البقرة ١٠١

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۴۰ توسط 127.0.0.1 (بحث) (QRobot edit)


ترجمه

و هنگامی که فرستاده‌ای از سوی خدا به سراغشان آمد، و با نشانه‌هایی که نزد آنها بود مطابقت داشت، جمعی از آنان که به آنها کتاب (آسمانی) داده شده بود، کتاب خدا را پشت سر افکندند؛ گویی هیچ از آن خبر ندارند!!

و زمانى كه فرستاده‌اى از طرف خدا براى آنها آمد كه تصديق كننده‌ى چيزى است كه با آنها بود، گروهى از همين كسانى كه اهل كتاب بودند، كتاب خدا را پشت سر افكندند چنان كه گويى [آن را] نمى‌دانند
و آنگاه كه فرستاده‌اى از جانب خداوند برايشان آمد -كه آنچه را با آنان بود تصديق مى‌داشت- گروهى از اهل كتاب، كتاب خدا را پشت سر افكندند، چنانكه گويى [از آن هيچ‌] نمى‌دانند.
و چون پیغمبری از جانب خدا بر آنان آمد که به راستی کتب آسمانی آنها گواهی می‌داد، گروهی از اهل کتاب، کتاب خدا را پشت سر انداختند (و به حکم آن کتاب که امر به ایمان آوردن به قرآن می‌کرد رفتار نکردند) گویی (از آن کتاب) هیچ نمی‌دانند.
و زمانی که فرستاده ای از سوی خدا به سویشان آمد که تصدیق کننده کتابی است که با آنان است، گروهی از آنان که [دانش] کتاب به آنان داده شده بود [با کمال گستاخی] کتاب خدا را پشت سر انداختند [و با آن به مخالفت برخاستند]، گویی نمی دانند [که کلام خداست].
و گروهى از اهل كتاب چون پيامبرى از جانب خدا بر آنان مبعوث شد كه به كتابشان هم گواهى مى‌داد، كتاب خدا را چنان كه گويى از آن بى‌خبرند، پس پشت افكندند.
و چون پیامبری از سوی خداوند به نزد ایشان آمد که گواهی‌دهنده بر [حقانیت‌] کتابشان بود، گروهی از اهل کتاب، کتاب الهی را به پشت سر افکندند، گویی [حقیقت را] نمی‌دانند
و چون فرستاده‌اى از سوى خدا- يعنى محمد
و هنگامی که فرستاده‌ای (محمّد نام) از جانب خدا به سراغ آنان آمد، گرچه (اوصافش با نشانه‌هائی که در کتابهایشان بود و) با آنچه با خود داشتند، مطابقت داشت، جمعی از اهل کتاب، کتاب خدا را پشت سر افکندند (و اوصاف محمّد را از کتابهای خود زدودند. انگار در کتابهایشان چیزی درباره‌ی او نیامده است و) گوئی آنان (چیزی از اوصاف چنین پیغمبری) نمی‌دانند.
و هنگامی که فرستاده‌ای از جانب خدا برایشان آمد – که آنچه را با آنان است تصدیق‌کننده است - گروهی از کسانی که کتاب (وحیانی) داده شده‌اند، کتاب (ویژه‌ی) خدا را پشت سرشان افکندند، چنان که گویی ایشان (اصلاً) نمی‌دانند.
و هنگامی که بیامدشان پیکی از نزد خدا تصدیق‌کننده آنچه با ایشان افکندند گروهی از آنان که داده شدند کتاب را کتاب خدا را پشت سر خود چنان که گوئی نمی‌دانند


البقرة ١٠٠ آیه ١٠١ البقرة ١٠٢
سوره : سوره البقرة
نزول : ٥ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٣
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«رَسُولٌ»: فرستاده‌ای. پیغمبری. مراد محمّد (است و تنکیر (رسول) برای تعظیم است. «وَرَآءَ»: فراسو. پشت سر. «ظُهُورِ»: جمع ظَهْر، پشتها. «کَأَنَّهُمْ لا یَعْلَمُونَ»: گوئی که ایشان نمی‌دانند. صفت یا حال (فَرِیقٌ) است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

تفسیر نور (محسن قرائتی)


«101» وَ لَمَّا جاءَهُمْ رَسُولٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِما مَعَهُمْ نَبَذَ فَرِيقٌ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ كِتابَ اللَّهِ وَراءَ ظُهُورِهِمْ كَأَنَّهُمْ لا يَعْلَمُونَ‌

و هنگامى كه فرستاده‌اى (چون پيامبر اسلام) از سوى خدا به سراغشان آمد كه آنچه را با ايشان است (يعنى تورات) تصديق مى‌كند، گروهى از اهل‌كتاب، كتاب خدا را پشت سر افكندند، گويى اصلًا از آن خبر ندارند.

نکته ها

علماى يهود، پيش از بعثت پيامبر، مردم را به ظهور و دعوت آن حضرت بشارت مى‌دادند ونشانه‌ها ومشخّصات او را بازگو مى‌كردند. با نشانه‌هايى كه در نزد دانشمندان يهود بود، آنان محمّد صلى الله عليه و آله را همچون فرزندان خويش مى‌شناختند، ولى بعد از بعثت آن حضرت، در صدد انكار و كتمان آن نشانه‌ها برآمدند.

پیام ها

1- در برخورد با مخالفان، بايد انصاف مراعات شود. در آيه پيشين فرمود: اكثر آنان ايمان نمى‌آورند، تا حقّ اقلّيّت محفوظ بماند. در اين آيه نيز مى‌فرمايد:

گروهى از آنان چنين‌اند، تا همه به يك چشم ديده نشوند. «نَبَذَهُ فَرِيقٌ مِنْهُمْ»

2- علمى كه بدان عمل نشود همانند جهل است. به علمايى كه علم خود را ناديده گرفته و حقايق را كتمان كردند مى‌فرمايد: «كَأَنَّهُمْ لا يَعْلَمُونَ»


«1». اين آيه، تسلّى خاطر براى رسول خداست كه اين گروه در پيمان شكنى و بهانه‌گيرى، سابقه طولانى دارند و نبايد از اين لجاجت و بهانه‌گيرى تعجّب كرد.

تفسير نور(10جلدى)، ج‌1، ص: 169

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ لَمَّا جاءَهُمْ رَسُولٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِما مَعَهُمْ نَبَذَ فَرِيقٌ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ كِتابَ اللَّهِ وَراءَ ظُهُورِهِمْ كَأَنَّهُمْ لا يَعْلَمُونَ (101)

وَ لَمَّا جاءَهُمْ رَسُولٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ‌: و چون آمد ايشان را فرستاده‌اى از جانب خدا مانند حضرت عيسى عليه السلام و حضرت خاتم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم، مُصَدِّقٌ لِما مَعَهُمْ‌: در حالتى كه آن پيغمبر تصديق كننده است مر تورات را كه با ايشان است، نَبَذَ فَرِيقٌ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ‌:

بيانداختند گروهى از آنان كه داده شده‌اند، يعنى علماى يهود بيانداختند، كِتابَ اللَّهِ وَراءَ ظُهُورِهِمْ‌: كتاب خدا را كه تورات است در پس پشتهاى خود، يعنى پشت سر انداختند، زيرا ايمان نياوردند به رسول خاتم صلّى اللّه عليه و آله و سلم كه مصدق تورات است، پس تكذيب اين رسول، تكذيب تورات و نقض آنچه در آنست از ايمان به پيغمبرى كه مؤيد باشد از جانب خدا به معجزات ظاهره. و نزد بعضى مراد كتاب خدا، قرآن باشد، يعنى قرآن را پشت سر انداختند و التفات به آن ننمودند، كَأَنَّهُمْ لا يَعْلَمُونَ‌: گويا اين عهد شكنان كه علماى يهودند، نمى‌دانند اين قرآن كلام خدا و حضرت محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلم رسول او مى‌باشد، يعنى ايشان عالمند به‌

تفسير اثنا عشرى، ج‌1، ص: 212

حقيقت آن و متيقن مى‌باشند، و لكن به جهت عناد و انكار تجاهل مى‌كنند.

تنبيه: حق تعالى به اين دو آيه دلالت فرموده بر آنكه تمام يهود بر چهار فرقه هستند:

فرقه اول: كسانى كه به تورات ايمان آورده و به حقوق آن معترف گشته‌اند مانند مؤمنان اهل كتاب مثل عبد اللّه سلام و اصحاب او كه عده آنها نسبت به ديگران كمتر مى‌باشند.

فرقه دوم: كسانى كه آشكارا نقض عهد نكردند، لكن به جهت جهالتشان نقض عهد نمودند و آنها زيادتر از سايرين هستند.

فرقه سوم: كسانى كه آشكارا نقض عهد نمودند و از حد آن تخطى كردند به سبب تمرد و فسوق.

فرقه چهارم: كسانيند كه ظاهرا به آن متمسك شده اما در حقيقت نقض عهد نمودند به جهت سركشى و عناد با آنكه عالمند به حقيقت آنچه در تورات است، اينها اهل تجاهل مى‌باشند.

تفسير اثنا عشرى، ج‌1، ص: 213


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ لَمَّا جاءَهُمْ رَسُولٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِما مَعَهُمْ نَبَذَ فَرِيقٌ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ كِتابَ اللَّهِ وَراءَ ظُهُورِهِمْ كَأَنَّهُمْ لا يَعْلَمُونَ (101)

ترجمه‌

و چونكه آمد ايشانرا پيغمبرى از نزد خدا كه تصديق كننده است مر آنچه را با ايشان است افكندند فرقه از آنانكه داده شدند كتاب را كتاب خدا را پس پشتهاشان گويا آنها نميدانند.

تفسير

حضرت صادق (ع) فرموده كه چون آمد يهود و نواصب را كه در حكم يهودند كتابى از نزد خداوند كه قرآن است و مشتمل بر وصف محمد (ص) و على (ع)


جلد 1 صفحه 150

و وجوب دوستى آندو و دوستى دوستان آندو و دشمنى دشمنان آندو است افكندند فرقه از اهل كتاب تورية و ساير كتب سماوى را پشت سرشان يعنى ترك كردند عمل بآنها را از راه حسد بر نبوت محمد (ص) و ولايت على (ع) و منكر شدند آنچه را مى- دانستند از فضائل آندو و بجا آوردند كار كسيرا كه واقف نشده است بچيزى از آن كتب با آنكه ميدانستند حق را.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ لَمّا جاءَهُم‌ رَسُول‌ٌ مِن‌ عِندِ اللّه‌ِ مُصَدِّق‌ٌ لِما مَعَهُم‌ نَبَذَ فَرِيق‌ٌ مِن‌َ الَّذِين‌َ أُوتُوا الكِتاب‌َ كِتاب‌َ اللّه‌ِ وَراءَ ظُهُورِهِم‌ كَأَنَّهُم‌ لا يَعلَمُون‌َ (101)

(و وقتي‌ ‌ايشان‌ ‌را‌ رسولي‌ ‌از‌ جانب‌ ‌خدا‌ آمد ‌که‌ تصديق‌ كننده‌ ‌است‌ آنچه‌ ‌را‌ ‌با‌ ‌ايشان‌ ‌است‌، گروهي‌ ‌از‌ كساني‌ ‌که‌ بآنان‌ كتاب‌ داده‌ شد، كتاب‌ ‌خدا‌ ‌را‌ پشت‌ سرشان‌ انداختند، گويا ‌ايشان‌ نميدانستند) مراد ‌از‌ ‌رسول‌ پيغمبر اسلام‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ ‌است‌ و دليل‌ ‌بر‌ اينكه‌ ‌اينکه‌ ‌رسول‌ ‌من‌ عند اللّه‌ ‌است‌ معجزات‌ صادره‌ ‌از‌ اوست‌ و مصدق‌ صفت‌ پيغمبر اسلام‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ ‌است‌ ‌که‌ جميع‌ انبياء سلف‌ و كتابهاي‌ آنان‌ ‌را‌ ‌از‌ تورات‌ و زبور و انجيل‌ تصديق‌ فرموده‌ لِما مَعَهُم‌ لام‌ جاره‌ و ‌ما موصوله‌ ‌در‌ محل‌ جر، و ظرف‌ صله‌ ماست‌ و چنانچه‌ گذشت‌ مراد ‌از‌ ‌ما معهم‌ جميع‌ ‌ما معهم‌ نيست‌ بلكه‌ ‌في‌ الجمله‌ ‌از‌ آنهاست‌ ‌که‌ دست‌ تحريف‌ بسوي‌ ‌آنها‌ دراز نشده‌ مانند بشاراتي‌ ‌که‌ بظهور و صفات‌ پيغمبر اسلام‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ ‌در‌ آنهاست‌.

و مراد ‌از‌ فَرِيق‌ٌ مِن‌َ الَّذِين‌َ أُوتُوا الكِتاب‌َ علماء يهود و نصاري‌ ‌است‌ ‌که‌ دانسته‌ عبارات‌ تورات‌ و انجيل‌ ‌را‌ بنحو ديگري‌ ‌بر‌ عوام‌ ‌خود‌ تفسير و تأويل‌ نمودند و مراد ‌از‌ كتاب‌ اللّه‌ بعضي‌ گفتند قرآن‌ ‌است‌ و بعضي‌ گفتند تورات‌ و انجيل‌ ‌است‌ ‌که‌ بشارت‌ ‌آن‌ ‌را‌ دانسته‌ پشت‌ سر انداختند و مراد ‌از‌ نبذ وراء ظهورهم‌ اعراض‌ و انكار و كفر ‌آنها‌ بكتاب‌ الهي‌ ‌است‌ مانند كسي‌ ‌که‌ نميداند ‌آن‌ كتاب‌ الهي‌ ‌است‌.

125

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 101)- در این آیه، تأکید صریحتر و گویاتری روی همین موضوع دارد می‌گوید: «هنگامی که فرستاده‌ای از سوی خدا به سراغ آنها آمد و با نشانه‌هایی که نزد آنها بود مطابقت داشت، جمعی از آنان که دارای کتاب بودند کتاب الهی را پشت سر افکندند، آن چنانکه گویی اصلا از آن خبر ندارند» (وَ لَمَّا جاءَهُمْ رَسُولٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِما مَعَهُمْ نَبَذَ فَرِیقٌ مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ کِتابَ اللَّهِ وَراءَ ظُهُورِهِمْ کَأَنَّهُمْ لا یَعْلَمُونَ).

نکات آیه

۱ - محمّد(ص)، رسولى مبعوث شده از جانب خداوند (و لما جاءهم رسول من عنداللّه) ظاهر این است که مراد از «رسول» پیامبر اسلام باشد. قابل ذکر است که برخى از مفسّران بر آنند که مقصود حضرت عیسى(ع) است.

۲ - یهودیان، همچون سایر مردم در گستره رسالت پیامبر(ص) هستند. (و لما جاءهم رسول من عنداللّه)

۳ - پیامبر(ص)، آسمانى بودن تورات را تأیید و حقانیت آن را تصدیق مى کرد. (مصدق لما معهم)

۴ - تورات در بردارنده بشارت به بعثت محمّد(ص) (و لما جاءهم رسول ... نبذ فریق من الذین أوتوا الکتب کتب اللّه وراء ظهورهم) جمله «نبذ فریق» جواب شرط (لما جاءهم) است. ترتب دور افکندن تورات بر آمدن پیامبر(ص) اشاره به این حقیقت دارد که: این کتاب، بشارت به آمدن پیامبر(ص) داشته و ویژگیهاى آن حضرت را بر شمرده است.

۵ - بعثت پیامبر(ص)، دلیل و گواهى بر راستى و درستى تورات و آسمانى بودن آن (مصدق لما معهم) توضیح برداشت فوق در آیه ۴۱، ۹۱ و ۹۷ از همین سوره بیان شد.

۶ - عالمان اهل کتاب، پس از بعثت پیامبر(ص) بشارتهاى تورات را درباره پیامبر موعود ندیده انگاشته و بدانها اعتنایى نکردند. (و لما جاءهم رسول ... نبذ فریق من الذین أوتوا الکتب کتب اللّه وراء ظهورهم) به نظر مى رسد مراد از «فریق» در جمله فوق، عالمان یهود باشد; زیرا آنان متصدى بیان معارف و احکام تورات بودند. جمله «کأنهم لایعلمون» (گویا [بدانها ]عالم نبودند) مؤید این معناست.

۷ - عالمان اهل کتاب، مطمئن به منطبق بودن ویژگیهاى پیامبر وعده داده شده در تورات، بر پیامبر اسلام (و لما جاءهم رسول ... نبذ فریق من الذین أوتوا الکتب کتب اللّه وراء ظهورهم) عالمان یهود، براى انکار پیامبر(ص) دو راه در پیش روى خود داشتند: ۱- نادیده گرفتن بشارتهاى تورات; ۲- اظهار منطبق نبودن ویژگیهاى شمرده شده در تورات بر پیامبر. از این که عالمان یهود راه اول را انتخاب کردند، معلوم مى شود، انطباق آن ویژگیها بر پیامبر، امرى مسلّم و غیر قابل تردید بوده است.

۸ - انگیزه عالمان یهود از نادیده گرفتن بشارتهاى تورات، ایجاد زمینه براى انکار رسالت پیامبر(ص) بود. (و لما جاءهم رسول ... نبذ فریق من الذین أوتوا الکتب کتب اللّه وراء ظهورهم)

۹ - عالمان اهل کتاب، على رغم یافتن ویژگیهاى پیامبر(ص) در تورات، خود را بى خبر از آنها نشان مى دادند. (نبذ فریق ... کتب اللّه وراء ظهورهم کانهم لایعلمون) متعلق «لایعلمون» ویژگیهاى پیامبرى است که تورات بعثت وى را بشارت داده است.

۱۰ - تورات، کتابى نازل شده از جانب خدا (أوتوا الکتب کتب اللّه)

۱۱ - ایمان به پیامبر اسلام از عهدهاى خداوند با اهل کتاب (أو کلما عهدوا عهداً ... و لما جاءهم رسول ... نبذ فریق) بیان انکار رسالت پیامبر(ص) و نادیده گرفتن حقایق ذکر شده در تورات - پس از یاد کردن از عهدهاى یهود با خدا و نقض آنها - اشاره به برداشت فوق دارد.

۱۲ - معتقدان به مکاتب الهى، حتى عالمان دینى و دانایان به کتابهاى آسمانى، در خطر انحراف و حق پوشى هستند. (نبذ فریق من الذین أوتوا الکتب کتب اللّه وراء ظهورهم)

۱۳ - ضرورت پایبند بودن به همه معارف و احکام بیان شده در کتابهاى آسمانى (نبذ فریق من الذین أوتوا الکتب کتب اللّه وراء ظهورهم)

۱۴ - بى اعتنایى به برخى از دستورات و یا معارف کتابهاى آسمانى، به منزله بى اعتنایى به همه آنهاست. (نبذ فریق من الذین أوتوا الکتب کتب اللّه وراء ظهورهم) روشن است که عالمان یهود، پس از بعثت همه احکام و معارف تورات را نادیده نگرفتند; بلکه بخشهایى از آن را، که درباره شخصیت پیامبر اسلام بود، مورد بى اعتنایى قرار دادند ولى خداوند مى فرماید: «آنان کتاب خدا را به دور افکندند» و این تعبیر بیانگر آن است که نادیده گرفتن برخى از معارف کتابهاى آسمانى، به منزله نادیده گرفتن همه آنهاست.

۱۵ - برخى از عالمان اهل کتاب، پس از بعثت پیامبر(ص) به تورات وفادار مانده و به ویژگیهاى پیامبر موعود و تطبیق آنها بر رسول اکرم (ص) معترف شدند. (نبذ فریق من الذین أوتوا الکتب کتب اللّه وراء ظهورهم) برداشت فوق بر اساس این احتمال است که مراد از «الذین أتوا الکتاب» عالمان یهود باشد. در این صورت «فریق من الذین»; یعنى، گروهى از عالمان، کتاب الهى را به دور افکندند. مفهوم این جمله این است که گروهى چنین نکردند.

۱۶ - خودفریبى و تجاهل در برخورد با حقایق، امرى نکوهیده و ناروا (نبذ فریق من الذین أوتوا الکتب ... کأنهم لایعلمون)

روایات و احادیث

۱۷ - امام باقر(ع) به سعد الخیر نوشت: ... «و کان من نبذهم الکتاب ان اقاموا حروفه و حرفوا حدوده فهم یروونه و لایرعونه ... و کان من نبذهم الکتاب ان ولّوه الذین لایعلمون فاوردوهم الهوى و اصدروهم الى الردى و غیّروا عرى الدین;[۱] از مواردى که آنان (اهل کتاب) کتاب الهى را پشت سر انداختند، این بود که: ظاهر کتاب را حفظ کردند و حدود آن را تحریف نمودند; و ظاهر آن را نقل مى کردند و به آن عمل نمى کردند ... و از موارد دیگر پشت سر انداختن کتاب توسط آنان این بود که کسانى را متولى کتاب مى کردند که از کتاب خدا چیزى نمى دانستند و در نتیجه مردم را به هواى خویش سوق داده آنان را به پستى مى کشاندند و دستگیره هاى دین را تغییر مى دادند».

موضوعات مرتبط

  • انحراف: خطر انحراف ۱۲
  • اهل کتاب: اعراض اهل کتاب از کتاب خدا ۱۷; تحریفگرى اهل کتاب ۱۷; عهد خدا با اهل کتاب ۱۱
  • ایمان: ایمان به محمّد(ص) ۱۱; متعلق ایمان ۱۱
  • تجاهل: سرزنش تجاهل ۱۶
  • تورات: بشارتهاى تورات ۴، ۶، ۸; پیامبر موعود تورات ۶، ۷، ۱۵; تصدیق تورات ۳، ۵; تعالیم تورات ۴، ۹; حقانیت تورات ۳; نزول تورات ۱۰; وحیانیت تورات ۳، ۵، ۱۰
  • خود: سرزنش مکر با خود ۱۶
  • علما: علماى دین و انحراف ۱۲; علماى دین و کتمان حق ۱۲; هشدار به علماى دین ۱۲
  • علماى اهل کتاب: اقرار علماى اهل کتاب ۱۵; تجاهل علماى اهل کتاب ۹; علماى اهل کتاب و تورات ۱۵; علماى اهل کتاب و محمّد(ص) ۶، ۷، ۱۵
  • علماى یهود: علماى یهود و محمّد(ص) ۸
  • عمل: عمل ناپسند ۱۶
  • کتب آسمانى: اعراض از کتب آسمانى ۱۴; التزام به کتب آسمانى ۱۳; تجزى در قبول کتب آسمانى ۱۴; تعالیم کتب آسمانى ۱۳
  • محمّد(ص): بشارت بعثت محمّد(ص) ۴، ۶; بعثت محمّد(ص) ۱، ۵; رسالت محمّد(ص) ۱; زمینه تکذیب محمّد(ص) ۸; محدوده رسالت محمّد(ص) ۲; محمّد(ص) در تورات ۴، ۷، ۹، ۱۵; محمّد(ص) و تورات ۳; محمّد(ص) و یهود ۲

منابع

  1. کافى، ج ۸، ص ۵۳، ح ۱; نورالثقلین، ج ۱، ص ۱۰۶- ، ح ۲۹۳.