گمنام

تفسیر:المیزان جلد۸ بخش۲: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
 
خط ۱۹۸: خط ۱۹۸:
<span id='link17'><span>
<span id='link17'><span>


==بيان اين كه مراد از امتثال و تمرد در امر ملائكه به سجود براى آدم و تمرد ابليس، امور تكوينى است ==
== مقصود از امر به سجده بر آدم، نسبت به ابليس و ملائكه، اموری تکوینی بوده==
گرچه سياق اين داستان ، سياق يك داستان اجتماعى معمولى و متضمن امر و امتثال و تمرد و احتجاج و طرد و رجم و امثال آن از امور تشريعى و مولوى است ، ليكن بيان سابق ما - البته در صورتى كه از آيه استفاده شود - ما را هدايت مى كند به اينكه اين آيه راجع به امور تشريعى و قانونى نيست ، و امرى كه در آن است و همچنين امتثال و تمردى كه در آن ذكر شده مقصود از همه آنها امور تكوينى است . و اگر مى گويد كه ابليس ‍ تمرد كرد، مقصود اين است كه وى در برابر حقيقت انسانيت خاضع نشد، و جمله (( فما يكون لك ان تتكبر فيها(( اين بيان ما را تاييد مى كند، براى اينكه ظاهر آن اين است كه آن مقام ، مقامى است كه ذاتا قابل تكبر نيست ، و ممكن نيست بتوان از آن سرپيچى كرد و لذا تكبر ابليس ‍ نسبت به اين مقام همان و بيرون شدنش از آن و هبوطش به درجه پايين تر همان .
گرچه سياق اين داستان، سياق يك داستان اجتماعى معمولى و متضمن امر و امتثال و تمرد و احتجاج و طرد و رجم و امثال آن از امور تشريعى و مولوى است، ليكن بيان سابق ما - البته در صورتى كه از آيه استفاده شود - ما را هدايت مى كند به اين كه: اين آيه، راجع به امور تشريعى و قانونى نيست، و امرى كه در آن است و همچنين امتثال و تمردى كه در آن ذكر شده، مقصود از همه آن ها، امور تكوينى است.  


مؤيد ديگر اين بيان اين است كه امر به سجده بر آدم نسبت به ابليس و ملائكه امر واحدى بوده ، و معلوم است كه امر به ملائكه امر مولوى نبوده زيرا امر مولوى آن امرى است كه ماءمور نسبتش به اطاعت و معصيت و سعادت و شقاوت يكسان باشد، و ملائكه چنين نيستند، زيرا معصيت و شقاوت درباره ملائكه تصور ندارد و آنان مخلوق بر اطاعت و مستقر در سعادتند، پس امر به ابليس هم امر مولوى نبوده ، و ابليس در مقابل ملائكه مخلوق بر معصيت و شقاوت بوده است .
و اگر مى گويد كه ابليس تمرد كرد، مقصود اين است كه وى، در برابر حقيقت انسانيت خاضع نشد. و جمله «فما يكون لك ان تتكبر فيها»، اين بيان ما را تأييد مى كند. براى اين كه ظاهر آن اين است كه آن مقام، مقامى است كه ذاتا قابل تكبر نيست، و ممكن نيست بتوان از آن سرپيچى كرد. و لذا تكبر ابليس نسبت به اين مقام همان و بيرون شدنش از آن و هبوطش به درجه پايين تر، همان.


چيزى كه هست مادامى كه آدم خلق نشده بود و خداوند ملائكه و ابليس را امر به سجود بر وى نكرده بود ابليس و ملائكه هر دو در يك رتبه بوده بدون امتياز از هم هر دو در مقام قرب بودند،
مؤيد ديگر اين بيان، اين است كه: امر به سجده بر آدم نسبت به ابليس و ملائكه امر واحدى بوده، و معلوم است كه امر به ملائكه، امر مولوى نبوده. زيرا امر مولوى، آن امرى است كه مأمور نسبتش به اطاعت و معصيت و سعادت و شقاوت يكسان باشد، و ملائكه چنين نيستند. زيرا معصيت و شقاوت درباره ملائكه تصور ندارد و آنان مخلوق بر اطاعت و مستقر در سعادت اند. پس امر به ابليس هم امر مولوى نبوده، و ابليس در مقابل ملائكه، مخلوق بر معصيت و شقاوت بوده است.
و پس از آنكه آدم آفريده شد اين دو فريق از هم جدا شده، يكى راه سعادت و ديگرى راه شقاوت را پيش گرفت.
 
چيزى كه هست، مادامى كه آدم خلق نشده بود و خداوند ملائكه و ابليس را امر به سجود بر وى نكرده بود، ابليس و ملائكه، هر دو در يك رتبه بوده، بدون امتياز از هم، هر دو در مقام قرب بودند. و پس از آن كه آدم آفريده شد، اين دو فريق از هم جدا شده. يكى راه سعادت و ديگرى راه شقاوت را پيش گرفت.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۲۸ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۲۸ </center>
«'''قَالَ مَا مَنَعَك أَلا تَسجُدَ إِذْ أَمَرْتُك قَالَ أَنَا خَيرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنى مِن نَّارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِن طِينٍ'''»:
«'''قَالَ مَا مَنَعَك أَلا تَسجُدَ إِذْ أَمَرْتُك قَالَ أَنَا خَيرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنى مِن نَّارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِن طِينٍ'''»:


مراد اين است كه: اى ابليس ! چه چيزى باعث شد كه سجده نكنى . چنانكه در سوره (( ص (( مى فرمايد: (( قال يا ابليس ما منعك ان تسجد لما خلقت بيدى (( و از اين جهت بعضى (( لا(( در (( ان لا تسجد(( را زايد گرفته و گفته اند براى تاكيد آمده است مانند قول خداوند در آيه (( لئلا يعلم اهل الكتاب ان لا يقدرون على شى ء من فضل الله (( كه (( لا(( در (( لا يعلم (( اضافى است ، يعنى (( ليعلم (( و مراد از (( منع (( منعى است كه متضمن معناى (( حمل - وادار كردن (( و (( دعا- خواندن (( و نظير آنها باشد. پس معنا اين مى شود كه : چه چيزى تو را خواند و يا وادار كرد به اينكه سجده نكنى و مانع از آن شد؟
مراد اين است كه: اى ابليس! چه چيزى باعث شد كه سجده نكنى. چنان كه در سوره «ص» مى فرمايد: «قال يا ابليس ما منعك أن تسجد لما خلقت بيدى»، و از اين جهت بعضى «لا» در «أن لا تسجد» را زايد گرفته و گفته اند براى تأكيد آمده است.
 
مانند قول خداوند در آيه «لئلا يعلم اهل الكتاب ان لا يقدرون على شئ من فضل الله»، كه «لا» در «لا يعلم»، اضافى است. يعنى «ليعلم»، و مراد از «منع»، منعى است كه متضمن معناى «حمل - وادار كردن» و «دعا - خواندن» و نظير آن ها باشد. پس معنا اين مى شود كه: چه چيزى تو را خواند و يا وادار كرد به اين كه سجده نكنى و مانع از آن شد؟




۱۳٬۵۰۷

ویرایش