تفسیر:نمونه جلد۷ بخش۶۰

از الکتاب
→ صفحه قبل صفحه بعد ←



تفسير نمونه جلد ۷ صفحه ۲۸۱

آيه ۱ - ۲

آيه و ترجمه

بَرَاءَةٌ مِّنَ اللَّهِ وَ رَسولِهِ إِلى الَّذِينَ عَهَدتم مِّنَ الْمُشرِكِينَ(۱) فَسِيحُوا فى الاَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشهُرٍ وَ اعْلَمُوا أَنَّكمْ غَيرُ مُعْجِزِى اللَّهِ وَ أَنَّ اللَّهَ مخْزِى الْكَفِرِينَ(۲) ترجمه : ۱ - اين اعلام بيزارى خدا و پيامبر او به كسانى از مشركان است كه با آنها عهد بسته ايد. ۲ - با اين حال چهار ماه (مهلت داريد كه ) در زمين (آزادانه ) سير كنيد (و هر جا مى خواهيد برويد و بينديشيد) و بدانيد شما نمى توانيد خدا را ناتوان سازيد (و از قدرت او فرار كنيد و نيز بدانيد) خداوند خوار كننده كافران است . تفسير : پيمانهاى مشركان الغاء مى شود در محيط دعوت اسلام گروههاى مختلفى وجود داشتند، كه پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) با هر يك از آنها طبق موضعگيريهايشان رفتار مى كرد: گروهى با پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) هيچ گونه پيمانى نداشتند، و پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) در مقابل آنها نيز هيچ گونه تعهدى نداشت .

تفسير نمونه جلد ۷ صفحه ۲۸۲

گروههاى ديگرى در حديبيه و مانند آن پيمان ترك مخاصمه با رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) بسته بودند اين پيمانها بعضى داراى مدت معين بود، و بعضى مدتى نداشت . در اين ميان بعضى از طوائفى كه با پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) پيمان بسته بودند، يك جانبه و بدون هيچ مجوزى پيمانشان را به خاطر همكارى آشكار با دشمنان اسلام شكستند، و يا در صدد از ميان بردن رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) بر آمدند، همانند يهود بنى نضير و بنى قريظه ، پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) هم در مقابل آنها شدت عمل به خرج داد، و همه را از مدينه طرد كرد، ولى قسمتى از پيمانها هنوز به قوت خود باقى بود، اعم از پيمانهاى مدتدار و بدون مدت . آيه اول مورد بحث به تمام مشركان (بت پرستان ) اعلام مى كند كه : هر گونه پيمانى با مسلمانان داشته اند، لغو خواهد شد، و مى گويد «اين اعلام برائت و بيزارى خداوند و پيامبرش از مشركانى كه با آنها عهد بسته ايد، مى باشد». (برائة من الله و رسوله الى الذين عاهدتم من المشركين ) سپس براى آنها يك مهلت چهارماهه قائل مى شود، كه در اين مدت بيانديشند، و وضع خود را روشن سازند، و پس از انقضاى چهار ماه يا بايد دست از آئين بت پرستى بكشند و يا آماده پيكار گردند، و مى گويد: «چهار ماه در زمين آزادانه به هر كجا مى خواهيد برويد» (ولى بعد از چهار ماه وضع دگرگون خواهد شد) (فسيحوا فى الارض اربعة اشهر) «اما بدانيد كه شما نمى توانيد خداوند را ناتوان سازيد، و از قلمرو قدرت او بيرون رويد» (و اعلموا انكم غير معجزى الله ). «و نيز بدانيد كه خداوند كافران مشرك و بت پرست را سرانجام خوار و رسوا خواهد ساخت ». (و ان الله مخزى الكافرين )

تفسير نمونه جلد ۷ صفحه ۲۸۳

نكته ها : در اينجا به دو نكته بايد توجه كرد

آيا الغاى يكجانبه پيمان صحيح است ؟

مى دانيم در اسلام مخصوصا اهميت فوق العاده اى به مساءله وفاى به عهد و پايبند بودن به پيمانها - حتى در برابر كافران و دشمنان - داده شده است ، با اين حال اين سؤ ال پيش مى آيد كه چگونه قرآن دستور مى دهد پيمان مشركان يك جانبه لغو گردد؟ پاسخ اين سؤ ال با توجه به امور زير روشن مى شود. اولا بطوريكه در آيه ۷ و ۸ همين سوره (چند آيه بعد) تصريح شده ، اين لغو پيمان بدون مقدمه نبوده است ، بلكه از آنها قرائن و نشانه هائى بر نقض ‍ پيمان آشكار شده بود، و آنها آماده بودند در صورت توانائى بدون كمترين اعتنا به پيمانهائى كه با مسلمانها دارند، ضربه كارى را بر آنها وارد سازند. اين كاملا منطقى است كه اگر انسان ببيند، دشمن خود را آماده براى شكستن پيمان مى كند و علائم و قرائن آن در اعمال او به قدر كافى به چشم مى خورد، پيش از آنكه غافلگير شود اعلام لغو پيمان كرده و در برابر او به پاخيزد. ثانيا در پيمانهائى كه به خاطر شرايط خاص بر قوم و ملتى تحميل مى شود، و آنها خود را ناگزير از پذيرش آن مى بينند، چه مانعى دارد كه پس از قدرت و توانائى اين گونه پيمانها را به طور يكجانبه لغو كنند. آئين بت پرستى نه يك مذهب بود و نه يك مكتب عاقلانه ، بلكه يك روش ‍ خرافى و موهوم و خطرناك بود، كه مى بايست سرانجام از جامعه انسانى برچيده شود، و اگر قدرت و قوت بت پرستان در جزيره عرب به قدرى در آغاز كار زياد بود، كه پيغمبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) مجبور شد تن به صلح و پيمان با آنها در دهد، دليل اين نخواهد بود كه به هنگام كسب نيرو و قدرت به چنين پيمان تحميلى كه بر خلاف منطق و عقل و درايت است ، وفادار بماند، اين درست به آن مى ماند كه يك مصلح

تفسير نمونه جلد ۷ صفحه ۲۸۴

بزرگ در ميان گاو پرستان بعضى از كشورها ظهور كند، و براى برچيدن اين برنامه دست به كار تبليغات وسيع بزند، و به هنگامى كه تحت فشار قرار گيرد، به ناچار با آنها پيمان ترك مخاصمه ببندد، ولى به هنگامى كه پيروان كافى پيدا كرد، قيام كند و براى جاروب كردن اين افكار پوسيده دست به كار شود، و پيمان خود را با آنها ملغى شده اعلام نمايد. لذا مى بينيم اين حكم مخصوص مشركان بوده و اهل كتاب و ساير اقوامى كه در اطراف جزيره عربستان وجود داشتند، و به نوعى با پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) پيمان بسته بودند، پيمانشان تا پايان عمر پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) محترم شمرده شد. به علاوه مى بينيم لغو پيمان مشركان به شكل غافلگيرانه صورت نگرفت ، بلكه چهار ماه به آنها مهلت داده شد، و در مركز اجتماع عمومى حجاز، يعنى روز عيد قربان در كنار خانه كعبه اين موضوع به آگاهى همه رسانده شد، تا فرصت كافى براى فكر و انديشه بيشتر پيدا كنند، شايد دست از اين آئين خرافى كه مايه عقب ماندگى و پراكندگى و جهل و خباثت است ، بردارند، خداوند هرگز راضى نشد آنها را غافلگير سازد و مجال تفكر را از آنها سلب كند حتى اگر آماده پذيرش اسلام نشوند مجال كافى براى تهيه نيرو بمنظور دفاع از خود داشته باشند تا در يك جنگ غير عادلانه درگير نشوند! اگر پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) نظر تربيتى و رعايت اصول انسانى نداشت هرگز نبايد با دادن مهلت چهارماهه دشمن را از خواب بيدار كند و مجال كافى براى تهيه نيرو و آمادگى جنگى به او بدهد بلكه بايد در يك روز معين پس از الغاى يك جانبه پيمان ، بدون مقدمه ، به آنها حمله كند و بساط آنان را برچيند. بهمين دليل مى بينيم بسيارى از بت پرستان از اين مهلت چهارماهه استفاده كردند و با مطالعه بيشتر در تعليمات اسلام به آغوش آن باز گشتند.

تفسير نمونه جلد ۷ صفحه ۲۸۵

اين چهار ماه از كى شروع شد؟

در پاسخ اين سؤ ال بين مفسران گفتگو است اما آنچه از ظاهر آيات فوق بر مى آيد اين است كه شروع آن از زمانى بود كه اين اعلاميه براى عموم خوانده شد و مى دانيم كه روز خواندن آن روز عيد قربان ، دهم ماه ذالحجه ، بود، بنابراين پايان آن روز دهم ماه ربيع الاول از سال بعد محسوب مى شد. حديثى كه از امام صادق (عليه السلام ) نقل شده نيز اين مطلب را تاييد مى كند.

آيه ۳ - ۴

آيه و ترجمه

وَ أَذَنٌ مِّنَ اللَّهِ وَ رَسولِهِ إِلى النَّاسِ يَوْمَ الحَْجّ الاَكبرِ أَنَّ اللَّهَ بَرِى ءٌ مِّنَ الْمُشرِكِينَ وَ رَسولُهُ فَإِن تُبْتُمْ فَهُوَ خَيرٌ لَّكمْ وَ إِن تَوَلَّيْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ غَيرُ مُعْجِزِى اللَّهِ وَ بَشرِ الَّذِينَ كَفَرُوا بِعَذَابٍ أَلِيمٍ(۳) إِلا الَّذِينَ عَهَدتُّم مِّنَ الْمُشرِكِينَ ثمَّ لَمْ يَنقُصوكُمْ شيْئاً وَ لَمْ يُظهِرُوا عَلَيْكُمْ أَحَداً فَأَتِمُّوا إِلَيْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلى مُدَّتهِمْ إِنَّ اللَّهَ يحِب الْمُتَّقِينَ(۴) ترجمه : ۳ - و اين اعلامى است از ناحيه خدا و پيامبرش به (عموم ) مردم در روز حج اكبر (روز عيد قربان ) كه خداوند و پيامبر او از مشركان بيزارند، با اين حال اگر توبه كنيد به نفع شما است و اگر سرپيچى نمائيد بدانيد شما نمى توانيد خدا را ناتوان سازيد (و از قلمرو قدرتش خارج شويد) و كافران را به مجازات دردناك بشارت ده . ۴ - مگر كسانى از مشركان كه با آنها عهد بستيد و چيزى از آن فروگذار نكردند و احدى را بر ضد شما تقويت ننمودند، پيمان آنها را تا پايان مدتشان محترم بشمريد، زيرا خداوند پرهيزكاران را دوست دارد.

تفسير نمونه جلد ۷ صفحه ۲۸۶

تفسير : آنها كه پيمانشان محترم است در اين آيات بار ديگر موضوع الغاى پيمانهاى مشركان با تاءكيد بيشترى عنوان شده است و حتى تاريخ اعلام آنرا تعيين مى كند و مى گويد: «اين اعلامى است از طرف خدا و پيامبرش به عموم مردم در روز حج اكبر كه خداوند و فرستاده او از مشركان بيزارند» (و اذان من الله و رسالهه الى الناس يوم الحج الاكبر ان الله برى من المشركين و رسوله ) در حقيقت خداوند مى خواهد با اين اعلام عمومى در سرزمين مكه و آنهم در آن روز بزرگ راههاى بهانه جوئى دشمن را ببندد و زبان بدگويان و مفسده جويان را قطع كند، تا نگويند ما را غافلگير ساختند و ناجوانمردانه به ما حمله كردند. قابل توجه اينكه تعبير «الى الناس » بجاى «الى المشركين » نشان مى دهد كه لازم بوده است به همه مردمى كه در آن روز در مكه حاضر مى شوند اين پيام ابلاغ شود تا غير مشركان نيز گواه بر اين موضوع باشند. سپس روى سخن را به خود مشركان كرده و از طريق تشويق و تهديد براى هدايت آنها كوشش مى كند، نخست مى گويد: «اگر توبه كنيد و به سوى خدا باز گرديد و دست از آئين بت پرستى برداريد به نفع شما است » (فان تبتم فهو خيرلكم ). يعنى قبول آئين توحيد به نفع شما و جامعه شما و دنيا و آخرت خودتان

تفسير نمونه جلد ۷ صفحه ۲۸۷

است و اگر نيك بينديشيد همه نابسامانيهايتان در پرتو آن ، سامان مى يابد، نه اينكه سودى براى خدا و پيامبر در بر داشته باشد. بعد به مخالفان متعصب و لجوج هشدار مى دهد كه «اگر از اين فرمان كه ضامن سعادت خودتان است سرپيچى كنيد بدانيد هرگز نمى توانيد خداوند را ناتوان سازيد و از قلمرو قدرت او بيرون رويد» (و ان توليتم فاعلموا انكم غير معجزى الله ). و در پايان اين آيه به كسانى كه با سرسختى مقاومت مى كنند اعلام خطر مى نمايد و مى گويد: «كافران بت پرست را به عذاب دردناك بشارت ده » (و بشر الذين كفروا بعذاب اليم ). همانگونه كه سابقا هم اشاره كرديم اين الغاى يك جانبه پيمانهاى مشركان مخصوص كسانى بود كه نشانه هائى بر آمادگى براى پيمان شكنى از آنها ظاهر شده بود، لذا در آيه بعد يك گروه را استثنا كرده ، مى گويد: «مگر آن دسته از مشركين كه با آنها پيمان بسته ايد و هيچگاه بر خلاف شرائط پيمان گام برنداشتند و كم و كسرى در آن ايجاد نكردند، و نه احدى را بر ضد شما تقويت نمودند» (الا الذين عاهدتم من المشركين ثم لم ينقصوكم شيئا و لم يظاهروا عليكم احدا). «در مورد اين گروه تا پايان مدت بعهد و پيمانشان وفادار باشيد» (فاتموا اليم عهدهم الى مدتهم ). «زيرا خداوند پرهيزكاران و آنها را كه از هر گونه پيمان شكنى و تجاوز اجتناب مى كنند دوست مى دارد» «و ان الله يحب المتقين ».

تفسير نمونه جلد ۷ صفحه ۲۸۸

در اينجا به چند نكته بايد توجه كرد نكته ها ۱ - «حج اكبر» كدام است ؟ در ميان مفسران درباره منظور از روز «حج اكبر» گفتگو است ، اما آنچه از بسيارى از روايات كه از طرق اهل بيت و اهل سنت نقل شده ، استفاده مى شود اين است كه منظور از آن روز دهم ذى الحجه ، روز عيد قربان ، و به تعبير ديگر «يوم النحر» مى باشد. پايان يافتن مدت چهار ماه تا روز دهم ماه ربيع الثانى طبق آنچه در منابع اسلامى آمده ، دليل ديگر بر اين موضوع است ، به علاوه در روز عيد قربان در واقع قسمت اصلى اعمال حج پايان مى يابد و از اينرو، روز حج ميتوان به آن اطلاق كرد. و اما اينكه چرا آنرا «اكبر» گفته اند به خاطر آن است كه در آن سال همه گروهها اعم از مسلمانان و بت پرستان (طبق سنتى كه از قديم داشتند) در مراسم حج شركت كرده بودند ولى اين كار در سالهاى بعد به كلى موقوف شد. علاوه بر تفسير فوق كه در روايات اسلامى نيز آمده ، و تفسير ديگرى نيز وجود دارد، و آن اينكه منظور از آن مراسم حج است ، در مقابل مراسم عمره كه «حج اصغر» ناميده مى شود. اين تفسير نيز در پاره اى از روايات آمده است ، و هيچ مانعى ندارد كه هر

تفسير نمونه جلد ۷ صفحه ۲۸۹

دو علت تواءما سبب اين نامگذارى شده باشد.

مواد چهارگانه اى كه در آن روز اعلام شد

گرچه قرآن اعلام بيزارى و برائت خدا را از مشركان به صورت سر بسته بيان كرده است ، اما از روايات اسلامى استفاده مى شود كه على (عليه السلام ) ماءمور بود چهار موضوع را به مردم ابلاغ كند: ۱ - الغاى پيمان مشركان . ۲ - عدم حق شركت آنها در مراسم حج در سال آينده . ۳ - ممنوع بودن طواف افراد عريان و برهنه كه تا آن زمان در ميان مشركان رايج بود. ۴ - ممنوع بودن ورود مشركان در خانه خدا. در تفسير «مجمع البيان » از امام باقر (عليه السلام ) نقل شده كه على (عليه السلام ) در مراسم حج آن سال خطبه اى خواند و فرمود: «لا يطوفن بالبيت عريان و لا يحجن البيت مشرك و من كانت له مدة فهو الى مدته ، و من لم يكن له مدة فمدته اريعة اشهر»: ((از اين پس ‍ هيچ برهنه اى نبايد طواف خانه خدا بيايد، و هيچ بت پرستى حق شركت در مراسم حج ندارد، و آنهائى كه پيمانشان با پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) مدت دارد تا پايان مدت محترم است ، و آنها كه پيمانشان مدت ندارد، مدتش چهار ماه خواهد بود)).

تفسير نمونه جلد ۷ صفحه ۲۹۰

در بعضى از روايات ديگر اشاره به موضوع چهارم يعنى عدم دخول بت پرستان در خانه كعبه شده است .

چه كسانى پيمان مدت دار داشتند؟

از گفتار مورخان و بعضى مفسران چنين استفاده مى شود كه آنها گروهى از طايفه «بنى كنانة » و «بنى ضمرة » بودند كه نه ماه از مدت پيمان ترك مخاصمه آنها باقى مانده بود، و چون به مواد پيمان وفادار مانده بودند و در تقويت دشمنان اسلام شركت نداشتند، پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) تا پايان مدت نسبت به پيمانشان وفادار ماند. بعضى ديگر طايفه اى از «بنى خزاعة » را جزء اين گروه كه پيمانشان مدت داشت ، دانسته اند.

تفسير نمونه جلد ۷ صفحه ۲۹۱

آيه ۵ - ۶

آيه و ترجمه

فَإِذَا انسلَخَ الاَشهُرُ الحُْرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشرِكِينَ حَيْث وَجَدتُّمُوهُمْ وَ خُذُوهُمْ وَ احْصرُوهُمْ وَ اقْعُدُوا لَهُمْ كلَّ مَرْصدٍ فَإِن تَابُوا وَ أَقَامُوا الصلَوةَ وَ ءَاتَوُا الزَّكوةَ فَخَلُّوا سبِيلَهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ(۵) وَ إِنْ أَحَدٌ مِّنَ الْمُشرِكِينَ استَجَارَك فَأَجِرْهُ حَتى يَسمَعَ كلَمَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَلِك بِأَنهُمْ قَوْمٌ لا يَعْلَمُونَ(۶) ترجمه : ۵ - هنگامى كه ماههاى حرام پايان گرفت مشركان را هر كجا بيابيد به قتل برسانيد و آنها را اسير سازيد و محاصره كنيد و در هر كمينگاه بر سر راه آنها بنشينيد، هرگاه توبه كنند و نماز را برپا دارند و زكات را بپردازند آنها را رها سازيد زيرا خداوند آمرزنده و مهربان است . ۶ - و اگر يكى از مشركان از تو پناهندگى بخواهد به او پناه ده تا كلام خدا را بشنود (و در آن بينديشد) سپس او را به محل امنش برسان چرا كه آنها گروهى ناآگاهند. تفسير : شدت عمل تواءم با نرمش ! در اينجا وظيفه مسلمانان پس از پايان مدت مهلت مشركان ، يعنى چهار ماه بيان شده است ، و شديدترين دستور را درباره آنها صادر مى كند و مى گويد: «هنگامى كه ماههاى حرام پايان گيرد، بت پرستان را هر كجا يافتيد به قتل

تفسير نمونه جلد ۷ صفحه ۲۹۲

برسانيد» (فاذا انسلخ ، الاشهر الحرم فاقتلوا المشركين حيث وجدتموهم ) سپس مى گويد: «آنها را بگيريد و اسير كنيد» (وخذوهم ). «و آنها را در حلقه محاصره قرار دهيد» (و احصروهم ). «و در كمين آنها در هر نقطه اى بنشينيد و راهها را بر آنها ببنديد» (و اقعدوا لهم كل مرصد) در اينجا چهار دستور خشن در مورد آنها ديده مى شود: «بستن راهها، محاصره كردن ، اسير ساختن ، و بالاخره كشتن » و ظاهر اين است كه چهار موضوع به صورت يك امر تخييرى نيست ، بلكه با در نظر گرفتن شرايط محيط و زمان و مكان و اشخاص ‍ مورد نظر، بايد هر يك از اين امور كه مناسب تشخيص داده شود، عملى گردد. اگر تنها با اسارت و محاصره كردن و بستن راه بر آنها در فشار كافى قرار گيرند از اين راه بايد وارد شد. و اگر چاره اى جز قتل نبود كشتن آنها مجاز است . اين شدت عمل به خاطر آن است كه برنامه اسلام ريشه كن ساختن بت پرستى از روى كره زمين بوده ، و همانطور كه سابقا نيز اشاره كرده ايم ، مساءله آزادى مذهبى ، يعنى ترك اجبار پيروان مذاهب ديگر براى پذيرش ‍ اسلام ، منحصر به اديان آسمانى و اهل كتاب مانند يهود و نصارى است ، و شامل بت پرستان نمى شود، زيرا بت پرستى مذهب و آئين نيست كه محترم شمرده شود، بلكه انحطاط و خرافه و انحراف و بيمارى است كه به هر حال و به هر قيمت بايد ريشه كن گردد. ولى اين شدت و خشونت نه به مفهوم اين است كه راه بازگشت به روى آنها بسته شده باشد، بلكه در هر حال و در هر لحظه بخواهند مى توانند جهت خود را تغيير دهند، لذا بلافاصله اضافه مى كند: ((اگر آنها توبه كنند و به سوى حق

تفسير نمونه جلد ۷ صفحه ۲۹۳

باز گردند و نماز را بر پا دارند و زكوة را ادا كنند، آنها را رها سازيد و مزاحمشان نشويد. (فان تابوا و اقاموا الصلوة و آتوا الزكوة فخلوا سبيلهم ). و در اين صورت با ساير مسلمانان كمترين تفاوتى را ندارند و در همه احكام و حقوق با آنها شريكند. «زيرا خداوند آمرزنده و مهربان است »، و كسى را كه به سوى او باز گردد، از در خود نميراند (ان الله غفور رحيم ). سپس اين موضوع را در آيه بعد با دستور ديگرى تكميل مى كند تا ترديدى باقى نماند كه هدف اسلام از اين دستور تعميم توحيد و آئين حق و عدالت است ، نه استعمار و استثمار و قبضه كردن اموال يا سرزمينهاى ديگران ، و مى گويد: اگر يكى از بت پرستان از تو درخواست پناهندگى كند به او پناه ده تا سخن خدا را بشنود)) (و ان احد من المشركين استجارك فاجره حتى يسمع كلام الله ). يعنى در نهايت آرامش با او رفتار كن ، و مجال انديشه و تفكر را به آنها بده تا آزادانه به بررسى محتواى دعوت تو بپردازند، و اگر نور هدايت بر دل آنها تابيد آنرا بپذيرند. بعد اضافه مى كند كه «او را پس از پايان مدت مطالعه به جايگاه امن و امانش برسان » تا كسى در اثناء راه مزاحم او نگردد. (ثم ابلغه مامنه ). و سرانجام علت اين دستور سازنده را چنين بيان مى كند كه : «اين بخاطر آن است كه آنها قومى بى اطلاع و ناآگاهند» (ذلك بانهم قوم لا يعلمون ). بنابراين اگر درهاى كسب آگاهى به روى آنها باز گردد، اين اميد مى رود كه از بت پرستى كه زائيده جهل و نادانى است خارج شوند، و به راه توحيد و خدا كه مولود علم و دانش است گام بگذارند. در منابع شيعه و اهل سنت نقل شده كه يكى از بت پرستان پس از الغاى

تفسير نمونه جلد ۷ صفحه ۲۹۴

پيمان آنها، به على (عليه السلام ) گفت : اى فرزند ابوطالب اگر كسى از ما بعد از گذشتن اين چهار ماه بخواهد پيامبر را ملاقات كند و مسائلى را با او در ميان بگذارد و يا سخن خدا را بشنود، آيا در امنيت خواهد بود؟! على (عليه السلام ) فرمود آرى ، زيرا خداوند فرموده «و ان احد من المشركين استجارك فاجره ...» و به اين ترتيب سختگيرى فوق العاده اى كه از آيه اول استفاده مى شود، با نرمشى كه در آيه دوم به كار رفته ، تعديل مى گردد، و راه و رسم تربيت همين است كه هميشه شدت عمل را با نرمش بياميزند و از آن معجونى شفابخش بسازند. در اينجا به چند نكته بايد توجه كرد نكته ها

منظور از اشهر حرم در اينجا چيست ؟

گرچه مفسران در اين باره بسيار صحبت كرده اند ولى با توجه به آيات گذشته ظاهر اين است كه منظور از آن ، همان چهار ماه مهلت است كه براى مشركان مقرر گرديده كه آغاز آن روز دهم ذى الحجه سال نهم هجرى و پايان آن روز دهم ماه ربيع الثانى سال بعد بود، و اين تفسير را بسيارى از محققان پذيرفته اند، و مهمتر اينكه در روايات متعددى نيز به آن تصريح شده است .

آيا نماز و زكات شرط قبول اسلام است ؟

از آيات فوق در بدو نظر چنين استفاده مى شود كه براى قبول توبه بت پرستان ،

تفسير نمونه جلد ۷ صفحه ۲۹۵

اداء نماز و زكوة نيز لازم است ، و به همين دليل بعضى از فقهاى اهل سنت ترك نماز و زكوة را دليل بر كفر گرفته اند. ولى حق اين است كه منظور از ذكر اين دو دستور بزرگ اسلامى آن است كه در تمام مواردى كه ادعاى اسلام مشكوك به نظر برسد - همان گونه كه در مورد بت پرستان آنروز غالبا چنين بود - انجام اين دو وظيفه بزرگ اسلامى را به عنوان نشانه براى اسلام آنها قرار دهند. و يا اينكه منظور اين است كه آنها نماز و زكات را به عنوان دو قانون الهى بپذيرند و به آن گردن نهند، و به رسميت بشناسند، هر چند از نظر عمل در كار آنها قصورى باشد، زيرا دلائل فراوانى داريم كه تنها با ترك نماز و يا زكات انسان در صف كفار قرار نمى گيرد، هر چند اسلام او بسيار ناقص ‍ است . البته اگر ترك زكات به عنوان قيام بر ضد حكومت اسلامى باشد، سبب كفر خواهد بود، ولى اين بحث ديگرى است كه ارتباط به موضوع ما ندارد.

ايمان زائيده علم است

از آيات فوق اين نكته نيز استفاده مى شود كه عامل مهم بى ايمانى جهل است و سرچشمه اصلى ايمان علم و آگاهى است ، لذا براى ارشاد و هدايت مردم بايد امكانات كافى براى مطالعه و انديشه در اختيار آنها گذارد تا بتوانند راه حق را پيدا كنند نه اينكه كوركورانه و يا از روى تقليد اسلام را پذيرا شوند.


→ صفحه قبل صفحه بعد ←