خِزْي

از الکتاب

آیات شامل این کلمه

«خِزْى» در لغت به معناى شکستى است که به انسان وارد مى شود، خواه به وسیله خودش باشد یا دیگرى و هر گونه رسوایى و ذلت فوق العاده اى و فضاحت را شامل مى شود; زیرا در اصل به معناى دور ساختن است و سپس به معناى «شرمندگى» آمده است (گویى لوط مى خواهد بگوید: مرا در برابر این میهمان ها شرمنده و از آنها دور نسازید).

ریشه کلمه

قاموس قرآن

خوارى. اصل آن ذلّتى است كه شرمسارى مى‏آورد (اقرب) [بقره:114] براى آنهاست در دنيا خوارى مخصوص و در آخرت عذابى بزرگ. و نيز همان است كه گاهى به لفظ هون آمده است مثل [نحل:59] آيا با خوارى و زبونى آن دختر را نگاه دارد يا در خاك مدفونش كند و مثل [حج:18] هر كه خدا خوارش كند محترم دارنده‏اى نخواهد داشت . خزى گاهى به معنى شرم آمده و مصدر آن خزاية (به كسر اوّل) است چنانكه در اقرب و مفردات تصريح كرده، در نهج البلاغه خطبه 104 آمده: «وَاحْشُرْنا فى زُمْرَتِهِ غَيْرَ خَزايا وَ لا نادِمين» خزايا جمع خزيان به معنى شرمنده و خجل است يعنى: ما را در زمره آن حضرت در حاليكه شرمنده و پشيمان نيستيم محشور فرما. ولى در قرآن مجيد پيوسته به معنى خوارى به كار رفته است و فقط در آيه [هود:78] مرا درباره ميهمانم شرمنده و خجل نكنيد آيا در ميان شما مرد كاملى نيست؟ و نيز در آيه [حجر:69] و در آيه [هود:66] شايد مراد از خزى عذاب و يا زبونى باشد كه ناشى از عذاب است. افعال اين مادّه در قرآن از ثلاثى مجرّد و باب افعال هر در به كار رفته است مثل [طه:134] و مثل [آل عمران:192] و نيز اسم تفضيل و اسم فاعل آمده است نحو [فصّلت:16] و نحو [توبه:2]. و اينكه خزى را فضيحت و عذاب و عار و غيره گفته‏اند همه آنها اسباب خزى و زبونى‏اند.


کلمات نزدیک مکانی

تکرار در هر سال نزول

در حال بارگیری...