گمنام

تفسیر:المیزان جلد۷ بخش۲۷: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
 
خط ۱۷۱: خط ۱۷۱:
<span id='link178'><span>
<span id='link178'><span>


==اشكالاتى كه بر كلام صاحب المنار وارد است . ==
فخر رازى نيز در تفسير خود، توجيهى قريب به همين معانى را ذكر نموده، ولى توجيه المنار، تا اندازه اى وجيه تر از توجيه فخر است.  
فخر رازى نيز در تفسير خود توجيهى قريب به همين معانى را ذكر نموده . ولى توجيه المنار تا اندازهاى وجيهتر از توجيه فخر است . اشكالى كه به اين دو توجيه وارد است اين است كه : اين دو مفسر قسم سوم از انبياى مذكور را كسانى قرار داده اند كه هيچ امتيازى از سايرين ندارند، و اين صحيح نيست ، براى اينكه اسماعيل (عليهالسلام ) نيز در ابتلا دست كمى از ايوب و يوسف نداشت ، او به مساءله ذبح امتحان شد و به بهترين وجهى صبر نمود، تا آنجا كه خود پروردگار صبر او را ستوده و امتحان او را امتحان سختى شمرده و فرموده : «''' فبشرناه بغلام حليم فلما بلغ معه السعى قال يا بنى انى ارى فى المنام انى اذبحك فانظر ما ذا ترى قال يا ابت افعل ما تؤ مر ستجدنى ان شاء الله من الصابرين '''» تا آنجا كه فرمود «''' ان هذا لهو البلاء المبين و فديناه بذبح عظيم و تركنا عليه فى الاخرين '''» و اين خود افتخارى است كه خداوند تنها به اسماعيل داد، و امتحان بزرگى است كه او را از سايرين ممتاز نمود، و براى زنده داشتن ياد اسماعيل و جانبازيش قربانى را در حج بر همه واجب فرمود. امتياز روشن ديگر آنجناب ، همكارى با پدرش ابراهيم (عليهالسلام ) در ساختن خانه كعبه است ، با اين حال چطور اين دو مفسر اسماعيل را جزو دسته سوم شمرده اند.
 
و همچنين يونس نبى (عليهالسلام ) او نيز امتحانى مخصوص به خود داشت كه در هيچيك از انبيا سابقه نداشت ، و آن اين بود كه ماهى دريا او را بلعيده و او در شكم ماهى در مناجات خود عرض مى كرد: «''' لا اله الا انت سبحانك انى كنت من الظالمين '''» .
اشكالى كه به اين دو توجيه وارد است اين است كه: اين دو مفسر، قسم سوم از انبياى مذكور را كسانى قرار داده اند كه هيچ امتيازى از سايرين ندارند، و اين صحيح نيست. براى اينكه اسماعيل (عليه السلام) نيز در ابتلا، دست كمى از ايوب و يوسف نداشت. او به مساءله ذبح امتحان شد و به بهترين وجهى صبر نمود، تا آنجا كه خود پروردگار، صبر او را ستوده و امتحان او را امتحان سختى شمرده و فرموده: «فبشرناه بغلام حليم فلما بلغ معه السعى قال يا بنى انى ارى فى المنام انى اذبحك فانظر ما ذا ترى قال يا ابت افعل ما تؤمر ستجدنى ان شاء الله من الصابرين».
و اما لوط امتحان و ابتلاء او در راه خدا نيز در قرآن ذكر شده ، ناملايماتى در ابتداى امر كه با ابراهيم (عليهالسلام ) بود ديده و به حكم اجبار از وطن مالوف خود به اتفاق ياران و بستگان بيرون شده به سرزمين سدوم كه مهد فحشاء و مركز فساد بود مهاجرت نمود، و عمرى ناظر گناهى بود كه در هيچ جاى دنيا سابقه نداشت ، تا آنكه عذاب الهى همه آنان را از بين برد و در ديار سدوم خانهاى جز خانه لوط نماند حتى همسرش هم به آن عذاب درگذشت .
 
و اما يسع او گر چه در قرآن كريم شرح حالش ذكر نشده ، و ليكن بطورى كه از بعضى روايات استفاده مى شود، وى وصى الياس بوده و مانند مسيح (عليهالسلام ) مرده را زنده مى كرده و كور مادر زاد و پيسى را شفا ميداده . و با اين حال مردم او را اطاعت نكرده و خداوند آنان را به قحطى سختى مبتلا كرده است .
تا آنجا كه فرمود: «ان هذا لهو البلاء المبين و فديناه بذبح عظيم و تركنا عليه فى الاخرين». و اين خود افتخارى است كه خداوند تنها به اسماعيل داد، و امتحان بزرگى است كه او را از سايرين ممتاز نمود، و براى زنده داشتن ياد اسماعيل و جانبازيش قربانى را در حج بر همه واجب فرمود.  
 
امتياز روشن ديگر آن جناب ، همكارى با پدرش ابراهيم (عليه السلام) در ساختن خانه كعبه است ، با اين حال چطور اين دو مفسر اسماعيل را جزو دسته سوم شمرده اند.
 
و همچنين يونس نبى (عليه السلام)، او نيز امتحانى مخصوص به خود داشت كه در هيچيك از انبيا سابقه نداشت ، و آن اين بود كه ماهى دريا او را بلعيده و او در شكم ماهى در مناجات خود عرض مى كرد: «لا اله الا انت سبحانك انى كنت من الظالمين».
 
و اما لوط امتحان و ابتلاء او در راه خدا نيز در قرآن ذكر شده ، ناملايماتى در ابتداى امر كه با ابراهيم (عليه السلام) بود، ديده و به حكم اجبار از وطن مالوف خود به اتفاق ياران و بستگان بيرون شده به سرزمين سدوم كه مهد فحشاء و مركز فساد بود مهاجرت نمود، و عمرى ناظر گناهى بود كه در هيچ جاى دنيا سابقه نداشت، تا آنكه عذاب الهى همه آنان را از بين برد و در ديار سدوم خانه اى جز خانه لوط نماند حتى همسرش هم به آن عذاب درگذشت.
 
و اما يسع او گر چه در قرآن كريم شرح حالش ذكر نشده، وليكن بطورى كه از بعضى روايات استفاده مى شود، وى وصى الياس بوده و مانند مسيح (عليه السلام) مرده را زنده مى كرده و كور مادر زاد و پيسى را شفا ميداده . و با اين حال مردم او را اطاعت نكرده و خداوند آنان را به قحطى سختى مبتلا كرده است.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۷ صفحه : ۳۴۲ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۷ صفحه : ۳۴۲ </center>
پس اگر هم بخواهيم سر و صورتى به اين توجيه بدهيم بايد بگوييم : دسته اول كه شش نفرند، انبيايى هستند كه از جهت داشتن ملك و رياست تواءم با رسالت مشتركند. و دسته دوم كه چهار نفرند، انبيايى هستند كه در داشتن زهد و اعراض از زخارف دنيا مشتركند. و دسته سوم كه آنان نيز چهار تن مى باشند، انبيايى هستند كه خصوصيت مشتركى نداشته و ليكن هر كدام امتحان بزرگى مخصوص به خود داشته اند و خداوند داناتر است .
پس اگر هم بخواهيم سر و صورتى به اين توجيه بدهيم بايد بگوييم:  
اشكال ديگرى كه به گفته صاحب المنار وارد است اين است كه وى موسى و هارون را بر ايوب و يوسف ، و آن دو را بر داوود و سليمان برترى داده بى اينكه دليلى داشته باشد. و همچنين «''' صلاح '''» را به معنى زهد و احسان گرفته كه اين نيز دليل قابل اعتمادى ندارد.
 
دسته اول كه شش نفرند، انبيايى هستند كه از جهت داشتن ملك و رياست تواءم با رسالت مشترك اند.  
 
و دسته دوم كه چهار نفرند، انبيايى هستند كه در داشتن زهد و اعراض از زخارف دنيا مشترك اند.  
 
و دسته سوم كه آنان نيز چهار تن مى باشند، انبيايى هستند كه خصوصيت مشتركى نداشته و ليكن هر كدام امتحان بزرگى مخصوص به خود داشته اند و خداوند داناتر است.
 
اشكال ديگرى كه به گفته صاحب المنار وارد است اين است كه وى موسى و هارون را بر ايوب و يوسف، و آن دو را بر داوود و سليمان برترى داده بى اين كه دليلى داشته باشد. و همچنين «صلاح» را به معنى زهد و احسان گرفته كه اين نيز دليل قابل اعتمادى ندارد.




۱۵٬۹۷۷

ویرایش