الأحقاف ١٩

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۱ دی ۱۳۹۹، ساعت ۰۶:۴۰ توسط 127.0.0.1 (بحث) (افزودن جزییات آیه)
کپی متن آیه
وَ لِکُلٍ‌ دَرَجَاتٌ‌ مِمَّا عَمِلُوا وَ لِيُوَفِّيَهُمْ‌ أَعْمَالَهُمْ‌ وَ هُمْ‌ لاَ يُظْلَمُونَ‌

ترجمه

و برای هر کدام از آنها درجاتی است بر طبق اعمالی که انجام داده‌اند، تا خداوند کارهایشان را بی‌کم و کاست به آنان تحویل دهد؛ و به آنها هیچ ستمی نخواهد شد!

|و براى هر يك [از مؤمن و كافر] بر حسب آنچه انجام داده‌اند درجاتى است، و تا [خدا پاداش‌] اعمالشان را تمام بدهد، و آنها مورد ستم واقع نخواهند شد
و براى هر يك در [نتيجه‌] آنچه انجام داده‌اند درجاتى است، و تا [خدا پاداش‌] اعمالشان را تمام بدهد؛ و آنان مورد ستم قرار نخواهند گرفت.
و برای تمام (مردم مؤمن و کافر) به مقتضای اعمالشان درجاتی معین است (در عالم قیامت تا عدل خدا درباره آنها آشکار شود) و تا همه را به پاداش و مزد اعمال خود کاملا برساند و هیچ ستمی به آنها نخواهد شد.
برای هر کدام [از گروه مؤمنان و کافران] بر پایه اعمالی که انجام داده اند درجاتی است [که در آن قرار می گیرند]، و تا خدا اعمالشان را به طور کامل به آنان بدهد؛ و آنان مورد ستم قرار نمی گیرند.
و هر يك را نسبت به كارى كه كرده است درجتى است تا خدا پاداش كارهايشان را به تمامى بدهد و به آنان ستم نمى‌شود.
و هر یک را بر حسب آنچه کرده‌اند درجاتی است، و تا سرانجام جزای اعمالشان را به تمام و کمال بدهد، و بر ایشان ستم نرود
و هر كدام [از دو گروه مؤمن و كافر] را پايه‌هايى است از آنچه كرده‌اند [تا عدل خدا در باره آنها آشكار شود] و تا به آنان [پاداش‌] كارهايشان را تمام بدهد و به ايشان ستم نخواهد شد.
همه (ی مؤمنان و کافران) دارای درجاتی (و درکاتی) هستند بر طبق اعمالی که انجام داده‌اند، تا بدین‌وسیله خداوند جزا و سزای رفتار و کردارشان را به تمام و کمال و بی کم و کاست بدهد و هیچ گونه ستمی بدیشان نشود.
و برای هر یک در نتیجه‌ی آنچه انجام داده‌اند درجاتی است و تا (خدا) اعمالشان را بهره‌ای وافی دهد؛ حال آنکه آنان ستم (هم) نمی‌شوند.
و هر کدام را پایه‌هائی است از آنچه عمل کردند و تا سراسر دهد بدیشان کردارهای ایشان را و ایشان ستم نشوند

There are degrees for everyone, according to what they have done, and He will repay them for their works in full, and they will not be wronged.
ترتیل:
ترجمه:
الأحقاف ١٨ آیه ١٩ الأحقاف ٢٠
سوره : سوره الأحقاف
نزول : ٨ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٢
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«لِکُلٍّ»: برای هر یک از دو گروه کافر و مؤمن. «دَرَجَاتٌ»: از باب تغلیب، مراد هم درجات بهشتیان و هم درکات دوزخیان است. «لِیُوَفِّیَهُمْ أَعْمَالَهُمْ وَ هُمْ لایُظْلَمُونَ»: حرف (ل) برای تعلیل است. (یُوَفِّیَهُمْ) منصوب به (أَنْ) مقدّر است. جار و مجرور متعلّق به محذوفی است و تقدیر چنین است: جَازَاهُمُ اللهُ بِذلِکَ لِیُوَفِّیَهُمْ. حرف (و) حالیّه، و جمله (هُمْ لا یُظْلَمُونَ) حال مؤکّده است.


نزول

از طریق عوفى از ابن عباس و نیز از سدى نقل شده است که عبدالرحمن بن ابى‌بکر پس از نزول آیه ۱۷ که درباره او قبل از مسلمان شدن او نازل شد. اسلام اختیار نمود و در دین خویش استوار و محکم گردیده و از شرک قبلى خود توبه نمود و این آیه براى او نازل شد.[۱]

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ لِكُلٍّ دَرَجاتٌ مِمَّا عَمِلُوا وَ لِيُوَفِّيَهُمْ أَعْمالَهُمْ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ «19»

وَ لِكُلٍّ دَرَجاتٌ مِمَّا عَمِلُوا: و براى هر يك از دو فرقه مؤمن و كافر مراتب و منازل است از جزاى آنچه عمل كردند، چه مراتب مؤمنان به سبب ايمان و طاعت درجات علوى بهشت، و مراتب كافران به جهت كفر و معصيت دركات سفلى جهنم مقرر است. وَ لِيُوَفِّيَهُمْ أَعْمالَهُمْ‌: و هر آينه تمام گرداند ايشان را جزاى اعمال ايشان، وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ‌: و ايشان ظلم گرديده نشوند مؤمنان از نقص ثواب و كافران به زيادتى عقاب.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


أُولئِكَ الَّذِينَ نَتَقَبَّلُ عَنْهُمْ أَحْسَنَ ما عَمِلُوا وَ نَتَجاوَزُ عَنْ سَيِّئاتِهِمْ فِي أَصْحابِ الْجَنَّةِ وَعْدَ الصِّدْقِ الَّذِي كانُوا يُوعَدُونَ «16» وَ الَّذِي قالَ لِوالِدَيْهِ أُفٍّ لَكُما أَ تَعِدانِنِي أَنْ أُخْرَجَ وَ قَدْ خَلَتِ الْقُرُونُ مِنْ قَبْلِي وَ هُما يَسْتَغِيثانِ اللَّهَ وَيْلَكَ آمِنْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَيَقُولُ ما هذا إِلاَّ أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ «17» أُولئِكَ الَّذِينَ حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ إِنَّهُمْ كانُوا خاسِرِينَ «18» وَ لِكُلٍّ دَرَجاتٌ مِمَّا عَمِلُوا وَ لِيُوَفِّيَهُمْ أَعْمالَهُمْ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ «19» وَ يَوْمَ يُعْرَضُ الَّذِينَ كَفَرُوا عَلَى النَّارِ أَذْهَبْتُمْ طَيِّباتِكُمْ فِي حَياتِكُمُ الدُّنْيا وَ اسْتَمْتَعْتُمْ بِها فَالْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذابَ الْهُونِ بِما كُنْتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ بِما كُنْتُمْ تَفْسُقُونَ «20»

ترجمه‌

آنگروه آنانند كه ميپذيريم از ايشان بهترين آنچه را بجا آوردند و در ميگذريم از بديهاى ايشان در زمره اهل بهشت بوعده راستى كه بودند بآن وعده داده ميشدند

و آن كه گفت به پدر و مادرش افّ بر شما آيا وعده ميدهيد مرا كه بيرون آورده ميشوم با آنكه گذشته است قرنها پيش از من و آن دو بفرياد رسى ميطلبيدند خدا را واى بر تو ايمان آور پس مى‌گفت نيست اين مگر افسانه‌هاى پيشينيان‌

آنگروهند آنانكه سزاوار شد بر آنها وعده عذاب در امّتهائى كه گذشتند پيش از آنها از جن و انس همانا آنها بودند زيانكاران‌

و براى هر يك درجه و مرتبه‌ها است از آنچه كردند و تا تمام دهد بآنان جزاى كردارهاشان را و آنها ستم كرده نميشوند

و روز كه عرضه كرده شوند آنانكه كافر شدند بر آتش برديد


جلد 4 صفحه 652

لذّت‌هاى خود را در زندگانى دنياتان و بهره برديد بآن پس امروز جزا داده ميشويد عذاب خوارى را بسبب آنكه بوديد كه تكبر و سركشى مينموديد در زمين بنا حقّ و بسبب آنكه بوديد كه نافرمانى ميكرديد.

تفسير

خداوند متعال بكسانيكه مانند انسان مذكور در آيات سابقه باشند وعده فرموده كه اعمال حسنه آنها را اعمّ از واجب و مستحب قبول فرمايد و از گناهان آنها بگذرد و در زمره اهل بهشت قرار دهد وعده راست درستى كه در دنيا بآنها داده ميشد بلسان انبياء و اولياء و بنابر اين وعد الصّدق منصوب بمصدريّت فعل محذوف است و در مقابل چنين انسان شاكر ذاكر تائب مخلص انسان ديگرى است كه گفت يا ميگويد بپدر و مادر خود اف بر شما و آن كلمه‌ئى است كه در لسان عرب براى اظهار خشم و نفرت از كسى يا چيزى گفته ميشود آيا شما وعده ميدهيد بمن كه روزى از قبر بيرون ميآيم و بجزاى اعمالم ميرسم با آنكه قرنها و سالهاى دراز گذشته پيش از وجود من و يكنفر سر از قبر بيرون نياورده بگويد با من چه كرده‌اند و پدر و مادر او استغاثه و زارى بدرگاه خدا ميكنند و باو ميگويند واى بر تو ايمان بياور بروز جزا وعده خدا حقّ و محقّق است كتب سماوى و لسان انبياء و اولياء بآن گويا شده و او ميگويد نيست اين گفتارها مگر مانند حكايات دروغى كه از پيشينيان نقل ميكنند در كتب قصه و افسانه كه قابل اعتماد و اعتناء نيست و خداوند در باره اين قبيل اشخاص فرموده كه مستحق عذاب الهى شدند در زمره كفّار امم سابقه از جن و انس كه زيانكار بودند و در آيه قبل قمّى ره فرموده در باره عبد الرّحمن بن ابى بكر نازل شده و در مجمع اين قول را از جمعى از مفسّرين نقل نموده و نسبت ببعضى داده كه آنرا عامّ دانسته‌اند نسبت بهر كافريكه عاقّ والدين باشد و اين آيه را شاهد بر مدّعاى خود قرار داده‌اند و گفته‌اند جنّ هم ميميمرد و از براى هر يك از دو دسته سعداء و اشقياء كه در آيات سابقه و اين آيات مذكور شدند درجات و دركاتى است از بهشت و جهنّم كه حاصل شده است براى آنها در نتيجه اعمالشان در دنيا از اعلى علّيّين جنان تا اسفل السّافلين نيران بحسب مراتب استحقاقشان و اطلاق درجات بر دركات يا بمراعات عموم اصلى لفظ است اگر چه غلبه در مثوبات پيدا كرده يا باعتبار تغليب كه آنهم معمول به‌


جلد 4 صفحه 653

است و اين براى آنستكه خداوند هر كس را بجزاى كامل اعمالش برساند و ذرّه‌اى از ميزان استحقاق كسى در ثواب كاسته نشود و در عقاب افزوده نگردد چون خداوند عادل است و ظالم نيست و روز كه كفّار را بر آتش جهنّم عرضه دارند چون بزبانه كشيدن سوى آنها طلب مينمايد آنانرا يا آتش را بر آنها عرضه دارند براى آنكه مطّلع از اهوال آن شوند بآنها گفته شود برديد لذّتهاى خوب خوش خودتان را در زندگانى دنياتان يا صرف نموديد نعمتهاى پاكيزه خودتان را كه خدا بشما داده بود در شهوت رانى و بوالهوسى و منغمر شديد در آنها و بهره‌مند گشتيد از آنها كاملا در دنيا و ديگر لذّت و خوشى براى شما باقى نمانده پس امروز با كمال خفّت و خوارى جزاى شما عذاب جهنّم است براى آنكه در دنيا تكبّر و سركشى نموديد از قبول حكم حق بناحق و تمرّد نموديد از فرمان خدا و پيغمبر او و آيه مشعر است بر آنكه هر قدر در دنيا انسان لذّت ببرد و عيش كند از مقامات آخرت او كاسته ميشود و در بعضى از روايات كه در آنها ترغيب به زهد در دنيا شده باين آيه استشهاد شده است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ لِكُل‌ٍّ دَرَجات‌ٌ مِمّا عَمِلُوا وَ لِيُوَفِّيَهُم‌ أَعمالَهُم‌ وَ هُم‌ لا يُظلَمُون‌َ «19»

و ‌از‌ ‌براي‌ ‌هر‌ يك‌ ‌از‌ مؤمن‌ و كافر درجاتي‌ هست‌ ‌از‌ آنچه‌ عمل‌ كردند و ‌هر‌ آينه‌ بالتمام‌ جزا ميدهيم‌ اعمال‌ ‌آنها‌ ‌را‌ و ‌آنها‌ ظلم‌ نمي‌شوند ‌يعني‌ ‌از‌ اعمال‌ مؤمن‌ كسر نميگذاريم‌ و ‌براي‌ اعمال‌ كافر زياده‌ روي‌ نميكنيم‌.

وَ لِكُل‌ٍّ دَرَجات‌ٌ ‌يعني‌ لكل‌ واحد ‌من‌ المؤمنين‌ ‌از‌ انبياء و اولياء و صلحاء ‌حتي‌ ضعفاء مؤمنين‌ ‌هر‌ كدام‌ بقدر ايمان‌ ‌آنها‌ و اخلاق‌ حميده ‌آنها‌ و اعمال‌ صالحه ‌آنها‌ درجه‌ ‌در‌ بهشت‌ بآن‌ها ميدهيم‌ و چيزي‌ ‌از‌ اعمال‌ ‌آنها‌ ‌را‌ كسر نمي‌گذاريم‌ ‌که‌ فَمَن‌ يَعمَل‌ مِثقال‌َ ذَرَّةٍ خَيراً يَرَه‌ُ و لكل‌ واحد ‌من‌ الكافرين‌ ‌از‌ مشرك‌ و يهود و نصاري‌ و طبيعي‌ و ساير طبقات‌ كفار و ضالين‌ و مضلين‌ ‌هم‌ دركاتي‌ دارند ‌هر‌ كدام‌ بقدر كفر و شرك‌ و ضلالت‌ و صفات‌ خبيثه‌ و اعمال‌ سوء معذب‌ ‌در‌ جهنم‌ ميشوند.

مِمّا عَمِلُوا چنانچه‌ ميفرمايد: وَ مَن‌ يَعمَل‌ مِثقال‌َ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَه‌ُ.

وَ لِيُوَفِّيَهُم‌ أَعمالَهُم‌ ‌که‌ ميفرمايد: وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً وَ لا يَظلِم‌ُ رَبُّك‌َ أَحَداً كهف‌، ‌آيه‌ 27.

وَ هُم‌ لا يُظلَمُون‌َ زائد ‌بر‌ استحقاقش‌ عذاب‌ نمي‌كنيم‌ و كمتر ‌از‌ قابليتش‌ ثواب‌ نميدهيم‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 19)- در این آیه نخست به تفاوت درجات و مراتب هر یک از این دو گروه اشاره کرده، می‌گوید: «و برای هر کدام از آنها درجاتی است بر طبق اعمالی که انجام داده‌اند» (وَ لِکُلٍّ دَرَجاتٌ مِمَّا عَمِلُوا).

چنان نیست که بهشتیان یا دوزخیان همه در یک درجه باشند، بلکه آنها نیز به تفاوت اعمالشان، و به تناسب خلوص نیّت و میزان معرفتشان، مقامات متفاوتی دارند، و اصل عدالت، دقیقا در اینجا حاکم است.

سپس می‌افزاید: «هدف این است که خداوند اعمال آنها را بی‌کم و کاست به آنان تحویل دهد» (وَ لِیُوَفِّیَهُمْ أَعْمالَهُمْ).

این تعبیر اشاره دیگری است به مسأله «تجسم اعمال» که در آنجا اعمال آدمی با او خواهد بود، اعمال نیکش مایه رحمت، و آرامش اوست، و اعمال زشتش مایه بلا و ناراحتی و رنج و عذاب.

و در پایان به عنوان تأکید می‌گوید: «و به آنها هیچ ستمی نخواهد شد» (وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ). چرا که اعمال خودشان را دریافت می‌دارند.

نکات آیه

۱- هر یک از مؤمنان و کافران، داراى درجات و مراتب مختلف، متناسب با عملکرد خود (و لکلّ درجت ممّا عملوا) «لکلّ» ممکن است نظر به دو دسته داشته باشد: ۱- مؤمنان نیک کردار، ۲- کافران منکر معاد و ممکن است ناظر به هر مؤمن در مقایسه با دیگر مؤمنان و هر کافر در مقایسه با دیگر کافران باشد. براشت یاد شده بر اساس احتمال نخست است.

۲- وجود تفاوت درجات، در بهشت براى مؤمنان و در دوزخ براى کافران * (و لکلّ درجت ممّا عملوا) برداشت بالا بنابراین است که «لکلّ» به معناى هر یک از مؤمنان و هر یک از کافران باشد که در آیات پیشین به عنوان «مسلم» و «منکر معاد» از آنان یاد شد.

۳- مراتب انسان ها در آخرت، متناسب با عمل و کارکرد آنان; بر خلاف مراتب دنیوى ایشان (و لکلّ درجت ممّا عملوا) با توجه به این که آیه شریفه، در مقام توصیف حالات انسان در آخرت است; انگشت نهادن بر «ممّا عملوا» ممکن است درصدد مقایسه میان دنیا و آخرت و بیان تفاوت هاى این دو زندگى باشد.

۴- عمل هر فرد، منشأ و ملاک اصلى تعیین مراتب و جایگاه اخروى او (و لکلّ درجت ممّا عملوا) «من» در «ممّا عملوا» مى تواند نشویه باشد.

۵- هر فرد، دریافت کننده تمامى اعمال خویش و پاداش و کیفر آن به شکلى کامل، در جهان آخرت (و لیوفّیهم أعملهم و هم لایظلمون)

۶- روا نشدن ظلم به انسان ها، در جهان آخرت (و هم لایظلمون)

۷- عدل الهى، در نظام کیفر و پاداش (و لیوفّیهم أعملهم و هم لایظلمون)

۸- مجال زندگى دنیا، ناکافى براى برخوردارى انسان از نتایج کامل همه اعمال خویش و نفى هرگونه ظلم (و لیوفّیهم أعملهم و هم لایظلمون) از این که خداوند، استیفاى همه اعمال و نفى هرگونه ظلم را به مجال آخرت محوّل ساخته است; مطلب بالا استفاده مى شود.

۹- برخوردارى هر فرد، از نتایج اعمال خویش و برقرارى عدالت کامل، از اهداف معاد و برپایى قیامت (و لکلّ درجت ممّا عملوا و لیوفّیهم أعملهم و هم لایظلمون) لام در «لیوفّیهم»، بیانگر غایت و هدف است و این که با «واو» آمده است (و لیوفّیهم) نشان مى دهد که اهداف چندى براى وجود معاد در کار است که به ذکر یکى از آنها اکتفا شده است و آن نفى ظلم در نظام پاداش و کیفر و برخوردارى انسان ها از نتایج اعمال است.

۱۰- اعمال انسان، فانى نشدنى و باقى در صحنه هستى به کامل ترین صورت آن (و لیوفّیهم أعملهم) تعبیر «لیوفّیهم أعمالهم» - در صورتى که چیزى در تقدیر نداشته باشد - مى نمایاند که انسان در قیامت، نفس اعمالش را بدون کم و کاست دریافت خواهد کرد; نه صرفاً نتیجه و بازتاب آن را و لازمه این نکته، بقاى اعمال است.

۱۱- زندگى دنیا، صحنه عمل و آخرت میدان دریافت اعمال و نتایج آن * (و لکلّ درجت ممّا عملوا و لیوفّیهم أعملهم) بنابراین که «حقّ علیهم القول» در آیه قبل، عذاب اخروى باشد; از این آیه استفاده مى شود که مراد از «درجات» درجه هاى اخروى است و در آن جایگاه، نتایج اعمال استیفا مى شود.

۱۲- تجسم اعمال نیک و بد، در قیامت * (و لیوفّیهم أعملهم) دریافت کامل اعمال، اگر به معناى ظاهرى آن حمل شود، مستلزم تجسم عمل خواهد بود.

۱۳- عدل الهى، در محاسبه اعمال، بشارتى به مؤمنان و هشدارى به کافران (و لکلّ درجت ممّا عملوا ... و هم لایظلمون) «لکلّ» مى تواند اشاره به هر گروه از مؤمن و کافر داشته باشد. براین اساس تعبیر «هم لایظلمون» براى مؤمنان نیک کردار، نویدى است که اعمالشان ضایع نخواهد شد و براى منکران معاد، هشدارى است که ستمهایشان بى پاسخ نخواهد ماند.

۱۴- جنیان نیز همانند انسان ها، داراى درجات اخروى و دریافت کننده نتایج اعمالشان در قیامت (أُمم قد خلت من قبلهم من الجنّ و الإنس ... و لکلّ درجت ممّا عملوا)

موضوعات مرتبط

  • آخرت: نقش آخرت ۱۱
  • ارزیابى: ملاک ارزیابى اخروى ۴
  • انسان: تشابه انسان با جن ۱۴; مراتب اخروى انسان ها ۳; مراتب دنیوى انسان ها ۳
  • بهشتیان: مراتب بهشتیان ۲
  • پاداش: شخصى بودن پاداش ۵; وقت پاداش عمل ۹
  • جن: عمل جن ۱۴; مراتب اخروى جن ۱۴
  • جهنمیان: مراتب جهنمیان ۲
  • خدا: عدالت خدا ۷، ۱۳
  • دنیا: نقش دنیا ۱۱
  • زندگى: محدودیت زندگى دنیوى ۸
  • عمل: آثار اخروى عمل ۳، ۴، ۱۴; آثار عمل ۱، ۸; آثار فردى عمل ۵; بقاى عمل۱۰; پاداش اخروى عمل ۱۱; تجسم عمل ۱۲; فرصت عمل ۱۱; وقت پاداش عمل ۹; وقت کیفر عمل ۹
  • قیامت: عدالت در قیامت ۶، ۹; فلسفه قیامت ۹; ویژگیهاى قیامت ۱۲
  • کافران: مراتب اخروى کافران ۲; مراتب کافران ۱; هشدار به کافران ۱۳
  • کیفر: شخصى بودن کیفر ۵
  • مؤمنان: بشارت به مؤمنان ۱۳; مراتب اخروى مؤمنان ۲; مراتب مؤمنان ۱
  • معاد: فلسفه معاد ۹
  • نظام جزایى :۵، ۷

منابع

  1. طبرى صاحب جامع البیان و تفسیر ابن ابى حاتم.