النساء ٧٥

از الکتاب
کپی متن آیه
وَ مَا لَکُمْ‌ لاَ تُقَاتِلُونَ‌ فِي‌ سَبِيلِ‌ اللَّهِ‌ وَ الْمُسْتَضْعَفِينَ‌ مِنَ‌ الرِّجَالِ‌ وَ النِّسَاءِ وَ الْوِلْدَانِ‌ الَّذِينَ‌ يَقُولُونَ‌ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ‌ هٰذِهِ‌ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ‌ أَهْلُهَا وَ اجْعَلْ‌ لَنَا مِنْ‌ لَدُنْکَ‌ وَلِيّاً وَ اجْعَلْ‌ لَنَا مِنْ‌ لَدُنْکَ‌ نَصِيراً

ترجمه

چرا در راه خدا، و (در راه) مردان و زنان و کودکانی که (به دست ستمگران) تضعیف شده‌اند، پیکار نمی‌کنید؟! همان افراد (ستمدیده‌ای) که می‌گویند: «پروردگارا! ما را از این شهر (مکه)، که اهلش ستمگرند، بیرون ببر! و از طرف خود، برای ما سرپرستی قرار ده! و از جانب خود، یار و یاوری برای ما تعیین فرما!

و چرا در راه خدا و [نجات‌] مردان و زنان و كودكانى كه زبون شمرده شده‌اند نمى‌جنگيد؟ همانان كه مى‌گويند: پروردگارا! ما را از اين شهرى كه اهلش ستمكارند بيرون ببر و از جانب خود براى ما سرپرستى بگمار و از جانب خود براى ما ياورى قرار ده
و چرا شما در راه خدا [و در راه نجات‌] مردان و زنان و كودكان مستضعف نمى‌جنگيد؟ همانان كه مى‌گويند: «پروردگارا، ما را از اين شهرى كه مردمش ستم‌پيشه‌اند بيرون ببر، و از جانب خود براى ما سرپرستى قرار ده، و از نزد خويش ياورى براى ما تعيين فرما.»
چرا در راه خدا جهاد نمی‌کنید و در راه (آزادی) جمعی ناتوان از مرد و زن و کودک که (در مکه اسیر ظلم کفارند و) دائم می‌گویند: بار خدایا، ما را از این شهری که مردمش ستمکارند بیرون آر و از جانب خود برای ما (بیچارگان) نگهدار و یاوری فرست.
شما را چه شده که در راه خدا و [رهایی] مردان و زنان و کودکان مستضعف [ی که ستمکاران هر گونه راه چاره را بر آنان بسته اند] نمی جنگید؟ آن مستضعفانی که همواره می گویند: پروردگارا! ما را از این شهری که اهلش ستمکارند، بیرون ببر و از سوی خود، سرپرستی برای ما بگمار و از جانب خود برای ما یاوری قرار ده.
چرا در راه خدا و به خاطر مردان و زنان و كودكان ناتوانى كه مى‌گويند: اى پروردگار ما، ما را از اين قريه ستمكاران بيرون آر و از جانب خود يار و مددكارى قرار ده، نمى‌جنگيد؟
و چرا در راه خدا و در راه [آزادسازی‌] مردان و زنان و کودکان مستضعف -که می‌گویند پروردگارا ما را از این شهری که اهلش ستمگرند خارج فرما و از سوی خویش برای ما یاری و یاوری بگمارکارزار نکنید؟
و شما را چه شده كه كارزار نمى‌كنيد در راه خدا و آن ناتوان شمرده‌شدگان از مردان و زنان و كودكانى كه گويند: پروردگارا، ما را از اين شهرى كه مردمش ستمكارند بيرون بَر و براى ما از نزد خويش سرپرستى قرار ده و براى ما از نزد خويش ياورى برگمار.
چرا باید در راه خدا و (نجات) مردان و زنان و کودکان درمانده و بیچاره‌ای نجنگید که (فریاد برمی‌آورند و) می‌گویند: پروردگارا! ما را از این شهر و دیاری که ساکنان آن ستمکارند (و بر ما بیچارگان ستم روا می‌دارند) خارج ساز، و از جانب خود سرپرست و حمایتگری برای ما پدید آور، و از سوی خود یاوری برایمان قرار بده (تا ما را یاری کند و از دست ظالمان برهاند).
و چیست شما را (که) در راه خدا و (در راه نجات) مستضعفان (اعم) از زنان و مردان و فرزندان کوچکتان، کشتار نمی‌کنید؟ همانان که می‌گویند: «پروردگارمان! ما را از این شهری که مردمش ستم‌پیشه‌اند، بیرون بر و از جانب خود برایمان سرپرستی قرار ده و از نزد خویش یاوری برایمان تعیین فرما.»
و چیست شما را که پیکار نمی‌کنید در راه خدا و ناتوانان از مردان و زنان و کودکانی که گویند پروردگارا برون کن ما را از این شهری که ستمگرند مردمش و قرار ده برای ما از نزد خود سرپرستی و قرار ده برای ما از نزد خود یاوری‌

And why would you not fight in the cause of Allah, and the helpless men, and women, and children, cry out, “Our Lord, deliver us from this town whose people are oppressive, and appoint for us from Your Presence a Protector, and appoint for us from Your Presence a Victor.”
ترتیل:
ترجمه:
النساء ٧٤ آیه ٧٥ النساء ٧٦
سوره : سوره النساء
نزول : ٨ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٣٧
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«مَا لَکُمْ»: شما را چه رسیده است؟ کی سزاوار شما است؟ «الْمُسْتَضْعَفِینَ»: کسانی که بر اثر ستم یا فشار دیگران، از نظر فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، و غیره تضعیف شده باشند و تاب و توان مبارزه آن چنانی برایشان نمانده باشد. «الْوِلْدَان»: جمع وَلید: کودکان. بندگان. «الْقَرْیَة»: شهر. مراد مکّه به طور خاصّ و هرگونه شهر و دیاری به طور عام است. «الظَّالِمِ أَهْلُهَا»: اهل آنجا ستمگرند. واژه (ظالم) صفت (قریة) و با توجّه به اهل مذکّر آمده است. و واژه (اهل) فاعل (ظالم) است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ ما لَكُمْ لا تُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُها وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيراً «75»

شما را چه شده كه در راه خدا و (در راه نجات) مردان و زنان و كودكان مستضعف نمى‌جنگيد، آنان كه مى‌گويند: پروردگارا! ما را از اين شهرى كه مردمش ستمگرند بيرون بر و از جانب خود رهبر و سرپرستى براى ما قرار ده و از سوى خودت، ياورى براى ما تعيين فرما.

جلد 2 - صفحه 107

نکته ها

آيه درباره‌ى مسلمانانى است كه زير فشار و شكنجه‌ى مردم مكّه قرار داشتند. و از كسانى كه جهاد در راه آزادى آنان را رها كرده‌اند، نكوهش مى‌كند.

امام باقر عليه السلام فرمود: مقصود از مستضعفانى كه در تحت حكومت ظالمانند، ما هستيم. و امام صادق عليه السلام در پاسخ به اينكه مستضعفان چه كسانى هستند؟ فرمود: كسانى كه نه مؤمن هستند و نه كافر. «1»

پیام ها

1- مسلمانان بايد نسبت به هم، غيرت و تعصّب مكتبى داشته باشند و در برابر ناله‌ها و استغاثه‌ها بى تفاوت نباشند. ما لَكُمْ‌ ...

2- از اهداف جهاد اسلامى، تلاش براى رهايى مستضعفان از سلطه ستمگران است. «فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفِينَ»

3- اسلام مرز نمى‌شناسد، هرجا كه مستضعفى باشد، جهاد است. «وَ الْمُسْتَضْعَفِينَ»

4- ارتش اسلام بايد به حدى مقتدر باشد كه نجات بخش تمام محرومان جهان باشد. «ما لَكُمْ لا تُقاتِلُونَ»

5- در شيوه‌ى دعوت به جهاد، بايد از عواطف مردم كمك گرفت. الْمُسْتَضْعَفِينَ‌ ... الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنا ...

6- سرپرستى و ولايت بر مسلمانان بايد از طرف خدا باشد. «مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ ما لَكُمْ لا تُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُها وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيراً (75)

بعد از آن به جهت مبالغه و فرط ترغيب مردمان بر سبيل تعجب فرمايد:

وَ ما لَكُمْ لا تُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ‌: و چيست مر شما را و چه بوده، اى اهل اسلام كه به جدّ كامل و جهد تمام، مقاتله و جهاد نمى‌كنيد در راه دين خدا و فرمان بردارى او سبحانه، وَ الْمُسْتَضْعَفِينَ‌: و در استخلاص اسيران كه در دست كفار گرفتار شده‌اند، مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ‌: از مردان مثل سليمة بن هشام، و وليد بن وليد، و عباس بن ابى ربيعه، و ابو جندل بن سهيل و امثال آنها. و همچنين زنان مثل ام شريك و كودكان آنها. ذكر «ولدان» جهت مبالغه است در حثّ و تنبيه بر تناهى ظلم مشركين، بر وجهى كه اذيت‌

تفسير اثنا عشرى، ج‌2، ص: 504

آنها به صبيان رسيده و اشعار به آنكه اجابت دعوت در دفع بليه «اسر» به جهت مشاركت ولدان بود با ايشان، تا بدان سبب همه مشارك يكديگر شدند در استنزال رحمت و استدفاع بليه. و گويند مراد به ولدان، غلام و كنيزند.

الَّذِينَ يَقُولُونَ‌: مستضعفان، جماعتى بودند كه به زبان تضرع مى‌گفتند:

رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُها: اى پروردگار ما خارج نما ما را از اين قريه يعنى مكّه كه ستمكارند اهل آن به سبب شرك كه ظلمى به غايت بزرگ است، كما قال تعالى: إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ‌ ... وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا: و قرار ده براى ما از جانب خود كسى كه دوستدار و متولى كار ما باشد، وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيراً: و ديگر تعيين فرما براى ما از جانب خود ناصر و مدد كارى كه شرّ أعادى را از ما دفع كند. حق تعالى دعاى ايشان را مستجاب فرمود. بعضى را خروج از مكه ميسر شد.

ابن عباس گويد: من و مادرم از مستضعفان بوديم و هميشه از حق تعالى استدعاى خلاصى مى‌كرديم تا عاقبت خلاص شديم. و برخى كه آنجا آمدند، وليّى چون حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مبعوث تا روز فتح مكه، همه را دلنوازى نموده مهمات ايشان را كفايت فرمود، و نصير و حامى براى آنها تعيين كرد، يعنى عتاب بن اسيد كه حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم حكومت مكه را به وى داد و او يارى ضعفا و مدد كارى بيچارگان نمود و جميع اعزه كفره را ذليل و خوار گردانيد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ ما لَكُمْ لا تُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُها وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيراً (75)

ترجمه‌

و چيست شما را كه جهاد نميكنيد در راه خدا و ضعيفان از مردان و زنان و كودكان كه ميگويند اى پروردگار ما خارج فرما ما را از اين بلد كه ستمكارند اهلش و قرار بده براى ما از نزد خود صاحب اختيارى و قرار ده براى ما از نزد خود ياورى.

تفسير

گفته‌اند بعد از هجرت پيغمبر (ص) از مكّه معظمه بمدينه طيّبه جمعى از ضعفاء و زنان و كودكان مسلمان در آنجا بودند كه نميتوانستند مهاجرت بمدينه نمايند علاوه بر آنكه كفار مانع از حركت آنها بودند و بآنها انواع اذيت و آزار را مينمودند


جلد 2 صفحه 83

و آنها چاره جز دعا نداشتند از خدا مى‌خواستند كه پيغمبر را نصرت دهد بر كفار و فتح مكه را نصيب او فرمايد بعضى از آنها را خداوند تمكن داد كه در مدينه بمسلمين ملحق شدند و بعضى بحال خود باقى ماندند و اطفال كوچك را با خودشان در دعا حاضر و شريك نمودند تا خداوند اجابت فرمود و بهترين ولى و ناصر را كه پيغمبر اكرم بود براى آنها رساند كه مكه را فتح نمود و آنها را از ذلت و اسارت نجات داد و خداوند در اين آيه خطاب بمسلمين فرموده كه چه عذر داريد كه جهاد نمى‌كنيد در راه طاعت خدا و اعزاز دين و اعلاء كلمه حق و راه استخلاص ضعفاء مسلمانان از چنگال كفار يا آنكه چرا جهاد نميكنيد در راه خدا بخصوص راه مستضعفين اگر منصوب باختصاص باشد چون راه خدا شامل هر خيرى است و البته ملاحظه حال اين قبيل اشخاص بيشتر موجب تهييج بجهاد ميشود خصوصا اگر آنها از اقربا باشند و قريه اگر چه در متن لغت بمعنى ده است ولى در شهر هم استعمال ميشود و عياشى از صادقين عليهما السّلام در تفسير اين آيه روايت نموده كه آنگروه مائيم حقير عرض ميكنم در اينصورت ظاهرا مراد از رجال امير المؤمنين (ع) و مراد از نساء حضرت زهرا (ع) و مراد از ولدان ائمه اطهارند و مراد از قريه دنيا است كه اهل آن بر عترت طيّبه ظلم نمودند بحديكه مرگ خود را از خدا طلب فرمودند و مراد از ولى و نصير امام غائب عجل اللّه تعالى فرجه است كه ولىّ دم مظلوم كربلا و ناصر دين حق و ائمه هدى است و آيه تعريض بر مسلمين است كه چرا ترك نصرت آل محمد (ص) را مينمايند و اللّه اعلم.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ ما لَكُم‌ لا تُقاتِلُون‌َ فِي‌ سَبِيل‌ِ اللّه‌ِ وَ المُستَضعَفِين‌َ مِن‌َ الرِّجال‌ِ وَ النِّساءِ وَ الوِلدان‌ِ الَّذِين‌َ يَقُولُون‌َ رَبَّنا أَخرِجنا مِن‌ هذِه‌ِ القَريَةِ الظّالِم‌ِ أَهلُها وَ اجعَل‌ لَنا مِن‌ لَدُنك‌َ وَلِيًّا وَ اجعَل‌ لَنا مِن‌ لَدُنك‌َ نَصِيراً (75)

و چه‌ باعث‌ ‌شده‌ ‌بر‌ ‌شما‌ ‌که‌ مقاتله‌ نميكنيد ‌در‌ راه‌ ‌خدا‌ و نصرت‌ دين‌ ‌او‌ و ‌در‌ نجات‌ مستضعفين‌ ‌از‌ مردان‌ و زنان‌ و بچه‌ها ‌که‌ گرفتار ظلم‌ كفار شده‌اند ‌که‌ دعاء و تضرع‌ ميكنند ‌که‌ خدايا ‌ما ‌را‌ نجات‌ ده‌ و ‌از‌ ‌اينکه‌ شهري‌ ‌که‌ اهلش‌ ‌بما‌ اذيت‌ ميكنند خارج‌ نما و يك‌ ولي‌ و صاحب‌ اختياري‌ ‌که‌ ‌ما ‌را‌ ‌از‌ چنگال‌ ‌اينکه‌ ظلم‌ نجات‌ دهد و يك‌ ناصري‌ ‌که‌ ‌ما ‌را‌ ياري‌ نمايد ‌براي‌ ‌ما قرار ده‌.

ظاهرا مورد ‌آيه‌ مسلمين‌ مكه‌ ‌است‌ ‌که‌ قدرت‌ ‌بر‌ مهاجرت‌ نداشتند و ‌در‌ چنگال‌ كفار قريش‌ و مشركين‌ گرفتار بودند و بآنها اذيت‌ وارد ميشد لذا خداوند

جلد 5 - صفحه 136

‌از‌ مسلمين‌ مهاجرين‌ و انصار درخواست‌ ميكند ‌که‌ ‌شما‌ ‌که‌ قدرت‌ ‌بر‌ دفع‌ شر كفار داريد ‌از‌ سر ‌اينکه‌ بيچاره‌ها ‌که‌ ضعيف‌ هستند چرا اقدام‌ نميكنيد ميفرمايد (و ‌ما لكم‌) ‌ما استفهاميه‌ ‌در‌ مقام‌ اينكه‌ نبايد ‌خود‌ داري‌ كنيد (‌لا‌ تقاتلون‌) البته‌ بايد مقاتله‌ كنيد و جهاد نمائيد ‌که‌ دو فائده‌ بزرگ‌ دارد يكي‌ نصرت‌ دين‌ اسلام‌ و ياري‌ ‌رسول‌ اكرم‌ ‌صلي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و ‌سلّم‌ و ترويج‌ دين‌ ‌که‌ مفاد (‌في‌ سبيل‌ اللّه‌) ‌است‌، و ديگري‌ نجات‌ و ياري‌ ‌اينکه‌ بيچاره‌ها ‌که‌ مفاد (مستضعفين‌) ‌است‌ و ‌اينکه‌ كلمه‌ ممكن‌ ‌است‌ عطف‌ باللّه‌ ‌باشد‌ ‌که‌ مفادش‌ ‌في‌ سبيل‌ المستضعفين‌ ميشود، و ممكن‌ ‌است‌ عطف‌ بسبيل‌ اللّه‌ ‌باشد‌ بتقدير مضاف‌ اي‌ ‌في‌ نصرتهم‌ ‌او‌ ‌في‌ اعزازهم‌ ‌او‌ ‌في‌ نجاتهم‌ و امثال‌ اينها.

و فرق‌ ‌بين‌ ضعيف‌ و مستضعف‌ اينست‌ ‌که‌: ضعيف‌ ‌في‌ حد نفسه‌ ضعيف‌ ‌است‌، و مستضعف‌ كسي‌ ‌را‌ گويند ‌که‌ ديگران‌ ‌او‌ ‌را‌ ضعيف‌ كنند، و ‌اينکه‌ عطف‌ ‌از‌ باب‌ عطف‌ خاص‌ ‌است‌ ‌بر‌ عام‌ زيرا نصرت‌ اينها ‌هم‌ ‌في‌ سبيل‌ اللّه‌ ‌است‌.

مِن‌َ الرِّجال‌ِ وَ النِّساءِ وَ الوِلدان‌ِ ‌من‌، بيانيه‌ ‌است‌ ‌که‌ بيان‌ ميفرمايد ‌که‌ مستضعفين‌ كيانند و ‌آنها‌ سه‌ دسته‌ هستند: رجال‌ مردان‌ بيچاره‌ تهي‌ دست‌ فقير، و نساء زنهاي‌ ‌آنها‌، و ولدان‌ اطفال‌ ‌آنها‌ ‌که‌ معلوم‌ ميشود كفار بزنها و بچه‌هاي‌ مسلمين‌ ‌هم‌ اذيت‌ ميكردند ‌که‌ همه‌ ‌آنها‌ ‌در‌ مقام‌ استغاثه‌ و تضرع‌ و دعاء ‌در‌ خانه‌ ‌خدا‌ ‌بر‌ آمدند.

الَّذِين‌َ يَقُولُون‌َ ‌در‌ پيشگاه‌ احديت‌ عرض‌ كردند رَبَّنا أَخرِجنا مِن‌ هذِه‌ِ القَريَةِ وسيله‌ فراهم‌ فرما ‌که‌ ‌ما ‌هم‌ ‌از‌ مكه‌ بتوانيم‌ خارج‌ شويم‌ و هجرت‌ بمدينه‌ كنيم‌ و تشرف‌ بخدمت‌ حضرت‌ رسالت‌ پيدا كنيم‌.

(الظّالِم‌ِ أَهلُها) سبب‌ استغاثه‌ و دعاء ظلم‌ اهل‌ مكه‌ ‌بود‌ بآنها.

وَ اجعَل‌ لَنا مِن‌ لَدُنك‌َ وَلِيًّا يك‌ بزرگ‌ و صاحب‌ اختيار ‌که‌ صاحب‌ قدرت‌ ‌باشد‌ بفرست‌ ‌که‌ ‌ما ‌را‌ ‌از‌ دست‌ اينها نجات‌ دهد.

جلد 5 - صفحه 137

وَ اجعَل‌ لَنا مِن‌ لَدُنك‌َ نَصِيراً مسلمين‌ ‌را‌ مقرر فرما بيايند و ‌بما‌ كمك‌ دهند و ‌ما ‌را‌ ياري‌ نمايند.

(تنبيه‌)

‌از‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ بنحوي‌ استفاده‌ ميشود ‌که‌ ‌بر‌ مسلمانان‌ واجب‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌اگر‌ ديدند مسلماني‌ گرفتار ظالمي‌ شد بقدر قوه‌ و قدرت‌ ‌خود‌ بايد اقدام‌ كنند و رفع‌ شر ‌آن‌ ‌را‌ بنمايند بالاخص‌ ‌اگر‌ مظلوم‌ عالم‌ ‌باشد‌ ‌ يا ‌ سيد ‌باشد‌ ‌ يا ‌ امام‌ و لذا ‌در‌ اخبار ‌در‌ ذيل‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ ميفرمايند

نحن‌ المستضعفين‌

بنا ‌بر‌ ‌اينکه‌ كساني‌ ‌که‌ تقاعد كردند ‌در‌ نصرت‌ امير المؤمنين‌ و ساير ائمه‌ طاهرين‌ ‌عليهم‌ صلوات‌ اللّه‌ ‌تا‌ ظالمين‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ ستم‌ كردند و ‌هر‌ كدام‌ بچه‌ بلاها گرفتار شدند ‌از‌ قتل‌ و حبس‌ و اسيري‌ و نحو ‌آنها‌ تمام‌ فرداي‌ قيامت‌ مسئول‌ و معاقب‌ خواهند ‌بود‌ مگر كساني‌ ‌که‌ قدرت‌ نداشتند.

برگزیده تفسیر نمونه


نکات آیه

۱- وجوب جهاد در راه خدا (و ما لکم لا تقاتلون فى سبیل اللّه)

۲- وجوب جنگ و مبارزه براى رهایى مستضعفان (و ما لکم لا تقاتلون فى سبیل اللّه و المستضعفین) مراد از جنگ در راه مستضعفان به قرینه ادامه آیه جنگیدن براى رهایى آنان از چنگال ستمگران است. در برداشت فوق، «المستضعفین» عطف بر «اللّه» گرفته شده است.

۳- متخلفان از جهاد در راه خدا و رهایى مستضعفان، مورد سرزنش و توبیخ خداوند (و ما لکم لا تقاتلون فى سبیل اللّه و المستضعفین)

۴- جنگ براى رهایى مستضعفان موحد، از مصادیق جهاد در راه خداست. (و ما لکم لا تقاتلون فى سبیل اللّه و المستضعفین) مراد از راه مستضعفین، رهایى آنان است. بنابراین «المستضعفین» عطف است بر «سبیل اللّه»; و این عطف، عطف خاص بر عام مى باشد. زیرا آنچه به امر خدا انجام مى گیرد، نمى تواند خارج از «سبیل اللّه» باشد.

۵- مردان، زنان و کودکان مانده در ستم، از مصادیق مستضعفان (و المستضعفین من الرّجال و النّساء و الولدان الّذین یقولون ربّنا اخرجنا من هذه القریة الظّالم اهلها)

۶- نجات کودکان از محیط کفر و شرک، از وظایف مؤمنان (و الولدان ... الظالم اهلها)

۷- بهره گیرى قرآن از عواطف انسانى براى بسیج نیروها (و ما لکم لا تقاتلون فى سبیل اللّه و المستضعفین من الرّجال و النّساء و الولدان)

۸- ناروایى زندگى در محیط ظلم (یقولون ربّنا اخرجنا من هذه القریة الظّالم اهلها) ظاهر جمله «الظّالم اهلها» مى رساند که علّت اصلى خواست مستضعفان براى خروج از قریه، ستمگر بودن اهل آن است ; نه اینکه علت این باشد که آنان مورد ستم هستند ; اگر چه از مجموع آیه به دست مى آید که آنان نیز مورد ستم واقع مى شدند.

۹- گروهى از مسلمانان صدر اسلام، تحت سیطره ستم کافران مکه (و ما لکم لا تقاتلون فى سبیل اللّه و المستضعفین ... یقولون ربّنا اخرجنا من هذه القریة الظّالم اهلها) بسیارى از مفسران برآنند که آیه مورد بحث درباره مسلمانانى است که تا قبل از فتح مکّه در آنجا بودند و از مهاجرت آنان جلوگیرى مى شد.

۱۰- دعاى مسلمانان مظلوم و مستضعف مکّه به درگاه پروردگار براى رهایى از ستم حاکم بر آنان (و المستضعفین ... الّذین یقولون ربّنا اخرجنا من هذه القریة الظّالم اهلها)

۱۱- مسؤولیت بین المللى جامعه اسلامى در برابر مستضعفان خداپرست تحت ستم (و ما لکم لا تقاتلون فى سبیل اللّه و المستضعفین ... الّذین یقولون ربّنا اخرجنا من هذه القریة الظّالم اهلها)

۱۲- رهایى مستضعفان موحد، مجوّز جهاد ابتدایى (و ما لکم لا تقاتلون فى سبیل اللّه و المستضعفین ... الّذین یقولون ربّنا اخرجنا من هذه القریة الظّالم اهلها)

۱۳- ممنوعیّت سلطه جابرانه بر ضعیفان (و المستضعفین ... اخرجنا من هذه القریة الظّالم اهلها) «استضعفه»، یعنى ا را ضعیف یافت و بر او سلطه افکند. و چون استضعاف کنندگان، ظالم شمرده شده اند، حرمت و ممنوعیّت این عمل به دست مى آید.

۱۴- نیروى انسانى و فرماندهى، دو شرط اساسى براى مبارزه با ستمگران (اخرجنا من هذه القریة الظّالم اهلها و اجعل لنا من لدنک ولیّاً و اجعل لنا من لدنک نصیراً)

۱۵- مسلمانان مستضعف صدر اسلام، خواستار فرمانده و نیروى انسانى از جانب خداوند براى رهایى از ستم کفرپیشگان مکّه (و اجعل لنا من لدنک ولیّاً و اجعل لنا من لدنک نصیراً)

۱۶- نیایش به درگاه خداوند، زمینه ساز رهایى از مشکلات (و اجعل لنا من لدنک ولیّاً و اجعل لنا من لدنک نصیراً)

۱۷- توجه به ربوبیّت خدا، از آداب دعا (ربّنا اخرجنا ... و اجعل لنا من لدنک ولیّاً و اجعل لنا من لدنک نصیراً)

۱۸- استجابت دعاى مستضعفان مکّه، با صدور فرمان جهاد از سوى خدا براى رهایى آنان (و ما لکم لا تقاتلون ... الّذین یقولون ربّنا اخرجنا)

۱۹- ارتش آزادیبخش اسلام، مددى الهى براى رهایى مستضعفان موحّد (و ما لکم لا تقاتلون ... و اجعل لنا من لدنک نصیراً)

۲۰- امداد و نصرت خداوند، پیامد پذیرش ولایت رهبران الهى* (و اجعل لنا من لدنک ولیّاً و اجعل لنا من لدنک نصیراً) تقدیم تعیین «ولىّ» بر تعیین «نصیر»، مى تواند اشاره به برداشت فوق باشد.

موضوعات مرتبط

  • احکام:۱، ۲، ۱۲
  • اسلام: تاریخ صدر اسلام ۱۰ ،۱۵، ۱۸
  • تبلیغ: روش تبلیغ ۷
  • جامعه: مسؤولیت جامعه اسلامى ۱۱
  • جنگ: احکام جنگ ۲
  • جهاد: احکام جهاد ۱، ۱۲ ; جهاد ابتدایى ۱۲ ; موارد جهاد ۴ ; وجوب جهاد ۱، ۲
  • حکومت: ظالمانه ۱۳
  • خدا: امداد خدا ۱۹، ۲۰ ; ربوبیّت خدا ۱۷ ; سرزنشهاى خدا ۳
  • دارالکفر: زندگى در دارالکفر ۸ ; نجات از دارالکفر ۶
  • دعا: آداب دعا ۱۷ ; استجابت دعا ۱۸ ; دعاى نجات از ظلم ۱۰، ۱۵
  • ذکر: اهمیّت ذکر ۱۷
  • رهبرى: ولایت رهبرى دینى ۲۰
  • زن: مظلوم ۵
  • سبیل اللّه:۱، ۳، ۴، ۱۸
  • سپاه اسلام:۱۹
  • سختى: زمینه تسهیل سختى ۱۶
  • ظالمان: شرایط مبارزه با ظالمان ۱۴
  • عواطف: نقش عواطف ۷
  • کافران: ظلم کافران مکه ۹، ۱۵ ; کافران و مسلمانان ۹
  • کودک: مظلوم ۵ ; نجات کودک ۶
  • مبارزه: فرماندهى در مبارزه ۱۴ ; قدرت در مبارزه ۱۴
  • متخلفان: سرزنش متخلفان ۳
  • مرد: مظلوم ۵
  • مستضعفان:۵ جهاد مستضعفان ۵ ۱۸ ; دعاى مستضعفان ۵ ۱۰، ۱۵ ; دعاى مستضعفان ۵ مکه ۱۸ ; مستضعفان ۵ مظلوم ۱۱ ; نجات مستضعفان ۵ ۲، ۳، ۴، ۱۲، ۱۹
  • مسلمانان: دعاى مسلمانان ۱۰، ۱۵ ; مسلمانان صدر اسلام ۹ ; مسلمانان مکه ۱۰
  • مناجات: آثار مناجات ۱۶
  • مؤمنان: مسؤولیت مؤمنان ۶
  • واجبات:۱، ۲

منابع