نتایج جستجو

(وَ لا تُطِیعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِینَ). تفسیر آیات ۱ - اطاعت ثمودیان، از اشراف و رؤساى اسراف گر و متجاوز خویش (و لاتطیعوا أمر المسرفین) «اسراف» (مصدر «مسرفین»)

ادعاى خدایى - بیانگر ناتوانى او در مبارزه با موسى(ع) مى باشد. اشراف فرعونC: ۷ مشاوره با اشراف فرعون: ۶ حاکمانC: ۷ حاکمان هنگام خطر ۷; عوامل تواضع حاکمان:

جلسه مشورتى اشراف و سران حکومت فرعونى (قالوا أرجه و أخاه) پیشنهاد تأخیر در مجازات موسى و هارون حکایت از آن دارد که فرعون و یا برخى از اشراف دربار مجازات

كند. اطلاع: از باب افتعال به معنى آگاه شدن است [مائده:13]. و نيز به معنى اشراف و از بالا نگاه كردن است [صافات:54-55]. يعنى آيا شما از جاى و حال رفيق من

فرعون ۱ فرعونیان: ترس فرعونیان ۴ ; فرعونیان و احضار جادوگران ۳ قوم فرعون: اشراف قوم فرعون ۳ موسى(ع): عظمت معجزه موسى(ع) ۴ ; قصه موسى(ع) ۳ ; مبارزه با موسى(ع)

معجزه موسى(ع) ۱ ; زیرکى جادوگران فرعون ۲ فرعون: مکر فرعون ۲، ۳ قوم فرعون: اشراف قوم فرعون ۲ موسى(ع): آثار معجزه موسى(ع) ۴ ; شریک رسالت موسى(ع) ۶ ; قصه موسى(ع)

قرينه دانست كه مراد از ورود در آيه مانحن فيه اشراف است. 2- [هود:98]. وِرد (به كسر اول) به چندين معنى آمده: اشراف بر آب. آبيكه بر آن وارد شوند. جماعتيكه وارد

درباریانش کرد و گفت: این مرد ساحری بسیار ماهر و داناست. [فرعون] به سران و اشراف پیرامونش گفت: یقیناً این جادوگری بسیار ماهر و داناست! به مهتران قومش كه كنارش

بدون تعلل است و این مطلب، مى تواند بیانگر حقیقت یاد شده باشد. اشراف فرعون: پیشنهاد اشراف فرعون ۱ جادو: تاریخ جادو ۲; جادو در دوران فرعون ۲ جادوگران فرعون:

یوم معلوم) تصریح به زمان معین، نشانگر اهمیت و نقش آن است . اشراف فرعون: قبول پیشنهاد اشراف فرعون ۱ جادوگران فرعون: احضار جادوگران فرعون ۲; دعوت از جادوگران

کرد ; پس آن زن به او رسید و پیراهن او را از پشت او کشید». اشراف: کیفر تجاوز به همسران اشراف ۱۹ زلیخا: تبرئه زلیخا ۱۳; توطئه زلیخا ۴، ۵، ۶، ۷، ۸، ۱۴; تهمتهاى

درافتادند و این حکایت از مطلب یاد شده دارد. آیات خدا: نقش آیات خدا ۶ اشراف فرعون: حق ناپذیرى اشراف فرعون ۶ بصیرت: اهل بصیرت و آیات خدا ۷ تسلیم: نشانه تسلیم ۳ جادو:

«المدائن» جمع محلّى به «ال» و مفید عموم است; یعنى، همه شهرها. اشراف فرعون: پیشنهاد اشراف فرعون ۱ جادوگران فرعون: بسیج جادوگران فرعون ۵; دعوت از جادوگران

گردد. (لعلّه یزّکّى ... فأنت عنه تلهّى) اسلام: تاریخ صدر اسلام ۱ اشراف: سرزنش ترجیح اشراف ۳ ایمان: اهمیت تقویت ایمان ۵ تبلیغ: اعراض از برخورد ناپسند در تبلیغ

کشاورزى رفاه مند با هم صحبتى کم ثروت شد. (و اضرب لهم مثلاً رجلین) ۲- سمبل اشراف، در بیان الهى، مردى مرفّه و برخوردار از دو تاکستان و نخل هایى در اطراف و

أبلغتکم رسالة ربى) ۶- صالح، پیامبرى دلسوز و خیرخواه مردم (و نصحت لکم) ۷- اشراف کفرپیشه قوم ثمود، بیزار از خیرخواهان و نصیحت گران (نصحت لکم و لکن لاتحبون

پیامبراسلام(ص) به هنگام بعثت، با مخالفت قدرت هاى سیاسى و اقتصادى عصر خویش - مانند اشراف مکه - روبه رو بود. (فلایغررک تقلّبهم فى البلد) ۸ - مؤمنان مجاهد، در معرض

خداوند نسبت به آنان (عسى ربکم أن یهلک عدوکم و یستخلفکم فى الأرض) ۹- فرعون و اشراف دربار او، دشمنان قوم موسى (عسى ربکم أن یهلک عدوکم) کلمه «عدو» هم مى تواند

اسلام ، خروج از نظام آفرينش است و عذاب و هلاكت در پى دارد دليلاول توانگران و اشراف قوم نوح (ع ) كه در رد دعوت آن حضرتاستدلال كردند به اينكه او نيز چون آنان

کَانَ‌ لِلنَّاسِ‌ عَجَباً أَنْ‌... (۱) «شیخ طوسى» گویند: ابوجهل با جماعتى از اشراف قریش نزد ابوطالب آمدند و از دست محمد زبان به شکایت گشودند و گفتند: محمد احلام