الأنفال ١٢

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۱ دی ۱۳۹۹، ساعت ۰۵:۵۷ توسط 127.0.0.1 (بحث) (افزودن جزییات آیه)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
کپی متن آیه
إِذْ يُوحِي‌ رَبُّکَ‌ إِلَى‌ الْمَلاَئِکَةِ أَنِّي‌ مَعَکُمْ‌ فَثَبِّتُوا الَّذِينَ‌ آمَنُوا سَأُلْقِي‌ فِي‌ قُلُوبِ‌ الَّذِينَ‌ کَفَرُوا الرُّعْبَ‌ فَاضْرِبُوا فَوْقَ‌ الْأَعْنَاقِ‌ وَ اضْرِبُوا مِنْهُمْ‌ کُلَ‌ بَنَانٍ‌

ترجمه

و (به یاد آر) موقعی را که پروردگارت به فرشتگان وحی کرد: «من با شما هستم؛ کسانی را که ایمان آورده‌اند، ثابت قدم دارید! بزودی در دلهای کافران ترس و وحشت می‌افکنم؛ ضربه‌ها را بر بالاتر از گردن (بر سرهای دشمنان) فرود آرید! و همه انگشتانشان را قطع کنید!

آن‌گاه كه پروردگارت به فرشتگان وحى مى‌كرد كه من با شمايم، پس مؤمنان را مقاومت بخشيد به زودى در دل‌هاى كافران هراس خواهم افكند، و فراز گردن‌ها [يشان‌] را بزنيد و سر انگشتانشان را قطع كنيد
هنگامى كه پروردگارت به فرشتگان وحى مى‌كرد كه من با شما هستم، پس كسانى را كه ايمان آورده‌اند ثابت‌قدم بداريد. به زودى در دل كافران وحشت خواهم افكند. پس، فراز گردنها را بزنيد، و همه سرانگشتانشان را قلم كنيد.
(و یاد آر ای رسول) آن‌گاه که پروردگار تو به فرشتگان وحی کرد که من با شمایم، پس مؤمنان را ثابت قدم بدارید، که همانا من ترس در دل کافران می‌افکنم، پس گردنها را بزنید و همه انگشتان را قطع کنید.
[یاد کن] هنگامی را که پروردگارت به فرشتگان وحی کرد که من با شمایم، پس مؤمنان را [برای نبرد با دشمن] ثابت قدم دارید، [و] به زودی در دل کافران ترس می اندازم، پس سرهایشان را در هم کوبید و همه انگشتانشان را قطع کنید.
و آنگاه را كه پروردگارت به فرشتگان وحى كرد: من با شمايم. شما مؤمنان را به پايدارى واداريد. من در دلهاى كافران بيم خواهم افكند. بر گردنهايشان بزنيد و انگشتانشان را قطع كنيد.
چنین بود که پروردگارت به فرشتگان وحی فرستاد که من با شما هستم، مؤمنان را ثابت قدم بدارید، که به زودی در دل کافران هراس می‌افکنم، گردنها و سرانگشتانشان را قطع کنید
آنگاه كه پروردگارت به فرشتگان وحى كرد كه من با شمايم، پس آنان را كه ايمان آورده‌اند استوار سازيد، زودا كه در دلهاى آنان كه كافر شدند بيم افكنم، پس فراز گردنها- سرهاشان- بزنيد و از آنها هر انگشتى را بزنيد- تا نتوانند سلاح برگيرند-
(ای مؤمنان! به یاد آورید) زمانی را که پروردگار تو به فرشتگان وحی کرد که من با شمایم (و کمک و یاریتان می‌نمایم. شما با الهام پیروزی و بهروزی) مؤمنان را تقویت و ثابت‌قدم بدارید، (و من هم) به دلهای کافران خوف و هراس خواهم انداخت. (به مؤمنان الهام کنید:) سرهای آنان را بزنید (و از هم بشکافید که بر گردنهای ناپاکشان سنگینی می‌کند) و دستهای ایشان را ببرید (و پنجه‌هایشان را پی کنید).
چون پروردگارت به فرشتگان وحی می‌کند (که): «من بی‌گمان با شمایم، پس کسانی را که ایمان آورده‌اند ثابت (قدم) بدارید. به زودی در دل کافران وحشت می‌افکنم، پس بالای گردن‌ها [:سرها]ی‌شان را بزنید و همه‌ی انگشتانشان را قلم کنید.»
هنگامی که وحی می‌فرستاد پروردگار تو بسوی فرشتگان که من با شما هستم پس استوار دارید آنان را که ایمان آوردند زود است افکنم در دلهای آنان که کفر ورزیدند هراس را پس بزنید فراز گردنها را و بزنید از ایشان هر سرانگشتی را

Your Lord inspired the angels: “I am with you, so support those who believe. I will cast terror into the hearts of those who disbelieve. So strike above the necks, and strike off every fingertip of theirs.”
ترتیل:
ترجمه:
الأنفال ١١ آیه ١٢ الأنفال ١٣
سوره : سوره الأنفال
نزول : ١ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٤
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«أَنَّی مَعَکُمْ»: من با شمایم. مراد از این همراهی، همراهی کمک و یاری است. «الرُّعْبَ»: خوف. هراس. «فَوْقَ الأعْنَاقِ»: بالاتر از گردن. مراد وارد آمدن ضربه‌های کاری بر سر و گردن کافران است. «بَنَانٍ»: سرانگشتان. مراد دستها و پنجه‌ها، و یا این که دستها و پاها، و یا همه اندام بدن است. در این صورت تسمیه کلّ به اسم جزء است. یعنی هرگونه که ممکن شد.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


إِذْ يُوحِي رَبُّكَ إِلَى الْمَلائِكَةِ أَنِّي مَعَكُمْ فَثَبِّتُوا الَّذِينَ آمَنُوا سَأُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ فَاضْرِبُوا فَوْقَ الْأَعْناقِ وَ اضْرِبُوا مِنْهُمْ كُلَّ بَنانٍ «12»

(به يادآور) زمانى كه پروردگارت به فرشتگان وحى كرد كه من با شمايم، پس شما افراد با ايمان را تقويت كنيد، من نيز به‌زودى در دلهاى كافران، رُعب وترس خواهم افكند، پس فرازگردن‌ها را بزنيد وهمه‌ى سرانگشتانشان را قلم كنيد (وقطع كنيد تا نتوانند سلاح بردارند).


«1». تفسير نمونه.

«2». كافى، ج 6، ص 387.

جلد 3 - صفحه 281

نکته ها

«بَنانٍ» جمع‌ «بَنانَهُ»، سر انگشت دست و پا، يا انگشتان دست و پا مى‌باشد.

ضربه زدن به سر و گردن كفّار يا زدن سر انگشتان دست و پاى آنان، توان رزم و اسلحه به دست گرفتن را از آنان مى‌گيرد و احتمال دارد بيانگر اين باشد كه اگر دشمن پياده است، سر او را هدف بگيرد و اگر سواره است، دست و پاى او را هدف قرار دهيد. «1»

شايد مراد از «فَوْقَ الْأَعْناقِ»، افراد سرشناس و رهبران كفر باشد، مانند: «فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ» «2» كه ضربه را بر سران و رهبران دشمن بايد وارد كرد. «3»

از امدادهاى الهى در جنگ بدر ايجاد رعب و وحشت در دل لشكريان كفر بود، چنانكه گزارشگران مخفى سپاه اسلام، از اردوگاه دشمن خبر آوردند كه دشمن با آن همه امكانات و ساز وبرگ، بسيار ترسيده و بيمناك مى‌باشد، امّا در مقابل سپاه كوچك اسلام، با وجود كمى نفرات و امكانات، روحيّه‌اى بسيار عالى داشتند. لذا پيامبر ابتدا به آنان پيشنهاد صلح داد و نماينده‌اى را به ميان آنان فرستاد، هرچند عدّه‌اى با اين پيشنهاد موافق بودند، ولى ابوجهل آن را نپذيرفت و آتش جنگ شعله‌ور شد.

پیام ها

1- خداوند، ارشاد و حمايت مؤمنان را گاهى از طريق فرشتگان انجام مى‌دهد.

إِذْ يُوحِي رَبُّكَ إِلَى الْمَلائِكَةِ ...

2- فرشتگان از خود قدرتى ندارند، بلكه با حمايت و لطف الهى قدرت مى‌يابند.

«إِذْ يُوحِي رَبُّكَ إِلَى الْمَلائِكَةِ أَنِّي مَعَكُمْ فَثَبِّتُوا»

3- خداوند، تشويق به استقامت را از طريق فرشتگان قرار داده، ولى ارعاب كافران را به خود نسبت داده است. «فَثَبِّتُوا، سَأُلْقِي»

4- خداوند بر اهل ايمان، آرامش و سكينه نازل مى‌كند و بر كافران دلهره و وحشت مستولى مى‌سازد. إِذْ يُوحِي رَبُّكَ‌ ... فَثَبِّتُوا الَّذِينَ آمَنُوا سَأُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ‌


«1». تفسير نمونه.

«2». توبه، 12.

«3». تفسير فرقان.

جلد 3 - صفحه 282

كَفَرُوا الرُّعْبَ»

5- دلها به دست خداوند است، آرامش و اضطراب هم از اوست. إِذْ يُوحِي رَبُّكَ ..

فَثَبِّتُوا ... سَأُلْقِي‌ ... الرُّعْبَ‌

6- رعب و وحشت، از عوامل شكست كفّار در جنگ بدر بود. «سَأُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ»

7- گرايش‌ها و انگيزه‌هاى انسان، در سرنوشت او و دريافت رحمت و يا عذاب الهى، تأثير به سزايى دارد. فَثَبِّتُوا الَّذِينَ آمَنُوا ... فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ‌

8- قدرت و امكانات، به تنهايى عامل آرامش نيست. (در جنگ بدر، مسلمانان با كمى نفرات، آرامش يافتند، امّا دشمنان فراوان و مجهّز، هراسناك شدند.)

«أَمَنَةً مِنْهُ‌- الرُّعْبَ»

9- از توان رزمى خود در نبرد، بهترين استفاده را ببريد و ضربه‌ها را به جاهاى حسّاس وارد آوريد. «فَاضْرِبُوا فَوْقَ الْأَعْناقِ وَ اضْرِبُوا مِنْهُمْ كُلَّ بَنانٍ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



إِذْ يُوحِي رَبُّكَ إِلَى الْمَلائِكَةِ أَنِّي مَعَكُمْ فَثَبِّتُوا الَّذِينَ آمَنُوا سَأُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ فَاضْرِبُوا فَوْقَ الْأَعْناقِ وَ اضْرِبُوا مِنْهُمْ كُلَّ بَنانٍ «12»


«1» بحار الانوار، جلد 66، صفحه 477.

«2» تفسير عياشى، جلد 2، صفحه 50، حديث 25.


جلد 4 صفحه 304

إِذْ يُوحِي رَبُّكَ إِلَى الْمَلائِكَةِ: ياد بياور اى پيغمبر زمانى را كه وحى فرمود پروردگار تو به سوى ملائكه منزله براى اعانت مؤمنان، بدين مضمون: أَنِّي مَعَكُمْ‌:

بتحقيق من با شما هستم در امداد، و مساعد و ناصر و حافظ شمايم از شر دشمنان، فَثَبِّتُوا الَّذِينَ آمَنُوا: پس ثابت قدم گردانيد آنانكه ايمان آورده‌اند و تشجيع ايشان نمائيد به تكثير سواد آنها يا به محاربه با اعدا، سَأُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ‌: زود باشد كه بياندازم در قلوب كفار خوف و ترس را.

در مدارك نقل شد كه: ملائكه به صورت آدميان، مقدمه صف لشگر مؤمنان مى‌رفتند و مى‌گفتند: بشارت باد كه شما غالب شديد و خداى تعالى ناصر شما است، مردانه باشيد كه دشمنان شما قليلند و نصرت با شما خواهد بود.

فَاضْرِبُوا فَوْقَ الْأَعْناقِ‌: پس بزنيد اى ملائكه كفار را بالاى گردنهاى ايشان، يعنى بر ذبح يا رءوس ايشان.

در منهج- از حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مروى است كه فرمود:

مراد به ضرب اعناق و اسر فرموده‌اند نه به حرق و امثال آن از اسباب هلاكت.

در مجمع فرمايد: جايز است كه اين امر به مؤمنان باشد.

وَ اضْرِبُوا مِنْهُمْ كُلَّ بَنانٍ‌: و قطع كنيد از ايشان تمام انگشتان را. ابن عباس گفته: يعنى اطراف يدين و رجلين. يمانى گفته: مراد فوق الاعناق رؤساى قريش و كل بنان سفله و زير دستان ايشانند. معظم اهل تفسير قائلند كه ملائكه روز بدر، حرب با كفار نموده، ايشان را كشتند. و بعضى قائل به عدم حرب، و اين آيات را خطاب به مؤمنان دادند.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


إِذْ يُغَشِّيكُمُ النُّعاسَ أَمَنَةً مِنْهُ وَ يُنَزِّلُ عَلَيْكُمْ مِنَ السَّماءِ ماءً لِيُطَهِّرَكُمْ بِهِ وَ يُذْهِبَ عَنْكُمْ رِجْزَ الشَّيْطانِ وَ لِيَرْبِطَ عَلى‌ قُلُوبِكُمْ وَ يُثَبِّتَ بِهِ الْأَقْدامَ «11» إِذْ يُوحِي رَبُّكَ إِلَى الْمَلائِكَةِ أَنِّي مَعَكُمْ فَثَبِّتُوا الَّذِينَ آمَنُوا سَأُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ فَاضْرِبُوا فَوْقَ الْأَعْناقِ وَ اضْرِبُوا مِنْهُمْ كُلَّ بَنانٍ «12»


جلد 2 صفحه 516

ترجمه‌

وقتى كه فرو ميگرفت شما را خواب سبكى براى امنيّتى از او و نازل ميفرمود بر شما از آسمان آبرا تا پاك كند شما را بآن و ببرد از شما پليدى شيطان را و تا به بندد بر دلهاى شما اميد بخود را و ثابت كند بآن قدمها را

هنگاميكه وحى مى- كرد پروردگار تو بملائكه كه من با شمايم پس ثابت قدم كنيد آنانرا كه ايمان آوردند زود باشد بيندازم در دلهاى آنانكه كافر شدند ترس را پس بزنيد بر بالاى گردنها و بزنيد از ايشان هر يك از دستها و پاها را.

تفسير

شبى كه فرداى آن جنگ بدر واقع شد دلهاى اهل ايمان بوعده نصرت الهى قوى گرديد و امنيّتى از جانب خداوند براى آنها حاصل شد لذا بخواب رفتند ولى دلشان بيدار بود و مراقب بودند كه دشمن شبيخون نزند اتفاقا بيشترشان محتلم شدند و چاه بدر در تصرف كفار بود شيطان وسوسه نمود كه شما جنب شديد و آب نداريد با حال جنابت چگونه جنگ مى‌كنيد و ظفر مى‌يابيد و اگر كشته شويد و با اينحال از دنيا برويد چگونه ببهشت ميرويد بعلاوه ممكن است از تشنگى هلاك شويد و قادر بر دفاع از دشمن نشويد لذا خداوند باران رحمت خود را بر آنها نازل فرمود كه هم پاك شدند و هم پاكيزه و هم غسل نمودند و هم ذخيره كردند و هم از دلچركينى كه بواسطه وسوسه شيطان براى آنها از جهاد با اينحال روى داده بود بيرون آمدند و هم مطمئن بعنايت و لطف الهى نسبت بخودشان شدند بطوريكه گويا دلهاشان بريسمان محكم اميد و وثوق بخدا بسته شده و هم منزلگاهشان كه زمين ريگزار بود و قدمهاشان در آن فرو ميرفت سخت و صلب شد و ثبات قدم صورى و معنوى در جنگ براى ايشان حاصل گشت و اين وقتى بود كه خداوند بملائكه‌ئيكه براى نصرت آنها فرستاده بود وحى فرمود كه من معين و ياور شما هستم ثابت قدم كنيد اهل ايمان را در جهاد با كفار بارائه دادن خودتان را بآنها و كمك نمودن با آنها در جهاد و بشارت بفتح و ظفر و نقل شده كه صوت ملائكه را ميشنيدند كه ميگفتند بشارت باد شما را بنصرت الهى و خداوند چنان رعبى از مسلمانان در دل كفار انداخته بود كه با آنكه عدّه آنها تقريبا سه برابر عدّه مسلمانان بود و اسلحه و معدّات جنگيشان قابل مقايسه با اينها نبود جرئت سبقت‌


جلد 2 صفحه 517

بجنگ را نمى‌نمودند و مسلمانان را از جان گذشته تشخيص داده بودند و مايل بصلح بودند پيغمبر (ص) هم حاضر شد ولى أبو جهل جهالت كرد و مانع شد و خود و سايرين را بهلاكت انداخت و مأمور شدند ملائكه كه با شمشيرهاشان بزنند از گردن ببالاى آنها را كه حلقوم و سر باشد و قطع نمايند دستها و پاهاى آنها را چون مراد از بنان اطراف بدن است و گفته‌اند اين دستور بملائكه براى آن بود كه بدانند چه قسم بايد با مسلمانان كمك نمايند و فرموده‌اند دو جمله مصدّره بكلمه اذ در اين دو آيه و جمله اذ تستغيثون در آيات سابقه سه بدل است از جمله و اذ يعدكم اللّه براى تعداد نعمت و بنظر حقير عطف است و در مقام تعداد حذف حرف عطف شايع است ولى هر يك را بمناسبت ميتوان بسابقش متعلق گرفت چنانچه بيان شد.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


إِذ يُوحِي‌ رَبُّك‌َ إِلَي‌ المَلائِكَةِ أَنِّي‌ مَعَكُم‌ فَثَبِّتُوا الَّذِين‌َ آمَنُوا سَأُلقِي‌ فِي‌ قُلُوب‌ِ الَّذِين‌َ كَفَرُوا الرُّعب‌َ فَاضرِبُوا فَوق‌َ الأَعناق‌ِ وَ اضرِبُوا مِنهُم‌ كُل‌َّ بَنان‌ٍ «12»

زماني‌ ‌که‌ وحي‌ شد ‌از‌ جانب‌ خداوند بملائكه‌ ‌که‌ ‌من‌ ‌با‌ ‌شما‌ هستم‌ و ‌شما‌ ‌را‌ ياري‌ ميكنم‌ ‌پس‌ محكم‌ كنيد قلوب‌ مؤمنين‌ ‌را‌ ‌در‌ امر جهاد زود ‌باشد‌ ‌که‌ ‌در‌ قلوب‌ كفار القاء رعب‌ كنم‌ ‌پس‌ بزنيد فوق‌ گردنها ‌را‌ ‌که‌ سرها ‌از‌ بدنها جدا شود و بزنيد ‌از‌ ‌آن‌ كفار تمام‌ انگشتان‌ ‌که‌ نتوانند حربه‌ دست‌ بگيرند گفته‌ئيم‌ ملائكه‌ و معصومين‌ مثل‌ امير المؤمنين‌ [ع‌] و ابي‌ ‌عبد‌ اللّه‌ [ع‌] كساني‌ ‌که‌ ‌در‌ نسل‌ ‌آنها‌ مؤمني‌ پيدا نميشود ‌او‌ ‌را‌ بقتل‌ ميرسانند و اما ‌اگر‌ ‌در‌ نسل‌ ‌او‌ و ‌لو‌ هفتاد پشت‌ يك‌ نفر مؤمن‌ بوجود بيايد ‌او‌ ‌را‌ نميكشند فقط ملائكه‌ انگشتان‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ميزدند ‌که‌ فلج‌ شوند إِذ يُوحِي‌ رَبُّك‌َ إِلَي‌ المَلائِكَةِ أَنِّي‌ مَعَكُم‌ مكرر گفته‌ ‌شده‌ ‌که‌ ممكن‌ ‌در‌ ‌هر‌ حالي‌ ‌که‌ هست‌ احتياج‌ بواجب‌ بالذات‌ دارد ‌تا‌ مشيّت‌ حق‌ تعلق‌ نگيرد هيچ‌ فعلي‌ ‌از‌ ‌او‌ صادر نشود حدوثا و بقاء محتاج‌ ‌است‌ سيّما بنا ‌بر‌ قول‌ بحركت‌ جوهري‌

جلد 8 - صفحه 86

‌که‌ ‌آن‌ بآن‌ افاضه‌ وجود ميشود.

فَثَبِّتُوا الَّذِين‌َ آمَنُوا قلب‌ مؤمنين‌ ‌را‌ محكم‌ كنيد ‌با‌ جرئت‌ ‌هر‌ چه‌ تمام‌تر مقابلي‌ ‌با‌ كفار كنند سَأُلقِي‌ فِي‌ قُلُوب‌ِ الَّذِين‌َ كَفَرُوا الرُّعب‌َ يكي‌ ‌از‌ نصرتهاي‌ الهي‌ و معجزات‌ نبي‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ القاء رعب‌ و ترس‌ ‌است‌ ‌در‌ قلوب‌ ‌که‌ ‌از‌ ‌خود‌ ‌آن‌ حضرت‌ مرويست‌ فرمود

(نصرت‌ بالرعب‌)

چنان‌ ترسي‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ وارد شد ‌که‌ فرار كردند هفتاد نفر كشته‌، هفتاد مجروح‌، هفتاد اسير بقيه‌ فرار كردند فَاضرِبُوا فَوق‌َ الأَعناق‌ِ بالاي‌ گردن‌ ‌که‌ سرها مثل‌ گوي‌ ‌در‌ ميدان‌ افتاده‌ وَ اضرِبُوا مِنهُم‌ كُل‌َّ بَنان‌ٍ ضارب‌ ‌را‌ نميديدند ولي‌ سرهاي‌ جدا ‌شده‌ و دستهاي‌ قطع‌ ‌شده‌ ‌در‌ ميدان‌ ريخته‌ ‌شده‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 12)- دیگر از نعمتهای پروردگار بر مجاهدان جنگ بدر، ترس و وحشتی بود که در دل دشمنان افکند و روحیه آنها را سخت متزلزل ساخت در این باره می‌فرماید: «به خاطر بیاور هنگامی را که پروردگار تو به فرشتگان وحی فرستاد، من با شما هستم و شما افراد با ایمان را تقویت کنید و ثابت قدم بدارید» (إِذْ یُوحِی رَبُّکَ إِلَی الْمَلائِکَةِ أَنِّی مَعَکُمْ فَثَبِّتُوا الَّذِینَ آمَنُوا).

«و به زودی در دلهای کافران ترس و وحشت می‌افکنم» (سَأُلْقِی فِی قُلُوبِ الَّذِینَ کَفَرُوا الرُّعْبَ).

و این راستی عجیب بود که ارتش نیرومند قریش در برابر سپاه کوچک مسلمانان آنچنان روحیه خود را باخته بود که جمعی از درگیر شدن با مسلمانان بسیار وحشت داشتند.

سپس فرمانی را که در میدان بدر به وسیله پیامبر صلّی اللّه علیه و آله به مسلمانان داده بود، به یاد آنها می‌آورد، و آن این بود که هنگام نبرد با مشرکان از ضربه‌های غیر کاری بپرهیزید و نیروی خود را در آن صرف نکنید، بلکه ضربه‌های کاری بر پیکر دشمن فرود آرید «ضربه بر بالاتر از گردن، (بر مغزها و سرهای آنها) فرود آرید» (فَاضْرِبُوا

ج2، ص138

فَوْقَ الْأَعْناقِ)

.«و دست و پای آنها را از کار بیندازید» (وَ اضْرِبُوا مِنْهُمْ کُلَّ بَنانٍ).

نکات آیه

۱- خداوند با وحى به فرشتگان حاضر در کارزار بدر، آنان را از پشتیبانى خویش در ثبات بخشیدن به مجاهدان آگاه ساخت. (إذ یوحى ربک إلى الملئکة أنى معکم فثبتوا الذین)

۲- ایجاد پایدارى در مجاهدان، فرمان خداوند به فرشتگان گسیل شده به جنگ بدر (إذ یوحى ربک إلى الملئکة أنى معکم فثبتوا الذین)

۳- تنها پیامبر(ص) شاهد وحى الهى به فرشتگان مبتنى بر مأموریت آنان براى پشتیبانى مجاهدان بدر بود. (إذ یوحى ربک إلى الملئکة) چنانچه «إذ»، متعلق به «اذکر» باشد با توجه به اینکه مخاطب در آیه مورد بحث، به خلاف آیات گذشته، شخص پیامبر(ص) است، مى توان گفت تنها آن حضرت شاهد وحى خداوند به فرشتگان بوده است.

۴- ملائکه در اجراى مأموریتهاى خویش نیازمند تقویت و پشتیبانى از جانب خدا (إذ یوحى ربک إلى الملئکة أنى معکم فثبتوا الذین ءامنوا)

۵- ایجاد رعب و وحشت در دلهاى کافران، وعده خداوند به فرشتگان حاضر در کارزار بدر (سألقى فى قلوب الذین کفروا الرعب)

۶- رعب و وحشت کافران در جنگ بدر، از عوامل شکست آنان در آن جنگ (سألقى فى قلوب الذین کفروا الرعب)

۷- ضرورت ایجاد ترس در دشمنان دین و سلب روحیه نبرد از ایشان (سألقى فى قلوب الذین کفروا الرعب)

۸- ملائکه مأمور در هم کوبیدن سرهاى کافران بدر و از کار انداختن پنجه هاى آنان بودند. (فاضربوا فوق الأعناق و اضربوا منهم کل بنان) «ال» در «الأعناق» جانشین مضاف إلیه (الکافرین) است و مراد از «فوق الأعناق» سرهاى کافران است. بنابراین جمله «فاضربوا ... » یعنى سرهاى کافران را مورد ضربات خویش قرار دهید. قابل ذکر است که مخاطب در این جمله، همان گونه که سیاق آیه بر آن دلالت دارد، فرشتگان هستند.

۹- خداوند، مجاهدان بدر را به در هم کوبیدن سرهاى کافران و از کار انداختن پنجه هاى آنان، تهییج کرد. (فاضربوا فوق الأعناق و اضربوا منهم کل بنان) برداشت فوق بر این اساس است که خطاب در جمله «فاضربوا ... » متوجه مجاهدان باشد. جمله «و ما جعله اللّه إلا بشرى» در آیه دهم، که مسؤولیت فرشتگان را تنها بشارت دهى اعلام کرد، مى تواند مؤید این احتمال باشد.

روایات و احادیث

۱۰- سئل ابو جعفر (ع) عن قول اللّه «إذ یوحى ربک إلى الملائکة أنى معکم» قال: إلهام.[۱] از امام باقر(ع) روایت شده که در پاسخ سؤال از «یوحى» در آیه «إذ یوحى ... » فرمود: مراد الهام است.

موضوعات مرتبط

  • امداد غیبى:۱
  • ترس: آثار ترس ۶
  • جنگ روانى:۵، ۷ آثار جنگ روانى ۵، ۷ ۶
  • جهاد: آداب جهاد ۷ ; تهییج در جهاد ۹
  • خدا: اوامر خدا ۲ ; وعده خدا ۵
  • دشمنان: القاى ترس در دشمنان ۷ ; تضعیف روحیه دشمنان ۷
  • غزوه بدر: قصه غزوه بدر ۱، ۲، ۳، ۶، ۸، ۹ ; مجاهدان غزوه بدر ۹ ; محمد(ص) در غزوه بدر ۳ ; مشرکان قریش در غزوه بدر ۸ ; ملائکه در غزوه بدر ۱، ۲، ۳، ۵، ۸
  • قریش: شکست مشرکان قریش ۶
  • کافران: القاى ترس در کافران ۵ ; عوامل شکست کافران ۶ ; قلب کافران ۵ ; کوبیدن انگشت کافران ۸، ۹ ; کوبیدن سر کافران ۸، ۹
  • مجاهدان: امداد به مجاهدان ۱، ۳ ; ثبات قدم مجاهدان ۱، ۲ ; مسؤولیت مجاهدان ۹
  • ملائکه: امداد به ملائکه ۴ ; ملائکه امداد ۳، ۸ ; نقش ملائکه ۴ ; نقش ملائکه امداد ۱ ; نیاز ملائکه ۴ ; وحى به ملائکه ۱، ۳

منابع

  1. تفسیر عیاشى، ج ۲، ص ۵۰، ح ۲۶ ; بحارالانوار، ج ۱۹، ص ۲۸۷، ح ۳۱.