ریشه وعد

از الکتاب

تکرار در قرآن: ۱۵۱(بار)

لیست کلمات مشتق شده


در حال بارگیری...


قاموس قرآن

راغب گويد: وعد در وعده خير وشر هر دو بكار رود گويند: «وَعَدْتُهُ بِنَفْعٍ وَ ضَرٍ»... ولى وعيد فقط در وعده شر گفته مى‏شود. فعل آن «اَوْعَدَ ايعاداً»است. نگارنده گويد: دليل قول راغب استعمال قرآن مجيد است. [اسراء:108]. اين «وعد» در خير است [هود:65]. اين «وعد» در شر و اشاره بوعده عذاب نسبت به قوم صالح «عليه‏السلام» است ايضا [اعراف:44]. فعل اول در وعده خير ودوم در وعده شر وعذاب است. ايضاآيه [ق:14]. و [ق:28]. و نظائر آن كه در باره شر و عذاب مى‏باشد. * مواعده: هم براى مفرد باشد و هم بين الاثنين چنانكه در اقرب الموارد گفته است [بقره:51]. مواعده در آيه بين الاثنين نيست و به معنى وعده است يعنى آنگاه كه به موسى چهل شب را وعده كرديم كه در ميقات باشد و الواح تورات را دريافت كند، سپس شما گوساله را براى عبادت اخذ كرديد. * تَوعُدو اِنَعاد: بين الاثنين است به قولى تواعد در خير و اتعاد در شر است. [انفال:42]. اگر با همديگر وعده كرده بوديد در وعده اختلاف مى‏كرديد. ايعاد: ظاهرا در شر است گويند: «اَوْعَدَهُ ايعاداً تَهَدَّدَهُ» يعنى او را تهديد كرد «اَوْعَدَهُ السِجْنَ» [اعراف:86]. ننشينيد در هر راهى كه مردم را مى‏ترسانيد واز راه خدا باز مى‏داريد. ظاهر ان است كه قوم شعيب «عليه السلام» در سراه مؤمنان مى‏نشسته و آنها را تهديد مى‏كرده‏اند. *** مَوْعِد: (به فتح ميم و كسر عين) مصدر ميمى به معنى وعد و اسم زمان و مكان است مثل [طه:86-87]. در وعده و عهد من تخلف كرديد گفتند: ما از پيش خود وعده تو را تخلف نكرديم. همچنين است موعدة. و در آيه [هود:17]. به معنى مكان است يعنى: هر كه از دسته‏هاى كفر به آن كفر ورزد وعده گاه و مكان او آتش است. و در آيه [هود:81]. مراد زمان است. ميعاد: مواعده. وعد. طبرسى فرموده: ميعاد به معنى وعده است چنانكه ميقات به معنى وقت. در كتب لغت مواعده و وقت نيز گفته‏اند. [رعد:31]. خداوند به وعده‏اش تخلف نمى‏كند.

ریشه‌های نزدیک مکانی

کلمات مشتق شده در قرآن

کلمه تعداد تکرار در قرآن
وَاعَدْنَا ۲
تُوَاعِدُوهُنَ‌ ۱
يَعِدُکُمُ‌ ۲
يَعِدُکُمْ‌ ۳
الْمِيعَادَ ۴
وَعْدَهُ‌ ۴
وَعَدْتَنَا ۱
وَعَدَ ۱۰
يَعِدُهُمْ‌ ۱
يَعِدُهُمُ‌ ۲
وَعْدَ ۱۷
تُوعَدُونَ‌ ۱۲
وَعَدَنَا ۳
تَعِدُنَا ۴
تُوعِدُونَ‌ ۱
تَوَاعَدْتُمْ‌ ۱
الْمِيعَادِ ۱
وَعَدُوهُ‌ ۱
وَعْداً ۷
مَوْعِدَةٍ ۱
وَعَدَهَا ۲
نَعِدُهُمْ‌ ۴
الْوَعْدُ ۷
مَوْعِدُهُ‌ ۱
وَعْدَکَ‌ ۱
وَعْدٌ ۱
مَوْعِدَهُمُ‌ ۱
وَعْدُ ۷
وُعِدَ ۳
وَعِيدِ ۳
وَعَدَکُمْ‌ ۱
وَعَدْتُکُمْ‌ ۱
وَعْدِهِ‌ ۱
لَمَوْعِدُهُمْ‌ ۱
عِدْهُمْ‌ ۱
مَوْعِداً ۴
مَوْعِدٌ ۱
الْوَعْدِ ۱
وَعْدُهُ‌ ۲
يُوعَدُونَ‌ ۱۰
مَوْعِدُکُمْ‌ ۱
وَاعَدْنَاکُمْ‌ ۱
يَعِدْکُمْ‌ ۱
مَوْعِدِي‌ ۱
مَوْعِدَکَ‌ ۱
الْوَعِيدِ ۲
الْوَعْدَ ۱
وُعِدْنَا ۲
وَعَدْنَاهُ‌ ۱
مِيعَادُ ۱
يَعِدُ ۱
وَعَدْتَهُمْ‌ ۱
وَعَدْنَاهُمْ‌ ۱
تَعِدَانِنِي‌ ۱
وَعَدَکُمُ‌ ۱
بِالْوَعِيدِ ۱
مَوْعِدُهُمْ‌ ۱
الْمَوْعُودِ ۱

ریشه‌های مرتبط