سوره طه

از الکتاب
سوره مريم سوره طه سوره الأنبياء
شماره کتابت : ٢٠
جزء :
نزول
ترتيب نزول : ٤٥
محل نزول : مكه
اطلاعات آماری
تعداد آیات : ١٣٥
تعداد کلمات : ١٥١٠
تعداد حروف :
در حال بارگیری...
لیست آیات

١ ٢ ٣ ٤ ٥ ٦ ٧ ٨ ٩ ١٠ ١١ ١٢ ١٣ ١٤ ١٥ ١٦ ١٧ ١٨ ١٩ ٢٠ ٢١ ٢٢ ٢٣ ٢٤ ٢٥ ٢٦ ٢٧ ٢٨ ٢٩ ٣٠ ٣١ ٣٢ ٣٣ ٣٤ ٣٥ ٣٦ ٣٧ ٣٨ ٣٩ ٤٠ ٤١ ٤٢ ٤٣ ٤٤ ٤٥ ٤٦ ٤٧ ٤٨ ٤٩ ٥٠ ٥١ ٥٢ ٥٣ ٥٤ ٥٥ ٥٦ ٥٧ ٥٨ ٥٩ ٦٠ ٦١ ٦٢ ٦٣ ٦٤ ٦٥ ٦٦ ٦٧ ٦٨ ٦٩ ٧٠ ٧١ ٧٢ ٧٣ ٧٤ ٧٥ ٧٦ ٧٧ ٧٨ ٧٩ ٨٠ ٨١ ٨٢ ٨٣ ٨٤ ٨٥ ٨٦ ٨٧ ٨٨ ٨٩ ٩٠ ٩١ ٩٢ ٩٣ ٩٤ ٩٥ ٩٦ ٩٧ ٩٨ ٩٩ ١٠٠ ١٠١ ١٠٢ ١٠٣ ١٠٤ ١٠٥ ١٠٦ ١٠٧ ١٠٨ ١٠٩ ١١٠ ١١١ ١١٢ ١١٣ ١١٤ ١١٥ ١١٦ ١١٧ ١١٨ ١١٩ ١٢٠ ١٢١ ١٢٢ ١٢٣ ١٢٤ ١٢٥ ١٢٦ ١٢٧ ١٢٨ ١٢٩ ١٣٠ ١٣١ ١٣٢ ١٣٣ ١٣٤ ١٣٥

متن سوره

طه [:ای طاهر هادی!].

ما قرآن را بر تو نازل نکردیم تا به رنج افتی،

جز اینکه برای هر که (از خدا) می‌هراسد یادواره‌ای (بزرگ) باشد.

در حالی که فرود آمده‌ای است به تدریج از جانب کسی که زمین و آسمان‌های بلند را آفریده است.

(خدای) رحمتگر بر آفریدگان بر عرش (ربوبیت ) چیره شده است.

آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین و آنچه میان آن دو و آنچه زیر خاک است از اوست.

و اگر سخن آشکار گویی پس او نهان و نهان‌تر را می‌داند.

خدایی که جز او معبودی نیست (و) نیکوترین نام‌ها (ونشانه‌ها) ویژه‌ی اوست.

و آیا گزارش (وحیانی) موسی تو را رسید؟

چون آتشی دید، پس به خانواده‌ی خود گفت: «درنگ کنید، همانا من با آتشی مأنوس شدم. امید که شعله‌ای از آن برایتان بیاورم یا در پرتو آتش راهی بیابم.»

پس چون بدان رسید ندا داده شد: «موسی!»

«بی‌گمان منم، من، پروردگارت، پس دو پای‌پوشت را برکن، که در حقیقت تو پیچیده در پوشش وادی مقدسی.»

«و من تو را (برای خودم) برگزیدم. پس برای آنچه (به تو) وحی می‌شود گوش فرادار.»

«(این) منم، من، (همان) خدایی که جز من خدایی نیست. پس مرا بپرست و برای یادم نماز را بر پا بدار.»

«به‌راستی ساعت [:قیامت] آمدنی است. نزدیک است آن را (بر خود هم) پوشیده دارم، تا هر کسی به (موجب) آنچه می‌کوشد جزا یابد.»

«پس هرگز نکند کسی که به آن ایمان ندارد و از هوس خویش پیروی کرده است، تو را از (ایمان به) آن باز دارد، پس سقوط کنی.»

«و ای موسی! این چیست در دست راستت؟»

گفت: «این عصای من است. بر آن تکیه می‌دهم و با آن بر گوسفندانم (برگ) می‌تکانم، و در آن برای من نیازهای مهم دیگری (نیز) هست.»

فرمود: «موسی! (هم) آن را بیفکن.»

پس آن را افکند. پس ناگهان، (هم)آن ماری شد که به سرعت می‌خزد.

فرمود: «آن را برگیر و مترس، به زودی آن را به حال واقعی نخستین‌(اش) باز می‌گردانیم.»

«و دست خود را به پهلویت ببر تا سپیدی بی‌گزند بر آید. حال آنکه (این) نشانه‌ای دیگر (بر رسالت تو) است،»

«برای اینکه به تو از بزرگ‌ترین نشانه‌های (چشمگیر)‌مان بنماییم.»

«سوی فرعون برو که همواره او به سرکشی برخاسته است.»

گفت: «پروردگارم! سینه‌ام را گشاده گردان،»

«و کارم را برایم آسان گردان،»

«و از زبانم گرهی بگشای»

«تا سخنم را با بررسی بفهمند،»

«و برایم دستیاری از کسانم قرار ده:»

«هارون برادرم را.»

«پشتم را به او استوار گردان،»

«و او را در کارم شریک کن،»

«تا تو را فراوان تسبیح کنیم،»

«و بسیار تو را یاد کنیم،»

«بی‌گمان تو همواره به (حال) ما بسی بینا بوده‌ای.»

فرمود: «موسی! به‌راستی خواسته‌ات به تو داده شد.»

«و همواره به‌راستی بار دیگر (هم) بر تو منت نهادیم،»

«چون به مادرت آنچه را که وحی می‌شود وحی کردیم:»

«که او را در صندوق بیفکن، پس در دریایش بینداز. پس (آنگاه) دریا بایستی او را به کرانه و کناره افکند تا دشمنی برای من و دشمنی برای وی، او را برگیرد. و مهری (بزرگ) از خودم بر تو افکندم. و تا زیر نظر من سازمان (و سامان) یابی.»

«چون خواهرت می‌رود پس می‌گوید: آیا شما را بر کسی که او را کفالت کند دلالت کنم‌؟ پس تو را سوی مادرت بازگردانیدیم تا دیده‌اش (با دیدار تو) روشن شود و غم نخورد. و شخصی را کُشتی. پس (ما) تو را از اندوه رهانیدیم، و تو را بارها (به) آزمایش‌هایی آتشبار آزمودیم. پس سالیانی چند در میان اهل مَدْیَن ماندی. سپس، موسی! بر (زمانی) مقدر (و مقتضی برای رسالت) آمدی.»

«و تو را برای خود به شایستگی همی ساختم.»

«تو و برادرت با نشانه‌های (رسالتی) من برو، و در یاد کردن من سستی مکنید.»

«سوی فرعون بروید که او همواره به سرکشی برخاسته‌.»

«پس برایش سخنی نرم بگویید، شاید تذکر یابد یا بهراسد.»

(آن دو) گفتند: «پروردگارمان! ما بی‌گمان می‌ترسیم که (او) در زیان رساندن بر ما زیاده‌روی کند یا که سرکشی نماید.»

فرمود: «مترسید. من همواره با شمایم، می‌شنوم و می‌بینم.»

«پس سوی او بروید و بگویید: “ما به‌راستی دو فرستاده‌ی پروردگار توایم. پس فرزندان اسرائیل را با ما بفرست و عذابشان مکن. به‌راستی ما برای تو از جانب پروردگارت نشانه‌ای (رسالتی)آورده‌ایم، و سلام (و سلامتی) بر کسی است که هدایت را پیروی کند.”»

«به‌راستی سوی ما وحی شده که عذاب محققاً بر کسی است که (حق را) تکذیب کرد و (از آن) روی گردانید.»

(فرعون) گفت: «موسی! پس پروردگار شما دوتن کیست‌؟»

گفت: «پروردگار ما کسی است که آفرینش هر چیزی را بدو بخشود؛ سپس (آن را) هدایت فرمود. »

گفت: «پس نسل‌های گذشته را چه خاطره‌ی مهمی بود (که کافر بوده‌ا‌ند)؟»

گفت: «علمش در کتابی (ربانی) نزد پروردگار من است. پروردگارم نه گمراه می‌شود و نه فراموش می‌کند.»

(همان) کسی که زمین را برایتان گهواره‌ای ساخت و برای شما در آن راه‌هایی (راهوار) گشود و از آسمان آبی فرود آورد. پس با آن رستنی‌های گوناگون، بیرون آوردیم.

بخورید و دام‌هایتان را بچرانید. بی‌گمان در اینها برای بازدارندگان عاقلانه از زشتی‌ها، نشانه‌هایی است.

از این (زمین) شما را آفریدیم و در آن شما را باز می‌گردانیم و بار دیگر شما را از آن بیرون می‌آوریم.

و بی‌چون به‌راستی (ما) همه‌ی آیات (متناسب)مان را به او [:فرعون] نشان دادیم، پس (آنها را) تکذیب نمود و (از پذیرفتنشان) خودداری کرد.

گفت: «موسی! آیا نزد ما آمده‌ای تا با سحرت ما را از سرزمینمان بیرون برانی‌؟»

پس ما همانا برای تو به‌راستی سحری همانند آن خواهیم آورد. پس میان ما و خودت موعدی بگذار که نه ما از آن تخلف کنیم، و نه تو: در مکانی برابر و یکسان.»

(موسی) گفت: «موعد شما روز آرایش (و جشن) عمومی است، و اینکه مردم در روشنایی روز گردآورده شوند.»

پس فرعون پشت کرد. پس نیرنگ خود را گرد آورد. سپس (باز) آمد.

موسی به آنان گفت: «وای بر شما! به خدا دروغ نبندید که شما را به عذابی سخت از بن برمی‌کند. و هر که (به خدا) افترا زد بی‌گمان زیان کرده است.»

پس ساحران میان خود، درباره‌ی کارشان به تبادل رأی برخاستند و نجوا(شان) را پنهان کردند.

(فرعونیان) گفتند: «قطعاً این دو تن ساحرند، (و) می‌خواهند شما را با سحرشان از سرزمینتان بیرون برانند و والاترین راهتان را (از میانتان) بردارند.»

«پس نیرنگتان را گرد آورید، سپس در صفی (پیراسته و آراسته) پیش آیید. حال آنکه به‌راستی امروز هر کس پیروزی جست (همو) رستگار کرده است.»

(ساحران) گفتند: «موسی! یا اینکه تو می‌افکنی یا (ما) نخستین کس باشیم که افکنده است‌؟»

گفت: « (نه،) بلکه شما بیفکنید.» پس ناگهان ریسمان‌ها و چوب‌دستی‌هایشان از (اثر) سحرشان، در خیال او (چنان) می‌نمود که به‌راستی آنها می‌‌شتابند.

پس موسی در درونش بیمی احساس کرد .

گفتیم: «مترس، تو بی‌گمان خود (از اینان) برتری،»

«و آنچه در دست راستت داری بیفکن تا هر چه را ساختند با چالاکی ببلعد. آنچه ساختند تنها مکر افسونگر است، و افسونگر هر جا (و هرگونه) آید رستگار نمی‌کند.»

پس ساحران (بی‌اختیار و بی‌قرار) به سجده افکنده شدند.گفتند: «به پروردگار هارون و موسی ایمان آوردیم.»

(فرعون) گفت: «آیا پیش از آنکه برایتان اجازه دهم به او ایمان آوردید؟ به‌راستی او بزرگِ شماست که به شما سحر آموخته. پس بی‌مهابا دست‌هایتان و پاهایتان را -بی‌چون- بر خلاف (یکدیگر) قطع می‌کنم، و شما را بی‌امان همچنان در شاخسارهای درختان خرما به دار می‌آویزم و همواره به راستی خواهید دانست کدامین (از) ما عذابش سخت‌تر و پایدارتر است.»

گفتند: «ما هرگز تو را بر نشانه‌های روشنی که سویمان آمده و (بر) آن کس که ما را (با فطرت توحیدی) پدید آورده است، ترجیح نخواهیم داد. پس تو هر حکمی (که) می‌خواهی بکن؛ تنها (در این) زندگی دنیاست که (در آن) حکم می‌رانی.»

«ما به‌راستی به پروردگارمان ایمان آوردیم تا خطاهایمان را- و آن سحری که ما را بدان واداشتی- بر ما بپوشاند. و خدا بهتر و پاینده‌تر است.»

حال چنان است (که) بی‌چون هر کس نزد پروردگارش گنهکار آید، بی‌گمان جهنم برای اوست. در آن نه می‌میرد و نه زندگی می‌کند.

و هر کس به حال ایمان نزدش آید که به‌راستی کارهای شایسته‌(ی ایمان) انجام داده باشد، ایشان برایشان عالی‌ترین درجات است.

باغ‌های پای‌برجا که از زیر (درختان)شان نهرها روان است، (جایی است که) جاودانه در آن می‌مانند، و این پاداش کسی است که به پاکی گراید.

و به‌راستی و درستی سوی موسی وحی کردیم که: « بندگانم را شبانه کوچ ده، پس راهی خشک در دریا برایشان (با عصایت) برزن (حال آنکه) نه از فرا رسیدن (دشمن) بترسی و نه از غرق شدن، و نه بیمی داشته باشی.»

پس فرعون با لشکریانش آنها را پی گرفت. پس، از دریا آنچه آنان را فرو پوشانید، فرو پوشانیدشان.

و فرعون قوم خود را گمراه کرد و هدایت نکرد.

«فرزندان اسرائیل! ما بی‌گمان شما را از (دست) دشمنتان رهانیدیم. و در پربرکت‌ترین جانب (کوه) طور با شما وعده نهادیم. و بر شما ترنجبین و امنیت فرو فرستادیم.»

«(و گفتیم) از خوراکی‌های پاکیزه‌ای که روزیتان دادیم بخورید، و در آن طغیان نکنید که خشم من بر شما فرود آید. و هرکس خشم من بر او فرود آید بی‌چون سقوط کرده است.»

و من بی‌گمان برا‌ی کسی که توبه کرده و ایمان آورده و کاری شایسته(ی‌ایمان) انجام داده، سپس راه یافته؛ به‌درستی بسی پوشاننده‌ام.

«موسی! چه چیز تورا از (برابر) قومت (سوی طور) شتابان کرد؟»

گفت: «هم اینان بر پی من‌اند، و - پروردگارم!- سویت شتافتم تا (از من) خشنود شوی.»

فرمود: «پس ما به‌راستی و درستی قوم تو را پس از (عزیمت) تو آزمایشی آتشبار کردیم، و سامری آنها را گمراه ساخت.»

پس موسی خشمگین (و) اندوهناک سوی قومش بازگشت (و) گفت: «ای قوم من! آیا پروردگارتان به شما وعده‌ای نیکو نداد؟ آیا پس این مدت بر شما طولانی بود، یا خواستید خشمی از پروردگارتان بر شما درآید، پس با وعده‌ی من مخالفت کردید؟»

گفتند: «ما به اختیار خود از وعده‌‌ات تخلف نکردیم، ولی از زینت‌آلات قوم، بارهایی سنگین همواره بر دوشمان نهاده شد. پس آنها را افکندیم. پس سامری (هم زینت‌آلاتش را) همین گونه بیفکند.»

پس برایشان پیکر گوساله‌ای که صدای گوساله داشت بیرون آورد. پس (او و پیروانش) گفتند: «این خدای شما و خدای موسی است.» پس (خدا را) فراموش کرد.

پس مگر نمی‌بینند که (گوساله) سخنی فرا سویشان بر نمی‌گرداند، و برایشان سود و زیانی ندارد؟

و به‌راستی بی‌گمان هارون از پیش به آنان گفت: «ای قوم من! جز این نیست (که) شما به وسیله‌ی این (گوساله) مورد آزمایشی آتشین قرار گرفته‌اید، و پروردگارتان به‌راستی خدای رحمتگر بر آفریدگان است، پس از پی من آیید و فرمانم را پیروی کنید.

گفتند: «ما هرگز در پرستشی ماندگار از آن دست برنخواهیم داشت، تا موسی سوی ما بازگردد.»

(موسی) گفت: «هارون! چون دیدی آنها گمراه شدند چه چیز مانع تو شد،»

«که از من پیروی نکنی‌؟ آیا از فرمانم سر باز زدی‌؟»

گفت: «پسر مادرم! نه ریش مرا بگیر و نه سرم را، من به‌راستی ترسیدم که بگویی میان بنی‌اسرائیل تفرقه انداختی، و سخنم را مراقبت نکردی.»

(موسی) گفت: «سامری! پس هدف مهم تو (از این کار) چه بود؟»

گفت: «به چیزی که آنان به آن پی نبردند پی بردم، پس مشتی از اثر (رسالتی آن) رسول [:موسی] برگرفتم، سپس آن را فرو انداختم (که حق را به چهره‌ی باطل نمودم و با این آنان را از توحید به شرک افکندم) و نفس اماره‌ام برایم اینچنین فریبکاری کرد.»

گفت: «پس برو که بهره‌ی تو بی‌گمان در زندگی این باشد که (به هر که نزدیک تو آمد) بگویی (با من) هیچ‌گونه تماسی نیست.” و بی‌گمان برایت وعده‌گاهی است که هرگز از آن بازداشته نخواهی شد. و (اینک) به آن خدایی که پیوسته برایش سر فرود آوردی بنگر. همانا آن را به شدت همی سوزانیم، سپس همانا به خاکسترش همواره تبدیل می‌کنیم، پس آن‌گاه در دریا غباروار فرو می‌پاشیم، فرو پاشیدنی (چشمگیر)

«معبود شما تنها (آن) خدایی است که جز او هرگز معبودی نیست. و علمش همه چیز را در برگرفته است.»

این گونه (ما) از اخبار مهم گذشته، بر تو گزینش می‌کنیم، و بی‌گمان تو را از جانب خودمان یادواره‌ای (روشنگر) دادیم.

هر کس از (پیروی) آن روی گرداند، او بی‌گمان روز قیامت باری گران بر دوش می‌گیرد.

حال آنکه در آن ماندگارند و روز رستاخیز چه بد باری است برایشان.

(همان) روزی که در صور [:بوق جان‌افزا] دمیده می‌شود و در آن روز مجرمان را کبودچشم - بدون برگشت- گردآوری می‌کنیم.

میان خود، پنهانی با یکدیگر می‌گویند: «پیش از این (در برزخ) بیش از ده روز نمانده‌اید.»

ما به آنچه می‌گویند داناتریم. چون شایسته‌ترین (و) راهوارترینشان می‌گوید: «بیش از یک روز نمانده‌اید.»

و از تو درباره‌ی کوه‌ها می‌پرسند. پس بگو: «پروردگارم آنها را (در قیامت) غباری سخت پراکنده خواهد ساخت،»

«پس آنها را پهن و هموار و تهی از گیاه (و تباه) خواهد کرد،»

«نه در آن کژی می‌بینی و نه ناهمواری.»

در چنان روزی (همه‌ی مردم) داعی (حق) را - که هیچ انحرافی برایش نیست - (خواه ناخواه) پیروی می‌کنند. و کل صداها برای (خدای) رحمان فرو کاسته بوده. پس هرگز جز صدایی آهسته نمی‌شنوی.

در آن هنگام (و هنگامه)، هیچ‌گونه شفاعتی سود نبخشد، مگر کسی را که (خدای) رحمان اجازه داده و سخنش خدا را پسند آمده.

آنچه را که آنان در پیش دارند و آنچه را در پشت (سر)شان دارند می‌داند، و(آنان) هیچ‌گونه احاطه‌ی علمی به او ندارند.

و همه‌ی چهره‌ها برای آن (خدای) زنده‌ی پاینده‌ی نگهدارنده توجه کردند، حال آنکه بی‌چون آن کس که ظلمی بر دوش داشته زیان کرده است.

و هر کس در حال ایمان کارهای شایسته کند از هیچ ستمی و نه از هیچ کم و کاستی نمی‌هراسد.

و این‌گونه آن را (به صورت) قرآنی (بس) روشن نازل کردیم، و در آن از انواع هشدارها (سخن) آوردیم (تا) شاید آنان تقوا پیشه کنند یا (این کتاب) یاد تازه‌ای برایشان ایجاد کند.

پس بسی بلندمرتبه است خدا، (آن) فرمانروای (تمام) حق (و حقیقت). و در (خواندن) قرآن- پیش از آنکه وحی آن فراسویت حکم شود (و در رسد)- شتاب مکن، و بگو: «پروردگارم! بر دانشم بیفزای‌.»

و همانا به‌راستی پیش از این سوی آدم پیمان بستیم. پس (آن را) فراموش کرد، و برای او عزمی (استوار) نیافتیم.

و چون به فرشتگان گفتیم: «برای آدم سجده کنید.» پس (همه) سجده کردند جز ابلیس (که) سر باز زد.

پس گفتیم: «آدم! بی‌چون این (ابلیس) برای تو و همسرت دشمنی (خطرناک) است. زنهار تا شما را از (این) باغ بی‌چون به در نکند، پس به زحمت افتی،»

«به‌راستی برای تو در آنجا این (امتیاز) است که نه گرسنه می‌شوی و نه برهنه می‌مانی.»

«و (هم) اینکه به‌راستی در آن‌جا نه تشنه می‌گردی و نه آفتاب‌زده می‌شوی.»

پس شیطان سویش وسوسه افکند. گفت: «آدم! آیا تو را بر درخت جاودانگی و مُلکی کهنه‌ناشدنی راه بنمایم‌؟»

پس از آن (درخت ممنوع) خوردند. در نتیجه عورت‌هاشان برایشان نمایان شد و شروع کردند به چسباندن برگ‌های بهشتی بر خودشان. و (این گونه) آدم پروردگارش را عصیان کرد، پس گمراه شد.

سپس پروردگارش او را برگزید. پس بر او برگشت و (وی را به رسالت) هدایت کرد.

فرمود: «هر دو از این (باغ) فرود آیید، در حالی که بعضی از شما دشمن بعضی دیگرید، تا اگر برای شما از جانب من حتماً رهنمودی در رسد، پس هر کس از هدایتم پیروی کند نه گمراه می‌شود و نه به رنج می‌افتد.»

«و هر کس از یاد من (دل) بگرداند، در حقیقت برایش زندگی‌ای تنگ (و سخت) است و روز رستاخیز او را نابینا محشور می‌کنیم.»

گفت: « پروردگارم! چرا مرا نابینا محشور کردی حال آنکه به‌راستی بینا بوده‌ام‌؟»

(خدا) فرمود: «همان‌گونه که نشانه‌های ما برایت آمد پس آن‌ها را فراموش کردی، و امروز (هم) همان گونه فراموش می‌شوی.»

و بدین‌سان هر که را به اسراف [:زیاده‌روی] گراییده و به نشانه‌های پروردگارش نگرویده سزا می‌دهیم. و بی‌چون عذاب آخرت سخت‌تر و پایدارتر است.

آیا پس برای هدایتشان کافی نبود که (ببینند) چه اندازه سده‌ها [:نسل‌ها] را پیش از آنان نابود کردیم که (اینان) در جایگاه‌هایشان راه می‌روند؟ به‌راستی برای بازدارندگان عاقلانه از زشتی‌ها در این (امر) نشانه‌هایی (عبرت‌انگیز) است.

و اگر سخنی از پروردگارت (برای عذابشان) پیشی نگرفته بود ناگزیر (و ناگریز هلاکت و) سررسیدی یادشده لازمه‌‌ی آنها بود.

پس بر آنچه می‌گویند شکیبایی کن و پیش از برآمدن آفتاب و پیش از فرو شدن آن با ستایش پروردگارت (او را) تسبیح گوی و برخی از ساعات شب و کناره‌های روز را (هم) به نیایش بپرداز، شاید خشنود گردی.

و زنهار سوی آنچه همسرانی از ایشان را از آن برخوردار کردیم -(و فقط) زیور زندگی دنیاست تا ایشان را در آن بیازماییم- هرگز دیدگان خود را مدوز- و روزیِ پروردگارت بهتر و پایدار‌تر است

و کسان خود را به نماز وادار و خود بر آن شکیبا باش. ما از تو جویای (هیچ‌گونه) روزی نیستیم. ما به تو روزی می‌دهیم. و فرجام (نیک) برای پرهیزگاری است.

و گفتند: «چرا از جانب پروردگارش نشانه‌ای برای ما نمی‌آورد؟ آیا و روشنای آنچه در صحیفه‌های نخستین است برایشان نیامده است‌؟

و اگر ما آنان را قبل از آن (رسولان) به عذابی هلاک می‌کردیم بی‌گمان می‌گفتند: «پروردگارمان! چرا پیامبری سویمان نفرستادی تا پیش از آنکه خوار و بی‌مقدار و رسوا شویم از آیات تو پیروی کنیم‌؟»

بگو: «همگان در انتظارند. پس (شما هم) در انتظار باشید. زودا (که) بدانید صاحبان راه راست کیانند و چه کسی (به آن) راه یافته است.»


محتوای سوره