گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۷ بخش۱۸: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۱۰۲: خط ۱۰۲:
<span id='link148'><span>
<span id='link148'><span>


==گفتگوى ابراهيم و اسمعيل عليهماالسلام درباره رؤ ياى ذبح و... ==
«'''فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السعْىَ قَالَ يَبُنىَّ إِنى أَرَى فى الْمَنَامِ أَنى أَذْبحُك فَانظرْ مَا ذَا تَرَى ...'''»:
فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السعْىَ قَالَ يَبُنىَّ إِنى أَرَى فى الْمَنَامِ أَنى أَذْبحُك فَانظرْ مَا ذَا تَرَى ...
حرف ((فا در اول آيه فاى فصيحه است كه مى فهماند چيزى در اينجا حذف شده و تقدير كلام اين است كه : ((فلما ولد له و نشا و بلغ معه السعى : همين كه خداى تعالى پسرى به او داد و آن پسر نشو و نمو كرد و به حد سعى و كوشش رسيد((. و منظور از رسيدن به حد سعى و كوشش رسيدن به آن حد از عمر است كه آدمى عادتا مى تواند براى حوائج زندگى خود كوشش كند و اين همان سن بلوغ است ، و معناى آيه اين است كه : وقتى آن فرزند به حد بلوغ رسيد، ابراهيم به او گفت اى پسرم ...
حرف ((فا در اول آيه فاى فصيحه است كه مى فهماند چيزى در اينجا حذف شده و تقدير كلام اين است كه : ((فلما ولد له و نشا و بلغ معه السعى : همين كه خداى تعالى پسرى به او داد و آن پسر نشو و نمو كرد و به حد سعى و كوشش رسيد((. و منظور از رسيدن به حد سعى و كوشش رسيدن به آن حد از عمر است كه آدمى عادتا مى تواند براى حوائج زندگى خود كوشش كند و اين همان سن بلوغ است ، و معناى آيه اين است كه : وقتى آن فرزند به حد بلوغ رسيد، ابراهيم به او گفت اى پسرم ...
((قال يا بنى انى ارى فى المنام انى اذبحك (( - اين جمله حكايت رويايى است كه ابراهيم در خواب ديد. و تعبير به ((انى ارى (( دلالت دارد بر اينكه اين صحنه را مكرر در خواب ديده ، همچنان كه اين تعبير در آيه ((و قال الملك انى ارى ...(( نيز همين استمرار را مى رساند.
 
((فانظر ما ذاترى (( - كلمه ((ترى (( در اين جا به معناى ((مى بينى (( نيست بلكه از ماده ((راى (( به معناى اعتقاد است ، يعنى چه نظر مى دهى ، مى خواسته بفرمايد: تو درباره سر نوشت خودت فكر كن و تصميم بگير و تكليف مرا روشن ساز. و اين جمله خود دليل است بر اينكه ابراهيم (عليه السلام ) در روياى خود فهميده كه خداى تعالى او را امر كرده فرزندش را قربانى كند و گرنه صرف اين كه خواب ديده فرزندش را قربانى مى كند، دليل بر آن نيست كه كشتن فرزند برايش جايز باشد. پس در حقيقت امرى كه در خواب به او شده به صورت نتيجه امر در برابرش ممثل شده است ، و به همين جهت كه چنين مطلبى را فهميده ، فرزندش را امتحان كرد، تا ببيند او چه جوابى مى دهد.
«'''قال يا بنى انى ارى فى المنام انى اذبحك'''» - اين جمله حكايت رويايى است كه ابراهيم در خواب ديد. و تعبير به ((انى ارى (( دلالت دارد بر اينكه اين صحنه را مكرر در خواب ديده ، همچنان كه اين تعبير در آيه ((و قال الملك انى ارى ...(( نيز همين استمرار را مى رساند.
((قال يا ابت افعل ما تومر ستجدنى ان شاء اللّه من الصابرين (( - اين آيه پاسخى است كه فرزند به پدر مى دهد. و جمله ((پدرجان ! انجام بده آنچه بدان ماءمور شده اى (( اظهار رضايت اسماعيل است نسبت به سر بريدن و ذبح خودش ، چيزى كه هست اين اظهار رضايت را به صورت امر آورد. و نيز اگر گفت : ((بكن آنچه را كه بدان ماءمور شده اى ،(( و نگفت : ((مرا ذبح كن ((، براى اشاره به اين است كه بفهماند: پدرش ماءمور به اين امر بوده و به جز اطاعت و انجام آن ماءموريت چاره اى نداشت .
 
«'''فانظر ما ذاترى'''» - كلمه ((ترى (( در اين جا به معناى ((مى بينى (( نيست بلكه از ماده ((راى (( به معناى اعتقاد است ، يعنى چه نظر مى دهى ، مى خواسته بفرمايد: تو درباره سر نوشت خودت فكر كن و تصميم بگير و تكليف مرا روشن ساز. و اين جمله خود دليل است بر اينكه ابراهيم (عليه السلام ) در روياى خود فهميده كه خداى تعالى او را امر كرده فرزندش را قربانى كند و گرنه صرف اين كه خواب ديده فرزندش را قربانى مى كند، دليل بر آن نيست كه كشتن فرزند برايش جايز باشد. پس در حقيقت امرى كه در خواب به او شده به صورت نتيجه امر در برابرش ممثل شده است ، و به همين جهت كه چنين مطلبى را فهميده ، فرزندش را امتحان كرد، تا ببيند او چه جوابى مى دهد.
 
«'''قال يا ابت افعل ما تومر ستجدنى ان شاء اللّه من الصابرين'''» - اين آيه پاسخى است كه فرزند به پدر مى دهد. و جمله ((پدرجان ! انجام بده آنچه بدان ماءمور شده اى (( اظهار رضايت اسماعيل است نسبت به سر بريدن و ذبح خودش ، چيزى كه هست اين اظهار رضايت را به صورت امر آورد. و نيز اگر گفت : ((بكن آنچه را كه بدان ماءمور شده اى ،(( و نگفت : ((مرا ذبح كن ((، براى اشاره به اين است كه بفهماند: پدرش ماءمور به اين امر بوده و به جز اطاعت و انجام آن ماءموريت چاره اى نداشت .
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۲۳۱ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۲۳۱ </center>
ستَجِدُنى إِن شاءَ اللَّهُ مِنَ الصبرِينَ
«'''ستَجِدُنى إِن شاءَ اللَّهُ مِنَ الصبرِينَ'''»:
 
- اين جمله از ناحيه اسماعيل يك نحوه دلجويى است نسبت به پدر، مى خواهد به پدر بگويد: من از اينكه قربانى ام كنى به هيچ وجه اظهار ترس نمى كنم و در پاسخ چيزى نگفت كه باعث ناراحتى پدر شود و از ديدن آن جسد به خون آغشته فرزندش به هيجان درآيد،بلكه سخنى گفت كه اندوهش پس از ديدن آن منظره كاسته شود، و اين كلام خود را كه يك دنيا صفا در آن بود با قيد ان شاء اللّه مقيد كرد، تا صفاى بيشترى پيدا كند.
- اين جمله از ناحيه اسماعيل يك نحوه دلجويى است نسبت به پدر، مى خواهد به پدر بگويد: من از اينكه قربانى ام كنى به هيچ وجه اظهار ترس نمى كنم و در پاسخ چيزى نگفت كه باعث ناراحتى پدر شود و از ديدن آن جسد به خون آغشته فرزندش به هيجان درآيد،بلكه سخنى گفت كه اندوهش پس از ديدن آن منظره كاسته شود، و اين كلام خود را كه يك دنيا صفا در آن بود با قيد ان شاء اللّه مقيد كرد، تا صفاى بيشترى پيدا كند.
چون با آوردن اين قيد معناى كلامش چنين مى شود: من اگر گفتم در اين حادثه صبر مى كنم ، اتصافم به اين صفت پسنديده از خودم نيست و زمام امرم به دست خودم نيست ، بلكه هر چه دارم از مواهبى است كه خدا به من ارزانى داشته ، و از منتهايى است كه خدا بر من نهاده . اگر او بخواهد من داراى چنين صبرى خواهم شد و او مى تواند نخواهد و اين صبر را از من بگيرد.
چون با آوردن اين قيد معناى كلامش چنين مى شود: من اگر گفتم در اين حادثه صبر مى كنم ، اتصافم به اين صفت پسنديده از خودم نيست و زمام امرم به دست خودم نيست ، بلكه هر چه دارم از مواهبى است كه خدا به من ارزانى داشته ، و از منتهايى است كه خدا بر من نهاده . اگر او بخواهد من داراى چنين صبرى خواهم شد و او مى تواند نخواهد و اين صبر را از من بگيرد.
فَلَمَّا أَسلَمَا وَ تَلَّهُ لِلْجَبِينِ
 
((اسلام (( به معناى رضايت دادن و تسليم شدن است . و كلمه ((تل (( به معناى به زمين انداختن كسى است . و كلمه ((جبين (( به معناى يكى از دو طرف پيشانى است . و لام در ((للجبين (( بيان مى كند كه كجاى اسماعيل روى زمين قرار گرفت ، نظير آيه ((يخرون للاذقان سجدا(( و معناى آيه اين است كه : ابراهيم و اسماعيل تسليم امر خدا شدند و به آن رضايت دادند، و ابراهيم (عليه السلام ) فرزندش ‍ را به پهلو خواباند.
«'''فَلَمَّا أَسلَمَا وَ تَلَّهُ لِلْجَبِينِ'''»:
 
((اسلام (( به معناى رضايت دادن و تسليم شدن است . و كلمه ((تل (( به معناى به زمين انداختن كسى است . و كلمه ((جبين (( به معناى يكى از دو طرف پيشانى است . و لام در ((للجبين (( بيان مى كند كه كجاى اسماعيل روى زمين قرار گرفت ، نظير آيه ((يخرون للاذقان سجدا(( و معناى آيه اين است كه : ابراهيم و اسماعيل تسليم امر خدا شدند و به آن رضايت دادند، و ابراهيم (عليه السلام ) فرزندش ‍را به پهلو خواباند.
 
و اين جمله پاسخى مى خواهد كه در كلام نيامده ، چون معناى تحت اللفظى كلام چنين است : ((پس همين كه تسليم شدند، ابراهيم فرزند خود را به زمين خواباند و يك طرف پيشانى اش را به زمين نهاد(( و ديگر نفرموده كه چه شد، و اين به خاطر آن است كه بفهماند جواب ((لما(( از بس مهم و مصيبت آن جناب آن قدر شديد و تلخ بود كه قابل گفتن نيست .
و اين جمله پاسخى مى خواهد كه در كلام نيامده ، چون معناى تحت اللفظى كلام چنين است : ((پس همين كه تسليم شدند، ابراهيم فرزند خود را به زمين خواباند و يك طرف پيشانى اش را به زمين نهاد(( و ديگر نفرموده كه چه شد، و اين به خاطر آن است كه بفهماند جواب ((لما(( از بس مهم و مصيبت آن جناب آن قدر شديد و تلخ بود كه قابل گفتن نيست .
<span id='link149'><span>
<span id='link149'><span>
==ابراهيم و اسماعيل عليهماالسلام سربلند از آزمايش بزرگ الهى و... ==
==ابراهيم و اسماعيل عليهماالسلام سربلند از آزمايش بزرگ الهى و... ==
وَ نَدَيْنَهُ أَن يَإِبْرَهِيمُ قَدْ صدَّقْت الرُّءْيَا
وَ نَدَيْنَهُ أَن يَإِبْرَهِيمُ قَدْ صدَّقْت الرُّءْيَا
۱۳٬۵۳۵

ویرایش