گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۳۳: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۶: خط ۱۶:
و حاصل معنا اين است كه: آن روز، بر ايشان روشن مى شود كه در بت پرستی شان، گمراه بوده اند.
و حاصل معنا اين است كه: آن روز، بر ايشان روشن مى شود كه در بت پرستی شان، گمراه بوده اند.
<span id='link278'><span>
<span id='link278'><span>
==فرجام بد مشركان و جنود ابليس در قيامت ==
==فرجام بد مشركان و جنود ابليس، در قيامت ==
«'''فَكُبْكِبُوا فِيهَا هُمْ وَ الْغَاوُنَ وَ جُنُودُ إِبْلِيس أَجْمَعُونَ'''»:
«'''فَكُبْكِبُوا فِيهَا هُمْ وَ الْغَاوُنَ * وَ جُنُودُ إِبْلِيس أَجْمَعُونَ'''»:


وقتى گفته مى شود «'''كبه فانكب '''» معنايش اين است كه او را با روى به زمين افكند و معناى «'''كبكبه '''» اين است كه او را چند بار پشت سر هم با رو به زمين افكند. بنا بر اين ، اين وزن تكرار كب را افاده مى كند، همچنان كه هر مادهاى به اين وزن در آيد تكرار را مى رساند، مانند: «'''دب و دبدب ، ذب و ذبذب ، زل و زلزل ، دك و دكدك '''»
وقتى گفته مى شود: «كَبَّهُ، فَانكَبَّ»، معنايش اين است كه او را با روى به زمين افكند. و معناى «كبكبه» اين است كه او را چند بار پشت سر هم، با رو به زمين افكند.  


و ضمير جمعى كه در «'''كبكبوا فيهاهم '''» است به اصنام بر مى گردد، به دليل آيه «'''انكم و ما تعبدون من دون اللّه حصب جهنم '''» كه بت پرستان و بتهاى ايشان را هيزم جهنم خوانده است و اينان يكى از سه طايفهاى هستند كه آيه شريفه درباره آنان فرموده كه به رو در جهنم ميافتد، طايفه دوم آنان ، غاوون هستند كه گفتيم در سوره حجر آيه ۴۵ درباره شان
بنابراين، اين وزن تكرار «كب» را افاده مى كند، همچنان كه هر ماده اى به اين وزن در آيد، تكرار را مى رساند. مانند: «دَبَّ و دَبدَبَ، ذَبَّ و ذَبذَبَ، زَلَّ و زَلزَلَ، دَكَّ و دَكدَكَ».
 
و ضمير جمعى كه در «كُبكِبُوا فِيهَا هُم» است، به «اصنام» بر مى گردد، به دليل آيه: «إنَّكُم وَ مَا تَعبُدُونَ مِن دُونِ اللّهِ حَصَبُ جَهَنَّم» كه بت پرستان و بت هاى ايشان را هيزم جهنم خوانده است و اينان، يكى از سه طايفه اى هستند كه آيه شريفه، درباره آنان فرموده كه: «به رو، در جهنم می افتد». طايفه دوم آنان، «غَاوُون» هستند، كه گفتيم در سوره «حجر»، آيه ۴۵ درباره شان صحبت کرد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۰۷ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۰۷ </center>
صحبت كرد و طايفه سوم جنود ابليسند كه همان قرباى شيطان اند كه قرآن كريم دربارهشان مى فرمايد: هيچ وقت از اهل غوايت جدا نمى شوند، تا داخل دوزخشان كنند، «'''و من يعش عن ذكر الرحمن نقيض له شيطانا فهو له قرين ... و لن ينفعكم اليوم اذ ظلمتم انكم فى العذاب مشتركون '''»
و طايفه سوم جنود ابليس اند، كه همان قرباى شيطان اند، كه قرآن كريم، درباره شان مى فرمايد: هيچ وقت از اهل غوايت جدا نمى شوند، تا داخل دوزخشان كنند: «وَ مَن يَعشُ عَن ذِكرِ الرَّحمَانِ نُقَيِّض لَهُ شَيطَاناً فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ... وَ لَن يَنفَعُكُمُ اليَومَ إذ ظَلَمتُم أنَّكُم فِى العَذَابِ مُشتَرِكُون».


«'''قَالُوا وَ هُمْ فِيهَا يخْتَصِمُونَ...إِلا الْمُجْرِمُونَ'''»:
«'''قَالُوا وَ هُمْ فِيهَا يخْتَصِمُونَ... إِلا الْمُجْرِمُونَ'''»:


ظاهرا گويندگان اين سخن همان غاوون هستند و منظور از اختصام به طورى كه از چند جاى قرآن بر مى آيد جدالى است كه ميان خود آنان و شيطانها واقع مى شود.
ظاهرا گويندگان اين سخن، همان «غَاوُون» هستند و منظور از «اختصام»، به طورى كه از چند جاى قرآن بر مى آيد، جدالى است كه ميان خود آنان و شيطان ها واقع مى شود.


«'''تا لله ان كنا لفى ضلال مبين '''» - در اين جمله به گمراهى خود اعتراف مى كنند، و خطاب در جمله «'''اذ نسويكم برب العالمين '''» به آلهه و بتهايشان است ، كه با خود آنان در آتش قرار مى گيرند، ممكن هم هست خطاب به شيطانها و يا بهر دو باشد و نيز احتمال دارد خطاب به رؤ ساى گمراهان باشد، كه عوام از ايشان پيروى مى كردند، ولى وجه اول از همه بهتر است .
«'''تَاللهِ إن كُنَّا لَفِى ضَلَالٍ مُبِينٍ '''» - در اين جمله، به گمراهى خود اعتراف مى كنند، و خطاب در جملۀ «إذ نُسَوِّيكُم بِرَبِّ العَالَمِين '''»، به آلهه و بت هايشان است، كه با خود آنان در آتش قرار مى گيرند. ممكن هم هست خطاب به شيطان ها و يا به هر دو باشد. و نيز احتمال دارد خطاب به رؤساى گمراهان باشد، كه عوام از ايشان پيروى مى كردند، ولى وجه اول، از همه بهتر است.


«'''و ما اضلنا الا المجرمون '''» - ظاهرا، هم صاحبان آن سخن و هم اين سخن هر دو منظورشان از مجرمين غير خودشان است ، يعنى آن پيشواى ضلالت كه اينان در دنيا او را پيروى كردند و نيز داعى به سوى ضلالت و شرك ، كه ايشان را به سوى شرك دعوت كردند و همچنين پدرانشان كه ايشان از آنان تقليد نمودند، و دوستانى كه اينان را شبيه خود نمودند همه اينها مجرمينند و مجرمين به طورى كه از آيات قيامت برمى آيد عبارتند از كسانى كه قلم قضاء بر مجرميت آنان و به دوزخ درآمدنشان رفته است ، و خداى تعالى درباره آنان فرموده : «'''و امتازوا اليوم ايها المجرمون '''»
«'''وَ مَا أضَلَّنَا إلَّا المُجرِمُون '''» - ظاهرا، هم صاحبان آن سخن و هم اين سخن، هر دو منظورشان از مجرمان، غير خودشان است. يعنى آن پيشواى ضلالت كه اينان در دنيا او را پيروى كردند، و نيز داعى به سوى ضلالت و شرك، كه ايشان را به سوى شرك دعوت كردند، و همچنين پدرانشان كه ايشان از آنان تقليد نمودند، و دوستانى كه اينان را شبيه خود نمودند، همه اين ها مجرمانند و «مجرمان»، به طورى كه از آيات قيامت بر مى آيد، عبارتند از: كسانى كه قلم قضاء بر مجرميت آنان و به دوزخ درآمدنشان رفته است، و خداى تعالى درباره آنان فرموده: «وَ امتَازُوا اليَومَ أيُّهَا المُجرِمُون».


«'''فَمَا لَنَا مِن شفِعِينَ وَ لا صدِيقٍ حَمِيمٍ'''»:
«'''فَمَا لَنَا مِن شافِعِينَ * وَ لا صدِيقٍ حَمِيمٍ'''»:


كلمه «'''حميم '''» به طورى كه راغب مى گويد به معناى خويشاوندى است كه نسبت به آدمى مشفق باشد.
كلمۀ «حميم»، به طورى كه راغب مى گويد، به معناى خويشاوندى است كه نسبت به آدمى مشفق باشد.


و اين سخن را اهل دوزخ به عنوان حسرت مى گويند، حسرت از اينكه نه رفيق دلسوزى دارند، كه ايشان را شفاعت كند و نه دوستى كه به دادشان برسد و اينكه فرمود: «'''ما از
و اهل دوزخ، این سخن را به عنوان حسرت مى گويند. حسرت از اين كه نه رفيق دلسوزى دارند، كه ايشان را شفاعت كند و نه دوستى كه به دادشان برسد. و اين كه فرمود: «ما از شافعان، هیچ کس نداریم»،
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۰۸ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۰۸ </center>
شافعان هيچ كس نداريم '''» اشاره است به اينكه در آن روز شافعانى هستند و گرنه ، هيچ نكته اى در كار نبود كه اقتضاء كند شافع را به لفظ جمع بياورد، بلكه جا داشت بفرمايد: ما شافع نداريم و در روايت هم آمده كه اين سخن را وقتى از در حسرت مى گويند كه مى بينند ملائكه و انبياء و بعضى از مؤ منين ديگران را شفاعت مى كنند.
اشاره است به اين كه در آن روز شافعانى هستند و گرنه، هيچ نكته اى در كار نبود كه اقتضاء كند شافع را به لفظ جمع بياورد. بلكه جا داشت بفرمايد: ما شافع نداريم. و در روايت هم آمده كه اين سخن را وقتى از درِ حسرت مى گويند كه مى بينند ملائكه و انبياء و بعضى از مؤمنان، ديگران را شفاعت مى كنند.


«'''فَلَوْ أَنَّ لَنَا كَرَّةً فَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ'''»:
«'''فَلَوْ أَنَّ لَنَا كَرَّةً فَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ'''»:


در اين جمله مشركين آرزو مى كنند كه اى كاش به دنيا برگردند و از مؤ منين باشند تا به آن سعادتى كه مؤمنين رسيدند ايشان نيز برسند.
در اين جمله، مشركان آرزو مى كنند كه اى كاش به دنيا برگردند و از مؤمنان باشند، تا به آن سعادتى كه مؤمنان رسيدند، ايشان نيز برسند.


«'''انَّ فى ذَلِك لاَيَةً...لهَُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ'''»:
«'''انَّ فى ذَلِك لاَيَةً...لهَُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ'''»:


يعنى در اين داستان كه ما از ابراهيم (عليه السّلام ) نقل كرديم ، كه وى بر طبق فطرت ساده خود، راه توحيد را پيش گرفته ، روى دل به سوى رب العالمين كرده ، از بتها بيزارى جست و عليه بت پرستان و وثنيها احتجاج نمود، آيتى است براى هر كس كه در اين داستان تفكر كند. علاوه بر اينكه در ساير داستانها و گرفتاريها و ابتلاآتى كه در اينجا ذكر نشده ، نيز آيتهايى است براى صاحبان خرد، مانند در آتش افتادنش و آمدن ملائكه به ميهمانيش و هجرت دادن يگانه فرزندش اسماعيل و مادر او هاجر را در ته دره مكه و ساختن كعبه اش و ذبح اسماعيلش .
يعنى: در اين داستان كه ما از ابراهيم «عليه السّلام» نقل كرديم، كه وى بر طبق فطرت ساده خود، راه توحيد را پيش گرفته، روى دل به سوى ربّ العالمين كرده، از بت ها بيزارى جست و عليه بت پرستان و وثنی ها احتجاج نمود، آيتى است براى هر كس كه در اين داستان تفكر كند.  


«'''و ما كان اكثرهم مؤ منين '''» - يعنى بيشتر قوم ابراهيم ايمان نياوردند، و بقيه الفاظ آيه روشن است.
علاوه بر اين كه در ساير داستان ها و گرفتاری ها و ابتلاآتى كه در اين جا ذكر نشده، نيز آيت هايى است براى صاحبان خرد. مانند در آتش افتادنش و آمدن ملائكه به ميهمانی اش، و هجرت دادن يگانه فرزندش اسماعيل و مادر او هاجر را در ته دره مكه و ساختن كعبه اش و ذبح اسماعيلش.


بحث روايتى (رواياتى درباره «'''لسان صدوق فى الاخرين '''»، استغفار ابراهيم عليهالسّلام براى پدر، قلب سليم ، شفاعت و...)
«'''وَ مَا كَانَ أكثَرُهُم مُؤمِنِينَ '''» - يعنى بيشتر قوم ابراهيم ايمان نياوردند، و بقيه الفاظ آيه روشن است.
 
==بحث روايتى ==


در تفسير قمى در ذيل آيه «'''و اجعل لى لسان صدق فى الا خرين '''» نقل كرده كه فرمودند: مقصود از اين لسان صدق در آخر الزمان ، على بن ابى طالب (عليه السّلام ) است .  
در تفسير قمى در ذيل آيه «'''و اجعل لى لسان صدق فى الا خرين '''» نقل كرده كه فرمودند: مقصود از اين لسان صدق در آخر الزمان ، على بن ابى طالب (عليه السّلام ) است .  
خط ۸۰: خط ۸۴:
و نيز در كافى به سند خود از محمد بن سالم از امام ابى جعفر (عليه السّلام ) روايت كرده كه در ضمن حديثى فرمود: جنود ابليس ‍ عبارتند از شيطانهاى ديگر كه از ذريه او هستند.
و نيز در كافى به سند خود از محمد بن سالم از امام ابى جعفر (عليه السّلام ) روايت كرده كه در ضمن حديثى فرمود: جنود ابليس ‍ عبارتند از شيطانهاى ديگر كه از ذريه او هستند.
<span id='link281'><span>
<span id='link281'><span>
==بيزارى مجرمين در روز قيامت از يكديگر ==
==بيزارى مجرمين در روز قيامت از يكديگر ==
و در تفسير جمله «'''و ما اضلنا الا المجرمون '''» فرمود: چون ما را به راه خود دعوت كردند، و اين همان گفتار ديگر خداى تعالى است كه در حكايت گفتگوى اهل دوزخ فرموده : «'''و قالت اوليهم لاخريهم ربنا هؤ لاء اضلونا فاتهم عذابا ضعفا من النار - يك طايفه به ديگرى مى گويد: پروردگارا اينها ما را گمراه كردند، پس به ايشان عذابى از آتش ‍ بده دو برابر عذاب ما'''» و نيز در همين باره فرموده : «'''كلما دخلت امة لعنت اختها حتى اذا اداركوا فيها جميعا - هر امتى كه به عرصه محشر در مى آيد امتى ديگر را لعنت مى كند، تا آنكه همگى در آتش ، يكديگر را ببينند'''» كه از يكديگر بيزارى مى جويند و بعضى بعضى ديگر را لعنت مى كنند آن روز هر يك مى خواهد تقصير را به گردن ديگرى بيندازد، بلكه خود از مخمصه رهايى يابد ولى اين چاره جوييها سودى نمى دهد، چون ديگر آن روز، روز آزمايش و امتحان و روز قبول عذر و روز نجات نيست .
و در تفسير جمله «'''و ما اضلنا الا المجرمون '''» فرمود: چون ما را به راه خود دعوت كردند، و اين همان گفتار ديگر خداى تعالى است كه در حكايت گفتگوى اهل دوزخ فرموده : «'''و قالت اوليهم لاخريهم ربنا هؤ لاء اضلونا فاتهم عذابا ضعفا من النار - يك طايفه به ديگرى مى گويد: پروردگارا اينها ما را گمراه كردند، پس به ايشان عذابى از آتش ‍ بده دو برابر عذاب ما'''» و نيز در همين باره فرموده : «'''كلما دخلت امة لعنت اختها حتى اذا اداركوا فيها جميعا - هر امتى كه به عرصه محشر در مى آيد امتى ديگر را لعنت مى كند، تا آنكه همگى در آتش ، يكديگر را ببينند'''» كه از يكديگر بيزارى مى جويند و بعضى بعضى ديگر را لعنت مى كنند آن روز هر يك مى خواهد تقصير را به گردن ديگرى بيندازد، بلكه خود از مخمصه رهايى يابد ولى اين چاره جوييها سودى نمى دهد، چون ديگر آن روز، روز آزمايش و امتحان و روز قبول عذر و روز نجات نيست .
۱۳٬۵۷۰

ویرایش