الطارق ١

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۸:۴۶ توسط 127.0.0.1 (بحث) (QRobot edit)


ترجمه

سوگند به آسمان و کوبنده شب!

قسم به آسمان و آن ستاره‌ى شبگرد
سوگند به آسمان و آن اختر شبگرد.
قسم به آسمان و طارق آن.
سوگند به آسمان و به چیزی که در شب پدیدار می شود؛
سوگند به آسمان و به آنچه در شب آيد.
سوگند به آسمان و شباینده‌
سوگند به آسمان و آينده در شب،
سوگند به آسمان و به ستارگانی که شبانگاهان پدیدار می‌آیند!
سوگند به آسمان و فرودآینده(ای) از آن.
سوگند به آسمان و به شب درآینده‌


سوره الطارق آیه ١ الطارق ٢
سوره : سوره الطارق
نزول : ٣ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٤
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«السَّمَآءِ»: آسمان. مراد جهان بالای سر ما زمینیان است. «الطَّارِقِ»: مهمان شبانه. راه‌پیمای شبرو. در اینجا مراد ستارگانی است که شبانگاهان پدیدار می‌آیند و انگار مسافران یا مهمانانی هستند که در شب درگاه خانه‌ها را بر روی آدمیان می‌زنند. واژه آسمان عام است، و واژه ستارگان خاصّ و بیانگر اهمّیّت ویژه آنها است.


نزول

شأن نزول آیات ۱ تا ۳:

کلبى گوید: این آیه درباره ابوطالب نازل گردیده که شبى با رسول خدا صلى الله علیه و آله مشغول خوردن نان و شیر بود. ستاره دنباله‌دارى در آسمان پدیدار گردید و پنهان شد. ابوطالب از این واقعه ترسید و به پیامبر گفت: اى پسر من، این چه منظره اى بود که دیدم.

پیامبر گفت: اى عم، ستاره اى بود که از آسمان انداخته شده و این آیت و نشانه اى از آیات پروردگار است سپس این آیات نازل گردید.[۱]

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ السَّماءِ وَ الطَّارِقِ «1» وَ ما أَدْراكَ مَا الطَّارِقُ «2» النَّجْمُ الثَّاقِبُ «3» إِنْ كُلُّ نَفْسٍ لَمَّا عَلَيْها حافِظٌ «4» فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ مِمَّ خُلِقَ «5» خُلِقَ مِنْ ماءٍ دافِقٍ «6» يَخْرُجُ مِنْ بَيْنِ الصُّلْبِ وَ التَّرائِبِ «7» إِنَّهُ عَلى‌ رَجْعِهِ لَقادِرٌ «8» يَوْمَ تُبْلَى السَّرائِرُ «9» فَما لَهُ مِنْ قُوَّةٍ وَ لا ناصِرٍ «10»

سوگند به آسمان و ستاره طارق. و تو چه دانى كه طارق چيست؟ ستاره‌اى است درخشنده. (به اينها سوگند كه) هيچ كس نيست مگر آنكه بر او نگهبانى است. پس انسان بنگرد كه از چه آفريده شده است. از آبى جهنده آفريده شده است. كه از بين كمر و سينه بيرون مى‌آيد. همانا او بر باز گرداندنش تواناست. روزى كه اسرار آشكار شود. پس براى انسان، هيچ قدرتى (از درون) و ياورى (از بيرون) نيست.

نکته ها

«طارق» به معناى كسى است كه در شب وارد شود و در را بكوبد. «طرق» كوبيدن و «مطرقة» وسيله كوبيدن است و «طريق» به راه گفته مى‌شود، زيرا زير پا كوبيده مى‌شود.

«ثاقب» به معناى سوراخ كردن است، گويا اين ستاره با نور خود تاريكى شب را سوراخ مى‌كند. «صلب» به معناى محكم و مراد از آن، ستون فقرات پشت است و «ترائب» به استخوان‌هاى سينه گفته مى‌شود.

«تُبْلَى» از «بلوى» به معناى آزمايش است كه عامل آشكار شدن حقيقت‌هاست.

جلد 10 - صفحه 444

طبق روايتى از امام صادق عليه السلام مراد از طارق، ستاره زُحَل است كه ستاره اميرالمؤمنين و اوصياى اوست. «1»

اشعث بن قيس كه از منافقان بود، شبانه حلوايى براى حضرت على عليه السلام آورد و در خانه را زد تا با هديه حلواى شب، در روز مرتكب خلافى شود. حضرت، نام او را كه شبانه در خانه‌اش را كوبيد، طارق ناميد. «2»

مشابه آيه 4 اين سوره را در سوره انفطار مى‌خوانيم: «وَ إِنَّ عَلَيْكُمْ لَحافِظِينَ كِراماً كاتِبِينَ يَعْلَمُونَ ما تَفْعَلُونَ» بر شما نگهبانانى گماشته شده كه بزرگوارانه، بدون كينه و سوء ظنّ، كارهاى شما را مى‌نويسند و آنچه انجام مى‌دهيد مى‌دانند.

پیام ها

1- انسان و تمام كارهاى او تحت حفاظت فرشتگان الهى است. (هم ثبت اعمال و هم حفظ از حوادث) «إِنْ كُلُّ نَفْسٍ لَمَّا عَلَيْها حافِظٌ»

2- چگونگى تولّد فرزند، از انعقاد نطفه تا خروج از شكم مادر، بايد مورد مطالعه و دقّت قرار گيرد كه هم زمينه خداشناسى است و هم معادشناسى. فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ مِمَّ خُلِقَ‌ ...

3- انسان به خاطر دارا بودن عقل و علم و استعداد بايد در آفرينش خود دقت كند. «فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ»

4- توجّه به آفرينش انسان، زمينه ايمان به معاد است. «عَلى‌ رَجْعِهِ لَقادِرٌ»

5- معاد جسمانى است و جسم انسان در قيامت دوباره زنده مى‌شود. «رَجْعِهِ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

وَ السَّماءِ وَ الطَّارِقِ «1»

وَ السَّماءِ: سوگند به حقّ آسمان كه در غايت ارتفاع و عظمت است، وَ الطَّارِقِ‌: و سوگند بكوكب ظاهر شونده در شب.

بيان- اصل طارق در لغت به معنى سالك طريق است، و در عرف مختصّ شده به آينده در شب، و بعد از آن مستعمل گشته براى چيزيكه ظاهر شود در شب.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

وَ السَّماءِ وَ الطَّارِقِ «1» وَ ما أَدْراكَ مَا الطَّارِقُ «2» النَّجْمُ الثَّاقِبُ «3» إِنْ كُلُّ نَفْسٍ لَمَّا عَلَيْها حافِظٌ «4»

فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ مِمَّ خُلِقَ «5» خُلِقَ مِنْ ماءٍ دافِقٍ «6» يَخْرُجُ مِنْ بَيْنِ الصُّلْبِ وَ التَّرائِبِ «7» إِنَّهُ عَلى‌ رَجْعِهِ لَقادِرٌ «8» يَوْمَ تُبْلَى السَّرائِرُ «9»

فَما لَهُ مِنْ قُوَّةٍ وَ لا ناصِرٍ «10» وَ السَّماءِ ذاتِ الرَّجْعِ «11» وَ الْأَرْضِ ذاتِ الصَّدْعِ «12» إِنَّهُ لَقَوْلٌ فَصْلٌ «13» وَ ما هُوَ بِالْهَزْلِ «14»

إِنَّهُمْ يَكِيدُونَ كَيْداً «15» وَ أَكِيدُ كَيْداً «16» فَمَهِّلِ الْكافِرِينَ أَمْهِلْهُمْ رُوَيْداً «17»

ترجمه‌

سوگند بآسمان‌

و آينده در شب و چه ميدانى تو چيست آينده در شب‌

آن ستاره درخشان است‌

نيست هيچ كسى مگر آنكه بر او نگهبانى است‌

پس بايد ببيند انسان از چه آفريده شد

آفريده شده از آب جهنده‌اى‌

كه بيرون ميآيد از پشت و استخوانهاى سينه‌

همانا آن آفريننده بر بر گرداندن او هر آينه توانا است‌

در روز كه آزموده شود اسرار نهانى‌

پس نيست مر او را هيچ نيرو و ياورى‌

سوگند بآسمان كه صاحب باز گشتن است‌

و بزمين كه صاحب شكافتن است‌

همانا آن هر آينه گفتارى است جدا كننده حق از باطل‌

و نيست آن بازيچه و شوخى‌

همانا آنان مكر مينمايند مكر نمودنى‌

و جزاى مكر ميدهم من جزا دادنى‌

پس مهلت ده كافران را و واگذار آنها را واگذاردن كمى.

تفسير

خداوند متعال قسم ياد فرموده بآسمان و آينده در شب و آشكار شونده در آن و ميفرمايد چه ميدانى تو اى پيغمبر مكرّم كه مراد از آينده در شب چيست چون طارق بر هر آينده در شب اطلاق ميشود و بيان فرموده كه مراد از آن ستاره درخشانى است كه نور آن از هفت آسمان گذشته بزمين ميرسد و قمّى ره نقل فرموده كه طارق ستاره درخشان زحل است كه در اعلى منازل آسمان جاى دارد و


جلد 5 صفحه 373

آن ستاره عذاب و قيامت است و در خصال از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه در جواب مردى از يمن كه قائل بنحوست زحل بود فرمود نه چنين است آن ستاره امير المؤمنين عليه السّلام و ستاره اوصياء است و آن ستاره درخشانى است كه خداوند در قرآن آنرا وصف فرموده و ثاقب خوانده براى آنكه مطلع آن آسمان هفتم است و آن بنور خود آسمانها را شكافته تا در آسمان دنيا نور بخش شده و جواب قسم آنست كه فرموده نيست هيچ نفسى و شخصى مگر آنكه بر او حافظ و نگهبانى است از ملائكه كه حفظ ميكند او را از خطرات و آفات و لما بتخفيف نيز قرائت شده و بنابر اين كلمه ان مخفّفه از مثقّله است و لام فاصله و ما زائده است و بقرائت مشهوره ان نافيه و لمّا بمعناى الّا است چنانچه بيان شد پس بايد انسان فكر كند و ببيند كه از چه خلق شده از آب جهنده پستى كه بيرون ميآيد از ميان پشت مرد و استخوانهاى سينه زن و بداند خداوندى كه او را از آن حال باين حال رسانده و حفاظت و نگهدارى از او ميكند قادر است كه دو مرتبه او را زنده نمايد و بمقامات بالاترى برساند و براى اين او را خلق فرموده و حفظ ميفرمايد نه براى آنكه چند روز زندگانى مشوب بآلام و اسقام نموده و نيست و نابود گردد پس بايد خود را قابل نمايد از براى نيل بآن مقام بدستوريكه خداوند بتوسط انبياء عظام و اوصياء كرام خود باو داده است و آن روز كه بنده در آن بكمال لايق خود ميرسد روزى است كه سرائر و ضمائر و اعمال خوب و بد او آشكار و از يكديگر ممتاز ميگردد باختبار چنانچه در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه پرسيدند آن سرائرى كه خداوند اختبار ميفرمايد بندگان را بآن در قيامت چيست فرمود سرائر شما اعمالتان است از نماز و روزه و زكوة و وضو و غسل و هر واجبى چون اعمال تمامى اسرار خفيّه است پس اگر بخواهد مرد با آنكه نماز نخوانده باشد ميگويد خوانده‌ام و اگر وضو نگرفته باشد ميگويد گرفته‌ام و ظاهرا سرائر اعمّ از عقائد و اخلاق و اعمال باشد و در روايت بيان افراد خفيّه شده تا تصوّر نشود كه مخصوص بعقائد و اخلاق است كه در باطن وجود دارد و احيانا بآثار كشف ميشود پس نيست براى انسان در آن روز نيرو و ياورى و قمّى ره نقل نموده كه نيست براى او قوّتى كه تقويت پيدا كند بآن بر


جلد 5 صفحه 374

خالق خود و نه ياورى كه يارى كند او را و مانع شود از اراده خدا اگر بخواهد عذاب كند او را و نيز خداوند قسم ياد فرموده بآسمان كه داراى گردش و رجوع در هر دور است بمبدء حركت خود چنانچه گفته‌اند كواكب سبع سيّاره متحرّكند بحركت افلاكشان و قمّى ره نقل فرموده كه مراد آسمان داراى باران است و گفته شده باران را رجع خوانده‌اند براى آنكه خداوند رجوع ميدهد آنرا در وقتى بعد از وقتى و نيز قسم ياد فرموده بزمين كه واجد شكافتن و بيرون آوردن روئيدنيها و چشمه‌ها است و جواب قسم آنست كه قرآن كلام فارق بين حق و باطل است به بيان هر يك از آن دو چنانچه در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده و جدّى است بازيچه و شوخى نيست كفار مكّه و قريش مكر و حيله مينمايند با تمام قواء براى خاموش نمودن نور آن و باطل نمودن سعى تو منهم در مقابل آنها كارى ميكنم كه مكر و حيله آنها باطل شود و شبيه باشد بكار آنها چون آنها را مهلت ميدهم و در ناز و نعمت ميپرورانم تا هر چه از دستشان بر آيد بكنند و استحقاقشان كامل گردد پس ناگهان آنها را ميگيرم و بانتقام كامل ميرسانم اى پيغمبر محترم تو هم بآنها مهلت بده و با آنها مدارا كن و در صدد انتقام كشيدن از آنها مباش و تعجيل در امر منما مهلت ده آنانرا مهلت كمى و قمّى ره نقل فرموده كه واگذار آنها را كمى و گفته شده خداوند خواسته كلام مؤكّد باشد و لفظ تكرار نشود لذا مهّلهم را به امهلهم تأكيد فرموده كه آن از باب تفعيل و اين از باب افعال است و اينكه مهلت موصوف بكمى شده براى آنست كه چيزيكه محقّق الوقوع است كه عذاب آخرت باشد نزديك است و فاصله‌اش كم است و بنظر حقير براى مزيد تهديد وعده عذاب و انتقام نزديك بآنها داده يا در دم مرگ و بعد از آن بعذابهاى گوناگون برزخى يا در زمان حيات بقتل و ذلّت و اسارت در فتوحات اسلامى و ظاهرا قلّت مستفاد از رويدا باعتبار آنست كه مصغّر ارواد بمعناى امهال است گويند أرودا روادا يعنى أمهل امهالا و وعده عذاب مستفاد از امر بمهلت دادن در زمان كم است يعنى من بزودى انتقام از آنها خواهم كشيد در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه قرائتش در نمازهاى واجب خود سوره و السّماء و الطّارق باشد از براى او است در نزد خداوند روز قيامت جاه و منزلت و باشد از رفقاء انبياء و اصحاب ايشان در بهشت‌


جلد 5 صفحه 375

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


بِسم‌ِ اللّه‌ِ الرَّحمن‌ِ الرَّحِيم‌ِ

وَ السَّماءِ وَ الطّارِق‌ِ «1»

اما كلام‌ ‌در‌ فضل‌ ‌اينکه‌ سوره‌ مباركه‌: ‌از‌ ‌إبن‌ بابويه‌ مسندا ‌از‌ حضرت‌ صادق‌ (ع‌) فرمود:

(‌من‌ كانت‌ قراءته‌ ‌في‌ فرائضه‌ و السماء و الطارق‌ كانت‌ ‌له‌ يوم القيامة جاها و منزلة و ‌کان‌ ‌من‌ رفقاء المؤمنين‌ و أصحابهم‌ ‌في‌ الجنة)

و ‌از‌ خواص‌ القرآن‌ مرسلا ‌عن‌ النبي‌ (ص‌) فرمود:

(‌من‌ قرأ ‌هذه‌ السورة كتب‌ اللّه‌ ‌له‌ عشر حسنات‌ بعدد ‌کل‌ نجم‌ ‌في‌ السماء ... الحديث‌)

و ‌غير‌ اينها ‌از‌ اخبار.

وَ السَّماءِ وَ الطّارِق‌ِ قسم‌ بآسمان‌ و طارق‌، و طارق‌ ‌از‌ ماده‌ طرق‌ ‌است‌ بمعني‌ دق‌ و كوبيدن‌، و معرقه‌ بزبان‌ ‌ما بكوب‌ آنهم‌ ‌در‌ شب‌ ‌که‌ دربسته‌ ‌باشد‌، و طارق‌ كسي‌ ‌که‌ شب‌ ‌بر‌ انسان‌ وارد شود ‌که‌ احتياج‌ بكوبيدن‌ ‌در‌ دارد، و مراد ‌در‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ شريفه‌ ستاره‌اي‌ ‌است‌ ‌که‌ شب‌ طلوع‌ ميكند، و ‌در‌ حديث‌ ‌از‌ حضرت‌ صادق‌ (ع‌) ‌است‌ ‌که‌ ستاره‌ زحل‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌در‌ آسمان‌ هفتم‌ طلوع‌ ميكند و تمام‌ آسمان‌ ‌را‌ روشن‌ ميكند و ‌آن‌ ستاره امير المؤمنين‌ ‌است‌ ‌که‌ ولايت‌ و محبت‌ ‌او‌ دلهاي‌ تاريك‌ ظلماني‌ ‌را‌ روشن‌ ميكند.

اقول‌: زحل‌ يكي‌ ‌از‌ سيارات‌ سبع‌ ‌است‌ ‌که‌ قمر ‌است‌ و عطارد و زهره‌ و شمس‌ و مريخ‌ و مشتري‌ و زحل‌ ‌که‌ ‌از‌ تمام‌ ستاره‌ها بالاتر ‌است‌ و بزرگتر و ‌به‌ واسطه دوري‌ ‌او‌ كوچك‌ بنظر ميآيد ‌حتي‌ ‌از‌ شمس‌ بزرگتر ‌است‌، و بعضي‌ گفتند: ثريا ‌است‌، و بعضي‌ گفتند: قمر ‌است‌، و بعضي‌ گفتند: مطلق‌ ستاره‌ها ‌است‌ ‌که‌ شب‌ طلوع‌ دارد، و ستاره زحل‌ ‌در‌ نظر اهل‌ نجوم‌ ستاره نحس‌ ‌است‌ لكن‌ ‌از‌ حضرت‌ صادق‌ (ع‌) ‌است‌ ‌که‌ نهي‌ اكيد فرمود ‌از‌ ‌اينکه‌ قول‌.

اقول‌: سعد و نحس‌ ‌در‌ ستاره‌ها غلط محض‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌در‌ تقاويم‌ مينويسند: اوضاع‌

جلد 18 - صفحه 75

كواكب‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ ماه‌ دلالت‌ دارد ‌بر‌ فلان‌ و فلان‌ و ‌هر‌ روز ‌را‌ مناسب‌ ‌با‌ يك‌ چيز ميدانند لذا فرمودند: المنجم‌ كذاب‌، سعادت‌ و نحوست‌ ‌در‌ اعمال‌ و افعال‌ بندگان‌ ‌است‌ ‌از‌ عبادت‌ و معصيت‌ ‌بر‌ يكي‌ سعد و ‌بر‌ ديگري‌ نحس‌ بلي‌ آنچه‌ ‌در‌ اخبار ‌براي‌ بعض‌ اعمال‌ رسيده‌ ميبوسيم‌ و بچشم‌ ميگذاريم‌ مثل‌:

‌لا‌ تزوجوا و القمر ‌في‌ العقرب‌

، ‌ يا ‌ بعض‌ ايام‌ هفته‌ مناسب‌ بعض‌ اعمال‌ ‌است‌، ‌ يا ‌ ايام‌ متبركه‌ مثل‌ شب‌ جمعه‌ و روز جمعه‌ و ايام‌ سعيده‌ اعياد اسلامي‌ و ماههاي‌ شريفه‌ مثل‌ شهر صيام‌ و ليالي‌ قدر و امثال‌ اينها، و اينها ‌هم‌ مربوط ‌به‌ ستاره‌ها و مقارنه‌ و مقابله‌ و تربيع‌ و تثليث‌ ‌آنها‌ نيست‌ ‌هر‌ عمل‌ خيري‌ سعادتها دارد و ‌هر‌ شري‌ نحوستها.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 1)- این سوره نیز همچون بسیاری دیگر از سوره‌های جزء آخر قرآن، با سوگندهای زیبا و اندیشه برانگیزی آغاز می‌شود، می‌فرماید: «سوگند به آسمان و کوبنده شب»! (و السماء و الطارق).

نکات آیه

۱ - سوگند خداوند به آسمان (و السماء)

۲ - سوگند خداوند به ستاره پدیدار شده در شب (زهره یا زحل یا ثریا و یا...) (و الطارق) «طارق»; یعنى، کسى که شب هنگام وارد شود. برخى ریشه اصلى آن را «طَرْق» (کوبیدن در) دانسته و گفته اند: کسى که شب وارد مى شود، چون به کوبیدن در نیاز پیدا مى کند، «طارق» نامیده مى شود (نهایه ابن اثیر). آیات بعد صراحت دارد که مراد از آن ستاره است. صاحب «قاموس» آن را بر «ستاره صبح» (زهره) تطبیق داده است; گرچه به نقل «لسان العرب»، برخى از اهل لغت این نام را نامعروف خوانده و برخى دیگر آن را بر زحل (کیوان) و ثریا (پروین) منطبق دانسته اند.

۳ - آشکار شدن ستارگان در آسمان به هنگام شب، امرى مهم و اعجاب آور است. (و السماء و الطارق) سوگند خداوند; بیانگر اهمیت امورى است که بر آن سوگند یاد شده است. ارتباط دو سوگند با هم، به ارتباط ستاره و آسمان نظر دارد.

موضوعات مرتبط

  • ستارگان: شگفتى وضوح ستارگان در شب ۳; اهمیت وضوح ستارگان در شب ۳
  • سوگند: سوگند به آسمان ۱; سوگند به ستارگان ۲; سوگند به ستاره ثریا ۲; سوگند به ستاره زحل ۲; سوگند به ستاره زهره ۲; سوگند به ستاره طارق ۲
  • قرآن: سوگندهاى قرآن ۱، ۲

منابع

  1. تفاسیر کشف الاسرار و روض الجنان.