النجم ٢٩

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۱ دی ۱۳۹۹، ساعت ۰۶:۴۳ توسط 127.0.0.1 (بحث) (افزودن جزییات آیه)
کپی متن آیه
فَأَعْرِضْ‌ عَنْ‌ مَنْ‌ تَوَلَّى‌ عَنْ‌ ذِکْرِنَا وَ لَمْ‌ يُرِدْ إِلاَّ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا

ترجمه

حال که چنین است از کسی که از یاد ما روی می‌گرداند و جز زندگی مادی دنیا را نمی‌طلبد، اعراض کن!

|پس از كسى كه از ياد ما دل مى‌گرداند و جز زندگى دنيا را نمى‌خواهد روى گردان
پس، از هر كس كه از ياد ما روى برتافته و جز زندگى دنيا را خواستار نبوده است، روى برتاب.
پس از هر کسی که از یاد ما (و قرآن ما) رو گردانید و جز زندگانی دنیای فانی را نخواست به کلی اعراض کن.
بنابراین از کسانی که از یاد ما روی گردانده اند و جز زندگی دنیا را نخواسته اند، روی بگردان.
پس تو نيز از كسى كه از سخن ما رويگردان مى‌شود و جز زندگى دنيوى را نمى‌جويد اعراض كن.
پس از کسی که از یاد ما دل می‌گرداند و جز زندگانی دنیا را نمی‌خواهد، روی بگردان‌
پس روى بگردان از هر كه از يادكرد ما- يا قرآن- روى مى‌گرداند و جز زندگى اين جهان را نمى‌خواهد.
از کسی روی بگردان که به قرآن ما پشت می‌کند و جز زندگی دنیوی نمی‌خواهد.
پس، از هر کس که از یاد ما روی برتافته و جز زندگی دنیا را نخواسته، روی برتاب.
پس روی برتاب از آنکه روی گردانید از یاد ما و نخواست جز زندگانی دنیا

So avoid him who has turned away from Our remembrance, and desires nothing but the present life.
ترتیل:
ترجمه:
النجم ٢٨ آیه ٢٩ النجم ٣٠
سوره : سوره النجم
نزول : ١٢ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٢
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«تَوَلّی»: پشت کرد. روی گردان شد. «ذِکْرِنَا»: یاد ما. قرآن ما (نگا: حجر / و نحل / . همچنین: المنتخب).


تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


فَأَعْرِضْ عَنْ مَنْ تَوَلَّى عَنْ ذِكْرِنا وَ لَمْ يُرِدْ إِلَّا الْحَياةَ الدُّنْيا «29»

پس، از هر كه از ياد ما روى‌گرداند و جز زندگى دنيا را خواستار نبود، روبگردان.

تفسير نور(10جلدى)، ج‌9، ص: 322

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



فَأَعْرِضْ عَنْ مَنْ تَوَلَّى عَنْ ذِكْرِنا وَ لَمْ يُرِدْ إِلاَّ الْحَياةَ الدُّنْيا «29»

و چون كفار مصرند در توهم باطل خود و برهان يقينى در اين باب ندارند، فَأَعْرِضْ عَنْ مَنْ تَوَلَّى عَنْ ذِكْرِنا: پس روى بگردان از دعوت آن كس كه پشت نمود و روى گردانيد از ذكر ما. مراد قرآن است كه متضمن وعد و وعيد و ساير اصول ايمانيه. وَ لَمْ يُرِدْ إِلَّا الْحَياةَ الدُّنْيا: و نخواسته به عمل خود مگر زندگانى دنيا را، چه هر كه من جميع الوجوه غافل باشد از حق و بالكليه از ذكر، اعراض نموده و در محبت دنيا و جمع زخارف آن بر وجهى متوغّل شده كه همه همت او مصروف آن است، پس دعوت تو چگونه به او فايده دهد، بلكه نزد اين حال عناد او زياده خواهد شد و اصرار او بر كفر شديد شود.

جلد 12 - صفحه 341


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


أَ لَكُمُ الذَّكَرُ وَ لَهُ الْأُنْثى‌ «21» تِلْكَ إِذاً قِسْمَةٌ ضِيزى‌ «22» إِنْ هِيَ إِلاَّ أَسْماءٌ سَمَّيْتُمُوها أَنْتُمْ وَ آباؤُكُمْ ما أَنْزَلَ اللَّهُ بِها مِنْ سُلْطانٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ ما تَهْوَى الْأَنْفُسُ وَ لَقَدْ جاءَهُمْ مِنْ رَبِّهِمُ الْهُدى‌ «23» أَمْ لِلْإِنْسانِ ما تَمَنَّى «24» فَلِلَّهِ الْآخِرَةُ وَ الْأُولى‌ «25»

وَ كَمْ مِنْ مَلَكٍ فِي السَّماواتِ لا تُغْنِي شَفاعَتُهُمْ شَيْئاً إِلاَّ مِنْ بَعْدِ أَنْ يَأْذَنَ اللَّهُ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَرْضى‌ «26» إِنَّ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ لَيُسَمُّونَ الْمَلائِكَةَ تَسْمِيَةَ الْأُنْثى‌ «27» وَ ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ إِنَّ الظَّنَّ لا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئاً «28» فَأَعْرِضْ عَنْ مَنْ تَوَلَّى عَنْ ذِكْرِنا وَ لَمْ يُرِدْ إِلاَّ الْحَياةَ الدُّنْيا «29» ذلِكَ مَبْلَغُهُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اهْتَدى‌ (30)


جلد 5 صفحه 89

ترجمه‌

آيا براى شما ذكور و براى او اناث است‌

اين در اين هنگام قسمتى ناروا و دور از عدالت است‌

نيستند آنها جز اسمهائى كه نام نهاده‌ايد آنها را شما و پدرانتان نفرستاده است خدا بر آن هيچ دليلى پيروى نميكنند مگر گمان و آنچه را كه ميل دارد نفسها و ميخواهد دلهاشان و بتحقيق آمد آنها را از جانب پروردگارشان موجبات هدايت‌

آيا براى انسان است آنچه آرزو كند

پس مر خدا را است آخرت و دنيا

و چه بسا از فرشتگانند در آسمانها كه فائده ندارد شفاعتشان چيزى مگر بعد از آنكه اذن دهد خدا به هر كه بخواهد و به پسندد

همانا آنانكه ايمان نميآورند بآخرت نام مى‌نهند فرشتگان را مانند نام نهادن براى دختران‌

و نيست براى آنها بآن هيچ دانش و يقينى پيروى نميكنند مگر گمان را و همانا گمان بى‌نياز نميكند از حقيقت و واقع چيزى را

پس روى بگردان از آنكه رو گردان شد از ياد ما و نخواست مگر زندگانى دنيا را

اينست بهره و نهايت وسعشان از علم و دانش همانا پروردگار تو داناتر است بآنكه گمراه شد از راه او و او داناتر است بآنكه هدايت يافت.

تفسير

در آيات سابقه اشاره شد كه مشركين عرب بتهائى داشتند كه عبادت ميكردند آنها را براى تقرّب بخدا بعنوان آنكه مصوّر بصور ملائكه كه دختران خدايند ميباشند و براى آنها اسمائى از اسماء خدا و غير آن مشتق نموده آنانرا بآن نامها ميخواندند مانند لات كه گفته شده مشتق از اللّه است و عزّى كه مشتق از عزيز و تأنيث أعزّ است و منات كه مشتق از منئه و بمعناى قربانگاه است چون در كنار آن قربانى مينمودند چنانچه در منى قربانى ميشود و باين اسم خوانده شده و اين اسماء بملاحظه وجود علامت تأنيث در آنها مناسب با دختران است لذا خداوند علاوه بر طعن سابق در اين آيات بآنها طعنه زده كه شما با آنكه از دختران ننگ و عار داريد چگونه براى خودتان پسران را اختيار نموديد و براى خدا دختران را الحقّ تقسيم نارواى جائرانه و برخلاف عدالتى كرديد كه قسمت خدا را از فرزند دختر و سهم خودتان را پسر قرار داديد ولى چيزى كه هست آنستكه آنچه شما تصوّر نموده‌ايد فقط در عالم خيال شما مصوّر شده و آنچه اعتقاد نموده‌ايد در


جلد 5 صفحه 90

خارج واقعى ندارد خدا نه پسر دارد نه دختر و ملائكه نه دخترند و نه باين هياكل و اين بتها نه لايق پرستشند و نه پرستش آنها مقرّب بخدا است اينها فقط نامهائى هستند كه شما و پدرانتان جعل نموده‌ايد بخيال خودتان بدون آنكه دليل و برهانى از طرف خداوند براى آن نازل يا از عقل بآن حاكم شده باشد و متابعت و پيروى نميكنند مشركين مگر گمان باطل ناشى از تقليد پدران و هواى نفس خودشان را با آنكه هدايت الهيه و راهنماى حقيقى از طرف پروردگارشان كه قرآن مجيد و پيغمبر خاتم باشد براى ارائه حق و حقيقت بآنها آمده است ولى از احكام آندو سرپيچى مينمايند آيا تصوّر ميكنند آنچه دلخواه انسان باشد و آرزوى آنرا داشته باشد در خارج تحقّق پيدا ميكند آيا عبادت بت مقرّب بخدا ميشود و بتها قادر بر شفاعت آنها ميشوند و ببهشت ميروند نه چنين است اختيار امور دنيا و آخرت با خدا است بهر كس هر چه بخواهد ميدهد و كسيرا حق چون و چرا نيست چه بسيار از ملائكه هستند در آسمانها كه حق شفاعت از كسى ندارند و شفاعت آنها بهيچ وجه مفيد نيست بر فرض شفاعت كنند مگر خدا بخواهد بيكى از آنها اذن شفاعت دهد و به‌پسندد او را براى اين مقام يا مگر خدا بخواهد ملائكه از كسى شفاعت كنند و راضى شود از او بايمان و محبّت اهل بيت پس چگونه ممكن است ملائكه شفاعت نمايند از كسانيكه براى خدا شريك قرار دادند در ستايش و پرستش اينها كه ايمان كامل و اعتقاد يقينى بآخرت ندارند و ميگويند بعد از مردن و خاك شدن چگونه ما دو مرتبه زنده ميشويم و از اوضاع و احوال آن عالم بى‌خبرند چگونه براى ملائكه اسم‌گذارى مينمايند بأسمائى كه مناسب با زنان است و ميگويند دختران خدايند اينها علم و دانش ندارند قول و فعلشان از روى معرفت و يقين نيست لذا ميگويند بر فرض قيامتى باشد بتها از ما شفاعت ميكنند و در اين عقائد پيروى از گمان و مظنّه مينمايند و گمان هيچگاه جاى يقين را نميگيرد و حقائق اشياء را جز بعلم نتوان ادراك نمود از دعوت و اصرار بر هدايت اين قبيل اشخاص كه بكلّى از ياد خدا غافل و منهمك در لذائذ دنيا شده‌اند بايد صرف نظر نمود مقدار و مبلغ علم و دانش آنها همين است كه مانند حيوانات‌


جلد 5 صفحه 91

بخورند و بنوشند و از آتيه خود بى‌خبر باشند خدا بهتر ميداند و ميشناسد گمراهانى را كه قابل هدايت نيستند و كسانيرا كه هستند اگر بخواهد آنها را هدايت ميفرمايد وظيفه پيغمبر فقط ابلاغ است كه بعمل آمده خداوند هم در دنيا يا آخرت بدكارانرا بجزاى اعمال و عقائدشان خواهد رسانيد و السلام على من اتّبع الهدى.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


فَأَعرِض‌ عَن‌ مَن‌ تَوَلّي‌ عَن‌ ذِكرِنا وَ لَم‌ يُرِد إِلاَّ الحَياةَ الدُّنيا «29»

جلد 16 - صفحه 335

‌پس‌ اعراض‌ كن‌ ‌از‌ كسي‌ ‌که‌ رو ‌بر‌ مي‌گرداند ‌از‌ يادآوري‌ ‌ما و اراده‌ نمي‌كند مگر همين‌ زندگاني‌ دنيا ‌را‌.

فَأَعرِض‌ عَن‌ مَن‌ تَوَلّي‌ عَن‌ ذِكرِنا مكرر روايات‌ شريفه‌ بيان‌ فرموده‌ و توضيح‌ داده‌ايم‌ ‌که‌ وظيفه‌ انبياء و ائمه و علماء و دعات‌ دين‌ و آمرين‌ بمعروف‌ و ناهين‌ ‌عن‌ منكر ابلاغ‌ و انذار و تبشير و امر و نهي‌ ‌است‌ ‌تا‌ مادامي‌ ‌که‌ احتمال‌ تأثير ميرود و اما ‌پس‌ ‌از‌ قطع‌ بعدم‌ تأثير بايد اعراضي‌ كرد حضرت‌ رسالت‌ حجت‌ ‌را‌ ‌بر‌ اينها تمام‌ كرد باقامه معجزات‌ و ادله واضحات‌ و بيانات‌ شافيات‌ و چون‌ باينها خردلي‌ تأثير نكرد بايد اعراضي‌ كرد (بگذار ‌تا‌ بميرد ‌در‌ عين‌ ‌خود‌ پرستي‌).

وَ لَم‌ يُرِد إِلَّا الحَياةَ الدُّنيا تمام‌ ‌هم‌ و فكر ‌آنها‌ تأمين‌ دنيا ‌است‌ ‌از‌ مال‌ و منال‌ و جاه‌ و مقام‌ و رياست‌ و بزرگي‌ ابدا نه‌ بفكر دين‌ هستند و نه‌ بفكر آخرت‌. فَذَرهُم‌ يَخُوضُوا وَ يَلعَبُوا حَتّي‌ يُلاقُوا يَومَهُم‌ُ الَّذِي‌ يُوعَدُون‌َ زخرف‌ آيه 83.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 29)- سپس برای این که روشن کند این گروه اهل استدلال و منطق نیستند، و حب دنیا و فراموش کردن یاد خدا آنها را در لجنزار این موهومات و خرافات غوطه‌ور ساخته، می‌افزاید: «حال که چنین است از کسی که از یاد ما روی می‌گرداند، و جز زندگی مادی دنیا را نمی‌طلبد اعراض کن و به آنها اعتنا

ج4، ص589

مکن که شایسته سخن نیستند! (فَأَعْرِضْ عَنْ مَنْ تَوَلَّی عَنْ ذِکْرِنا وَ لَمْ یُرِدْ إِلَّا الْحَیاةَ الدُّنْیا).

«ذکر خدا» مفهوم گسترده‌ای دارد که هر گونه توجه به خدا را چه از طریق قرآن، و دلیل عقل، و چه از طریق سنت، و یاد قیامت شامل می‌گردد.

شاید نیاز به تذکر نداشته باشد که امر به اعراض از این گروه هرگز منافاتی با تبلیغ رسالت که وظیفه اصلی پیامبر صلّی اللّه علیه و آله است ندارد. چرا که تبلیغ و انذار و بشارت مخصوص مواردی است که حد اقل احتمال تأثیر وجود داشته باشد، آنجا که یقین به عدم تأثیر است نباید نیروها را به هدر داد، و بعد از اتمام حجت باید اعراض کرد.

نکات آیه

۱ - پیامبر(ص)، مکلف به اعراض از مشرکان دنیامحور و خداگریز (فأعرض عن من تولّى عن ذکرنا و لم یرد إلاّ الحیوة الدنیا)

۲ - دنیامدارى و پندارگرایى، مانع اصلى نفوذ تبلیغ پیامبر(ص) در مشرکان (إنّ الذین لایؤمنون بالأخرة ... إن یتّبعون إلاّ الظنّ ... فأعرض عن من تولّى) از فاى تفریع در «فأعرض»، استفاده مى شود که بى اعتقادى مشرکان به آخرت و نیز اتکاى آنان بر حدس و گمان، موجب شده بود که آنان قابلیت خود را براى تأثیرپذیرى از رهنمودهاى پیامبر(ص)، از دست بدهند.

۳ - اعراض از یاد خدا و دنیامدارى، دو پدیده به هم پیوسته و تفکیک ناپذیر (تولّى عن ذکرنا و لم یرد إلاّ الحیوة الدنیا)

۴ - دنیاگرایى، بازتاب اعراض از یاد خدا * (تولّى عن ذکرنا و لم یرد إلاّ الحیوة الدنیا) برداشت یاد شده بدین احتمال است که تقدیم عبارت «عن من تولّى عن ذکرنا»، اشاره به نقش روى گردانى از یاد خدا در فریفتگى انسان به دنیا داشته باشد.

۵ - محرومیت انسان از هدایت و معارف وحى، نتیجه روى گردانى از یاد خدا و دنیازدگى (فأعرض عن من تولّى عن ذکرنا و لم یرد إلاّ الحیوة الدنیا) ذکر «عن من تولّى...» به جاى «عنهم»، نشانگر آن است که اوصاف یاد شده، عامل محرمیت مشرکان از قبول دعوت و تبلیغ پیامبر(ص) بوده است.

۶ - متمرکز کردن علایق و گرایش ها در امور دنیوى، امرى نکوهیده; و نه صرف بهرهورى از دنیا (فأعرض عن من ... و لم یرد إلاّ الحیوة الدنیا) حصر در آیه شریفه، مفید مطلب بالا است.

۷ - تمایل طبیعى پیامبر(ص) به هدایت تمامى انسان ها، حتى دنیاپرستان روى گردان از یاد خدا (فأعرض عن من تولّى عن ذکرنا و لم یرد إلاّ الحیوة الدنیا) امر در «فأعرض» نشانگر آن است که چنان تمایل طبیعى (هدایت تمامى انسان ها) در پیامبر(ص) وجود داشته است.

۸ - لزوم رعایت استعداد و قابلیت افراد، در استفاده از فرصت ها و امکانات تبلیغى (فأعرض عن من تولّى عن ذکرنا و لم یرد إلاّ الحیوة الدنیا) تکلیف پیامبر(ص) به روى گردانى از خدافراموشان دنیامحور، مى تواند نشانگر این باشد که رهبران و مبلغان الهى، نباید قابلیت ها را نادیده انگاشته وفرصت هاى خویش را در مواضع بى ثمر، هدر دهند.

موضوعات مرتبط

  • استعداد: آثار استعداد ۸
  • امکانات مادى: استفاده از امکانات مادى ۶
  • انسان: هدایت انسان ها ۷
  • تبلیغ: روش تبلیغ ۸
  • دنیاطلبان: هدایت دنیاطلبان ۷
  • دنیاطلبى: آثار دنیاطلبى ۲، ۵; سرزنش دنیاطلبى ۶; عوامل دنیاطلبى ۴
  • دین: آسیب شناسى دینى ۲
  • غفلت: آثار غفلت از خدا ۴، ۵; غفلت از خدا ۳; غفلت و دنیاطلبى ۳
  • فرصت: استفاده از فرصت ۸
  • محمد(ص): تکلیف محمد(ص) ۱; علایق محمد(ص) ۷; موانع تبلیغ محمد(ص) ۲; ویژگیهاى محمد(ص) ۷; هدایتگرى محمد(ص) ۷
  • مشرکان: آثار دنیاطلبى مشرکان ۲; اعراض از مشرکان ۱; دنیاطلبى مشرکان ۱
  • هدایت: موانع هدایت ۵

منابع