن نيست كه همان ظلم درباره خداى تعالى واقع شده باشد، بنابر اين ظالم تر از كسى كه بر خدا افتراء ببندد وجود ندارد.
و افتراء هم ظلمى است كه عقل در ظلم بودن آن هيچ ترديدى ندارد، و شرع هم از آن نهى كرده است ، و معلوم است كه ظلم در مورد اشخاصى كه به ايشان ظلم مى شود از نظر اهميت مختلف مى شود، يك ظلم را اگر نسبت به يك فرد معمولى تصور كنيم ، زشتى اش به مقدار آن نيست كه همان ظلم درباره خداى تعالى واقع شده باشد، بنابر اين ظالم تر از كسى كه بر خدا افتراء ببندد وجود ندارد.
و معناى آيه اين است كه : هيچ شخصى ظالم تر از آن كس كه بر خدا دروغ مى بندد آنگاه كه دعوت مى شود به اينكه دين اسلام را بپذيرد و در پاسخ دين اسلام را از خدا نفى مى كند، نيست ، با اينكه دين اسلام جز اين كه بندگان تسليم خدا شوند چيزى نمى گويد، و حتى چنين دينى بدون شك دين خدا است ، و خداستمكاران را و هيچ ستمكار ديگرى را هدايت نمى كند.
و معناى آيه اين است كه : هيچ شخصى ظالم تر از آن كس كه بر خدا دروغ مى بندد آنگاه كه دعوت مى شود به اينكه دين اسلام را بپذيرد و در پاسخ دين اسلام را از خدا نفى مى كند، نيست ، با اينكه دين اسلام جز اين كه بندگان تسليم خدا شوند چيزى نمى گويد، و حتى چنين دينى بدون شك دين خدا است ، و خداستمكاران را و هيچ ستمكار ديگرى را هدايت نمى كند.
يُرِيدُونَ لِيُطفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَهِهِمْ ...
يُرِيدُونَ لِيُطفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَهِهِمْ ...
كلمه «'''اطفاء'''» كه مصدر فعل «'''يطفوا'''» است ، به معناى خاموش ‍ كردن نور، و از بين بردن تابش آن است . و خاموش كردن نور با دهان به اين است كه آن را با فوت خاموش كنند.
كلمه «'''اطفاء'''» كه مصدر فعل «'''يطفوا'''» است ، به معناى خاموش ‍ كردن نور، و از بين بردن تابش آن است . و خاموش كردن نور با دهان به اين است كه آن را با فوت خاموش كنند.
اين آيه در سوره توبه نيز آمده ، در آنجا مى فرمايد: «'''يريدون ان يطفوا نور اللّه بافواههم '''». راغب درباره فرقى كه آيه مورد بحث با آيه سوره توبه دارد گفته : معناى آيه «'''يريدون ان يطفوا'''» است كه قصد خاموش كردن نور خدا را دارند، و در آيه «'''ليطفوا'''» اين است كه قصد دارند كارى بكنند كه به وسيله آن كار نور خدا را خاموش كنند. و حاصل گفتارش اين است كه : متعلق اراده در جمله «'''يريدون ان يطفوا نور اللّه '''» خود اطفاء است ، و در آيه «'''يريدون ليطفوا نور اللّه '''» متعلق اراده سببى است كه نتيجه اش خاموشى نور خداست ، و آن عبارت است از پف كردن و خاموشى كه غرض و غايت است ، نه متعلق اراده .
اين آيه در سوره توبه نيز آمده ، در آنجا مى فرمايد: «'''يريدون ان يطفوا نور اللّه بافواههم '''». راغب درباره فرقى كه آيه مورد بحث با آيه سوره توبه دارد گفته : معناى آيه «'''يريدون ان يطفوا'''» است كه قصد خاموش كردن نور خدا را دارند، و در آيه «'''ليطفوا'''» اين است كه قصد دارند كارى بكنند كه به وسيله آن كار نور خدا را خاموش كنند. و حاصل گفتارش اين است كه : متعلق اراده در جمله «'''يريدون ان يطفوا نور اللّه '''» خود اطفاء است ، و در آيه «'''يريدون ليطفوا نور اللّه '''» متعلق اراده سببى است كه نتيجه اش خاموشى نور خداست ، و آن عبارت است از پف كردن و خاموشى كه غرض و غايت است ، نه متعلق اراده .
خط ۷۲: خط ۷۴:
<span id='link288'><span>
<span id='link288'><span>
==معناى اظهار دين حق بر همه اديان ==
==معناى اظهار دين حق بر همه اديان ==
هُوَ الَّذِى أَرْسلَ رَسولَهُ بِالهُْدَى وَ دِينِ الحَْقِّ لِيُظهِرَهُ عَلى الدِّينِ كلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشرِكُونَ
هُوَ الَّذِى أَرْسلَ رَسولَهُ بِالهُْدَى وَ دِينِ الحَْقِّ لِيُظهِرَهُ عَلى الدِّينِ كلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشرِكُونَ
اضافه كلمه «'''دين '''» به كلمه «'''حق '''» به طورى كه گفته اند اضافه اى است بيانى ، ولى ظاهرا اين اضافه در اصل اضافه لاميه بوده ، و عنايت لطيفى در آن به كار رفته ، و آن اين است كه هر يك از حق و باطل براى خود دينى دارند كه مطابق اقتضاى خاص آنها است ، و خداى تعالى از بين آن دو، دين حق را پسنديده ، براى اينكه خودش حق است و بدين جهت رسول خود را به ابلاغ دين حق گسيل داشته .
اضافه كلمه «'''دين '''» به كلمه «'''حق '''» به طورى كه گفته اند اضافه اى است بيانى ، ولى ظاهرا اين اضافه در اصل اضافه لاميه بوده ، و عنايت لطيفى در آن به كار رفته ، و آن اين است كه هر يك از حق و باطل براى خود دينى دارند كه مطابق اقتضاى خاص آنها است ، و خداى تعالى از بين آن دو، دين حق را پسنديده ، براى اينكه خودش حق است و بدين جهت رسول خود را به ابلاغ دين حق گسيل داشته .
كلمه «'''اظهار'''» وقتى در مورد چيزى عليه چيز ديگر استعمال مى شود، معناى غلبه را مى دهد، وقتى مى گوييم دين اسلام را بر ساير اديان اظهار داد، معنايش اين است كه آن را بر ساير اديان غلبه داد. و منظور از همه اديان ، همه روش هاى غير خدايى است كه در بين بشر سلوك مى شود. و اين آيه در مقام تعليل جمله «'''و اللّه متم نوره '''» در آيه قبلى است ، و معنايش اين است كه : خدا نور خود را تمام مى كند، براى اينكه خدا آن كسى است كه رسول خود را با نورش گسيل داشت ، نورى كه همان هدايت و دين حق است ، تا آن را بر همه اديان غلبه دهد، هر چند كه مشركين بت پرست نخواهند.
كلمه «'''اظهار'''» وقتى در مورد چيزى عليه چيز ديگر استعمال مى شود، معناى غلبه را مى دهد، وقتى مى گوييم دين اسلام را بر ساير اديان اظهار داد، معنايش اين است كه آن را بر ساير اديان غلبه داد. و منظور از همه اديان ، همه روش هاى غير خدايى است كه در بين بشر سلوك مى شود. و اين آيه در مقام تعليل جمله «'''و اللّه متم نوره '''» در آيه قبلى است ، و معنايش اين است كه : خدا نور خود را تمام مى كند، براى اينكه خدا آن كسى است كه رسول خود را با نورش گسيل داشت ، نورى كه همان هدايت و دين حق است ، تا آن را بر همه اديان غلبه دهد، هر چند كه مشركين بت پرست نخواهند.
خط ۱۰۰: خط ۱۰۲:
<span id='link291'><span>
<span id='link291'><span>
==آيات ۱۰ - ۱۴، سوره صف ==
==آيات ۱۰ - ۱۴، سوره صف ==
يَأَيهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا هَلْ أَدُلُّكمْ عَلى تجَرَةٍ تُنجِيكم مِّنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ(۱۰)
يَأَيهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا هَلْ أَدُلُّكمْ عَلى تجَرَةٍ تُنجِيكم مِّنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ(۱۰)
تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسولِهِ وَ تجَهِدُونَ فى سبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَلِكمْ وَ أَنفُسِكُمْ ذَلِكمْ خَيرٌ لَّكمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ(۱۱)
تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسولِهِ وَ تجَهِدُونَ فى سبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَلِكمْ وَ أَنفُسِكُمْ ذَلِكمْ خَيرٌ لَّكمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ(۱۱)
يَغْفِرْ لَكمْ ذُنُوبَكمْ وَ يُدْخِلْكمْ جَنَّتٍ تجْرِى مِن تحْتهَا الاَنهَرُ وَ مَسكِنَ طيِّبَةً فى جَنَّتِ عَدْنٍ ذَلِك الْفَوْزُ الْعَظِيمُ(۱۲)
يَغْفِرْ لَكمْ ذُنُوبَكمْ وَ يُدْخِلْكمْ جَنَّتٍ تجْرِى مِن تحْتهَا الاَنهَرُ وَ مَسكِنَ طيِّبَةً فى جَنَّتِ عَدْنٍ ذَلِك الْفَوْزُ الْعَظِيمُ(۱۲)
وَ أُخْرَى تحِبُّونهَا نَصرٌ مِّنَ اللَّهِ وَ فَتْحٌ قَرِيبٌ وَ بَشرِ الْمُؤْمِنِينَ(۱۳)
وَ أُخْرَى تحِبُّونهَا نَصرٌ مِّنَ اللَّهِ وَ فَتْحٌ قَرِيبٌ وَ بَشرِ الْمُؤْمِنِينَ(۱۳)
يَأَيهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا كُونُوا أَنصارَ اللَّهِ كَمَا قَالَ عِيسى ابْنُ مَرْيمَ لِلْحَوَارِيِّينَ مَنْ أَنصارِى إِلى اللَّهِ قَالَ الحَْوَارِيُّونَ نحْنُ أَنصارُ اللَّهِ فَئَامَنَت طائفَةٌ مِّن بَنى إِسرءِيلَ وَ كَفَرَت طائفَةٌ فَأَيَّدْنَا الَّذِينَ ءَامَنُوا عَلى عَدُوِّهِمْ فَأَصبَحُوا ظهِرِينَ(۱۴)
يَأَيهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا كُونُوا أَنصارَ اللَّهِ كَمَا قَالَ عِيسى ابْنُ مَرْيمَ لِلْحَوَارِيِّينَ مَنْ أَنصارِى إِلى اللَّهِ قَالَ الحَْوَارِيُّونَ نحْنُ أَنصارُ اللَّهِ فَئَامَنَت طائفَةٌ مِّن بَنى إِسرءِيلَ وَ كَفَرَت طائفَةٌ فَأَيَّدْنَا الَّذِينَ ءَامَنُوا عَلى عَدُوِّهِمْ فَأَصبَحُوا ظهِرِينَ(۱۴)
ترجمه آيات  
ترجمه آيات  
هان اى كسانى كه ايمان آورده ايد! آيا مى خواهيد شما را بر تجارتى راه نمايم كه از عذابى دردناك نجاتتان مى دهد؟ (۱۰).
هان اى كسانى كه ايمان آورده ايد! آيا مى خواهيد شما را بر تجارتى راه نمايم كه از عذابى دردناك نجاتتان مى دهد؟ (۱۰).
خط ۱۱۵: خط ۱۱۷:
اين آيات مؤ منين را به ايمان به خدا و رسول او و به جهاد در راه خدا دعوت نموده ، و آ نان را به مغفرت و جنت در آخرت ، و نصرت و فتح در دنيا وعده اى جميل مى دهد، و ايشان را دعوت مى كند به اينكه نسبت به وعده نصرت خدا و تاءييد او اعتماد كنند.
اين آيات مؤ منين را به ايمان به خدا و رسول او و به جهاد در راه خدا دعوت نموده ، و آ نان را به مغفرت و جنت در آخرت ، و نصرت و فتح در دنيا وعده اى جميل مى دهد، و ايشان را دعوت مى كند به اينكه نسبت به وعده نصرت خدا و تاءييد او اعتماد كنند.
اين دو معنايى كه گفتيم غرض نهايى سوره است ، و مطالبى كه در آيات قبلى بود جنبه زمينه چينى براى اين دو معنا را داشت .
اين دو معنايى كه گفتيم غرض نهايى سوره است ، و مطالبى كه در آيات قبلى بود جنبه زمينه چينى براى اين دو معنا را داشت .
يَأَيهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا هَلْ أَدُلُّكمْ عَلى تجَرَةٍ تُنجِيكم مِّنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ
يَأَيهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا هَلْ أَدُلُّكمْ عَلى تجَرَةٍ تُنجِيكم مِّنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ
استفهام در اين آيه جنبه پيشنهادى را دارد كه در معناى امر است .
استفهام در اين آيه جنبه پيشنهادى را دارد كه در معناى امر است .
كلمه «'''تجارة '''» - به طورى كه راغب گفته - به معناى تصرف در سرمايه به منظور به دست آوردن سود است ، و در كلام عرب به غير از اين كلمه هيچ كلمه اى نيست كه بعد از حرف «'''تا'''» حرف «'''جيم '''» آمده باشد.
كلمه «'''تجارة '''» - به طورى كه راغب گفته - به معناى تصرف در سرمايه به منظور به دست آوردن سود است ، و در كلام عرب به غير از اين كلمه هيچ كلمه اى نيست كه بعد از حرف «'''تا'''» حرف «'''جيم '''» آمده باشد.
خط ۱۲۵: خط ۱۲۷:
<span id='link292'><span>
<span id='link292'><span>
==تجارتى كه شما را از عذاب اليم نجات مى دهد و مغفرت و جنت و نصرت و فتح در پىدارد ==
==تجارتى كه شما را از عذاب اليم نجات مى دهد و مغفرت و جنت و نصرت و فتح در پىدارد ==
تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسولِهِ وَ تجَهِدُونَ فى سبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَلِكمْ وَ أَنفُسِكُمْ ...
تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسولِهِ وَ تجَهِدُونَ فى سبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَلِكمْ وَ أَنفُسِكُمْ ...
اين آيه شريفه جمله استينافى و جديد است ، كه مى خواهد كلمه تجارت را كه در آ يه قبلى پيشنهاد كرده بود براى آنان تفسير كند، گويا شخصى پرسيده اين تجارت چيست ؟ و در پاسخ فرمود اين تجارت است كه به خدا و رسولش ايمان آورده ، در راه او با مال و جانتان جهاد كنيد. و اگر ايمان به رسول را با ايمان به خدا ذكر كرد، براى اين بود كه بفهماند اطاعت رسول در آنچه دستور مى دهد واجب است ، و گرنه ايمان به خدا بدون ايمان به رسول معنا ندارد، چون اين رسول است كه به ايمان به خدا دعوت مى كند، همچنان كه فرموده : «'''ان الذين يكفرون باللّه و رسله و يريدون ان يفرقوا بين اللّه و رسله ... اولئك هم الكافرون حقا'''».
اين آيه شريفه جمله استينافى و جديد است ، كه مى خواهد كلمه تجارت را كه در آ يه قبلى پيشنهاد كرده بود براى آنان تفسير كند، گويا شخصى پرسيده اين تجارت چيست ؟ و در پاسخ فرمود اين تجارت است كه به خدا و رسولش ايمان آورده ، در راه او با مال و جانتان جهاد كنيد. و اگر ايمان به رسول را با ايمان به خدا ذكر كرد، براى اين بود كه بفهماند اطاعت رسول در آنچه دستور مى دهد واجب است ، و گرنه ايمان به خدا بدون ايمان به رسول معنا ندارد، چون اين رسول است كه به ايمان به خدا دعوت مى كند، همچنان كه فرموده : «'''ان الذين يكفرون باللّه و رسله و يريدون ان يفرقوا بين اللّه و رسله ... اولئك هم الكافرون حقا'''».
«'''ذلكم خير لكم ان كنتم تعلمون '''» - يعنى اين كه گفتيم : به خدا و رسولش ايمان بياوريد، و چنين و چنان كنيد، خير خود شما را در نظر گرفتيم اگر به راستى از اهل علم باشيد. و اما جاهلان ، اعمالشان قابل اعتناء نيست ، و معيار قرار نمى گيرد.
«'''ذلكم خير لكم ان كنتم تعلمون '''» - يعنى اين كه گفتيم : به خدا و رسولش ايمان بياوريد، و چنين و چنان كنيد، خير خود شما را در نظر گرفتيم اگر به راستى از اهل علم باشيد. و اما جاهلان ، اعمالشان قابل اعتناء نيست ، و معيار قرار نمى گيرد.
بعضى از مفسرين گفته اند: مراد اين است كه اگر شما اهل علم و فهم باشيد، خير بودن اين تجارت را درك مى كنيد.
بعضى از مفسرين گفته اند: مراد اين است كه اگر شما اهل علم و فهم باشيد، خير بودن اين تجارت را درك مى كنيد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۴۳۸ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۴۳۸ </center>
يَغْفِرْ لَكمْ ذُنُوبَكمْ وَ يُدْخِلْكمْ جَنَّتٍ تجْرِى مِن تحْتهَا الاَنهَرُ ...
يَغْفِرْ لَكمْ ذُنُوبَكمْ وَ يُدْخِلْكمْ جَنَّتٍ تجْرِى مِن تحْتهَا الاَنهَرُ ...
اين جمله جواب شرطى است كه در ظاهر كلام نيامده ، ولى از آيه قبلى فهميده مى شود، و تقدير كلام اين است كه : «'''ان تومنوا باللّه و رسوله و تجاهدوا فى سبيله يغفر لكم ذنوبكم ...'''».
اين جمله جواب شرطى است كه در ظاهر كلام نيامده ، ولى از آيه قبلى فهميده مى شود، و تقدير كلام اين است كه : «'''ان تومنوا باللّه و رسوله و تجاهدوا فى سبيله يغفر لكم ذنوبكم ...'''».
در آيه شريفه مورد بحث كلمه «'''ذنوبكم '''» مطلق آمده ، يعنى نفرمود كدام گناه آمرزيده مى شود. و از اين اطلاق مى توانيم نتيجه بگيريم كه تمامى گناهان با شرايطى كه ذكر شده آمرزيده مى شود. اعتبار عقلى هم مساعد با اين معنا است ، چون اين آمرزش در آيه شريفه مقدمه داخل شدن در بهشت جاودان ذكر شده ، و معنا ندارد كه كسى داخل چنين بهشتى بشود، در حالى كه پاره اى از گناهانش آمرزيده نشده باشد. و اى بسا به منظور اشاره به همين نكته بوده كه دنبال آيه فرموده : «'''و مساكن طيبه فى جنات عدن '''» يعنى جناتى ثابت و دائمى . پس دائمى و ثابت بودن آن جنات خود اشاره است به اينكه مغفرت مزبور در آيه شامل همه گناهان مى شود.
در آيه شريفه مورد بحث كلمه «'''ذنوبكم '''» مطلق آمده ، يعنى نفرمود كدام گناه آمرزيده مى شود. و از اين اطلاق مى توانيم نتيجه بگيريم كه تمامى گناهان با شرايطى كه ذكر شده آمرزيده مى شود. اعتبار عقلى هم مساعد با اين معنا است ، چون اين آمرزش در آيه شريفه مقدمه داخل شدن در بهشت جاودان ذكر شده ، و معنا ندارد كه كسى داخل چنين بهشتى بشود، در حالى كه پاره اى از گناهانش آمرزيده نشده باشد. و اى بسا به منظور اشاره به همين نكته بوده كه دنبال آيه فرموده : «'''و مساكن طيبه فى جنات عدن '''» يعنى جناتى ثابت و دائمى . پس دائمى و ثابت بودن آن جنات خود اشاره است به اينكه مغفرت مزبور در آيه شامل همه گناهان مى شود.
علاوه بر اين ، در آيه شريفه ميان ثمن و مثمن معامله ، مقابله واقع شده . آنچه مومن به خدا مى دهد، متاع قليل دنياى ناپايدار است ، و آنچه خدا به وعده داده تا او را دلخوش سازد تا با طيب نفس و اراده اى قوى به معامله اقدام كند و خود را قربانى نمايد متاع و زندگى دائمى و باقى است ، و به همين جهت به منظور تاءكيد اين مطلب در آخر فرمود: «'''ذلك الفوز العظيم '''».
علاوه بر اين ، در آيه شريفه ميان ثمن و مثمن معامله ، مقابله واقع شده . آنچه مومن به خدا مى دهد، متاع قليل دنياى ناپايدار است ، و آنچه خدا به وعده داده تا او را دلخوش سازد تا با طيب نفس و اراده اى قوى به معامله اقدام كند و خود را قربانى نمايد متاع و زندگى دائمى و باقى است ، و به همين جهت به منظور تاءكيد اين مطلب در آخر فرمود: «'''ذلك الفوز العظيم '''».
وَ أُخْرَى تحِبُّونهَا نَصرٌ مِّنَ اللَّهِ وَ فَتْحٌ قَرِيبٌ ...
وَ أُخْرَى تحِبُّونهَا نَصرٌ مِّنَ اللَّهِ وَ فَتْحٌ قَرِيبٌ ...
اين آيه عطف است بر جمله «'''يغفر لكم ...'''» و كلمه «'''اخرى '''» صفتى است كه در جاى موصوف به كار رفته ، و نيز خبرى است براى مبتدائى كه حذف شده ، و جمله «'''نصر من اللّه و فتح قريب '''» بيان كلمه «'''اخرى '''» است ، و تقدير كلام اين است : «'''و لكم نعمه - و يا خصله - اخرى تحبونها و هى نصر من اللّه و فتح عاجل - و شما نعمتى - و يا خصلتى - ديگر داريد، كه دوستش داريد، و آن عبارت است از نصرتى از خدا و فتحى نزديك
اين آيه عطف است بر جمله «'''يغفر لكم ...'''» و كلمه «'''اخرى '''» صفتى است كه در جاى موصوف به كار رفته ، و نيز خبرى است براى مبتدائى كه حذف شده ، و جمله «'''نصر من اللّه و فتح قريب '''» بيان كلمه «'''اخرى '''» است ، و تقدير كلام اين است : «'''و لكم نعمه - و يا خصله - اخرى تحبونها و هى نصر من اللّه و فتح عاجل - و شما نعمتى - و يا خصلتى - ديگر داريد، كه دوستش داريد، و آن عبارت است از نصرتى از خدا و فتحى نزديك
و جمله ((و بشر المؤ منين '''» عطف است بر چيزى كه از جمله سابق فهميده مى شد، گويا فرموده : «'''قل يا ايها الذين امنوا هل ادلكم ...'''»، و «'''بشر المؤ منين '''».
و جمله ((و بشر المؤ منين '''» عطف است بر چيزى كه از جمله سابق فهميده مى شد، گويا فرموده : «'''قل يا ايها الذين امنوا هل ادلكم ...'''»، و «'''بشر المؤ منين '''».
خط ۱۴۲: خط ۱۴۴:
همه اين مطالب امورى است كه از آيه شريفه به كمك سياق و اعراب كلماتش استفاده مى شود، ولى مفسرين در معناى آيه سخنانى ديگر گفته اند كه سياق ، آن طور كه بايد با آن مساعد نيست ، و به همين جهت از نقل آن خوددارى كرديم . بعضى هم احتمال داده اند كه جمله ((و بشر المؤ منين '''» استينافى و جديد باشد.
همه اين مطالب امورى است كه از آيه شريفه به كمك سياق و اعراب كلماتش استفاده مى شود، ولى مفسرين در معناى آيه سخنانى ديگر گفته اند كه سياق ، آن طور كه بايد با آن مساعد نيست ، و به همين جهت از نقل آن خوددارى كرديم . بعضى هم احتمال داده اند كه جمله ((و بشر المؤ منين '''» استينافى و جديد باشد.


{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۹ بخش۳۲ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۹ بخش۳۴}}


[[رده:تفسیر المیزان]]
[[رده:تفسیر المیزان]]
۸٬۹۳۳

ویرایش