گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۳ بخش۶: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۰۸: خط ۱۰۸:
<span id='link49'><span>
<span id='link49'><span>


==وجود قدرت وآزادى ، دليل ومجوز ارتكاب هر عملى نيست ==
==وجود قدرت و آزادى، دليل و مجوز ارتكاب هر عملى نيست ==
وخلاصه آن احتجاج اين است كه آدمى به خاطر عجله اى كه دارد در طلب مقاصدش سراسيمه مى شتابد، وبدون اينكه اعتنا و توجهى نسبت به كتاب وهدايت الهى كه به سوى ملت فرستاده شده و اقوم است ، بنمايد، در اين راه تفاوتى ميان خير وشر نگذاشته واز هيچ عملى به منظور بررسى صلاح وفساد آن باز نمى ايستد، بلكه به مجرد اينكه عملى را مورد علاقه ومطابق ميلش يافت ، وقدرتش بر انجام آن نيز مساعدت نمود انجامش مى دهد، ودر اين باره بحريت طبيعى خود اعتماد نموده با زبان حال چنين استدلال مى كند كه با اينكه خداوند قدرت اينگونه اعمال را به من داده ومرا از آن جلوگيرى نكرده ، چرا نكنم ؟ همچنانكه قرآن كريم اين زبان حال را به عنوان زبان حال از مشركين نقل كرده كه رسما مى گفتند: ((لوشاء اللّه ما عبدنا من دونه من شى ء نحن ولااباونا((، وچون جاى چنين استدلالى بوده خداوند در آيه مورد بحث بعد از آنكه كلام رابالحن توبيخ وملامت بيان فرمود چنين جواب داد كه صرف قدرت داشتن بر عمل وصحيح انجام دادن آن ، دليل بر جواز آن نمى شود، وصرف اينكه خداوند ايشان را هم بر انجام خيرها قدرت داده وهم بر انجام شرها دليل بر اين نيست كه ارتكاب شر هم جائز باشد، مگر نمى بينيد كه خداوند شب وروز را دو آيت از آيات خود قرار داده كه انسان ها در آن شب وروز زندگى كنند، و در عين حال آيت شب را محونموده ، وموجودات را محكوم كرده كه در آن به آسايش وخمود بپردازند وآيت روز را مبصر ووسيله درك وبينائى قرار داده تا در آن رزق خود را طلب كنند وبه وسيله آن عدد سنين و حساب را در دست داشته باشند.
و خلاصه آن احتجاج، اين است كه:
 
آدمى به خاطر عجله اى كه دارد، در طلب مقاصدش سراسيمه مى شتابد، و بدون اين كه اعتنا و توجهى نسبت به كتاب و هدايت الهى كه به سوى ملت فرستاده شده و أقوَم است، بنمايد، در اين راه تفاوتى ميان خير و شر نگذاشته و از هيچ عملى به منظور بررسى صلاح و فساد آن باز نمى ايستد، بلكه به مجرد اين كه عملى را مورد علاقه و مطابق ميلش يافت، و قدرتش بر انجام آن نيز مساعدت نمود، انجامش مى دهد، و در اين باره به حريت طبيعى خود اعتماد نموده، با زبان حال چنين استدلال مى كند كه با اين كه خداوند قدرت اين گونه اعمال را به من داده و مرا از آن جلوگيرى نكرده، چرا نكنم؟
 
همچنان كه قرآن كريم، اين زبان حال را به عنوان زبان حال از مشركان نقل كرده كه رسما مى گفتند: «لَو شَاءَ اللّهُ مَا عَبَدنَا مِن دُونِهِ مِن شَئٍ نَحنُ وَ لَا آبَاؤُنَا»، و چون جاى چنين استدلالى بوده، خداوند در آيه مورد بحث، بعد از آنكه كلام را با لحن توبيخ و ملامت بيان فرمود، چنين جواب داد كه صرف قدرت داشتن بر عمل و صحيح انجام دادن آن، دليل بر جواز آن نمى شود، و صرف اين كه خداوند ايشان را هم بر انجام خيرها قدرت داده و هم بر انجام شرها، دليل بر اين نيست كه ارتكاب شر هم جایز باشد.
 
مگر نمى بينيد كه خداوند، شب و روز را دو آيت از آيات خود قرار داده، كه انسان ها در آن شب و روز زندگى كنند، و در عين حال آيت شب را محو نموده، و موجودات را محكوم كرده كه در آن به آسايش و خمود بپردازند و آيت روز را مبصر و وسيله درك و بينایى قرار داده، تا در آن رزق خود را طلب كنند و به وسيله آن، عدد سنين و حساب را در دست داشته باشند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۷۲ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۷۲ </center>
پس همانطور كه مشترك بودن شب وروز در آيت بودن باعث نمى شود كه در حركات وتقلبات هم مشترك باشند، بلكه حركات وتقلبات مخصوص روز است ، همچنين اشتراك اعمال خير وشر در اينكه هر دو به اذن خدا صورت مى گيرند، وخداوند قدرت انجام آنها را به آدمى داده باعث نمى شود كه بگوييم ارتكاب هر دوجايز است ، بلكه جواز انجام وارتكاب از خواص عمل خير است ، وعمل شر از آن سهمى ندارد، پس آدمى نبايد هر چه كه برايش پيش آمد بكند، ويا هر چه كه دلش خواست انجام دهد، وبه اين معنا اعتماد واستدلال كند كه هم آزادى طبيعى دارم ، وهم خداوند قدرت انجام آن را به من داده است .
پس همان طور كه مشترك بودن شب و روز در آيت بودن باعث نمى شود كه در حركات و تقلّبات هم مشترك باشند، بلكه حركات و تقلّبات مخصوص روز است، همچنين اشتراك اعمال خير و شر در اين كه هر دو به اذن خدا صورت مى گيرند، و خداوند قدرت انجام آن ها را به آدمى داده، باعث نمى شود كه بگوييم ارتكاب هر دو جايز است، بلكه جواز انجام و ارتكاب از خواص عمل خير است، و عمل شر از آن سهمى ندارد. پس آدمى نبايد هر چه كه برايش پيشامد بكند، و يا هر چه كه دلش خواست، انجام دهد، و به اين معنا اعتماد و استدلال كند كه هم آزادى طبيعى دارم، و هم خداوند قدرت انجام آن را به من داده است.
از آنچه گفته شد فساد گفتار بعضى روشن مى شود كه گفته اند آيه مورد بحث در مقام استدلال واثبات توحيد است ، به اين بيان كه شب وروز و اختلافاتى كه بر آن دوعارض مى شود وبركاتى كه از ناحيه آن اختلافات پيدا مى كنند از نشانه هاى توحيد است .
 
زيرا دلالت شب وروز بر توحيد دليل بر اين نمى شود كه آيه هم بخواهد همان را افاده كند، ودر هر سياقى كه قرار داشته باشد دليل بر توحيد به حساب آيد.
از آنچه گفته شد، فساد گفتار بعضى روشن مى شود كه گفته اند آيه مورد بحث، در مقام استدلال و اثبات توحيد است. به اين بيان كه شب و روز و اختلافاتى كه بر آن دو عارض مى شود و بركاتى كه از ناحيه آن اختلافات پيدا مى كنند از نشانه هاى توحيد است.
واينكه در ذيل آيه فرمود: ((وكلّ شى ء فصّلناه تفصيلا اشاره است به تميز موجودات ، واينكه در خلقت هيچ گونه ابهام واجمالى نيست .
 
زيرا دلالت شب و روز بر توحيد، دليل بر اين نمى شود كه آيه هم بخواهد همان را افاده كند، و در هر سياقى كه قرار داشته باشد دليل بر توحيد به حساب آيد.
 
و اين كه در ذيل آيه فرمود: «وَ كُلَّ شَئٍ فَصَّلنَاهُ تَفصِيلاً» اشاره است به تميز موجودات، و اين كه در خلقت هيچ گونه ابهام و اجمالى نيست.


«'''وَ كلَّ إِنسانٍ أَلْزَمْنَاهُ طئرَهُ فى عُنُقِهِ'''»:
«'''وَ كُلَُّ إِنسَانٍ أَلْزَمْنَاهُ طائرَهُ فى عُنُقِهِ'''»:


==معناى «طائر» و مراد از جمله: «و كل انسان الزمناه طائره فى عنقه»==
==معناى «طائر» و مراد از جمله: «و كل انسان الزمناه طائره فى عنقه»==
۱۳٬۸۷۹

ویرایش