آل عمران ١٥٢

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۲:۰۵ توسط 127.0.0.1 (بحث) (QRobot edit)


ترجمه

خداوند، وعده خود را به شما، (در باره پیروزی بر دشمن در احد،) تحقق بخشید؛ در آن هنگام (که در آغاز جنگ،) دشمنان را به فرمان او، به قتل می‌رساندید؛ (و این پیروزی ادامه داشت) تا اینکه سست شدید؛ و (بر سر رهاکردن سنگرها،) در کار خود به نزاع پرداختید؛ و بعد از آن که آنچه را دوست می‌داشتید (از غلبه بر دشمن) به شما نشان داد، نافرمانی کردید. بعضی از شما، خواهان دنیا بودند؛ و بعضی خواهان آخرت. سپس خداوند شما را از آنان منصرف ساخت؛ (و پیروزی شما به شکست انجامید؛) تا شما را آزمایش کند. و او شما را بخشید؛ و خداوند نسبت به مؤمنان، فضل و بخشش دارد.

و [در جنگ احد] حقيقتا خدا به وعده‌ى خويش با شما وفا كرد، آن‌گاه كه به اذن خدا آنها را تار و مار مى‌كرديد، تا وقتى كه سست شديد و در كار جنگ اختلاف نموديد و نافرمان شديد بعد از آن كه خداوند چيزى را كه دوست مى‌داشتيد (پيروزى) به شما نشان داد. گروهى از
و [در نبرد اُحد] قطعاً خدا وعده خود را با شما راست گردانيد: آنگاه كه به فرمان او، آنان را مى‌كشتيد، تا آنكه سست شديد و در كار [جنگ و بر سر تقسيم غنايم‌] با يكديگر به نزاع پرداختيد؛ و پس از آنكه آنچه را دوست داشتيد [يعنى غنايم را ]به شما نشان داد، نافرمانى نموديد. برخى از شما دنيا را و برخى از شما آخرت را مى‌خواهد. سپس براى آنكه شما را بيازمايد، از [تعقيب‌] آنان منصرفتان كرد و از شما درگذشت، و خدا نسبت به مؤمنان، با تفضل است.
و به حقیقت، خداوند صدق وعده خود را به شما نمود آن‌گاه که به فرمان خدا کافران را به خاک هلاک می‌افکندید تا وقتی که در کار جنگ (احد) سستی کرده و اختلاف برانگیختید و نافرمانی (حکم پیغمبر) نمودید پس از آنکه خدا آنچه آرزوی شما بود به شما نمود، منتها برخی جهت دنیا و برخی جهت آخرت می‌کوشیدید، سپس شما را از پیشرفت بازداشت تا شما را بیازماید، و خدا از تقصیر شما درگذشت، که خدا را با اهل ایمان عنایت و رحمت است.
و یقیناً خدا وعده اش را [در جنگ احد] برای شما تحقّق داد، آن گاه که دشمنان را به فرمان او تا مرز ریشه کن شدنشان می کشتید، تا زمانی که سست شدید و در کارِ [جنگ و غنیمت و حفظ سنگری که محل رخنه دشمن بود] به نزاع و ستیز برخاستید، و پس از آنکه [در شروع جنگ] آنچه را از پیروزی و غنیمت دوست داشتید، به شما نشان داد [از فرمان پیامبر در رابطه با حفظ سنگر] سر پیچی کردید، برخی از شما دنیا را می خواست و برخی از شما خواهان آخرت بود، سپس برای آنکه شما را امتحان کند از [پیروزی بر] آنان بازداشت و از شما درگذشت؛ و خدا بر مؤمنان دارای فضل است.
خدا به وعده‌اى كه با شما نهاده بود وفا كرد، آنگاه كه به اذن او دشمن را مى‌كشتيد. و چون غنيمتى را كه هواى آن را در سر داشتيد به شما نشان داد، سستى كرديد و در آن امر به منازعه پرداختيد و عصيان ورزيديد. بعضى خواستار دنيا شديد و بعضى خواستار آخرت. سپس تا شما را به بلايى مبتلا كند به هزيمت واداشت. اينك شما را ببخشود كه او را به مؤمنان بخشايشى است.
و آنگاه که به اذن الهی آنان را تارومار می‌کردید، خداوند وعده خویش را به شما تحقق بخشید، تا آنجا که بد دل شدید و پس از آنکه خواسته‌ها و خواستنیها را به شما نمایاند، بگو-مگو در کار آوردید و سرکشی پیشه کردید، چه گروهی از شما دنیا را می‌طلبد و گروهی از شما آخرت را، سپس شما را از آنان منصرف کرد تا شما را [در بوته امتحان‌] بیازماید، و سرانجام از شما درگذشت، و خداوند بر مؤمنان بخشش و بخشایش دارد
خداوند وعده خويش با شما راست كرد، هنگامى كه [در جنگ بدر و در آغاز جنگ احد] به فرمان او دشمنان را مى‌كشتيد، تا آنگاه كه سستى و بددلى كرديد و در كار [جنگ‌]- خالى كردن سنگر در گردنه احد- با يكديگر اختلاف و كشمكش نموديد، و پس از آنكه آنچه دوست داريد به شما بنمود نافرمانى كرديد، برخى از شما خواهان اين جهان و برخى خواستار آن جهانند سپس شما را [به هزيمت‌]- در جنگ احد- از آنها واگردانيد تا شما را بيازمايد، و هر آينه از شما درگذشت، و خدا خداوند فزون‌بخشى بر مؤمنان است.
و در آن هنگام که آنان را (در آغاز جنگ اُحُد) با کمک و یاری او از پای در می‌آوردید، خداوند به وعده‌ی خود (که پیروزی بود و بر زبان پیغمبر رفته بود) با شما وفا کرد، تا آن گاه که سستی کردید و در امر (ماندن در سنگرها و رهاکردن آنجاها) به کشمکش پرداختید و اختلاف ورزیدید، و پس از آن که آنچه را دوست می‌داشتید به شما نشان داد (که غلبه‌ی بر دشمن بود) نافرمانی کردید (و دو دسته شدید:) دسته‌ای از شما خواهان کالای دنیا (یعنی غنائم جنگ شد) و دسته‌ای خواستار آخرت (یعنی: رضایت‌الله و پاداش اخروی) گردید. پس (بر اثر فرار، دست) شما را از آنان بازداشت و از ایشان منصرفتان گردانید (و بدین وسیله پیروزی شما به شکست انجامید) تا شما را بیازماید و (مؤمنان مخلص، از دیگران ممتاز و جدا شوند. و هنگامی که پشیمان شدید) شما را بخشید، و خداوند را بر مؤمنان نعمت و منّت است.
و (در نبرد احد) خدا همواره وعده‌ی خود را به‌راستی با شما راست آورد؛ چون با اذن او، با آنان برخوردی حساس و مرگ‌بار کردید؛ تا هنگامی که سست شدید و در کار (جنگ و بر سر تقسیم غنایم) با یکدیگر به نزاع پرداختید. و پس از آنکه آنچه را دوست دارید (از غنیمت و پیروزی) به شما نشان داد نافرمانی نمودید. برخی از شما دنیا را و برخی از شما آخرت را می‌خواهد. سپس برای آنکه شما را بیازماید، از (تعقیب) آنان بازتان داشت، و از شما در گذشت. و خدا برای مؤمنان، کانون فضلی (بزرگ) است.
و همانا راست آورد بر شما خدا وعده خویش را هنگامی که به سختی می‌کشتید آنان را به اذن او تا گاهی که از هم گسیختید و با هم ستیزه کردید در کار و نافرمانی کردید پس از آنکه بنمود به شما آنچه دوست می‌داشتید از شما گروهی خواهان دنیا بودند و گروهی خواهان آخرت سپس منصرف ساخت شما را از ایشان تا بیازمایدتان و هرآینه بخشود بر شما و خدا است دارنده فضلی بر مؤمنان‌


آل عمران ١٥١ آیه ١٥٢ آل عمران ١٥٣
سوره : سوره آل عمران
نزول : ٣ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٤٦
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«تَحُسُّونَهُمْ»: ایشان را از پای در می‌آورید و مستأصلشان می‌نمائید. «إِذْن»: مشیّت و فرمان. «فَشِلْتُمْ»: ضعیف و پست همت شُدید. «عَصَیْتُمْ»: نافرمانی و سرکشی کردید. «أَرَاکُمْ»: نشانتان داد. «صَرَفَکُمْ عَنْهُمْ»: شما را از ایشان بازداشت. مراد این که خداوند شما را از جنگ ایشان منصرف و معونت خود را بازگرفت و شکست را بهره شما کرد.


نزول

محل نزول:

اين آيه در همچون ديگر آيات سوره آل عمران در مدينه بر پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله نازل گرديده است. [۱]

شأن نزول:[۲]

ابن عباس و براء بن عازب و حسن بصرى و قتادة روايت كنند كه وعيد مذكور در آيه مربوط به غزوه احد است. هنگامى كه مسلمين، مشركين را مى كشتند و سپس جايگاه و سنگر خود را بدون اجازه تخليه نموده و براى بدست آوردن غنائم رفتند.

خالد از پشت سر رسيد و جنگ درگرفت در اين ميان عبدالله بن جبير با افرادش كشته شدند و مشركين برگشتند و هفتاد نفر از مسلمين به كشتن رفتند و منادى از ميان آنان به صداى بلند فرياد مي‌زد و مى گفت محمد كشته شده است.

سپس خداوند دوباره به مسلمين منت گذاشت و مسلمين جبران عمل شكست خويش را نمودند و اين آيه به همين منظور نازل گرديد، ولى ديگران از مفسرين از محمد بن كعب قرظى روايت نمايند كه چون رسول خدا صلى الله عليه و آله از احد به مدينه بازگشت، اصحاب گفتند: اين همه رنج و محنت از كجا به ما رسيده و چرا به اين روز شكست افتاديم در صورتى كه خداوند به ما وعده نصرت داده بود سپس اين آيه را خداوند نازل فرمود.[۳]

تفسیر

تفسیر نور (محسن قرائتی)


«152» وَ لَقَدْ صَدَقَكُمُ اللَّهُ وَعْدَهُ إِذْ تَحُسُّونَهُمْ بِإِذْنِهِ حَتَّى إِذا فَشِلْتُمْ وَ تَنازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ وَ عَصَيْتُمْ مِنْ بَعْدِ ما أَراكُمْ ما تُحِبُّونَ مِنْكُمْ مَنْ يُرِيدُ الدُّنْيا وَ مِنْكُمْ مَنْ يُرِيدُ الْآخِرَةَ ثُمَّ صَرَفَكُمْ عَنْهُمْ لِيَبْتَلِيَكُمْ وَ لَقَدْ عَفا عَنْكُمْ وَ اللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ‌

و قطعاً خداوند وعده‌ى خود را (مبنى بر پيروزى شما در جنگ احد) محقّق گرداند، زيرا كه دشمن را با خواست او مى‌كشتيد، تا آنكه سست شديد و در كار (جنگ و تقسيم غنائم) به نزاع پرداختيد و از (دستور پيامبر) نافرمانى كرديد، با آنكه خداوند (پيروزى و) آنچه را (از غنائم) كه محبوب شما بود به شما نشان داده بود. برخى از شما خواهان دنيايند (و غنائم جنگى،) و برخى خواهان آخرت (و شهادت در راه خدا). پس آنگاه خداوند شما را از (تعقيب) آنان منصرف ساخت (و پيروزى شما به شكست انجاميد،) تا شما را بيازمايد، ولى از (خطاى) شما درگذشت و همانا خداوند نسبت به مؤمنان، صاحب فضل و بخشش است.

جلد 1 - صفحه 627

نکته ها

در سال دوم هجرى كه مسلمانان در جنگ بدر پيروز شدند، خداوند وعده داد كه در جنگ‌هاى آينده نيز پيروز مى‌شوند. در سال بعد كه جنگ احد واقع شد، پيامبر صلى الله عليه و آله پنجاه نفر مسلح را براى حفاظت از درّه‌ها و كوهها نصب كرد. چون جنگ شروع شد، در آغاز مسلمانان حمله كرده و نفس دشمن را گرفته و آنها را شكست دادند، اما متأسّفانه در بين آن پنجاه نفر كه مسئول حفاظت از كوه بودند، اختلاف شد، عدّه‌اى گفتند: پيروزى ما قطعى است، پس به سراغ جمع غنائم برويم و عدّه‌ى كمى همچنان سنگرها را حفظ كردند. دشمنِ شكست خورده، از همان منطقه‌اى كه بدون محافظ مانده بود حمله كرد و اين بار مسلمانان ضربه‌ى سنگينى خوردند و شهداى بسيارى دادند، تا آنجا كه جان پيامبر در معرض خطر قرار گرفت و بسيارى از مسلمانان پا به فرار گذاشتند.

پس از پايان جنگ، مسلمانان از پيامبر صلى الله عليه و آله انتقاد مى‌كردند كه مگر خدا به ما وعده‌ى پيروزى نداده بود، پس چرا شكست خورديم؟ اين آيه پاسخ مى‌دهد كه وعده‌ى خدا راست و درست بود، ولى سستى و نزاع و نافرمانى عاملِ شكست شما شد.

پیام ها

1- معناى تحقق وعده‌هاى خدا، ناديده گرفتن سنّت‌هاى الهى نيست. نصرت خداوند تا زمانى است كه شما به وظيفه عمل كنيد. «لَقَدْ صَدَقَكُمُ اللَّهُ وَعْدَهُ ... إِذا فَشِلْتُمْ وَ تَنازَعْتُمْ»

2- از جمله عوامل شكست، سستى، نزاع و عدم اطاعت از فرماندهى است.

«فَشِلْتُمْ وَ تَنازَعْتُمْ ... وَ عَصَيْتُمْ»

3- افراد براى هدف‌هاى متفاوت جنگ مى‌كنند. بعضى براى دنيا مى‌جنگند و بعضى براى آخرت. «مِنْكُمْ مَنْ يُرِيدُ الدُّنْيا وَ مِنْكُمْ مَنْ يُرِيدُ الْآخِرَةَ»

4- پايدارى در نبرد، حفظ وحدت و اطاعت، نشانه‌ى آخرت خواهى رزمندگان است. «مِنْكُمْ مَنْ يُرِيدُ الْآخِرَةَ»

5- جزاى كسى كه بجاى شكر نعمت پيروزى، به اختلاف و نافرمانى و سستى‌

جلد 1 - صفحه 628

دامن زند، شكست است. «صَرَفَكُمْ عَنْهُمْ»

6- عامل شكست‌هاى بيرونى، درونى است. شما در درون سست و نافرمان شديد، لذا در بيرون شكست خورديد. «فَشِلْتُمْ ... صَرَفَكُمْ عَنْهُمْ»

7- شكست‌ها، وسيله‌ى آزمايش الهى است. «لِيَبْتَلِيَكُمْ»

8- هنگام تخلّف و شكست نيز از لطف خدا مأيوس نشويد. «عَفا عَنْكُمْ»

9- ايمان، بستر و زمينه‌ى دريافت فضل خاص خداوند است. «عَفا عَنْكُمْ وَ اللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ»

10- مؤمن را به خاطر يك خلاف نبايد از صفوف اهل ايمان خارج دانست، بلكه بايد از يك سو هشدار داد و از سوى ديگر با تشويق دلگرمش كرد. «عَفا عَنْكُمْ وَ اللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ لَقَدْ صَدَقَكُمُ اللَّهُ وَعْدَهُ إِذْ تَحُسُّونَهُمْ بِإِذْنِهِ حَتَّى إِذا فَشِلْتُمْ وَ تَنازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ وَ عَصَيْتُمْ مِنْ بَعْدِ ما أَراكُمْ ما تُحِبُّونَ مِنْكُمْ مَنْ يُرِيدُ الدُّنْيا وَ مِنْكُمْ مَنْ يُرِيدُ الْآخِرَةَ ثُمَّ صَرَفَكُمْ عَنْهُمْ لِيَبْتَلِيَكُمْ وَ لَقَدْ عَفا عَنْكُمْ وَ اللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ (152)


«1» مجمع البيان، جلد اوّل، صفحه 519

تفسير اثنا عشرى، ج‌2، ص: 274

شأن نزول: چون اصحاب حضرت در جنگ احد به مدينه مراجعت كردند، با خود گفتند: اين وهن از كجا بر ما واقع شد، و حال آنكه خداى تعالى وعده ظفر و نصرت فرموده بود؛ آيه شريفه نازل شد:

وَ لَقَدْ صَدَقَكُمُ اللَّهُ وَعْدَهُ‌: و هر آينه راست فرمود شما را خدا به وعده نصرت و ظفر در آيه: بَلى‌ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا وَ يَأْتُوكُمْ مِنْ فَوْرِهِمْ هذا يُمْدِدْكُمْ رَبُّكُمْ بِخَمْسَةِ آلافٍ مِنَ الْمَلائِكَةِ مُسَوِّمِينَ‌. «1» پس آن ظفر و نصرت، مشروط بود به صبر و تقوا، نه مخالفت امر پيغمبر؛ يعنى تا صبر كرديد و اطاعت نموديد، مظفّر و منصور بوديد. و چون ترك صبر نموديد، مغلوب شديد. و بعد باز ثبات قدم نموديد، حق تعالى شما را نصرت فرمود. در صحيح- حاكم نقل كند از ابن عبّاس كه: حق تعالى در هيچ موطنى پيغمبر خود را نصرت نفرمود، در حرب احد نمود، جمعى انكار كردند. ابن عبّاس گفت: من از كتاب خدا گويم، پس اين آيه تلاوت كرد:

وَ لَقَدْ صَدَقَكُمُ اللَّهُ وَعْدَهُ‌.

إِذْ تَحُسُّونَهُمْ بِإِذْنِهِ‌: آن هنگام كه زايل مى‌كرديد حس كفار را به فرمان خدا، يعنى مى‌كشتيد ايشان را به لطف و معونت الهى. مراد آنست كه ازاله حيات كفار مى‌گرديد، به قتل مى‌آورديد، و اين در اول روز بود. حَتَّى إِذا فَشِلْتُمْ‌: تا اينكه ضعيف الرأى و بد دل شديد، يا ميل كرديد به غنيمت؛ چه حرص، از ضعف عقل مى‌باشد. وَ تَنازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ: و منازعه و مخالفت نموديد در كار حرب. مراد اختلال پنجاه نفر است كه حضرت در شعب كوه مقرر فرمود. ده نفر آنها پيروى امر و چهل نفر مخالفت كردند و در عقب غنيمت رفتند، چنانچه فرمايد: وَ عَصَيْتُمْ‌: و نافرمانى نمودند در امر امير خود عبد اللّه جبير، و به اين جهت به مغلوبيت مبتلا شديد. مِنْ بَعْدِ ما أَراكُمْ ما تُحِبُّونَ‌:

بعد از آنكه نشان داد خدا شما را آنچه دوست مى‌داشتيد از نصرت و غنيمت و فرار دشمن، تا آنكه مخالفت نموديد. مِنْكُمْ مَنْ يُرِيدُ الدُّنْيا: بعضى از شما


«1» آيه 125 همين سوره‌

تفسير اثنا عشرى، ج‌2، ص: 275

دنيا را خواهند، يعنى غنيمت و نام بلند، و آنها كسانى بودند كه از مركز معين خارج شدند. وَ مِنْكُمْ مَنْ يُرِيدُ الْآخِرَةَ: و برخى ديگر از شما آخرت را خواهند كه سعادت شهادت باشد و آنها كسانيند كه محافظت نمودند امر پيغمبر را.

ابن مسعود گويد: ما نمى‌دانستيم كه بعضى اصحاب حضرت، دنيا طلب هستند مگر بعد از نزول اين آيه.

ثُمَّ صَرَفَكُمْ عَنْهُمْ لِيَبْتَلِيَكُمْ‌: پس بازداشت شما را خداوند از كشتن كفار بعد از غلبه شما، تا بيازمايد شما را بر مصائب و امتحان نمايد شما را بر ايمان نزد نوائب، يعنى با شما معامله آزمايندگان نمايند تا مؤمنان خالص از ديگران ممتاز شوند. وَ لَقَدْ عَفا عَنْكُمْ‌: و هر آينه به تحقيق عفو فرمود و درگذشت از شما خداى تعالى، و نگذاشت به شومى مخالفت، همه كشته شويد به جهت تفضيل الهى بر شما. وَ اللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ‌: و خداى تعالى صاحب فضل و رحمت است بر ايمان آرندگان، پس تفضل فرمايد بر شما به عفو، بعد از ندامت شما بر مخالفت، يا در همه احوال، فضل او شامل حال است.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ لَقَدْ صَدَقَكُمُ اللَّهُ وَعْدَهُ إِذْ تَحُسُّونَهُمْ بِإِذْنِهِ حَتَّى إِذا فَشِلْتُمْ وَ تَنازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ وَ عَصَيْتُمْ مِنْ بَعْدِ ما أَراكُمْ ما تُحِبُّونَ مِنْكُمْ مَنْ يُرِيدُ الدُّنْيا وَ مِنْكُمْ مَنْ يُرِيدُ الْآخِرَةَ ثُمَّ صَرَفَكُمْ عَنْهُمْ لِيَبْتَلِيَكُمْ وَ لَقَدْ عَفا عَنْكُمْ وَ اللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ (152)

ترجمه‌

و هر آينه بتحقيق وفا كرد با شما خداوند بوعده خود آنوقت كه ميكشتيد آنها را باذن او تا وقتى كه سستى كرديد و اختلاف نموديد در فرمان و نافرمانى كرديد بعد از آنكه نمود بشما آنچه را دوست داشتيد بعضى از شما كسانى هستند كه دنيا طلبند و بعضى از شما كسانى هستند كه آخرت خواهند پس بازداشت شما را از آنها تا بيازمايد شما را و هر آينه به تحقيق عفو كرد از شما و خداوند صاحب فضل است بر گروندگان..

تفسير

خداوند بمسلمين وعده ظفر بر كفار را داده بود ولى بشرط صبر و تقوى چنانچه در آيه بلى ان تصبروا و تتقوا گذشت و پس از مراجعت از جنگ احد بعضى از اصحاب گفتند چه شد كه با وعده خداوند بظفر مسلمين ما شكست خورديم خداوند در اين آيه از اعتراض آنها بطورى جواب داد كه موجب عبرت است مى‌فرمايد خداوند بوعده خود وفا فرمود وقتى كه شما بر آنها غلبه نموديد و كشتيد آنها را و مستأصل كرديد و آنها فرار كردند چون يك معنى احساس بردن حس است و اين بكمك و اذن الهى بود چون عده وعده شما كمتر از آنها بود تا وقتى كه سستى نموديد و اختلاف كرديد در اطاعت امر پيغمبر (ص) كه از پنجاه نفر تير انداز مأمور رخنه احد دوازده نفر گفتند بايد ايستاد و اعتنا بغنيمت ننمود و مخالفت فرمان پيغمبر را نكردند و بقيه رفتند بطلب غنيمت و معصيت نمودند بعد از آنكه خداوند بشما ارائه داد


جلد 1 صفحه 513

محبوب شما را كه فتح و ظفر و عزت و غنيمت بود پس تا ماداميكه شما بشرط خداوند عمل نموديد خداوند هم بشرط خود عمل فرمود و وقتى شما خلاف شرط كرديد خداوند هم مطابق كردار شما رفتار كرد و اين خود دليل قطعى است بر صدق مقال خداوند كه كاملا مطابق با خارج است در زمان تحقق شرط و در زمان تخلف از آن بعلاوه بعضى از شما طالب غنيمت بوديد لذا در بحبوحه جنگ مراكز خودتان را كه پيغمبر تعيين فرموده بود و سفارش اكيد كرده بود كه تا آخر جنگ و فرمان جديد خالى نگذاريد خالى گذاريد و رفتيد براى جمع غنيمت و بعضى مانند عبد اللّه جبير و عده قليلى كه با او باقى ماندند تا كشته شدند طالب آخرت بوديد چنانچه هر دو قسمت را قمى نقل فرموده و خداوند در آيه و ما كان لنفس ان تموت وعده فرمود كه طالب دنيا را جزاى دنيوى عطا فرمايد و طالب آخرت را جزاى اخروى و بوعده خود هم عمل فرمود شما بغنيمت رسيديد و آنها بشهادت پس باز خداوند بتمام وعده خود عمل فرموده و ابدا خلف و عدى از خداوند سر نزده و علاوه بر اين خداوند در آيات متعدده وعده فرموده كه مؤمنين را در معرض امتحان بيرون آورد و اين براى آنستكه شما مغرور بخود نشويد و ثابت قدم از متزلزل ممتاز شود در انظار خلق و قدر خوبان معلوم گردد لذا بازداشت شما را از قتال آنها و كمك نكرد با شما در تقويت قلوب شما تا مبتلا فرمايد شما را بمصائب و امتحان كند شما را به ثبات قدم در ايمان و تزلزل در آن و كسى تعجب نكند كه چگونه ميشود بعد از پيغمبر اصحاب از وصىّ معين او دست بردارند و دور كس ديگر جمع شوند و معلوم شود كه آنها همان اشخاصى بودند كه با پيغمبر هم در زمان حياتش اينطور سلوك ميكردند علاوه بر همه باز خداوند توبه شما را قبول نمود و عذر غير موجه شما را پذيرفت و با فضل خود با شما رفتار كرد چون واقعا پشيمان شده بوديد و در آخر كار باز شما را ظفر داد بر آنها زيرا كه امير المؤمنين (ع) يك تنه با آنها مقاومت نمود و خداوند سه ملك مقرب جبرئيل و ميكائيل و اسرافيل را با عساكرشان فرستاد بكمك او و آنها تا مكه كفار را تعقيب نمودند و كفار صداى سم اسبان ملائكه را مى‌شنيدند و بسرعت فرار ميكردند و تا وقتى كه وارد مكه شدند در اين خوف بودند لهذا باهالى مكه گفتند الان لشگر


جلد 1 صفحه 514

محمد ميرسد و چوپان‌ها و هيزم‌كش‌ها آمدند و اظهار داشتند ديديم لشگر محمد را در تعقيب لشگر ابو سفيان بودند و جلو آنها شخصى بر اسب اشقر سوار بود خط سير آنها را در نظر گرفته بودند و ميآمدند و مردم ابو سفيان را سرزنش و ملامت مى‌نمودند چنانچه در كافى از حضرت صادق (ع) روايت نموده با اين تفصيل چگونه ميشود حكم كرد كه شما شكست خورديد با آنكه آنها مهاجم بر شما بودند و تمام همشان كشتن پيغمبر (ص) و امير المؤمنين (ع) و انحلال جمعيت اسلام بود و براى اين مقصد حركت كرده بودند و عاقبت بمقصود نرسيدند و عده تلفات داده دست خالى مراجعت كردند و اين نبود مگر براى آنكه فضل خداوند در هر حال شامل حال اهل ايمان است پس باز خداوند بوعده خود وفا فرموده و بشما نصرت عنايت نموده و اين جمعا چهار جواب است كه يكى از آنها را مفسرين بيان نموده‌اند و سه جواب ديگر را حقير از اين آيه استفاده كرده‌ام كه هر يك مستقلا بيانى است براى صدق وعد و رفع اعتراض اصحاب نهايت آنكه جواب اول را كه حضرات متعرض شده‌اند واضح است و سه جواب ديگر دقيق است و از لطايف كلام محسوب ميشود و الحمد للّه على نعمائه.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ لَقَد صَدَقَكُم‌ُ اللّه‌ُ وَعدَه‌ُ إِذ تَحُسُّونَهُم‌ بِإِذنِه‌ِ حَتّي‌ إِذا فَشِلتُم‌ وَ تَنازَعتُم‌ فِي‌ الأَمرِ وَ عَصَيتُم‌ مِن‌ بَعدِ ما أَراكُم‌ ما تُحِبُّون‌َ مِنكُم‌ مَن‌ يُرِيدُ الدُّنيا وَ مِنكُم‌ مَن‌ يُرِيدُ الآخِرَةَ ثُم‌َّ صَرَفَكُم‌ عَنهُم‌ لِيَبتَلِيَكُم‌ وَ لَقَد عَفا عَنكُم‌ وَ اللّه‌ُ ذُو فَضل‌ٍ عَلَي‌ المُؤمِنِين‌َ (152)

و ‌هر‌ اينه‌ خداوند راست‌ فرمود وعده‌ ‌خود‌ ‌را‌ بشما ‌که‌ وعده‌ نصرت‌ ‌بود‌ موقعي‌ ‌که‌ مشركين‌ ‌را‌ مستأصل‌ نموديد و ‌از‌ ‌آنها‌ كشتيد و بيچاره‌ نموديد باذن‌ الهي‌ ‌تا‌ زماني‌ ‌که‌ ‌شما‌ ‌را‌ جبن‌ گرفت‌ و ترس‌ مستولي‌ شد ‌بر‌ ‌شما‌ و مختلف‌ شديد ‌در‌ امر جهاد و معصيت‌ ‌خدا‌ كرديد بفرار ‌از‌ جنگ‌ ‌بعد‌ ‌از‌ آني‌ ‌که‌ بشما نمايان‌ فرمود آنچه‌ ‌را‌ ‌که‌ دوست‌ ميداشتيد، بعض‌ ‌شما‌ متاع‌ دنيوي‌ ‌را‌ طالب‌ ‌بود‌ ‌که‌ غنائم‌ دار الحرب‌ ‌باشد‌ و بعضي‌ سعادت‌ اخروي‌ ‌را‌ ميخواست‌ ‌که‌ شهادت‌ ‌باشد‌ ‌پس‌ ‌از‌ ‌آن‌ ‌شما‌ ‌را‌ ‌از‌ كفار منصرف‌ نمود ‌تا‌ اينكه‌ امتحان‌ ‌خود‌ ‌را‌ داديد و خداوند عفو فرمود گناه‌ ‌شما‌ ‌را‌ و خداوند داراي‌ فضل‌ ‌است‌ ‌بر‌ مؤمنين‌ بآنها تفضل‌ ميفرمايد

جلد 4 - صفحه 393

‌اينکه‌ ‌آيه‌ شريفه‌ راجع‌ بقضيه‌ شخصيه‌ ‌است‌ و كيفيت‌ غزوه‌ احد ‌که‌ ابتداء خداوند نصرت‌ بخشيد مؤمنين‌ ‌را‌ ‌بر‌ مشركين‌ و ‌آنها‌ فرار كردند و مؤمنين‌ مجاهدين‌ مشغول‌ ضبط غنائم‌ شدند و اصحاب‌ ‌عبد‌ اللّه‌ ‌بن‌ جبير ‌که‌ پيغمبر صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ فرموده‌ ‌بود‌ ‌که‌ ‌در‌ عقبه‌ ساخلو باشند و گردنه‌ ‌را‌ ‌از‌ دست‌ ندهند اختلاف‌ و منازعه‌ ‌بين‌ ‌آنها‌ واقع‌ شد، يك‌ دسته‌ گفتند ديگر جنگ‌ خاتمه‌ پيدا كرد و ‌ما ‌از‌ غنائم‌ محروم‌ ميشويم‌ گردنه‌ ‌را‌ خالي‌ كردند و بطمع‌ غنائم‌ رفتند اينها كساني‌ بودند ‌که‌ مقصودشان‌ دنيا ‌بود‌.

و يك‌ دسته‌ ‌که‌ ‌عبد‌ اللّه‌ ‌إبن‌ جبير و قليلي‌ ‌از‌ اصحابش‌ بودند گفتند پيغمبر صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ امر فرموده‌ ‌که‌ ‌ما گردنه‌ ‌را‌ خالي‌ نگذاريم‌ همانجا ماندند، مشركين‌ ديدند گردنه‌ خالي‌ شد ‌از‌ آنجا دو مرتبه‌ حمله‌ كردند و ‌اينکه‌ بقيه‌ ‌که‌ باقي‌ مانده‌ بودند كشتند و حمله‌ بمسلمين‌ نموده‌ و قريب‌ هفتاد نفر ‌از‌ مسلمين‌ ‌را‌ كشتند و مسلمانان‌ ترسيدند و خبر دروغي‌ كشته‌ شدن‌ پيغمبر صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ ‌را‌ باور كردند و فرار نمودند.

و ‌اينکه‌ امتحان‌ بزرگي‌ ‌بود‌ ‌که‌ آنهايي‌ ‌که‌ ثابت‌ ماندند ‌تا‌ كشته‌ شدند و ‌ يا ‌ مشركين‌ ‌را‌ منهزم‌ نمودند ‌که‌ مقصودشان‌ آخرت‌ ‌بود‌ و فيض‌ بشهادت‌ و حفظ دين‌، سپس‌ خداوند كساني‌ ‌را‌ ‌که‌ معصيت‌ كردند و بطمع‌ غنائم‌ گردنه‌ ‌را‌ خالي‌ كردند و كساني‌ ‌که‌ فرار نمودند ‌آنها‌ ‌را‌ عفو فرمود و تفضّل‌ نمود.

وَ لَقَد صَدَقَكُم‌ُ اللّه‌ُ وَعدَه‌ُ صدق‌ و كذب‌ ‌از‌ صفات‌ خبر ‌است‌، و وعد ‌از‌ مقوله‌ انشاء، و مراد ‌از‌ صدق‌ وعد وفاء بوعد ‌است‌ و ‌از‌ كذب‌ وعد تخلّف‌ ‌از‌ ‌آن‌ ‌است‌، ‌در‌ حق‌ اسمعيل‌ ‌عليه‌ السّلام‌ ميفرمايد إِنَّه‌ُ كان‌َ صادِق‌َ الوَعدِ مريم‌ ‌آيه‌ 64 و وفاء بوعد يكي‌ ‌از‌ صفات‌ حميده‌ ‌است‌ و افعال‌ حسنه‌ و ‌در‌ آيات‌ و اخبار مدح‌ بسياري‌ ‌از‌ ‌او‌ ‌شده‌ و البته‌ خداوند بوعده‌ ‌خود‌ عمل‌ ميفرمايد و خلف‌ وعده‌ نميفرمايد چون‌ قبيح‌ ‌است‌ و محال‌ ‌است‌ ‌از‌ ‌او‌ سر بزند إِن‌َّ اللّه‌َ لا يُخلِف‌ُ المِيعادَ

جلد 4 - صفحه 394

رعد ‌آيه‌ 31، و اما وعيد ‌که‌ وعده‌ عذاب‌ ‌باشد‌ خلفش‌ مانعي‌ ندارد و قبحي‌ ‌در‌ ‌او‌ نيست‌ إِذ تَحُسُّونَهُم‌ بِإِذنِه‌ِ تحسّس‌ بيچاره‌ كردن‌ و مستأصل‌ نمودن‌ ‌است‌ و ‌از‌ ماده‌ حس‌ّ ‌است‌ مثل‌ حواس‌ ظاهره‌ و باطنه‌ بمعني‌ درك‌ و ‌يعني‌ انهم‌ مدركون‌ ‌يعني‌ ‌در‌ تحت‌ استيلاء ‌شما‌ آمدند لكن‌ نه‌ بقدرت‌ و توانايي‌ ‌خود‌ ‌شما‌ بلكه‌ باعانت‌ و اذن‌ پروردگار چه‌ ‌در‌ جنگ‌ بدر و ساير فتوحات‌ اسلامي‌ و ‌حتي‌ ‌در‌ احد ‌در‌ ابتداء امر.

حَتّي‌ إِذا فَشِلتُم‌ ‌اينکه‌ وعده‌ الهي‌ ‌بود‌ ‌تا‌ زماني‌ ‌که‌ ‌شما‌ خوف‌ و ترس‌ برداشتيد ‌از‌ ‌آنها‌ و فرار كرديد و پيغمبر صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ ‌را‌ ‌با‌ معدودي‌ قليل‌ تنها گذاشتيد و گمان‌ كرديد ‌آن‌ حضرت‌ كشته‌ ‌شده‌ و ‌اينکه‌ معصيت‌ بزرگ‌ ‌را‌ مرتكب‌ شديد ‌که‌ ‌هم‌ بطمع‌ غنائم‌ گردنه‌ ‌را‌ خالي‌ گذاشتيد ‌تا‌ دشمن‌ ‌بر‌ ‌شما‌ چيره‌ شود و ‌هم‌ فرار ‌از‌ زحف‌ نموديد وَ تَنازَعتُم‌ و ‌بين‌ ‌خود‌ اختلاف‌ انداختيد، بعضي‌ گفتند برگرديم‌ بدين‌ اولي‌، و بعضي‌ گفتند ‌از‌ كفار امام‌ بگيريم‌ و بعضي‌ گفتند استقامت‌ كنيم‌ ‌تا‌ كشته‌ شويم‌. ‌في‌ الامر ‌در‌ كار جنگ‌ و دفع‌ دشمن‌.

وَ عَصَيتُم‌ و معصيت‌ كرديد و مطابق‌ دستور الهي‌ و فرمان‌ ‌رسول‌ رفتار نكرديد ‌که‌ فرمود عقبه‌ ‌را‌ خالي‌ نگذاريد و فرار ‌از‌ زحف‌ نكنيد و مسلمانان‌ ‌را‌ بكشتن‌ ندهيد و كفار ‌را‌ ‌بر‌ ‌خود‌ چيره‌ نكنيد و ‌رسول‌ ‌را‌ تنها نگذاريد.

مِن‌ بَعدِ ما أَراكُم‌ ما تُحِبُّون‌َ ‌با‌ اينكه‌ مشاهده‌ كرديد و خداوند بشما نماياند آنچه‌ ‌را‌ ‌که‌ وعده‌ فرموده‌ ‌بود‌ و ‌از‌ ‌او‌ ميخواستيد ‌هم‌ استفاده‌ مادي‌ غنائم‌ دار الحرب‌ و ‌هم‌ استفاده‌ ديني‌ ‌از‌ غلبه‌ ‌بر‌ كفار.

مِنكُم‌ مَن‌ يُرِيدُ الدُّنيا ‌من‌ تبعيضيه‌، ‌يعني‌ بعض‌ ‌شما‌ مقصود و منظور و مطلوب‌ آنان‌ ‌از‌ جهاد ‌با‌ كفار همان‌ ماليت‌ دنيا و غنيمت‌ ‌بود‌ خداوند بمقصودتان‌ نائل‌ فرمود.

وَ مِنكُم‌ مَن‌ يُرِيدُ الآخِرَةَ ‌از‌ ترويج‌ دين‌ و اعلاء كلمه‌ اسلام‌ و سركوبي‌

جلد 4 - صفحه 395

كفار و مثوبات‌ مترتبه‌ ‌بر‌ جهاد.

ثُم‌َّ صَرَفَكُم‌ عَنهُم‌ لِيَبتَلِيَكُم‌ ‌پس‌ ‌از‌ ارائه‌ آنچه‌ ميخواستيد خداوند ‌براي‌ امتحان‌ ‌شما‌، ‌شما‌ ‌را‌ ‌از‌ ‌آنها‌ منصرف‌ فرمود و عقب‌نشيني‌ كرديد ‌تا‌ مجاهدين‌ حقيقي‌ ‌که‌ ‌براي‌ ‌خدا‌ جهاد ميكردند ‌با‌ مجاهدين‌ مادي‌ ‌که‌ ‌براي‌ استفاده‌ جهاد نمودند ‌از‌ ‌هم‌ ممتاز شوند، مقام‌ ‌علي‌ امير المؤمنين‌ ‌عليه‌ السّلام‌ و مقام‌ منافقين‌ ‌بر‌ مردم‌ و ‌بر‌ ‌خود‌ ‌آنها‌ معلوم‌ گردد.

وَ لَقَد عَفا عَنكُم‌ چون‌ امتحان‌ شديد خداوند ‌از‌ ‌اينکه‌ معاصي‌ بزرگ‌ ‌شما‌ ‌را‌ عفو فرمود و الّا مستحق‌ نزول‌ عذاب‌ ميشديد چنانچه‌ ‌در‌ امم‌ سالفه‌ موقعي‌ ‌که‌ مخالفت‌ انبياء ‌خود‌ نمودند مورد عذابهاي‌ سخت‌ واقع‌ شدند، و ‌اينکه‌ عفو الهي‌ نه‌ ‌براي‌ عنايت‌ بمنافقين‌ ‌باشد‌ ‌آنها‌ ‌اگر‌ ‌در‌ دنيا ‌هم‌ گرفتار نشوند ‌در‌ آخرت‌ معذّب‌ خواهند ‌بود‌ بلكه‌ عفو الهي‌ ‌بر‌ ‌اينکه‌ ‌بود‌ ‌که‌ ‌اگر‌ عذاب‌ نازل‌ ميشد مؤمنين‌ ‌هم‌ ‌از‌ ‌بين‌ ميرفتند.

وَ اللّه‌ُ ذُو فَضل‌ٍ عَلَي‌ المُؤمِنِين‌َ و بواسطه‌ ‌اينکه‌ تفضّل‌ ‌خدا‌ ‌از‌ سر تقصيرشان‌ ‌در‌ گذشت‌ و ‌به‌ پاداش‌ عملشان‌ نپرداخت‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 152)- شکست پس از پیروزی! در ماجرای جنگ احد گفتیم:

مسلمانان در آغاز جنگ با اتحاد و شجاعت خاصی جنگیدند، و به زودی پیروز شدند، ولی نافرمانی جمعی از تیراندازان که سنگر خود را رها کردند و به جمع آوری غنایم مشغول شدند سبب شد که ورق برگردد و شکست سختی به لشگر اسلام وارد گردد. هنگامی که مسلمانان با دادن تلفات و خسارات سنگینی به مدینه باز می‌گشتند با یکدیگر می‌گفتند مگر خداوند به ما وعده فتح و پیروزی نداده بود؟

پس چرا در این جنگ شکست خوردیم؟

از این به بعد قرآن ضمن پاسخ آنها، علل شکست را توضیح می‌دهد، می‌فرماید: «وعده خدا در باره پیروزی شما کاملا درست بود و به همین دلیل در آغاز جنگ پیروز شدید و به فرمان خدا دشمنان را به قتل می‌رساندید و این وعده تا زمانی که دست از استقامت و پیروی فرمان پیغمبر برنداشته بودید ادامه داشت، شکست از آن زمان شروع شد که سستی و نافرمانی شما را فرا گرفت» (وَ لَقَدْ صَدَقَکُمُ اللَّهُ وَعْدَهُ إِذْ تَحُسُّونَهُمْ بِإِذْنِهِ حَتَّی إِذا فَشِلْتُمْ).

یعنی، اگر تصور کردید که وعده پیروزی بدون قید و شرط بوده، سخت در

ج1، ص339

اشتباه بوده‌اید تمام وعده‌های پیروزی مشروط به پیروی از فرمان خداست.

سپس قرآن می‌گوید: «پس از مشاهده آن پیروزی چشم گیر که مورد علاقه شما بود راه عصیان پیش گرفتید و (بر سر رها کردن سنگرها) به نزاع پرداختید» (وَ تَنازَعْتُمْ فِی الْأَمْرِ وَ عَصَیْتُمْ مِنْ بَعْدِ ما أَراکُمْ ما تُحِبُّونَ).

سپس می‌افزاید: «در این موقع جمعی از شما خواستار دنیا و جمع غنایم بودید در حالی که جمعی دیگر ثابت قدم و خواستار آخرت و پاداشهای الهی بودند» (مِنْکُمْ مَنْ یُرِیدُ الدُّنْیا وَ مِنْکُمْ مَنْ یُرِیدُ الْآخِرَةَ).

در اینجا ورق برگشت «و خداوند پیروزی شما را به شکست تبدیل کرد تا شما را بیازماید و تنبیه کند و پرورش دهد» (ثُمَّ صَرَفَکُمْ عَنْهُمْ لِیَبْتَلِیَکُمْ).

«سپس خداوند همه این نافرمانیها و گناهان شما را بخشید (در حالی که سزاوار مجازات بودید) زیرا خداوند نسبت به مؤمنان از هر گونه نعمتی فرو گذار نمی‌کند» (وَ لَقَدْ عَفا عَنْکُمْ وَ اللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ).

نکات آیه

۱- وعده الهى به نصرت و یارى پیکارگران مؤمن، در رویارویى و نبرد با دشمنان دین (و لقد صدقکم اللّه وعده اذ تحسّونهم باذنه) جمله «و لقد صدقکم اللّه وعده»، حاکى از این است که خداوند از پیش سرکوبى دشمنان و پیروزى مؤمنان را وعده داده بود.

۲- تخلّف ناپذیرى وعده هاى الهى (و لقد صدقکم اللّه وعده) صدق به معناى تحقق وعده است.

۳- تحقق وعده الهى به نصرت و پیروزى پیکارگران احد، آنگاه که در آغاز نبرد، مشرکان را تا آستانه انقراض کشتند. (و لقد صدقکم اللّه وعده اذ تحسّونهم باذنه) «اذ تحسّونهم» متعلق به «و لقد صدقکم اللّه» است ; یعنى بیان زمان تحقق وعده الهى است. و «تحسّونهم» از ماده «حَسّ» به معناى کشتن تا حد انقراض و نابودى است.

۴- ضربات مرگبار مسلمانان پیکارگر در آغاز جنگ احد بر پیکره مشرکان قریش، به اذن و اراده الهى (و لقد صدقکم اللّه وعده اذ تحسّونهم باذنه)

۵- تأثیر اسباب و عوامل مادى، در گروِ اذن و اراده خداوند است. (اذ تحسّونهم باذنه)

۶- جریان و فرجام حوادث، در قلمرو حاکمیّت خداوند (اذ تحسّونهم باذنه)

۷- سستى، اختلاف در کار جنگ و سرپیچى از فرمان پیامبر (ص)، از عوامل شکست مسلمانان در پیکار احد (حتّى اذا فشلتم و تنازعتم فى الامر و عصیتم)

۸- سستى، نزاع و تفرقه و سرپیچى از فرماندهى، از عوامل شکست جنگجویان (حتّى اذا فشلتم و تنازعتم فى الامر و عصیتم)

۹- تحقق وعده الهى به پیروزى جامعه ایمانى در گرو اتّحاد صفوف، پایدارى و پیروى آنان از رهبرى (و لقد صدقکم اللّه وعده ... حتّى اذا فشلتم و تنازعتم فى الامر و عصیتم)

۱۰- سستى، تفرقه و سرپیچى برخى پیکارگران احد از فرمان پیامبر (ص)، پس از پیروزى ابتدایى بر دشمنان (حتّى اذا فشلتم ... من بعد ما اریکم ما تحبّون) گر چه ظاهر خطاب در «فشلتم و تنازعتم ... و عصیتم» به تمامى مسلمانان در جنگ احد است، ولى به قرینه تقسیم آنان در دنباله آیه به دو گروه دنیاطلب و آخرت طلب، معلوم مى شود مراد از مخاطبین «فشلتم ... »، گروهى از مسلمانان بوده اند و نه همه آنان.

۱۱- جامعه ایمانى در معرض خطر سستى، تفرقه و سرپیچى از رهبرىِ صالح خویش، پس از نیل به پیروزى (حتّى اذا فشلتم ... من بعد ما اریکم ما تحبّون)

۱۲- پیروزى بر دشمنان دین، خواسته و آرمان جامعه ایمانى (من بعد ما اریکم ما تحبّون) مراد از «ما تحبّون» (آنچه آرزوى شما بود)، پیروزى بر دشمن است.

۱۳- استوارى در نبرد، اتّحاد و یکدلى رزمجویان و پیروى از دستورات رهبران الهى، عامل جلب اذن خداوند براى پیروزى بر دشمن (اذ تحسّونهم باذنه حتّى اذا فشلتم و تنازعتم فى الامر و عصیتم) کلمه «باذنه» بیانگر این است که پیروزیها در گرو اذن خداوند است و از اینکه مسلمانان در مرحله اوّل، یعنى قبل از اختلاف و سستى و سرپیچى، مأذون به پیروزى شدند و آنگاه که سستى کردند و اختلاف ورزیدند و سرپیچى نمودند، اذن به پیروزى برداشته شد، معلوم مى شود اذن الهى به پیروزى، دائر مدار عملکرد رزمجویان خواهد بود.

۱۴- پیروزى جامعه ایمانى بر دشمنان خویش، برخاسته از اراده الهى (من معد ما اریکم ما تحبّون) فاعل در «ارى» خداوند است ; و منظور از «ما» در «ما تحبّون»، پیروزى است.

۱۵- دستیابى مسلمانان پیکارگر احد بر غنائم جنگى، به دنبال شکست ابتدایى مشرکان قریش (من معد ما اریکم ما تحبّون) اگر چه مراد از «ما تحبّون» پیروزى بر دشمن است، و لکن در آیه شریفه مى تواند لازمه آن، یعنى غنیمت نیز مراد باشد; به دلیل «منکم من یرید الدّنیا».

۱۶- دنیاطلبى برخى از پیکارگران احد، موجب سستى، اختلاف و سرپیچى از فرمان پیامبر (ص) و شکست در آن کارزار (حتّى اذا فشلتم و ... منکم من یرید الدّنیا) به نظر مى رسد جمله «منکم من یرید الدّنیا»، دلیل «اذا فشلتم و تنازعتم فى الامر و عصیتم» باشد.

۱۷- دنیاطلبى و دلدادگى به مادّیات، از عوامل سستى در مبارزه و رویارویى با دشمنان دین (حتّى اذا فشلتم و ... منکم من یرید الدّنیا)

۱۸- دنیاطلبى و دلدادگى به مادّیات، از عوامل نزاع و اختلاف در صفوف مبارزان و شکست آنان (و تنازعتم فى الامر ... منکم من یرید الدّنیا)

۱۹- دنیاطلبى و دلدادگى به مادّیات، از عوامل سرپیچى از فرمان رهبران الهى (و عصیتم ... منکم من یرید الدّنیا)

۲۰- جمعى از پیکارگران احد، در پى دنیا و گردآورى غنائم و گروهى دیگر خواهان آخرت بودند. (منکم من یرید الدّنیا و منکم من یرید الاخرة)

۲۱- پایدارى در نبرد، وحدت و پیروى از تعالیم پیامبر (ص)، نشانگر آخرت خواهى مؤمنان مجاهد (حتّى اذا فشلتم ... منکم من یرید الاخرة) بنابر اینکه دنیاطلبى (منکم من یرید الدّنیا)، دلیل «اذا فشلتم ... » باشد، صفات مقابل اینها ویژگى آخرت جویان خواهد بود; یعنى آخرت خواهان در نبرد نه سستى خواهند کرد و نه ...

۲۲- شکست پیکارگران احد، آزمایش الهى براى آنان (ثم صرفکم عنهم لیبتلیکم) «صرفکم عنهم» یعنى شما را از تعقیب دشمنِ درگیر منصرف ساخت و لازمه این انصراف، شکست است.

۲۳- شکستها، آزمون مناسبى براى روشن شدن صفوف پایمردان آخرت طلب، از سست عنصران دنیاجو (منکم من یرید الدّنیا ... ثمّ صرفکم عنهم لیبتلیکم)

۲۴- عفو خداوند از سستى، نزاع و نافرمانى پیکارگران احد (حتّى اذا فشلتم ... و لقد عفا عنکم)

۲۵- شایستگى عفو از تخلّفات جنگى پیکارگران (و لقد عفا عنکم)

۲۶- سستى در نبرد با دشمن، نزاع و پراکندگى و تخلف از دستورات فرماندهى، گناه و موجب استحقاق عقاب (حتّى اذا فشلتم ... و لقد عفا عنکم) ظاهر کلمه عفو این است که گناهى صورت گرفته باشد و گناه در این مورد همان سستى و نزاع و سرپیچى از دستورات فرماندهى است.

۲۷- خداوند داراى فضل و رحمتى خاص، نسبت به مؤمنان (و اللّه ذو فضل على المؤمنین)

۲۸- ایمان، زمینه جلب فضل خاصّ الهى (و اللّه ذو فضل على المؤمنین)

۲۹- عفو از گناهکاران مؤمن، جلوه اى از فضل خداوند (و لقد عفا عنکم و اللّه ذو فضل على المؤمنین) جمله «و اللّه ذو فضل ... »، به منزله علّتى براى عفو است ; یعنى چون خداوند صاحب فضل است از گناه شما صرفنظر کرد.

۳۰- آزمایش و جداسازى صفوف مؤمنان حقیقى از غیر آنان، پرتوى از فضل الهى است.* (لیبتلیکم و لقد عفا عنکم و اللّه ذو فضل على المؤمنین) بنابراین احتمال که جمله «و اللّه ذو فضل على المؤمنین»، به منزله علّتى براى «لیبتلیکم» باشد. یعنى به وجود آوردن صحنه هاى آزمایش براى مشخص شدن صفوف، از جمله تفضّلات الهى است.

۳۱- مؤمن را به مجرد یک گناه، نمى توان از صفوف اهل ایمان خارج دانست. (و لقد عفا عنکم و اللّه ذو فضل على المؤمنین) از مصادیق مورد نظر کلمه «المؤمنین»، کسانى هستند که در نبرد احد مرتکب گناه شدند ; و گر نه فضل بر مؤمنان نمى توانست دلیل عفو آنان باشد.

موضوعات مرتبط

  • آخرت‌طلبى:۲۰، ۲۱، ۲۳
  • آمرزش:۲۹
  • اتحاد: در جهاد ۱۳، ۲۱ ; اهمیّت اتحاد ۹، ۱۳
  • اختلاف:۱۰، ۱۸ آثار اختلاف ۱۰، ۱۸ ۷، ۸ ; اختلاف ۱۰، ۱۸ در جهاد ۲۶ ; خطر اختلاف ۱۰، ۱۸ ۱۱ ; سرزنش اختلاف ۱۰، ۱۸ ۱۱ ; عوامل اختلاف ۱۰، ۱۸ ۱۶، ۱۸
  • ارزیابى: ملاک ارزیابى ۲۳، ۳۰، ۳۱
  • استقامت: در جهاد ۱۳، ۲۱ ; اهمیّت استقامت ۹
  • اسلام: تاریخ صدر اسلام ۳، ۴، ۷، ۱۰، ۱۵، ۲۰، ۲۲، ۲۴
  • اطاعت: از رهبرى ۹، ۱۳ ; اطاعت از محمّد (ص) ۷، ۲۱
  • امتحان: با شکست ۲۲ ; فلسفه امتحان ۲۳، ۳۰
  • ایمان: آثار ایمان ۲۸ ; آثار عملى ایمان به آخرت ۲۱
  • پیروزى:۱، ۳، ۹، ۱۳، ۱۴ آثار پیروزى ۱، ۳، ۹، ۱۳، ۱۴ ۱۱ ; پیروزى ۱، ۳، ۹، ۱۳، ۱۴ بر دشمنان ۱۲ ; عوامل پیروزى ۱، ۳، ۹، ۱۳، ۱۴ در جهاد ۱، ۳، ۹، ۱۳، ۱۴
  • تاریخ: آغاز تاریخ ۶ ; آینده تاریخ ۶
  • تنبلى: آثار تنبلى ۷، ۸ ; تنبلى در جهاد ۱۰، ۱۷، ۲۶ ; سرزنش تنبلى ۱۱ ; عوامل تنبلى ۱۶، ۱۷
  • جامعه: آرمان جامعه اسلامى ۱۲
  • جنگ:۸ غنیمت جنگ ۸ى ۱۵
  • جهاد:۱، ۳، ۷، ۹، ۱۰، ۱۳، ۱۴، ۱۶، ۱۷، ۱۸، ۲۱، ۲۳، ۲۶
  • خدا: اذن خدا ۴، ۵، ۱۳ ; اراده خدا ۴، ۵، ۱۴ ; امداد خدا ۱، ۳ ; حاکمیت خدا ۶ ; حتمیت وعده خدا ۲ ; رحمت خاص خدا ۲۷ ; عفو خدا ۲۴ ; فضل خدا ۲۷، ۲۸، ۲۹، ۳۰ ; وعده خدا ۱، ۳، ۹ ; هشدار خدا ۱۱
  • دشمنان:۱۲ دین ۱۷
  • دین:۱۷
  • دنیاپرستى:۲۰، ۲۳ آثار دنیاپرستى ۲۰، ۲۳ ۱۶، ۱۷، ۱۸، ۱۹
  • رهبرى:۹، ۱۱، ۱۳، ۱۹
  • شکست: در احد ۲۲ ; شکست در جهاد ۲۳ ; عوامل شکست در جنگ ۸ ; عوامل شکست در جهاد ۷، ۱۶، ۱۸
  • عذاب: موجبات عذاب ۲۶
  • عصیان: آثار عصیان ۷، ۸ ; عصیان از رهبرى ۱۱، ۱۹ ; عصیان از فرماندهى ۸، ۱۶، ۲۶ ; عصیان از محمّد (ص) ۱۰، ۱۶ ; زمینه عصیان ۱۹ ; کیفر عصیان ۲۶
  • عفو: از گناهکاران ۲۹ ; عفو از مجاهدان احد ۲۴، ۲۵
  • علت و معلول: عوامل طبیعى ۵
  • غزوه احد:۳، ۴، ۷، ۱۰، ۱۵، ۱۶، ۲۰، ۲۲، ۲۴، ۲۵
  • فرماندهى:۱۶، ۲۶ در جنگ ۸
  • کیفر:۲۶
  • گناه: آثار گناه ۳۱ ; آمرزش گناه ۲۹
  • گناهکاران:۲۹
  • مجاهدان:۲۱، ۲۴، ۲۵ اختلاف در مجاهدان ۲۱، ۲۴، ۲۵ ۱۰، ۱۸ ; امداد به مجاهدان ۲۱، ۲۴، ۲۵ ۱
  • محمّد (ص):۷، ۱۰، ۱۶، ۲۱
  • مسلمانان:۴
  • مشرکان: قریش ۴، ۱۵
  • مؤمنان: فضایل مؤمنان ۲۷ ; مؤمنان مجاهد ۲۱

منابع

  1. طبرسي، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‌۲، ص ۶۹۳.
  2. محمدباقر محقق،‌ نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شيخ طوسي و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص ۱۵۶.
  3. تفسير مجمع البيان.