النور ٣٢

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۱ دی ۱۳۹۹، ساعت ۰۶:۲۰ توسط 127.0.0.1 (بحث) (افزودن جزییات آیه)
کپی متن آیه
وَ أَنْکِحُوا الْأَيَامَى‌ مِنْکُمْ‌ وَ الصَّالِحِينَ‌ مِنْ‌ عِبَادِکُمْ‌ وَ إِمَائِکُمْ‌ إِنْ‌ يَکُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ‌ اللَّهُ‌ مِنْ‌ فَضْلِهِ‌ وَ اللَّهُ‌ وَاسِعٌ‌ عَلِيمٌ‌

ترجمه

مردان و زنان بی‌همسر خود را همسر دهید، همچنین غلامان و کنیزان صالح و درستکارتان را؛ اگر فقیر و تنگدست باشند، خداوند از فضل خود آنان را بی‌نیاز می‌سازد؛ خداوند گشایش‌دهنده و آگاه است!

|و زنان و مردان مجرد خود و بردگان و كنيزان درستكارتان را همسر دهيد. اگر تنگدست باشند، خداوند آنها را به فضل خويش بى‌نياز خواهد كرد، و خدا گشايشگر داناست
بى‌همسران خود، و غلامان و كنيزان درستكارتان را همسر دهيد. اگر تنگدستند، خداوند آنان را از فضل خويش بى‌نياز خواهد كرد، و خدا گشايشگر داناست.
و البته باید مردان بی‌زن و زنان بی‌شوهر و کنیزان و بندگان شایسته خود را به نکاح یکدیگر درآورید، اگر آن مردان و زنان فقیرند خدا به لطف و فضل خود آنان را بی‌نیاز و مستغنی خواهد فرمود و خدا رحمتش وسیع و نامتناهی و (به احوال بندگان) آگاه است.
[مردان و زنان] بی همسرتان و غلامان و کنیزان شایسته خود را همسر دهید؛ اگر تهیدست اند، خدا آنان را از فضل خود بی نیاز می کند؛ و خدا بسیار عطا کننده و داناست.
عَزبهايتان را و غلامان و كنيزان خود را كه شايسته باشند همسر دهيد. اگر بينوا باشند خدا به كرم خود توانگرشان خواهد ساخت، كه خدا گشايش‌دهنده و داناست.
و بی‌همسران خویش و بردگان و کنیزکان صالح خویش را به همسری [دیگران‌] دهید، و اگر تهیدست باشند خداوند از بخشش خویش آنان را توانگر می‌گرداند، و خداوند گشایشگر داناست‌
و عزبهايتان- مردان بى‌زن و زنان بى‌شوهر- را و شايستگان از بندگان و كنيزان خود را به زناشويى دهيد. اگر تنگدست باشند خداوند آنان را از بخشش خويش بى‌نياز مى‌گرداند و خدا فراخى‌بخش و داناست.
مردان و زنان مجرّد خود را و غلامان و کنیزان شایسته‌ی (ازدواج) خویش را (با تهیّه‌ی نفقه و پرداخت مهریّه) به ازدواج یکدیگر درآورید (و به فقر و تنگدستی ایشان ننگرید و نگران آینده‌ی آنان نباشید. چرا که) اگر فقیر و تنگدست باشند (و ازدواجشان برای حفظ عفّت و دوری از گناه انجام گیرد) خداوند آنان را در پرتو فضل خود دارا و بی‌نیاز می‌گرداند. بی‌گمان خداوند دارای نعمت فراخ (بوده و) آگاه (از نیّات همگان) است.
و بی‌همسران از خود [:آزادان] را و غلامان و کنیزان شایسته‌تان را همسر دهید. اگر تنگدستند، خدا آنان را از فضل خویش بی‌نیاز می‌کند. و خدا گشایشگری بس داناست.
و همسر گیرید زنان بی‌شوهر را از شما و شایستگان از بندگان و کنیزگان خویش را اگر باشند بینوایان بی‌نیازشان سازد خدا از فضل خود و خدا است گشایشمند دانا

And wed the singles among you, and those who are fit among your servants and maids. If they are poor, Allah will enrich them from His bounty. Allah is All-Encompassing, All-Knowing.
ترتیل:
ترجمه:
النور ٣١ آیه ٣٢ النور ٣٣
سوره : سوره النور
نزول : ٥ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢١
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«أَنکِحُوا»: مردان را همسر، و زنان را شوهر دهید. مراد سهل و ساده و بی‌ریا و تکلّف گرفتن ازدواج و پرداخت مخارج آن و تهیّه مهریّه و نفقه است. «الأَیَامی»: جمع أیِّم، مردان و زنان بیوه. در اینجا مراد مردان و زنان مجرّد است اعم از پسر و دختر و بیوه. «الصَّالِحِینَ»: شایستگان. مراد کسانی است که می‌توانند ازدواج کنند و به وظائف زناشوئی اقدام نمایند. اهل تقوا و صلاح. «عِبَاد»: غلامان. «إِمَآء»: جمع أَمَة، کنیزان. «مِنکُمْ»: از خودتان. مراد مردان و زنان و غلامان و کنیزان مسلمان است؛ نه غیر مسلمان. چرا که ازدواج با کفّار صحیح نیست (بقره / .

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ أَنْكِحُوا الْأَيامى‌ مِنْكُمْ وَ الصَّالِحِينَ مِنْ عِبادِكُمْ وَ إِمائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَراءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِيمٌ «32»

پسران و دختران بى‌همسر و غلامان و كنيزان شايسته (ازدواج) خود را همسر دهيد. اگر تنگدست باشند، خداوند از فضل خود بى نيازشان مى‌گرداند و خداوند، گشايشگر داناست.

نکته ها

«ايامى» جمع «أيم»، بر وزن «قَيّم»، يعنى كسى كه همسر ندارد، خواه مرد باشد يا زن، باكره باشد يا بيوه. بهترين واسطه‌گرى‌ها، شفاعت و واسطه‌گرى در امر ازدواج است. چنانكه در روايت آمده است: كسى كه ديگرى را داماد يا عروس كند، در سايه‌ى عرش خداست. «2»


«1». آل‌عمران، 43.

«2». تفسير نورالثقلين.

جلد 6 - صفحه 177

پدر و مادرى كه با داشتن امكانات، فرزندشان را همسر نمى‌دهند، اگر فرزند مرتكب گناه شود، والدين در گناه او شريك هستند. «1»

ازدواج در اسلام‌

اسلام ازدواج را امرى مقدس مى‌داند، بر خلاف مسيحيت كه مجرد بودن را ارزش مى‌داند و لذا پاپ و روحانيون مسيحى نبايد ازدواج كنند و جواز ازدواج براى مسيحيان بخاطر جلوگيرى از فساد بيشتر و به اصطلاح دفع افسد به فاسد است.

تفسير نور(10جلدى)    ج‌6    177     ازدواج در اسلام ..... ص : 177

باره‌ى ازدواج، روايات بسيارى آمده است كه به چند مورد آن اشاره مى‌كنيم:

  • امام صادق عليه السلام فرمود: توسعه‌ى زندگى، در سايه‌ى ازدواج است.
  • كسى كه از ترس فقر ازدواج نكند، به خداوند سوءظن برده است.
  • دوركعت نماز كسى كه همسر دارد، بهتراز هفتاد ركعت نماز كسى‌است كه همسر ندارد. «2»

فوائد ازدواج‌

1. انس و آرامش‌

قرآن مى‌فرمايد: «وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً» «3»: از نشانه‌هاى خدا آن است كه از جنس خودتان همسرانى آفريد تا در نزد آنان آرامش يابيد و ميان شما مودّت و رحمت قرار داد.

يكى از نيازهاى بشر انس و الفت است و لذا تنهايى براى او دشوار است و نياز به كسى دارد كه امين و غم خوار و مهربان و رازدار او باشد تا با او انس بگيرد و عشقش را خالصانه نثار او كند. بهترين فردى كه مى‌تواند اين نياز را تامين كند همسر است، چه زن و چه شوهر. قرآن از ميان فوائد بسيار ازدواج، تنها اين مورد را نام برده كه معلوم مى‌شود مهم‌ترين فائده است.

2. حفظ عفت و مصونيت از گناه‌

رسول خدا صلى الله عليه و آله در يك روايت فرمود: «من تزوج فقد أحرز نصف دينه» «4» هر كس ازدواج‌


«1». تفسير مجمع‌البيان.

«2». مجموعه روايات از تفسير نورالثقلين مى‌باشد.

«3». روم، 21.

«4». كافى، ج 5، ص 328.

جلد 6 - صفحه 178

كند نيمى از دينش را حفظ كرده است.

و در روايتى ديگر فرمود: «من أحب أن يلقى الله طاهرا مطهرا فليلقاه بزوجة» «1» هر كه دوست دارد در قيامت خدا را پاك و پاكيزه ملاقات كند همسر اختيار كند.

3. سلامتى جسم و روان‌

دانشمندان مى‌گويند: ارضاى صحيح و به موقع غريزه‌ى جنسى، براى سلامت جسم و جان يك ضرورت است و ترك آن باعث بيمارى‌هاى روانى و امراضى از قبيل: ضعف اعصاب، اضطراب، افسردگى، يأس، تشنّج، تندخويى، بدبينى، گوشه‌گيرى و گاهى سوء هاضمه و سردرد مى‌شود. «2»

4. بقاى نسل‌

بقاى نسل بشر در گرو ازدواج و زناشويى است و در اسلام امر تربيت نسل يكى از وظايف والدين شمرده شده كه در قيامت مورد بازخواست قرار مى‌گيرد.

5. استقلال‌

دختر و پسر، قبل از ازدواج جزئى از خانواده و تابع والدين محسوب مى‌شوند، در حالى كه پس از ازدواج، به طور مستقل تصميم مى‌گيرند و مسئوليت مى‌پذيرند.

6. امنيت جامعه‌

اگر بنياد خانواده مستحكم باشد، از فساد، طغيان، قتل و سرقت، جنايت و تجاوز به عنف و خودكشى تا حدّ زيادى كاسته مى‌شود، چون اكثر اين موارد از افرادى سر مى‌زند كه از كانون گرم خانواده محرومند. «3»

دقّت در انتخاب همسر

امام صادق عليه السلام فرمود: زن به منزله گلوبندى است كه بر گردن مى‌افكنى پس مراقب باش.

در انتخاب همسر احساسات غلبه نكند. عجله نكنيد و پس از فكر و مشورت و گفتگو اقدام‌


«1». النوادر راوندى، ص 12.

«2». انتخاب همسر، امينى، ص 26.

«3». انتخاب همسر، ص 29.

جلد 6 - صفحه 179

كنيد. بحش زيادى از اختلافات خانوادگى ريشه‌اش عدم دقت در انتخاب همسر است. همسر شريك زندگى است و تاثيرش تا پايان عمر و تا قيامت هست.

معمولا ازدواجهاى سطحى كه با يك برخورد و آشنايى در اتوبوس و يا پارك صورت مى‌گيرد عاقبت خوبى ندارد.

ويژگى‌هاى همسر خوب‌

1. دين و ايمان‌

الف. قرآن مى‌فرمايد: «وَ لا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكاتِ حَتَّى يُؤْمِنَّ وَ لَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكَةٍ وَ لَوْ أَعْجَبَتْكُمْ وَ لا تُنْكِحُوا الْمُشْرِكِينَ حَتَّى يُؤْمِنُوا وَ لَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكٍ وَ لَوْ أَعْجَبَكُمْ أُولئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَ اللَّهُ يَدْعُوا إِلَى الْجَنَّةِ» «1» و با زنان مشرك ازدواج نكنيد مگر آنكه ايمان بياورند و همان كنيزى با ايمان بهتر از زن آزاد مشرك است هر چند از (زيبايى) او به شگفت آييد و به مشركان زن ندهيد مگر آنكه ايمان بياورند و همانا برده مؤمن بهتر از آزاد مشرك است هر چند از (مال و زيبايى) او شگفت زده شويد.

ب. امام صادق عليه السلام فرمود: «إذا تزوج الرجل المرأة لجمالها أو ما لها و كل إلى ذلك و إذا تزوجها لدينها رزقه الله الجمال و المال» «2»؛ هنگامى كه مرد به خاطر مال و جمال زن با او ازدواج كند، به همان واگذار مى‌شود و هرگاه به خاطر دينش با او ازدواج كند، خداوند مال و جمال را رزق او مى‌سازد.

2. اخلاق خوب و خوش‌

امام رضا عليه السلام در جواب يكى از يارانش كه نوشته بود قصد ازدواج با كسى را دارم كه خوش‌اخلاق نيست، فرمودند: اگر بد اخلاق است با او ازدواج نكن. «3»

اخلاق در زندگى باعث شيرينى زندگى و رشد خانواده مى‌شود. امورى همچون:

راستگويى، امانتدارى، خوش زبانى، خيرخواهى، گذشت و ايثار، بردبارى، وظيفه‌شناسى، نجابت، كم‌توقعى، نرم‌خوئى، و ... امتيازات يك انسان است كه اسلام به آنها اهميت داده است.


«1». بقره، 221.

«2». كافى، ج 5، ص 333.

«3». كافى، ج 5، ص 563.

جلد 6 - صفحه 180

3. اصالت خانوادگى‌

پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «أيها الناس اياكم و خضراء الدمن. قيل يا رسول الله و ما خضراء الدمن؟ قال: المرأة الحسناء فى منبت السوء» «1»؛ مردم از سبزه‌هايى كه بر زباله مى‌رويد بپرهيزيد. گفتند: يا رسول اللّه مراد چيست؟ فرمود: زنان زيبارويى كه در خانواده‌اى ناپاك روئيده‌اند.

4. سواد و تحصيلات‌

علم و دانش براى انسان يك كمال و براى همسر يك مزيت است. با فرد باسواد زودتر مى‌شود به تفاهم رسيد و برنامه‌هاى بهترى براى آينده ريخت. البتّه هر باسوادى، باتدبير نيست. متاسفانه مدارس و دانشگاه‌ها در كشور ما درس زندگى نمى‌دهند.

5. سلامت جسم‌

سلامت جسم از نعمتهاى بزرگ الهى و از مزاياى يك همسر است. در روايت است با كسانى كه بيماريهاى مسرى دارند ازدواج نكنيد. البته ازدواج با ايثارگران جانباز، لياقت و شايستگى و از خودگذشتگى مى‌خواهد.

6. تناسب سنّى‌

انسان در سنين مختلف حالات متفاوت دارد. تمايلات جنسى نيز در هر سنّى يكسان نيست، پس بايد بين سنّ دختر و پسر تفاوت فاحش نباشد، كه زندگى را با مشكلاتى روبرو مى‌كند.

مهريه‌

1. مرد براى اثبات صداقت خويش، مهريه را نثار زن مى‌كند و لذا به آن صداق مى‌گويند و پشتوانه زن است در طول زندگى و پس از طلاق يا مرگ همسر.

2. مقدار مهر در اسلام تعيين نشده، اما در احاديث از مهريه‌هاى سنگين مذمّت شده و چنين آمده است كه مهريه زياد مايه كينه و عداوت مى‌شود. «2»

3. مرد بايد سعى كند در اولين فرصت كه تمكن پيدا كرد مهريه زن را بپردازد.


«1» كافى ج 5 ص 332

«2» مكارم الاخلاق ص 237.

جلد 6 - صفحه 181

4. زن مالك مهر است و هر كارى بخواهد مى‌تواند با آن بكند، ببخشد يا تجارت كند.

5. در روايات، به مردى كه قصد دادن مهريه را نداشته باشد، سارق و زناكار اطلاق شده است. «1»

جهيزيه‌

1. داماد، نه شرعا و نه قانونا حق مطالبه جهاز را ندارد، گرچه مرسوم است كه خانواده عروس اسباب و لوازم زندگى را خريدارى مى‌كنند.

2. جهاز براى تامين آسايش دو زوج جوان است، نه فخرفروشى و خودنمايى.

3. ليست جهاز حضرت فاطمه:

1- يك پيراهن 2- يك روسرى بزرگ 3- يك حُلّه سياه 4- دو عدد تشك، 5- يك تختخواب از ليف خرما 6- چهار عدد بالش 7- يك حصير 8- يك آسياب دستى 9- يك كاسه مسى 10- يك مشك چرمى 11- يك طشت لباسشويى 12- يك كاسه شير 13- يك ظرف آبخورى 14- يك پرده 15- يك آفتابه 16- يك كوزه 17- يك پوست براى فرش 18- دو كوزه سفالين 19- يك عبا

مراسم عقد و عروسى‌

در اسلام سفارش شده مراسم عقد و عروسى با حضور مردم و همراه با شادى برگزار شود.

رسول خدا صلى الله عليه و آله عقد فاطمه زهرا عليها السلام را در مسجد، در حضور انصار و مهاجرين اجرا كردند و دستور دادند بين حاضرين خرما پخش كنند.

هنگام عروسى حضرت زهرا عليها السلام رسول خدا صلى الله عليه و آله به همسرانش فرمود: فاطمه را آرايش كنيد و خوشبو سازيد، اطاقش را فرش كنيد تا او را به خانه شوهر بفرستيم. «2»

همچنين به زنان مهاجر و انصار فرمود: فاطمه را تا خانه شوهر همراهى كنيد و شادى كنيد، ليكن مواظب باشيد چيزى نگوئيد كه خدا بدان راضى نباشد.


«1». وسائل، ج 15، ص 21.

«2». بحار، ج 43، ص 131.

جلد 6 - صفحه 182

پیام ها

1- خانواده و جامعه، مسئول ازدواج افراد بى‌همسر است. «وَ أَنْكِحُوا»

2- ازدواج در اسلام، امرى مقدّس و مورد تأكيد است. «وَ أَنْكِحُوا»

3- لازم نيست خواستگارى، از طرف خاصّى باشد، هر يك از طرفين ازدواج مى‌توانند پيشقدم شوند. «وَ أَنْكِحُوا»

4- تنها سفارش به ترك نگاه حرام، كافى نيست، براى ازدواج جوانان بايد اقدام كرد. «يَغُضُّوا، يَغْضُضْنَ‌، أَنْكِحُوا»

5- زنان بيوه را همسر دهيد. «وَ أَنْكِحُوا الْأَيامى‌» ( «ايامى»، شامل آنان نيز مى‌شود.)

6- داشتن صلاحيّت، شرط ازدواج است. «وَ الصَّالِحِينَ» (يعنى بايد طرفين صلاحيّت اداره زندگى مشترك را داشته باشند.)

7- اقدام جامعه براى عروس و داماد كردن افراد صالح، تشويقى است كه جوانان لاابالى و هرزه نيز خود را در مدار صالحان قرار دهند. وَ الصَّالِحِينَ‌ ... (بنا بر اين كه مراد از صلاحيّت، صلاحيّت اخلاقى و مكتبى باشد.)

8- در تأمين نيازهاى جنسى، فرقى ميان انسان‌ها نيست. (زن، مرد، غلام و كنيز) «مِنْكُمْ‌، عِبادِكُمْ‌، إِمائِكُمْ»

9- فقر، نبايد مانع اقدام در امر ازدواج شود. إِنْ يَكُونُوا فُقَراءَ ...

10- در صورت فقر، به ازدواج اقدام كنيد و بر خدا توكّل نماييد. «يُغْنِهِمُ اللَّهُ»

11- فقر، براى عروس وداماد عيب نيست. إِنْ يَكُونُوا فُقَراءَ ...

12- خداوند، تأمين زندگى عروس و داماد را وعده داده است و ازدواج، وسيله وسعت و بركت زندگى است. «يُغْنِهِمُ اللَّهُ»

13- تحقّق وعده‌هاى الهى از سرچشمه‌ى فضل بى پايان اوست. «فَضْلِهِ‌- واسِعٌ»

14- رشد و توسعه‌اى كه خداوند نصيب بندگانش مى‌فرمايد، بر اساس علم و حكمت اوست. «واسِعٌ عَلِيمٌ»

تفسير نور(10جلدى)، ج‌6، ص: 183

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ أَنْكِحُوا الْأَيامى‌ مِنْكُمْ وَ الصَّالِحِينَ مِنْ عِبادِكُمْ وَ إِمائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَراءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِيمٌ (32)

بعد از آن امر فرمايد به نكاح كه حافظ نسب به مقتضى الفت و حسن تربيت و مزيد شفقت و سبب بقاى نوع است:

وَ أَنْكِحُوا الْأَيامى‌ مِنْكُمْ‌: و به نكاح در آريد اى اولياى عقد زنان بى‌شوهر


«1». اصول كافى، ج 2، ص 435، روايت 8، چاپ سوّم دار الكتب الاسلاميّه.

جلد 9 - صفحه 240

و مردان بى‌زن از خود را، يعنى مردى را كه زن ندارد زن دهيد، و زنى كه بى‌شوهر است به عقد كسى در آوريد. وَ الصَّالِحِينَ مِنْ عِبادِكُمْ وَ إِمائِكُمْ‌: و به نكاح در آريد نيكان و شايستگان را از بندگان و كنيزان خود. تخصيص «صالحان» به جهت ترغيب است در صلاح، زيرا غلام و كنيز هرگاه اين را بدانند، در صلاح رغبت نمايند. آيه شريفه اشعار است به آنكه غلام و كنيز مستقل نيستند در نكاح، زيرا اگر مستقل بودند در نكاح، امر تعلق نمى‌گرفت به اولياى ايشان.

بعد از آن به جهت رفع توهم آنكه فقر و فاقه مانع از نكاح گردد مى‌فرمايد:

إِنْ يَكُونُوا فُقَراءَ: اگر باشند مردان بى‌زن و صلحاى غلام و كنيز، فقيران و تنگدستان. يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ‌: غنى گرداند ايشان را خدا بعد از تزوج از فضل و كرم خود به قناعت، يا به جمع دو روزى در يك منزل، يا به توسعه روزى بر ايشان. مراد آن است كه بايد منع نكند فقر خاطب يا مخطوبه را از مناكحه، زيرا كه فضل خداى تعالى مغنى است از كثرت مال. وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِيمٌ‌: و خداى تعالى بسيار وسعت دهنده و داناست به استحقاق فقرا، پس توسعه معيشت از جانب اوست، زيرا نعمت الهى فنا و زوال نپذيرد و قدرت سبحانى تناهى ندارد، پس بسط بساط روزى فرمايد به مقتضاى حكمت و مصلحت.

تنبيه: در آيه شريفه اشعار است به آنكه فقر مانع رغبت نيست در نكاح بواسطه ترس بى‌چيزى، زيرا خزائن فضل الهى نامتناهى، و هر چه عطا فرمايد نقصانى ننمايد، و لذا در عقب آن آگاه فرمايد به سعه قدرت و علم خود كه‌ «وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِيمٌ» و احاديث بسيار در اين مورد وارد شده از جمله:

1- در وسائل- از حضرت صادق عليه السّلام كه فرمود: من ترك التّزويج مخافة العيلة فقد اساء باللّه الظّنّ: هر كه ترك كند تزويج را از ترس بى‌چيزى، پس بتحقيق بد گمان شده به خدا. «1»


«1». وسائل الشيعه (چ بيروت) ج 7، كتاب النّكاح، باب 10- ص 24، روايت 2 و نيز من لا يحضره الفقيه (چ بيروت) ج 3، باب 105، ص 243، روايت 1 و نيز در فروع كافى، ج 5، ص 330، حديث 1.

جلد 9 - صفحه 241

2- حضرت رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله فرمود: اتّخذوا الأهل فانّه ارزق لكم: فراگيريد اهل را، پس بدرستى كه او روزى تر باشد مر شما را. «1» 3- اسحق بن عمار روايت نموده خدمت حضرت صادق عليه السّلام عرض كردم: مردم حديثى را روايت كنند حق است، آن كه شخصى شكايت احتياج نمود به حضرت رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و حضرت امر فرمود او را به تزويج، پس بجا آورد آن را، بعد آمد و شكايت نمود، حضرت امر به تزويج فرمود تا سه مرتبه؛ حضرت صادق عليه السّلام فرمود: آن حق است، بعد فرمود: روزى، با زن و عيال است. «2» 4- حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله فرمود: ما يمنع المؤمن ان يتّخذ اهلا لعلّ اللّه يرزقه نسمة تثقل الارض بلا اله الّا اللّه: چه منع نمايد مؤمن را اينكه فرا گيرد اهلى را، شايد خدا روزى فرمايد او را فرزندى كه سنگين كند زمين را به «لا اله الّا اللّه». «3» 5- محمد بن مسلم روايت نموده از حضرت صادق عليه السّلام كه حضرت رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: تناكحوا تناسلوا تكثروا فانّى اباهى بكم الامم يوم القيامة و لو بالسّقط: تزويج كنيد نسل پيدا كنيد، پس بدرستى كه من بسيار شونده‌ام به شما امتهاى گذشته را به مرتبه‌اى كه جنين سقط شده مى‌آيد. «4» 6- اثنى عشريه، ابو امامه روايت نموده از حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله كه: اربعة لعنهم اللّه من فوق عرشه فامنت عليه ملائكته الّذى يحضر نفسه فلا يتزوج و لا يتسرّى لئلّا يولد له و الرّجل يتشبّه النساء و قد خلقه اللّه ذكرا و المرئه تتشبّه بالرّجال و قد خلقها اللّه انثى و مضلل النّاس. حق تعالى چهار كس را لعنت فرموده‌


«1». وسائل الشيعه (چ بيروت)، ج 7، كتاب النّكاح، باب 10، ص 24، روايت 3 و نيز من لا يحضره الفقيه (چ بيروت) ج 3، باب 101، ص 242، روايت 7 و نيز بحار الانوار، چاپ جديد، جلد 103، ص 217، حديث 1 به نقل از قرب الاسناد.

«2». وسائل الشيعه (چ بيروت)، ج 7، كتاب النّكاح، باب 11، ص 24 و 25 روايت 4.

«3». تفسير منهج الصّادقين، ج 6، ص 304، چاپ كتابفروشى اسلاميّه.

«4». بحار الانوار چاپ جديد، ج 103، باب النّكاح، ص 220، حديث 24.

جلد 9 - صفحه 242

از بالاى عرش، و ملائكه آمين گفتند: 1- آنكه زن اختيار نكند و كنيز نخرد تا او را فرزندى حاصل نشود. 2- مردى كه خود را مانند زنان كند و حال آنكه حق تعالى او را مرد آفريده. 3- زنى كه خود را شبيه مردان نمايد و حال آنكه خدا او را زن آفريده. 4- آنكه مردم را گمراه كند، يعنى بر وجه استهزاء و سخريه به فقير گويد: بيا تا چيزى به تو دهم، چون نزد او آيد گويد پيش من چيزى نيست. و به كور گويد: از دابه بترس، و حال آنكه دابه‌اى نباشد. و كسى از او خانه غير را بپرسد، او را گمراه كند از آن خانه.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ أَنْكِحُوا الْأَيامى‌ مِنْكُمْ وَ الصَّالِحِينَ مِنْ عِبادِكُمْ وَ إِمائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَراءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِيمٌ (32) وَ لْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لا يَجِدُونَ نِكاحاً حَتَّى يُغْنِيَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ الَّذِينَ يَبْتَغُونَ الْكِتابَ مِمَّا مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ فَكاتِبُوهُمْ إِنْ عَلِمْتُمْ فِيهِمْ خَيْراً وَ آتُوهُمْ مِنْ مالِ اللَّهِ الَّذِي آتاكُمْ وَ لا تُكْرِهُوا فَتَياتِكُمْ عَلَى الْبِغاءِ إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّناً لِتَبْتَغُوا عَرَضَ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ مَنْ يُكْرِهْهُنَّ فَإِنَّ اللَّهَ مِنْ بَعْدِ إِكْراهِهِنَّ غَفُورٌ رَحِيمٌ (33) وَ لَقَدْ أَنْزَلْنا إِلَيْكُمْ آياتٍ مُبَيِّناتٍ وَ مَثَلاً مِنَ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِكُمْ وَ مَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِينَ (34)

ترجمه‌

و بنكاح در آوريد مردان بى زن و زنان بى شوهر از خودتان را و نيكان از بندگان و كنيزانتان را اگر باشند فقير، غنى ميسازد آنانرا خدا از فضلش و خدا وسعت دهنده دانا است‌

و بايد عفت ورزند آنانكه نمى‌يابند نكاحى تا آنكه غنى كند ايشانرا خدا از فضلش و آنانكه طلب ميكنند مكاتبه را از آنچه مالك شد دستهاتان پس مكاتبه كنيد با آنان اگر دانستيد در آنان خيرى و بدهيد بآنان از مال خدا كه داد بشما و اكراه نكنيد كنيزانتان را بر زنا اگر اراده داشته باشند عفت را تا بجوئيد متاع زندگانى دنيا را و كسيكه اكراه كند آنانرا پس همانا خدا از بعد اكراه آنان آمرزنده مهربان است‌

و هر آينه بتحقيق فرستاديم بسوى شما آيتهاى روشن و مثلى از آنانكه گذشتند پيش از شما و پندى براى پرهيزكاران.

تفسير

خداوند متعال امر فرموده است مسلمانانى را كه بر مسلمانانى ديگر مقام ولايت دارند كه زن دهند مردان بى زن و شوهر دهند زنان بى شوهر را و فرموده بصاحبان غلام و كنيز كه موجبات ازدواج آنها را فراهم نمايند اگر مسلمان و شايسته و قابل باشند و مبادا خوف فقر و عجز از نفقه و كسوه موجب شود كه مسلمانان در امر ازدواج كوتاهى نمايند و بايد بدانند كه اگر قبل از تزويج فقير باشند خداوند بعد از آن بى نياز ميكند ايشانرا از فضلش چون خزانه غيب خدا وسيع است و خداوند ميداند چه وقت و چه قدر بايد بهر كس‌


جلد 4 صفحه 26

روزى بدهد و بر طبق حكمت و مصلحت عمل خواهد فرمود چون ايامى مقلوب ايايم جمع ايّم است كه آن بمعناى عزب است خواه مرد باشد خواه زن و در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه آنحضرت از آباء گرام خود نقل فرمود كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم فرمود كسيكه ترك كند تزويج را از ترس فقر پس بتحقيق بد گمان شده است بخدا همانا خداوند عز و جل ميگويد اگر بوده باشند فقراء بى نياز ميكند آنها را خدا از فضلش و نيز از آنحضرت روايت نموده كه مردى آمد خدمت پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم و از احتياج خود شكايت نمود پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم فرمود برو زن بگير رفت گرفت و خدا باو وسعت داد ولى كسيكه اسباب ازدواج براى او موجود نيست و وسيله تهيه آنرا ندارد بايد عفت را شعار خود نمايد و صبر كند تا وقتى كه خدا او را متمكن سازد بفضل خود و بعضى گفته‌اند بايد رياضت بكشد براى تسكين شهوتش چون پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم فرموده كسيكه استطاعت ندارد زن بگيرد بايد روزه بگيرد كه آن قاطع شهوت است و معلوم است كه اين آيه راجع بكسى است كه فعلا متمكن از ازدواج نيست و آيه قبل راجع بآنست كه فعلا با آنكه فقير است ميتواند زن بگيرد ولى از مخارج بعدش ميترسد چنانچه از حديث نبوى ظاهر شد و اخبار در فضيلت و استحباب مؤكد نكاح بقدرى است كه احصاء نميشود و خطاب در آيه شريفه اگر چه ظاهرا باولياء اعمّ از شرعى مانند پدر و جد و مالك و عرفى مانند عمو و برادر و مادر و كليه اختيار دارانى است كه ميتوانند اسباب تزويج كسى را فراهم نمايند ولى از مجموع ادلّه استفاده ميشود استحباب اين اقدام براى هر كس متمكن باشد از براى خود و غير خود چون از پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم روايت شده كه نكاح كنيد تا زياد شويد همانا من مباهات ميكنم بشما بر امتها روز قيامت حتى بسقط و نيز فرموده نكاح سنّت من است پس كسيكه از سنت من اعراض كند از من نيست و كسيكه تزويج كند نصف دين خود را احراز نموده پس بايد بترسد از خدا در نصف ديگر و بدترين شما عزبهاى شمايند و بدترين مردگان شما عز بهايند و هر كه فرزندى داشته باشد و چيزيكه بتواند بآن تزويج او نمايد و ننمايد و خلافى از آن فرزند بروز كند در گناه او شريك است و آنكه بنا نشده در اسلام هيچ بنائى كه محبوبتر باشد نزد خدا از تزويج و


جلد 4 صفحه 27

هر كس چيزى داشته باشد كه بآن نكاح كند و نكند از ما نيست و از امام صادق عليه السّلام روايت شده كه دو ركعت نماز كه مرد زن دار بگذارد افضل از هفتاد ركعت نماز عزب است و نيز از آنحضرت نقل شده كه از سعادت مرد آنستكه دخترش در خانه‌اش حيض نبيند و دخترها بمنزله ميوه بر درختند اگر رسيد و چيده نشد يا آفتاب فاسدش ميكند يا باد پراكنده‌اش مينمايد دخترها هم وقتى رسيدند بآنچه زنها بآن ميرسند دوائى جز شوهر كردن ندارند و از امير المؤمنين عليه السّلام نقل شده كه بهترين شفاعتها آنستكه شخص واسطه شود ميان دو نفر براى ازدواج تا جمع كند خدا ميان آن دو و از پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم روايت شده كه خدا بچنين كسى هزار حور العين ميدهد در هزار قصر و در هر گام و هر كلمه‌اى از كلام براى حصول اين مرام ثواب عبادت يك سال تمام است و تفصيل مراتب استحباب و تبديل آن در بعضى از موارد بغير آن از احكام موكول بكتب فقهيه و خارج از وظيفه اين مقام است و بمناسبت ذكر عبيد و اماء خداوند امر بمكاتبه با آنها فرموده و آن قراردادى است بين مولى و عبد كه مبلغى در مدتى بپردازد بتدريج تا آزاد شود لذا فرموده و آنكسانى كه طلب ميكنند مكاتبه را از جنس غلام و كنيزى كه در دست شما بملكيّت قرار گرفته‌اند اگر دانستيد در آنها خير را يعنى براى آنها مالى را چنانچه در كافى و تهذيب از امام صادق عليه السّلام تفسير شده و در روايتى بدين و مال تعبير فرموده و در فقيه از آنحضرت نقل نموده كه خير شهادت ان لا اله الا اللّه و انّ محمدا رسول اللّه است و آنكه در دست او صنعتى باشد كه بآن كسب كند يا حرفه‌اى داشته باشد كه در اين صورت حاجت آنانرا به اجابت مقرون نمائيد و با آنها مكاتبه كنيد بعلاوه مقدارى از مال الكتابه را هم بآنها ببخشيد چنانچه از امام باقر عليه السّلام نقل شده كه سدس آنرا بمملوك خود بخشيد تا آقائى و گذشت شما معلوم شود و مكاتبه دو قسم است مطلقه و آن آنستكه هر قدر از مال الكتابه بدهد بهمان نسبت آزاد شود و مشروطه و آن تا تمام را ندهد آزاد نخواهد شد و ظاهرا مستحب است و احكام آن در فقه مفصلا ذكر شده. و گفته‌اند چون بعضى از اهل نفاق مانند عبد اللّه بن ابى كنيزان جوانى داشتند كه آنها را وادار بزنا مينمودند براى تحصيل مال دنيا خداوند


جلد 4 صفحه 28

مسلمانان را نهى فرموده از اين عمل شنيع و ظاهرا شرط محقق موضوع است زيرا اكراه محقق نميشود مگر وقتى كه اراده عفّت داشته باشند مانند آنكه ميگويند اگر خدا پسرى بتو داد ختنه‌اش كن چون اگر پسرى نباشد ختنه محقق نميشود و بنابر اين نميشود گفت فائده‌اى در شرط نيست چون اكراه بزنا در هر حال ممنوع است و بنظر حقير نكته ذكر شرط اظهريّت قبح و شناعت اين عمل است در اين حال كه بيشتر موجب انكار و ردع از آن ميشود و محتمل است از اكراه وادار نمودن اراده شده باشد كه ميسازد با اراده عفّت از آنها و عدم آن اگر چه اراده زنا هم نداشته باشند و بنابر اين مراد از اراده تحصّن عدم اراده زنا است كه محقّق عفّت است و مؤيّد اين معنى است كه قمّى ره فرموده معمول عرب و قريش آن بود كه كنيزانى را ميخريدند و مال سنگينى را در عهده آنها ميگذاردند و ميگفتند برويد و زنا بدهيد و كسب كنيد پس خداوند نهى فرمود آنها را از اين عمل و چون آنها باراده و اختيار خودشان اين عمل ناشايسته را ننموده بودند بلكه مكره و مجبور بودند خداوند آنها را ميآمرزد و ميبخشد چنانچه قمى ره فرموده و در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه قرائت فرموده فأنّ اللّه من بعد اكراههنّ لهنّ غفور رحيم و شايد براى اشاره بآن باشد كه وعده مغفرت و رحمت براى مجبور شدگان است نه مجبور كنندگان و از امام باقر عليه السّلام روايت شده كه اين آيه منسوخ شده بآيه فأن اتين بفاحشة فعليهنّ نصف ما على المحصنات من العذاب و اينهم مؤيّد آنستكه مراد از اكراه وادار نمودن است نه اكراه حقيقى كه موجب رفع حدّ از مرتكب است و ظاهرا مراد از نسخ بيان باشد چون نسخ باين معنى در كلام ائمه اطهار استعمال ميشود و در اينجا امام عليه السّلام خواسته بفرمايد مغفرت و رحمت نسبت بعذاب اخروى است نه دنيوى كه در صورت وجود شرائط حدّ شرعى اماء كه نصف محصنات است جارى خواهد شد و خداوند مجيد در كتاب حميد خود آيات واضح الدّلالاتى براى تذكر و تنبّه بندگان فرستاده كه مشتمل بر اخبار شگفت آور پيشينيان است ولى اهل تقوى از آن بهره‌مند خواهند شد و بحال غير آنها فائده ندارد.


جلد 4 صفحه 29

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ أَنكِحُوا الأَيامي‌ مِنكُم‌ وَ الصّالِحِين‌َ مِن‌ عِبادِكُم‌ وَ إِمائِكُم‌ إِن‌ يَكُونُوا فُقَراءَ يُغنِهِم‌ُ اللّه‌ُ مِن‌ فَضلِه‌ِ وَ اللّه‌ُ واسِع‌ٌ عَلِيم‌ٌ (32)

و نكاح‌ كنيد زن‌هاي‌ بي‌شوهر ‌از‌ ‌خود‌ ‌شما‌ ‌که‌ مؤمنات‌ باشند و مردان‌ بي‌ زن‌ ‌را‌ و صالحين‌ ‌از‌ غلامان‌ ‌خود‌ و كنيزان‌ ‌خود‌ ‌را‌ ‌اگر‌ ‌آنها‌ فقير هستند خداوند ‌آنها‌ ‌را‌ غني‌ ميفرمايد ‌از‌ فضل‌ ‌خود‌ و خداوند وسعت‌ دارد رحمت‌ ‌او‌ و عالم‌ ‌است‌ ‌به‌ فقر ‌آنها‌.

(وَ أَنكِحُوا الأَيامي‌ مِنكُم‌) ايامي‌ جمع‌ ايم‌ ‌است‌ بمعني‌ زن‌ بي‌شوهر اعم‌ ‌از‌ بكر و ثيب‌ ‌يعني‌ زنهايي‌ ‌که‌ شوهر ندارند ‌آنها‌ ‌را‌ بي‌شوهر نگذاريد شوهر دهيد ‌که‌ بدون‌ شوهر مفسده‌هاي‌ زيادي‌ پيدا مي‌شود زيرا غريزه شهوت‌ ‌در‌ ‌آنها‌ هست‌ و همچنين‌ مردان‌ عزب‌ ‌را‌.

(وَ الصّالِحِين‌َ مِن‌ عِبادِكُم‌ وَ إِمائِكُم‌) صالح‌ بمعني‌ مؤمن‌ ‌است‌ ‌يعني‌ غلامان‌ و كنيزان‌ ‌خود‌ ‌را‌ ‌که‌ شوهر ندارند و عيال‌ ندارند نگذاريد ‌که‌ اين‌ها بي‌عيال‌ و بي‌شوهر بمانند ‌آنها‌ ‌را‌ زن‌ و شوهر دهيد ‌که‌ ‌به‌ مفسده زنا نيفتند و ‌اگر‌ عذر ‌شما‌ اينست‌ ‌که‌ اينها فقير هستند و تمكن‌ ندارند.

(إِن‌ يَكُونُوا فُقَراءَ يُغنِهِم‌ُ اللّه‌ُ مِن‌ فَضلِه‌ِ) تفضلات‌ الهي‌ ‌به‌ اهل‌ ايمان‌ بسيار ‌است‌ زيرا.

(وَ اللّه‌ُ واسِع‌ٌ عَلِيم‌ٌ) ‌هم‌ وسعت‌ دارد فضل‌ ‌او‌ و ‌هم‌ عالم‌ ‌به‌ حال‌ بندگان‌ ‌است‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ شريفه‌ مشتمل‌ ‌بر‌ چهار جمله‌ ‌است‌.

جمله‌ اول‌ راجع‌ ‌به‌ احرار ‌است‌ ‌از‌ رجال‌ و نساء ‌که‌ ازدواج‌ نكردند ‌که‌ بايد

جلد 13 - صفحه 524

ازدواج‌ كنند ‌که‌ مفاد ايامي‌ جمع‌ ايم‌، مرد بي‌زن‌ و زن‌ بي‌مرد، و ‌در‌ اخبار بسيار تاكيد ‌شده‌ ‌از‌ حضرت‌ رسالت‌ ‌است‌ فرمود:

(النكاح‌ سنتي‌ فمن‌ رغب‌ ‌عن‌ سنتي‌ فليس‌ مني‌)

و نيز فرمود:

(تناكحوا تناسلوا تكثروا فاني‌ اباهي‌ بكم‌ الامم‌ و ‌لو‌ بالسقط)

و نيز فرمود: چهار طايفه‌ ‌را‌ خداوند ‌از‌ فوق‌ عرش‌ لعن‌ فرموده‌ و ملائكه‌ آمين‌ گفتند، كسي‌ ‌که‌ تزويج‌ نكند و ‌خود‌ ‌را‌ محصور نمايد ‌براي‌ اينكه‌ اولاد پيدا نكند و زني‌ ‌که‌ ‌خود‌ ‌را‌ شبيه‌ مردان‌ كند و مردي‌ ‌که‌ ‌خود‌ ‌را‌ شبيه‌ زن‌ها كند و كسي‌ ‌که‌ مؤمني‌ ‌را‌ فريب‌ دهد ‌به‌ سائل‌ بگويد بيا و بگير چون‌ آيد بگويد ندارم‌. ‌به‌ كور بگويد دابّه‌ ‌را‌ ملاحظه‌ كند و دابه‌ نباشد، و سؤال‌ خانه‌اي‌ ‌را‌ بگيرد خانه ديگر نشان‌ دهد امروز تمام‌ ‌اينکه‌ چهار طايفه‌ رواج‌ زيادي‌ دارند و ‌از‌ ائمه‌ اطهار ‌است‌.

(‌من‌ تزوج‌ احرز نصف‌ دينه‌ فعليه‌ بالنصف‌ الآخر)

جمله‌ دوّم‌، راجع‌ ‌به‌ عبيد و اماء ‌است‌ ‌که‌ مؤمن‌ هستند ‌که‌ معناي‌ صالحين‌ ‌است‌ ‌آنها‌ ‌را‌ بدون‌ زوجه‌ و زوج‌ نگذاريد.

جمله سوّم‌، كساني‌ ‌که‌ ازدواج‌ نمي‌كنند ‌از‌ ترس‌ فقر بدانند خداوند ‌آنها‌ ‌را‌ بي‌نياز مي‌كند ‌هر‌ چه‌ بيشتر اولاد بياورد وسعت‌ ‌او‌ زيادتر مي‌شود مثل‌ دوره جاهليت‌ ‌که‌ اولاد ‌خود‌ ‌را‌ مي‌كشتند ‌از‌ ترس‌ فقرا امروز ‌هم‌ بسياري‌ بچه‌ سقط مي‌كنند ‌که‌ بچه‌ نياورند ‌ يا ‌ عملي‌ مي‌كنند ‌که‌ بچه‌ نياورند ‌براي‌ ‌اينکه‌ ‌که‌ ‌از‌ پز نيفتند ‌ يا ‌ ‌به‌ فقر مبتلا نشوند.

جمله چهارم‌، رزق‌ بدست‌ خداوند ‌است‌ (إِن‌َّ اللّه‌َ هُوَ الرَّزّاق‌ُ ذُو القُوَّةِ المَتِين‌ُ) ذاريات‌ آيه 58.

خداوند بواسطه ازدواج‌ و ازدياد اولاد وسعت‌ مي‌دهد و روزي‌ ‌هر‌ بنده‌ تقدير ‌شده‌ و ‌به‌ ديگري‌ نميدهند.

525

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 32)- ترغیب به ازدواج آسان: از آغاز این سوره تا به اینجا طرق حساب شده مختلفی برای پیشگیری از آلودگیهای جنسی مطرح شده است.

در اینجا به یکی دیگر از مهمترین طرق مبارزه با فحشاء که ازدواج ساده و آسان، و بی‌ریا و بی‌تکلف است، اشاره شده، زیرا این نکته مسلم است که برای برچیدن بساط گناه، باید از طریق اشباع صحیح و مشروع غرائز وارد شد، آیه شریفه می‌فرماید: «و مردان و زنان بی‌همسر را همسر دهید، و همچنین غلامان و کنیزان صالح و درستکارتان را» (وَ أَنْکِحُوا الْأَیامی مِنْکُمْ وَ الصَّالِحِینَ مِنْ عِبادِکُمْ وَ إِمائِکُمْ).

بدون شک اصل تعاون اسلامی ایجاب می‌کند که مسلمانان در همه زمینه‌ها به یکدیگر کمک کنند ولی تصریح به این امر در مورد ازدواج دلیل بر اهمیت ویژه آن است.

اهمیت این مسأله تا به آن پایه است که در حدیثی از امیر مؤمنان علی علیه السّلام می‌خوانیم: «بهترین شفاعت آن است که میان دو نفر برای امر ازدواج میانجیگری کنی، تا این امر به سامان برسد»! و از آنجا که یک عذر تقریبا عمومی و بهانه همگانی برای فراز از زیر بار ازدواج و تشکیل خانواده مسأله فقر و نداشتن امکانات مالی است قرآن به پاسخ آن

ج3، ص294

پرداخته، می‌فرماید: از فقر و تنگدستی آنها نگران نباشید و در ازدواجشان بکوشید چرا که «اگر فقیر و تنگدست باشند خداوند آنها را از فضل خود بی‌نیاز می‌سازد» (إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ).

و خداوند قادر بر چنین کاری هست، چرا که «خداوند واسع و علیم است» (وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِیمٌ).

قدرتش آن چنان وسیع است که پهنه عالم هستی را فرا می‌گیرد، و علم او چنان گسترده است که از نیات همه کس مخصوصا آنها که به نیت حفظ عفت و پاکدامنی اقدام به ازدواج می‌کنند آگاه است، و همه را مشمول فضل و کرم خود قرار خواهد داد.

بعد از ازدواج، شخصیت انسان تبدیل به یک شخصیت اجتماعی می‌شود و خود را شدیدا مسؤول حفظ همسر و آبروی خانواده و تأمین وسائل زندگی فرزندان آینده می‌بیند، به همین دلیل تمام هوش و ابتکار و استعداد خود را به کار می‌گیرد و در؟؟؟ آمدهای خود و صرفه جویی تلاش می‌کند و در مدت کوتاهی می‌تواند بر فقر چیره شود و بدون شک امدادهای الهی و نیروهای مرموز معنوی نیز به کمک چنین افراد می‌آید که برای انجام وظیفه انسانی و حفظ پاکی خود اقدام به ازدواج می‌کنند.

نکات آیه

۱ - فراهم آوردن تسهیلات لازم براى ازدواج زنان و مردان مؤمنِ غیر متأهل، تکلیفى است بر عهده اولیاى آنان. (و أنکحوا الأیمى منکم) «أیامى» (جمع «أیم») به معناى زنان و مردان مجرد و بى همسر است; چه آنان از ابتدا بى همسر باشند و چه همسران خود را از دست داده باشند.

۲ - جامعه اسلامى، موظف به فراهم آوردن امکانات ازدواج مؤمنان غیر متأهل (و أنکحوا الأیمى منکم) برداشت یاد شده بر این اساس است که مخاطب در خطاب جمع «و أنکحوا الأیامى منکم» - به قرینه «أیّه المؤمنون» در آیه قبل که خطاب به یکایک مؤمنان است - تمامى مردم و جامعه اسلامى باشد، نه فقط اولیاى آنان.

۳ - مسلمانان تنها با هم کیشان خود حق ازدواج دارند. (و أنکحوا الأیمى منکم) قید «منکم»، با توجه به این که مخاطب آیه شریفه مؤمنان اند، مشعر به موضوع فوق است.

۴ - اولیاى بردگان و کنیزان صالح و نیکو کردار، موظف به فراهم آوردن تسهیلات ازدواج براى آنان. (و أنکحوا ... و الصلحین من عبادکم و إمائکم)

۵ - فراهم آوردن تسهیلات ازدواج براى بردگان و کنیزان شایسته اداره زندگى مشترک، تکلیفى است بر عهده اولیاى آنان. (و أنکحوا... و الصلحین من عبادکم و إمائکم) برداشت یاد شده، براین اساس است که مقصود از صلاح در «الصالحین» - به قرینه این که سخن از ازدواج افراد غیر متأهل است و آنان نوعاً از قشر جوان و نوجوانان اند - صلاحیت براى امر ازدواج باشد; یعنى، به حدى از رشد و بلوغ رسیده باشند که شایستگى اداره زندگى مشترک را داشته باشند.

۶ - مؤمنان، وظیفه دار بر آوردن نیازهاى اولیه و طبیعى بردگان و خدمت گذاران خویش (و أنکحوا ... و الصلحین من عبادکم و إمائکم) برداشت یاد شده بر این اساس استوار است که از مورد آیه، الغاى خصوصیت شود; چرا که ازدواج از مصادیق نیازهاى اساسى و طبیعى انسان است و به نظر مى رسد که نیاز به ازدواج، خصوصیتى ندارد و شامل هر نوع نیازى مى شود.

۷ - فراهم آوردن تسهیلات زندگى و نیازهاى طبیعى افراد صالح و درست کار، از روش هاى مؤثر در تشویق دیگران به درست کارى و اصلاح خویشتن (و أنکحوا... و الصلحین من عبادکم و إمائکم) «الصالحین» به منزله قید براى «عبادکم و إمائکم» است. بى شک اگر تنها افراد صالح و درست کار جامعه، از کمک و تسهیلات زندگى دیگران برخوردار شوند، افراد ناصالح و نادرست نیز، به صلاح و درست کارى تشویق شده و به آن روى خواهند آورد.

۸ - ازدواج، از راه هاى پیشگیرى از فحشا، زنا و روابط ناسالم جنسى (و أنکحوا الأیمى منکم و الصلحین من عبادکم و إمائکم) برداشت یاد شده از ارتباط این آیه با آیات قبل - که درباره پرهیز از چشم چرانى و فحشا و تشویق به عفاف بود - استفاده مى شود; چرا که بهترین روش براى پیشگیرى از ارتکاب به گناه و فساد جنسى ازدواج است.

۹ - وعده خداوند به تأمین نیازمندى هاى فقیران غیر متأهل، در صورت اقدام آنان به ازدواج (و أنکحوا الأیمى منکم ... إن یکونوا فقراء یغنهم اللّه من فضله)

۱۰ - ازدواج کنندگان، مورد عنایت خاص خداوند و بهره مند از فضل او (وأنکحوا الأیمى منکم و الصلحین من عبادکم و إمائکم إن یکونوا فقراء یغنهم اللّه من فضله)

۱۱ - ازدواج، امرى مطلوب و پسندیده در پیشگاه خداوند و مورد تشویق او (و أنکحوا الأیمى منکم ... إن یکونوا فقراء یغنهم اللّه من فضله)

۱۲ - فقر، عذرى ناپذیرفتنى براى خوددارى افراد غیر متأهل از اقدام به ازدواج (و أنکحوا الأیمى ... إن یکونوا فقراء یغنهم اللّه من فضله)

۱۳ - فراهم کردن تسهیلات ازدواج براى فقیران غیر متأهل، در پى دارنده فضل و امداد خداوندى براى اقدام کنندگان آن است. (و أنکحوا الأیمى منکم ... إن یکونوا فقراء یغنهم اللّه من فضله) برداشت یاد شده بنابراین احتمال است که مقصود از ضمیر فاعلى «یکونوا»، کسانى باشند که مخاطبان جمله «و أنکحوا الأیامى منکم» هستند; یعنى، اگر جامعه اسلامى و اولیاى افراد غیر متأهل، تهى دست باشند، باز هم باید براى ازدواج فرزندانشان، آستین همت بالا بزنند و اقدام کنند; زیرا خدا آنان را از فضل خود بى نیاز و توانگر خواهد ساخت.

۱۴ - کمک و امداد خداوند به نیازمندان، نشأت گرفته از فضل او است. (إن یکونوا فقراء یغنهم اللّه من فضله)

۱۵ - خداوند، واسع (گشایش دهنده) و علیم (دانا) است. (و اللّه وسع علیم)

۱۶ - رحمت وسیع و علم گسترده خداوند، تضمین کننده تحقق وعده او، مبنى بر تأمین نیازمندى هاى فقیرانى که در صدد ازدواج اند. (إن یکونوا فقراء یغنهم اللّه من فضله و اللّه وسع علیم) جمله «و اللّه واسع علیم» استینافیه تعلیلیه است و بیانگر علت و چگونگى بى نیاز کردن فقیران و تهى دستان به وسیله خدا است; یعنى، چون خداوند گشایش گر و داناى مطلق به همه حقایق و نیازمندى هاى انسان است، پس بر انجام وعده خود نیز، توانا خواهد بود.

۱۷ - توصیه خداوند به ازدواج غیر متأهلان، نشأت گرفته از علم و آگاهى او به واقعیت ها و نیازهاى آدمیان است. (و أنکحوا الأیمى منکم ... واللّه ... علیم)

۱۸ - گشایش در کار مؤمنان و تفضل به آنان از جانب خداوند، بر پایه علم گسترده او به مصالح و نیازهاى آنان است. (یغنهم اللّه من فضله و اللّه وسع علیم)

موضوعات مرتبط

  • احکام ۳:
  • ازدواج : آثار ازدواج ۸، ۹، ۱۰، ۱۶; احکام ازدواج ۳; ازدواج با مسلمان ۳; اهمیت ازدواج ۱، ۲، ۴، ۵، ۱۱; توصیه به ازدواج ۱۱، ۱۷; زمینه ازدواج ۱، ۲; کفو در ازدواج ۳; موانع ازدواج ۱۲
  • اسماء و صفات: علیم ۱۵; واسع ۱۵
  • اصلاح: روش اصلاح ۷
  • انسان: علم به نیازهاى انسان ۱۷، ۱۸; نیازهاى انسان ۱۷
  • برده: صالح ۴، ۵; تأمین نیازهاى برده ۶; زمینه ازدواج برده ۴، ۵
  • برده داران: مسؤولیت برده داران ۴، ۵
  • بى همسران: مسؤولیت اولیاى بى همسران ۱
  • جامعه اسلامى: مسؤولیت جامعه اسلامى ۲
  • خادم: تأمین نیازهاى خادم ۶
  • خدا: آثار رحمت خدا ۱۶; آثار علم خدا ۱۶، ۱۷، ۱۸; آثار فضل خدا ۱۴; توصیه هاى خدا ۱۷; زمینه امدادهاى خدا ۱۳; زمینه فضل خدا ۱۳; عوامل تحقق وعده هاى خدا ۱۶; منشأ امدادهاى خدا ۱۴; وعده هاى خدا ۹
  • زنا: موانع زنا ۸
  • صالحان: تأمین نیازهاى صالحان ۷
  • عذر: عذر غیرمقبول ۱۲
  • عمل: عمل پسندیده ۱۱
  • عمل صالح: روش تشویق به عمل صالح ۷
  • فحشا: موانع فحشا ۸
  • فضل خدا: مشمولان فضل خدا ۱۰، ۱۸
  • فقر: آثار فقر ۱۲
  • فقرا: آثار ازدواج فقرا ۱۳; آثار امداد به فقرا ۱۳; ازدواج فقرا ۱۶; تأمین نیازهاى فقرا ۹; وعده به فقرا ۹; وعده تأمین فقرا ۱۶
  • کنیز: زمینه ازدواج کنیز ۴، ۵; کنیز صالحه ۴، ۵
  • مؤمنان: مسؤولیت مؤمنان ۶; منشأ مشکلات مؤمنان ۱۸
  • مسلمانان: ازدواج مسلمانان ۳
  • نیازمندان: منشأ امداد به نیازمندان ۱۴

منابع