الزمر ٤١

از الکتاب
کپی متن آیه
إِنَّا أَنْزَلْنَا عَلَيْکَ‌ الْکِتَابَ‌ لِلنَّاسِ‌ بِالْحَقِ‌ فَمَنِ‌ اهْتَدَى‌ فَلِنَفْسِهِ‌ وَ مَنْ‌ ضَلَ‌ فَإِنَّمَا يَضِلُ‌ عَلَيْهَا وَ مَا أَنْتَ‌ عَلَيْهِمْ‌ بِوَکِيلٍ‌

ترجمه

ما این کتاب (آسمانی) را برای مردم بحق بر تو نازل کردیم؛ هر کس هدایت را پذیرد به نفع خود اوست؛ و هر کس گمراهی را برگزیند، تنها به زیان خود گمراه می‌گردد؛ و تو مأمور اجبار آنها به هدایت نیستی.

|ما اين كتاب را به حق براى [هدايت‌] مردم بر تو نازل كرديم. پس هر كس هدايت پذيرد به سود خود اوست و هر كس بيراهه رود، تنها به زيان خودش گمراه مى‌شود و تو بر آنها نگهبان نيستى
ما اين كتاب را براى [رهبرى‌] مردم به حق بر تو فروفرستاديم. پس هر كس هدايت شود، به سود خود اوست، و هر كس بيراهه رود، تنها به زيان خودش گمراه مى‌شود، و تو بر آنها وكيل نيستى.
(ای رسول) این کتاب الهی را ما به حقّ برای (هدایت) خلق بر تو فرستادیم، اینک هر که هدایت یافت نفع آن و هر که به گمراهی شتافت زیان آن بر شخص اوست و تو (پس از تبلیغ رسالت و اتمام حجّت) دیگر وکیل خلق و نگهبان امّت (از قهر حقّ) نخواهی بود.
ما این کتاب را برای [هدایت] مردم به حقّ و راستی بر تو نازل کرده ایم؛ پس هر که هدایت یافت، به سود خود هدایت یافته و هر که گمراه شد، فقط به زیان خود گمراه می شود؛ و تو بر آنان نگهبان و کارساز نیستی،
ما اين كتاب را به حق براى هدايت مردم بر تو نازل كرديم. پس هر كس كه هدايت يافت به سود خود اوست، و هر كه گمراه شد به زيان خود به گمراهى افتاده و تو وكيل آنها نيستى.
ما کتاب [قرآن‌] را به حق برای مردم بر تو فرستادیم، پس هر کس که رهیاب شود، همانا به سود خویش رهیاب شده است، و هر کس بیراه می‌رود، همانا به زیان خویش بیراه رفته است، و تو نگهبان آنان نیستی‌
همانا ما اين كتاب را براستى و درستى براى مردمان بر تو فرو فرستاديم پس هر كه راه يافت به سود خود اوست، و هر كه گمراه شد جز اين نيست كه به زيان خود گمراه مى‌شود و تو بر آنها گماشته و نگهبان نيستى.
ما کتاب (قرآن) را که مشتمل بر حق و حقیقت است بر تو نازل کرده‌ایم تا آن را به مردمان برسانی. هر کس (از آن درس برگیرد و) هدایت پذیرد، به نفع خود او است، و هر کس (از آن دوری گزیند و) گمراه گردد، به زیان خود سرگردان و ویلان شود (وظیفه‌ی تو تنها ابلاغ و انذار است) و تو مواظب و مراقب ایشان نمی‌باشی (تا اعمالشان را بپائی و افعالشان را زیر نظر بداری).
ما همانا (این) کتاب را برای (هدایت) مردم به تمامی حق بر تو فرو فرستادیم. پس هرکس هدایت شود، به سود خود اوست، و هر کس گمراه شود به زیان خودش گمراه می‌شود. و تو بر آنها وکیل نیستی.
همانا فرستادیم بر تو کتاب را برای مردم به حقّ پس آنکو رهبری شود برای خویش است و آنکه گمراه شود جز این نیست که گمراه شود بر خویش و نیستی تو بر ایشان وکیل‌

We sent down upon you the Book for mankind in truth. He who follows guidance does so for the good of his soul. And he who strays in error does so to its detriment. You are not their overseer.
ترتیل:
ترجمه:
الزمر ٤٠ آیه ٤١ الزمر ٤٢
سوره : سوره الزمر
نزول : ١ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٠
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«لِلنَّاسِ»: برای مردم. برای ابلاغ به مردم. «بِالْحَقِّ»: مشتمل بر حق و حقیقت است و باطل بدان راه ندارد. «یَضِلُّ عَلَیْهَا»: به زیان خود گمراه می‌گردد. «وَکِیلٍ»: (نگا: انعام / و و یونس / هود / ، یوسف / ، قصص / ).

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


إِنَّا أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ لِلنَّاسِ بِالْحَقِّ فَمَنِ اهْتَدى‌ فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّما يَضِلُّ عَلَيْها وَ ما أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِوَكِيلٍ «41»

همانا ما براى (هدايت) مردم كتاب (آسمانى قرآن) را به حقّ بر تو نازل كرديم، پس هر كه هدايت را پذيرفت به سود خود اوست و هر كه گمراه شد، پس بى شك بر ضرر نفس خويش (قيام كرد و) گمراهى را برگزيد و تو وكيل بر مردم نيستى (تا با اجبار آنان را هدايت كنى).

نکته ها

بر خلاف كسانى كه گمان مى‌كنند مطالبى بر پيامبر اسلام القا مى‌شد و آن حضرت آن مطالب را با عبارات خود به مردم القا مى‌كرد، قرآن، عين كلماتِ كتاب را، نازل شده از غيب مى‌داند. «إِنَّا أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ»

پیام ها

1- قرآن در زمان پيامبر به صورت كتاب بوده است. «أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ»

2- نزول كتاب براى همه مردم است. «لِلنَّاسِ»

3- هم مطالب قرآن سراپا حقّ است و هيچ گونه تحريف و باطلى در آن راه نيافته است و هم نزول چنين كتابى، لازم و سزاوار و حقّ است. «بِالْحَقِّ»

4- انسان در انتخاب راه آزاد است. «فَمَنِ اهْتَدى‌- مَنْ ضَلَّ»

5- خدا و رسول به ايمان ما نيازى ندارند. فَمَنِ اهْتَدى‌ فَلِنَفْسِهِ‌ ...

6- وظيفه‌ى پيامبر ابلاغ است، نه اجبار. (حتّى انبيا حقّ تحميل عقيده ندارند). «وَ ما أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِوَكِيلٍ»

7- هدايت واقعى و كامل تنها در سايه كتاب آسمانى است. إِنَّا أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ‌ ...

فَمَنِ اهْتَدى‌

8- خداوند پيامبرش را در برابر سرسختى كفّار، دلدارى و تسلّى مى‌دهد. «وَ ما أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِوَكِيلٍ»

تفسير نور(10جلدى)، ج‌8، ص: 176

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



إِنَّا أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ لِلنَّاسِ بِالْحَقِّ فَمَنِ اهْتَدى‌ فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّما يَضِلُّ عَلَيْها وَ ما أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِوَكِيلٍ (41)

جلد 11 - صفحه 248

إِنَّا أَنْزَلْنا عَلَيْكَ‌: بدرستى كه ما نازل فرموديم بر تو، الْكِتابَ لِلنَّاسِ بِالْحَقِ‌: اين كتاب را كه قرآن است براى هدايت تمام مردمان به راستى و درستى، يا به سبب بيان حق، چه مناط مصالح معاش و معاد است. فَمَنِ اهْتَدى‌ فَلِنَفْسِهِ‌: پس هر كه قبول كند هدايت قرآن را و بر وفق آن عمل كند، پس مر نفس او راست فايده و پاداش عمل به آن. وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّما يَضِلُّ عَلَيْها: و هر كه گمراه شود بسر پيچى و تمرد و عمل ننمودن به آن، پس جز اين نيست گمراه شده بر نفس خود؛ يعنى نتيجه گمراهى كه وبال و نكال و عقاب است به او باز گردد. وَ ما أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِوَكِيلٍ‌: و نيستى تو اى پيغمبر بر ايشان نگهبان، يعنى اجبار كننده ايشان به ايمان و حافظ آن بر قلوب آنان بر وجهى كه نگذارى از حق منصرف و در ضلالت افتند، زيرا اين از تحت اختيار تو بيرون است بلكه بر تو فقط ابلاغ است و مبناى تكليف بر اختيار باشد نه اجبار تا مستحق ثواب و عقاب شوند.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


إِنَّا أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ لِلنَّاسِ بِالْحَقِّ فَمَنِ اهْتَدى‌ فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّما يَضِلُّ عَلَيْها وَ ما أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِوَكِيلٍ (41) اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِها وَ الَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنامِها فَيُمْسِكُ الَّتِي قَضى‌ عَلَيْهَا الْمَوْتَ وَ يُرْسِلُ الْأُخْرى‌ إِلى‌ أَجَلٍ مُسَمًّى إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ (42) أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ شُفَعاءَ قُلْ أَ وَ لَوْ كانُوا لا يَمْلِكُونَ شَيْئاً وَ لا يَعْقِلُونَ (43) قُلْ لِلَّهِ الشَّفاعَةُ جَمِيعاً لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ (44) وَ إِذا ذُكِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَ إِذا ذُكِرَ الَّذِينَ مِنْ دُونِهِ إِذا هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ (45)

ترجمه‌

همانا ما فرستاديم بر تو كتابرا براى مردمان بحق پس كسيكه هدايت يافت پس بر نفع خود او است و هر كه گمراه شد پس جز اين نيست كه گمراه ميشود بزيان خود و نيستى تو بر آنها كارگزار

خدا ميگيرد جانها را هنگام مرگ آنها و آنرا كه نمرده است در خواب آن پس نگاه ميدارد آنرا كه حكم كرد بر آن بمرگ و رها ميكند ديگرى را تا وقتى نامبرده شده همانا در اين هر آينه آيتها است براى گروهى كه تفكر ميكنند

آيا گرفتند غير از خدا شفيعانى بگو آيا و اگر چه باشند كه مالك نمى‌شوند چيزى را و نه درك ميكنند

بگو براى خدا است شفاعت تمامى مر او را است پادشاهى آسمانها و زمين پس بسوى او برگردانيده ميشويد

و چون ياد شود خدا بتنهائى مشمئز و گرفته ميشود دلهاى آنها كه ايمان نمى‌آورند بآخرت و چون ياد شوند آنها كه غير از اويند آنگاه آنها شاد ميشوند

تفسير

خداوند متعال قرآن كريم را بر پيغمبر اكرم نازل فرمود براى‌


جلد 4 صفحه 500

هدايت و نيل بندگان خود بخير و سعادت دنيا و آخرتشان پس كسيكه راه يافت و موفّق شد بتصديق قولى و عملى آن كه در آيات سابقه گوشزد شد بر نفع و صلاح خود قيام و اقدام نموده و كسيكه اعراض و كناره گيرى نمود و گمراه شد پس آن گمراهى بر ضرر و زيان دنيا و آخرت او تمام شده و پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم مسئوليّتى در اين باب ندارد چون او و كيل و كفيل و رقيب و نگهبان و نگهدار مردم از خطا و خلاف نبوده و نيست و نميتواند مردم را اجبار و اكراه بقبول هدايت و دين اسلام نمايد چون قدرت تامّه مخصوص بحق و ايمان اجبارى فائده ندارد خدا است داراى چنين قدرتيكه ميگيرد و قبض مينمايد جانهاى اهل عالم را در وقت مرگشان بتمامى و آن مقدار از جانى را كه نميميرد و بكلى قطع علاقه از بدن نميكند در وقت خواب رفتن آنها و پس از گرفتن جانها نگهميدارد آن جانى را كه حكم فرموده است بر آن بمردن و قطع نمودن علاقه خود را از بدن بتمامى و ميفرستد آنمقدار از جانى را كه قطع ننموده است علاقه خود را از بدن واقعا اگر چه قطع نموده ظاهرا باز ببدن تا مدّتيكه مقدّر فرموده براى بقاء در دنيا و تصرّف آن در بدن و اين از عجايب قدرت الهى است كه جانى را كه از عالم غيب آمده و تعلّق تدبيرى ببدن دارد بقدريكه عقل و شعور و ادراك دارد بگيرد و بقدريكه تنفّس و حسّ و حركت داشته باشد باقى بگذارد و اگر كسى فكر كند يقين ميكند كه اينكار جز از قادر يگانه كه در قدرت و ساير صفات كمال مثل و مانند ندارد ساخته نيست عيّاشى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه هيچ كس نيست كه بخوابد مگر آنكه نفس او بآسمان عروج مينمايد و روح او در بدنش باقى ميماند و ما بين آن دو رشته‌ئى مانند شعاع خورشيد موجود است پس اگر خداوند اذن دهد در قبض ارواح اجابت ميكند روح نفس را و اگر اذن دهد خدا در ردّ روح اجابت ميكند نفس روح را و اين است معناى قول خداوند اللّه يتوفّى الانفس حين موتها تا آخر پس آنچه به‌بيند نفس در ملكوت سماوات آن تعبير دارد و آنچه به‌بيند در بين آسمان و زمين آن خيالات شيطانى است و تعبير ندارد و وجه آنكه قبض روح گاهى نسبت بخدا داده ميشود و گاهى بملك الموت و گاهى بملائكه در سوره نساء گذشت و از ابن عباس ره نقل شده كه مراد از نفس جهت عقل و تميز است و مراد از روح منشأ تنفّس و حركت و؟؟؟ در


جلد 4 صفحه 501

آنستكه مشركين مكّه بتها را كه جمادات بى‌شعور و ادراكى بيش نيستند شفيعان خود قرار دادند بايد از آنها سؤال نمود كه آنها با آنكه هيچ قدرت و اراده و اختيارى ندارند و مالك و متصرّف در چيزى نمى‌باشند ميتوانند شفاعت كنند از پرستش كنندگان خودشان با آنكه هيچ كس بدون اذن خدا قادر بر شفاعت نيست و هر شفاعتى در هر وقت و از هر كس صادر شود اختيارش با خدا است كه بايد قبلا اجازه داده باشد و بعدا قبول فرمايد و سلطنت حقّه حقيقيّه در آسمانها و زمين با او است و برگشت تمام خلق بحكم و فرمان او است و بايد روزى در پيشگاه او حاضر شوند و بپاداش اعمال خود برسند و عجب‌تر از همه آنستكه كفّار قريش وقتى گفتگو از خداوند يگانه پيش مى‌آيد دلهاشان مشمئز و گرفته و رويشان منقبض و درهم و نفوسشان متنفّر و ملول ميگردد و وقتى صحبت بتها و هوا پرستان دنيا طلب در ميان مى‌آيد منبسط و مسرور و فرحناك و شادمان ميشوند بطوريكه آثار مسرّت از چهره آنها ظاهر ميگردد و از بعضى روايات استفاده ميشود مشمئز و گرفته شدن آنها از ذكر اولياء خدا كه آل محمّد عليهم السّلامند و انبساط و سرورشان بذكر كسانيكه غصب حق ايشانرا نمودند و العلم عند اللّه تعالى و اوليائه و ظاهرا مراد از رد روح باذن خدا در روايت عياشى ابقاء آن در بدن است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


إِنّا أَنزَلنا عَلَيك‌َ الكِتاب‌َ لِلنّاس‌ِ بِالحَق‌ِّ فَمَن‌ِ اهتَدي‌ فَلِنَفسِه‌ِ وَ مَن‌ ضَل‌َّ فَإِنَّما يَضِل‌ُّ عَلَيها وَ ما أَنت‌َ عَلَيهِم‌ بِوَكِيل‌ٍ (41)

بدرستي‌ ‌که‌ ‌ما نازل‌ فرموديم‌ ‌براي‌ ‌شما‌ كتاب‌ ‌را‌ بجهت‌ انتفاع‌ ناس‌ و انزال‌ كتاب‌ بحق‌ ‌است‌ ‌پس‌ كسي‌ ‌که‌ قبول‌ هدايت‌ كرد ‌پس‌ بنفع‌ نفس‌ ‌خود‌ كرده‌ و كسي‌ ‌که‌ گمراه‌ شد ‌پس‌ جز ‌اينکه‌ نيست‌ ‌که‌ گمراه‌‌-‌ شدن‌ ‌او‌ ‌بر‌ ضرر نفس‌ ‌خود‌ بوده‌ و نيستي‌ تو ‌بر‌ ‌آنها‌ وكيل‌ و عهده‌دار إِنّا أَنزَلنا عَلَيك‌َ الكِتاب‌َ قرآن‌ مجيد ‌که‌ ‌در‌ مدت‌ بيست‌ و دو سال‌ ‌از‌ اول‌ بعثت‌ ‌تا‌ حين‌ رحلت‌ نجوما نازل‌ شد سوره‌ بسوره‌ ‌آيه‌ بآيه‌ چنانچه‌ ميفرمايد وَ قال‌َ الَّذِين‌َ كَفَرُوا لَو لا نُزِّل‌َ عَلَيه‌ِ القُرآن‌ُ جُملَةً واحِدَةً كَذلِك‌َ لِنُثَبِّت‌َ بِه‌ِ فُؤادَك‌َ وَ رَتَّلناه‌ُ تَرتِيلًا فرقان‌ آيه 34 و تعبير بعلي‌ و نفرمود لك‌ ‌براي‌ اينست‌ ‌که‌ ‌از‌ عالم‌

جلد 15 - صفحه 319

بالا نازل‌ ‌شده‌ ‌که‌ مفهوم‌ نزول‌ ‌هم‌ همين‌ ‌است‌ و فرق‌ ‌بين‌ لام‌ ‌که‌ ‌از‌ ‌براي‌ نفع‌ ‌است‌ و ‌علي‌ ‌که‌ ‌براي‌ ضرر ‌است‌ ‌در‌ جايي‌ ‌که‌ متعلق‌ تاب‌ ‌هر‌ دو ‌را‌ داشته‌ ‌باشد‌ مثل‌ نفس‌ ‌که‌ ميفرمايد فلنفسه‌ و عليها و اما جايي‌ ‌که‌ متعلق‌ نفع‌ فقط دارد و هيچ‌ ضرري‌ ندارد بعلي‌ ‌هم‌ تعبير ميشود مثل‌ صل‌ ‌علي‌ ‌محمّد‌ و آله‌ ‌ يا ‌ متعلق‌ ضرر صرف‌ دارد بلام‌ ‌هم‌ تعبير ميشود مثل‌ و ‌لهم‌ عذاب‌ اليم‌.

لِلنّاس‌ِ ‌که‌ غرض‌ ‌از‌ نزول‌ كتاب‌ هدايت‌ ناس‌ ‌است‌ ‌که‌ إِن‌َّ هذَا القُرآن‌َ يَهدِي‌ لِلَّتِي‌ هِي‌َ أَقوَم‌ُ اسراء آيه 9 بسعادت‌ دارين‌ و نجات‌ نشئتين‌.

بِالحَق‌ِّ ‌که‌ ‌از‌ جانب‌ ‌خدا‌ آمده‌ و موافق‌ حكم‌ و مصالح‌ ‌است‌ و مشتمل‌ ‌بر‌ جميع‌ منافع‌ و خالي‌ ‌از‌ ‌هر‌ گونه‌ عيب‌ و نقص‌ ‌است‌.

فَمَن‌ِ اهتَدي‌ فَلِنَفسِه‌ِ ‌هر‌ ‌که‌ بهره‌برداري‌ كرد ‌از‌ ‌اينکه‌ كتاب‌ و بدستورات‌ و فرامين‌ ‌او‌ عمل‌ نمود و ‌از‌ منهيات‌ ‌او‌ منتهي‌ شد و بمعارف‌ ‌او‌ معتقد شد و بمتشابهات‌ ‌او‌ تفسير برأي‌ نكرد و بالجمله‌ متمسك‌ بقرآن‌ شد و ‌او‌ ‌را‌ احد ثقلين‌ دانست‌ و هدايت‌ شد باين‌ كتاب‌ ‌پس‌ بنفع‌ خودش‌ تمام‌ ميشود و سعادت‌ دارين‌ و نجات‌ ‌از‌ مهالك‌ نشئتين‌ پيدا ميكند.

وَ مَن‌ ضَل‌َّ فَإِنَّما يَضِل‌ُّ عَلَيها و ‌هر‌ ‌که‌ ‌اينکه‌ كتاب‌ ‌را‌ مهجور كرد و عقب‌ سر انداخت‌ ‌که‌ ميفرمايد وَ قال‌َ الرَّسُول‌ُ يا رَب‌ِّ إِن‌َّ قَومِي‌ اتَّخَذُوا هذَا القُرآن‌َ مَهجُوراً فرقان‌ آيه 32 و بآراء ‌خود‌ تأويلاتي‌ نمود و بدستورات‌ ‌او‌ عمل‌ نكرد و ‌از‌ منهيات‌ ‌او‌ منتهي‌ نشد و بفرامين‌ و احكام‌ ‌او‌ اعتنايي‌ نكرد و ‌در‌ ضلالت‌ افتاد خودش‌ ‌خود‌ ‌را‌ بضلالت‌ انداخته‌ و ‌بر‌ ضرر نفس‌ ‌خود‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ ‌که‌ ‌در‌ معرض‌ عقوبات‌ و مضار و عذابهاي‌ اخروي‌ و محروم‌ ‌از‌ منافع‌ ‌آن‌ درآورده‌.

وَ ما أَنت‌َ عَلَيهِم‌ بِوَكِيل‌ٍ تو بوظيفه ‌خود‌ ابلاغ‌ فرمودي‌ ديگر عهده‌دار ‌آنها‌ نيستي‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 41)- بعد از ذکر دلائل توحید، و بیان سرگذشت مشرکان و موحدان، در این آیه این حقیقت را توضیح می‌دهد که پذیرش و عدم پذیرش شما سود و زیانش متوجه خودتان است، و اگر پیامبر صلّی اللّه علیه و اله در این زمینه اصرار می‌ورزد نه

ج4، ص233

به خاطر نفعی است که عائد او شود، بلکه صرفا انجام وظیفه الهی است، می‌فرماید:

«ما این کتاب (آسمانی) را برای مردم به حق نازل کردیم» (إِنَّا أَنْزَلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ لِلنَّاسِ بِالْحَقِّ).

«هر کس هدایت را پذیرد به نفع خود اوست، و هر کس گمراهی را برگزیند تنها به زیان خود گمراه می‌گردد» (فَمَنِ اهْتَدی فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّما یَضِلُّ عَلَیْها).

«و تو مأمور اجبار آنها به هدایت نیستی» وظیفه تو تنها ابلاغ و انذار است (وَ ما أَنْتَ عَلَیْهِمْ بِوَکِیلٍ).

نکات آیه

۱ - قرآن، کتابى الهى و آسمانى است; نه بشرى (إنّا أنزلنا علیک الکتب) تصریح و تأکید خداوند بر الهى بودن قرآن - با آن که ادعاى آورنده اش (پیامبراسلام) نیز همین بود - مى تواند به این خاطر باشد که تمامى مخالفان اسلام، این کتاب را بشرى و ساخته و پرداخته پیامبر(ص) مى دانستند.

۲ - کتابت و تدوین قرآن، پس از نزول آن در حیات پیامبراسلام(ص) (إنّا أنزلنا علیک الکتب) اطلاق کتاب (نوشته و نگارش یافته) بر قرآن، یا بدان جهت بوده که آیه هاى آن پس نزول نوشته مى شده است و یا توصیه اى است از جانب خداوند که باید به صورت نوشته درآید. هر دو فرض مى تواند گویاى برداشت بالا باشد.

۳ - نزول کتاب (قرآن) از سوى خداوند، عملى هدفدار و امرى لازم و شایسته براى بشر (إنّا أنزلنا علیک الکتب للناس بالحقّ) برداشت یاد شده بر این اساس استوار است که «بالحقّ» متعلق به «أنزلنا» باشد. کلمه «حقّ» - در برابر باطل (پوچ و بیهوده) - به معناى کار به جا، شایسته و هدفمند است. بنابراین نزول قرآن، امرى هدفمند و شایسته و بایسته براى بشر بوده است.

۴ - قرآن، کتابى است سراسر حق و به دور از مطالب نادرست و تخیلات باطل (إنّا أنزلنا علیک الکتب للناس بالحقّ) برداشت یاد شده بر این دیدگاه استوار است که «بالحقّ» متعلق به ظرف مستقر و حال براى «الکتاب» باشد.

۵ - ارائه حق و شناساندن آن به مردم، فلسفه نزول قرآن (إنّا أنزلنا علیک الکتب للناس بالحقّ)

۶ - قرآن، کتابى براى عموم مردم است; نه ویژه گروهى خاص. (إنّا أنزلنا علیک الکتب للناس بالحقّ) برداشت یاد شده از تعبیر «للناس» (براى مردم) استفاده شده است.

۷ - قرآن، کتابى سودمند براى بشر و در جهت منافع و مصالح او است. (إنّا أنزلنا علیک الکتب للناس) برداشت یاد شده با توجه به لام در «للناس» است که متضمن معناى انتفاع مى باشد.

۸ - قرآن، کتابى نازل شده براى هدایت و راهنمایى مردم. (فمن اهتدى فلنفسه)

۹ - منفعت و بهره هدایت، تنها متوجه خود هدایت یافتگان است. (فمن اهتدى فلنفسه)

۱۰ - هدایت یافتن و سود بردن از قرآن، براى تمامى طیف هاى اجتماعى جامعه بشرى، ممکن و میسر است. (إنّا أنزلنا علیک الکتب للناس بالحقّ فمن اهتدى فلنفسه)

۱۱ - ضرر و زیان گمراهى، تنها متوجه خود گمراهان است. (و من ضلّ فإنّما یضلّ علیها)

۱۲ - خدا، تنها فراهم آورنده وسایل و زمینه هاى هدایت به قرآن است و مردم در پذیرش و عدم پذیرش آن آزاد و مختاراند. (إنّا أنزلنا علیک الکتب ... فمن اهتدى فلنفسه و من ضلّ فإنّما یضلّ علیها)

۱۳ - انسان، موجودى آزاد و مختار و مسؤول هدایت و گمراهى خویش (فمن اهتدى فلنفسه و من ضلّ فإنّما یضلّ علیها)

۱۴ - پذیرش قرآن و عمل به راهنمایى هاى آن هدایت است و رد و انکار آن گمراهى و ضلالت. (فمن اهتدى فلنفسه و من ضلّ فإنّما یضلّ علیها)

۱۵ - تنها در سایه کتاب آسمانى قرآن، هدایت حقیقى و کامل میسر است. (فمن اهتدى فلنفسه و من ضلّ فإنّما یضلّ علیها)

۱۶ - خداوند، پیامبر(ص) را کفیل و قیّم ایمان و کفر مردم قرار نداده است. (فمن اهتدى فلنفسه و من ضلّ فإنّما یضلّ ... و ما أنت علیهم بوکیل)

۱۷ - مسؤولیت پیامبراسلام(ص)، تنها رساندن و ابلاغ پیام خداوند به مردم است; نه اجبار آنان به پذیرش آن. (إنّا أنزلنا علیک الکتب للناس ... و ما أنت علیهم بوکیل)

۱۸ - هیچ کس حتى پیامبر(ص) حق ندارد عقیده و دین خویش را - هر چند بر حق باشد - بر دیگران تحمیل کند. (إنّا أنزلنا علیک الکتب للناس بالحقّ ... و ما أنت علیهم بوکیل)

۱۹ - دلجویى خداوند از پیامبر(ص)، در برابر حق ستیزى و هدایت ناپذیرى کافران و مشرکان (و ما أنت علیهم بوکیل)

موضوعات مرتبط

  • انسان: آزادى انسان ۱۳; اختیار انسان ۱۲، ۱۳; مسؤولیت انسان ۱۳; مصالح انسان ۷; ویژگیهاى انسان ۱۳; هدایت انسان ۸
  • ایمان: آثار ایمان به قرآن ۱۴
  • حق: اهمیت تشخیص حق ۵
  • خود: زیان به خود ۱۱; منفعت به خود ۹
  • دین: نفى اکراه در دین ۱۷، ۱۸
  • عقیده: آزادى عقیده ۱۲، ۱۸
  • قرآن: آثار تکذیب قرآن ۱۴; اهمیت قرآن ۷; اهمیت نزول قرآن ۳; تاریخ قرآن ۲; تنزیه قرآن ۴; جمع قرآن ۲; جهان شمولى قرآن ۶; حقانیت قرآن ۴; عمومیت هدایتگرى قرآن ۱۰; فلسفه نزول قرآن ۳، ۵، ۸; فواید قرآن ۷; قرآن از کتب آسمانى ۱; قرآن در دوران محمد(ص) ۲; کتابت قرآن ۲; منشأ نزول قرآن ۱; نقش قرآن ۱۵; وحیانیت قرآن ۱; ویژگیهاى قرآن ۴، ۶، ۷، ۸، ۱۰; هدایتگرى قرآن ۸، ۱۲، ۱۵
  • کافران: حق ستیزى کافران ۱۹; هدایت ناپذیرى کافران ۱۹
  • گمراهى: آثار فردى گمراهى ۱۱; زمینه گمراهى ۱۳; زیان گمراهى ۱۱; عوامل گمراهى ۱۴
  • محمد(ص): تبلیغ محمد(ص) ۱۷; دلدارى به محمد(ص) ۱۹; محدوده مسؤولیت محمد(ص) ۱۶، ۱۷، ۱۸
  • مشرکان: حق ستیزى مشرکان ۱۹; هدایت ناپذیرى مشرکان ۱۹
  • هدایت: آثار هدایت ۹; زمینه هدایت ۱۲، ۱۳; عوامل هدایت ۸، ۱۴، ۱۵

منابع