الأنعام ٨٠: تفاوت میان نسخهها
از الکتاب
QRobot edit
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۱۷#link106 | آيات ۸۳ - ۷۴، سوره انعام]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۱۷#link106 | آيات ۸۳ - ۷۴، سوره انعام]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۱۸#link107 | بررسى كيفيت مخصوص رفتار و محاجه ابراهيم (ع ) در اين آيات ، كه به رفتار فطرىيك انسان اوليه فرضى كه براى نخستين بار به مظاهر مادى عالم برخورد مى كند،شباهت دارد.]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۱۸#link107 | بررسى كيفيت مخصوص رفتار و محاجه ابراهيم (ع ) در اين آيات ، كه به رفتار فطرىيك انسان اوليه فرضى كه براى نخستين بار به مظاهر مادى عالم برخورد مى كند،شباهت دارد.]] | ||
خط ۹۸: | خط ۹۹: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۲۷#link172 | دو نكته كه از بيانات گذشته بدست آمد.]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۲۷#link172 | دو نكته كه از بيانات گذشته بدست آمد.]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۵_بخش۴۲#link215 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۵_بخش۴۲#link215 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ حاجَّهُ قَوْمُهُ قالَ أَ تُحاجُّونِّي فِي اللَّهِ وَ قَدْ هَدانِ وَ لا أَخافُ ما تُشْرِكُونَ بِهِ إِلَّا أَنْ يَشاءَ رَبِّي شَيْئاً وَسِعَ رَبِّي كُلَّ شَيْءٍ عِلْماً أَ فَلا تَتَذَكَّرُونَ «80» | |||
و قومش با وى به گفتگو و ستيزه پرداختند، او گفت: آيا دربارهى خدا با من محاجّه و ستيزه مىكنيد؟ و حال آن كه او مرا هدايت كرده است و من از آنچه شما شريك او مىپنداريد بيم ندارم، مگر آنكه پروردگارم چيزى بخواهد، (كه اگر هم آسيبى به من برسد، خواست خداست، نه بتها) علم | |||
---- | |||
«1». تفسير نمونه. | |||
جلد 2 - صفحه 499 | |||
پروردگارم همه چيز را فراگرفته، پس آيا پند نمىگيريد؟ | |||
===پیام ها=== | |||
1- اهل باطل، تعصّب دارند. «حاجَّهُ قَوْمُهُ» (آنگونه كه اگر بدهكار را آرام بگذارند طلبكار مىشود، قوم منحرف هم به جاى شرم از شرك خود، قد علم كرده احتجاج مىكنند) | |||
2- تعصّب و پافشارى اهل باطل، شگفتآور است. «أَ تُحاجُّونِّي فِي اللَّهِ» | |||
3- موحّد، حتّى اگر تنها باشد، از مقابلهى با جمعيّت نگرانى ندارد. أَ تُحاجُّونِّي فِي اللَّهِ ... وَ لا أَخافُ ... | |||
4- حقّ جويى از انسان است ولى هدايت از خدا. «هَدانِ» (حتّى انبياهم نياز به هدايت الهى دارند) | |||
5- آنكه مشمول هدايت الهى شود، بيم ندارد. «هَدانِ وَ لا أَخافُ» | |||
6- نترسيدن از غير خدا، نشانهى توحيد است. «لا أَخافُ» (مشركان، حضرت ابراهيم را به خطر و انتقام تهديد مىكردند) | |||
7- از ريشههاى شرك، گمان ضرر و ترس از آسيبرسانى بتها و طاغوتها مىباشد. «لا أَخافُ ما تُشْرِكُونَ» (ترس از بتها، سبب پافشارى و تعصّب بر بتپرستى بود) | |||
8- تأثير و نقش هر پديدهاى وابسته به اراده خداوند است. «لا أَخافُ ما تُشْرِكُونَ بِهِ إِلَّا أَنْ يَشاءَ رَبِّي» | |||
9- ربوبيّت، سزاوار كسى است كه احاطهى علمى دارد. «وَسِعَ رَبِّي كُلَّ شَيْءٍ عِلْماً» | |||
10- حقيقت، امرى فطرى و وجدانى است كه براى شناخت آن، تذكّر كافى است. | |||
«أَ فَلا تَتَذَكَّرُونَ» | |||
تفسير نور(10جلدى)، ج2، ص: 500 | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ حاجَّهُ قَوْمُهُ قالَ أَ تُحاجُّونِّي فِي اللَّهِ وَ قَدْ هَدانِ وَ لا أَخافُ ما تُشْرِكُونَ بِهِ إِلاَّ أَنْ يَشاءَ رَبِّي شَيْئاً وَسِعَ رَبِّي كُلَّ شَيْءٍ عِلْماً أَ فَلا تَتَذَكَّرُونَ (80) | |||
وَ حاجَّهُ قَوْمُهُ: و محاجه و مخاصمه نمودند با او قوم در توحيد قالَ أَ تُحاجُّونِّي فِي اللَّهِ: گفت بر وجه انكار و تقريع آيا مخاصمه مىكنيد در وحدانيت خدا و مىخواهيد بر من غلبه نمائيد در اين وَ قَدْ هَدانِ: و حال آنكه هدايت فرموده مرا به توحيد خود بر وجه لطف و توفيق نظر در دلايل ملكوت. | |||
بتپرستان تخويف او كردند كه به معبودان ما استهزا مىكنى بلا به تو خواهند رسانيد؛ حضرت فرمود: وَ لا أَخافُ ما تُشْرِكُونَ بِهِ: و باكى ندارم و نمىترسم از آنچه شرك آوردهايد و در هيچوقت از بتان شما انديشه ندارم، چه آنها جمادند و به كسى ضرر نتوانند رسانند و كواكب را به دليل افول و غروب دانستهام كه محدث و محتاجند به خالق إِلَّا أَنْ يَشاءَ رَبِّي شَيْئاً: مگر آنكه خواهد پروردگار من چيزى را از مكاره كه بسبب ايشان به من رسد به اين وجه كه حيات و تمكين اضرار به آنها دهد تا مضرت به من رسانند. ضرر و نفع ايشان نيز دليل حدوث آنها. و توحيد حق تعالى، و بر آنكه مستحق عبادت، ذات الهى است نه غير او، و شريكى در ملك و ملكوت ندارد وَسِعَ رَبِّي كُلَّ شَيْءٍ عِلْماً: وسعت دارد و احاطه نموده هر چيز را از روى دانش و علم. او به همه چيز محيط است. | |||
اين در حكم استثناء است، يعنى چون علم او به همه چيز محيط است. پس دور نيست كه در علم او گذشته باشد به من مكروهى رسد از جهت بتان. پس بر وجه ترغيب و تحريص ايشان فرمود: أَ فَلا تَتَذَكَّرُونَ: آيا متذكر نمىشويد و پند | |||
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 318 | |||
نمىگيريد و ميان جاهل و عالم و عاجز و قادر فرق نمىگذاريد.؟ | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ حاجَّهُ قَوْمُهُ قالَ أَ تُحاجُّونِّي فِي اللَّهِ وَ قَدْ هَدانِ وَ لا أَخافُ ما تُشْرِكُونَ بِهِ إِلاَّ أَنْ يَشاءَ رَبِّي شَيْئاً وَسِعَ رَبِّي كُلَّ شَيْءٍ عِلْماً أَ فَلا تَتَذَكَّرُونَ (80) | |||
ترجمه | |||
و محاجّه كردند با او قومش گفت آيا محاجّه ميكنيد با من در خدا و بتحقيق هدايت كرد مر او نميترسم از آنچه شريك ميگيريد بآن مگر آنكه بخواهد پروردگار من چيزيرا وسعت دارد پروردگار من هر چيزيرا از جهت علم آيا پس متذكّر نمىشويد. | |||
تفسير | |||
أ تحاجّوني بتخفيف نون بجهت التقاء نونين و حذف نون دوم براى كراهت تضعيف نيز قرائت شده است و حاصل مستفاد از آيه شريفه آنستكه بعد از آنكه حضرت ابراهيم اقامه برهان بر نفى شرك و اثبات توحيد در مقابل قوم خود فرمود آنها در مقام مجادله با آنحضرت بر آمدند مثلا گاهى استبعاد مينمودند كه چگونه ميشود دست از دين آباء و اجداد برداشت و گاهى مىگفتند چگونه ما خدائيرا كه نمىبينم و نميدانيم | |||
---- | |||
جلد 2 صفحه 343 | |||
كجا است پرستش كنيم و گاهى هم تهديد ميكردند كه اگر با خدايان ما معارضه كنى بغضب آنها ديوانه يا فلج خواهى شد چنانچه رسم جهّال است كه وقتى از اقامه برهان يا ردّ آن عاجز شوند شروع بمجادله و مخاصمه و تهديد و تحذير مينمايند و حضرت ابراهيم (ع) در جواب آنها استبعاد فرمود از مجادله آنها با خودش در امر توحيد كه ببرهان قطعى براى آنها اثبات فرموده بود با آنكه اثبات چيزى دلالت بر ثبوت آن دارد نزد مثبت و ممكن است جمله و قد هدان اشاره بارائه ملكوت سماوات باشد در آيات سابقه و نفى فرمود خوف از بت بلكه از هر موجودى جز خدا را از خود و تعليق فرمود ضرر موعود آنها را در معارضه با بتان بلكه مطلق ضرر را باراده خداوند و بنابر اين استثناء از نفى ضرر است كه لازم نفى خوف است كه تصريح بآن شده است و ممكن است استثناء از نفى خوف باشد از بتان بملاحظه آنكه ممكن است خداوند بآنها قدرت اضرار بدهد تا آنكه اين خود دليل بر حدوث و احتياج آنها باشد چنانچه در مجمع اين معنى را تقويت فرموده و بنظر حقير معنى اوّل اقرب است چون خداوند چنين قدرتى به بت عنايت نمىكند چنانچه معجزه را بدست مدّعى كاذب جارى نمىفرمايد و تأكيد فرمود اين معنى را كه اختيار ضرر و نفع بدست خدا است بآنكه بسا باشد كه در علم خدا گذشته باشد كه بر بنده ضررى وارد شود براى مصلحتى چون علم خداوند احاطه دارد بتمام اشخاص و اوضاع و احوال و در اين صورت نبايد بنده راضى برضاى خدا نباشد بلكه بايد تسليم امر او شود و در خاتمه باز استبعاد فرمود از آنكه چگونه آنها متذكر نمىشوند و عاجز و قادر را از يكديگر تميز نمىدهند .. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ حاجَّهُ قَومُهُ قالَ أَ تُحاجُّونِّي فِي اللّهِ وَ قَد هَدانِ وَ لا أَخافُ ما تُشرِكُونَ بِهِ إِلاّ أَن يَشاءَ رَبِّي شَيئاً وَسِعَ رَبِّي كُلَّ شَيءٍ عِلماً أَ فَلا تَتَذَكَّرُونَ (80) | |||
و محاجه نمودند قوم ابراهيم با ابراهيم فرمود آيا با من محاجه ميكنيد درباره خداوند و حال آنكه مرا هدايت فرموده و نميترسم از خدايان شما که شريك خدا قرار دادهايد مگر آنكه پروردگار من بخواهد چيزي را علم پروردگار من سعه دارد هر چيزي را آيا يادآور نميشويد. | |||
وَ حاجَّهُ قَومُهُ حاجّ از باب مفاعله طرفيني است يعني يكديگر اقامه حجت ميكنند بر طرف و حجة بمعني دليل و برهان است بر اثبات مطلب خود و بطلان مطلب طرف بترتيب مقدمات براي اخذ نتيجه از راه فكر و تأمل چنانچه | |||
جلد 7 - صفحه 123 | |||
سبزواري ميگويد | |||
(الفكر حركة الي المبادي || و من مبادي الي المرادي) | |||
و اينکه اقامه حجة در مطالب نظريه است که احتياج بفكر و تأمل دارد اما در مطالب ضروريه احتياج بفكر و نظر و دليل و برهان ندارد و بر فرض دليلي بر خلاف مطلب ضروري اقامه شود ميگويند شبهة في مقابله البديهة مثل اينكه در وسط النهار كسي دليل اقامه كند بر اينكه شب است لذا ميفرمايد أَ تُحاجُّونِّي فِي اللّهِ زيرا وجود اللّه از بديهيات اوليه است و در باب معرفت او مسالك چهارگانه مسلك عرفاء و اشراقيين از حكماء و لسان بعض اخبار مثل دعاء عرفه حضرت سيّد الشهداء عليه السّلام اينكه بديهي است و احتياج بدليل ندارد | |||
(ا لغيرك من الظهور ما ليس لك حتّي يستدل به عليك عميت عين لا تريك الدعاء) | |||
و از امير المؤمنين عليه السّلام است | |||
(ما رأيت شيئا الّا و رأيت اللّه قبله و معه و بعده) | |||
و از آن حضرت سؤال كردند | |||
(هل رأيت ربّك قال ما عبدت ربّا لم اره) | |||
يار ظاهر شد از در و ديوار || پس ببينند يا اولي الأبصار | |||
و مسلك حكماء مشائين از راه وجوب و امكان، و مسلك متكلمين از راه حدوث و قدم، و مسلك عامه ناس از راه اثر و مؤثّر. | |||
و بالجمله در قرآن ميفرمايد أَ فِي اللّهِ شَكٌّ فاطِرِ السَّماواتِ وَ الأَرضِ ابراهيم آيه 11، و نون در تحاجّوني مشدد است أ تحاجونني بوده نون در نون ادغام شده وَ قَد هَدانِ هدايت ابراهيم مجرد ارائه طريق نبوده بلكه ايصال بمطلوب بوده بعد از اينكه ملكوت سماوات و ارض را مشاهده نموده و ديگر جا ندارد که او را ترسانند قومش از تبرّي بتها يا كواكب و ماه و خورشيد زيرا همه آنها را مقهور اراده حق ميبيند و لا يملكون نفعا و لا ضرا لذا فرموده وَ لا أَخافُ ما تُشرِكُونَ بِهِ زيرا اصنام آنها نه شعور و ادراكي دارند و نه قوّه و قدرتي و نه حسّ و حركتي. | |||
جلد 7 - صفحه 124 | |||
إِلّا أَن يَشاءَ رَبِّي شَيئاً بعضي گفتند استثناء منقطع است يعني فقط از خدا ميترسم و بعضي گفتند متصل است يعني اگر خدا باين اصنام و كواكب قدرتي بدهد از آنها ميترسم و هر دو بيان سخيف است بلكه مكرر گفتهايم استثناء منقطع نداريم و مفاد اينکه جمله اينست که اينکه مشركين منكر وجود حق نبودند و الّا شرك معني نداشت بلكه او را هم معترف بودند و شريك بتها ميدانستند و معني اينكه من از آنچه شما معبود ميدانيد نميترسم جز خداوند عالم. | |||
وَسِعَ رَبِّي كُلَّ شَيءٍ عِلماً بلكه احاطة و قدرة و قهرا و بصرا و سمعا و غيرها أَ فَلا تَتَذَكَّرُونَ بسيار جاي تعجب است با اينکه همه بيانات واضحه و ادله روشن باز متذكر نميشويد و دست از شرك برنميداريد جز عناد و عصبيت و تقليد آباء مدرك و برهاني نداريد. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||