الأنفال ٤٧

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۳:۰۲ توسط 127.0.0.1 (بحث) (QRobot edit)


ترجمه

و مانند کسانی نباشید که از روی هوی پرستی و غرور و خودنمایی در برابر مردم، از سرزمین خود به (سوی میدان بدر) بیرون آمدند؛ و (مردم را) از راه خدا بازمی‌داشتند؛ (و سرانجام شکست خوردند) و خداوند به آنچه عمل می‌کنند، احاطه (و آگاهی) دارد!

و مانند كسانى نباشيد (كفار قريش) كه با سركشى و خودنمايى به مردم از خانه‌هايشان [به سوى بدر] خارج شدند و [مردم را] از راه خدا باز مى‌داشتند، و خدا به آنچه مى‌كنند احاطه دارد
و مانند كسانى مباشيد كه از خانه‌هايشان با حالت سرمستى و به صرف نمايش به مردم خارج شدند و [مردم را] از راه خدا باز مى‌داشتند، و خدا به آنچه مى‌كنند احاطه دارد.
و شما مؤمنان مانند آن کسان (یعنی کافران) نباشید که برای هوس و غرور و ریا و تظاهر از دیار خویش خارج شدند و از راه خدا منع می‌کنند. و (بترسند که) علم خدا به هر چه کنند محیط است.
و مانند کسانی مباشید که از خانه هایشان از روی مستی و غرور، و برای خودنمایی بیرون آمدند و مردم را از راه خدا بازمی داشتند [ولی سرانجام دچار شکست ذلت باری شدند]؛ و خدا به آنچه انجام می دهند، احاطه دارد.
همانند آن كسان مباشيد كه سرمست غرور و براى خودنمايى از ديار خويش بيرون آمدند و ديگران را از راه خدا بازداشتند. و خدا به هركارى كه مى‌كنند احاطه دارد.
و همانند کسانی مباشید که از سرزمینشان با سرمستی و نمایشگری در چشم مردم، بیرون شدند، و [مردمان را] از راه خدا باز می‌داشتند و خداوند به کار و کردار ایشان چیره است‌
و مانند آن كسان- كفار قريش- مباشيد كه از خانه‌هاى خويش با سرمستى از نعمت و خودنمايى به مردم بيرون آمدند و [مردم را] از راه خدا بازمى‌دارند و مى گردانند و خدا بدانچه مى‌كنند [دانايى‌] فراگيرنده است.
و مانند کسانی (از قریشیان) نباشید که بسیار مغرورانه و خودستایانه و برای خودنمائی کردن در برابر مردم (از شهر مکّه به سوی میدان بدر) بیرون آمدند و (با نمایش مال و منال و قدرت و قوّت خود) مردمان را از راه خدا باز می‌داشتند (و از دخول آنان به دین اسلام با تمام توان جلوگیری می‌نمودند). خداوند از آنچه می‌کردند آگاه است (و کیفر آنان را خواهد داد).
و مانند کسانی مباشید که از خانه‌هایشان - با حالت سرمستی و برای نمایش به مردم - خارج شدند، در حالی که (مردم را) از راه خدا باز می‌دارند. و خدا به آنچه می‌کنند احاطه دارد.
و نباشید مانند آنان که برون رفتند از خانه‌های خود به سستی و خودنمائی به مردم و بازمی‌داشتند از راه خدا و خدا است بدانچه کنند فراگیرنده‌


الأنفال ٤٦ آیه ٤٧ الأنفال ٤٨
سوره : سوره الأنفال
نزول : ١ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢١
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«بَطَراً»: سرمستی نعمت و قدرت. غرور حاصل از اموال و اولاد و جاه و جلال. فخر. «رِئاءَ»: برای ریا و خودنمائی. واژه‌های (بَطَراً) و (رِئاءَ) مصدر و مفعول‌له بوده و یا این که حال بشمارند و به جای (بَطِرینَ) و (مُرائینَ) یعنی سرمستانه و ریاکارانه به کار رفته‌اند. «مُحِیطٌ»: کاملاً آگاه و از هر جهت توانا.


نزول

محمد بن کعب القرظى گوید: وقتى که قریش از مکه براى جنگ بدر بیرون آمده بودند با دف و ساز و آواز خارج شدند و خداوند این آیه را نازل فرمود.[۱]

شیخ بزرگوار نیز به این موضوع اشاره نموده ولى به عنوان شأن و نزول نیاورده است.

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ خَرَجُوا مِنْ دِيارِهِمْ بَطَراً وَ رِئاءَ النَّاسِ وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ اللَّهُ بِما يَعْمَلُونَ مُحِيطٌ «47»

و مثل كسانى نباشيد كه از روى سرمستى و خودنمايى و غرور و ريا در برابر مردم، از خانه‌هاى خود (به سوى جبهه) خارج شدند و مردم را از راه خدا بازمى‌داشتند وحال آنكه خداوند، به آنچه انجام مى‌دهند احاطه دارد.

نکته ها

چون كاروان تجارتى ابوسفيان- از دست مسلمانان- سالم به مكّه رسيد، ابوسفيان به ابوجهل پيغام داد كه ما به سلامت به مكّه رسيديم، شما كه براى يارى ما رفته‌ايد، برگرديد.

ابوجهل مغرورانه گفت: تا مسلمانان را سركوب نكنيم و به افتخار پيروزى شراب ننوشيم و قدرت خود را نشان ندهيم، برنمى‌گرديم. امّا سرانجام شكست خوردند و ابوجهل در آن جنگ، جام مرگ را نوشيد.

در اين آيه و دو آيه‌ى قبل، عوامل موفقيّت چنين بيان شده است: ثبات قدم، ياد خدا، اطاعت از رهبرى، پرهيز از اختلاف، صبر، پرهيز از غرور، ريا و دنياطلبى.

پیام ها

1- غرور و ريا، از آفات قدرت در جبهه‌ى جنگ است. «خَرَجُوا مِنْ دِيارِهِمْ بَطَراً وَ رِئاءَ النَّاسِ»

2- تفاوت اصولى جنگ‌هاى اسلامى و غير اسلامى در هدف است. هدف مسلمانان از جنگ، رفع فتنه است (آيه‌ى 39 اين سوره)، امّا هدف ديگران، سلطه‌جويى و قدرت‌نمايى است. «بَطَراً وَ رِئاءَ النَّاسِ»

3- هنگام عزيمت به جبهه، نيّت خود را خالص سازيد و به فكر خودنمايى نباشيد. «رِئاءَ النَّاسِ» (گرچه سياق آيات، به جنگ بدر مربوط مى‌شود، امّا شامل منافقان كه رياكارانه و براى خودنمايى و ياشايعه‌پراكنى و تضعيف روحيه به جبهه مى‌روند نيز مى‌شود.)

جلد 3 - صفحه 332

4- جبهه‌ى باطل براى بستن راه حقّ و جلوگيرى از حركت معنوى و الهى جامعه، تلاش مى‌كند. «وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ»

5- دشمنان بدانند با همه تلاشى كه در برابر خدا مى‌كنند، امّا هرگز از تحت قدرت الهى خارج نمى‌شوند. «وَ اللَّهُ بِما يَعْمَلُونَ مُحِيطٌ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ خَرَجُوا مِنْ دِيارِهِمْ بَطَراً وَ رِئاءَ النَّاسِ وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ اللَّهُ بِما يَعْمَلُونَ مُحِيطٌ (47)

وَ لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ خَرَجُوا مِنْ دِيارِهِمْ‌: و نباشيد مانند كسانى كه بيرون شدند از شهرها و منازل خود، بَطَراً وَ رِئاءَ النَّاسِ‌: از روى سركشى و فخر و نمايش مردم. مراد اهل مكه‌اند كه به جماعت كاروان بيرون آمدند در جحفه.

سفير أبو سفيان رسيد كه باز گرديد، ما كاروان را به سلامت آورديم. پس مردم‌


جلد 4 صفحه 353

برگشتند. أبو جهل گفت: به بدر مى‌رويم مى‌رويم به شرب خمر مشغول، و مغنيان سرود كنند، و دف زنيم، و مردم را طعام دهيم تا آوازه ابهت و كرم ما در عرب منتشر، و از شجاعت ما حساب برند. پس حق تعالى فرمايد: اى مؤمنان شما بايد مثل كفار از شهر خود بيرون نرويد، زيرا آنها ياغى و مرائيند.

وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ‌: و منع مى‌كنند و باز مى‌دارند مردم را از دين خدا كه راه حق است، وَ اللَّهُ بِما يَعْمَلُونَ مُحِيطٌ: و خداى تعالى به آنچه آنها مى‌كنند دانا است به نحوى كه احاطه كلى دارد به تمام جزئيات، پس بر آنها جزا خواهد داد. خلاصه أبو جهل و تابعان او كه به قصد سر كشى و تعيش به بدر آمدند، بجاى ميهمانى و كشتن شتر، خود را به كشتن دادند، و بجاى خمر، كاس مرگ چشيدند، و بجاى تغنى، بر آنها نوحه نمودند و مقابل طمع عزت، ذلت يافتند.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا لَقِيتُمْ فِئَةً فَاثْبُتُوا وَ اذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيراً لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ (45) وَ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ رِيحُكُمْ وَ اصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ (46) وَ لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ خَرَجُوا مِنْ دِيارِهِمْ بَطَراً وَ رِئاءَ النَّاسِ وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ اللَّهُ بِما يَعْمَلُونَ مُحِيطٌ (47)

ترجمه‌

اى آنكسانيكه ايمان آورديد چون ملاقات كنيد گروهى را پس ثابت باشيد و ياد كنيد خدا را بسيار اميد است كه شما رستگار شويد

و اطاعت كنيد خدا و پيغمبرش را و نزاع ننمائيد پس سستى كنيد و برود شوكت شما و صبر كنيد همانا خداوند با صابران است‌

و مباشيد مانند آنانكه بيرون آمدند از منزلهاشان با تكبّر و نشاط و براى وانمود بمردم و باز ميدارند از راه خدا و خدا بآنچه ميكنند احاطه دارد.

تفسير

امر است به ثبات قدم در مقابل لشگر مخالف با توسّل بدعا و توجّه بخدا و طلب نصرت از او كه موجب ظفر و رستگارى است و ارشاد است بوجوب اطاعت خدا و پيغمبر و امام و نهى است از نزاع و اختلاف داخلى كه موجب بد دلى بيكديگر و ضعف و سستى و كسر صولت و نقص دولت است چون ريح در كلام عرب كنايه از شوكت و دولت است براى مشابهت در نفوذ امر چنانچه باد در فارسى كنايه از تكبّر و نخوت است و گفته شده است كه هميشه فتح بعد از وزيدن نسيمى است كه بامر خدا مى‌وزد و باين جهت پيغمبر (ص) فرموده من نصرت يافتم بصبا و قوم عاد هلاك شدند بدبور كه بادى است از مغرب ميوزد مقابل صبا و بنابر اين ريح در معنى حقيقى خود استعمال شده است و مراد آنستكه كارى نكنيد كه نسيم فتح بر شما نوزد و صبر كنيد كه خداوند حافظ و ناصر صبر كنندگان است صبر و ظفر هر دو دوستان قديمند بر اثر صبر نوبت ظفر آيد و آنانكه بيرون آمدند از ديار خودشان اهل مكه بودند كه براى حمايت از كاروانشان و جنگ با مسلمانان حركت كردند با تمام لوازم عشرت و نشاط و نخوت و غرور و چون بجحفه كه يكى از مواقيت حجّ است در سه منزلى مكه رسيدند قاصد ابو سفيان رسيد و آنها را از سلامتى كاروان آگاه نمود و دستور مراجعت داد ولى أبو جهل ابا كرد و گفت ممكن نيست مگر آنكه ببدر رويم و شراب بنوشيم و زنان مغنّيه براى ما سرود بخوانند و اطعام نمائيم عرب را تا معروف‌


جلد 2 صفحه 540

بشجاعت و سماحت شويم و نگذاريم امر محمد (ص) نفوذ پيدا كند ولى تدبير آنها با تقدير الهى موافق نبود لذا بجاى شراب شربت ناگوار مرگ را چشيدند و بجاى تغنّى زنان بر آنها نوحه‌سرائى كردند و موّفق باطعام نشدند ولى طعمه شمشير مسلمانان شدند و نفوذ اسلام در جزيرة العرب منتشر گرديد و خداوند احاطه علمى دارد به نيّات و افعال آنها و بر طبق آن پاداش داده و خواهد داد ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ لا تَكُونُوا كَالَّذِين‌َ خَرَجُوا مِن‌ دِيارِهِم‌ بَطَراً وَ رِئاءَ النّاس‌ِ وَ يَصُدُّون‌َ عَن‌ سَبِيل‌ِ اللّه‌ِ وَ اللّه‌ُ بِما يَعمَلُون‌َ مُحِيطٌ (47)

و نباشيد ‌شما‌ مسلمين‌ مثل‌ كفار قريش‌ ‌که‌ ‌از‌ مكه‌ و مركز ‌خود‌ خارج‌ شدند ‌با‌ زنهاي‌ مغنيّه‌ و شرب‌ خمر و ساز و آواز و ميخواستند بسائر ناس‌ عظمت‌ و شوكت‌ ‌خود‌ ‌را‌ بنمايند ‌با‌ اينكه‌ قلبا و باطنا بيم‌ و خوف‌ داشتند و ديگران‌ ‌را‌ منع‌ ميكردند ‌از‌ راه‌ حق‌ و دين‌ مقدس‌ اسلام‌ و حال‌ آنكه‌ خداوند بتمام‌ كارهاي‌ ‌آنها‌ احاطه‌ علمي‌ و قدرتي‌ دارد.

وَ لا تَكُونُوا كَالَّذِين‌َ خَرَجُوا مِن‌ دِيارِهِم‌ راجع‌ بمشركين‌ قريش‌ ‌است‌ ‌که‌

جلد 8 - صفحه 136

‌از‌ مكه‌ خارج‌ شدند ‌براي‌ حرب‌ مسلمين‌ و بطرف‌ بدر ‌که‌ مركز قافله‌هاي‌ اطراف‌ ‌بود‌ ‌براي‌ آنكه‌ ديگران‌ ‌را‌ ‌هم‌ ‌با‌ ‌خود‌ همراه‌ كنند بطرا بطر خوش‌گذراني‌ و مشتهيات‌ نفساني‌ و اشتغال‌ بملاهي‌ ‌است‌ چنانچه‌ ‌از‌ ‌إبن‌ عباس‌ نقل‌ ميكنند ‌که‌ ‌گفت‌ «نقيم‌ بها اي‌ ببدر ثلاثا و ننحر الجرز و نطعم‌ الطعام‌ و نسقي‌ الخمور و تغرف‌ علينا الغنان‌ (‌يعني‌ زنهاي‌ مغنيه‌) و تسمع‌ بها العرب‌» ‌که‌ سايرين‌ ‌هم‌ بهواي‌ ‌ما بيايند وَ رِئاءَ النّاس‌ِ ‌که‌ بجميع‌ قبائل‌ نشان‌ دهند و ظاهر كنند ‌که‌ ‌ما هيچ‌ بيم‌ و خوفي‌ ‌از‌ مسلمين‌ نداريم‌ و ‌آنها‌ يك‌ لقمه‌ ‌ما هستند ‌با‌ اينكه‌ باطنا خوف‌ و بيم‌ داشتند ‌که‌ يكي‌ ‌از‌ نصرتهاي‌ الهي‌ القاء رعب‌ ‌بود‌ ‌در‌ قلوب‌ كفار و پيغمبر صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ فرمود

نصرت‌ بالرعب‌

و معني‌ رياء همين‌ ‌است‌ ‌که‌ ظاهر ‌بر‌ خلاف‌ باطن‌ ‌باشد‌ وَ يَصُدُّون‌َ عَن‌ سَبِيل‌ِ اللّه‌ِ جمله‌ مستقله‌ ‌است‌ ‌تا‌ لازم‌ نيايد عطف‌ مضارع‌ بماضي‌ ‌که‌ اينها جلوگيري‌ ميكردند ‌از‌ تشرف‌ سايرين‌ بدين‌ مقدس‌ اسلام‌ وَ اللّه‌ُ بِما يَعمَلُون‌َ مُحِيطٌ معني‌ واضح‌ ‌است‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 47)- ششم: در این آیه مسلمانان را از پیروی کارهای ابلهانه و اعمال غرورآمیز و بی‌محتوا و سر و صداهای توخالی و بی‌معنی باز می‌دارد، و با اشاره به جریان کار ابو جهل و طرز افکار او و ادیانش می‌فرماید: «و مانند کسانی نباشید که از سرزمین خود از روی غرور و هوی پرستی و خود نمایی در برابر مردم (بسوی میدان بدر) خارج شدند» (وَ لا تَکُونُوا کَالَّذِینَ خَرَجُوا مِنْ دِیارِهِمْ بَطَراً وَ رِئاءَ النَّاسِ).

«همانها که (مردم را) از راه خدا باز می‌داشتند» و سر انجام شکست خوردند (وَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ). هم هدفشان نامقدّس بود و هم وسایل رسیدنشان به این هدف.

«خداوند به کارهایی که این گونه افراد انجام می‌دهند محیط است و از اعمالشان باخبر» (وَ اللَّهُ بِما یَعْمَلُونَ مُحِیطٌ).

نکات آیه

۱- مجاهدان و نیروهاى رزمى، نباید مانند سرمستان و ریاکاران رهسپار میدانهاى نبرد شوند. (و لاتکونوا کالذین خرجوا من دیرهم بطرا و رئاء الناس و یصدون) «بَطرْ» به معناى نشاط و شادمانى بیش از حد و اندازه است که مى توان از آن به سرمستى تعبیر کرد. این کلمه مصدر است و حال براى فاعلِ «خرجوا» مى باشد ; یعنى خرجوا من دیارهم بطرین. کلمه «رئاء» نیز مصدر و به معناى اسم فاعل (مرائین) یعنى ریاکاران) است.

۲- کفرپیشگان مکه با سرمستى و خودنمایى، از دیار مکه رهسپار منطقه بدر شدند. (و لاتکونوا کالذین خرجوا من دیرهم بطرا)

۳- اطمینان کفار مکه به پیروزى خویش هنگام خروج براى جنگ بدر (و لاتکونوا کالذین خرجوا)

۴- گرایش به خصلتهاى کفرپیشگان، امرى نکوهیده براى اهل ایمان (و لاتکونوا کالذین خرجوا من دیرهم)

۵- کفرپیشگان مکه در عصر بعثت، همواره در تلاش براى بازداشتن مردم از پیوستن به راه خدا (و یصدون عن سبیل اللّه)

۶- خروج کافران مکه به سوى بدر، در راستاى تلاششان براى بازدارى مردم از راه خدا (و لاتکونوا کالذین خرجوا من دیرهم ... و یصدون عن سبیل اللّه)

۷- خداوند، کفرپیشگان را به سبب رفتار ناپسندشان (سرمستیها، ریاکاریها، بازدارى مردم از راه خدا)، مجازات خواهد کرد. (و لاتکونوا کالذین ... و اللّه بمایعملون محیط)

۸- خداوند به تمامى جوانب و زوایاى اعمال کفرپیشگان آگاه است. (و اللّه بمایعملون محیط) احاطه خداوند به اعمال بندگان به معناى تسلط کامل او بر اعمال ایشان است و از مصادیق این سلطه و حاکمیت، علم و آگاهى است.

۹- همه اعمال و رفتار آدمیان در حیطه سلطنت خداوند است. (و اللّه بمایعملون محیط)

۱۰- توجه به احاطه علمى خداوند بر کردار آدمى، عامل اجتناب وى از سرمستى و ریاکارى و جلوگیرى از راه خدا (و لاتکونوا ... و اللّه بمایعملون محیط)

۱۱- کردار آدمیان، خارج از مشیت خداوند تحقق نخواهد پذیرفت. (و اللّه بمایعملون محیط)

موضوعات مرتبط

  • اسلام: تاریخ صدر اسلام ۲، ۳، ۵، ۶
  • انسان: رفتار انسان ۹ ; عمل انسان ۹، ۱۱
  • تکبر: اجتناب از تکبر ۱۱ ; عوامل ترک تکبر ۱۰
  • جبر و اختیار:۱۱
  • جنگ: آداب جنگ ۱
  • خدا: احاطه خدا ۹، ۱۰ ; علم خدا ۸، ۱۰ ; کیفرهاى خدا ۷ ; مشیت خدا ۱۱
  • ذکر: آثار ذکر خدا ۱۰
  • ریا: اجتناب از ریا ۱ ; عوامل ترک ریا ۱۰
  • سبیل اللّه: ممانعت از سبیل اللّه ۵، ۶، ۷ ; موانع ممانعت از سبیل اللّه ۱۰
  • غزوه بدر: قصه غزوه بدر ۳ ; کافران در غزوه بدر ۲، ۳ ; کافران مکه در غزوه بدر ۶
  • کافران: تکبر کافران ۷ ; رفتار ناپسند کافران ۷ ; ریاکارى کافران ۷ ; سرزنش گرایش به کافران ۴ ; عمل کافران ۸ ; کافران صدر اسلام ۵ ; کیفر کافران ۷
  • کافران مکه: اخلاق کافران مکه ۲ ; اطمینان کافران مکه ۳ ; تکبر کافران مکه ۲ ; تلاش کافران مکه ۵، ۶
  • کنترل اجتماعى: عوامل کنترل اجتماعى ۱۰
  • گرایش: ناپسند ۴
  • مؤمنان: مسؤولیت مؤمنان ۴
  • مجاهدان: مسؤولیت مجاهدان ۱

منابع

  1. تفسیر جامع البیان.