طه ٨١

از الکتاب


ترجمه

بخورید از روزیهای پاکیزه‌ای که به شما داده‌ایم؛ و در آن طغیان نکنید، که غضب من بر شما وارد شود و هر کس غضبم بر او وارد شود، سقوط می‌کند!

|از پاكيزه‌هاى آنچه روزيتان كرده‌ايم بخوريد و در آن سركشى نكنيد كه خشم من بر شما فرود آيد و هر كه خشم من بر او فرود آيد قطعا سقوط كرده است
از خوراكيهاى پاكيزه‌اى كه روزى شما كرديم، بخوريد و[لى‌] در آن زياده‌روى مكنيد كه خشم من بر شما فرود آيد، و هر كس خشم من بر او فرود آيد، قطعاً در [ورطه‌] هلاكت افتاده است.
(و دستور دادیم که) از این رزق حلال و پاکیزه که نصیبتان کردیم تناول کنید و در آن (به کفر نعمت و ترک شکرگزاری) طغیان و سرکشی مکنید وگرنه مستحق غضب و خشم من می‌شوید، و هر کس مستوجب خشم من گردید همانا خوار و هلاک خواهد شد.
[و گفتیم:] از خوردنی های پاکیزه [و مطبوع] که روزی شما نمودیم، بخورید و در [مورد] آن از حدود الهی تجاوز نکنید که خشم من بر شما فرود آید، و کسی که خشم من بر او فرود آید، یقیناً هلاک شده است.
از چيزهاى پاكيزه كه شما را روزى داده‌ايم بخوريد و از حد مگذرانيدش تا مباد خشم من به شما رسد، كه هر كس كه خشم من به او برسد در آتش افتد.
[و گفتیم‌] از هر آنچه از پاکیزه‌ها روزیتان کرده‌ایم، بخورید و در آن از حد تجاوز مکنید، که خشم من بر شما فرود می‌آید، و هرکس که خشم من بر او فرود آید، به راستی نابود شود
از پاكيزه‌هايى كه روزيتان كرديم بخوريد و در آن از اندازه مگذريد كه خشم من بر شما فرو آيد، و هر كه خشم من بر او فرو آيد بى‌گمان هلاك شود- يا در دوزخ افتد-.
(بدیشان گفتیم:) از (این) روزیهای پاکیزه‌ای که (بدون رنج) به شما داده‌ایم بخورید و در آن (از حدود و مقرّرات خدا) تجاوز نکنید (و مواظب باشید نعمت رایگان، موجب کفران و طغیان شما نشود. چه اگر نعمت من، باعث ناسپاسی و گردنکشی شود) خشم من دامنگیرتان می‌گردد و هرکه خشم من دامنگیرش شود پرت و هلاک می‌شود.
«(و گفتیم) از خوراکی‌های پاکیزه‌ای که روزیتان دادیم بخورید، و در آن طغیان نکنید که خشم من بر شما فرود آید. و هرکس خشم من بر او فرود آید بی‌چون سقوط کرده است.»
بخورید از پاکیزه‌های آنچه روزیتان دادیم و سرکشی نکنید در آن تا فرود آید بر شما خشم من و آنکه فرود آید بر او خشم من همانا تباه گشت‌


طه ٨٠ آیه ٨١ طه ٨٢
سوره : سوره طه
نزول : ٧ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٩
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«لا تَطْغَوْا فِیهِ»: در آن سرکشی نکنید. سرکشی در نعمت خدا این است که انسان به جای این که از آن در راه طاعت و عبادت خدا و طریق سعادت دنیا و آخرت خود استفاده کند، آن را وسیله گناهکاری و ناسپاسی و گردنکشی از فرمان و قوانین الهی، و بالاخره کفر و زندقه سازد. «هَوی»: پرت شد و سقوط کرد. هلاک و نابود گردید.


تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


كُلُوا مِنْ طَيِّباتِ ما رَزَقْناكُمْ وَ لا تَطْغَوْا فِيهِ فَيَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبِي وَ مَنْ يَحْلِلْ عَلَيْهِ غَضَبِي فَقَدْ هَوى‌ «81»

(اينك) از چيزهاى پاكيزه‌اى كه روزى شما كرده‌ايم بخوريد، و (لى) در آن طغيان نكنيد كه قهر و غضب من بر شما وارد خواهد شد و هر كس كه قهر من او را بگيرد، قطعاً سقوط كرده است.

پیام ها

1- اصل در چيزهاى طيّب وپاكيزه، مباح بودن استفاده از آنهاست. «كُلُوا مِنْ طَيِّباتِ» پس تحريم طيّبات ممنوع است.

جلد 5 - صفحه 371

2- اديان الهى به بهداشت تغذيه توجّه دارند. كُلُوا مِنْ طَيِّباتِ‌ ...

3- طبع سليم انسانى، يكى از معيارهاى شناخت حلال‌هاست. «طَيِّباتِ» (طيّب به چيزى گفته مى‌شود كه مطابق طبع و دلپسند باشد.)

4- رعايت نكردن احكام خوردنى‌ها، از بسترهاى طغيان است. كُلُوا ... لا تَطْغَوْا

5- امّت‌هاى رها شده از ستم، در معرض طغيان هستند. أَنْجَيْناكُمْ‌ ... كُلُوا ... وَ لا تَطْغَوْا

6- حلال‌هاى الهى را در راه حرام مصرف نكنيم. «لا تَطْغَوْا فِيهِ»

7- مصرف بيش از اندازه‌ى مورد نياز، سرپيچى از حكم خداست. «لا تَطْغَوْا فِيهِ»

8- قهر الهى نسبت به طغيان‌گران تهديدى جدى است. «فَيَحِلَّ»

9- طغيان در مصرف از گناهان كبيره است، چون عذاب الهى را در پى دارد.

«لا تَطْغَوْا- فَيَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبِي»

10- سقوط واقعى، گرفتار شدن به غضب الهى است، نه ورشكستگى‌هاى سياسى، اقتصادى وامثال آن. «مَنْ يَحْلِلْ عَلَيْهِ غَضَبِي فَقَدْ هَوى‌»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



كُلُوا مِنْ طَيِّباتِ ما رَزَقْناكُمْ وَ لا تَطْغَوْا فِيهِ فَيَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبِي وَ مَنْ يَحْلِلْ عَلَيْهِ غَضَبِي فَقَدْ هَوى‌ (81)

كُلُوا مِنْ طَيِّباتِ ما رَزَقْناكُمْ‌: بخوريد بر وجه مباح از پاكيزه‌ها و حلالها آنچه روزى ساختيم شما را. وَ لا تَطْغَوْا فِيهِ‌: و سركشى مكنيد در آن به كفران نعمتهاى من در مخالفت من. يا تجاوز منمائيد در آن از حدى كه مقرر فرموده‌ايم مانند اسراف و بطر و منع آن از مستحقين. يا از حد تجاوز مكنيد به سبب تعدى از حدود شرع كه صرف نعمت باشد در معصيت. يا استعانت به آن در مخالفت يا تجاوز مكنيد از خوردن حلال به حرام.

حاصل آنكه قوت، نعمت، و نعمت را قوّت معصيت قرار ندهيد، كه اگر چنين كرديد: فَيَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبِي‌: پس لازم آيد و نازل شود بر شما عقوبت من. در توحيد صدوق از حضرت باقر عليه السلام سؤال شد از اين آيه كه چيست آن غضب؟ فرمود: آن عقاب مى‌باشد «1». وَ مَنْ يَحْلِلْ عَلَيْهِ غَضَبِي‌: و هر كه نازل شود بر او عقاب من. فَقَدْ هَوى‌: پس بتحقيق هلاك شد، زيرا هر كه فرو شد از بالا به پائين، هر آينه هلاك گردد. همچنين هر كه را غضب الهى فرا گيرد، هر آينه او را مخذول و منكوب و با خاك برابر سازد هر چند رتبه عالى و مقام بزرگى داشته باشد، چنانكه فرعون با آن ادعاى خدائى و كبر و نخوت و سركشى و دستگاه دنيوى به حدى كه مردم را به بندگى خود ملزم ساخته بود، وقتى سخط


«1» نور الثقلين، ج 3، ص 386 روايت 89 به نقل از توحيد.

جلد 8 - صفحه 307

الهى او را فرا گرفت وى را عبرت عالميان قرار داد. فتنبه. قول ديگر: هر كه نازل شود بر او عقاب من، پس بتحقيق سرنگون شود در آتش يا وارد گردد در هاويه كه درك جحيم است.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ لَقَدْ أَوْحَيْنا إِلى‌ مُوسى‌ أَنْ أَسْرِ بِعِبادِي فَاضْرِبْ لَهُمْ طَرِيقاً فِي الْبَحْرِ يَبَساً لا تَخافُ دَرَكاً وَ لا تَخْشى‌ (77) فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ بِجُنُودِهِ فَغَشِيَهُمْ مِنَ الْيَمِّ ما غَشِيَهُمْ (78) وَ أَضَلَّ فِرْعَوْنُ قَوْمَهُ وَ ما هَدى‌ (79) يا بَنِي إِسْرائِيلَ قَدْ أَنْجَيْناكُمْ مِنْ عَدُوِّكُمْ وَ واعَدْناكُمْ جانِبَ الطُّورِ الْأَيْمَنَ وَ نَزَّلْنا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوى‌ (80) كُلُوا مِنْ طَيِّباتِ ما رَزَقْناكُمْ وَ لا تَطْغَوْا فِيهِ فَيَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبِي وَ مَنْ يَحْلِلْ عَلَيْهِ غَضَبِي فَقَدْ هَوى‌ (81)

وَ إِنِّي لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدى‌ (82) وَ ما أَعْجَلَكَ عَنْ قَوْمِكَ يا مُوسى‌ (83) قالَ هُمْ أُولاءِ عَلى‌ أَثَرِي وَ عَجِلْتُ إِلَيْكَ رَبِّ لِتَرْضى‌ (84) قالَ فَإِنَّا قَدْ فَتَنَّا قَوْمَكَ مِنْ بَعْدِكَ وَ أَضَلَّهُمُ السَّامِرِيُّ (85) فَرَجَعَ مُوسى‌ إِلى‌ قَوْمِهِ غَضْبانَ أَسِفاً قالَ يا قَوْمِ أَ لَمْ يَعِدْكُمْ رَبُّكُمْ وَعْداً حَسَناً أَ فَطالَ عَلَيْكُمُ الْعَهْدُ أَمْ أَرَدْتُمْ أَنْ يَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبٌ مِنْ رَبِّكُمْ فَأَخْلَفْتُمْ مَوْعِدِي (86)

ترجمه‌

- و بتحقيق وحى نموديم بموسى كه سير ده در شب بندگان مرا


جلد 3 صفحه 517

پس بزن براى ايشان براهى در دريا خشك در حاليكه نه بيم داشته باشى از رسيدن دشمن و نه بترسى‌

پس رفتند از پى ايشان فرعون با لشگرهايش پس فرو گرفت آنها را از دريا آنچه فرو گرفت آنها را

و گمراه كرد فرعون قوم خود را و هدايت نكرد

اى بنى اسرائيل بتحقيق نجات داديم شما را از دشمنانتان و مواعده نموديم با شما طرف راست كوه طور را و نازل كرديم بر شما ترنجبين و مرغ بريان را

بخوريد از پاكيزه‌هاى آنچه روزى كرديم شما را و تعدّى مكنيد در آن پس فرود آيد بر شما غضب من و كسيكه فرود آيد بر او غضب من پس بتحقيق هلاك شده است‌

و همانا من هر آينه آمرزنده‌ام كسى را كه توبه كند و بگرود و بجا آورد كار شايسته را پس هدايت يابد

و چه چيز بشتاب انداخت تو را در پيشروى از قومت ايموسى‌

گفت ايشان آنگروهند كه در دنبال منند و شتاب نمودم بسوى تو پروردگارا تا خشنود شوى‌

گفت پس همانا ما بتحقيق آزمايش نموديم قوم تو را بعد از تو و گمراه كرد آنها را سامرى‌

پس برگشت موسى بسوى قوم خود غضبناك متأسف‌

گفت اى قوم آيا وعده نداد بشما پروردگار شما وعده خوبى آيا پس طول كشيد بر شما آنزمان يا خواستيد كه فرود آيد بر شما غضبى از پروردگارتان پس تخلّف نموديد از وعده من.

تفسير

- پس از اتمام حجّت بر فرعون و فرعونيان بظهور معجزات باهرات بدست حضرت موسى و استنكاف آنها از قبول خداوند بحضرت موسى وحى فرمود كه شبى بنى اسرائيل را از مصر كوچ دهد و چون بدريا رسد عصاى خود را بدريا زند با توسل بمحمّد و آل او چنانچه در سوره بقره در ذيل آيه و اذ فرقنا بكم البحر مفصلا بيان شد و قرار دهد براى آنها در دريا راهى خشك با آنكه ايمن باشد از آنكه دشمن ايشانرا درك كند و بآنها برسد و نترسد از آنكه آب ايشانرا فرو گيرد و غرق نمايد و چون آنحضرت بدستور الهى عمل فرمود و بسلامت از دريا عبور نمودند و فرعون و فرعونيان در تعقيب ايشان بر آمدند آب دريا آنها را فرو گرفت بطوريكه در محلّ مذكور شرح آنگذشت و بنى اسرائيل آنرا مشاهده نمودند و از حقيقت و سرّ آن كسى آگاه نبود جز خدا و اينكه فرموده پس فرو گرفت آنها را از دريا آنچه فروگرفت بطور ابهام براى عظمت امر و اشاره بشهرت واقعه و ايجاز در كلام و مبالغه در آن است و فرعون با آنكه مدّعى بود كه قوم خود را


جلد 3 صفحه 518

هدايت بسبيل رشاد ميكند گمراه كرد آنها را و باز داشت از هدايت و بعد از اين فتح و فيروزى خداوند در ضمن وحى بحضرت موسى بنى اسرائيل را مخاطب قرار داده ميفرمايد و ظاهرا احتياج باضمار قول يا صرف خطاب به بنى اسرائيل زمان پيغمبر ما صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كه در صافى فرموده ندارد چون مستفاد از وحى است باين تقريب كه بتحقيق نجات داديم ما شما را از چنگ دشمن قوى مانند فرعون و قومش و مواعده نموديم با شما بتوسط پيغمبرتان موسى عليه السّلام براى مناجات و انزال تورية كه در جانب راست كوه طور حاضر شويد و فرستاديم براى ارتزاق شما در وادى تيه ترنجبين و مرغ سمانى بريان شده را از آسمان بتفصيلى كه در سوره بقره ذكر شد و گفتيم بخوريد از روزى حلال پاكيزه لذيذى كه ببهترين وجه ما براى شما از آسمان نازل نموديم ولى در اداء شكر آن كوتاهى نكنيد و از حدّ اعتدال در صرف تجاوز باسراف و تبذير ننمائيد و از مستحق احيانا دريغ نداريد كه در صورت تخلّف مستحق عقوبت و نزول عذاب من خواهيد شد و كسيكه مستحق نزول عذاب من شود و مشمول آن گردد بتحقيق در پستى افتاده و بهلاكت رسيده در توحيد از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه مراد از غضب در اين آيه عقاب است چون خداوند از حالى بحالى منتقل نميشود و تغيير در ذات او روى نميدهد و همانا من آمرزنده‌ام كسى را كه توبه كند از شرك و ايمان آورد بآنچه واجب است ايمان بآن و بجا آورد كارهائى را كه بايد بجا آورد پس هدايت شود و راه يابد بولايت ائمه اطهار عليهم السلام كه جمعا چهار شرطند براى مغفرت، توبه و ايمان و عمل صالح و معرفت امام كه شرط قبول اعمال است و باين معنى اخبار كثيره از پيغمبر اكرم و ائمه هدى در كتب معتبره نقل شده ولى بعضى از مفسّرين ثمّ اهتدى را بمعناى لزوم و استمرار بر ايمان تا وقت موت و بعضى عدم تشكيك در آن و بعضى اخذ بسنّت و ترك بدعت دانسته‌اند و خلاف ظاهر بودن همه ظاهر است و مواعده خدا با بنى اسرائيل بتوسط حضرت موسى كه قبلا ذكر شد آن بود كه آنحضرت با بزرگان بنى اسرائيل متّفقا بطور بيايند ولى چون نزديك بكوه شدند حضرت موسى از شوق چند قدمى از آنها جلو افتاد و خداوند باو فرمود چه موجب شد كه عجله كردى و از قومت جلو افتادى اى موسى او در جواب عرض كرد كه آنها در عقب منند و اين‌


جلد 3 صفحه 519

چند قدم كه من جلو افتادم براى شوق بخدمت و تعجيل در اطاعت امر تو بود كه موجب خوشنودى تو گردد و از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت شده كه حضرت موسى نخورد و نياشاميد و نخوابيد و بچيزى از اين قبيل ميل نكرد در رفتن بميقات و برگشتن از آن مدّت چهل روز براى اشتياق بپروردگار خود و در مدّت غيبت حضرت موسى سامرى بتفصيلى كه در سوره بقره ذيل آيه و إذ واعدنا موسى گذشت بنى اسرائيل را گمراه نمود و خداوند بآنحضرت اعلام فرمود كه ما امتحان نموديم قوم تو را و مبتلا كرديم بعبادت گوساله بعد از بيرون آمدن تو از ميان آنها تا معلوم شود مخلص از منافق و مطيع از عاصى براى خلق و ممتاز گردند از يكديگر در خارج بعلم و معرفت و جهل و ضلالت و حضرت موسى بعد از موعد مقرّر بلا فاصله با الواح تورية مراجعت فرمود نزد بنى اسرائيل با كمال خشم و غضب و اندوه و تأسف از حال قوم كه چرا بايد مرتكب چنين امر قبيحى شوند و بآنها فرمود آيا وعده نفرمود خداوند بشما وعده خوبى كه دادن تورية باشد كه در آن نور و هدايت بود براى شما و مرحمت فرمود مگر زمان مفارقت من از شما بطول انجاميد كه از موعد مقرّر تجاوز شده باشد و باين سبب گوساله را عبادت كرديد يا آنكه خواستيد مشمول غضب الهى شويد براى اين امر شنيع لذا از وعده‌اى كه بمن داديد در حين مفارقت كه آنمدت از استقامت و ثبات در دين و اطاعت هارون در بيان اوامر و نواهى الهيّه تخلّف ننمائيد تخلف كرديد و در كلام اشاره است بآنكه وجهى براى اين عمل شما نبود جز آنكه عمدا خواستيد خودتان را مستحق عقوبت الهيّه نمائيد و اين كاشف از نهايت جهل و سفاهت است.


جلد 3 صفحه 520

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


كُلُوا مِن‌ طَيِّبات‌ِ ما رَزَقناكُم‌ وَ لا تَطغَوا فِيه‌ِ فَيَحِل‌َّ عَلَيكُم‌ غَضَبِي‌ وَ مَن‌ يَحلِل‌ عَلَيه‌ِ غَضَبِي‌ فَقَد هَوي‌ (81)

تناول‌ كنيد ‌از‌ پاكيزه‌هايي‌ ‌که‌ روزي‌ ‌شما‌ كرديم‌ ‌از‌ اطعمه‌ و طغيان‌ و سركشي‌ نكنيد ‌در‌ ‌آن‌ ‌پس‌ حلول‌ ميكند ‌بر‌ ‌شما‌ غضب‌ ‌من‌ و كسي‌ ‌که‌ حلول‌ كند ‌بر‌ ‌او‌ غضب‌ ‌من‌ ‌پس‌ بتحقيق‌ نزول‌ كرده‌ ‌در‌ اسفل‌ السافلين‌ و هلاك‌ ‌شده‌.

(كُلُوا مِن‌ طَيِّبات‌ِ) و ‌لو‌ بمناسبت‌ آيات‌ خطاب‌ ‌به‌ بني‌ اسرائيل‌ ‌است‌، لكن‌ حكم‌ عام‌ ‌است‌ شامل‌ جميع‌ افراد ميشود، و امر كلوا ‌براي‌ ترخيص‌ و اباحه‌ ‌است‌ نه‌ امر وجوبي‌ و مولوي‌ و مراد ‌از‌ طيّبات‌ جميع‌ مأكولات‌ ‌است‌ ‌که‌ موافق‌ ‌با‌ طبع‌ انساني‌ ‌است‌ ‌از‌ حبوب‌ و فواكه‌ و لحوم‌ و ساير مأكولات‌.

(ما رَزَقناكُم‌) ‌که‌ خداوند بفضل‌ و كرمش‌ ‌آنها‌ ‌را‌ روزي‌ بندگان‌ ‌خود‌ قرار داده‌.

(وَ لا تَطغَوا فِيه‌ِ) ‌از‌ طريق‌ حرام‌ دست‌ نياوريد و اشياء محرّمه‌ ‌را‌ تناول‌ نكنيد و تعدّي‌ و تجاوز بحقوق‌ ديگران‌ نكنيد و اسراف‌ و تبذير نكنيد ‌که‌ تماما حرام‌ و موجب‌ طغيان‌ و سركشي‌ ميشود ‌که‌ امروز اغلب‌ ناس‌ مرتكب‌ ميشوند گوشت‌ خوك‌ ميته‌ و ‌از‌ طريق‌ كسب‌ حرام‌ و شغل‌ حرام‌ و ‌از‌ راه‌ ظلم‌ و تعدّي‌ دست‌ ميآورند ‌که‌ حضرت‌ ابا ‌عبد‌ اللّه‌ ‌عليه‌ ‌السلام‌ فرمود:

(ملئت‌ بطونهم‌ ‌من‌ الحرام‌)

‌که‌ نتيجه‌ حرام‌ اينست‌ ‌که‌: حسين‌ كش‌ ميشوند.

(فَيَحِل‌َّ عَلَيكُم‌ غَضَبِي‌) و مراد ‌از‌ غضب‌ الهي‌ عذاب‌ ‌است‌ نه‌ اينكه‌ حالت‌ غضب‌ ‌بر‌ ‌خدا‌ دست‌ دهد چون‌ محل‌ّ حوادث‌ نيست‌ و تغيير ‌در‌ ساحت‌ قدس‌ ‌او‌ روا نيست‌،

جلد 13 - صفحه 75

چنانچه‌ ‌در‌ اخبار ‌هم‌ تصريح‌ ‌شده‌ ‌از‌ حضرت‌ باقر ‌عليه‌ ‌السلام‌ سؤال‌ كردند و سائل‌ عمرو ‌إبن‌ عبيد ‌بود‌ ‌از‌ ‌قوله‌ ‌تعالي‌:

(وَ مَن‌ يَحلِل‌ عَلَيه‌ِ غَضَبِي‌ فَقَد هَوي‌) (‌ما ‌ذلک‌ الغضب‌

‌فقال‌ ‌عليه‌ ‌السلام‌: ‌هو‌ العقاب‌)

و ‌در‌ بعض‌ اخبار فرمود:

(غضب‌ اللّه‌ عقابه‌)

سپس‌ فرمود:

(و ‌من‌ ظن‌ّ ان‌ّ اللّه‌ يغيّره‌ شي‌ء فقد كفر)

و ‌در‌ بعض‌ اخبار فرمود:

(‌من‌ زعم‌ ‌ان‌ اللّه‌ ‌قد‌ زال‌ ‌من‌ شي‌ء ‌الي‌ شي‌ء فقد وصفه‌ بصفة مخلوق‌ و ان‌ّ اللّه‌ عزّ و جل‌ّ ‌لا‌ يستفزّه‌ شي‌ء فيغيّره‌)

و مراد ‌از‌ هوي‌ سقوط ‌از‌ علوّ ‌است‌ بطرف‌ اسفل‌ و اشاره‌ بهلاكت‌ ‌است‌ و بمناسبت‌ اخبار مذكوره‌ سقوط ‌از‌ علوّ ايمان‌ ‌است‌ بكفر.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 81)- در این آیه به دنبال ذکر این نعمتهای سه گانه پر ارزش آنها را چنین مخاطب می‌سازد: «از روزیهای پاکیزه‌ای که به شما دادیم بخورید، ولی در آن طغیان نکنید، که غضب من بر شما وارد شود» (کُلُوا مِنْ طَیِّباتِ ما رَزَقْناکُمْ وَ لا تَطْغَوْا فِیهِ فَیَحِلَّ عَلَیْکُمْ غَضَبِی).

طغیان در نعمتها آن است که انسان به جای این که از آنها در راه اطاعت خدا و طریق سعادت خویش استفاده کند، آنها را وسیله‌ای برای گناه، ناسپاسی و کفران

ج3، ص135

و گردنکشی و اسرافکاری قرار دهد، همان گونه که بنی اسرائیل چنین کردند.

و به دنبال آن می‌فرماید: «و هر کس غضب من بر او وارد شود سقوط می‌کند» (وَ مَنْ یَحْلِلْ عَلَیْهِ غَضَبِی فَقَدْ هَوی).

«هوی» در اصل به معنی سقوط کردن از بلندی است، که معمولا نتیجه آن، نابودی است، به علاوه در اینجا اشاره به سقوط مقامی و دوری از قرب پروردگار و رانده شدن از درگاهش نیز می‌باشد.

نکات آیه

۱ - «منّ و سلوى»، عطیه الهى به بنى اسرائیل و از روزى هاى پاکیزه و گوارا (و نزّلنا علیکم المنّ والسلوى . کلوا من طیّبت ما رزقنکم) طیب، چیزى است که قواى حسى و نفس آدمى از آن لذت ببرد (مفردات راغب). «طاب»; یعنى، لذیذ و پاکیزه شد (قاموس). البته یکى از معانى «طیّب»، «حلال» است، ولى چون همه رزق هاى الهى حلال مى باشد، معنایى که مفهوم آن تقسیم رزق به حلال و حرام است، معناى مناسبى نخواهد بود.

۲ - بهره گیرى از رزق هاى گوارا و پاکیزه، توصیه خداوند به بنى اسرائیل (کلوا من طیّبت ما رزقنکم )

۳ - توجه به بهداشت و تغذیه سالم در آیین موسى(ع) (کلوا من طیّبت ما رزقنکم )

۴ - خوردنى ها، رزق و عطیه الهى است. (کلوا من طیّبت ما رزقنکم )

۵ - خداوند، روزى دهنده انسان ها است. (رزقنکم )

۶ - روزى هاى الهى، مواهبى پاکیزه و خوشگوار براى انسان (طیّبت ما رزقنکم ) اضافه «طیّبات» به «ما رزقناکم» ممکن است بیانیه بوده و گویاى این نکته باشد که هر آنچه به شما روزى داده ایم، طیّب و پاکیزه است.

۷ - تحریم نعمت ها و موهبت هاى الهى بر خویش، عملى ناروا و پرهیزى نابه جا است. (کلوا من طیّبت ما رزقنکم ) توصیه به استفاده کردن از طیبات، برترى این کار را در برابر ریاضت هاى افراطى نشان مى دهد.

۸ - جواز بهره گیرى از روزى ها و امکانات، درگرو تناسب آن با طبع انسان است. (کلوا من طیّبت ما رزقنکم )

۹ - بهره بردن از نعمت هاى الهى و بى مصرف نگذاشتن آنها، هدف اصلى از اعطاى آنها است. (کلوا من طیّبت ما رزقنکم ) «ما رزقناکم» عنوانى است که به منزله تعلیل براى «کلوا» و توجیه گر مخاطب، به ضرورت استفاده کردن از نعمت است و حکایت از این دارد که ما این رزق را به شما داده ایم که خوراک شما باشد; پس از مصرف آن دریغ نورزید.

۱۰ - اصل و قاعده اولیه در خوراکى هاى مطبوع، حلیت است. (کلوا من طیّبت ما رزقنکم )

۱۱ - منزل گاه بنى اسرائیل - پس از عبور از دریا - فاقد امکانات تغذیه سالم و داراى مواد غذایى بد خوراک و مغایر با طبع انسان بود. (کلوا من طیّبت ما رزقنکم و لاتطغوا فیه )

۱۲ - تجاوز نکردن از مرز تعادل و مقررات الهى در استفاده از نعمت ها، توصیه خداوند به بنى اسرائیل (کلوا من طیّبت ... و لاتطغوا فیه )

۱۳ - لزوم حفظ تعادل و حد و مرز در استفاده از نعمت هاى الهى و پرهیز از ناسپاسى و اسراف و تبذیر در آن (کلوا من طیّبت ما رزقنکم و لاتطغوا فیه ) از مصادیق مهم و بارز طغیان گرى در مورد نعمت ها، کفران، ناسپاسى، اسراف و تبذیر است.

۱۴ - استفاده و بهره بردن از نعمت ها و ارزاق الهى، احکام و مقررات ویژه اى دارد. (کلوا من طیّبت ... و لاتطغوا فیه ) طغیان، تجاوز از حد است. نهى شدن بنى اسرائیل از طغیان در استفاده از طیبات، حکایت از آن دارد که استفاده از طیبات، داراى حد و مرز و مقرراتى است که خروج از آنها، طغیان به شمار مى آید.

۱۵ - وجود زمینه هاى خطرناک براى طغیان گرى، در خوردنى ها (کلوا ... و لاتطغوا فیه ) ضمیر در «فیه» ممکن است به مصدر برگرفته شده از فعل «کلوا» (یعنى «أکل») بازگردد و ممکن است «ما» در «ما رزقناکم» به اعتبار ارتباط با فعل «کلوا» مرجع ضمیر باشد. در هر صورت مى توان به برداشت یاد شده دست یافت.

۱۶ - طغیان گرى در مورد نعمت هاى خداوند، خطرى در کمین جوامع رها شده از حاکمیت ستم گران (أنجینکم من عدوّکم ... کلوا ... لاتطغوا فیه ) نهى شدن بنى اسرائیل از طغیان گرى، پس از عبور آنان از دریا و نجات از ستم و حاکمیت فرعونیان مطرح شده است. طرح این مسأله در آن موقعیت، گویاى وجود زمینه هایى براى طغیان گرى در آن شرایط است.

۱۷ - طغیان گرى در استفاده از نعمت ها (ناسپاسى، اسراف و...)، زمینه ساز فرا رسیدن غضب الهى و سیطره یافتن آن بر انسان است. (کلوا ... و لاتطغوا فیه فیحلّ علیکم غضبى ) «یحلّ»; یعنى، «ینزل» و نزول و اقامت غضب، کنایه از استقرار کامل آن است.

۱۸ - سقوط و هلاکت، سرنوشت حتمى افراد و جوامعى است که مورد غضب خداوند قرار گرفته اند. (و من یحلل علیه غضبى فقد هوى)

۱۹ - طغیان در مورد نعمت هاى خداوند و خروج از مرز تعادل، گناهى است بس بزرگ. (و لاتطغوا ... و من یحلل علیه غضبى فقد هوى) غضب خداوند بر طغیان گران در مورد نعمت ها، نشانه بزرگى گناه آنان است.

روایات و احادیث

۲۰ - «عن بعض أصحابنا قال: کنت فى مجلس أبى جعفر(ع) إذ دخل علیه عمروبن عبید فقال له: جعلت فداک قول اللّه تبارک و تعالى : «و من یحلل علیه غضبى فقد هوى» ما ذلک الغضب؟ فقال أبوجعفر(ع): هو العقاب، یاعمرو انّه من زعم انّ اللّه قد زال من شىء إلى شىء فقد وصفه صفة مخلوق و أنّ اللّه تعالى لایستفزه شىء فیغیّره; راوى گوید: در مجلس امام باقر(ع) بودم که عمروبن عبید وارد شد، پس به آن حضرت گفت: فدایت شوم سخن خداوند - تبارک و تعالى - «و من یحلل علیه غضبى فقد هوى» مراد از این غضب چیست؟ فرمود: آن عقاب است اى عمرو! همانا کسى که گمان کند خداوند از حالى به حالى دیگر مى شود، پس او را به صفت مخلوق توصیف کرده است و خداى تعالى را چیزى تحریک نمى کند تا در او تغییر ایجاد کند».[۱]

موضوعات مرتبط

  • اسراف: آثار اسراف ۱۷; اهمیت اجتناب از اسراف ۱۳; گناه اسراف ۱۹
  • انسان: طبع انسان ۸
  • بنى اسرائیل: تاریخ بنى اسرائیل ۱۱; توصیه به بنى اسرائیل ۲، ۱۲; روزى بنى اسرائیل ۱، ۲ ; طیبات بنى اسرائیل ۱; مسکن بنى اسرائیل ۱۱; نعمتهاى بنى اسرائیل ۱
  • تجاوز: اجتناب از تجاوز ۱۲
  • جامعه:
  • آسیب شناسى اجتماعى :۱۶
  • خدا: توصیه هاى خدا ۲، ۱۲; رازقیت خدا ۴، ۵; زمینه غضب خدا ۱۷; فرجام مغضوبان خدا ۱۸; فلسفه نعمتهاى خدا ۹; مراد از غضب خدا ۲۰; نعمتهاى خدا ۱، ۶; هلاکت مغضوبان خدا ۱۸
  • خوردنیها: نقش خوردنیها ۱۵
  • روزى: شرایط استفاده از روزى ۸; منشأ روزى ۵
  • زهد: ناپسندى زهد افراطى ۷
  • طغیان: آثار طغیان ۱۷; زمینه طغیان ۱۵، ۱۶; گناه طغیان ۱۹
  • طیبات: استفاده از طیبات ۲
  • عمل: عمل ناپسند ۷
  • قواعدفقهى :۱۰
  • قاعده حلیت :۱۰
  • کفران: آثار کفران نعمت ۱۷; اهمیت اجتناب از کفران نعمت ۱۳; گناه کفران نعمت ۱۹
  • گناهان کبیره :۱۹
  • نعمت: احکام نعمت ۱۴; استفاده از نعمت ۹; اعتدال در استفاده از نعمت ۱۲، ۱۳; شرایط استفاده از نعمت ۱۴; ناپسندى تحریم نعمت ۷; نعمت خوردنیها ۴; نعمت روزى ۶; نعمت سلوى ۱; نعمت طیبات ۶; نعمت من ۱
  • یهودیت: بهداشت در یهودیت ۳; تغذیه در یهودیت ۳

منابع

  1. کافى، ج ۱، ص ۱۱۰، ح ۵; نورالثقلین، ج ۳، ص ۳۸۶- ، ح ۸۹.