نتایج جستجو

دیدن خداوند کردند. (لن نؤمن لک حتى نرى اللّه جهرة) ۴ - بنى اسرائیل، داراى روحیه حس گرایى بودند. (حتى نرى اللّه جهرة) ۵ - قوم موسى در پى کفر به او و تقاضاى

(و إذا أنعمنا على الإنسن أعرض و نا بجانبه) ۲ - رفاه و نعمت، زمینه پیدایش روحیه تکبر و غرور در آدمى است. (و إذا أنعمنا ... نا بجانبه) «نأى» (مصدر «نئا»)

کان أکثرهم مؤمنین) ضمیر«هم» در آیه، به قوم ابراهیم بازمى گردد. ۵ - رسوخ روحیه حق ناپذیرى، در بیشتر کفرپیشگان صدراسلام (و ما کان أکثرهم مؤمنین) گرچه ضمیر

بالأمس) ۶ - متهم شدن موسى(ع) از سوى مرد اسرائیلى به داشتن انگیزه هاى جبارانه و روحیه ظلم و تجاوزگرى (إن ترید إلاّ أن تکون جبّارًا فى الأرض) ۷ - عارى بودن از انگیزه هاى

تا بدانند این قدرت عظیم دشمن و ضعف ظاهری آنها هرگز سبب شکست نخواهد شد، تا روحیه آنها قوی گردد و بر استقامت و پا فشاری خود بیفزایند، و جالب این که: بعد از

لزوم داشتن اخلاص کامل در عبادت خدا (فلاتدع مع اللّه إِلهًا ءاخر) ۵ - اهمیت روحیه توحیدى (ضد شرک) و اخلاص کامل در عبادت خدا، در نهاد رهبران الهى (فلاتدع مع

(و أنذر عشیرتک الأقربین . و اخفض جناحک لمن اتبعک من المؤمنین) ۶ - اهمیت روحیه تواضع و فروتنى براى رهبران الهى، در قبال مؤمنان (و اخفض جناحک لمن اتبعک من

(ما لکم من إله غیره إن أنتم إلاّ مفترون) ۹- انسان از دیرباز ، برخوردار از روحیه پرستش و گرایش به معبود (اعبدوا الله ما لکم من إله غیره) ۱۰- پندار شریک براى

صلاح‌ ‌است‌ و ‌اگر‌ مفسده‌ دارد فساد ‌است‌. ] (آیه 49)- در این آیه اشاره به روحیه جمعی از طرفداران لشکر شرک و بت پرستی در صحنه بدر می‌کند و می‌گوید: «در آن

طَبَعَ اللَّهُ عَلی قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا یَعْلَمُونَ). از این آیه به خوبی روحیه قوی و عالی سربازان اسلام روشن می‌شود که چگونه افتخار جهاد و شهادت را بر هر

قل نزّله ... لیثبّت الذین ءامنوا و هدًى و بشرى للمسلمین) ۱۱- برخوردارى از روحیه تسلیم در برابر حق، شرط بهره ورى از هدایت و بشارت قرآن (و هدًى و بشرى للمسلمین)

و هو محسن و اتبع ملة إبرهیم حنیفاً) ۳- تسلیم در برابر خدا و برخوردارى از روحیه احسان و نیکى، روح ادیان الهى است. (و من احسن دیناً ممن اسلم وجهه للّه و هو

مى باشد و خداوند این صلاح جویى را به عنوان آرمان انسان کامل یاد کرده است. ۲۶- روحیه شکرگزارى به درگاه خداوند، اساس گرایش انسان به عمل صالح و جلب رضاى الهى *

عامل شجاعت و روحيه يافتن مؤمنان است. «إِنَّنِي مَعَكُما» 4- اگر كسى را به كارى مأمور كرديد، بايد از هر جهت او را تأمين نموده و به او روحيه بدهيد. «إِنَّنِي

بيماردلان بعد از مشاهده لشكر انبوه دشمن و سخنپراكنى هايشان در جهت تضعيف روحيه مؤ منين مقصود از اينكه فرمود: ((لقد كان لكم فىرسول الله اسوة حسنة ...)) وصف

باشد در اعماق جان آن ثروتمند مغرور و بی‌ایمان نفوذ ج3، ص44 کند، و با همین روحیه و طرز فکر به خانه خود باز گشت غافل از این که فرمان الهی دائر به نابودی باغها

مضارع «تخافون» حکایت از استمرار این وضعیت دارد. ۳- کفار قریش برخوردار از روحیه زورمدارى و سلطه جویى (أنتم قلیل مستضعفون ... تخافون أن یتخطفکم الناس) چون

قریش رسید و از این مقاومت عجیب به وحشت افتادند! در این موقع جریان دیگری روحیه آنها را ضعیفتر ساخت، و آن این که یکی از مشرکان به نام «معبد الخزاعی» مشاهده

جدال و توجيه زده و بهانه‌جويى مى‌كنند. «يُجادِلُونَكَ فِي الْحَقِّ» 3- اگر روحيّه‌ها و انگيزه‌ها سالم نباشد، دانستن حقّ به تنهايى كارساز نيست. «بَعْدَ ما

تصبروا و تتّقوا) دستور مقاومت در برابر تبلیغات دشمن، حکایت از خطر تأثیر آن در روحیه مسلمانان دارد. ۲۰- صبر توأم با تقوا، شرط موفقیّت در آزمایشهاى الهى (لتبلونّ