الرعد ٦

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۱ دی ۱۳۹۹، ساعت ۰۶:۰۶ توسط 127.0.0.1 (بحث) (افزودن جزییات آیه)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
کپی متن آیه
وَ يَسْتَعْجِلُونَکَ‌ بِالسَّيِّئَةِ قَبْلَ‌ الْحَسَنَةِ وَ قَدْ خَلَتْ‌ مِنْ‌ قَبْلِهِمُ‌ الْمَثُلاَتُ‌ وَ إِنَ‌ رَبَّکَ‌ لَذُو مَغْفِرَةٍ لِلنَّاسِ‌ عَلَى‌ ظُلْمِهِمْ‌ وَ إِنَ‌ رَبَّکَ‌ لَشَدِيدُ الْعِقَابِ‌

ترجمه

آنها پیش از حسنه (و رحمت)، از تو تقاضای شتاب در سیّئه (و عذاب) می‌کنند؛ با اینکه پیش از آنها بلاهای عبرت انگیز نازل شده است! و پروردگار تو نسبت به مردم -با اینکه ظلم می‌کنند- دارای مغفرت است؛ و (در عین حال،) پروردگارت دارای عذاب شدید است!

و از تو پيش از نيكى بدى را به شتاب مى‌خواهند، با اين كه پيش از آنها عقوبت‌ها [ى عبرت‌آموز] نازل شده است. همانا پروردگار تو نسبت به مردم با وجود ظلمشان صاحب آمرزش است، و [در عين حال‌] پروردگار تو سخت كيفر است
و پيش از رحمت، شتابزده از تو عذاب مى‌طلبند و حال آنكه پيش از آنان [بر كافران‌] عقوبتها رفته است، و به راستى پروردگار تو نسبت به مردم -با وجود ستمشان- بخشايشگر است، و به يقين پروردگار تو سخت‌كيفر است.
(ای رسول ما) کافران پیش از تقاضای آمرزش و احسان (به تمسخر) از تو تقاضای تعجیل در عذاب می‌کنند؟ در صورتی که چه عقوبت‌های عبرت‌آموز بر امّتان کافر گذشته رسید! و خدا بر ظلم خلق هم بسیار صاحب عفو و مغفرت است و هم صاحب قهر و انتقام سخت است.
و از تو [بر پایه تمسخر، استهزا، جهل و نادانی] پیش از [درخواست] خیر و خوشی تقاضای شتاب در [فرود آمدن] عذاب می کنند، [اینان گمان می کنند که عذاب ها و مجازات های الهی دروغ است] با اینکه پیش از آنان عذاب ها و عقوبت های عبرت آموز [بر کافران و منکران] گذشته است و قطعاً پروردگارت نسبت به مردم با ظلم و ستمی که می کنند صاحب آمرزش است، و مسلماً پروردگارت سخت کیفر است.
به شتاب از تو پيش از خير و آمرزش، عذاب مى‌طلبند. پيش از آنها عذابهايى بوده است و پروردگار تو مردم را با آنكه ستم كرده‌اند مى‌آمرزد و نيز پروردگار تو به سختى عقوبت مى‌كند.
و از تو به [شدت و] شتاب بدی [عذاب‌] را پیش از نیکی [آمرزش‌] می‌طلبند، و حال آنکه پیش از آنها [رسم‌] عقوبتها [ی الهی‌] برقرار بوده است، و بی‌گمان پروردگارت بر مردمان با وجود ستمشان آمرزنده است، و بی‌گمان پروردگارت سخت کیفر است‌
و از تو پيش از نيكى- سلامت و رستگارى- بدى- عذاب و هلاكت- را به شتاب مى‌خواهند، و حال آنكه پيش از آنان عقوبتهاى عبرت‌آموز رفته است. و همانا پروردگار تو براى مردم بر ستمكاريشان خداوند آمرزش است و همانا پروردگار تو سخت كيفر است.
(ای پیغمبر! گمراهی، مشرکان را بدانجا کشانده است که آنان تمسخرکنان) از تو بخواهند که بدی (و بلائی که از سوی خدا ایشان را از آن می‌ترسانی) پیش از خوبی (و نعمتی که از سوی خدا بدیشان مژده‌ی آن را می‌رسانی) بدانان رسد! و حال آن که عذابهای درهم کوبنده و خوارکننده قبل از ایشان بوده است و (بر سر گذشتگان آمده است و طومار حیات افراد کافر چون ایشان را در هم نوردیده است.) پروردگار تو نسبت به مردم با وجود ستمهائی که (با انجام گناه به خود) می‌کنند بخشنده است (و در عذابشان شتاب روا نمی‌دارد) و پروردگار تو دارای کیفر سخت است (و عقوبت او در انتظار گناهکارانی است که در انجام معاصی پافشاری می‌کنند و از راه اهریمن به راه خدا برنمی‌گردند و از نیکیها اندوخته‌ای برنمی‌بندند).
و پیش از خوبی، با شتاب از تو بدی می‌خواهند، حال آنکه بی‌گمان پیش از آنان (بر کافران) عقوبت‌هایی پندآور و هشیارگر می‌رفته است. و به‌راستی پروردگارت نسبت به مردمان - با وجود ستمشان - بی‌گمان پوشاننده است، و همانا پروردگار تو بی‌چون به‌راستی سخت‌کیفر است.
و شتاب خواهند از تو به بدی پیش از خوبی حالی که گذشت است پیش از ایشان شکنجه‌ها و همانا پروردگار تو آمرزشگر است برای مردم بر ستمگریشان و همانا پروردگار تو است سخت شکنجه‌

And they urge you to hasten evil before good, though examples have passed away before them. Your Lord is full of forgiveness towards the people for their wrongdoings, yet your Lord is severe in retribution.
ترتیل:
ترجمه:
الرعد ٥ آیه ٦ الرعد ٧
سوره : سوره الرعد
نزول : ٦ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٤
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«السَّیِّئَةِ»: بدی. مراد بلا و عذاب است. «الْحَسَنَةِ»: خوبی. مراد نعمت و رحمت است. «الْمَثُلاتُ»: جمع مَثُلَة، کیفر سخت، عقوبت رسوا کننده. «عَلَی ظُلْمِهِمْ»: با وجود ستمگری و بزهکاری ایشان. جار و مجرور در موضع حال است. حرف (عَلی) به معنی (مَعَ) (نگا: بقره / عَلی حُبِّهِ).

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالسَّيِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ وَ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمُ الْمَثُلاتُ وَ إِنَّ رَبَّكَ لَذُو مَغْفِرَةٍ لِلنَّاسِ عَلى‌ ظُلْمِهِمْ وَ إِنَّ رَبَّكَ لَشَدِيدُ الْعِقابِ «6»

وپيش از رحمت ونيكى، به شتاب از تو عذاب وبدى مى‌خواهند در حالى كه پيش از آنان عذاب‌ها بوده است. وهمانا پروردگارت نسبت به مردم با همه‌ستمشان داراى آمرزش است و به يقين پروردگارت سخت كيفر است.


«1». حج، 5.

«2». يس، 79.

جلد 4 - صفحه 319

نکته ها

«مثلات» جمع «مثله» عذاب وعقوبتى است كه به انسان روى مى‌آورد.

گاهى عناد و لجاجت به جايى مى‌رسد كه انسان حاضر است آرزوى هلاكت كند، ولى حقّ را نپذيرد. در قرآن مجيد به نمونه‌هايى از اين نوع روحيّه‌ها اشاره شده است، از جمله:

كافران مى‌گفتند: «وَ إِذْ قالُوا اللَّهُمَّ إِنْ كانَ هذا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِكَ فَأَمْطِرْ عَلَيْنا حِجارَةً مِنَ السَّماءِ أَوِ ائْتِنا بِعَذابٍ أَلِيمٍ» «1» خدايا! اگر اين قرآن، حقّ و از جانب توست، پس يا از آسمان بر ما سنگ ببار و يا ما را به عذابى دردناك مبتلا نما (كه ما آن را نمى‌پذيريم).

در جاى ديگر آمده: اگر ما اين قرآن را بر غير عرب (عجم) نازل مى‌كرديم و پيامبر آن را بر مردم قرائت مى‌فرمود: «وَ لَوْ نَزَّلْناهُ عَلى‌ بَعْضِ الْأَعْجَمِينَ فَقَرَأَهُ عَلَيْهِمْ ما كانُوا بِهِ مُؤْمِنِينَ» «2» ايمان نمى‌آوردند وآن را نمى‌پذيرفتند.

يا اينكه اهل كتاب به كفّار و بت‌پرستان مى‌گفتند: «أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيباً مِنَ الْكِتابِ يُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَ الطَّاغُوتِ وَ يَقُولُونَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا هؤُلاءِ أَهْدى‌ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا سَبِيلًا» «3» راه شما از راه اسلام بهتر است. در صورتيكه اهل كتاب از مشركان به اسلام نزديكترند، ولى لجاجت، آنها را از ابراز حقّ دور مى‌داشت.

تعجيل عدّه‌اى از مردم به نزول قهر الهى، مى‌تواند به واسطه اين دلايل باشد:

الف: غفلت و فراموشى تاريخ گذشتگان و باور نكردن و بعيد دانستن قهر الهى.

ب: حسادت به داشته‌هاى ديگران. چنانكه در تاريخ آمده است چون اميرمؤمنان، حضرت على عليه السلام به امامت رسيد، شخصى كه تحمّل اين موضوع را نداشت، آرزوى مرگ كرد كه در شأن نزول سوره معارج بدان اشاره شده است.

ج: احساس بريدگى و يأس و به بن‌بست كامل رسيدن.

د: استهزا و عدم قبول و پذيرش، حتّى به قيمت جان‌دادن.

قرآن مى‌فرمايد: اگر خداوند به جهت گناه و عملكرد بد مردم آنها را فوراً عذاب كند، هيچ‌كس روى زمين باقى نمى‌ماند، امّا او از راه لطف، صبر مى‌كند تا شايد مردم توبه كنند.


«1». انفال، 32.

«2». شعراء، 198- 199.

«3». نساء، 51.

جلد 4 - صفحه 320

وَ لَوْ يُؤاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِمْ ما تَرَكَ عَلَيْها مِنْ دَابَّةٍ وَ لكِنْ يُؤَخِّرُهُمْ إِلى‌ أَجَلٍ مُسَمًّى‌ ... «1» و آيه‌ وَ لَوْ يُؤاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِما كَسَبُوا ما تَرَكَ عَلى‌ ظَهْرِها مِنْ دَابَّةٍ ... «2»

پیام ها

1- انسان در اثر لجاجت، چنان سقوط مى‌كند كه حاضر است نابود شود، ولى حقّ را نپذيرد. «وَ يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالسَّيِّئَةِ»

2- تاريخ پيشينيان، بهترين الگو ونمونه است. «قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمُ الْمَثُلاتُ»

3- قهر الهى را شوخى نپنداريد و به نمونه‌هاى گذشته توجّه كنيد. «مِنْ قَبْلِهِمُ الْمَثُلاتُ»

4- سنّت خداوند مهلت‌دادن است و كارى به عجله مردم ندارد. «لَذُو مَغْفِرَةٍ»

5- راه توبه و بازگشت، براى افراد لجوج نيز باز است. لَذُو مَغْفِرَةٍ ... عَلى‌ ظُلْمِهِمْ‌

6- خداوند، انسان‌ها را با همه‌ى بدى‌هايى كه از آنها سر مى‌زند باز دوست دارد.

«لَذُو مَغْفِرَةٍ لِلنَّاسِ عَلى‌ ظُلْمِهِمْ»

7- لطف خداوند بر قهر او مقدم است. «مَغْفِرَةٍ- الْعِقابِ»

8- خوف و رجا و بيم و اميد، در كنار هم عامل رشد است. «لَذُو مَغْفِرَةٍ- لَشَدِيدُ الْعِقابِ»

9- قهر ولطف الهى از مقام ربوبيّت اوست. «رَبَّكَ لَذُو مَغْفِرَةٍ، رَبَّكَ لَشَدِيدُ الْعِقابِ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالسَّيِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ وَ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمُ الْمَثُلاتُ وَ إِنَّ رَبَّكَ لَذُو مَغْفِرَةٍ لِلنَّاسِ عَلى‌ ظُلْمِهِمْ وَ إِنَّ رَبَّكَ لَشَدِيدُ الْعِقابِ «6»

وَ يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالسَّيِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ: و طلب عجله كنند اين مشركان تو را اى پيغمبر به عذاب پيش از رحمت، يعنى به عقابى كه ايعاد شده بر تكذيب پيش از ثوابى كه وعده داده شده بر تصديق. اين زمانى بود كه گفتند: «فامطر علينا من السّماء» يا استعجال كنند عذاب موعود را پيش از احسان به امهال و

جلد 6 - صفحه 336

انظار، زيرا مهلت دادن كسى كه مستحق عقاب است هر آينه احسان خواهد بود به او. استعجال عذاب را نمايند بدون هيچ تأملى در احوال گذشتگان. وَ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمُ الْمَثُلاتُ‌: و حال آنكه بتحقيق گذشت پيش از ايشان عقوباتى كه بر امّتان گذشته واقع شد كه مايه عبرت عالميان است از قبيل خسف و مسخ و غرق و صيحه، و اين منكرين هم طريقه و روش آنها را نمايند، پس چگونه تجاسر كنند بر استعجال عذاب و عبرت نگيرند به هلاك شدن مكذبان از عقاب.

حضرت امير المؤمنين در ذيل خطبه قاصعه فرمايد: و احذروا ما نزّل بالامم قبلكم من المثلات بسوء الافعال و ذميم الاعمال فتذكّروا فى الخير و الشّرّ احوالهم و احذروا ان تكونوا امثالهم. «1» امام مبين عليه السّلام فرمايد: و بترسيد از آنچه نازل شد به امتان پيش از شما از عقوبات به سبب بدى فعلها و زشتى اعمال، پس متذكر شويد در كارهاى بد و خوب، احوال آنان را و دورى كنيد از اينكه مثل آنها باشيد، پس چون تفكر كرديد در دو حالت خير و شر ايشان، پس ملازم شويد كارى را كه به سبب آن عزت ملازم حالشان شد و بر طرف گرديد دشمن به جهت آن از آنان و متمادى شد بدان رستگارى ايشان و منقاد شد به آن نعمت با آنان و وصل كرد كرامت و بزرگوارى بر آن كار ريسمان ايشان را كه عبارت است از اجتناب و پرهيز نمودن از نفاق و افتراق و ملازمت الفت و اتفاق و ترغيب به آن و وصيت به آن، و اجتناب نمائيد از هر كارى كه شكست مهره پشت آنان را و سست نمود قوت ايشان را از كينه‌جوئى قلبها به يكديگر و دشمنى سينه‌ها و پشت بهم دادن نفوس و خوار كردن دستهاى يكديگر.

آيه كريمه شامل است عموم مكلفين را در هر عصر و زمانى تا انقراض عالم چنانچه خطبه شريفه هم روى سخن به تمام مردمان است براى عبرت و تنبه.

وَ إِنَّ رَبَّكَ لَذُو مَغْفِرَةٍ لِلنَّاسِ عَلى‌ ظُلْمِهِمْ‌: و بتحقيق پروردگار تو هرآينه‌


«1» نهج البلاغه فيض ص 801.

جلد 6 - صفحه 337

صاحب آمرزش است مردمان را بر ظلمشان.

تبصره- سيد مرتضى علم الهدى (قدس الله سره) فرمايد: «1» در اين آيه شريفه دلالتى است بر جواز مغفرت بر گناهكاران اهل قبله، زيرا حق تعالى ما را دلالت فرمود بر اينكه مى‌آمرزد مردمان را با آنكه ايشان گناه كرده‌اند زيرا فرمايش‌ «عَلى‌ ظُلْمِهِمْ» اشاره است بر آن حالى كه مى‌باشند بر آن حال گناهكار. بنابراين ممكن است خداوند سبحان گناه را بيامرزد بدون توبه، لكن اين امر بر بندگان مخفى باشد، پس اتكال و اعتماد را نشايد؛ بعلاوه مقارن فرموده به وعيد تا مقام خوف و رجا حاصل آيد.

وَ إِنَّ رَبَّكَ لَشَدِيدُ الْعِقابِ‌: و بدرستى كه هرآينه پروردگار تو سخت عقوبت كننده است كسى را كه مستحق عقاب باشد.

در مجمع سعيد بن المسيب روايت نموده چون اين آيه نازل شد پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود: لو لا عفو اللّه و تجاوزه ما هنأ احدا العيش و لو لا وعيد اللّه و عقابه لاتّكل كلّ واحد. «2» يعنى اگر عفو و تجاوز الهى نبودى هيچكس را زندگانى خوش نبودى، و اگر وعيد و عقاب سبحانى نبودى هر يك اتكال بعفو او نمودى.

تنبيه: بر ارباب قلوب مخفى نيست به اينكه دنيا مزرعه آخرت، و قلب هم مانند زمين، و ايمان به منزله تخم، و اعمال صالحه به مثابه پاسبانى و آبيارى، و روز قيامت وقت خرمن اعمال است، و هيچكس بهره‌اى نبرد مگر آنچه را كه كشته باشد از آداب شايسته و اخلاق پسنديده و كارهاى ستوده. و اميد بنده به مغفرت پروردگار، مانند اميد زارع است؛ پس هر كه زمين پاك از خاشاك را تخم صحيح بپاشد و در پاسبانى و آبيارى آن سستى نورزد و خس و خار را از اطراف آن بزدايد، سپس حفظ آن را از آفات به فضل الهى اميدوار باشد كه از حوادثات محفوظ باشد تا ثمر بدست آيد. چنين شخصى صاحب رجا و اميدوارى‌


«1» تفسير مجمع البيان ج 3 ص 278.

«2» تفسير مجمع البيان ج 3 ص 278.

جلد 6 - صفحه 338

است، و اگر چنانچه تخم را در زمين سنگلاخ بلندى بپاشد كه آب به آن احاطه نكند و از تسويه آن غفلت ورزيده منتظر خرمن باشد، اين انتظار حمق و غرور خواهد بود. و اگر تخم صحيح را در زمين طيب بى‌آبى پخش و منتظر آب باران بوده تا آن را سيراب گرداند، آن را تمنى و آرزو نامند.

از اين مقدمه حال مزرعه قلب بدست آمد كه اولا بايد قلب، پاك از خاشاك اخلاق رذيله و مسالك فاسده نموده. ثانيا تخم طيب ايمان و عقايد صحيحه در آن پاشيده. ثالثا به آب طاعات حسنه و اعمال صالحه آن را سيراب گرداند تا ثمرات عاليه و سعادات ابديه حاصل آيد و الا با اتيان كارهاى ناشايسته اميدوارى به رحمت سبحانيه آرزو و طمع خامى است؛ چنانچه در كافى شريف راوى خدمت حضرت صادق عليه السّلام عرض كند:

قوم يعملون بالمعاصى و يقولون نرجو فلا يزالون كذلك حتّى يأتيهم الموت، فقال: هؤلاء قوم يترجّحون فى الامانىّ؛ كذبوا ليسوا براجين، انّ من رجا شيئا طلبه و من خاف من شى‌ء هرب منه. «1» جماعتى معصيت خدا نمايند و گويند ما اميدواريم و به همين حال باشند تا بميرند. حضرت فرمود: اين جماعت بسته در آرزو و متمايلند از طرفى به طرفى، كأنّه حضرت تشبيه فرموده آرزوى آنان را به ارجوحه (بادبادك) كه متحرك شود به كمتر نسيمى، همچنين اين جماعت هم متمايلند به آرزوها از خوف به رجا، دروغگويند، نيستند از اميدواران، بدرستى كه هر كه اميد به چيزى دارد طلب كند آن را و هر كه بترسد از چيزى، فرار نمايد از آن.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ إِنْ تَعْجَبْ فَعَجَبٌ قَوْلُهُمْ أَ إِذا كُنَّا تُراباً أَ إِنَّا لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ أُولئِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ وَ أُولئِكَ الْأَغْلالُ فِي أَعْناقِهِمْ وَ أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ «5» وَ يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالسَّيِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ وَ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمُ الْمَثُلاتُ وَ إِنَّ رَبَّكَ لَذُو مَغْفِرَةٍ لِلنَّاسِ عَلى‌ ظُلْمِهِمْ وَ إِنَّ رَبَّكَ لَشَدِيدُ الْعِقابِ «6» وَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ «7»

ترجمه‌

و اگر عجب ميدارى پس عجب است گفتارشان كه آيا وقتى كه باشيم‌


جلد 3 صفحه 190

خاك آيا همانا ما در آئيم در آفرينش تازه آنگروه آنانند كه كافر شدند بپروردگارشان و آنگروه باشد غلها در گردنهاشان و آنگروه اهل آتشند ايشان در آن جاودانيانند

و بشتاب ميخواهند از تو بدى را پيش از خوبى و بتحقيق گذشت پيش از آنها عقوبتها و همانا پروردگار تو هر آينه صاحب آمرزش است مر مردمان را بر ستمشان و همانا پروردگار تو سخت عقوبت است‌

و ميگويند آنانكه كافر شدند چرا فرستاده نشد بر او نشانه‌اى از پروردگارش جز اين نيست كه تو بيم دهنده‌ئى و از براى هر گروهى راهنمائى است.

تفسير

كفارى كه منكر معاد بودند از روى تعجّب ميگفتند آيا وقتى كه ما مرديم و خاك شديم باز زنده و مبعوث ميشويم روز قيامت و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از گفتار آنها تعجّب ميفرمود كه چه قدر بى‌شعورند لذا خداوند بحبيب خود ميفرمايد اگر تعجّب ميكنى تو از گفتار آنها براى آنستكه جاى تعجّب است چون آنها اقرار دارند كه خدا مردم را ايجاد نموده و هركس چيزى را ايجاد نمود و خراب كرد دو مرتبه ميتواند آنرا ايجاد كند بسهولت چه رسد بخداوندى كه قادر بر هر امرى است پس آنها منكر قدرت خدايند و كافرند و راه نجاتى براى آنها نيست چون كفر و ضلالت و گمراهى مانند غل بر گردن آنها احاطه نموده و در آخرت هم مغلول محشور ميشوند و مخلّد در آتشند و يكى از بى‌شعوريهاى آنها آنستكه بطور استهزاء ميگويند پس چرا بر ما عذاب نازل نميشود و ميخواهند از تو بعجله بدى را پيش از انقضاء مهلت و خوبى حالشان بسلامتى از عقوبت با آنكه ميدانند چه رسيد بر پيشينيان آنها از عقوبتهاى الهى كه بمسخ و خسف و غرق و امثال آنها گرفتار شدند و بايد بدانند كه خداوند غفار است مى‌آمرزد كسانى را كه بر خودشان ظلم نمودند بارتكاب معاصى و كفر اگر توبه كنند و شديد العقاب است اگر باقى بمانند بر كفر و اصرار نمايند بر معصيت در مجمع روايت نموده كه چون اين آيه نازل شد پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود اگر عفو و گذشت خدا نبود گوارا نميشد عيش بر احدى و اگر وعده عذاب و عقاب خدا نبود اعتماد مينمود بر عفو او هر كس و از عمل باز ميماند و يكى از توقعات بيجاى آنها آنستكه هر روز از تو معجزه جديدى مانند عصاى موسى و نفس عيسى و طلا نمودن كوه صفا براى استفاده خودشان ميخواهند و ميگويند چرا غير از قرآن‌


جلد 3 صفحه 191

و شقّ القمر و تسبيح سنگ ريزه و امثال اينها كه ديديم معجزه ديگرى كه ما ميخواهيم نميكند با آنكه وظيفه پيغمبر فقط انذار و تخويف و ارشاد است كه تو بآن عمل ميكنى و از براى اثبات نبوّت يك معجزه كافى است ديگر نميشود نظم عالم را بهم زد و هر روز معجزى نمود با آنكه اگر يكى كافى نباشد هزارها هم كافى نيست و از براى هر گروهى در هر زمانى هادى و راهنمائى است از طرف خدا با حجت و بيان در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت نموده كه چون اين آيه نازل شد فرمود من منذرم و على هادى است بعد از من و بامير المؤمنين عليه السّلام فرمود اى على بتو هدايت ميشوند هدايت- شدگان و در كافى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم منذر است و در هر زمانى از ما هادى و راهنمائى است كه هدايت ميكند مردم را بآنچه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم آورده است و راهنمايان بعد از او على عليه السّلام است پس اوصياء او يكى بعد از ديگرى و از امام صادق عليه السّلام روايت نموده كه هر امامى هادى است از براى اهل زمانى كه آن امام در ميان آنها است و اين معنى را قمّى و عيّاشى و در اكمال و ساير كتب معتبره خاصه و عامّه بطرق عديده ذكر نموده‌اند و آن دليل واضح بر اثبات مذهب حقه اثنى عشريّه است ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ يَستَعجِلُونَك‌َ بِالسَّيِّئَةِ قَبل‌َ الحَسَنَةِ وَ قَد خَلَت‌ مِن‌ قَبلِهِم‌ُ المَثُلات‌ُ وَ إِن‌َّ رَبَّك‌َ لَذُو مَغفِرَةٍ لِلنّاس‌ِ عَلي‌ ظُلمِهِم‌ وَ إِن‌َّ رَبَّك‌َ لَشَدِيدُ العِقاب‌ِ «6»

و طلب‌ تعجيل‌ ميكنند ‌از‌ ‌شما‌ بدي‌ ‌را‌ پيش‌ ‌از‌ خوبي‌ و بتحقيق‌ گذشت‌ ‌از‌ پيش‌ ‌از‌ ‌آنها‌ امثالي‌ و بدرستي‌ ‌که‌ پروردگار تو ‌هر‌ آينه‌ شديد ‌است‌ عقاب‌ ‌او‌ وَ يَستَعجِلُونَك‌َ بِالسَّيِّئَةِ قَبل‌َ الحَسَنَةِ سيئه‌ مقابل‌ حسنه‌ ‌است‌ و استعجال‌ سيئه‌ طلب‌ عذاب‌ ‌است‌ چنانچه‌ ميفرمايد وَ إِذ قالُوا اللّهُم‌َّ إِن‌ كان‌َ هذا هُوَ الحَق‌َّ مِن‌ عِندِك‌َ فَأَمطِر عَلَينا حِجارَةً مِن‌َ السَّماءِ أَوِ ائتِنا بِعَذاب‌ٍ أَلِيم‌ٍ انفال‌ ‌آيه‌ 32.

و حسنه‌ مغفرت‌ الهي‌ و مثوبات‌ آخرتي‌ ‌است‌ ‌يعني‌ اينها بعوض‌ اينكه‌ ايمان‌ بياورند و ‌از‌ ‌خدا‌ طلب‌ مغفرت‌ كنند نسبت‌ باعمال‌ گذشته‌ ‌آنها‌ ‌از‌ شرك‌ و كفر و معاصي‌، طلب‌ عذاب‌ ميكنند. ‌در‌ قضيه‌ غدير ‌آن‌ ملعون‌ برخواست‌ و ‌گفت‌ ‌اگر‌ ‌اينکه‌ نصب‌ ‌علي‌ ‌بر‌ خلافت‌ ‌از‌ جانب‌ خداست‌ صاعقه‌ بيايد و مرا بسوزاند صاعقه‌ آمد

جلد 11 - صفحه 309

و ‌او‌ ‌را‌ سوزانيد و مثل‌ آنكه‌ ‌گفت‌

(النار و ‌لا‌ العار)

و ‌بر‌ عكسش‌ ابي‌ ‌عبد‌ اللّه‌ ‌عليه‌ السّلام‌ فرمود

‌از‌ (الموت‌ خير ‌من‌ ركوب‌ العاري‌ و العار خير ‌من‌ دخول‌ النار)

و بعضي‌ گفته‌اند سيئة كفر و شرك‌ و معاصي‌ ‌است‌ و حسنه‌ ايمان‌ و تقوي‌ و عمل‌ صالح‌ ‌است‌ اينها اختيار اولي‌ ‌را‌ كردند و ترك‌ ثانوي‌ و بعضي‌ گفتند سيئه‌ تعجيل‌ ‌در‌ عذاب‌ ‌است‌ و حسنه‌ انظار و مهلت‌ ‌است‌ مثل‌ انظار مديون‌ ‌در‌ مطالبه‌ دين‌ ‌که‌ ميفرمايد وَ إِن‌ كان‌َ ذُو عُسرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلي‌ مَيسَرَةٍ بقره‌ ‌آيه‌ 28.

وَ قَد خَلَت‌ مِن‌ قَبلِهِم‌ُ المَثُلات‌ُ امم‌ سابقه‌ مثل‌ قوم‌ نوح‌، هود، صالح‌، ابراهيم‌، لوط، شعيب‌، موسي‌ ‌که‌ ‌در‌ اثر كفر و شرك‌ و تكذيب‌ انبياء و معاصي‌ بچه‌ عقوباتي‌ گرفتار شدند و ضرب‌ المثل‌ شد ‌بر‌ ديگران‌.

وَ إِن‌َّ رَبَّك‌َ لَذُو مَغفِرَةٍ لِلنّاس‌ِ عَلي‌ ظُلمِهِم‌ خداوند واسع‌ المغفرة ‌است‌ لكن‌ ‌در‌ محل‌ قابل‌ ‌که‌ ايمان‌ ‌باشد‌ و ‌لو‌ قبل‌ الموت‌ ‌بر‌ فرض‌ ‌که‌ هفتاد سال‌ ‌در‌ شرك‌ و كفر ظلم‌ معاصي‌ بسر برده‌ ‌باشد‌ ‌که‌ فرمود

(الاسلام‌ يجب‌ّ ‌ما قبله‌)

وَ إِن‌َّ رَبَّك‌َ لَشَدِيدُ العِقاب‌ِ ‌است‌ ‌بر‌ كسي‌ ‌که‌ بي‌ايمان‌ ‌از‌ دنيا رفته‌ ‌باشد‌ و ‌لو‌ هفتاد سال‌ ‌در‌ عبادت‌ و اطاعت‌ سير كرده‌ ‌باشد‌ ‌که‌ ميفرمايد أُولئِك‌َ الَّذِين‌َ حَبِطَت‌ أَعمالُهُم‌ فِي‌ الدُّنيا وَ الآخِرَةِ وَ ما لَهُم‌ مِن‌ ناصِرِين‌َ، آل‌ عمران‌ ‌آيه‌ 21، و بسياري‌ ‌از‌ آيات‌ ديگر.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 6)- در این آیه به یکی دیگر از سخنان غیر منطقی مشرکان پرداخته و می‌گوید: «آنها به جای این که از خداوند به وسیله تو تقاضای رحمت کنند، درخواست تعجیل عذاب و کیفر و مجازات می‌نمایند» (وَ یَسْتَعْجِلُونَکَ بِالسَّیِّئَةِ

ج2، ص465

قَبْلَ الْحَسَنَةِ)

.آیا آنها فکر می‌کنند مجازات الهی دروغ است؟ «با این که در گذشته عذابهایی (بر امتهای سرکش پیشین) نازل گردید» که اخبار آن بر صفحات تاریخ و در دل زمین ثبت است (وَ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمُ الْمَثُلاتُ).

سپس اضافه می‌کند: «پروردگار تو نسبت به مردم- با این که ظلم می‌کنند- دارای مغفرت است، و (در عین حال) پروردگارت دارای عذاب شدید است» (وَ إِنَّ رَبَّکَ لَذُو مَغْفِرَةٍ لِلنَّاسِ عَلی ظُلْمِهِمْ وَ إِنَّ رَبَّکَ لَشَدِیدُ الْعِقابِ).

نکات آیه

۱- پیامبر(ص) منکران ربوبیت خدا و انکار کنندگان سراى آخرت را به عذابهاى دنیوى هشدار مى داد. (و یستعجلونک بالسیئة )

۲- منکران ربوبیت خدا و کافران به قیامت از سر استهزا و ناباورى ، خواهان تعجیل در فرا رسیدن عذابهاى موعود (یستعجلونک بالسیئة ) «استعجال» (مصدر یستعجلون) به معناى درخواست عجله است. حرف «باء» در «بالسیئة» براى تعدیه و «ال» در آن عهد ذهنى است ; یعنى، آن بدى و مراد از آن به قرینه «قد خلت من قبلهم المثلات» عذاب است. بنابراین «یستعجلونک بالسیئة» ; یعنى، از تو مى خواهند در آوردن آن عذاب وعده داده شده تعجیل کنى.

۳- پیامبر(ص) فراخوان مردم به ایمان و ترک کفر براى دستیابى به رحمت و سعادت دنیا و آخرت (یستعجلونک بالسیئة قبل الحسنة) «ال» در «الحسنة» عهد ذهنى است و اشاره به نویدهایى دارد که پیامبر(ص) به اهل ایمان ابلاغ مى کرد و به قرینه مقابله آن با «السیئة» دورى از عذاب دنیا و آخرت و رسیدن به آسایش و سعادت در دنیا و آخرت است.

۴- درخواست سعادت و نیکى و نه بدى و عذاب توصیه خداوند به بندگان (یستعجلونک بالسیئة قبل الحسنة )

۵- کفرپیشگان امتهاى گذشته به عذابهاى دنیوى گرفتار شدند. (و قد خلت من قبلهم المثلت) «مثلات» (جمع مَثُلة) به معناى عقوبتها و عذابهاست. عذابها و عقوبتها بدان اعتبار «مثلات» - که از ماده مِثل (مانند) است - گفته مى شود که آن را مثال قرار مى دهند براى اینکه دیگران از آن عبرت گرفته و از عوامل آن بپرهیزند. از معانى «خلوّ» (مصدر خلت) گذشتن و سپرى شدن است.

۶- اطلاع کافران از عاقبت شوم کفرپیشگان گذشته و عبرت نگرفتن از آنان ، مایه تعجب و شگفتى و نشانه بى خردى آنان است. (و یستعجلونک بالسیئة قبل الحسنة و قد خلت من قبلهم المثلت) آیه شریفه در مقام تعجّب و بیان سخافت رأى و خرد کفرپیشگان است و جمله حالیه (و قد خلت ...) به منزله دلیل براى اثبات آن مى باشد. از این رو باید آنان از گرفتار شدن امتهاى کفرپیشه گذشته به عقوبتهاى الهى مطلع باشند.

۷- لزوم مطالعه تاریخ پیشینیان براى پندگیرى و عبرت آموزى (و قد خلت من قبلهم المثلت)

۸- خداوند ، بخشاینده گناهان و ستم کاریهاى مردم است. (و إن ربک لذو مغفرة للناس على ظلمهم)

۹- ظلم و ستم کارى مردم، مانع رحمت گسترى خداوند نخواهد شد. (إن ربک لذو مغفرة للناس على ظلمهم)

۱۰- گناه کاران و ستم پیشگان نباید از مغفرت الهى ناامید شده و خویشتن را سزاوار آمرزش ندانند. (إن ربک لذو مغفرة للناس على ظلمهم) «على» در «على ظلمهم» به معناى «مع» است.

۱۱- انکار معاد ، انکار ربوبیت خدا و استهزاى عذابهاى موعود الهى ، از مصادیق ظلم است. (و إن ربک لذو مغفرة للناس على ظلمهم) از مصداقهاى مورد نظر براى «ظلمهم» به قرینه «یستعجلونک» - که گویاى استهزاست - و به قرینه آیه قبل - که درباره انکار معاد و ربوبیت خدا بود - مواردى است که در برداشت ذکر شد.

۱۲- تعجیل نکردن خداوند در نزول عذاب بر کفرپیشگان ، برخاسته از شمول مغفرت او بر آنان است. (یستعجلونک بالسیئة ... إن ربک لذو مغفرة للناس على ظلمهم) جمله «یستعجلونک ...» اشاره به این معنا دارد که خداوند در عذاب کردن کفرپیشگان تعجیل نمى کند و به آنان مهلت مى دهد و جمله «إن ربک ...» به منزله دلیل و علت این معناست ; یعنى ، بخشاینده بودن خدا موجب تعجیل نکردن و مهلت دادن اوست.

۱۳- عذابهاى الهى شدید و سهمگین است. (و إن ربک لشدید العقاب)

۱۴- نوید به مغفرت گناه بندگان و تهدید آنان به عذاب شدید ، مقتضاى ربوبیت خداوند است. (و إن ربک لذو مغفرة ... و إن ربک لشدید العقاب)

۱۵- گنه کاران و ستم پیشگان که مشمول مغفرت الهى نشوند ، به عذابهاى سهمگین الهى گرفتار خواهند شد. (إن ربک لذو مغفرة ... و إن ربک لشدید العقاب)

روایات و احادیث

۱۶- «عن ابراهیم بن العباس یقول: کنّا فى مجلس الرضا(ع) فتذاکروا الکبائر و قول المعتزلة فیها: انها لاتغفر فقال الرضا(ع): قال أبوعبدالله(ع): قد نزل القرآن بخلاف قول المعتزلة، قال الله عزوجل: إن ربک لذو مغفرة للناس على ظلمهم»...  ;[۱] ابراهیم بن عباس گوید: در مجلس امام رضا(ع) بودیم، سخن از گناهان کبیره و عقیده معتزله مبنى بر اینکه آن گناهان بخشیده نمى شوند، به میان آوردند. امام رضا(ع) نقل از امام صادق(ع) فرمود: همانا قرآن برخلاف سخن معتزله نازل شده است. خداى عزوجل فرمود: «و إن ربک لذو مغفرة للناس على ظلمهم»...».

موضوعات مرتبط

  • آخرت: عذاب دنیوى مکذبان آخرت ۱; هشدار به مکذبان آخرت ۱
  • آمرزش: بشارت به آمرزش ۱۴; منشأ آمرزش ۸
  • اسماء و صفات: شدیدالعقاب ۱۳
  • امتهاى پیشین: فرجام شوم امتهاى پیشین ۶; کافران امتهاى پیشین ۵
  • امور: امور شگفت آور ۶
  • امیدوارى: امیدوارى به آمرزش ۱۰
  • ایمان: آثار ایمان ۳; دعوت به ایمان ۳
  • تاریخ: اهمیت مطالعه تاریخ ۷; عبرت از تاریخ ۷
  • خدا: آثار ربوبیت خدا ۱۴; آمرزشهاى خدا ۸، ۱۰; تکذیب ربوبیت خدا ۱۱; توصیه هاىخدا ۴; صفات خدا ۸; عمومیت آمرزشهاى خدا ۱۲
  • خوبى : اهمیت درخواست خوبى ۴
  • ربوبیت خدا: استهزاهاى مکذبان ربوبیت خدا ۲; انذار مکذبان ربوبیت خدا ۱; خواسته هاى مکذبان ربوبیت خدا ۲; عذاب دنیوى مکذبان ربوبیت خدا ۱
  • رحمت: دعوت به رحمت ۳; عمومیت رحمت ۹; موانع رحمت ۹
  • سعادت: اهمیت درخواست سعادت ۴; دعوت به سعادت اخروى ۳; دعوت به سعادت دنیوى ۳
  • ظالمان: آمرزش ظالمان ۱۰; عذاب ظالمان ۱۵
  • ظلم: آثار ظلم ۹; منشأ آمرزش ظلم ۸; موارد ظلم ۱۱
  • عبرت: عوامل عبرت ۷
  • عذاب: استهزاى عذاب ۲، ۱۱; اهل عذاب ۵، ۱۵; تهدید به عذاب ۱۴; درخواست تعجیل در عذاب ۲; عذاب شدید ۱۳، ۱۵; مراتب عذاب ۱۳، ۱۵; هشدار به عذاب دنیوى ۱ عقل: نشانه هاى بى عقلى ۶
  • قیامت: استهزاهاى مکذبان قیامت ۲; خواسته هاى مکذبان قیامت ۲
  • کافران: آمرزش کافران ۱۲; شگفتى عبرت ناپذیرى کافران ۶; عذاب دنیوى کافران ۵; فلسفه تأخیر عذاب کافران ۱۲; نشانه هاى بى عقلى کافران ۶
  • کفر: آثار اجتناب از کفر ۳; دعوت به اجتناب از کفر ۳
  • گناه: آمرزش گناه ۸
  • گناهان کبیره: آمرزش گناهان کبیره ۱۶
  • گناهکاران: آمرزش گناهکاران ۱۰; عذاب گناهکاران ۱۵
  • محمد(ص): دعوتهاى محمد(ص) ۳; هشدارهاى محمد(ص) ۱
  • معاد: تکذیب معاد ۱۱

منابع

  1. توحیدصدوق، ص ۴۰۶، ح ۴، ب ۶۳ ; نورالثقلین، ج ۲، ص ۴۸۲، ح ۱۳.