نتایج جستجو

كتاب پدرم هارون كه آن را به دست خود نوشته و عمويم موسى عليه السلام آن را به قلم او داده كه موسى فرموده و هارون نوشته. يهودى عرض كرد كه: مرا خبر ده از آن يك

از شما اجر و پاداشى نخواست ام . چنانكه همين معنى با صراحت در آيه ۴۶ سوره قلم آمده : ام تسالهم اجرا فهم من مغرم مثقلون «آيا تو از آنها پاداشى بر اداى رسالت

سبب سير شدن ، و آشاميدن باعث سيراب گشتن ، و پدر و مادر سبب پيدايش فرزند، و قلم سبب و آلت نوشتن ، و قدم برداشتن وسيله طى مسافت و راستى هم تاثير دارد، اين

انكارش- جمله‏اى كه در بين دو قلاب ترجمه كرديم در كتاب توحيد و احتجاج هست و از قلم مرحوم كلينى يا كاتب افتاده است-) زيرا كه نفى نبودنست و جهت دوم تشبيه است زيرا

هر حال در سوره هاى متعددى از قرآن مجيد (از جمله سوره انبياء و يونس و سوره قلم و همين سوره صافات ) از اين پيامبر بزرگ و داستانش ‍ سخن به ميان آمده و در هر

وَ نَجَّينَاهُ مِنَ الغَمِّ وَ كَذَلِكَ نُنجِى المُؤمِنِينَ». و در سوره «قلم»، متعرض ناله اندوهگين او، در شكم ماهى شده و سپس بيرون شدنش و رسيدن به مقام

فرمود: رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» فرموده: از علم خدا گذشته و مركّب قلم خدا به اين قضايى كه رانده و اين قَدَرى كه مقدّر كرده، خشك شده، كه كتاب خدا،

مريم را عبادت مى كنند، و در شماره چهاردهم سال پنجم همان مجله مقاله اى به قلم انستاس تفسير نمونه جلد ۵ صفحه ۱۳۷ كرملى درج شده كه خواسته است در آن براى مساله

شدن برايش نيست. كلمۀ «كتاب» به معناى مكتوب است؛ آن هم نه از كتابت به معناى قلم دست گرفتن و در كاغذ نوشتن، بلكه از كتابت به معناى قضاى حتمى است. و منظور از

زبان‏ گوينده بدان بند آيد و دست نويسنده در آن درماند تا به جايى كه از بس مفصل قلم ناياب گردد و به جاى كاغذ سفيد كه به آخر رسيده برگه سياه بياورند و باز هم حق

كلمه است . در موارد ديگر نيز تعبيراتى مانند «عرش » و «كرسى » و «لوح » و «قلم » ديده مى شود كه معمولا توجه به مفاهيم معنوى آنها است نه جسم مادى آن . البته

افرادى هستند كه در روزنامه هاى مخصوص مطالبى را در اين زمينه مطرح مى كنند كه قلم از ذكر آن جدا شرم دارد، و جاهليت عرب بر آن صد شرف دارد. خلاصه چه گوئيم از

در دو مورد از قرآن مجيد آمده است يكى در آيه مورد بحث و ديگر آيه ۴۴ سوره «قلم » و هر دو مورد درباره انكار كنندگان آيات الهى است . به طورى كه اهل لغت گفته

عدم ميتواند منشا وجود صورت گردد؟ (دقت كنيد). مثلا: نقاشى منظره زيبائى را با قلم و رنگ بر روى كاغذ ترسيم مى كند، ماديها مى گويند: ماده رنگى آن موجود بوده ،

بوده و هست و خواهد بود، احصاء كرده است ، بدون اينكه كوچكترين موجودى را از قلم انداخته باشد، البته غير اين كتاب الواح و كتب ديگرى نيز هست كه قابل تغيير و

هيچ كوچكى را به خاطر كوچكى و خرديش و هيچ بزرگى را به خاطر بزرگى و عظمتش از قلم نمياندازد. ترجمه تفسير الميزان جلد ۷ صفحه : ۲۱۰ بنابراين روشن شد كه اين اسماء

بر شيث، و سى صحيفه بر اخنوخ، كه همان ادريس است؛ و او اولين كسى است كه با قلم خط نوشت، و ده صحيفه بر ابراهيم، و چهار صحيفه باقى: «تورات» و «انجيل» و «زبور»

به خوبى استفاده مى شود كه پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) به هنگامى كه قلم سرخ بر مطالبات ربوى زمان جاهليت مى كشيد از بستگان خود شروع كرد و اگر در ميان

آن ، مستحب مى باشد. آيا نويسنده مى تواند اجرتى بگيرد و هزينه دوات و كاغذ و قلم بر عهده كيست ؟ شايد بعضى تصور كرده اند همه اينها بر عهده كاتب است و حق اجرت

مخصوصا در مثل اينگونه حقايق (كه فهم بشر از دركش ‍ عاجز است ) مانند لوح ، و قلم ، و حجب ، و آسمان ، و بيت معمور، و بحر مسجور، لا جرم بريك فرد دانشمند لازم