گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۴ بخش۲۰: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۶۵: خط ۶۵:
<span id='link188'><span>
<span id='link188'><span>


==غلبه موسى «ع» بر ساحران و ايمان آوردن آنان ==
«'''وَ ألقِ مَا فِى يَمِينِكَ تَلقَفُ مَا صَنَعُوا...'''» - در اين جمله، موسى «عليه السلام» مأمور مى شود كه عصاى خود را بيفكند تا همه آنچه را كه آن ها درست كرده بودند ببلعد و اگر عصا را به
«'''و الق ما فى يمينك تلقف ما صنعوا...'''» - در اين جمله موسى (عليه السلام ) ماءمور مى شود كه عصاى خود را بيفكند تا همه آنچه را كه آنها درست كرده بودند ببلعد و اگر عصا را به
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۲۴۹ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۲۴۹ </center>
((آنچه در دست دارى (( تعبير فرمود براى اين است كه اين تعبير لطيف تر و عميق تر است ، چون اشاره به اين دارد كه هيچ چيزى حقيقت ندارد مگر آنچه خدا مى خواهد، و اگر خواست آنچه با دست موسى است عصا باشد عصا مى گردد و اگر خواست مار باشد مار مى شود و موسى از خود چيزى ندارد.
«آنچه در دست دارى» تعبير فرمود، براى اين است كه اين تعبير، لطيف تر و عميق تر است. چون اشاره به اين دارد كه هيچ چيزى حقيقت ندارد، مگر آنچه خدا مى خواهد، و اگر خواست آنچه با دست موسى است، عصا باشد عصا مى گردد و اگر خواست مار باشد، مار مى شود و موسى از خود چيزى ندارد.


و اما اينكه چرا از اژدها و مارهاى آنان تعبير ((بما صنعوا - آنچه ساختند(( كرد براى اين بود كه جنگ ميان قدرت مطلق كه دنبالش اراده اى است كه موجودات در اينكه چه اسمى داشته باشند ((عصا يا اژدها؟(( و چه حقيقتى دارا باشند تابع آن هستند - و ميان اين جادوها كه ساخته و پرداخته بشر عاجز و ناتوان است كيدى باطل بيش نيست ، قرار گرفته بود، و معلوم است كه ((كلمه اللّه هى العليا(( و نيز معلوم است كه ((واللّه غالب على امره (( پس ديگر چه جاى اينكه ترس به خود راه دهد!.
و اما اين كه چرا از اژدها و مارهاى آنان تعبير «بِمَا صَنَعُوا: آنچه ساختند» كرد، براى اين بود كه جنگ ميان قدرت مطلق كه دنبالش اراده اى است كه موجودات در اين كه چه اسمى داشته باشند: «عصا يا اژدها»؟ و چه حقيقتى دارا باشند، تابع آن هستند - و ميان اين جادوها كه ساخته و پرداخته بشر عاجز و ناتوان است، كيدى باطل بيش نيست، قرار گرفته بود، و معلوم است كه «كَلِمَةُ اللّه هِىَ العُليَا»، و نيز معلوم است كه «وَ اللّهُ غَالِبٌ عَلَى أمرِه». پس ديگر چه جاى اين كه ترس به خود راه دهد!


در اين جمله يعنى جمله ((و الق ما فى يمينك تلقف ما صنعوا(( بيان مى كند كه موسى (عليه السلام ) از نظر ظاهر نيز غالب خواهد بود هم چنانكه ذيل آيه غلبه او را از نظر باطن و حقيقت مى فهماند، چون باطل حقيقتى ندارد، و كسى كه بر حق باشد سزاوار نيست از غلبه باطل بر حق خود بهراسد.
در اين جمله، يعنى جملۀ «وَ ألقِ مَا فِى يَمِينِكَ تَلقَفُ مَا صَنَعُوا» بيان مى كند كه موسى «عليه السلام» از نظر ظاهر نيز غالب خواهد بود، همچنان كه ذيل آيه، غلبه او را از نظر باطن و حقيقت مى فهماند. چون باطل حقيقتى ندارد، و كسى كه بر حق باشد، سزاوار نيست از غلبه باطل بر حق خود بهراسد.


«'''انما صنعوا كيد ساحر'''» - اين جمله تعليل لفظى جمله ((تلقف ما صنعوا(( است و كلمه ((ما(( مصدريه و يا موصوله است و بيان به حسب حقيقت علو و غلبه آن جناب است براى اينكه آنچه آنان دارند كيد ساحران است كه حقيقتى ندارد و آنچه با موسى است معجزه و حقيقت محض است و معلوم است كه حق غالب است و مغلوب نمى شود.
«'''إنَّمَا صَنَعُوا كَيدُ سَاحِر'''» - اين جمله، تعليل لفظى جملۀ «تَلقَفُ مَا صَنَعُوا» است و كلمۀ «ما» مصدريه و يا موصوله است و بيان به حسب حقيقت علو و غلبه آن جناب است، براى اين كه آنچه آنان دارند، كيد ساحران است كه حقيقتى ندارد و آنچه با موسى است، معجزه و حقيقت محض است و معلوم است كه حق غالب است و مغلوب نمى شود.


«'''و لا يفلح الساحر حيث اتى'''» - اين جمله به منزله كبرائى است براى صغراى ((ما صنعوا كيد ساحر(( و اثبات مى كند كه آنچه از سحر ساحر عايد او مى شود خيالى است از تماشاگران ، خيالى باطل و خالى از حقيقت ، و معلوم است كه در امر موهوم و خالى از واقعيت ، فلاح و رستگارى حقيقى نيست .
«'''وَ لَا يُفلِحُ السَّاحِرُ حَيثُ أتَى'''» - اين جمله، به منزله كبرایى است براى صغراى «مَا صَنَعُوا كَيدُ سَاحِر» و اثبات مى كند كه آنچه از سحر ساحر عايد او مى شود، خيالى است از تماشاگران. خيالى باطل و خالى از حقيقت، و معلوم است كه در امر موهوم و خالى از واقعيت، فلاح و رستگارى حقيقى نيست.


پس جمله ((و لا يفلح الساحر حيث اتى (( نظير آيه ((ان اللّه لا يهدى القوم الظالمين (( و آيه ((و اللّه لا يهدى القوم الفاسقين (( و امثال آنها است ، و همه آنها از فروعات جمله ((ان الباطل كان زهوقا(( و جمله ((و يمح اللّه الباطل و يحق الحق بكلماته (( مى باشند.
پس جمله «وَ لَا يُفلِحُ السَّاحِرُ حَيثُ أتَى»، نظير آيه «إنّ اللّهَ لَا يَهدِى القَومَ الظَّالِمِين»، و آيه «وَ اللّهُ لَا يَهدِى القَومَ الفَاسِقِين» و امثال آن ها است، و همه آن ها از فروعات جملۀ «إنَّ البَاطِلَ كَانَ زَهُوقاً»، و جملۀ «وَ يَمحُ اللّهُ البَاطِلَ وَ يُحِقَّ الحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ» مى باشند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۲۵۰ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۲۵۰ </center>
پس باطل همواره امورى را آرايش مى كند و آن را به صورت حق جلوه مى دهد و از سوى ديگر حق نيز همواره باطل را رسوا نموده و آنچه را كه در برابر ناظران اظهار مى دارد مى بلعد، چيزى كه هست يا به سرعت اين كار را مى كند و يا با قدرى مهلت و كندى .
پس باطل همواره امورى را آرايش مى كند و آن را به صورت حق جلوه مى دهد، و از سوى ديگر، حق نيز همواره باطل را رسوا نموده و آنچه را كه در برابر ناظران اظهار مى دارد، مى بلعد. چيزى كه هست، يا به سرعت اين كار را مى كند و يا با قدرى مهلت و كندى.


پس مثل داستان موسى و سحر ساحران در تمام جنگ هاى بين حق و باطل يعنى هر باطلى كه خودنمائى كند و هر حقى كه آن را نابود سازد جريان دارد - قبلا در تفسير آيه ((انزل من السماء ماء فسالت اوديه بقدرها(( گفتارى در اين معنا گذشت كه براى اين مقام نافع است .
پس مثل داستان موسى و سحر ساحران در تمام جنگ هاى بين حق و باطل، يعنى هر باطلى كه خودنمایى كند و هر حقى كه آن را نابود سازد، جريان دارد - قبلا در تفسير آيه: «أنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَالَت أودِيَةٌ بِقَدَرِهَا»، گفتارى در اين معنا گذشت، كه براى اين مقام نافع است.
<span id='link189'><span>
<span id='link189'><span>
==ساحران در برابر عظمت آيت الهى به سجده افتادند ==
==ساحران در برابر عظمت آيت الهى به سجده افتادند ==
«'''فَأُلْقِىَ السحَرَةُ سجَّداً قَالُوا ءَامَنَّا بِرَب هَارُونَ وَ مُوسى'''»:
«'''فَأُلْقِىَ السحَرَةُ سجَّداً قَالُوا ءَامَنَّا بِرَب هَارُونَ وَ مُوسى'''»:
۱۴٬۱۸۵

ویرایش