النساء ١٩

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۳۷ توسط 127.0.0.1 (بحث) (افزودن سال نزول)


ترجمه

ای کسانی که ایمان آورده‌اید! برای شما حلال نیست که از زنان، از روی اکراه (و ایجاد ناراحتی برای آنها،) ارث ببرید! و آنان را تحت فشار قرار ندهید که قسمتی از آنچه را به آنها داده‌اید (از مهر)، تملک کنید! مگر اینکه آنها عمل زشت آشکاری انجام دهند. و با آنان، بطور شایسته رفتار کنید! و اگر از آنها، (بجهتی) کراهت داشتید، (فوراً تصمیم به جدایی نگیرید!) چه بسا چیزی خوشایند شما نباشد، و خداوند خیر فراوانی در آن قرار می‌دهد!

اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! براى شما حلال نيست كه از زنان به اكراه ارث ببريد، و بر آنها سخت مگيريد تا بخشى از آنچه را كه به ايشان داده‌ايد ببريد، مگر آن كه مرتكب فحشايى آشكار شوند. و با آنها خوشرفتارى كنيد، و اگر آنها را خوش نداريد [بدانيد] چه بسا چ
اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، براى شما حلال نيست كه زنان را به اكراه ارث بريد؛ و آنان را زير فشار مگذاريد تا بخشى از آنچه را به آنان داده‌ايد [از چنگشان به در] بريد، مگر آنكه مرتكب زشتكارى آشكارى شوند، و با آنها بشايستگى رفتار كنيد؛ و اگر از آنان خوشتان نيامد، پس چه بسا چيزى را خوش نمى‌داريد و خدا در آن مصلحت فراوان قرار مى‌دهد.
ای اهل ایمان، برای شما حلال نیست که زنان را به اکراه و جبر به میراث گیرید (مانند جاهلیّت)، و بر آنان سخت‌گیری و بهانه‌جویی مکنید که قسمتی از آنچه مهر آنها کرده‌اید به جور بگیرید، مگر آنکه عمل زشتی از آنها آشکار شود. و در زندگانی به آنها به انصاف رفتار نمایید، و چنانچه دلپسند شما نباشند (اظهار کراهت مکنید) چه بسا چیزها ناپسند شماست و حال آنکه خدا در آن خیر بسیار مقدّر فرماید.
ای اهل ایمان! برای شما ارث بردن از زنان در حالی که خوشایند شما نیستند [و فقط به طمع به دست آوردن اموالشان پس از مرگشان با آنان زندگی می کنید] حلال نیست. و آنان را در تنگنا و فشار مگذارید تا بخشی از آنچه را [به عنوان مهریه] به آنان داده اید پس بگیرید، مگر آنکه کار زشت آشکاری مرتکب شوند. و با آنان به صورتی شایسته و پسندیده رفتار کنید. و اگر [به علتی] از آنان نفرت داشتید [باز هم با آنان به صورتی شایسته و پسندیده رفتار کنید] چه بسا چیزی خوشایند شما نیست و خدا در آن خیر فراوانی قرار می دهد.
اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، شما را حلال نيست كه زنان را بر خلاف ميلشان به ارث ببريد. و تا قسمتى از آنچه را كه به آنها داده‌ايد بازپس ستانيد بر آنها سخت مگيريد، مگر آنكه مرتكب فحشايى به ثبوت رسيده شده باشند. و با آنان به نيكويى رفتار كنيد. و اگر شما را از زنان خوش نيامد، چه بسا چيزها كه شما را از آن خوش نمى‌آيد در حالى كه خدا خير كثيرى در آن نهاده باشد.
ای مؤمنان بر شما روا نیست که زنان را بر خلاف میلشان میراث برید [و آنان را به اجبار در حباله نکاح خود نگاه دارید] و بر آنان سختگیری نکنید تا بخشی از چیزی را که به آنان بخشیده‌اید پس بگیرید، مگر آنکه مرتکب ناشایستی آشکاری شوند، و با آنان خوشرفتاری کنید و اگر آنان را خوش ندارید [بدانید که‌] چه بسا چیزی را ناخوش بدارید و خداوند در آن خیر بسیار نهاده باشد
اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، شما را حلال نيست كه از زنان به ناخواه ايشان ميراث بريد- به انتظار مرگ زنان ثروتمندتان بنشينيد تا از آنان ارث بريد- و بر آنان سخت و تنگ مگيريد تا برخى از آنچه به آنان داده‌ايد بازستانيد مگر آنكه آشكارا زشتكارى كنند. و با ايشان به شيوه‌اى نيكو و پسنديده زيست كنيد. و اگر آنان را خوش نداريد چه بسا چيزى را خوش نداريد و خداوند در آن نيكى بسيار پديد مى‌آورد.
ای کسانی که ایمان آورده‌اید! برای شما درست نیست که زنان را (همچون کالائی) به ارث برید (و ایشان را بدون مهریّه و رضایت، به ازدواج خود در آورید، و) حال آن که آنان چنین کاری را نمی‌پسندند و وادار بدان می‌گردند. و آنان را تحت فشار قرار ندهید تا بدین وسیله (ایشان را وادار به چشم‌پوشی از قسمتی از مهریّه کنید و) برخی از آنچه را که بدیشان داده‌اید فراچنگ آرید. مگر این که آنان (با نشوز و سوءخلق و فسق و فجور) دچار گناه آشکاری شوند (که در این صورت می‌توانید بر آنان سختگیری کنید، یا به هنگام طلاق قسمتی از مهریّه را بازپس گیرید). و با زنان خود به طور شایسته (در گفتار و در کردار) معاشرت کنید، و اگر هم از آنان (به جهاتی) کراهت داشتید (شتاب نکنید و زود تصمیم به جدائی نگیرید) زیرا که چه بسا از چیزی بدتان بیاید و خداوند در آن خیر و خوبی فراوانی قرار بدهد.
هان ای کسانی که ایمان آوردید! برای شما حلال نیست که (خود) زنان (یا اموالشان) را ارث برید و آنان را زیر فشار مگذارید تا بخشی از آنچه را به آنان داده‌اید از ایشان به در آرید، مگر آنکه مرتکب زشتکاری آشکارگری شوند. و با آنان به شایستگی رفتار کنید و (حتی) اگر از آنان خوشتان نیامد. شاید چیزی را خوش نمی‌دارید و خدا در آن خیری فراوان قرار می‌دهد.
ای آنان که ایمان آوردید روا نیست شما را که ارث برید زنان را به ناخواه و بازشان ندارید از زناشوئی که ببرید پاره آنچه را بدیشان دادید مگر آنکه بیارند فحشائی آشکار و زندگانی کنید با ایشان به خوبی و اگر خوش نداشتید آنان را چو بسا چیزی را ناخوش دارید و قرار دهد خداوند در آن خیری بسیار


النساء ١٨ آیه ١٩ النساء ٢٠
سوره : سوره النساء
نزول : ٨ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٣٨
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«أَن تَرِثُوا النِّسَآءَ»: این که زنان را به ارث ببرید (همان گونه که در جاهلیّت رواج داشت). از زنان ارث ببرید (بدین گونه که آنان را به خاطر ثروت و اموالشان همچون زندانیانی در پیش خود نگاه دارید تا دارائیشان را به ارث ببرید). «کَرْهاً»: ناپسندانه. حال نساء است و به معنی کارِهات یا مُکْرَهات است. این قید برای تقبیح اعمال مردان است؛ نه این که اگر رضایت در میان باشد، چنین عملی حرام بشمار نیاید. «لا تَعْضُلُوهُنَّ»: زنان را از ازدواج باز ندارید. آنان را تحت فشار قرار ندهید و زندانی خویشتن نکنید. این فعل می‌تواند منصوب بوده و عطف بر «تَرِثُوا» باشد، و یا مجزوم به حساب آید. «فَاحِشَةٍ مُّبَیِّنَةٍ»، گناه آشکار همچون زنا و نشوز.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱- حرمت ارث بردن مرد از همسرى که خوشایند او نبوده، ولى تنها به خاطر ارث بردن با او زندگى کرده است. (یا ایّها الّذین امنوا لا یحلّ لکم ان ترثوا النّساء کرهاً) در برداشت فوق «النّساء» به معناى همسران گرفته شده است.

روایات و احادیث

۲- مرد نباید با وجود ناخشنودى از همسر خویش، تنها به منظور ارث بردن، وى را نگاه داشته و رها نسازد.* (یا ایّها الّذین امنوا لا یحلّ لکم ان ترثوا النّساء کرهاً) چون ارث بردن از میّت در اختیار انسان نیست، بنابراین مراد از«ان ترثوا» رها نکردن زنان است تا زمان مرگ به منظور ارث بردن از ایشان، و «کرهاً» به معناى «کارهین» حال براى ضمیر «ان ترثوا» است. مؤیّد برداشت فوق، فرمایشى است که امام باقر (ع) درباره آیه فوق فرمود: هو ان یحبس الرّجل المرأة عنده لا حاجة له الیها و ینتظر موتها حتى یرثها.[۱]

۳- لزوم طلاق همسر در صورتى که وى از زندگى کردن با شوهر خویش ناخشنود است و شوهر نیز هیچ نیازى به زندگى کردن با وى ندارد.* (لا یحلّ لکم ان ترثوا النّساء کرهاً) برداشت فوق مبتنى بر دو امر است: ۱ «اَنْ ترثوا» مسببى باشد که به جاى سبب آمده است (یعنى حرمت نگهدارى زن به منظور ارث بردن) چون در صورتى شوهر از همسر خویش ارث مى برد که وى را نگهدارد و طلاق ندهد.

۲- «کرهاً» به معناى «کارهات»، حال براى «النساء» باشد. گفتنى است که «ان ترثوا» مى رساند که هدف شوهر از زندگى با زن ارث بردن از اوست. یعنى نیاز دیگرى به وى ندارد.

۴- به ارث بردن زنان، حرام و امرى ناخوشایند است.* (لا یحلّ لکم ان ترثوا النّساء کرهاً) در برداشت فوق «النّساء» به معناى زنان، نه همسران، و «کرهاً»، مفعول مطلق براى فعلى مقدّر گرفته شده است ; مثل «اکرهوه کرها». یعنى چنین کارى (به ارث بردن زنان) را ناپسند بشمارید.

۵- حرمت به ارث بردن زنان، به دلیل کراهت آنان (لا یحلّ لکم ان ترثوا النّساء کرهاً) بنابر اینکه «کرهاً» به معناى «کارهات» و حالِ براى «النساء» باشد. یعنى زنان را به ارث نبرید در حالى که آنان از این کار کراهت دارند. لازم به ذکر است که بر این مبنا، «کرهاً» قید توضیحى غالبى است. یعنى زنان غالباً از این کار کراهت دارند.

۶- حرمت منع کردن زنان از ازدواج به طمع ارث بردن از آنان* (لا یحلّ لکم ان ترثوا النّساء کرهاً) این برداشت بر این اساس است که مراد از «النّساء»، مطلق زنان باشد. (مانند دختر و خواهر و ... ) نه همسران. و مقصود از «اَنْ ترثوا» به ارث بردن اموال ایشان باشد. بنابراین معناى آیه، حرمت بازداشتن زنان از ازدواج به طمع ارث بردن از اموال ایشان است. زیرا در صورت ازدواج، اکثر اموال زن با مرگ او، به فرزندان و شوهرش منتقل مى شود.

۷- به ارث بردن زنان، از سنن جاهلى (لا یحلّ لکم ان ترثوا النّساء کرهاً) با توجّه به شأن نزول در مجمع البیان، ذیل آیه.

۸- حرمت سختگیرى مرد بر همسر خویش به انگیزه پس گیرى حتى بخشى از مهریه (و لا تعضلوهنّ لتذهبوا ببعض ما اتیتموهنّ) «لا تعضلوهنّ» از «عضل» به معناى سختگیرى است. مراد از «ما اتیتموهنّ»، مهریه اى است که مردان به همسران خویش مى دهند.

۹- ارتکاب زن به فحشاى آشکار (زنا و ... )، مجوّز سختگیرى شوهرش براى پس گیرى برخى از مهریّه او به هنگام طلاق (و لا تعضلوهنّ ... الّا ان یأتین بفاحشة مبیّنة)

۱۰- وجوب معاشرت پسندیده مردان با همسرانشان (و عاشروهنّ بالمعروف)

۱۱- مرد نباید با همسر خویش، هر چند مورد پسند او نباشد، بدرفتارى کند. (و عاشروهنّ بالمعروف فان کرهتموهن) جواب جمله شرطیه «فان کرهتموهن» حذف شده و «عسى ان تکرهوا» جانشین آن شده است. یعنى «فان کرهتموهنّ فایضاً عاشروهنّ بالمعروف عسى ... ».

۱۲- عُرف (نظر عموم مردم) تعیین کننده معاشرتهاى پسندیده (و عاشروهنّ بالمعروف) مراد از «معروف»، امرى است که مردم در اجتماع خویش به نیکى مى شناسند و مورد انکار قرار نمى دهند.

۱۳- تشویق مردان به نگاهدارى همسران خویش، هر چند که آنان مورد پسندشان نباشند. (و عاشروهنّ بالمعروف فان کرهتموهنّ فعسى ان تکرهوا شیئاً و یجعل اللّه فیه خیراً کثیراً)

۱۴- اساس زندگى خانوادگى و مصالح آن، نباید دستخوش تمایلات مرد قرار گیرد. (فان کرهتموهنّ فعسى ان تکرهوا شیئاً و یجعل اللّه فیه خیراً کثیراً)

۱۵- خداوند در بعضى از امور ناخوشایند انسان، خیر بسیار قرار داده است. (فعسى ان تکرهوا شیئاً و یجعل اللّه فیه خیراً کثیراً)

۱۶- عدم آگاهى انسان به تمامى مصالح و مفاسد خویش (فعسى ان تکرهوا شیئاً و یجعل اللّه فیه خیراً کثیراً)

۱۷- احتمال وجود خیر فراوان، در تداوم زندگى با زنانى که ناخوشایند انسان هستند. (فان کرهتموهنّ فعسى ان تکرهوا شیئاً و یجعل اللّه فیه خیراً کثیراً)

۱۸- حرمتِ نگهداشتن و آزار رساندن به همسرى که براى ادامه زندگى مورد نیاز مرد نیست، به منظور گرفتن بخشى از اموال وى. (و لا تعضلوهنّ لتذهبوا ببعض ما اتیتموهنّ) امام صادق (ع) درباره آیه فوق فرمود: انّه الزّوج امره اللّه بتخلیة سبیلها اذا لم یکن له فیها حاجة و ان لا یُمسکها اضراراً بها حتى تفتدى ببعض ما لها.[۲]

موضوعات مرتبط

  • احکام:۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۶، ۸، ۹، ۱۰، ۱۸ فلسفه احکام ۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۶، ۸، ۹، ۱۰، ۱۸ ۵
  • ارث: احکام ارث ۱، ۲، ۴، ۵، ۶ ; ارث در جاهلیت ۷ ; حاجب ارث ۱
  • ارزش: ملاک ارزش ۱۲
  • ازدواج: احکام ازدواج ۱، ۲، ۶
  • امور ناپسند: فلسفه امور ناپسند ۱۷ ; مصالح امور ناپسند ۱۵
  • انسان: جهل انسان ۱۶
  • جاهلیت: رسوم جاهلیت ۷
  • خانواده: اهمیّت روابط خانوادگى ۱۴، ۱۷
  • خیر: منشأ خیر ۱۵
  • زن: حقوق زن ۳، ۴، ۵، ۶، ۸، ۱۸ ; زن در جاهلیت ۷
  • زنا: آثار زنا ۹
  • طلاق: احکام طلاق ۳
  • عرف: نقش عرف ۱۲
  • محرمات:۱، ۴، ۵، ۶، ۸، ۱۸
  • مصالح: جهل به مصالح ۱۶
  • معاشرت: پسندیده ۱۲
  • مفاسد: جهل به مفاسد ۱۶
  • مهریه: احکام مهریه ۸، ۹ ; استرداد مهریه ۸
  • واجبات:۱۰
  • همسر: اذیّت به همسر ۱۸ ; اهمیّت همسر دارى ۱۷ ; تشویق به همسر دارى ۱۳ ; حقوق همسرى ۱۱، ۱۴ ; معاشرت با همسر ۱۰، ۱۱

منابع

  1. تفسیر تبیان، ج ۳، ص ۱۴۹ ; نورالثقلین، ج ۱- ، ص ۴۵۹، ح ۱۳۹.
  2. مجمع البیان، ج ۳، ص ۴۰ ; نورالثقلین، ج ۱- ، ص ۴۵۹، ح ۱۳۹.