الشورى ٢٣

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۶:۴۸ توسط 127.0.0.1 (بحث) (QRobot edit)


ترجمه

این همان چیزی است که خداوند بندگانش را که ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده‌اند به آن نوید می‌دهد! بگو: «من هیچ پاداشی از شما بر رسالتم درخواست نمی‌کنم جز دوست‌داشتن نزدیکانم [= اهل بیتم‌]؛ و هر کس کار نیکی انجام دهد، بر نیکی‌اش می‌افزاییم؛ چرا که خداوند آمرزنده و سپاسگزار است.

|اين همان [پاداشى‌] است كه خدا بندگان خود را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‌اند [بدان‌] مژده مى‌دهد. بگو: من بر اين [رسالت‌] مزدى از شما نمى‌خواهم مگر محبت و دوستى خويشان [و اهل بيت‌] را. و هر كس نيكى كسب كند براى او در آن نيكى مى‌افزاييم. بى‌ترد
اين همان [پاداشى‌] است كه خدا بندگان خود را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‌اند [بدان‌] مژده داده است. بگو: «به ازاى آن [رسالت‌] پاداشى از شما خواستار نيستم، مگر دوستى در باره خويشاوندان.» و هر كس نيكى به جاى آورد [و طاعتى اندوزد]، براى او در ثواب آن خواهيم افزود. قطعاً خدا آمرزنده و قدرشناس است.
این (بهشت ابد) همان است که خدا به بندگانی که ایمان آورده و نیکوکار شدند بشارت آن را داده است. بگو: من از شما اجر رسالت جز این نخواهم که مودّت و محبّت مرا در حقّ خویشاوندان منظور دارید (و دوستدار آل محمّد باشید، که این اجر هم به نفع امت و برای هدایت یافتن آنهاست)، و هر که کاری نیکو انجام دهد ما نیز در آن مورد بر نیکوییش بیفزاییم که خدا بسیار آمرزنده گناهان و پذیرنده شکر بندگان است.
این است چیزی که خدا آن را به بندگانش که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند، مژده می دهد. بگو: از شما [در برابر ابلاغ رسالتم] هیچ پاداشی جز مودّت نزدیکان را [که بنابر روایات بسیار اهل بیت ـ علیهم السلام ـ هستند] را نمی خواهم. و هر کس کار نیکی کند، بر نیکی اش می افزاییم؛ یقیناً خدا بسیار آمرزنده و عطاکننده پاداش فراوان در برابر عمل اندک است.
اين است آن چيزى كه خدا آن گروه از بندگانش را كه ايمان آورده‌اند و كارهاى شايسته كرده‌اند، بدان مژده مى‌دهد. بگو: بر اين رسالت مزدى از شما، جز دوست داشتن خويشاوندان، نمى‌خواهم. و هر كه كار نيكى كند به نيكويى‌اش مى‌افزاييم، زيرا خدا آمرزنده و شكرپذير است.
این همان است که خداوند به بندگانش که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند، مژده داده است، بگو برای آن کار از شما مزدی نمی‌طلبم، مگر دوستداری در حق نزدیکان [/اهل بیتم‌]، و هر کس کار نیکی کند، در آن برایش جزای نیک بیفزاییم، چرا که خداوند آمرزگار قدردان است‌
اين است آنچه خداوند به بندگان خود، آنان كه ايمان آوردند و كارهاى نيك و شايسته كردند، نويد مى‌دهد. بگو: بر اين [رساندن پيام‌] هيچ مزدى از شما نمى‌خواهم مگر دوستى در باره خويشاوندان [نزديكم‌] و هر كه نيكويى ورزد او را در آن، نيكويى بيفزاييم همانا خدا آمرزنده و سپاسدار است.
این همان چیزی است که خداوند بندگان خود را بدان نوید می‌دهد، بندگانی که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند. بگو: در برابر آن (همه نعمت که در پرتو دعوت اسلام به شما خواهد رسید) از شما پاداش و مزدی نمی‌خواهم جز عشق و علاقه‌ی نزدیکی (به خدا) را (که سود آن هم عاید خودتان می‌گردد). هر کس کار نیکی انجام دهد، بر نیکی عمل او می‌افزائیم (و دست کم یک خوبی را ده خوبی بشمار می‌آوریم). خداوند آمرزگار و شکرگزار است (و گناهان بندگان را می‌بخشد و کارهای خوبشان را به بهترین وجه پاداش می‌دهد).
این (نماد) بزرگ همان پاداشی است، که خدا بندگان خود را که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند (بدان) مژده می‌دهد. بگو: «بر آن (رسالت) پاداشی از شما نمی‌خواهم، مگر دوستی درباره‌ی نزدیکتران (رسالتی خود).» و هر کس نیکی را با دشواری به جای آورد، برای او در آن نیکی‌ای (بسیار) خواهیم افزود. به‌راستی خدا بسی پوشنده‌‌ی شکرگزار است.
این است آنچه نوید داد خدا بندگانش را آنان که ایمان آوردند و کردار شایسته کردند بگو نپرسم شما را بر آن مزدی جز دوستی را در نزدیکان (خویشاوندان) و آنکه فراهم کند نیکی را بیفزائیمش در آن نکوئی را همانا خداوند است آمرزنده سپاسگزار


الشورى ٢٢ آیه ٢٣ الشورى ٢٤
سوره : سوره الشورى
نزول : ١ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٣١
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«عَلَیْهِ»: در برابر آن همه فضل و لطفی که در آخرت نصیب مؤمنان نیکوکار می‌شود. در برابر تبلیغ رسالت و رنج دعوت. «إِلاّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی»: مگر شور و شوق تقرّب به خدا با انجام حسنات و دوری از سیّئات. یعنی آنچه از شما می‌خواهم در پیش گرفتن راه خدا است (نگا: فرقان / ). «الْقُرْبی»: تقرّب. «یَقْتَرِفْ»: کسب کند. به دست آورد. «حُسْناً»: زیبائی. «نَزِدْ لَهُ فِیهَا حُسْناً»: بر زیبائی حسنه او می‌افزائیم. یعنی آن را جزای مضاعف می‌دهیم و ده برابر و بیشتر بشمار می‌آوریم (نگا: انعام / بقره / .

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

نزول

شأن نزول آیات ۲۳، ۲۴ و ۲۵:

محمد بن مسلم گوید: از امام باقر علیه‌السلام شنیدم که مى فرمود: انصار نزد رسول خدا صلى الله علیه و آله آمدند و گفتند: یا رسول الله ما به وسیله تو هدایت یافته ایم، از تو می‌خواهیم که مقدارى از اموال ما را که مورد احتیاج شما باشد، بگیرید سپس این آیه نازل گردید و فرمود که من براى رسالت و نبوت اجر و مزدى نمی‌خواهم جز مودت و دوستى با اهل بیت من.[۱]

محمد بن یعقوب کلینى بعد از سه واسطه از اسماعیل بن عبدالخالق نقل کند که گفت: از امام صادق علیه‌السلام شنیدم که از ابوجعفر الاحول سؤال فرمود که مردم بصره درباره این آیه چه مى گویند؟

ابوجعفر گفت: قربانت گردم، مى گویند: این آیه براى خویشاوندان پیامبر نازل شده است. فرمود: دروغ مى گویند، این آیه درباره ما به خصوص یعنى اهل بیت رسول خدا صلی الله علیه و آله امام على و حضرت فاطمه و امام حسن و امام حسین اصحاب کساء علیهم‌السلام نازل گردیده است.[۲]

سعید بن جبیر از عبدالله بن عباس نقل کند که هنگامى که پیامبر به مدینه وارد شد و دین اسلام به استحکام و محکمى خود رسید. انصار گفتند: نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله می‌رویم و به او مى گوئیم که اموال ما در اختیار او خواهد بود. هر قدر بخواهد مى تواند بدون هیچ رنج و زحمتى از اموال ما برگیرد لذا نزد پیامبر آمدند و درخواست خویش را معروض داشتند و آیه ۲۳ نازل گردید و پیامبر پس از نزول آن را براى انصار قرائت کرد و فرمود: از شما مزد رسالت و نبوت جز دوستى اقربا و اهل بیت من نمی‌خواهم.

منافقین گفتند: محمد می‌خواهد ما را مطیع و ذلیل خویشاوندان و اقرباى خود بنماید سپس آیه ۲۴ نازل گردید وقتى آیه مزبور را شنیدند به گریه افتادند و از گفتار خویش ابراز ندامت و پشیمانى نمودند سپس آیه ۲۵ نازل گردید.

سدى گوید: مراد از اقتراف حسنه و انجام کار نیک در آیه مودت و دوستى آل محمد است.[۳]

امام حسن مجتبى علیه‌السلام در خطبه اى که ایراد کرد، چنین فرمود: منظور خداوند از اقتراف حسنه و کار نیک انجام دادن در آیه «قُلْ لاأَسْئَلُکمْ عَلَیهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى وَ مَنْ یقْتَرِفْ حَسَنَةً» مودت و دوستى ما است[۴] و نیز امام حسن علیه‌السلام بعد از شهادت پدر بزرگوارش خطبه اى ایراد کرد و فرمود: اى گروه مردم، کسانى که مرا مى شناسند، شناخته اند و کسانى که مرا نمى شناسند به آن‌ها مى گویم من حسن فرزند رسول خدایم که نذیر و ترساننده بود و مردم را به سوى خداوند می‌خواند من فرزند آن چراغ فروزان نبوت و از اهل بیتى هستم که آیه تطهیر «إِنَّما یرِیدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنْکمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ» درباره او نازل شده و نیز فرزند کسى هستم که مودت و دوستى شما بر اهل بیت او واجب و لازم گردید و منظور خداوند از آیه «وَ مَنْ یقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِیها حُسْناً» مودت و دوستى ما اهل بیت است.[۵]

سعید بن جبیر از ابن عباس نقل کند وقتى که آیه ۲۳ نازل شد. گفتند: یا رسول اللّه اقربا و خویشاوندان شما چه کسانى هستند که مودت و دوستى آن‌ها بر ما واجب گردیده است. فرمود: على و فاطمه و حسن و حسین[۶] و نیز سعید بن جبیر و ابن عباس گویند منظور از قربى در آیه آل محمّد مى باشند.[۷]

ابن عباس گوید: سبب نزول آیه ۲۳ چنین بوده چون پیامبر در مدینه مالى نداشت و احتیاج وى به مال زیاد بود. انصار گفتند: این مرد از خویشاوندان ما است و در این شهر غریب است و خدا ما را بدست او هدایت بخشیده است و گاهى او را حقوقى پیش آید و او را چنان وسعتى در مال نیست که به آن قیام کند، بهتر است. براى او مالى جمع کنیم، رفتند و به رسول خدا صلی الله علیه و آله گفتند: سپس این آیه نازل گردید و نیز گویند که اهل مکه گفتند: این محمد براى اداى رسالت و نبوت خویش مزدى طمع دارد سپس این آیه نازل شد چنان که قتاده گوید و این بهتر است زیرا سوره شورى مکى است[۸] و نیز عبدالله بن عباس گوید: وقتى که آیه «قُلْ لاأَسْئَلُکمْ عَلَیهِ أَجْراً» نازل شد، عده اى از مردم گفتند: محمد می‌خواهد درباره اهل بیت خود به مردم سفارش کند و به یارى آن‌ها برخیزد سپس آیه ۲۴ به همین سبب نازل شد و در قبال این خیال که مى گفتند: محمد می‌خواهد مردم به اهل بیت وى رغبت حاصل کنند.

خداوند فرمود: اگر شما مى گوئید، پیامبر بر خدا دروغ بسته است خیال باطلى است سپس آیه ۲۵ نازل شد فهمیدند که پیامبر از روى وحى گفته و از خود نگفته است لذا ترسیدند و پشیمان شدند و نزد پیامبر آمدند و توبه کردند و بدست و پاى رسول خدا صلی الله علیه و آله افتادند و ایمان تازه کردند.[۹]

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


ذلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‌ وَ مَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيها حُسْناً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ «23»

اين (فضل بزرگ) چيزى است كه خداوند به بندگانش، آنان كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام داده‌اند بشارت مى‌دهد. (اى پيامبر! به مردم) بگو: من از شما بر اين (رسالت خود) هيچ مزدى جز مودّت نزديكانم را نمى‌خواهم و هركس كار نيكى انجام دهد، براى او در نيكويى آن مى‌افزاييم. همانا خداوند بسيار آمرزنده و قدردان است.

نکته ها

در آيه قبل خوانديم كه پاداش مؤمنان نيكوكار، باغ‌هاى بهشتى و رسيدن به تمام خواسته‌ها و فضل بزرگ پروردگار است. در اين آيه سخن از پاداش كسى است كه با هدايت خود صدها ميليون نفر را به اين باغ‌ها و خواسته‌ها رسانده است، يعنى پيامبر اسلام.

اگر هديه يك شاخه گل تشكّر و پاداش لازم دارد، نجات بشريّت چه پاداشى خواهد داشت.

با نگاهى به قرآن مى‌بينيم كه شعار تمام انبيا اين بود كه ما جز از پروردگارمان پاداشى نمى‌خواهيم. در سوره شعراء از آيه 109 تا آيه 127، سخن حضرت نوح، هود، صالح، لوط و شعيب عليهم السلام و در سوره سبأ آيه 47، سخن پيامبر اسلام چنين است: مزد و پاداش من تنها بر خداوند است. «إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ»*

البتّه شكى نيست كه مراد انبيا اين بود كه ما پاداش مادى نمى‌خواهيم، ولى اطاعت كردن و

جلد 8 - صفحه 394

هدايت شدن شما را مى‌خواهيم، زيرا همه آنان پس از آنكه در سوره شعراء درخواست مزد را منتفى دانستند، به مردم سفارش تقوا و اطاعت از خداوند مى‌كردند. «فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ»* پس انبيا پاداش مادى نمى‌خواهند، ولى مزد معنوى و هدايت مردم را خواهانند كه اين مزد در واقع به نفع خود مردم است، نظير اينكه استادى به شاگردش بگويد: من از تو مزدى نمى‌خواهم و پاداش من تنها يك چيز است و آن اينكه تو درس بخوانى كه در واقع اين پاداش براى شاگرد است.

مزد رسالت پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله چيست؟ پيامبر اسلام نيز از مردم درخواست مزد مادى نداشت، ولى چندين مرتبه از طرف خداوند با كلمه‌ «قُلْ» مأمور شد تا مزد معنوى را كه به نفع خود مردم است، از مردم تقاضا كند. «قُلْ ما سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ» «1»

اين مزد معنوى نيز در دو تعبير آمده است. يك بار مى‌فرمايد: من هيچ مزدى نمى‌خواهم جز آنكه هر كه خواست راه خدا را انتخاب كند، «إِلَّا مَنْ شاءَ أَنْ يَتَّخِذَ إِلى‌ رَبِّهِ سَبِيلًا» «2» و يك بار در آيه مورد بحث كه مى‌فرمايد: «لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‌» بنابراين مزد رسالت دو چيز است: يكى انتخاب راه خدا و ديگرى مودّت قربى‌. جالب آنكه در هر دو تعبير كلمه‌ «إِلَّا» مطرح شده است، يعنى مزد من تنها همين مورد است.

با كمى تأمل مى‌فهميم كه بايد راه خدا و مودّت اهل بيت يكى باشد، زيرا اگر دو تا باشد، تناقض است، يعنى نمى‌توان گفت: من فقط تابستان‌ها مطالعه مى‌كنم و بار ديگر گفت: من فقط زمستان‌ها مطالعه مى‌كنم. زيرا محصور بايد يك چيز باشد.

پيامبر اسلام از طرف خداوند يك بار مأمور مى‌شود كه به مردم بگويد: مزد من تنها انتخاب راه خداست و بار ديگر مأمور مى‌شود كه بگويد: مزد من فقط مودّت قربى است. در واقع بايد اين دو درخواست يكى باشد. يعنى راه خدا همان مودّت قربى‌ باشد.

از طرفى مودّت با دو چيز ملازم است: يكى شناخت و معرفت، زيرا تا انسان كسى را نشناسد نمى‌تواند به او عشق بورزد. دوم اطاعت، زيرا مودّت بدون اطاعت نوعى تظاهر و رياكارى و


«1». سبأ، 47.

«2». فرقان، 57.

جلد 8 - صفحه 395

دروغ و تملّق است. پس كسانى كه دستورات خود را از غير اهل بيت پيامبر عليهم السلام مى‌گيرند، راه خدا را پيش نگرفته‌اند. اين از ديدگاه قرآن.

امّا از نظر عقل. پاداش بايد همسنگ و هموزن عمل باشد. رسالت، جز امامت كه ادامه آن است هم وزنى ندارد، مزد رسالت ادامه هدايت است، مزد يك معصوم، سپردن كار به معصوم ديگر است. مزد عادل آن است كه زحمات او را به عادل ديگر بسپاريم.

عقل مى‌گويد: تا لطف هست بايد تشكّر نيز باشد و اگر امروز لطف پيامبر شامل حال ما شده و ما به اسلام هدايت شده‌ايم بايد مزد رسالتش را بپردازيم و اگر مزد رسالت، مودّت قربى است، امروز هم بايد قُربايى باشد تا نسبت به او مودّت و اطاعت داشته باشيم. آرى، امروز هم بايد نسبت به حضرت مهدى عليه السلام مودّت داشته و نسبت به او مطيع باشيم. مگر مى‌شود بگوييم مسلمانان صدر اسلام مأمور بودند مزد رسالت را بپردازند و نسبت به قربى مودّت داشته باشند، ولى مسلمانان امروز يا اين وظيفه را ندارند و يا قربايى نيست تا به او مودّت بورزند و مزد رسالت را بپردازند. البتّه مودّت حضرت مهدى عليه السلام در زمان غيبت، عمل به پيام‌هاى او و رفتن در راه كسانى است كه ما را به آنان سپرده است، يعنى فقهاى عادل و بى هوا و هوس.

عقل انسان از اينكه مودّت قربى پاداش پيامبرى قرار گرفته كه صدها ميليون نفر را به هدايت و سعادت و فضل كبير الهى رسانده مى‌فهمد كه قربى و كسانى كه مورد مودّت هستند، برترين افراد بشر و معصومند. زيرا هرگز مودّت گنهكار پاداش پيامبر معصوم قرار نمى‌گيرد. نمى‌توان باور كرد كه مودّت افرادى گنهكار بر مسلمانان جهان در طول تاريخ واجب باشد و هيچ فرقه‌اى از مسلمانان (غير از شيعه) رهبران خود را معصوم نمى‌داند و هيچ فرد يا گروهى تا كنون نه براى امامان معصوم گناهى نقل كرده و نه براى آن بزرگواران استادى نام برده است.

عقل مى‌گويد: گذاشتن دست بشر در دست غير معصوم نه تنها ظلم به انسانيّت است، بلكه ظلم به تمام هستى است. زيرا هستى براى انسان آفريده شده (تمام آيات‌ «خَلَقَ لَكُمْ»*، «سَخَّرَ لَكُمُ»* و «مَتاعاً لَكُمْ»* نشانه‌ى آن است كه هستى براى انسان است) و انسان براى‌

جلد 8 - صفحه 396

تكامل واقعى و معنوى و خدايى شدن و آيا سپردن اين انسان با آن اهداف والا به رهبران غير معصوم، ظلم به او و ظلم به هستى نيست؟

اگر در روايات، رهبر معصوم و ولايت او زير بنا و پايه و اساس دين شناخته شده است، بنى الاسلام على خمس ... الولاية «1» و اگر حضرت على عليه السلام تقسيم كننده مردم ميان بهشت و دوزخ معرّفى شده است، «قسيم الجنة و النار» «2» و اگر نماز بى ولايت پذيرفته نمى‌شود، «3» و اگر مودّت اهل بيت حسنه است، «4» و اگر زيارت و توسّل به آنان سفارش شده، همه به خاطر همان جوهر كيميايى مودّت است.

زمخشرى و فخررازى كه از بزرگان اهل سنّت هستند، در تفاسير خود آورده‌اند كه رسول‌خدا صلى الله عليه و آله فرمودند:

«من مات على حب آل محمد مات شهيدا» هر كه با دوستى آل‌محمّد از دنيا برود، شهيد است.

«من مات على حب آل محمد مات تائبا» هر كه با دوستى آل محمّد از دنيا برود، توبه‌كننده است.

«من مات على حب آل محمد مات مستكمل الايمان» هر كه با دوستى آل محمّد از دنيا برود، با ايمان كامل از دنيا رفته است.

«من مات على حب آل محمد مات على السنة و الجماعة» هر كه با دوستى آل محمّد از دنيا برود، طبق سنّت و سيره پيامبر از دنيا رفته است.

حال اين سؤال پيش مى‌آيد كه آيا مودّت بدون اطاعت، مى‌تواند هم وزنِ شهادت، مغفرت و ايمان كامل قرار گيرد؟

در همين تفاسير ذيل اين آيه حديثى از رسول اكرم صلى الله عليه و آله آمده است كه:

«ألا و من مات على بغض آل محمد جاء يوم القيامة مكتوب بين عينيه آيس من رحمة الله»، آگاه باشيد، هركه با كينه و بغض آل محمّد بميرد، روز قيامت مى‌آيد در حالى كه ميان دو


«1». كافى، ج 2، ص 18.

«2». بحار، ج 7، ص 186.

«3». بحار، ج 27، ص 167.

«4». بحار، ج 43، ص 362.

جلد 8 - صفحه 397

چشم او نوشته شده: او از رحمت خداوند مأيوس و محروم است.

«ألا و من مات على بغض آل محمد مات كافرا» آگاه باشيد، هر كه با بغض آل‌محمّد بميرد، كافر مرده است.

«ألا و من مات على بغض آل محمد لم يشم رائحة الجنة» هر كه با بغض آل‌محمّد بميرد، بوى بهشت را استشمام نمى‌كند.

فخر رازى در تفسير خود آورده است: همين كه آيه مودّت نازل شد از پيامبر اكرم پرسيدند:

قربى‌ چه كسانى هستند كه مودّت آنها بر ما واجب است؟

حضرت فرمودند: علىّ و فاطمه و فرزندانش، سپس اضافه مى‌كند كه حضرت فرمودند:

«فاطمة بضعة منى يؤذينى ما يؤذيها» فاطمه پاره تن من است هر كس او را اذيّت كند مرا اذيّت كرده و كيفر كسانى كه رسول خدا را اذيّت كنند، در قرآن چنين آمده است. «إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهِيناً» «1»

در حديث مى‌خوانيم كه امام حسن عليه السلام در ذيل جمله‌ى‌ «وَ مَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيها حُسْناً» فرمود: «اقتراف الحسنة مودتنا اهل البيت» «2» كسب نيكى، مودّت ما اهل بيت است.

پیام ها

1- بشارت خداوند بس بزرگ و عظيم است. «رَوْضاتِ الْجَنَّاتِ‌- ما يَشاؤُنَ‌- الْفَضْلُ الْكَبِيرُ- ذلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبادَهُ»

2- نشانه بنده خدا ايمان و عمل صالح است. «عِبادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ»

3- رمز دريافت آن همه نعمت و بشارت، بندگى خدا و ايمان و نيكوكارى است.

عِبادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا ...

4- مودت قربى مصداق روشن ايمان و عمل صالح است. يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ‌ ... إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‌

5- درخواست مزد از زبان خود سنگين است، لذا پيامبر مأمور مى‌شود از طرف‌


«1». احزاب، 57.

«2». تفاسير نمونه و صافى.

جلد 8 - صفحه 398

خداوند مزد خود را به مردم اعلام كند. قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ‌ ...

6- مودّت بدون معرفت امكان ندارد. (پس مزد رسالت قبل از هر چيز شناخت اهل بيت پيامبر است سپس مودّت آنان) «إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‌»

7- مودّت بدون اطاعت، ريا و تملّق است. (پس مودّت قربى يعنى اطاعت از آنان) «إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‌»

8- قربى معصومند. زيرا مودّت گناهكار نمى‌تواند مزد رسالت قرار گيرد. «إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‌»

9- مودّتى كه قهراً همراه با معرفت و اطاعت است تنها در اهل‌بيت مستقر است.

(كلمه «فى» رمز آن است كه جايگاه مودّت تنها اهل‌بيت است.) «فِي الْقُرْبى‌»

10- مودّت فى القربى، راهى براى كسب خوبى‌هاست. «إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‌ وَ مَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً»

11- مودّت اهل بيت عليهم السلام، برجسته‌ترين حسنه است. «الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‌ وَ مَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً»

12- مودّت قربى حسنه است. «مَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً»

13- مودّت قربى سبب دريافت پاداش بيشتراست. «نَزِدْ لَهُ فِيها حُسْناً»

14- دوستى اهل بيت پيامبر، زمينه‌ى دريافت مغفرت است. إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‌ ...

إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ

15- خداوند قدردان كسانى است كه به وظيفه خود در مودت اهل بيت عمل مى‌كنند. «إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ»

تفسير نور(10جلدى)، ج‌8، ص: 399

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



ذلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‌ وَ مَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيها حُسْناً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ «23»

ذلِكَ‌: آن ثواب عظيم، الَّذِي يُبَشِّرُ اللَّهُ‌: آنست كه مژده مى‌دهد خداى تعالى، عِبادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا: بندگان خود را آن كسانى كه ايمان آورده‌اند، وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ‌: و بجا مى‌آورند كارهاى شايسته و پسنديده تا به سبب آن سرور و بهجت در مراسم عبادت افزايند و در وظايف طاعت جدّ و جهد نمايند.

شأن نزول:

در كافى حضرت صادق عليه السّلام فرمايد: بعد از رجوع حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله از حجة الوداع به مدينه، انصار خدمت حضرت عرض كردند: اى رسول خدا بدرستى كه خداوند بسيار نيكوئى فرمود به ما از تشريف آوردن شما و از ورود شما فرج داد بر دوستان ما و سرنگون نمود دشمنان ما را، و از حال به بعد بسيار بر شما وارد شوند و مال زياد نداريد تا بتوانيد از عهده مخارج آنان برآئيد، پس دشمنان بر شما شماتت كنند، آيا ميل داريد ثلث مال خود را به شما تمليك نمائيم تا بتوانيد عطا نمائيد به آنانكه از مكه مى‌آيند؟ حضرت جواب‌


«1» كفاية الموحدين، چاپ اسلاميه، ج 4، ص 383.

«2» كفاية الموحدين، چاپ اسلاميه، ج 4، ص 383.

جلد 11 - صفحه 417

نفرمود، انتظار وحى داشت، جبرئيل نازل، آيه شريفه آورد «1»:

قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ‌: بگو اى پيغمبر مؤمنان را كه نمى‌خواهم از شما، عَلَيْهِ أَجْراً: بر تبليغ رسالت و احكام الهى مزدى و براى امر به معروف و نهى از منكر توقع جزائى از شما ندارم، إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‌: مگر طلب مى‌كنم از شما دوستى كه ثابت و متمكن باشد در حق خويشان نزديك من، يعنى توقع دارم كه ذى القربى مرا دوست داريد و تعظيم ايشان را واجب شماريد.

نكته:

مودت از «ود» اصل آن از «وتد» كه ميخ باشد، يعنى محبتى مانند ميخ كه به ديوار فرو رود در سويداى قلب فرو رود كه تزلزل نيابد و متحرك نشود.

وَ مَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً: و هر كه كسب كند نيكى را، يعنى چيزى را كه موجب قربت باشد، نَزِدْ لَهُ فِيها حُسْناً: زياد كنيم مر او را در آن حسنه نيكوئى، يعنى مضاعف سازيم ثواب آن حسنه را، إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ: بدرستى كه خداى تعالى بسيار بسيار آمرزنده است مر بندگان را، جزا دهنده است طاعت مطيعان را به توفيه ثواب و تفضل نمودن بر ايشان زياده بر قدر استحقاق.

بيان:

تسميه مجازى به شكور بر سبيل مجازات است، يعنى حق تعالى معامله فرمايد با بندگان در جزاى اعمال همچون معامله شاكر در حق مطيع و محسن خود، اگرچه نفع طاعت به او سبحانه واصل نشود زيرا غنى على الاطلاق است.

تحقيق: در آيه شريفه سه مطلب است:

مطلب اول: اقسام محبت:

مودت و محبت از امور اضافى و اقسام مختلفه دارد: سببى، خلقى، التزامى، تكليفى.

محبت تكليفى آنست كه خداى تعالى كافه امت را تكليف و امر فرموده كه محبت حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و ذريه معصومين او را در قلب و سينه‌هاى خود جاى دهند به مرتبه‌اى كه محبت ايشان از نفس و مال و جان و اولاد و پدر و مادر خود بيشتر باشد، چنانچه:


«1» نور الثقلين، ج 4، ص 573، حديث 73 بنقل از كافى.

جلد 11 - صفحه 418

1- حديث نبوى- و الّذى نفسى بيده لا يؤمننّ عبد حتّى اكون احبّ اليه من نفسه و ابويه و اهله و ولده و النّاس اجمعين. فرمود پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله: قسم به آن خدائى كه جان من به يد قدرت او است، ايمان نياورد البته البته بنده‌اى تا آنكه باشم من دوست‌تر به او از پدر و مادر و اهل و اولاد او و مردم تماما «1».

2- فرمود: احبّوا اهل بيتى بحبّى: دوست بداريد اهل بيت مرا به سبب دوستى من‌ «2».

3- صواعق محرقه: ما من مؤمن إلّا و فى قلبه حبّ علىّ و اهل بيته: نيست هيچ مؤمنى مگر در قلب او دوستى على عليه السّلام و اهل بيت او باشد «3».

پس اين قسم از محبت واجب بلكه قبولى اعمال و رستگارى منوط به آن خواهد بود.

مطلب دوم: احاديث وارده در فضيلت آل محمد عليهم السّلام:

شمه‌اى از كتب عامه نقل شود «4»:

1- امام احمد ثعلبى از اكابر علماى عامه در تفسير خود در ذيل آيه مودت آورده كه: محبت و مودت اهل بيت طهارت از جمله اصول دين و اركان اسلام است، و هر كس خلاف اين عقيده داشته باشد كافر و از دين اسلام خارج و ناصبى مى‌باشد.

و دليل بر اين خبرى است كه عبد اللّه بن حامد اصفهانى به اسناد خود از جرير بن عبد اللّه بجلى روايت نموده و سيد ابى بكر بن شهاب الدين علوى در صفحه 45 از باب 4 «رشفة الصادى من بحر فضائل النبى الهادى» چاپ مطبعه اعلاميه مصر سال 1303 از تفسير ثعلبى و امام فخر رازى در صفحه 405 جلد


«1» رجوع شود: كتاب «سيرتنا و سنتنا سيرة نبينا و سنته- صلّى اللّه عليه و آله» تاليف مرحوم علامه امينى فضائل الخمسة من الصحاح السنة، چاپ 2 و 14 بيروت، ج 2، ص 90- 83.

«2» رجوع شود: كتاب «سيرتنا و سنتنا سيرة نبينا و سنته- صلّى اللّه عليه و آله» تاليف مرحوم علامه امينى فضائل الخمسة من الصحاح السنة، چاپ 2 و 14 بيروت، ج 2، ص 90- 83.

«3» رجوع شود: كتاب «سيرتنا و سنتنا سيرة نبينا و سنته- صلّى اللّه عليه و آله» تاليف مرحوم علامه امينى فضائل الخمسة من الصحاح السنة، چاپ 2 و 14 بيروت، ج 2، ص 90- 83.

«4» مراجعه شود به كتاب شواهد التنزيل (چ بيروت) ج 2 ص 130 تا 146. و ينابيع المودة (چ هشتم)، ص 106 باب 32. و احقاق الحق ج 14 ص 106 تا 115 (مستدرك احاديثى است كه درج 3 و ج 4 بيان كرده است)

جلد 11 - صفحه 419

هفتم تفسير كبير در ذيل آيه مودت از صاحب كشاف نقل نموده كه رسول اكرم صلى اللّه عليه و آله فرمود:

من مات على حبّ آل محمّد مات شهيدا. ألا و من مات على حبّ آل محمّد مات مغفورا له. الا و من مات على حبّ آل محمّد مات تائبا. الا و من مات على حبّ آل محمّد مات مؤمنا مستكمل الايمان. الا و من مات على حبّ آل محمّد بشّره ملك الموت بالجنّة ثم منكر و نكير. الا و من مات على حبّ آل محمّد يزفّ الى الجنّة كما تزفّ العروس الى بيت زوجها. الا و من مات على حبّ آل محمّد فتح له بابان الجنّة. الا و من مات على حبّ آل محمّد جعل اللّه قبره مزار ملئكة الرّحمة الا و من مات على حبّ آل محمّد مات على السّنّة و الجماعة. الا و من مات على بغض آل محمّد جاء يوم القيمة مكتوبا بين عينيه آيس من رحمة اللّه. الا و من مات على بغض آل محمّد مات كافرا. الا و من مات على بغض آل محمّد لم يشمّ رائحة الجنّة.

هر كه بميرد بر دوستى آل محمد مرده است شهيد، آگاه باشيد هر كه بميرد بر دوستى آل محمد مرده است آمرزيده، آگاه باشيد هر كه بميرد بر دوستى آل محمد مرده است توبه كننده، آگاه باشيد هر كه بميرد بر دوستى آل محمد مرده است مؤمن كامل الايمان، آگاه باشيد هر كه بميرد بر دوستى آل محمد بشارت دهد او را ملك الموت به بهشت بعد منكر و نكير، آگاه باشيد هر كه بميرد بر دوستى آل محمد مى‌رود به بهشت چنانچه مى‌رود عروس به خانه شوهرش، آگاه باشيد هر كه بميرد بر دوستى آل محمد باز شود براى او دو درب به بهشت، آگاه باشيد هر كه بميرد بر دوستى آل محمد قرار دهد خدا قبر او را مزار ملائكه رحمت، آگاه باشيد هر كه بميرد بر دوستى آل محمد بميرد بر سنت و جماعت، آگاه باشيد هر كه بميرد بر بغض آل محمد مى‌آيد روز قيامت در حالتى كه نوشته شده به پيشانيش مأيوس از رحمت خدا، آگاه باشيد هر كه بميرد بر دشمنى آل محمد بميرد كافر، آگاه باشيد هر كه بميرد بر دشمنى آل محمد استشمام نكند بوى بهشت‌ «1».


«1» فرائد السمطين (چ بيروت) ج 2 باب 49 ص 256- 255؛ و احقاق الحق ج 9 ص 486 حديث 88.

[پس از نقل حديث از تفسير ثعلبى مدارك ديگرى را نيز ذكر مى‌كند تا ص 490].

جلد 11 - صفحه 420

2- كواشى در تفسير خود موسوم به تبصره، از ضحاك و عكرمه از مشاهير مفسرين از پيغمبر روايت نموده كه فرمود: لا اسئلكم على ما ادعوكم اليه اجرا الّا ان تحفظونى فى قرابتى علىّ و فاطمة و الحسن و الحسين و ابنائهما:

من براى ارشاد شما بسوى حق و حقيقت مزدى نخواهم مگر آنكه حفظ نمائيد مقام مرا در اقارب من، يعنى براى خاطر من احترام نمائيد، و آنها حضرت على و فاطمه و حسن و حسين و اولاد ايشانند «1».

3- ابن حجر مكى در صواعق محرقه از حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله:

من لم يعرف حقّ عترتى من الانصار و العرب فهو لإحدى ثلاث: إمّا منافق و إمّا ولد زانية و إمّا امرء حملت به امّه فى غير طهر:

كسى كه نشناسد حق عترت مرا از انصار و عرب، پس او يكى از سه چيز خواهد بود، يا منافق يا ولد الزنا يا ولد حيض است‌ «2».

مطلب سوم: نزول آيه شريفه:

بخارى و مسلم در «صحيح» خود، امام ثعلبى در «تفسير»، امام احمد حنبل در «مسند»، طبرانى در «معجم الكبير»، سليمان بلخى حنفى در باب 32 «ينابيع الموده» از ابن ابى حاتم و حاكم و وسيط و واحدى، و «حلية الاولياء» حافظ ابو نعيم اصفهانى، و «فرائد» حموينى، ابن حجر مكى در ذيل آيه 14 «صواعق» از احمد، محمد بن طلحه شافعى در صفحه 8 «مطالب السئوال»، طبرى در «تفسير»، واحدى در «اسباب النزول»، ابن مغازلى شافعى در «مناقب»، محب الدين طبرى در «رياض»، مؤمن شبلنجى در «نور الابصار»، زمخشرى در «تفسير»، سيوطى در «در المنثور»، ابن عساكر در «تاريخ»، علامه سمهودى در «تاريخ المدينه»، فاضل نيشابورى در «تفسير»، قاضى بيضاوى در «تفسير»، امام فخر در «تفسير كبير»، سيد ابى بكر شهاب الدين علوى در صفحه 22 تا صفحه 23 باب اول «رشفة الصادى من بحر فضايل نبى الهادى» از «تفسير بغوى» و ثعلبى و سيره ملا و مناقب احمد و كبير واسط طبرانى و سدى؛


«1» به نقل: شبهاى پيشاور، ص 67.

«2» به نقل: شبهاى پيشاور، ص 65.

جلد 11 - صفحه 421

شيخ عبد اللّه بن محمدبن عامر شيراوى شافعى در صفحه 5 كتاب «الاتحاف» از حاكم و طبرانى و احمد؛ جلال الدين سيوطى در احياء الميت از تفاسير ابن منذر و ابن ابى حاتم و ابن مردويه و معجم الكبير طبرانى. ابن ابى حاتم و حاكم عموم اكابر علماى عامه از ابن عباس «حبر امت» و ديگران نقل نموده كه: وقتى آيه‌ «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‌» نازل شد، جمعى از اصحاب عرض كردند يا رسول اللّه نزديكان شما كيانند كه خدا واجب فرموده مودت و دوستى آنها را بر ما؟ فرمود: ايشان حضرت على و فاطمه و حسن و حسين و پسران ايشان هستند عليهم السّلام‌ «1».

اين مطلب مجملى بود از نقل عامه، و اما خاصه هم بسيار است:

1- در كافى- از حضرت باقر عليه السّلام سؤال شد از اين آيه، فرمود:

ايشان ائمه‌اند «2».

2- حضرت صادق عليه السّلام سؤال نمود اهل بصره چه مى‌گويند در اين آيه؟ عرض كردند: قرابتى براى رسول خدا نيست. فرمود: دروغ گويند بدرستى كه جز اين نيست نازل شده در حق ما خاصه در اهل بيت حضرت على و فاطمه و حسن و حسين عليهم السّلام اصحاب كساء «3».

3- در محاسن- از حضرت باقر عليه السّلام از اين آيه سؤال شد، فرمود:

آن به خدا قسم فريضه است از جانب خدا بر بندگان براى حضرت محمد در اهل بيت او. «4»

شأن نزول:

چون آيه «وجوب مودت آل رسول» نازل شد، جمعى كه در اعتقاد راسخ نبودند، حضرت را متهم ساختند به اينكه مراد او اينست كه مردم را به اهل بيت خود ترغيب كند تا در حكومت و امامت مطيع ايشان شوند. حق تعالى بر رد قول آنها فرمود: نه چنان است كه ايشان گمان مى‌برند كه پيغمبر اين سخن را بر


«1» در اين مورد رجوع شود: فضايل الخمسة، چاپ بيروت 1402 بيروت، ج 1، ص 311- 306.

«2» برهان ج 4 ص 121 حديث 1.

«3» برهان ج 4 ص 122 حديث 2.

«4» نور الثقلين، ج 4 ص 571 حديث 62 بنقل از محاسن.

جلد 11 - صفحه 422

خدا افترا نموده؛


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


أَمْ لَهُمْ شُرَكاءُ شَرَعُوا لَهُمْ مِنَ الدِّينِ ما لَمْ يَأْذَنْ بِهِ اللَّهُ وَ لَوْ لا كَلِمَةُ الْفَصْلِ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ وَ إِنَّ الظَّالِمِينَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ «21» تَرَى الظَّالِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا كَسَبُوا وَ هُوَ واقِعٌ بِهِمْ وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فِي رَوْضاتِ الْجَنَّاتِ لَهُمْ ما يَشاؤُنَ عِنْدَ رَبِّهِمْ ذلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ «22» ذلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‌ وَ مَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيها حُسْناً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ «23» أَمْ يَقُولُونَ افْتَرى‌ عَلَى اللَّهِ كَذِباً فَإِنْ يَشَإِ اللَّهُ يَخْتِمْ عَلى‌ قَلْبِكَ وَ يَمْحُ اللَّهُ الْباطِلَ وَ يُحِقُّ الْحَقَّ بِكَلِماتِهِ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ «24» وَ هُوَ الَّذِي يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ وَ يَعْفُوا عَنِ السَّيِّئاتِ وَ يَعْلَمُ ما تَفْعَلُونَ «25»

ترجمه‌

آيا براى آنها شريكهائى است كه آئين نهادند براى آنها از دين چيزى را كه اذن نداد بآن خدا و اگر نبود وعده فصل خصومت در قيامت هر آينه حكم شده بود ميانشان و همانا ستمكاران براى آنان عذابى است دردناك‌

ميبينى ستمكاران را ترسندگان از آنچه كسب كردند و آن واقع شونده است بر آنها و آنانكه گرويدند و كردند كارهاى شايسته در مرغزارهاى خرمى از بهشت‌ها باشند براى ايشان است آنچه ميخواهند نزد پروردگارشان اين است آن تفضل بزرگ‌

آنست آنچه مژده ميدهد خدا بندگانش را آنانكه گرويدند و كردند كارهاى شايسته بگو نمى‌خواهم از شما بر آن مزدى مگر دوستى در باره نزديكانم را و هر كه كسب كند خوبى را مى‌افزائيم براى او در آن خوبى خوبى را همانا خداوند آمرزنده شكرپذير است‌

يا آنكه ميگويند بست بر خدا دروغى را پس اگر بخواهد خدا مهر مينهد بر دلت و محو ميكند خدا باطل را و ثابت ميگرداند حق را بسخنان خود همانا او است دانا بآنچه در سينه‌ها است‌

و او است آنكه مى‌پذيرد توبه را از بندگانش و مى‌گذرد از بديها و ميداند آنچه را بجا مى‌آوريد.

تفسير

خداوند متعال بعد از بيان مبناى دين اسلام كه كتاب خدا و ميزان عدل الهى است ميفرمايد كه آيا اين كفار شريك‌هائى در عقايد و اعمال دارند كه براى آنان دينى بدون دستور الهى وضع نمودند يا بت‌ها كه اينها آنها را شريك خدا قرار دادند بچنين امرى اقدام نمودند در هر حال اگر مقدّر نشده بود فصل‌


جلد 4 صفحه 578

خصومت بين بندگان بحكم خدا در قيامت و وعده تأخير عذاب هر آينه حكم ميفرمود بين آنها و اهل حق بعذاب دنيا ولى عذاب اليم ستمكاران بخلق بخصوص انبيا و اوليا در آخرت مسلّم است خود آنها را هم مى‌بيند بينا كه از اعمال بدشان ترس دارند و البته نتيجه بد آن بآنها و اصل خواهد شد ولى اهل ايمان و اعمال صالحه در قطعات خرّم و مرغزارهاى با صفاى بهشت‌هاى عنبر سرشت مهيّا و آماده شده است براى ايشان آنچه را بخواهند از مأكول و مشروب و ملبوس و منكوح و منظور و مسموع در ظلّ لطف الهى و مهمانخانه حضرت احديّت كه بساط قرب و منزلت است و اين مزيّت بزرگ ابدى و فضيلت عظيم سرمدى است آن مزيّت و فضيلتى كه خداوند بندگان خوب خود را بشارت بآن داده است و بگو اى پيغمبر من براى هدايت نمودن شما را باين نعمت و رساندن شما را باين منزلت اجر و مزدى نميخواهم مگر دوستى و مودّت كسانم را آنانكه مورد علاقه و دوستى منندنه بيگانگان اگر چه از خويشاوندان باشند چون آنها از نزديكان من محسوب نميشوند و كسيكه در باره آنان بدوستى و قبول ولايت حسنه‌اى بجا آورد ما بر حسنه او حسنى مى‌افزائيم براى او تا برسد بحدّ كمال كه فوق آن حسنى نباشد و خداوند گناهان او را ميآمرزد و قدردانى و شكرگزارى از اعمال خوب او خواهد فرمود در كافى از امام باقر عليه السّلام در ذيل اين آيه نقل نموده كه فرمود كسيكه موالات نمايد با اوصياء از آل محمد صلّى اللّه عليه و اله و سلّم و متابعت كند آثار ايشانرا اين موجب شود كه افزوده گردد بر او ولايت انبياء گذشته و سابقين از اهل ايمان تا برسد ولايت ايشان بآدم على نبيّنا و آله و عليه السّلام و در چند روايت معتبر ديگر از آنحضرت و امام مجتبى و سجّاد (ع) اقتراف حسنه بمودّت اهل بيت و ائمه اطهار و تسليم امر ايشان و صدق در حديث از آنذوات مقدّسه تفسير شده است و بمقتضاى روايات متواتره از خاصّه و عامّه مراد از اقارب پيغمبر صلى اللّه عليه و اله كه مودّت ايشان واجب و اجر رسالت است اهل بيت عصمت و طهارتند و مراد كليّه خويشاوندان نيست و در بعضى از روايات به اين معنى تصريح شده و در بعضى آنرا مخصوص باصحاب كساء و اولاد حضرت زهرا عليها السلام فرموده‌اند و اينكه در مجمع از بعضى مفسّرين اهل سنّت نقل نموده كه مراد از اقارب پيغمبر صلى اللّه عليه و اله قريشند واضح الفساد است چون‌


جلد 4 صفحه 579

بيشتر از تمام قبائل عرب آنها با پيغمبر صلى اللّه عليه و اله و عترت طاهره او و با مسلمانان و اسلام مخالفت و معاندت نمودند و اغلب با كفر و نفاق و عناد از دنيا رفتند چگونه ميشود مودّت آنها واجب و اجر رسالت باشد با آنكه غير از بنى هاشم ساير طوائف قريش براى دورى نسبت از صدق اقارب خارجند و نيز آنچه نسبت بجمعى از مفسّرين آنها داده كه مراد از قربى تقرّب بخدا در اعمال صالحه است بكلّى بى وجه و خلاف ظاهر آيه شريفه است چون تقرّب بخداوند در طاعت و اعمال صالحه وظيفه عبوديّت و حق الوهيّت است كه بايد بنده ادا نمايد ربطى باجر رسالت و حق تبليغ احكام و هدايت پيغمبر صلى اللّه عليه و اله ندارد كه بايد از امّت بآنحضرت ادا شود و معلوم است كه آيه در مقام اثبات حق زائدى است براى پيغمبر علاوه بر حق خدا كه ثابت و مسلّم بوده است و بنابر اين ظاهر آيه شريفه كه مؤيّد باخبار فريقين است همان است كه بدوا ذكر شد و در مجمع آنرا قول سوّم قرار و نسبت بائمه اطهار و اصحاب كبار داده است و ظاهرا اينمعنى نزد اماميّه متعيّن است و محلّ خلاف نيست و آنچه در شأن نزول اين آيه از عامّه و خاصّه نقل شده است بنظر حقير محتاج بذكر نيست چون هر پيغمبرى اين اظهار را در بدو دعوت بامّت خود نموده كه من از شما توقع مالى بر ارشاد و هدايت ندارم اجر من با خدا است پيغمبر اسلام هم اين اظهار را فرموده بود نهايت آنكه براى عظمت مقام عترت طاهره و وجوب حرمت ايشان خداوند باين بيان گوشزد فرموده كه اداء حق رسالت بمودّت عترت و ذريّه طاهره آنحضرت است و ظاهرا بعد از نزول اين آيه منافقين اين امّت تصوّر نموده و گفته باشند العياذ باللّه پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم اين معنى را بخدا افترا بسته و مودّت اهل بيت بر امّت واجب نيست لذا خداوند بعد از استعجاب از قول آنها فرموده اگر بخواهد خدا كه فضل اهل بيت ظاهر نشود قلب تو را مهر ميكند از قبول وحى كه نتوانى بيان وجوب مودّت ايشانرا نمائى چون تو بدون وحى تكلّم نميكنى ولى خدا محو و نابود ميكند تصوّر و قول باطل آنها را و اثبات و احقاق ميكند حق و فضل اهل بيت را بكلمات خود و از باطن اهل نفاق آگاه است كه چه قصدهاى سوئى دارند و بعد از تو چه ظلمها و تعدّياتى باهل بيت خواهند نمود در كافى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده در ضمن حديث سابق كه در ذيل آيه سابقه‌


جلد 4 صفحه 580

گذشت و خداوند اراده فرمود كه اعلام كند به پيغمبر خود آنچه را مخفى نمودند منافقين در سينه‌هاى خودشان پس نازل فرمود ام يقولون افترى على اللّه كذبا فان يشأ اللّه يختم على قلبك ميفرمايد اگر بخواهم حبس ميكنم از تو وحى را تا تكلّم ننمائى بفضل اهل بيت خود و نه بمودّت ايشان و فرموده و يمحو اللّه الباطل و يحقّ الحقّ بكلماته و مراد از حق ولايت اهل بيت است كه خدا احقاق آنرا ميفرمايد و مراد از عليم بذات الصّدور علم خداوند بعد اوت و قصد ظلم به ايشان است كه آنها در دلهاشان جاى داده بودند و ظاهرا بعد از نزول اين آيه و رسوا شدن منافقين حضرات پشيمان شدند و اظهار توبه و انابه نمودند و خداوند توبه آنها را ظاهرا قبول فرموده و از مقام توّابيّت و عفوّيّت خود بطور كلّى خبر داده چون مصلحت در طرد آنها نبوده و ضمنا اشاره فرموده است كه خداوند از اعمال آتيه شما آگاه است و ميداند كه توبه شما ظاهرى است و چه تعدّيات و ستمها از شما بر اهل بيت اطهار وارد خواهد شد و در عيون از سيّد الشهداء عليه السلام در ضمن حديثى كه بر طبق بعضى از روايات ديگر متعرّض شأن نزول آيه سابقه شده قريب به اين معنى راجع باين آيه ذكر گرديده و از ابن عبّاس نيز نقل شده است و آنچه در چند حديث معتبر راجع به آيه سابقه ذكر شده اجمالش آنستكه اصحاب تقاضا نمودند از پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم كه براى بعضى مصارف لازمه مقام سياست و شئون رياست كمك مالى از آنها قبول فرمايد تا موفّق باداء بعضى از حقوق آنحضرت شده باشند و او تأمّل فرمود تا آيه وجوب مودّت براى اداء اجر رسالت نازل گرديد و يعلم ما يفعلون بصيغه مغايب در ذيل اين آيه شريفه نيز قرائت شده است و در بعضى از روايات معتبره تصريح شده كه اين حق را كسى از اصحاب ادا ننمود مگر هفت نفر سلمان و أبو ذر و عمّار و مقداد بن اسود كندى و جابر بن عبد اللّه انصارى و بنده‌اى از پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم و زيد بن ارقم اللّهم العن اوّل ظالم ظلم حقّ محمد و آل محمد و آخر تابع له على ذالك اللّهم العنهم جميعا.


جلد 4 صفحه 581

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


ذلِك‌َ الَّذِي‌ يُبَشِّرُ اللّه‌ُ عِبادَه‌ُ الَّذِين‌َ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحات‌ِ قُل‌ لا أَسئَلُكُم‌ عَلَيه‌ِ أَجراً إِلاَّ المَوَدَّةَ فِي‌ القُربي‌ وَ مَن‌ يَقتَرِف‌ حَسَنَةً نَزِد لَه‌ُ فِيها حُسناً إِن‌َّ اللّه‌َ غَفُورٌ شَكُورٌ «23»

‌اينکه‌ فضل‌ بزرگ‌ ‌که‌ روضات‌ الجنات‌ ‌است‌ و ‌از‌ ‌براي‌ ‌آنها‌ «‌ما يشاءون‌ عند ربهم‌» ‌است‌ چيزي‌ ‌است‌ ‌که‌ خداوند بشارت‌ ميدهد بندگان‌ ‌خود‌ ‌را‌ بكساني‌ ‌که‌ ايمان‌ آوردند و عمل‌ صالح‌ دارند بفرما ‌من‌ ‌از‌ ‌شما‌ اجري‌ و مزدي‌ طلب‌ نمي‌كنم‌ مگر مودت‌ و محبت‌ ذي‌ القربي‌ ‌را‌ و كسي‌ ‌که‌ بجا آورد حسنه‌اي‌ زياد ميكنيم‌ ‌براي‌ ‌او‌ نيكويي‌ ‌را‌ محققا خداوند غفور و شكور ‌است‌.

ذلِك‌َ الَّذِي‌ يُبَشِّرُ اللّه‌ُ عِبادَه‌ُ ‌که‌ ‌در‌ آيه قبل‌ بيان‌ فرموده‌، امّا كدام‌ بندگان‌ ‌را‌.

الَّذِين‌َ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحات‌ِ اما ‌غير‌ مؤمنين‌ ‌از‌ عباد ‌از‌ كفّار و مشركين‌ و ضالّين‌ و مضلّين‌ بشارت‌ ‌آنها‌ عذاب‌ جهنم‌ ‌است‌ چنانچه‌ ميفرمايد إِن‌َّ الَّذِين‌َ يَضِلُّون‌َ عَن‌ سَبِيل‌ِ اللّه‌ِ لَهُم‌ عَذاب‌ٌ شَدِيدٌ بِما

جلد 15 - صفحه 481

نَسُوا يَوم‌َ الحِساب‌ِ‌-‌ ص‌ 25‌-‌ و اما مؤمن‌ ‌که‌ اعمال‌ صالحه چندان‌ نداشته‌ و آلوده‌ ‌به‌ معاصي‌ ‌شده‌ و ‌لو‌ عاقبت‌ ‌براي‌ ايمانش‌ نجات‌ پيدا كند لكن‌ ‌اگر‌ خطرات‌ سيئات‌ موجب‌ زوال‌ ايمانش‌ نشود.

قُل‌ لا أَسئَلُكُم‌ عَلَيه‌ِ أَجراً إِلَّا المَوَدَّةَ فِي‌ القُربي‌ كلام‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ جمله‌ ‌در‌ چند مقام‌ واقع‌ ميشود:

مقام‌ اول‌‌-‌ ‌در‌ اينكه‌ ‌در‌ بسياري‌ ‌از‌ آيات‌ ‌در‌ حق‌ انبياء تصريح‌ دارد ‌که‌ ميگفتند ‌ما ‌از‌ ‌شما‌ اجر نميخواهيم‌ اجر ‌ما ‌با‌ ‌خدا‌ ‌است‌ بعلاوه‌ گفتيم‌ ‌که‌ تبليغ‌ ‌بر‌ انبياء واجب‌ ‌است‌ و اجرت‌ ‌بر‌ واجبات‌ حرام‌ ‌است‌ چرا ‌در‌ ‌اينکه‌ آيت‌ اجرت‌ قرار داده‌ مودت‌ ذوي‌ القربي‌ ‌را‌.

جواب‌: ‌اينکه‌ معني‌ اينست‌: مودت‌ ذوي‌ القربي‌ دخيل‌ ‌در‌ ايمان‌ ‌است‌ و معني‌ ‌اينکه‌ ‌است‌ ‌که‌ توقع‌ ‌از‌ ‌شما‌ ايمان‌ شماست‌ و مودت‌، ذوي‌ القربي‌ محقق‌ ايمانست‌ لذا ميفرمايد قُل‌ ما سَأَلتُكُم‌ مِن‌ أَجرٍ فَهُوَ لَكُم‌ إِن‌ أَجرِي‌َ إِلّا عَلَي‌ اللّه‌ِ‌-‌ سبأ آيه 46‌-‌.

مقام‌ دوّم‌: ‌در‌ مراد ‌از‌ ذوي‌ القربي‌ مفسرين‌ عامه‌ تأويلاتي‌ دارند بعضي‌ گفتند مراد ذي‌ القربي‌ شخصيت‌ ‌است‌ ‌يعني‌ ‌هر‌ كس‌ نسبت‌ بارحام‌ و خويشاوندان‌ ‌خود‌ مودت‌ داشته‌ ‌باشد‌ بعضي‌ گفتند مراد قريش‌ هستند بعضي‌ گفتند مراد اولاد ‌عبد‌ المطلب‌ هستند لكن‌ بضرورت‌ دين‌ اسلام‌ و نص‌ اخبار متواتره‌ مراد اهل‌ بيت‌ پيغمبر (ص‌) ‌علي‌ و فاطمه‌ و حسن‌ و حسين‌ (ع‌) و ‌در‌ بسياري‌ ‌از‌ اخبار ائمه اطهار صلوات‌ اللّه‌ ‌عليهم‌ اجمعين‌ هستند.

مقام‌ سوّم‌: مسئله مودت‌ و محبت‌ ‌غير‌ ‌از‌ مسئله وصايت‌ و خلافت‌ و امامت‌ ‌است‌، مودت‌ و محبت‌ ‌از‌ ضروريات‌ دين‌ اسلام‌ ‌است‌ و مخالف‌

جلد 15 - صفحه 482

‌آن‌ مثل‌ نواصب‌ و خوارج‌ ‌از‌ اسلام‌ خارج‌ هستند و احكام‌ كفر ‌بر‌ ‌آنها‌ بار ميشود ‌از‌ نجاست‌ بدن‌ و وجوب‌ قتل‌ و عدم‌ غسل‌ و كفن‌ و دفن‌ و صلوة ‌بر‌ ‌آنها‌ و اما وصايت‌ و امامت‌ ‌از‌ ضروريات‌ مذهب‌ ‌است‌ و مخالف‌ ‌آن‌ ‌از‌ ايمان‌ خارج‌ ‌است‌ و ‌لو‌ احكام‌ اسلام‌ ‌بر‌ ‌آن‌ بار ‌است‌ و ‌از‌ ‌اينکه‌ بيان‌ تكليف‌ عايشه‌ و طلحه‌ و زبير و اصحاب‌ جمل‌ و معاويه‌ و اصحاب‌ صفّين‌ و يزيد و لشكر كربلا و بني‌ اميه‌ و بني‌ عباس‌ و اشباه‌ ‌آنها‌ معلوم‌ ميشود.

وَ مَن‌ يَقتَرِف‌ حَسَنَةً نَزِد لَه‌ُ فِيها حُسناً ‌در‌ اخبار بسياري‌ داريم‌ تفسير فرموده‌ اقتراف‌ حسنه‌ ‌را‌ ‌به‌ مودّت‌ ذي‌ القربي‌ و البته‌ ‌اينکه‌ افضل‌ افراد ‌است‌ و ‌آيه‌ عموم‌ دارد تمام‌ حسنات‌ ‌را‌ شامل‌ ‌است‌ و معني‌ ازدياد ‌در‌ ‌آنها‌ ممكن‌ ‌است‌ توفيق‌ ‌باشد‌ چنانچه‌ ‌در‌ اخبار داريم‌ ‌که‌ ‌هر‌ عبادتي‌ مورث‌ توفيق‌ ‌به‌ يك‌ عبادت‌ ديگري‌ ميشود و باعث‌ قوت‌ ايمان‌ و رشد ‌آن‌ ميشود، و قلب‌ ‌را‌ روشن‌ ميكند و نعمت‌هاي‌ الهي‌ و تفضلات‌ ‌او‌ ‌را‌ ‌بر‌ بنده‌ زياد ميكند و اسباب‌ خشنودي‌ پيغمبر و ائمه اطهار و رضاي‌ حق‌ ميشود و بسا باعث‌ ميشود ‌که‌ ديگران‌ ‌هم‌ باو اقتداء كنند و ‌غير‌ اينها ‌از‌ فوائد بعكس‌ معصيت‌ ‌که‌ موجب‌ سلب‌ توفيق‌ و زوال‌ نعم‌ و سياهي‌ قلب‌ و ضعف‌ ايمان‌ و نزول‌ بليات‌ و تسلط شيطان‌ و ‌غير‌ اينها ‌از‌ مضارّ دنيوي‌ و ممكن‌ ‌است‌ ازدياد ‌در‌ مثوبات‌ اخروي‌ ‌باشد‌ ‌که‌ ميفرمايد مَن‌ جاءَ بِالحَسَنَةِ فَلَه‌ُ عَشرُ أَمثالِها‌-‌ انعام‌ آيه 161‌-‌ و ‌غير‌ اينها ‌از‌ آيات‌.

إِن‌َّ اللّه‌َ غَفُورٌ شَكُورٌ ‌هم‌ گناهان‌ ‌را‌ مي‌بخشد و ‌هم‌ عبادات‌ ‌را‌ اجر كامل‌ ميدهد.

برگزیده تفسیر نمونه


]

اشاره

(آیه 23)

شأن نزول:

در تفسیر مجمع البیان شأن نزولی برای آیات 23 تا 26 این سوره از پیامبر گرامی اسلام صلّی اللّه علیه و اله نقل شده است که حاصلش چنین است:

«هنگامی که پیامبر وارد مدینه شد و پایه‌های اسلام محکم گردید، انصار گفتند ما خدمت رسول خدا صلّی اللّه علیه و اله می‌رسیم و عرض می‌کنیم: اگر مشکلات مالی پیدا شد این اموال ما بدون هیچ گونه قید و شرط در اختیار تو قرار دارد.

هنگامی که این سخن را خدمتش عرض کردند آیه (قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً

ج4، ص340

إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی)

نازل شد، و پیامبر صلّی اللّه علیه و اله بر آنها تلاوت کرد، آنها با خوشحالی و رضا و تسلیم از محضرش بیرون آمدند، اما منافقان گفتند: این سخنی است که او بر خدا افترا بسته، و هدفش این است که ما را بعد از خود در برابر خویشاوندانش ذلیل کند، آیه بعد نازل شد (أَمْ یَقُولُونَ افْتَری عَلَی اللَّهِ کَذِباً)، و به آنها پاسخ گفت، پیامبر صلّی اللّه علیه و اله به سراغ آنان فرستاد و آیه را بر آنها تلاوت کرد، گروهی پشیمان شدند و گریه کردند و سخت ناراحت گشتند آیه سوم نازل گردید: (وَ هُوَ الَّذِی یَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ).

پیامبر به سراغ آنها فرستاد و آنها را بشارت داد که توبه خالصانه آنان مقبول درگاه خداست.

تفسیر:

مودت اهل بیت علیهم السّلام پاداش رسالت است: به دنبال آیه قبل که پاداش مؤمنان را بیان می‌کرد در این آیه، برای بیان عظمت این پاداش بزرگ می‌افزاید: «این همان چیزی است که خداوند بندگانش را که ایمان آورده‌اند و عمل صالح انجام داده‌اند به آن نوید می‌دهد» (ذلِکَ الَّذِی یُبَشِّرُ اللَّهُ عِبادَهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ).

بشارت می‌دهد تا رنجهای طاعت و بندگی و مبارزه با هوای نفس و جهاد در برابر دشمنان بر آنها سخت نیاید.

و از آنجا که ابلاغ این رسالت از سوی پیامبر بزرگوار اسلام صلّی اللّه علیه و اله گاه این توهّم را ایجاد می‌کرد که او چه اجر و پاداشی در برابر رسالت خود از مردم می‌طلبد به دنبال این سخن به پیامبر دستور می‌دهد: «بگو: من هیچ پاداشی از شما بر رسالتم درخواست نمی‌کنم جز دوست داشتن نزدیکانم [اهل بیتم]» (قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی).

دوستی ذوی القربی بازگشت به مسأله ولایت و قبول رهبری ائمه معصومین علیهم السّلام از دودمان پیامبر صلّی اللّه علیه و اله می‌کند که در حقیقت تداوم خط رهبری پیامبر صلّی اللّه علیه و اله و ادامه مسأله ولایت الهیه است و پر واضح است که قبول این ولایت و رهبری همانند نبوت پیامبر صلّی اللّه علیه و اله سبب سعادت خود انسانهاست و نتیجه‌اش به

ج4، ص341

خود آنها بازگشت می‌کند.

«احمد بن حنبل» در «فضائل الصحابه» با سند خود از سعید بن جبیر از عامر چنین نقل می‌کند: «هنگامی که آیه «قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی» نازل شد اصحاب عرض کردند: ای رسول خدا! خویشاوندان تو که مودت آنها بر ما واجب است کیانند؟

فرمود: «علی و فاطمه و دو فرزند آن دو، و این سخن را سه بار تکرار فرمود»!

نکات آیه

۱ - فضل و بخشش بى کران الهى در بهشت، بشارت خداوند به مؤمنان نیک کردار (و الذین ءامنوا و عملوا الصلحت ... ذلک الذى یبشّر اللّه عباده الذین ءامنوا و عملوا الصلحت) «ذلک» اشاره به بهشت و تفضل الهى دارد که در آیه قبل ذکر شده است.

۲ - اهل ایمان و عمل صالح، بندگان خاص و مقرب خداوند (یبشّر اللّه عباده الذین ءامنوا و عملوا الصلحت) از اضافه «عباده» به ضمیر راجع به «اللّه» - که اضافه تشریفیه است - برداشت یاد شده استفاده مى شود.

۳ - دستابى به بهشت و نعمت هاى فراوان آن، منوط به عبودیت و بندگى انسان به درگاه خداوند است. (یبشّر اللّه عباده الذین ءامنوا) ذکر کلمه «عباد»، مى تواند اشعار به این داشته باشد که عبودیت بندگان صالح، موجب برخوردارى آنان از بهشت و نعمت هاى آن شده است.

۴ - ایمان و عمل صالح، تجلى عبودیت و بندگى انسان به درگاه خداوند است. (عباده الذین ءامنوا و عملوا الصلحت) توصیف بندگان خداوند به مؤمنان داراى عمل صالح، حکایت از آن دارد که ایمان و عمل صالح، تبلورى از عبودیت و بندگى او است.

۵ - جایگاه والاى ایمان و عمل صالح در پیشگاه خدا (و الذین ءامنوا و ... الذین ءامنوا و عملوا الصلحت) با توجه به تأکید خدا در این آیه و آیه قبل درباره ایمان و عمل صالح، ارزش و اهمیت آن استفاده مى شود.

۶ - تشویق و بشارت، شیوه اى کار آمد در زمینه هدایت و تربیت انسان (یبشّر اللّه عباده الذین ءامنوا)

۷ - تمامى ره پویان مسیر هدایت، حتى بندگان مقرب الهى، نیازمند بشارت هاى پیوسته و مستمر خداهستند. (یبشّر اللّه عباده الذین ءامنوا و عملوا الصلحت) برداشت یاد شده باتوجّه به دومطلب است: الف) بندگان مقرب الهى از «عباده الذین ءامنوا» استفاده مى شود. ب) با توجه به واژه «یبشّر» - که از باب تفعیل و مفید تکرار است - این نکته بر مى آید که مؤمنان صالح، نیازمند بشارت هاى مداوم خداوند هستند.

۸ - پیامبر(ص) در راه انجام رسالت خویش، پاداشى جز مودت نزدیکانش (اهل بیت) نطلبیده است. (قل لا أسئلکم علیه أجرًا إلاّ المودة فى القربى) براساس روایات فراوان و آراى بسیارى از مفسران، منظور از قربى «اهل بیت» پیامبر(ص) است.

۹ - پیامبر(ص)، مأمور به انجام رسالت خویش، بى هیچ چشمداشت مادى از مردم (قل لا أسئلکم علیه أجرًا)

۱۰ - محبت مؤمنان نسبت به اهل بیت، پاداشى تعیین شده از جانب خداوند براى پیامبر(ص) (قل لا أسئلکم)

۱۱ - لزوم تبلیغ دین، بدون چشمداشت مادى (قل لا أسئلکم علیه أجرًا) از این که پیامبر(ص) مکلف شده است که مطالبه اجر و مزد نکند، چنین بر مى آید که مبلغان الهى نباید اجر و پاداش مادى را هدف خویش قرار دهند.

۱۲ - امت اسلامى، موظف به داشتن محبت اهل بیت پیامبر(ص) (قل لا أسئلکم علیه أجرًا إلاّ المودة فى القربى)

۱۳ - اهمیت و ارزش والاى محبت به اهل بیت، در مجموعه تکالیف دین (قل لا أسئلکم علیه أجرًاإلاّ المودة فى القربى) این که تنها دوستى اهل بیت پاداش رسالت پیامبر قرار گرفته، نشانگر اهمیت والاى دوستى آنان است.

۱۴ - مؤمنان در برابر تلاش هاى پیامبران، موظف به قدردانى و سپاسگزارى (قل لا أسئلکم علیه أجرًا إلاّ) آیه شریفه، اصل اجر و مزد خواهى در برابر رسالت را نفى نکرده; بلکه جنبه مادى آن راانکار نموده است.

۱۵ - تمامى اعمال نیک آدمى حتى کوچک ترین آنها، برخوردار از پاداش افزون الهى (و من یقترف حسنة نزد له فیها حسنًا) تنکیر «حسنة» براى تنویع است و شامل تمامى اعمال مؤمنان - از کوچک ترین تا بزرگ ترین آنها - مى شود.

۱۶ - جبران کاستى اعمال نیک مؤمنان، از سوى خداوند (و من یقترف حسنة نزد له فیها حسنًا) برداشت یاد شده بنابر نظر عده اى از مفسران است که «نزد له فیها حسناً» را بدین معنا گرفته اند: اگر در انجام عمل نیک نقص و کاستى باشد، خداوند آن را جبران نموده و بر حسن آن مى افزاید.

۱۷ - محبت اهل بیت، برجسته ترین عمل نیک اهل ایمان (قل لا أسئلکم ... إلاّالمودة فى القربى و من یقترف حسنة نزد له فیها حسنًا) برداشت یاد شده بنابراین نکته است که مراد از «حسنة» مودت فى القربى باشد - چنان که از سیاق آیه استفاده مى شود - و نیز با توجه به اهمیت مودت اهل بیت است که در فراز قبل مطرح شده بود.

۱۸ - دوستى عترت پیامبر(ص)، موجب بهره مندى مؤمنان از پاداش مضاعف الهى (إلاّ المودة فى القربى و من یقترف حسنة نزد له فیها حسنًا) مراد از «من» در «من یقترف حسنة» به قرینه ذکر آن پس از «إلاّ المودة فى القربى» مؤمنان دوستدار عترت هستند. گفتنى است که در برداشت یاد شده مراد از «نزد له فیها حسناً» - طبق نظر عده اى از مفسران - افزایش پاداش الهى در نظر گرفته شده است.

۱۹ - خداوند، غفور (آمرزنده) و شکور (سپاسگزار) است. (إنّ اللّه غفور شکور)

۲۰ - پذیرش کمترین عمل نیک مؤمنان از سوى خداوند، نشانى از ارج گذارى او به بندگان خود (و من یقترف حسنة ... إنّ اللّه غفور شکور)

۲۱ - تکمیل نقایص عملکرد نیک از سوى خدا، نشانى از مغفرت بى پایان او است. (و من یقترف ... إنّ اللّه غفور شکور)

۲۲ - مودت اهل بیت پیامبر(ص)، زمینه ساز برخوردارى انسان از غفران و لطف الهى (قل لا أسئلکم علیه أجرًا إلاّ المودة فى القربى ... غفور شکور) با توجه به این که «إنّ اللّه غفور شکور» پس از طرح محبت اهل بیت ذکر گردیده، مطلب بالا را مى توان استفاده کرد.

۲۳ - پاداش مضاعف خداوند به اعمال نیک مؤمنان، جلوه اى از غفران و سپاسگزارى او است. (و من یقترف ... إنّ اللّه غفور شکور)

روایات و احادیث

۲۴ - «محمدبن مسلم قال: سمعت أباجعفر(ع) یقول: فى قول اللّه «قل لا أسئلکم علیه أجراً إلاّ المودّة فى القربى» یعنى فى أهل بیته;[۱۰] محمدبن مسلم مى گوید: از امام باقر(ع) شنیدم که درباره آیه «قل لا أسئلکم علیه أجراً إلاّ المودّة فى القربى» فرمود: یعنى درباره اهل بیت او...».

۲۵ - «على بن أبى طالب یقول: سمعت رسول اللّه(ص) یقول: لما نزلت الآیة «قل لا أسئلکم علیه أجرًا إلاّ المودة فى القربى» قال جبرئیل(ع) یا محمد(ص) إنّ لکلّ دین أصلاً و دعامة و فرعاً و بنیاناً و إنّ أصل الدین و دعامته قول «لا إله إلاّ اللّه» و إنّ فرعه و بنیانه محبتکم أهل البیت;[۱۱] امام على(ع) مى فرماید: از رسول خدا شنیدم که مى فرمود: چون آیه «قل لا أسئلکم علیه أجراً إلاّ المودّة فى القربى» نازل شد. جبرئیل گفت : اى محمد هر دینى داراى یک پایه و زیربنا است و یک فرع و روبنا. پایه و زیر بناى این دین کلمه «لا إله إلاّ اللّه» است و فرع و رو بناى آن محبت شما اهل بیت».

۲۶ - «عن إبن عباس(رض) قال: لمّا نزلت «قل لا أسئلکم علیه أجراًإلاّ المودة فى القربى» قالوا یا رسول اللّه من قرابتک الذین وجبت علینا مودتهم؟ قال: على و فاطمة و ابناهما;[۱۲] از ابن عباس نقل شده است که گفت: هنگامى که آیه «قل لا أسئلکم علیه أجراً إلاّ المودة فى القربى» نازل شد گفتند یا رسول اللّه آن نزدیکان تو که دوستى آنان بر ما واجب شده است چه کسانى هستند؟ فرمود: على و فاطمه و دو فرزندانشان».

موضوعات مرتبط

  • آمرزش: زمینه آمرزش ۲۲
  • اسماء و صفات: شکور ۱۹; غفور ۱۹
  • امام حسن(ع): اهمیت محبت به امام حسن(ع) ۲۶
  • امام حسین(ع): اهمیت محبت به امام حسین(ع) ۲۶
  • امام على(ع): اهمیت محبت به امام على(ع) ۲۶
  • انبیا: تشکر از انبیا ۱۴
  • انسان: نیازهاى معنوى انسان ها ۷
  • اهل بیت(ع): آثار محبت اهل بیت(ع) ۱۸، ۲۲; اهمیت محبت اهل بیت(ع) ۱۲، ۱۳، ۱۷، ۲۵; محبت اهل بیت(ع) ۸، ۱۰
  • ایمان: آثار ایمان ۴; فضیلت ایمان ۵
  • بشارت: بشارت بهشت ۱
  • بندگان خدا: ۲ نیازهاى معنوى بندگان خدا ۷
  • بهشت: زمینه نعمتهاى بهشت ۳; موجبات بهشت ۳
  • پاداش: عوامل پاداش مضاعف ۱۸
  • تبلیغ: اهمیت تبلیغ مجانى ۱۱; تبلیغ مجانى ۹; عوامل مؤثر در تبلیغ ۱۱
  • تربیت: بشارت در تربیت ۶; تشویق در تربیت ۶; روش تربیت ۶
  • تکلیف: مهمترین تکلیف ۱۳
  • خدا: آمرزشهاى خدا ۲۲; بشارتهاى خدا ۱; پاداشهاى خدا ۱۵; زمینه لطف خدا ۲۲; نشانه وسعت آمرزشهاى خدا ۲۱; نشانه هاى آمرزشهاى خدا ۲۳; نشانه هاى شکرگزارى خدا ۲۳
  • صالحان: بشارت به صالحان ۱; تقرب صالحان ۲; عبودیت صالحان ۲; مقامات صالحان ۲
  • عبودیت: آثار عبودیت ۳; نشانه هاى عبودیت ۴
  • عمل: پاداش عمل ۱۵; جبران نقص عمل پسندیده ۲۱
  • عمل صالح: آثار عمل صالح ۴; پاداش مضاعف عمل صالح ۲۳; فضیلت عمل صالح ۵
  • فاطمه(ع): اهمیت محبت به فاطمه(ع) ۲۶
  • فضل خدا: مشمولان فضل خدا ۱۵
  • لطف خدا: مشمولان لطف خدا ۱۶، ۲۰
  • مؤمنان: بشارت به مؤمنان ۱; بهترین عمل مؤمنان ۱۷; پاداش مضاعف مؤمنان ۱۸، ۲۳; تقرب مؤمنان ۲; تکلیف مؤمنان ۱۴; جبران نقص عمل مؤمنان ۱۶; عبودیت مؤمنان ۲; عمل پسندیده مؤمنان ۱۶، ۱۷; فضایل مؤمنان ۲۰; قبول عمل پسندیده مؤمنان ۲۰; محبت مؤمنان ۱۰; مقامات مؤمنان ۲
  • محمد(ص): پاداش محمد(ص) ۱۰; مراد از ذوالقرباى محمد(ص) ۲۴، ۲۶; مزد رسالت محمد(ص) ۸، ۹
  • مسلمانان: تکلیف مسلمانان ۱۲
  • مقربان: ۲ نیازهاى معنوى مقربان ۷
  • مهتدین: نیازهاى معنوى مهتدین ۷
  • نیازها: نیاز به بشارتهاى خدا ۷
  • هدایت: بشارت در هدایت ۶; تشویق در هدایت ۶; روش هدایت ۶

منابع

  1. تفسیر على بن ابراهیم.
  2. البرهان فی تفسیر القرآن.
  3. تفاسیر ابوحمزه ثمالى و مجمع البیان.
  4. کتاب امالى از شیخ طوسى.
  5. کتاب مقاتل الطالبین از على بن حسین بن محمد اصفهانى.
  6. مسند احمد بن حنبل.
  7. صحیح بخارى جزء ششم و صحیح مسلم جزء پنجم.
  8. تفسیر روض الجنان یا روح الجنان.
  9. تفسیر طبرانى.
  10. تفسیر قمى، ج ۲، ص ۲۷۵; نورالثقلین، ج ۴، ص ۵۷۶، ح ۸۲ .
  11. تفسیر فرات کوفى، ص ۳۹۷، ح ۱۴، (مسلسل ۵۲۸); بحارالانوار، ج ۲۳، ص ۲۴۷، ح ۱۹.
  12. تفسیر برهان، ج ۴، ص ۸۲۳ ، ح ۲۳. به نقل از فضایل الصحابه، لابن حنبل، ج ۲، ص ۶۶۹، ح ۱۱۴۱- ; العمده، ص ۴۷، ح ۳۴.