الشعراء ١٤٥

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۵:۱۹ توسط 127.0.0.1 (بحث) (QRobot edit)


ترجمه

من در برابر این دعوت، اجر و پاداشی از شما نمی‌طلبم؛ اجر من تنها بر پروردگار عالمیان است!

و بر اين [رسالت‌] اجرى از شما طلب نمى‌كنم، اجر من جز بر پروردگار جهانيان نيست
و بر اين [رسالت‌] اجرى از شما طلب نمى‌كنم. اجر من جز بر عهده پروردگار جهانيان نيست.
و من اجری از شما برای رسالت نمی‌خواهم و چشم پاداش جز به خدای عالم ندارم.
و من از شما بر ابلاغ رسالتم هیچ پاداشی نمی خواهم، پاداش من فقط بر عهده پروردگار جهانیان است،
من از شما در برابر هدايت خود مزدى نمى‌طلبم. مزد من تنها بر عهده پروردگار جهانيان است.
و برای آن از شما پاداشی نمی‌طلبم، پاداش من جز بر پروردگار جهانیان نیست‌
و بر اين [پيامبرى‌] از شما مزدى نمى‌خواهم. مزد من جز بر پروردگار جهانيان نيست.
و در قبال تبلیغ دعوت اجر و پاداشی از شما درخواست نمی‌کنم. اجر و پاداش من جز بر پروردگار جهانیان نیست.
«و (من) بر این (رسالت) هیچ اجری از شما نمی‌خواهم. اجر من جز بر عهده‌ی پروردگار جهانیان نیست.»
و پرسش نکنم شما را بر آن مزدی نیست مزد من مگر بر پروردگار جهانیان‌


الشعراء ١٤٤ آیه ١٤٥ الشعراء ١٤٦
سوره : سوره الشعراء
نزول : ٣ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٢
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«إِنْ أَجْرِیَ ...»: (نگا: شعراء / .


تفسیر

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلى‌ رَبِّ الْعالَمِينَ «145»

و من بر اين رسالتم هيچ پاداشى از شما نمى‌خواهم. پاداش من جز بر پروردگار جهانيان نيست.

نکته ها

در اين سوره، داستان چند تن از پيامبران نقل شده، ولى آغاز ماجراى آنان با كلمه‌ى‌ «كَذَّبَتْ»* شروع مى‌شود «1» و اين، به خاطر آن است كه در اين داستان‌ها نقطه‌ى مهم، مسأله‌ى تكذيب پيامبران از سوى اقوام گذشته و هلاكت آنهاست. آرى در نوشتن و گفتن بايد مطالب مهم، سرفصل قرار بگيرد.

در بيان تاريخ، بايد به نكات مهم توجّه شود، نه به مسايلى كه دانستن يا ندانستن آنها سود و ضررى ندارد. در اين داستان‌ها، درباره‌ى تعداد مردم و نام مكان و تاريخ حادثه و جزئيات ديگر، مطلبى بيان نشده است، زيرا آنچه مايه‌ى عبرت است، نشان دادن جلوه‌هاى حقّ و باطل و بيان پيروزى حقّ بر باطل است.

پیام ها

1- روش دعوت تمام انبيا يكى است. در داستان نوح، هود، صالح، لوط و شعيب، همه‌ى آنان يك كلام و يك شعار داشتند:


«1». داستان نوح، آيه‌ى 105؛ داستان عاد، آيه‌ى 123؛ داستان صالح، آيه‌ى 141؛ داستان لوط، آيه‌ى 160 و داستان شعيب، آيه‌ى 176.

جلد 6 - صفحه 354

همه مى‌گفتند: «أَ لا تَتَّقُونَ»

همه مى‌گفتند: «فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ»

همه مى‌گفتند: «إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ»

همه مى‌گفتند: «ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ»

و خلاصه‌ى پيام همه‌ى آنان چند چيز بود: برادرى، تقوا، پيروى از رهبر، بى‌توقّعى، توكّل بر خدا و اطمينان دادن به مردم كه ما به نفع شما و امين شما هستيم. (پيام‌هاى اين چند آيه نيز مانند پيام‌هاى آيات قبل است كه درباره‌ى پيامبران ديگر در همين سوره عنوان شد.)

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلى‌ رَبِّ الْعالَمِينَ (145)

وَ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ: و نمى‌طلبم شما را بر تبليغ رسالت يا بر وعظ و نصيحت، هيچ مزدى كه به من دهيد. يا به جهت آن متهم باشم در آنچه مى‌گويم و امر مى‌كنم، بلكه خواست من از شما هدايت و ايمان است.

تنبيه: آيه شريفه اخبار فرمايد به اينكه انبياى عظام نظرياتشان به هدايت و ارشاد مردم است و تمام سعى و جديت آنها بر اينست كه بشر را از حضيض جهل و غفلت و شقاوت، نجات داده به اوج معارف و علم و سعادت نائل گردانند، و به هيچ وجهى من الوجوه به ماديات از قبيل مال و جاه و جلال و شوكت و رياست، نظر نداشتند و خيرخواه عموم بودند. و اين دستور براى مبلغين اسلامى مى‌باشد كه نظريات مادى را بكلى ملغى نموده، فقط وجهه الهى را منظور داشته قدم مجدانه بردارند تا سعادت را دريابند.

إِنْ أَجْرِيَ‌: نيست جزاى من، إِلَّا عَلى‌ رَبِّ الْعالَمِينَ‌: مگر بر پروردگار عالميان.

جلد 9 - صفحه 474


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


كَذَّبَتْ ثَمُودُ الْمُرْسَلِينَ (141) إِذْ قالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ صالِحٌ أَ لا تَتَّقُونَ (142) إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ (143) فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ (144) وَ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلى‌ رَبِّ الْعالَمِينَ (145)

أَ تُتْرَكُونَ فِي ما هاهُنا آمِنِينَ (146) فِي جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ (147) وَ زُرُوعٍ وَ نَخْلٍ طَلْعُها هَضِيمٌ (148) وَ تَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبالِ بُيُوتاً فارِهِينَ (149) فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ (150)

وَ لا تُطِيعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِينَ (151) الَّذِينَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ وَ لا يُصْلِحُونَ (152) قالُوا إِنَّما أَنْتَ مِنَ الْمُسَحَّرِينَ (153) ما أَنْتَ إِلاَّ بَشَرٌ مِثْلُنا فَأْتِ بِآيَةٍ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ (154) قالَ هذِهِ ناقَةٌ لَها شِرْبٌ وَ لَكُمْ شِرْبُ يَوْمٍ مَعْلُومٍ (155)

وَ لا تَمَسُّوها بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذابُ يَوْمٍ عَظِيمٍ (156) فَعَقَرُوها فَأَصْبَحُوا نادِمِينَ (157) فَأَخَذَهُمُ الْعَذابُ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ (158) وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ (159)

ترجمه‌

تكذيب كردند قوم ثمود فرستادگان را

وقتى كه گفت بآنها برادرشان صالح آيا نمى‌پرهيزيد

همانا من براى شما پيمبرى امينم‌

پس بترسيد از خدا و فرمان بريد مرا

و نميخواهم از شما بر آن هيچ مزدى نيست مزدم مگر بر پروردگار جهانيان‌

آيا واگذاشته ميشويد در آنچه هستيد اينجا ايمنان‌

در بوستانها و چشمه سارها

و كشت‌ها و درختان خرمائيكه شكوفه آنها لطيف است‌

و ميتراشيد از كوهها خانه‌هائى با آنكه ما هرانيد

پس بترسيد از خدا و اطاعت كنيد مرا


جلد 4 صفحه 121

و اطاعت مكنيد فرمان تجاوز كنندگانرا

آنانكه فساد ميكنند در زمين و اصلاح نميكنند

گفتند جز اين نيست كه توئى از زياد سحر كرده شدگان‌

نيستى تو مگر انسانى مانند ما پس بياور نشانه‌اى اگر هستى از راستگويان‌

گفت اين ماده شترى است براى آن نوبه آب است و براى شما نوبه روزى معيّن‌

و اصابت منمائيد آنرا ببدى پس بگيرد شما را عذاب روزى بزرگ‌

پس پى كردند آنرا پس گرديدند پشيمان‌

پس گرفت آنها را عذاب همانا در اين هر آينه آيتى است و نباشند بيشترشان گروندگان‌

و همانا پروردگار تو او است تواناى مهربان.

تفسير

خداوند متعال پس از پنج آيه كه تفسير آنها در قصص سابقه گذشت نقل فرموده كلام حضرت صالح را بقوم خودش كه بنام سر سلسله‌شان معروف بقبيله ثمود بودند باين تقريب كه آيا تصوّر كرديد بهمين حال كه در ناز و نعمتيد باقى و از حوادث دهر مصون و مأمون خواهيد بود نه چنين است باين حال واگذار نخواهيد شد اين نعمتها كه در اين زمان خداوند بشما عنايت فرموده از قبيل باغها و چشمه‌سارها و كشتزارها و درختان خرما كه شكوفه و غلاف خوشه‌هاى آنها لطيف و نرم و نازك است كه كاشف از خوبى و نرمى و لطافت ميوه آن باشد در صورت تخلّف از امر الهى نيست و نابود خواهد شد و اين خانه‌هاى رفيعى كه در كوهها با كمال استادى و مهارت براى خود ميتراشيد براى شما باقى نمى‌ماند و بعضى فرهين بحذف الف قرائت نموده‌اند يعنى با تكبر و نشاط و دلخوشى پس از خدا بترسيد و كارى نكنيد كه موجب خشم خدا شود و اطاعت كنيد مرا كه امر من امر خدا است و من بدون دستور او دستورى نميدهم و اطاعت نكنيد امر مردمان متجاوز را كه رؤساء قوم بودند و غير از فتنه و فساد كارى نداشتند و آنها در جواب گفتند تو از كسانى هستى كه زياد برايت سحر نموده‌اند بقدرى كه عقلت زائل شده و قمى ره فرموده مراد آنستكه ميان تهى هستى مانند ساير افراد بشر و اگر پيغمبر بودى مثل ما نبودى و مؤكّد اينمعنى است كه بعد از اين گفتند نيستى تو مگر بشرى مانند ما اگر راست ميگوئى معجزى بياور تا ما تو را تصديق نمائيم و


جلد 4 صفحه 122

آنحضرت بتفصيلى كه در سوره اعراف مستوفى گذشت براى آنها از كوه ماده شترى بيرون آورد كه بنا شد آب رودخانه يك روز نوبه آن ناقه و يك روز نوبه آنها باشد و بهيچ وجه آنها مزاحم نوبه آن نشوند و آسيبى هم بآن نرسانند و فرمود اگر شما بآن تعدّى نمائيد بعذاب روز بزرگ كه بزرگى آن براى بزرگى عذاب آن روز است معذّب خواهيد شد و آنها براى آنكه نميخواستند با آن هم نوبه باشند يكنفر از خودشان را مأمور بقتل آنحيوان نمودند و بقيّه با او كمك كردند و گوشتش را قسمت كردند و خوردند و پشيمان شدند وقتى كه عذاب را معاينه نمودند كه آنوقت پشيمانى سودى ندارد و توبه قبول نميشود و آن عذاب صيحه آسمانى يا زلزله زمينى يا بدنى بود كه در سور سابقه مفصلا ذكر شده است و جمل اخيره مفسّره در قصص سابقه است و باغراضى كه اخيرا بيان شد در ذيل هر قصه تكرار شده و خواهد شد و در نهج البلاغه است كه همانا شريك ميكند مردم را در امرى رضا و سخط، ناقه ثمود را يكنفر از آنها پى كرد ولى خدا عذاب را بر همه نازل فرمود چون همه راضى بآن شدند و نسبت عقر را بهمه داد كه فرمود فعقروها فأصبحوا نادمين و زمين آنها در اثر خسف شكسته و گداخته گرديد و نيز از آنحضرت روايت شده كه اول چشمه‌ئى كه جارى شد در زمين آن بود كه خدا براى صالح عليه السّلام جارى فرمود و آبش را بنوبه براى ناقه و آنها مقرّر داشت و فرمود لها شرب و لكم شرب يوم معلوم.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


إِنِّي‌ لَكُم‌ رَسُول‌ٌ أَمِين‌ٌ (143) فَاتَّقُوا اللّه‌َ وَ أَطِيعُون‌ِ (144) وَ ما أَسئَلُكُم‌ عَلَيه‌ِ مِن‌ أَجرٍ إِن‌ أَجرِي‌َ إِلاّ عَلي‌ رَب‌ِّ العالَمِين‌َ (145)

شرحش‌ بعين‌ ‌در‌ مورد نوح‌ گذشت‌ احتياج‌ بتكرار ندارد.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 145)- و به همین دلیل «من مزد و پاداشی در برابر این دعوت از شما نمی‌طلبم» و چشم داشتی از شما ندارم (وَ ما أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ).

من برای دیگری کاری می‌کنم و پاداشم بر اوست، آری «اجر و پاداش من تنها بر پروردگار عالمیان است» (إِنْ أَجْرِیَ إِلَّا عَلی رَبِّ الْعالَمِینَ).

نکات آیه

۱ - تصریح صالح(ع)، به نداشتن کمترین چشمداشت مادى از مردم در قبال رسالت خویش (و ما أسئلکم علیه من أجر ... إلاّ على ربّ العلمین)

۲ - تلاش رهبران الهى براى هدایت خلق، تنها براى خدا و به دور از مطامع مادى است. (و ما أسئلکم علیه من أجر إن أجرى إلاّ على ربّ العلمین)

۳ - خدا، ضامن پاداش هدایتگران و مبلغان مخلص دین (إن أجرى إلاّ على ربّ العلمین)

۴ - امید پیامبران و مبلغان مخلص دین، تنها به لطف و پاداش الهى (و ما أسئلکم علیه من أجر إن أجرى إلاّ على ربّ العلمین)

۵ - تنها خداوند، شایسته پاداش خواهى از او است; نه خلق سراپا نیاز و ضعف. (و ما أسئلکم علیه من أجر إن أجرى إلاّ على ربّ العلمین)

۶ - نداشتن چشمداشت مادى از مردم و اعلام آن به همگان، داراى تأثیر مثبت و سازنده در تبلیغ دین و رسالت الهى (و ما أسئلکم علیه من أجر إن أجرى إلاّ على ربّ العلمین) برداشت یاد شده از تصریح حضرت صالح(ع) به مطلب یاد شده استفاده مى شود.

۷ - جهان آفرینش، متشکل از عالم هاى گوناگون (ربّ العلمین) تعبیر «العالمین» (جمع عالم) بیانگر مطلب یاد شده (تعدد عالم) است.

۸ - همه عوالم هستى، تحت ربوبیت خداوند (ربّ العلمین) «العالمین» جمع همراه با «ال» و مفید استغراق است. بنابراین «ربّ العالمین»; یعنى، پروردگار همه عوالم.

۹ - جهان هستى، در حرکت به سوى رشد و کمال (ربّ العلمین) واژه «ربّ» معادل «مربّى» (تربیت کننده) است و تربیت عبارت است از ایجاد حالتى در شىء پس از حالت پیشین، تا وقتى که به حد تمام و کمال برسد (مفردات راغب). این معنا حکایت از وجود حرکت تکاملى در هستى - که تحت ربوبیت خدااست - مى کند.

۱۰ - خداوند، ربّ العالمین (پروردگار جهانیان) است. (و ما أسئلکم علیه من أجر إن أجرى إلاّ على ربّ العلمین)

موضوعات مرتبط

  • آفرینش: تعدد عوالم آفرینش ۷; تکامل آفرینش ۹; مربى عوالم آفرینش ۸
  • امیدواران: امیدواران به پاداشهاى خدا ۴; امیدواران به لطف خدا ۴
  • انبیا: امیدوارى انبیا ۴
  • پاداش: منشأ پاداش ۵
  • تبلیغ: آثار اخلاص در تبلیغ ۶; اخلاص در تبلیغ ۱; اعلام تبلیغ مجانى ۶; تبلیغ مجانى ۱; روش تبلیغ ۶
  • خدا: اختصاصات خدا ۵; پاداشهاى خدا ۳، ۵; حاکمیت ربوبیت خدا ۸; نقش خدا ۳
  • رب العالمین :۱۰
  • رهبران دینى: اخلاص رهبران دینى ۲; زهد رهبران دینى ۲; مسؤولیت رهبران دینى ۲; هدایتگرى رهبران دینى ۲
  • صالح(ع): اخلاص صالح(ع) ۱; قصه صالح(ع) ۱; مزد رسالت صالح(ع) ۱
  • مبلغان: امیدوارى مبلغان ۴; پاداش مبلغان ۳
  • هدایتگران: پاداش هدایتگران ۳

منابع