ریشه عقد

از الکتاب

تکرار در قرآن: ۷(بار)

لیست کلمات مشتق شده


در حال بارگیری...


قاموس قرآن

بستن. گره زدن «عقدالحبل عقداً:شدّه» راغب گفته: عقد جمع كردن اطراف شى‏ءاست، در اجسام صلبه به كار مى‏رود مثل بستن ريسمان... و در معانى به طور استعاره آيد مثل عقد بيع و عهد و غيره. [بقره:235]. قصد بستن عقد زناشوئى نكنيد تا مدت عدّه وفات سرآيد علقه نكاح را عقده گفته شده كه آن نوعى گره زدن و ايجاد علقه بين زنان و شوهران است اهل لغت گويند، عقده اسم آن است كه بسته و گره زده مى‏شود نكاح باشد يا پيمان يا غير آنها. [نساء:33]. ظاهراً اين آيه اجمال آيات ارث است، مراد از «وَالَّذينَ عَقَدَتْ اَيْمانُكُمْ» زوج و زوجه است و آن عطف است بر «اَلْاَقْرَبُوَن» و مراد از موالى ورّاث است يعنى براى هر يك از شما وارثانى قرار داديم ارث مى‏برند از آنچه پدران،مادران،اقربا و زنان و شوهران گذاشته‏اند آنگاه فرموده: نصيب هريك را بدهيد خدا بر اين كار و بر هر كار شاهد است. «وَلَّذينَ عَقَدَتْ اَيْمانُكُمْ» كنايه است و ايجاد علقه زوجيت به معامله كه در آن دست به هم مى‏دادند. تشبيه شده است (استفاده از الميزان) اهل سنت آيه را به «عصبه» حمل كرده‏اند كه انشاءاللَّه در «ولى» تحقيق و رد آن خواهد آمد. [مائده:89]. تعقيد يمين به معنى قصد در يمين و سوگند خوردن است و شايد مبالغه در آن منظور باشد يمين لغو آن است كه از روى قصد نباشد مثل واللَّه و باللَّه كه نوعاً بدون قصد در محاورات جارى است اين هر چند مكروه است ولى حكمى از قبيل كفّاره ندارد، تعقيد يمين آن است كه از روى قصد و ايجاد تكليف باشد مثل آنكه بگويد: والله هر شب با وضو خواهم خوابید. والله سيگار نخواهم كشيد، و نحو آن. پيداست كه ‏اين نوع سوگند از روى اراده و براى ايجاد تكليف است. «ما» در «بما» ظاهراً براى مصدر است يعنى: خدا با سوگندهاى بى‏قصد شما را مؤاخذه نمى‏كند ليكن به واسطه سوگندهاى از روى قصد مؤاخذه مى‏كند. رجوع شود به «لغو». *** [مائده:1]. عقود جمع عقد است، ظهور «العقود» كه جمع محلى به الف و لام است در جميع عقود مى‏باشد اعم از عقد نكاح، عقد بيع، پيمان‏ها و تكاليف الهى. و اگر در سوره مائده كه با آيه فوق شروع مى‏شود دقّت كنيم خواهيم ديد پر است از احكام و پيمان هاى خدا، مثل حكم شكار، احرام، حرمت ميته، و غيره، حليّت طعام‏ها و زنان، احكام وضو و جنابت، عدالت، قبول اعمال از اهل تقوى، حكم سوگند و كفّاره آن، حد سارق، اخذ پيمان از اهل كتاب، بدعت بودن بحيره، سائبه، حام و... و غير اينها. در اين صورت مى‏شود گفت: «اُوفُوا بِالْعُقُودِ» عنوان و تيتر سوره مائده است. در مجمع چهار قول درباره عقود نقل فرموده: اول: آنكه مراد پيمان‏هاى اهل جاهليّت است كه براى يارى يكديگر در مقابل ظلم مى‏بستند. دوم: پيمان‏هاى خداست كه نسبت به ايمان و عمل از بندگان گرفته است. سوم: عقود فيمابين مردم است از قبيل عقد نكاح و بيع و غيره. چهارم: دستور به اهل كتاب است كه به پيمان هايى كه از آنها نسبت به عمل به دستورات تورات و انجيل گرفته شده است. ناگفته نماند: قول دوم و سوّم داخل در عمومى است كه گفتيم و قول اول و چهارم باطل است زيرا خطاب «يا اَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا» شامل اهل كتاب و اهل جاهليت نمى‏شود. در تفسير عياشى از عبداللَّه بن سنان از حضرت صادق «عليه‏السلام» نقل شده: «سَاَلْتُ اَباعَبْدَاللَّهِ «عليه‏السلام» عَنْ قَوْلِ اللَّهِ يا اَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اُوفُوا بِالْعُقُودِ» قال: «اَلْعُهُودُ» مراد از عهود ظاهراً جميع قراردادها است كه گفته شد. [بقره:237]. راجع به اين آيه در «عفو» صحبت شده است. [طه:25-28]. آيات از ابتداى بعثت موسى «عليه‏السلام» گفتگو مى‏كند كه گفت: خدايا: سينه‏ام را وسعت ده، كارم را آسان گردان، عقده را از زبانم بگشا، تا سخنم را بفهمند. آيا مراد از «عقدة» لكنت و گرهى بوده در زبان موسى كه در اثر گرفتن آتش به دهان، به وجود آمده بود؟ بعضى تاء «عقدة» را براى وحدت گرفته و گفته‏اند يعنى: مقدارى از عقده زبانم را بگشا كه سخن بهتر بگويم ولى بهتر است عقده براى نوع باشد چنانكه در الميزان است يعنى عقده‏اى كه مانع فهميده شدن كلام است از زبانم بگشا. طبرسى، زمخشرى، بيضاوى، ابن‏كثير و غيره نقل كرده‏اند كه موسى در بچگى ريش فرعون را كند، فرعون ناراحت شد و خواست او را بكشد، زنش آسيه گفت: موسى بچه است و از روى عمد اين كار نكرد، براى امتحان وى مقدارى خرما و اخگر حاضر كردند موسى چون خواست دست به سوى خرما ببرد جبرئيل دست او را به سوى اخگر برد تا آن را گرفته و به دهان گذاشت دهانش سوخت و لكنت زبان پيدا كرد. در صافى آن را از تفسير قمى از امام باقر «عليه‏السلام» نقل كرده ولى در تفسير برهان به نظرم اين قسمت حديث را به امام باقر «عليه‏السلام» نسبت نداده است و سند روايت روشن نيست. احتمال ظاهراً مراد از عقده گرفتگى زبان و كوتاهى منطق در اثر تنگى سينه باشد، چون موسى مى‏خواست با فرعون صحبت كند احتمال داشت كه مقام و قدرت فرعون او را هراسان كرده و قلبش به طپش و زبانش به تلجلج افتد چنانكه در جاى ديگر گفته: [شعراء:13] و اگر مراد عيب و لكنت زبان بود بهتر بود بگويد «وَحْلُلِ الْعُقْدَةَ» با الف و لام عهد. وانگهى اگر اخگر را به دست گرفته ديگر به زبان گذاشتن بعيد است اين مطلب را در «بين» ذيل آيه «وَلايَكادُ يُبينَ» مشروحاً گفته‏ايم. واللَّه‏اعلم. [فلق:4]. عقد بر وزن صرد به معنى گره‏ها است يعنى از شرّ دمندگان به گره‏ها به خداى فلق پناه مى‏برم انشاءاللَّه در «نفث» راجع به اين آيه صحبت خواهد شد به «فلق» نيز رجوع شود.

ریشه‌های نزدیک مکانی

کلمات مشتق شده در قرآن

کلمه تعداد تکرار در قرآن
عُقْدَةَ ۱
عُقْدَةُ ۱
عَقَدَتْ‌ ۱
بِالْعُقُودِ ۱
عَقَّدْتُمُ‌ ۱
عُقْدَةً ۱
الْعُقَدِ ۱

ریشه‌های مرتبط