گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۳ بخش۶: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۵۴: خط ۱۵۴:
<span id='link51'><span>
<span id='link51'><span>


بنابراين، مقصود از جملۀ «وَ كُلَّ إنسَانٍ ألزَمنَاهُ طَائِرَهُ فِى عُنُقِهِ» اين خواهد بود كه خواست خدا بر اين مطلب استوار است كه آن چيزى كه سعادت و شقاوت را به دنبال خود براى آدمى خواهد آورد، همواره در گردن او باشد، و اين خداست كه سرنوشت آدمى را چنين لازم لاينفك او كرده است، و اين سرنوشت همان عمل آدمى است. چون خداى تعالى مى فرمايد: «وَ أن لَيسَ لِلإنسَانِ إلّا مَا سَعَى * وَ أنَّ سَعيَهُ سَوفَ يُرَى * ثُمَّ يُجزَيهُ الجَزَاءَ الأوفَى».
بنابراين، مقصود از جملۀ «وَ كُلَّ إنسَانٍ ألزَمنَاهُ طَائِرَهُ فِى عُنُقِهِ» اين خواهد بود كه خواست خدا بر اين مطلب استوار است كه:
 
آن چيزى كه سعادت و شقاوت را به دنبال خود براى آدمى خواهد آورد، همواره در گردن او باشد، و اين خداست كه سرنوشت آدمى را چنين لازم لاينفك او كرده است، و اين سرنوشت همان عمل آدمى است. چون خداى تعالى مى فرمايد: «وَ أن لَيسَ لِلإنسَانِ إلّا مَا سَعَى * وَ أنَّ سَعيَهُ سَوفَ يُرَى * ثُمَّ يُجزَيهُ الجَزَاءَ الأوفَى».


پس آن طائر و آينده اى كه خداوند لازم لاينفك آدمى كرده، همان عمل اوست. و معناى الزام كردن آن، اين است كه خداوند چنين مقرر فرموده است كه هر عملى قائم به عاملش بوده و خير و شر آن، به خود او برگردد. نه آن كه او را رها كرده، به غير او گلاويز شود.
پس آن طائر و آينده اى كه خداوند لازم لاينفك آدمى كرده، همان عمل اوست. و معناى الزام كردن آن، اين است كه خداوند چنين مقرر فرموده است كه هر عملى قائم به عاملش بوده و خير و شر آن، به خود او برگردد. نه آن كه او را رها كرده، به غير او گلاويز شود.
۱۴٬۱۱۵

ویرایش