آل عمران ١٨٥

از الکتاب
کپی متن آیه
کُلُ‌ نَفْسٍ‌ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ‌ وَ إِنَّمَا تُوَفَّوْنَ أُجُورَکُمْ‌ يَوْمَ‌ الْقِيَامَةِ فَمَنْ‌ زُحْزِحَ‌ عَنِ‌ النَّارِ وَ أُدْخِلَ‌ الْجَنَّةَ فَقَدْ فَازَ وَ مَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلاَّ مَتَاعُ‌ الْغُرُورِ

ترجمه

هر کسی مرگ را می‌چشد؛ و شما پاداش خود را بطور کامل در روز قیامت خواهید گرفت؛ آنها که از آتش (دوزخ) دور شده، و به بهشت وارد شوند نجات یافته و رستگار شده‌اند و زندگی دنیا، چیزی جز سرمایه فریب نیست!

هر كسى مرگ را مى‌چشد، و جز اين نيست كه روز قيامت پاداشتان به تمامى به شما داده مى‌شود. پس هر كه از آتش به دور داشته و در بهشت در آورده شود، به راستى رستگار شده است. و زندگى دنيا جز مايه فريب نيست
هر جاندارى چشنده [طعم‌] مرگ است، و همانا روز رستاخيز پاداشهايتان به طور كامل به شما داده مى‌شود. پس هر كه را از آتش به دور دارند و در بهشت درآورند قطعاً كامياب شده است؛ و زندگى دنيا جز مايه فريب نيست.
هر نفسی شربت مرگ را خواهد چشید و محققاً روز قیامت همه شما به مزد اعمال خود کاملاً خواهید رسید، پس هر کس را از آتش جهنم دور دارند و به بهشت ابدی درآرند چنین کس سعادت ابد یافت، که زندگی دنیا جز متاعی فریبنده نیست.
هر کسی مرگ را می چشد؛ و بدون تردید روز قیامت پاداش هایتان به طور کامل به شما داده می شود. پس هر که را از آتش دور دارند و به بهشت درآورند مسلماً کامیاب شده است؛ و زندگی این دنیا جز کالای فریبنده نیست.
همه كس مرگ را مى‌چشد، و به تحقيق در روز قيامت مزد اعمال شما را به كمال خواهند داد. و هر كس را از آتش دور سازند و به بهشت درآورند به پيروزى رسيده است. و اين زندگى دنيا جز متاعى فريبنده نيست.
هر جانداری چشنده [طعم‌] مرگ است و بی‌شک در روز قیامت پاداشتهایتان را به تمامی خواهند داد، آنگاه هرکس که از آتش دوزخ دور داشته و به بهشت درآورده شود، رستگار شده است، و زندگانی دنیا جز مایه فریب نیست‌
هر كسى چشنده مرگ است. و جز اين نيست كه مزدهاتان را روز رستاخيز تمام بدهند. پس هر كه از آتش دوزخ دور داشته و به بهشت درآورده شود براستى رستگار شده است. و زندگى دنيا چيزى جز كالاى فريب نيست.
هر کسی مزه‌ی مرگ را می‌چشد، و بیگمان به شما پاداش و پادافره خودتان به تمام و کمال در روز رستاخیز داده می‌شود. و هرکه از آتش دوزخ به دور گردد و به بهشت برده شود، واقعاً سعادت را فراچنگ آورده و نجات پیدا کرده است. و زندگی دنیا چیزی جز کالای فریب نیست.
هر کسی چشنده‌ی (طعم) مرگ است و تنها روز رستاخیز پاداش‌هایتان به طور کامل به شما داده می‌شود؛ پس هر کس از آتش نجات یابد و به بهشت در آید، همواره کامیاب شده است. و زندگی دنیا جز مایه‌ی فریب نیست.
همه کس چشنده مرگ است و جز این نیست که به شما پرداخته شود مزدهای شما روز قیامت پس کسی که برکنار شد از آتش و برده شد به بهشت همانا رستگار شد و نیست زندگانی دنیا جز کالای فریب (سرگرمی)

Every soul will have a taste of death, and you will receive your recompense on the Day of Resurrection. Whoever is swayed from the Fire, and admitted to Paradise, has won. The life of this world is merely enjoyment of delusion.
ترتیل:
ترجمه:
آل عمران ١٨٤ آیه ١٨٥ آل عمران ١٨٦
سوره : سوره آل عمران
نزول : ٣ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٦
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«نَفْسٍ»: کس. شخص. «ذَآئِقَة»: چشنده. «تُوَفَّوْنَ»: به تمام و کمال به شما داده می‌شود. «زُحْزِحَ»: دور کرده شد. «فَازَ»: کامیاب شد. به مراد رسید. «مَتَاع»: کالا. «غُرُور»: خدعه و فریب.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

تفسیر نور (محسن قرائتی)


«185» كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ وَ إِنَّما تُوَفَّوْنَ أُجُورَكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَ أُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فازَ وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا إِلَّا مَتاعُ الْغُرُورِ

هركسى چشنده‌ى مرگ است. و بى گمان روز قيامت پاداش‌هاى شما به طور كامل پرداخت خواهد شد. پس هركس از آتش بر كنار شد و به بهشت وارد گشت، قطعاً رستگار است و زندگانى دنيا، جز مايه‌ى فريب نيست.

نکته ها

اين آيه به پيامبر و ديگر مصلحان كه مورد آزار و اذيّت و تكذيب كفّار قرار مى‌گيرند، روحيه‌ى صبر ومقاومت مى‌بخشد، زيرا مى‌فرمايد: همه مى‌ميرند ولجاجت‌ها موقّتى است و پاداش تحمّل اين مشكلات را خداوند بى‌كم وكاست عطا مى‌كند.

امام صادق عليه السلام درباره‌ى‌ «كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ» فرمودند: همه‌ى اهل زمين و آسمان مى‌ميرند و فقط فرشته مرگ (ملك‌الموت) و فرشتگان حاملان عرش و جبرئيل و ميكائيل باقى مى‌مانند، سپس ملك الموت مأمور مى‌شود كه روح آنان را نيز بگيرد و تنها خود باقى مى‌ماند و خداوند به او خطاب مى‌كند كه بمير، او نيز مى‌ميرد. «1»

پیام ها

1- مرگ در راه است، پس اين همه لجاجت و استكبار در برابر حق، براى چه؟

«كَذَّبُوكَ ... كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ»

2- مرگ، عدم نيست، يك امر وجودى قابل درك و راه انتقال از دنيا به آخرت است. «ذائِقَةُ الْمَوْتِ»

3- گناهان وعوامل سوق دهنده به دوزخ، داراى جاذبه‌هايى است كه بايد انسان با نيروى ايمان و عمل صالح خود را برهاند. «زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ»


«1». كافى، ج 3، ص 256.

جلد 1 - صفحه 668

4- جزاى كامل در آخرت است، و پاداش‌هاى دنيوى بى‌ارزش. «تُوَفَّوْنَ أُجُورَكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ ... مَا الْحَياةُ الدُّنْيا إِلَّا مَتاعُ الْغُرُورِ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ وَ إِنَّما تُوَفَّوْنَ أُجُورَكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَ أُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فازَ وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا إِلاَّ مَتاعُ الْغُرُورِ (185)

كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ‌: هر نفس صاحب حياتى، چشنده است مرگ را.

اين وعد و وعيد است براى مصدّق و مكذّب، يعنى اى اهل تصديق و تكذيب، همه شما شربت مرگ را مى‌چشيد و به جزاى خود خواهيد رسيد.

بيان: در «مجمع» فرمايد: مراد به ذوق نفس موت را، نزول موت است به آن لا محاله، فكأنّ نفس، ذائق است. و مراد موت اينجا، انتفاء حيات است. پس قتل در آيه شريفه داخل است.

وَ إِنَّما تُوَفَّوْنَ‌: و اينست و جز اين نيست كه وافى و كافى داده شود، أُجُورَكُمْ‌

تفسير اثنا عشرى، ج‌2، ص: 319

يَوْمَ الْقِيامَةِ: مزدهاى اعمال شما روز قيامت، از خير و شر، زيرا دنيا مكان عمل است، و آخرت مقام جزا.

بيان: آيه شريفه مشعر است به آنكه بعض جزاى اعمال قبل از قيامت در قبر و عالم برزخ داده شود و تمام آن در قيامت باشد، و مؤيد اينست فرمايش نبوى صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كه فرمود: القبر روضة من رياض الجنّة او حفرة من حفر النّيران: «1» قبر براى شخص، باغى است از باغات بهشت، يا گودالى است از گودالهاى جهنم.

فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ: پس هر كه دور كرده شود از آتش جهنم، وَ أُدْخِلَ الْجَنَّةَ: و داخل بهشت شد، فَقَدْ فازَ: پس بتحقيق رستگارى يافت و به سعادت رسيد.

در «مجمع» از حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مروى است: من احبّ ان يزحزح عن النّار و يدخل الجنّة فلتدركه المنيّة و هو يؤمن باللّه و اليوم الاخر و يأتى النّاس ما يحبّ ان يؤتى اليه. هر كه دوست دارد اينكه دور شود از آتش و داخل گردد بهشت را، بايد مرگ او را دريابد به حالتى كه او ايمان به خدا و روز قيامت داشته باشد، و با مردم آن نوع سلوك كند كه دوست دارد با او چنان باشند (مراد آنكه در حين موت اداى حقوق خدا و مردم نموده و مؤمن باشد).

وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا: و نيست زندگانى و علائق لذات و زخارف دنيا، إِلَّا مَتاعُ الْغُرُورِ: مگر بهره فريب دهنده و زيان رساننده.

بيان: مراد، تشبيه حيات و زخارف دنيا است به متاع مدلّس كه مشترى در آن غرور است و مدلّس آن شيطان، يعنى به زندگانى دنيا، مردم را فريب دهند، و بسا شود از آخرت و سعادت آن محروم شوند.

تنبيه: علامه مجلسى رضوان اللّه عليه در مواعظ بلوهر نقل نموده كه گفت:


«1» بحار الانوار، جلد 6، صفحه 214، حديث 2 (روايت از امام سجّاد عليه السّلام)

تفسير اثنا عشرى، ج‌2، ص: 320

شنيدم مردى را فيل مستى در قفا بود و او فرار كرد تا به او رسيد. آن مرد مضطر شد، خود را در چاهى آويخت و چنگ زد به دو شاخه‌اى كه در كنار چاه روئيده بود. ناگاه ديد در اصل آنها دو موش بزرگ سياه و سفيد مشغول قطع ريشه آن دو شاخه‌اند. پس نظر كرد در زير پاى خود، ديد چهار افعى سر از سوراخها بيرون نموده و در قعر چاه، اژدهائى دهان گشوده كه چون در چاه افتد، او را ببلعد. به بالا نظر كرد، ديد سر آن شاخها اندكى عسل آلوده است. پس مشغول ليسيدن آن عسل شده و لذت شيرينى، او را غافل از مارها و اژدها گردانيده، و حال آنكه نمى‌داند عاقبت او چه شود.

اما چاه، دنيا است كه پر باشد از آفتها و بلاها. و آن دو شاخه، عمر آدمى.

و آن دو موش سياه و سفيد، شب و روزند كه عمر آدمى را پيوسته قطع مى‌كنند.

و آن چهار افعى، اخلاط چهار گانه: سوداء، صفراء، بلغم، خون، به منزله زهرهاى كشنده‌اند تا در چه وقت به هيجان آيند و صاحب خود را هلاك كنند.

و آن اژدها، مرگ است، كه منتظر و در طلب آدمى است. و آن عسل كه فريفته آن شده بود، لذّتها و خواهش‌هاى دنيا كه اشتغال به آنان، غافل گرداند شخص را و ناگهان مرگ او را دريابد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ وَ إِنَّما تُوَفَّوْنَ أُجُورَكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَ أُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فازَ وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا إِلاَّ مَتاعُ الْغُرُورِ (185)

ترجمه‌

هر نفسى چشنده است مرگ را و جز اين نيست كه داده ميشويد تمامى اجرهاى خودتان را روز قيامت پس آنكه دور كرده شد از آتش و داخل شد در بهشت پس بتحقيق بمراد رسيد و نيست زندگانى دنيا مگر مايه فريب..

تفسير

ذكر موت بزرگترين موعظه است علاوه بر آنكه وعد است نسبت به مصدقين و وعيد است نسبت به مكذبين و بعد از مرگ اول رسيدن بجزاى عمل است از ثواب قبر و عذابش و عالم برزخ و صورش و قيامت كبرى و بهشت و دوزخش و ذره از ميزان استحقاق كمتر اجر داده نميشود و كاملا وفا ميشود بجزاى اعمال‌


جلد 1 صفحه 544

چه خير باشد چه شر و روز قيام از قبور نصاب اجر كامل ميشود و عياشى از حضرت باقر (ع) روايت نموده كه كسيكه كشته شود مرگرا نچشيده بايد برگردد تا بچشد مرگ را و نيز از آنحضرت روايت شده است كه كسيكه كشته شده است زنده مى‌شود تا بميرد و كسيكه مرده است زنده ميشود تا كشته شود بنظر حقير مراد اثبات رجعت است و در كافى از حضرت صادق (ع) روايت نموده كه فرمود اهل زمين ميميرند و يكنفر باقى نمى‌ماند و اهل آسمان ميميرند و يكنفر باقى نمى‌ماند مگر ملك الموت و حمله عرش و جبرائيل و ميكائيل پس جبرائيل در پيشگاه احديت حاضر و واقعه را اعلام مينمايد با آنكه خدا اعلم است و امر ميرسد بملك الموت كه بجبرائيل و ميكائيل بگو بميرند حمله عرش عرض ميكنند اين دو ملك دو رسول و دو امين تواند ميفرمايد حكم كردم كه هر كس جان دارد بميرد پس ملك الموت در پيشگاه احديت حاضر ميشود و عرض ميكند كسى باقى نمانده جز من و حمله عرش با آنكه خداوند اعلم است و امر ميرسد بحمله عرش بگو بميرند پس مراجعت ميكند سر بزير و محزون و عرض ميكند كسى جز من باقى نمانده است با آنكه خدا اعلم است پس باو امر ميرسد كه بمير و ميميرد پس خداوند زمين را بدست راست و آسمانها را بدست راست ديگر ميگيرد و مى‌فرمايد كجايند آنانكه از براى من شريك ثابت نمودند و با وجود من خداى ديگرى قائل بودند حقير عرض ميكنم خدا دست چپ ندارد هر دو دست خدا راست است پس كسيكه باو وعده نجات از آتش دوزخ داده شده و بنعيم جنت فائز شده است پس بتحقيق نائل شده است بفوز عظيم و نجات يافته است از عذاب اليم و در مجالس از پيغمبر (ص) نقل نموده كه خدا فرموده بعزت و جلال خودم قسم ياد نمودم كه هيچ بنده نباشد از بندگان من كه دوست داشته باشد على را مگر آنكه او را دور نمايم از آتش جهنم و هيچ بنده نباشد از بندگان من كه دشمن داشته باشد على را مگر آنكه دشمن داشته باشم او را و داخل نمايم او را در آتش و بئس المصير و در كافى از حضرت صادق (ع) نقل نموده كه خوبان شما اسخيا هستند و بدان شما بخيلانند و خلوص ايمان بخوبى با برادران دينى و سعى در حوائج آنها است و هر كس با برادران دينى خود خوبى كند خداوند او را دوست دارد و بينى شيطان را بخاك ماليده و دور ميشود از آتش جهنم و داخل ميشود در


جلد 1 صفحه 545

بهشت و زخارف دنيوى و فضولات زندگى نيست مگر مانند متاعيكه شخص گول ظاهر آنرا ميخورد و ميخرد و بعد پشيمان ميشود چون اگر از حرام بدست آمده باشد بواسطه آن در قيامت مى‌بيند مستحق عقوبت شده و آنهم از دست رفته و اگر از حلال باشد مى‌بيند اگر قناعت كرده بود و در راه خدا انفاق نموده بود بهتر بود و در دنيا هم تا بدست نياورده بود خيال ميكرد خيلى مهم است وقتى بآن رسيد مى‌بيند چيزى نبود و غرور يا مصدر است بمعنى اسم فاعل يا جمع غارّ است و اضافه بيانيه است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


كُل‌ُّ نَفس‌ٍ ذائِقَةُ المَوت‌ِ وَ إِنَّما تُوَفَّون‌َ أُجُورَكُم‌ يَوم‌َ القِيامَةِ فَمَن‌ زُحزِح‌َ عَن‌ِ النّارِ وَ أُدخِل‌َ الجَنَّةَ فَقَد فازَ وَ مَا الحَياةُ الدُّنيا إِلاّ مَتاع‌ُ الغُرُورِ (185)

‌هر‌ ذي‌ حياتي‌ مرگ‌ ‌را‌ خواهد چشيد و روز قيامت‌ مزد ‌خود‌ ‌را‌ خواهيد گرفت‌ ‌پس‌ كسي‌ ‌که‌ ‌از‌ آتش‌ دوري‌ جويد و داخل‌ بهشت‌ شود ‌پس‌ بتحقيق‌ رستگار خواهد ‌بود‌ و نيست‌ زندگاني‌ دنيا مگر اسباب‌ فريب‌.

‌اينکه‌ ‌آيه‌ شريفه‌ مشتمل‌ ‌بر‌ مطالب‌ مهمّه‌ ‌است‌:

مطلب‌ اول‌

‌-‌ ‌در‌ موضوع‌ حيات‌ و موت‌، و قبلا تذكر داده‌ايم‌ ‌که‌ اختلاف‌ كردند ‌در‌ نسبت‌ حيات‌ و موت‌، بعضي‌ گفتند ايجاب‌ و سلب‌ ‌که‌ موت‌ عدم‌ الحيوة ‌است‌، بعضي‌ گفتند عدم‌ و ملكه‌ مثل‌ عمي‌ و بصر ‌که‌ عدم‌ الحيوة ممّن‌ شأنه‌ الحيوة، ‌پس‌ چيزي‌ ‌که‌ قابل‌ حيات‌ نيست‌ اطلاق‌ موت‌ ‌هم‌ ‌بر‌ ‌او‌ نميشود، و بعضي‌ گفتند تضاد ‌که‌ دو امر وجودي‌ ‌است‌ ‌که‌ مجتمع‌ نميشوند و تحقيق‌ كلام‌ اينست‌ ‌که‌ موت‌ نسبت‌ بحيوة حيواني‌ و نباتي‌ عبارت‌ ‌از‌ زوال‌ حيات‌ ‌است‌ ‌که‌ همان‌ عدم‌ و ملكه‌ ‌است‌ ‌با‌ مسبوقيت‌ بحيوة، ‌پس‌ كسي‌ ‌که‌ هنوز لباس‌ حيات‌ نپوشيده‌ اطلاق‌ موت‌ ‌بر‌ ‌او‌ نميشود و ‌لو‌ شأنيت‌ حيات‌ ‌را‌ داشته‌ ‌باشد‌ ‌پس‌ مثل‌ عمي‌ و بصر نيست‌ ‌که‌ مجرد عدم‌ و ملكه‌ ‌است‌.

و اما نسبت‌ بحيوة انساني‌ انتقال‌ نشئه‌ ‌است‌، روح‌ انساني‌ ‌آن‌ جوهر ملكوتي‌ ‌ان‌ لطيفه‌ ربّاني‌، ‌ان‌ مجرد ‌غير‌ مادّي‌ تعلق‌ ‌او‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ بدن‌ جسماني‌ بريده‌ ميشود و بقالب‌ مثالي‌ تعلق‌ ميگيرد و ‌اينکه‌ ‌هم‌ ‌پس‌ ‌از‌ تعلق‌ ‌او‌ باين‌ بدن‌ ‌است‌ ‌که‌ مادامي‌ ‌که‌ هنوز تعلق‌ نگرفته‌ اطلاق‌ موت‌ ‌بر‌ ‌او‌ نميشود، و ‌آيه‌ شريفه‌ راجع‌ باين‌ قسمت‌ ‌است‌ چون‌ تعبير بذوق‌ فرموده‌ كُل‌ُّ نَفس‌ٍ ذائِقَةُ المَوت‌ِ و چشيدن‌ راجع‌ بامر وجودي‌ ‌است‌ چنانچه‌ ‌آيه‌ شريفه‌ خَلَق‌َ المَوت‌َ وَ الحَياةَ ‌هم‌ راجع‌ باين‌ قسمت‌ ‌است‌

جلد 4 - صفحه 450

‌در‌ سوره‌ ملك‌ ‌آيه‌ 2، و احتياج‌ بتقدير نداريم‌ ‌که‌ مفسرين‌ گفتند ‌يعني‌ (ذائقة اسباب‌ الموت‌ و مقدماته‌).

‌پس‌ مراد ‌از‌ كل‌ّ نفس‌ ‌هر‌ جنبنده‌اي‌ نيست‌ بلكه‌ صاحبان‌ روح‌ ملكوتي‌ ‌است‌ مثل‌ ملك‌ و جن‌ّ و انس‌ و همچنين‌ مجردات‌ صرفه‌ مثل‌ عالم‌ عقول‌ ‌که‌ تعلقي‌ ندارند ‌تا‌ انتقالي‌ پيدا كنند ذاتا و فعلا مجرد هستند مشمول‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ نيستند.

(مطلب‌ دوم‌)

وَ إِنَّما تُوَفَّون‌َ أُجُورَكُم‌ يَوم‌َ القِيامَةِ توفّي‌ اخذ بقوّه‌ ‌است‌ چنانچه‌ بحضرت‌ عيسي‌ ‌عليه‌ السّلام‌ ميفرمايد إِنِّي‌ مُتَوَفِّيك‌َ وَ رافِعُك‌َ إِلَي‌َّ آل‌ عمران‌ ‌آيه‌ 55، ‌يعني‌ بتمام‌ قوّت‌ اجر ‌خود‌ ‌را‌ خواهيد گرفت‌، كنايه‌ ‌از‌ اينكه‌ خردلي‌ ‌از‌ اجر ‌شما‌ ‌از‌ ‌بين‌ نميرود و اطلاق‌ اجر ‌بر‌ مثوبات‌ نه‌ ‌از‌ باب‌ استحقاق‌ ‌است‌ بلكه‌ حسب‌ الوعده‌ الهي‌ ‌است‌ ‌که‌ خداوند خلف‌ وعده‌ نميفرمايد إِن‌َّ اللّه‌َ لا يُخلِف‌ُ المِيعادَ آل‌ عمران‌ ‌آيه‌ 9، و الّا آنچه‌ بهر ‌که‌ ‌در‌ دنيا و آخرت‌ ‌از‌ نعم‌ الهي‌ ميرسد ‌از‌ باب‌ تفضّل‌ ‌است‌ ‌کل‌ نعمك‌ ابتداء.

فَمَن‌ زُحزِح‌َ عَن‌ِ النّارِ زحزاح‌ دوري‌ جستن‌ ‌است‌ و دوري‌ ‌از‌ آتش‌ ترك‌ معصيت‌ ‌است‌.

وَ أُدخِل‌َ الجَنَّةَ دخول‌ جنّت‌ بفعل‌ عبادت‌ ‌است‌، و ‌اينکه‌ جمله‌ مشتمل‌ ‌بر‌ دو موضوع‌ ‌است‌: يكي‌ تقوي‌ ‌که‌ عبارت‌ ‌از‌ ترك‌ معاصيست‌ و ديگر اعمال‌ صالحه‌ ‌که‌ عبارت‌ ‌از‌ طاعت‌ ‌است‌، و ‌در‌ آيات‌ قرآني‌ گاهي‌ مقرون‌ فرموده‌ ايمان‌ ‌را‌ بتقوي‌ الَّذِين‌َ آمَنُوا ... وَ اتَّقُوا و گاهي‌ باعمال‌ صالحه‌ الَّذِين‌َ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحات‌ِ و البته‌ مجرد ترك‌ معاصي‌ و فعل‌ طاعت‌ مورث‌ دوري‌ ‌از‌ آتش‌ و دخول‌ ‌در‌ جنت‌ نميشود بلكه‌ شرط اصلي‌ ايمان‌ بعقائد حقّه‌ ‌که‌ ‌اگر‌ مقرون‌ شد ‌با‌ تقوي‌ و عمل‌ صالح‌ ‌اينکه‌ دو نتيجه‌ ‌را‌ دارد، بلكه‌ ممكن‌ ‌است‌ ايمان‌ تنها ‌هم‌ مفيد ‌اينکه‌ فائده‌ ‌باشد‌ بواسطه‌

جلد 4 - صفحه 451

شمول‌ مغفرت‌ و شفاعت‌ و سعه‌ رحمت‌ لكن‌ حفظ ايمان‌ ‌با‌ ترك‌ تقوي‌ و ترك‌ اعمال‌ صالحه‌ بسيار امري‌ ‌است‌ مشكل‌ زيرا معاصي‌ باعث‌ ضعف‌ ايمان‌ ‌ يا ‌ زوال‌ ايمان‌ ميشود و آيات‌ و اخبار ‌در‌ ‌اينکه‌ باب‌ بسيار ‌است‌.

فَقَد فازَ فوز بمعني‌ ظفر و نجات‌ ‌است‌ و ‌اينکه‌ كلمه‌ مشتمل‌ ‌بر‌ دو جمله‌ ‌است‌ دخول‌ جنّت‌ ظفر ‌است‌ و دوري‌ ‌از‌ آتش‌ نجات‌ ‌است‌.

(مطلب‌ سوم‌)

وَ مَا الحَياةُ الدُّنيا إِلّا مَتاع‌ُ الغُرُورِ انسان‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ عالم‌ دنيا دو چيز لازم‌ دارد يكي‌ وسائلي‌ ‌که‌ موجب‌ حفظ بدن‌ و قواي‌ حيواني‌ و رشد جسماني‌ و توليد و تناسل‌ ‌از‌ خوراك‌ و لباس‌ و ازدواج‌ و مسكن‌ و ‌غير‌ اينها و خداوند تمام‌ وسائل‌ ‌اينکه‌ زندگاني‌ ‌را‌ ‌از‌ خلقت‌ عالم‌ علوي‌ و سفلي‌ و آنچه‌ احتياج‌ بشر ‌است‌ مهيّا فرموده‌ لكن‌ تمام‌ اينها مقدمه‌ ‌است‌ ‌براي‌ امر دوّم‌ ‌که‌ حفظ روح‌ ملكوتي‌ و قواي‌ عقلاني‌ و رشد معنوي‌ و تكميل‌ نفساني‌ ‌که‌ موجب‌ قرب‌ بمقام‌ ربوبي‌ و نيل‌ بسعادت‌ اخروي‌ و فوز بحيوة ابدي‌ و نجات‌ ‌از‌ مهالك‌ دائمي‌ ‌است‌ و خداوند وسائل‌ ‌آن‌ ‌را‌ ‌هم‌ فراهم‌ فرموده‌ ‌از‌ ارسال‌ رسل‌ و انزال‌ كتب‌ و جعل‌ احكام‌ و اعطاء عقل‌ و ‌غير‌ اينها.

‌اگر‌ انسان‌ فقط متوجه‌ بقسمت‌ اول‌ ‌باشد‌ و بمقدمه‌ ‌که‌ منظور نظر نبوده‌ اصالة و غافل‌ ‌از‌ قسمت‌ دوم‌ ‌اينکه‌ غرور ‌است‌ و مراد ‌از‌ حيات‌ دنيا همين‌ ‌است‌ و اينها متاع‌ غرور ‌است‌.

و اما ‌اگر‌ متوجه‌ قسمت‌ دوم‌ شود و ‌اينکه‌ وسائل‌ دنيوي‌ ‌را‌ معبر و مقدمه‌ ‌براي‌ ‌آن‌ مقصود اصلي‌ قرار دهد ‌اينکه‌ فوز و رستگاري‌ ‌است‌.

452

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 185))- قانون عمومی مرگ! این آیه نخست اشاره به قانونی می‌کند که حاکم بر تمام موجودات زنده جهان است و می‌گوید: «تمام زندگان خواه و ناخواه روزی مرگ را خواهند چشید» (کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ).

گر چه بسیاری از مردم مایلند، که فناپذیر بودن خود را فراموش کنند، ولی این واقعیتی است که اگر ما آن را فراموش کنیم، آن هرگز ما را فراموش نخواهد کرد.

سپس می‌گوید: بعد از زندگی این جهان، مرحله پاداش و کیفر اعمال شروع می‌شود «و شما پاداش خود را بطور کامل در روز قیامت خواهید گرفت» (وَ إِنَّما تُوَفَّوْنَ أُجُورَکُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ).

ج1، ص358

سپس اضافه می‌کند: «کسانی که از تحت تأثیر جاذبه آتش دوزخ دور شوند و داخل در بهشت گردند، نجات یافته، و محبوب و مطلوب خود را پیدا کرده‌اند» (فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَ أُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فازَ).

گویا دوزخ با تمام قدرتش انسانها را به سوی خود جذب می‌کند، و راستی عواملی که انسان را به سوی آن می‌کشاند جاذبه عجیبی دارند. آیا هوسهای زود گذر، لذات جنسی نامشروع، مقامها و ثروتهای غیر مباح، برای هر انسانی جاذبه ندارد؟! در جمله بعد بحث گذشته را تکمیل می‌کند، می‌گوید: «و زندگی دنیا چیزی جز تمتع و بهره‌برداری غرورآمیز نیست» (وَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلَّا مَتاعُ الْغُرُورِ).

مهم این است که جهان ماده و لذات آن هدف نهایی انسان قرار نگیرد، و گر نه استفاده از جهان ماده و مواهب آن به عنوان یک وسیله برای نیل به تکامل انسانی، نه تنها نکوهیده نیست، بلکه لازم و ضروری می‌باشد.

نکات آیه

۱- مرگ، سرنوشت حتمى براى همگان (کلّ نفس ذائقة الموت)

۲- وعده خداوند به دریافت کامل سزاى اعمال در روز قیامت (و انّما توفّون اجورکم یوم القیمة) «توفّون»، از مصدر «توفیه»، به معناى دریافت کامل و تمام است.

۳- دریافت سزاى کامل اعمال، تنها در روز قیامت است. (و انّما توفّون اجورکم یوم القیمة)

۴- محاسبه دقیق اعمال انسان و جزاى عادلانه آن در قیامت (و انّما توفّون اجورکم یوم القیمة) «توفّون» (اعطاى پاداش کامل و تمام در مقابل عمل)، حکایت از محاسبه دقیق اعمال دارد و نیز حاکى از عدالت در پرداخت پاداش است.

۵- دریافت برخى از پاداشها و جزاى اعمال در غیر قیامت (دنیا و برزخ)* (و انّما توفّون اجورکم یوم القیمة) کلمه «انّما»، دریافت کامل پاداش و جزا را منحصر به روز قیامت مى کند، لذا مفهوم آن، دریافت برخى از جزا و پاداش در غیر روز قیامت است و مراد از غیر قیامت، مى تواند دنیا و یا برزخ و یا هر دو باشد.

۶- وعده پاداش کامل اخروى به پیامبر(ص)، در برابر ابلاغ رسالت و تحمّل رنجهاى آن (فان کذّبوک ... و انّما توفّون اجورکم یوم القیمة) از مصادیق مورد نظر براى «و انّما توفّون اجورکم»، به قرینه آیه قبل، که در مقام تسلى و دلدارى پیامبر (ص) بود، پاداش کامل پیامبر (ص) در برابر ابلاغ رسالت است.

۷- برخوردارى از بهره هاى اخروى، نتیجه اعمال دنیوى انسان (و انّما توفّون اجورکم یوم القیمة)

۸- مرگ، نابودى انسان نیست ; بلکه مرحله اى است براى ورود به قیامت (کل نفس ذائقة الموت و انّما توفّون اجورکم یوم القیمة)

۹- «یوم القیمة»، از اسامى روز جزاى اعمال (و انّما توفّون اجورکم یوم القیمة)

۱۰- دوزخ، جزایى کامل براى اعمال ناپسند انسانها (و انّما توفّون ... فمن زحزح عن النّار)

۱۱- بهشت، پاداش کامل براى اعمال نیک انسانها (و انّما توفّون اجورکم یوم القیمة فمن زحزح عن النّار و ادخل الجنّة فقد فاز)

۱۲- سعادتمندى رهایى یافتگان از آتش و ره یافتگان به بهشت (فمن زحزح عن النّار و ادخل الجنّة فقد فاز) «زحزح»، از مصدر «زحزحة»، به معنى دور شدن و کنایه از نجات یافتن است.

۱۳- بهشت، جایگاه سعادتمندان (فمن زحزح ... و ادخل الجنّة فقد فاز)

۱۴- شقاوت و تیره بختىِ ساکنان دوزخ (فمن زحزح عن النّار و ادخل الجنّة فقد فاز)

۱۵- هشدار الهى به اینکه زندگى دنیا، جز بهره اى فریبنده نیست. (و ما الحیوة الدّنیآ الّا متاع الغرور) «الغرور»، یا مصدر است و به معناى فریب دادن و گول زدن; و یا اسم فاعل است و جمع «غارّ» به معناى فریب دهنده.

۱۶- توجّه دادن به مرگ و کیفر و پاداش اعمال در قیامت و فریبنده بودن دنیا از روشهاى قرآن براى هدایت انسانها (کلّ نفس ذائقة الموت ... و ما الحیوة الدّنیا الّا متاع الغرور)

۱۷- فریب در برابر بهره هاى دنیوى، موجب محرومیّت از سعادت و نجات اخروى (فمن زحزح عن النّار و ادخل الجنّة فقد فاز و ما الحیوة الدّنیآ الّا متاع الغرور)

۱۸- لزوم هشیارى در قبال زندگانى دنیا (و ما الحیوة الدّنیآ الّا متاع الغرور) خداوند حیات دنیا را به فریبندگى توصیف کرد تا به انسانها بفهماند که مبادا ظاهر فریبنده حیات دنیا، شما را از بهشت که فوز و سعادت است، غافل سازد.

۱۹- حیات دنیا و لذّتهاى آن، غافل کننده انسان از رسیدن مرگ و نابودى آن لذّتها و خوشیها (کلّ نفس ذائقة الموت ... و ما الحیوة الدّنیآ الّا متاع الغرور) از تذکّر به رسیدن مرگ، على رغم آگاهى همگان از آن، و سپس فریبنده خواندن حیات دنیا، معلوم مى شود که مصداق بارز فریبندگى دنیا، غافل نمودن انسانها از مرگ و نابودى لذّتهاست.

۲۰- نیل به سعادت واقعى در دنیا میسّر نیست. (فمن زحزح ... و ادخل الجنّة فقد فاز و ما الحیوة الدّنیآ الّا متاع الغرور) از جمله «فمن ... ادخل الجنّة فقد فاز» (کسى که به بهشت درآید، به رستگارى رسیده است)، و توصیف حیات دنیا به بهره اى سراسر فریبا و فریبنده، معلوم مى شود که سعادت واقعى انسان در دنیا تأمین نمى شود.

۲۱- بهره هاى دنیا در برابر پاداشهاى کامل اخروى اعمال، فریبى بیش نیست. (و انّما توفّون اجورکم یوم القیمُة ... و ما الحیوة الدّنیآ الّا متاع الغرور)

روایات و احادیث

۲۲- مردن هر صاحب روحى، حتّى ملائکه مقرّبین و حاملان عرش (کلّ نفس ذائقة الموت) امام صادق (ع) در تفسیر آیه فوق فرمود: انّه یموت اهل الارض حتّى لا یبقى احد ثمّ یموت اهل السّماء حتّى لا یبقى احد الّا ملک الموت و حملة العرش و جبرئیل و میکائیل ... فیجئى ملک الموت حتّى یقوم بین یدى اللّه عزّ و جلّ ... فیقول (اللّه): انّى قد قضیت عل کلّ نفس فیها الرّوح الموت ... .[۱]

موضوعات مرتبط

  • انسان: فرجام انسان ۱
  • بهشت:۱۱، ۱۲، ۱۳
  • پاداش:۳، ۴، ۵، ۷، ۲۱ اخروى ۲، ۹، ۱۶ ; موجبات پاداش ۳، ۴، ۵، ۷، ۲۱ ۶، ۱۱
  • تبلیغ: روش تبلیغ ۱۶
  • جهنم:۱۰
  • جهنمیان: شقاوت جهنمیان ۱۴
  • خدا: وعده خدا ۲، ۶ ; هشدار خدا ۱۵
  • دنیا: امکانات دنیوى ۲۱ ; زندگى دنیوى ۱۵، ۱۸ ; فریبکارى دنیا ۱۶، ۱۷، ۲۱
  • دنیاپرستى: آثار دنیاپرستى ۱۷، ۱۹
  • ذکر:۱۶
  • رسالت: سختى رسالت ۶
  • زیرکى: اهمیّت زیرکى ۱۸
  • سعادت: آثار سعادت ۱۲ ; سعادت دنیوى ۲۰ ; محرومیت از سعادت ۱۷
  • سعادتمندان: در بهشت ۱۲، ۱۳ ; فضایل سعادتمندان ۱۲، ۱۳
  • شقاوت:۱۴
  • عالم برزخ:۵
  • عدالت: در قیامت ۴
  • عذاب: عوامل نجات از عذاب ۱۲ ; موجبات عذاب ۱۰
  • عرش: حاملان عرش ۲۲
  • عمل: آثار عمل ۷ ; پاداش اخروى عمل ۳، ۷، ۲۱ ; پاداش دنیوى عمل ۵ ; پاداش عمل ۲، ۴ ; پاداش عمل صالح ۱۱ ; کیفر دنیوى عمل ۵ ; کیفر عمل ۱۰ ; کیفر عمل ناپسند ۱۰
  • غفلت: زمینه غفلت ۱۹ ; غفلت از مرگ ۱۹
  • قیامت: حسابرسى در قیامت ۴ ; نامهاى قیامت ۹
  • کیفر:۵، ۱۰ اخروى ۹
  • محمّد (ص): پاداش اخروى محمّد (ص) ۶
  • مرگ:۱۹ آثار ذکر مرگ ۱۹ ۱۶ ; حتمیت مرگ ۱۹ ۱، ۲۲ ; حقیقت مرگ ۱۹ ۸
  • ملائکه: مرگ ملائکه ۲۲
  • هدایت: عوامل هدایت ۱۶ ; موانع هدایت ۱۷
  • یوم القیامة:۹

منابع

  1. کافى، ج ۳، ص ۲۵۶، ح ۲۵ ; نورالثقلین، ج ۱، ص ۴۱۹، ح ۴۷۰.