البروج ١٩

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۸:۴۶ توسط 127.0.0.1 (بحث) (QRobot edit)


ترجمه

ولی کافران پیوسته در تکذیب حقند،

|بلى، كافران همواره در حال تكذيبند
[نه،] بلكه آنان كه كافر شده‌اند در تكذيب‌اند؛
بلی آنان که کافرند به تکذیب می‌پردازند.
[فقط آنان تکذیب گر نبودند] بلکه کافران [قوم تو] در تکذیبی سخت ترند….
آرى، آنان كه راه كفر پيش گرفته‌اند همچنان در تكذيب هستند.
آری کافران در انکارند
بلكه آنها كه كافر شدند در تكذيب و باور نداشتن به سر مى‌برند.
اصلاً کافران پیوسته کارشان تکذیب (حق و حقیقت) است.
بلکه آنان که کافر شده‌اند در (ژرفای) تکذیبند.
بلکه آنان که کفر ورزیدند در تکذیبند


البروج ١٨ آیه ١٩ البروج ٢٠
سوره : سوره البروج
نزول : ١ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٥
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«الَّذِینَ کَفَرُوا»: مراد کافران سراسر تاریخ به طور عام، و کفّار مکّه به طور خاصّ است. «فِی تَکْذِیبٍ»: غرق در تکذیب هستند. عشق به تکذیب، انگار خرد دوراندیش و چشم حق بین ایشان را تباه کرده است و به ژرفای دریای غفلتشان انداخته است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


هَلْ أَتاكَ حَدِيثُ الْجُنُودِ «17» فِرْعَوْنَ وَ ثَمُودَ «18» بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي تَكْذِيبٍ «19» وَ اللَّهُ مِنْ وَرائِهِمْ مُحِيطٌ «20» بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَجِيدٌ «21» فِي لَوْحٍ مَحْفُوظٍ «22»

آيا سرگذشت آن سپاه به تو رسيده است؟ (سپاه) فرعون و ثمود. آرى، كافران (پيوسته) در تكذيب (حق) هستند. و خداوند از هر سو بر ايشان احاطه دارد. آرى آن قرآن مجيد است. كه در لوحى محفوظ ثبت است.

جلد 10 - صفحه 439

نکته ها

قوم فرعون و ثمود، در قدرت و تمدن و امكانات، بالاترين اقوام بودند و در آيات ديگر قرآن به قدرت آنها اشاره شده است. لذا در اينجا از اين دو قوم نام برده شده است.

اعلام توانايى خداوند در قلع و قمع ابرقدرت‌ها، نوعى آرام بخشى به مؤمنان است.

كلمه‌ «قُرْآنٌ» هرگاه با الف و لام بيايد، مراد از آن، كتاب قرآن است ولى بدون الف و لام، به معناى «مقروء» يعنى خوانده شده است. چنانكه در اين آيات مى‌فرمايد: «بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَجِيدٌ» يعنى الفاظ وحى بر پيامبر قرائت شده است.

پیام ها

1- ابتدا شنونده را تشنه كنيم، سپس سخن خود را بگوييم. «هَلْ أَتاكَ حَدِيثُ الْجُنُودِ»

2- بايد از تاريخ گذشتگان آگاه بود و از برخورد خداوند با آنان عبرت گرفت.

«هَلْ أَتاكَ حَدِيثُ الْجُنُودِ فِرْعَوْنَ وَ ثَمُودَ»

3- مجهّزترين سپاه و لشكرها در برابر قهر او ناچيزند. «الْجُنُودِ فِرْعَوْنَ وَ ثَمُودَ»

4- كافران، در تكذيب قرآن و وعده‌هاى آن اصرار و پافشارى دارند. «بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي تَكْذِيبٍ»

5- ستمگران از مدار قدرت الهى خارج نيستند و هيچ راه گريزى ندارند، ولى خودشان نمى‌فهمند. «وَ اللَّهُ مِنْ وَرائِهِمْ مُحِيطٌ» (كلمه‌ «وَرائِهِمْ» نشانه غفلت آنان از علم و قدرت خداست.)

6- هم خداوند، صاحب مجد و عظمت است و هم قرآن او. ذُو الْعَرْشِ الْمَجِيدُ ... بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَجِيدٌ

7- لوحى كه قرآن بر آن ثبت شده، براى ما ناشناخته است، گرچه در نزد خداوند محفوظ است. «فِي لَوْحٍ مَحْفُوظٍ»

8- قرآن، از هر گونه تهديد و تحريف بيمه است. «قُرْآنٌ مَجِيدٌ فِي لَوْحٍ مَحْفُوظٍ»

«والحمد للّه ربّ العالمين»

جلد 10 - صفحه 442

سوره طارق‌

اين سوره، هفده آيه دارد و در مكّه نازل شده است.

نام سوره برگرفته از آيه اول است و به معناى كوبنده مى‌باشد.

محور مطالب اين سوره دو چيز است: يكى هشدار نسبت به معاد و ديگرى نعمت قرآن و جايگاه والاى آن.

توجّه دادن انسان به منشأ وجودى‌اش كه آبى پست و ناچيز بوده است، زمينه پذيرش قدرت لايزال الهى بر آفرينش دوباره انسان و حضور او در دادگاه رسواگر قيامت را فراهم مى‌آورد و اينها همه برگرفته از وحى صادق آسمان است كه مخالفان آن را شوخى مى‌پندارند، در حالى كه قطعى و حتمى است و هرچه كافران عليه آن توطئه كنند، به خودشان بازمى‌گردد.

جلد 10 - صفحه 443

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

به نام خداوند بخشنده مهربان‌

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي تَكْذِيبٍ «19»

بعد از آن فرمايد: نه چنانست كه كفار ايمان آرند به خدا و پيغمبر و قيامت، بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا: بلكه آنان كه كافر شدند، فِي تَكْذِيبٍ‌: در باور نداشتن آن هستند. يعنى وقوع قيامت و حساب و جزا را تصديق نمى‌كنند. اين اشعار است بر تعمد ايشان در تكذيب و تعجّب از حال اين مشركان و ياغيان و طاغيان، با آنكه ايشان از حال امم گذشته آگاه و شآمت عاقبت آنها را دريافتند و آثار هلاكت ايشان را ديده‌اند. با وجود بر اين اصلا متنبه نمى‌شوند و از مستى غفلت هشيار نگردند. پس تكذيب اينها از آنها اشدّ است.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

وَ السَّماءِ ذاتِ الْبُرُوجِ «1» وَ الْيَوْمِ الْمَوْعُودِ «2» وَ شاهِدٍ وَ مَشْهُودٍ «3» قُتِلَ أَصْحابُ الْأُخْدُودِ «4»

النَّارِ ذاتِ الْوَقُودِ «5» إِذْ هُمْ عَلَيْها قُعُودٌ «6» وَ هُمْ عَلى‌ ما يَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنِينَ شُهُودٌ «7» وَ ما نَقَمُوا مِنْهُمْ إِلاَّ أَنْ يُؤْمِنُوا بِاللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ «8» الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اللَّهُ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ شَهِيدٌ «9»

إِنَّ الَّذِينَ فَتَنُوا الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ ثُمَّ لَمْ يَتُوبُوا فَلَهُمْ عَذابُ جَهَنَّمَ وَ لَهُمْ عَذابُ الْحَرِيقِ «10» إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ ذلِكَ الْفَوْزُ الْكَبِيرُ «11» إِنَّ بَطْشَ رَبِّكَ لَشَدِيدٌ «12» إِنَّهُ هُوَ يُبْدِئُ وَ يُعِيدُ «13» وَ هُوَ الْغَفُورُ الْوَدُودُ «14»

ذُو الْعَرْشِ الْمَجِيدُ «15» فَعَّالٌ لِما يُرِيدُ «16» هَلْ أَتاكَ حَدِيثُ الْجُنُودِ «17» فِرْعَوْنَ وَ ثَمُودَ «18» بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي تَكْذِيبٍ «19»

وَ اللَّهُ مِنْ وَرائِهِمْ مُحِيطٌ «20» بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَجِيدٌ «21» فِي لَوْحٍ مَحْفُوظٍ «22»

ترجمه‌

سوگند بآسمان داراى برجها

و بروز وعده داده شده‌

و بگواه و گواهى داده شده بر آن‌

هلاك شدند صاحبان گودالهاى‌

آتش كه داراى اشتعال بود

وقتى كه آنها بر آن گودالها نشسته بودند

و آنها بر آنچه با گروندگان ميكردند نگران بودند

و ناپسند نداشتند مگر گرويدن ايشان را بخداى ارجمند ستوده‌

آنكه مر او را است پادشاهى آسمانها و زمين و خدا بر هر چيز گواه است‌

همانا آنانكه عذاب نمودند مردان و زنان با ايمان را پس توبه نكردند پس براى آنها عذاب دوزخ و براى آنها عذاب سوزش بآتش است‌

همانا آنانكه گرويدند و كردند كارهاى شايسته براى ايشان بهشتهائى است كه جارى است در آنها نهرها اينست كاميابى بزرگ‌

همانا بقهر گرفتن پروردگار تو هر آينه سخت است‌

همانا او است كه نخست مى‌آفريند و عود ميدهد

و او است آمرزنده مهربان‌

كه صاحب مقرّ سلطنت ميباشد بلند مرتبه است‌

كننده است هر آنچه بخواهد

آيا رسيد بتو خبر لشگرها اتباع‌

فرعون و قوم‌


جلد 5 صفحه 369

ثمود

بلى آنانكه كافر شدند در وادى تكذيب ميباشند

و خداوند از جوانب بر آنها احاطه دارد

بلى آن قرآنى بلند مرتبه است‌

در لوح محفوظ از آفات.

تفسير

خداوند متعال در اين سوره مباركه قسم ياد فرموده بآسمانى كه داراى بروج دوازده گانه است و آفتاب در ظرف يك سال در آنها سير مينمايد و بيان آن در اوائل سوره حجر گذشت و نيز قسم ياد فرموده بروز موعود كه خداوند و انبياء عظام و اوصياء كرام ايشان وعده آمدن آنرا داده‌اند و آن روز قيامت است چنانچه قمى ره فرموده و در مجمع نسبت بتمام مفسرين داده و بنابر اين بنظر حقير انسب بمقام آنست كه مراد از شاهد و مشهود كه خداوند بآن نيز قسم ياد فرموده حاضران در آن روز باشند كه بعضى شاهد و بعضى مشهودند چون انبياء عظام و اوصياء كرام ايشان هر يك شاهدند بر اعمال پيروان خودشان و پيغمبر خاتم شاهد است در آن روز بر ايشان و اوصياء كرام خود و خلق اولين و آخرين پس يگانه شاهد او است و همه مشهود بيك اعتبار و بيك اعتبار او و انبياء و اوصياء شاهدند و خلق مشهود و در روايات شاهد بروز جمعه و مشهود بروز قيامت و شاهد بروز عرفه و مشهود بروز قيامت و شاهد بروز جمعه و مشهود بروز عرفه و شاهد به پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و مشهود بامير المؤمنين عليه السّلام و شاهد به پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و مشهود بروز قيامت تفسير شده و در بعضى از اين روايات امام عليه السّلام از بعضى تكذيب فرموده و اقوال مفسرين هم مختلف و غير ظاهر است و اگر ظاهرى براى آيه بشود فرض نمود همان است كه ذكر شد و در تفسير قرآن ظاهر معتبر است و روايت معتبر بدون معارض ولى اقوال مفسرين مخصوصا عامّه بهيچ وجه اعتبارى ندارد و مفسّرين خاصه نوعا از عامّه اخذ مينمايند و تنكير ظاهرا براى ابهام و تعظيم است و جواب اين قسمها ظاهرا آنست كه خداوند فرموده مشمول لعنت و هلاكت شدند صاحبان گودالها و آتش داراى آتش افروز مخصوصى چون النّار ظاهرا بدل اشتمال است براى اخدود و توصيف نار بذات وقود ظاهرا براى خصوصيّت آن وقود است كه بدنهاى اهل ايمان بوده و محتمل است وقود بمعناى اشتعال و التهاب باشد و براى اشاره بشدّت اشتعال آن نار توصيف شده و در هر حال روايات در اين باب هم مختلف است و قدر متيقّن آنها آنست كه در زمان‌


جلد 5 صفحه 370

سابق جمعى از كفار بر اهل ايمان مسلّط شدند و ايشان را در گودالهائى از آتش انداختند و سوزاندند براى آنكه حاضر نشدند دست از دين خودشان بردارند و خداوند اجمالا اين قصه را نقل فرموده براى آنكه مسلمانان صدر اسلام بر شكنجه و آزار كفار قريش صبر نمايند و بدانند كه آنها هم مانند اصحاب اخدود مشمول لعن و غضب الهى خواهند بود و ميفرمايد اين عمل از آنها صادر و اين استحقاق براى آنان حاصل شد وقتى كه در اطراف گودالها نشسته بودند و تماشا ميكردند كه با اهل ايمان چه سلوكى مينمايند و چگونه ايشان در آتش ميسوزند و ناخوش نداشتند آنها از اهل ايمان و ناپسند نميدانستند چيزى را از ايشان مگر آنكه ايمان آورده بودند بخداوند ارجمند ستوده كه سلطنت حقّه حقيقيه در آسمانها و زمين از آن او است و او بر هر امرى حاضر و ناظر و گواه است و همانا كفارى كه مبتلا و معذب نمودند اهل ايمان را بانواع ابتلا و عذاب از قبيل سوزاندن و داغ نمودن و شكنجه كردن و غيرها پس توبه ننمودند بقبول ايمان از براى آنان است عذاب جهنّم در آخرت براى كفرشان و عذاب سوزش و شكنجه و آزارشان علاوه بر آن است و آن در دنيا يا آخرت بآنها خواهد رسيد چون اين عمل قبح زائدى دارد و استحقاق زائدى ميآورد و روايت شده كه آتش برگشت بطرف اصحاب اخدود كه در اطراف نشسته بودند و همه را سوزاند و همانا كسانيكه ايمان آوردند بمبدء و معاد و وسائط بين خالق و عباد و بجا آوردند اعمال شايسته را براى ايشان است باغهائى كه جارى است در آنها نهرهائى از انواع مشروبات و آبهاى زلال و آن كاميابى بزرگ است كه دنيا و ما فيها در برابر نعم بى‌زوال آن قدر و قيمتى ندارد و همانا گرفتن بقهر و عنف خداوند معصيت كاران را بسيار سخت و ناگوار است و او خلق را بدوا ايجاد ميفرمايد و بعدا ميميراند و باز عود ميدهد ارواح را به اجسادشان براى مجازات ستم كاران و انعام بشايستگان و او بخشنده و آمرزنده و دوست و مهربان است نسبت بكسانيكه توبه نمودند و اطاعت كردند اوامر او را و صاحب مقرّ سلطنت و عظمت ذاتى و صفاتى است و قمى ره از امام باقر عليه السّلام در اين آيه نقل نموده كه پس او است خداوند كريم مجيد و اين دلالت دارد كه‌


جلد 5 صفحه 371

مجيد صفت خداوند است نه عرش چون مجيد بكسر نيز قرائت شده و بنابر آن صفت عرش است بمعناى رفيع و هر چه را اراده فرمايد ايجاد ميشود بدون درنگ و مانع و رادع و براى گوشزد كفّار مكّه و تسليت خاطر پيغمبر اكرم و اهل ايمان اخيرا اشاره بقصه قوم فرعون و ثمود فرموده كه هر يك از عساكر شيطان و كفر و طغيان بودند و بمراتب اقوى و اكثر از اهالى مكّه و خداوند آنها را بقهر و غضب خود نابود فرمود و پيغمبران خود را غالب و مظفّر و منصور گردانيد با اينها هم بالآخره همين معامله را خواهد فرمود ولى چيزى كه هست اينها جز در خط تكذيب پيغمبر خودشان در طريقى سير نميكنند و ابدا بفكر تحصيل حق و حقيقت نيستند و خداوند هم بقدرت خود بر آنها احاطه دارد و از انتقام او نميتوانند فرار نمايند و كلمه وراء يا بمعناى اطراف است اعمّ از پس و پيش كه معناى اصلى آنست يا بمعناى پشت كه شايع است براى اشاره بآنكه آنها پشت بخدا نموده‌اند و متوجه بحق نيستند ولى خدا بر آنها تسلّط دارد و در هر حال عقيده آنها در باب قرآن كه شعر يا سحر يا افسانه پيشينيان است هم باطل و فاسد است بلكه آن قرآن شريف كريم عظيم است كه در الفاظ و معانى و نظم و اسلوب مثل و مانند ندارد و محفوظ است از تغيير و تبديل و نوشته شده در لوحى كه محفوظ است نزد خداوند و كسى از آن اطلاع ندارد و بعضى محفوظ برفع بنابر آنكه صفت ديگرى براى قرآن باشد قرائت نموده‌اند ولى قرائت مشهوره كه جرّ است اقوى است چون ظاهرا مراد همان لوح محفوظ معروف است اگر چه قرآن في نفسه هم محفوظ باشد از هر گونه تصرّفى و گفته‌اند آن امّ الكتاب است كه تمام كتب آسمانى و قرآن مجيد از آن نسخه بردارى ميشود و مستفاد از بعضى روايات آنست كه آن در جانب راست عرش است مواجه با اسرافيل و چون خداوند تكلّم فرمايد اسرافيل متوجّه بلوح گردد و كلام الهى را از آن اخذ و به أمناء وحى القاء مينمايد و اللّه اعلم بحقائق الامور در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه سوره و السّماء ذات البروج را در نمازهاى واجب خود قرائت نمايد آن سوره پيغمبران است و لذا محشر و موقف او با پيغمبران و شايستگان خواهد بود و الحمد للّه على ما انعم و السّلام على نبيّه صلى اللّه عليه و آله و سلّم.


جلد 5 صفحه 372

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


بَل‌ِ الَّذِين‌َ كَفَرُوا فِي‌ تَكذِيب‌ٍ «19»

بلكه‌ كساني‌ ‌که‌ كافر شدند ‌در‌ تكذيب‌ هستند، مراد كفار قريش‌ ‌است‌ ‌که‌ تمام‌

جلد 18 - صفحه 72

‌اينکه‌ قضايا ‌را‌ تكذيب‌ ميكنند نه‌ قوم‌ نوح‌ نه‌ عاد نه‌ ثمود نه‌ فرعون‌ و جنود قرآن‌ ‌را‌ مفتري‌ بفتح‌ و پيغمبر ‌را‌ مفتري‌ بكسر ميدانند و تمام‌ اينها ‌را‌ دروغ‌ ميپندارند نه‌ پيغمبري‌ معتقد هستند و نه‌ شريعتي‌ بآنها مي‌گوييم‌: ‌اگر‌ تمام‌ ‌آنها‌ ‌را‌ تكذيب‌ ميكنيد قوم‌ ابرهه‌ و اصحاب‌ فيل‌ ‌که‌ ‌در‌ عصر ‌خود‌ شماها واقع‌ شد نميتوانيد تكذيب‌ كنيد بعلاوه‌ ‌بعد‌ ‌از‌ مشاهده‌ اينهمه‌ معجزات‌ و اينكه‌ نتوانستيد يك‌ سوره‌ مثل‌ قرآن‌ بياوريد چگونه‌ تكذيب‌ ميكنيد و ‌بر‌ فرض‌ يقين‌ پيدا نكرديد ‌لا‌ اقل‌ احتمال‌ صدق‌ ميدهيد و ‌با‌ ‌اينکه‌ احتمال‌ چگونه‌ صريحا تكذيب‌ ميكنيد ‌اينکه‌ نيست‌ جز قساوت‌ قلب‌ سياهي‌ دل‌ كوري‌ باطني‌ كبر نخوت‌ و ‌غير‌ اينها ‌از‌ عيوب‌، و بقول‌ خودتان‌ تقليد آباء و اجداد ‌خود‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 19)- در این آیه می‌افزاید: «ولی کافران پیوسته در تکذیب حقند» (بل الذین کفروا فی تکذیب).

چنان نیست که نشانه‌های حق بر کسی مخفی و پنهان باشد، لجاجت و عناد اجازه نمی‌دهد که بعضی راه را پیدا کنند، و در طریق حق گام بگذارند.

تعبیر به «بل» که به اصطلاح برای اضراب (عدول از چیزی به چیز دیگر) است گوئی اشاره به این است که این گروه مشرک از قوم فرعون و ثمود هم بدتر و لجوج‌ترند، دائما مشغول تکذیب و انکار قرآنند.

نکات آیه

۱ - وعده ها و تهدیدهاى الهى براى کافران عصر بعثت، ثمربخش و کارساز نبود. (بل الذین کفروا) حرف «بل» اضراب از ما قبل است; یعنى، تهدیدهاى پیش براى کافران بى تأثیر است. عنوان «الذین کفروا»، ممکن است عنوان مشیر و ناظر به مصادیق خارجى آن باشد که کافران مکه بودند و نیز مى تواند به تمام کافران در طول تاریخ نظر داشته باشد. برداشت یاد شده، براساس احتمال اول است.

۲ - کفرپیشگان، بر تکذیب وعده ها و تهدیدهاى الهى، اصرار ورزیده و از فرجام پیشینیان عبرت نمى گیرند. (بل الذین کفروا فى تکذیب) حرف «فى»، ظرفیه و بیانگر غوطهور بودن کافران در تکذیب است. متعلق تکذیب به قرینه «بل هو قرآن مجید» - در آیات بعد - قرآن است که وعده ها و تهدیدهایى که در آیات قبل آمده بود، بخشى از آن است.

۳ - خداوند، تهدید کننده کافران و تکذیب کنندگان قرآن به سرنوشتى همچون فرجام فرعونیان و قوم ثمود (هل أتیک ... فرعون و ثمود . بل الذین کفروا فى تکذیب)

۴ - اصرار کافران بر تکذیب تهدیدهاى الهى، مانع عبرت گیرى آنان از فرجام هلاکت بار پیشینیان (هل أتیک ... بل الذین کفروا فى تکذیب)

۵ - پافشارى بر تکذیب تهدیدهاى خداوند، نشانه کفر است. (بل الذین کفروا فى تکذیب) نکره بودن «تکذیب»، دلالت بر شدّت آن دارد.

۶ - اصرار کافران مکّه بر تکذیب تهدیدهاى الهى، با وجود آگاهى آنان از هلاکت فرعونیان و ثمودیان، شگفت آورتر از کفرورزى پیشینیان است. (بل الذین کفروا فى تکذیب) اضراب که از حرف «بل» استفاده مى شود ممکن است نظر به این داشته باشد که تکذیب گرى مردم مکّه در قیاس با کفر پیشینیان اعجاب آورتر است; زیرا به رغم دیدن سرنوشت آنها، تهدید را دروغ شمردند.

موضوعات مرتبط

  • امتها: عبرت ناپذیرى از هلاکت امتها ۴
  • خدا: آثار تکذیب تهدیدهاى خدا ۴; آثار تهدیدهاى خدا ۱; آثار وعده هاى خدا ۱; اصرار بر تکذیب تهدیدهاى خدا ۵، ۶; تهدیدهاى خدا ۳; مکذبان تهدیدهاى خدا ۲; مکذبان وعده هاى خدا ۲
  • فرعونیان: تهدید به فرجام فرعونیان ۳; هلاکت فرعونیان ۶
  • قرآن: تهدید مکذبان قرآن ۳
  • قوم ثمود: تهدید به فرجام قوم ثمود ۳; هلاکت قوم ثمود ۶
  • کافران: آثار لجاجت کافران ۴; تکذیبگرى کافران ۲، ۴; تهدید کافران ۳; عبرت ناپذیرى کافران ۲، ۴; لجاجت کافران ۲; موانع عبرت پذیرى کافران ۴; هدایت ناپذیرى کافران صدراسلام ۱
  • کافران مکه: شگفتى تکذیبگرى کافران مکه ۶; لجاجت کافران مکه ۶
  • کفر: نشانه هاى کفر ۵

منابع